جمعه, ۰۹ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۱۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

لیبرالیزم مذهبی یا حمایت از دیکتاتوری در مکاتب

(ترجمه)

در جریان چند هفته، از زمانی‌که مکتب ابتدائیۀ "St. Stephen" از تصمیم‌اش مبنی بر تحریم روزه و پوشیدن حجاب توسط دختران جوان دست کشید، آماندا‌سپیلمن رئیس و دیکتاتور مکاتب در انگلیس، یک‌بار دیگر از موقف خود بخاطر پیشبرد سبک لبرالیزم افراطی‌اش در مکاتب این کشور دست به‌کار شد.

به گفتۀ رییس مفتش‌ها در امور مکاتب، سخنان خانم اسپیلمن در روزنامه‌های انگلیس تحت عنوان " افراطیون مذهبی در تلاش منحرف ساختن تعلیم و تربیه" سرخط رسانه‌ها قرار گرفت، تا نفرت غیرعقلانی را در میان جامعه در برابر اسلام و مسلمانان بالا برده و مسلمانان از ترس این‌که مبادا افراطی خطاب شوند، بیشتر از پیش با برنامه‌های حکومت خود را هماهنگ می‌سازند. وی افزود: «بعضی از سران جامعه دیدی افزاری به مکاتب داشته و می‌خواهند افکار تأثیر پذیر را با ایدیولوژی افراطی در بعضی موارد تعلیم دهند. نسبت به تطبیق لیبرالیزم غیرفعال، که بصورت عادی به پیش می‌رود و امکان تقصیر در آن زیاد دیده می‌شود، باید آمرین مکاتب لیبرالیزم مذهبی را به پیش گیرند.»

اخیراً حکومت انگلیس، سارا خان(تزار افراطی) رامسئول افزایش اکثرِ هم‌چو فشار‌ها بالای مسلمانان و بدنام‌سازی اسلام و مسلمانان در میان جامعۀ غیرمسلمان قرار داد. جای تعجب است که چرا حکومت چنین گماشتن‌ها را ضرورت می‌داند، در حالی‌که خانم اسپیلمن، از قبل این کار را وظیفۀ اصلی خود دانسته است. اسپیلمن حملات مداوم را بالای متعلمین مکاتب دخترانۀ مسلمان انجام می‏دهد.

نوعیت لباس از دیکتاتور بودن افراد نمایند‌گی نکرده و این مفهوم از درون حکومت و تعریف اساسات متعدد نخبگان سیکولر بیرون آمده تا به هر قیمت ممکن از ایدیولوژی ناکام‌شان دفاع کنند. لیبرالیزم مذهبی تلاش قُلدرانه‌ای در جهت خاموش ساختن مخالفت‌ها بوده، چرا که چالش‌ها را با استدلال عقلی قناعت داده نمی‌تواند. این نوع لیبرالیزم واقعاً که لیبرالیزم فکری نه؛ بلکه لیبرالییزم تحمیلی است.

اسلام چالش مهمی را برای سیکولریزم مطرح کرده و آن این‌که: سیکولریزم هیچ اساس عقلی برای عقیدۀ اساسی خود ندارد، در حالی‌که عقیدۀ اسلامی، که همانا باور به الله سبحانه وتعالی، رسولش حضرت محمدﷺ و کلام‌اش قرآن کریم بصورت عقلی برای همه ثابت و آشکار است، ترساندن مردم به جهت دور شدن از اسلام و مسلمانان چیزی‌ست که قلدران متکبر آرزو دارند تا با کارگیری از اسالیب "مذهبی" به آن برسند. با وجود برنامه‌های منفور والیان و رئیس معلمان که در تلاش تحریم حجاب هستند، خانم اسپیلمن و رسانه‌های سیکولر به شکل کورکورانه کسانی را که خواهان تطبیق ارزش‌های اسلامی در میان مسلمانان هستند، افراطی خطاب می‌کند.

کانال‌های خبری Evening Standard و BBC، این مضحکه را که گویا دخترانی را که مادران‌شان با پوشیدن حجاب محدود نگه‏می‌دارند، با تمایلات جنسی تربیه می‌شوند، به نشر رساندند. یک فعال زن‌گرای سیکولر که افتخار دارد او تنها زنی در فامیل‌اش است که تا هنوز حجاب نپوشیده است، چنین می‌نویسد: «حجاب یعنی پوشانیدن زن بخاطر این‏‏که مردان را اغواء نکند. با من از چنین موضوعات حرف نزنید، من با این موضوعات از دید یک زن‌گرا و از دید یک زن مسلمان می‌بینم. حجاب برای اطفال همانا پوشانیدن جوراب و آرایش بوده که این خود یک نوع لباس محرک جنسی است.»

این در حقیقت یک تعبیر نادرست بوده چرا که استدلال فردِناخردی است که اسلام را رد می‌کند. در اسلام از زن و مرد مسلمان خواسته شده تا به منظور اطاعت از الله سبحانه وتعالی بدون قرارا دادن دلایل منطقی در عقب آن، آن‌ها از نوع خاصی لباس استفاده کنند. اگرچه برای همه واضح است که اگر قوانین تفکیک و حجاب در یک جامعۀ اسلامی تطبیق شود، تمایلات و خواسته‌های بی‌جا را از بین می‌برد، که عدم وجود همین چیز‌ها جوامع غربی را آلوده ساخته است و قوانین اسلامی هم نباید به دید جلب همین منافع استفاده شود. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا

[احزاب: ۳۶]

ترجمه: هیچ مرد و زن مومنی را سزاوار نیست، زمانی‌که (الله سبحانه وتعالی) و رسولش(ﷺ) امری را فیصله کرده باشند، آن‌ها را اختیاری در این امر باشد، و هر کی نا فرمانی  از دستور الله(سبحانه وتعالی) و رسولش(ﷺ) را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.

بنابر این، به معیاری‌که مسلمانان بالای آن تصمییم می‌گیرند، از عبادت فردی و نوعیت لباس الی امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، همانا معیار اطاعت از خالق است. چنان‌چه در جایی دیگر الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ

[ملک: ۱۴]

ترجمه: آیا کسی‌که(تمام مخلوقات) را خلق کرده است، نمی داند؟ در حالی‏که او دقیق و آگاه است.

الله سبحانه وتعالی برای انسان چه مرد و چه زن، تصمم گرفته که چه درست و چه نادرست است، به همان اساس در روز قیامت از انسان پرسان می‌کند و این معیار چیزی است که اساس لیبرالیزم سیکولریستی از آن زیادتر ترس دارد.

فضای شهوانی‌که از طریق رسانه‌ها و اسباب بازی رشد داده می‌شود، نه تنها تحمیل می‌شود؛ بلکه در بسیاری مکاتب حتی رشد چشم‌گیری داشته است، که این موضوع باوجود این‌که نتایج وحشت‌ناک برای جامعه داشته و افراد بی‌شماری را قربانی کرده است و برای نخبگان‌اش هیچ جای نگرانی نیست. بلی، چنین موضوعات، خانم اسپیلمن را نگران نساخته، مگر زمانی‌که یک دختر جوان به انتخاب خودش از حجاب استفاده می‌کند، او  را گیچ می‌سازد؛ درحالی‌که دختر مسلمان معیارهای اسلامی را بخاطر اطاعت از الله سبحانه وتعالی در نظر گرفته و آن را بر معیار آزادی بوالهوسانه‌ای لیبرالیزم، ترجیح می‌دهد.

زمانی‌که خانم اسپیلمن "لیبرالیزم مذهبی" اش را شرح می‌داد، گفت: «این نوع لیبرالیزم هیچ ربطی با ایدیولوژی‌هایی که در تلاش بستن افکار و فرصت‌های کوچک استند، ندارد.» هنوز هم با جوانان مسلمان که به عقیدۀ اسلامی و ارزش‌های آن باور دارند، از عقاید سیکولریستی و ارزش‌های لیبرال آن  بحث می‌کنند و این سیکولریست‌ها بصورت نامردانه دختران جوان را مورد وحشت و بازپرسی قرار می‌دهند. باید از آن‌ها پرسیده شود که اگر اجازۀ بحث صادقانه و واضح وجود ندارد، پس افکاری را که سیکولر‌ها تلاش دارند به‌وجود بیاورند، چطور می‌تواند تفصیل داشته باشد؟

ما منحیث مسلمان آماده هستیم تا از عقاید و ارزش‌های خود، بدون ایجاد وحشت و بکارگیری اسالیب قلدرانه دفاع کنیم، مگر سیکولریست‌های لیبرالیست مذهبی که دقیقاً با این امر حاضر نیستند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-بریتانیا

ادامه مطلب...

با پایان دادن به حاکمیت پروژۀ آخند بهارت(هند بزرگ)، به تأسیس خلافت اسلامی مبادرت ورزید Featured

ارتش پاکستان تحت حاکمیت خلافت اسلامی می‌تواند نیرو‌های تروریستی هند را به زانو در بیاورد

(ترجمه)

پس از آن‌که سربازان بزدل هندی در ۱۵ فبروری ۲۰۱۸م خودروی "ون" سرویس مکتب اطفال مسلمان را در خط کنترول مرزی منطقۀ بطال کشمیر مورد هدف قرار دادند، نیرو‌های پاکستانی به خاطر حصول رضای الله سبحانه وتعالی و دعای مؤمنان، فوراً به یک پستۀ امنیتی نیرو‌های هندی یورش برده و پنچ تن از سربازان هندی را به جهنم فرستاده و تعداد زیادی را زخمی ساختند. در واقع، ارتش پاکستان نه‌تنها که می‌تواند به ظلم و استبداد مکرر سربازان هندی پاسخ دهد؛ بلکه در به زانو در آوردن ارتش هند و در کل به پایان دادن به خشونت‌های منطقه‌ای آن‌ها نیز قادر است. تنها مانعی که وجود دارد، حکام این سرزمین است که نیروهای ما را در سرحدات غربی با افغانستان به خاطر نجات اشغال امریکا متمرکز ساخته است؛ درحالی‌که آن‌ها همواره جهاد را در کشمیر اشغال شده تنها گذاشته‌اند و محدودیت فعلی در تمویل عساکر ارتش پاکستان در این منطقه یکی از محدودیت‌هایی در زنجیره محدودیت‌های گذشته است.

حقیقتاً، حکام طرفدار به امریکا چیزی جز مانعی بزرگی در مقابل ارتش پاکستان نیستند، این حاکمان کسانی اند که از انجام آن‌چه که نیاز است و آن‌چه که ارتش پاکستان را به اقدام امری قادر می‌سازد، اجازه نمی‌دهند. مشرف نخستین‌بار  ادعا نمود که ممنوعیت جهاد در کشمیر در سال ۲۰۰۲م حمایت امریکا را برای پایان دادن به رنج مسلمانان در کشمیر تضمین می‌کند. سپس ادعا نمود که آتش بس با هند در سال ۲۰۰۳م دال بر تضمین حضور امریکا در منطقه می‌باشد؛ طوری‌که پاکستان می‌توانست بر جنگ امریکا در مناطق قبیله‌ای تمرکز کند. واضح است که تمام تضمین‌های امریکا تنها به مسلمانان ضربه وارد نموده و فرصت جدیدی را برای بدسگالی هند ایجاد می‌کند. در واقع هند با درک این مطلب که حکام پاکستان وابسته به امریکا بوده و بدون اجازۀ آن قادر به انجام چیزی نیستند، ظلم و دشمنی‌اش را علیه هردو مسلمانان کشمیر اشغالی و کشمیر آزاد شده افزایش داد است، طوری‌که نقض آتش بس از سوی هند بار‌ها صورت گرفته است ولی امریکا در مقابل، چیزی از خود نشان نداده است. علاوه بر این، ایالات متحده از پاکستان به خاطر تلاش‌ها و فداکاری‌هایش در جنگ علیه تروریزم  در خصوص ایجاد پناه‌گاه اطلاعاتی هندی در افغانستان تقدیر نمود، تا هند بتواند جبهات جدید را علیه پاکستان در بلوچستان و فراتر از آن باز کند.

حتی اکنون اگر مسلمانان حکامی را داشته باشند که نسبت به اسلام و مسلمین وفادار باشند و به خواست‌ها، وعده‌ها و تضمین‌های امریکا پشت کنند و از هرنوع تعامل با آن خودداری نمایند، می‌توانند جو فضا را مطابق به میل خود تغییر دهند؛ زیرا در تحت حاکمیت اسلام اصلاً نمی‌توان هماهنگی نظامی، همکاری، اطلاع رسانی(مخفی و آشکار)، تدویر جلسات پی‌هم و روابط دیپلماتیک و اقتصادی با ملت‌های دشمن به اسلام و مسلمین را سراغ کرد. اسلام از مسلمین تقاضای این را دارد که باید علیه اشغال دولت هندو‌های مشرک به مبارزه بپردازند تا به حاکیمت آن پایان دهند. چنان‌که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾

[نساء :١٤١]

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) هرگز کفار را بر مسلمین تسلطی نداده است.

و باز می‌فرماید:

﴿فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ﴾

[بقره :١٩٤]

ترجمه: و(بطور کلی) هر کی با شما تجاوز کرد شما نیز همانند آن بر او تجاوز کنید.

در جای دیگری می‌فرماید:

﴿وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾

[بقره :١٩۲]

ترجمه: و از آن‌جایی که شما را بیرون راندند، آن‌ها را نیز بیرون کنید.

بگذارید که نیرو‌های امریکایی در سرحدات غربی ما با دستان مسلمانان افغان که قبلاً هم توسط آن‌ها به زانو در آمده بودند، هلاک شوند؛ چنان‌چه که نیرو‌های مسلح مسلمان پاکستان علیه عساکر مشرک هندی در مرز شرقی برای پیروزی یا شهادت مبارزه می‌کنند. اجازه دهید تا همه کسانی‌که توانائی مبارزه را دارند به نیرو‌های مسلح مسلمان پاکستان بپیوندند، آموزش داده شوند و طبق فرمان به جنگ گسیل شوند. اجازه دهید تا مسلمانان برای آزاد سازی کشمیر اشغالی و پیوست دادن آن به خاک پاکستان حمایت همه جانبه مالی و اطلاعاتی شوند. اجازه دهید تا دارائی‌های هسته‌ای ما به کار گماشته شوند تا هند حتی از ترسی آن فکر اقدام به دفاع را نکند و دست و پایش فلج شود. اجازه دهید تا با از سرگیری زنده‌گی اسلامی و نفوذ آن در سراسر شبه قارۀ هند همان‌طور که در گذشته برای قرن‌ها حاکمیت آن را داشت، این همه ادامه یابد تا این‌که اشغال دولت هندو ریشه‌کن شود. در نهایت اجازه دهید تا مسلمانان خلافت اسلامی بر منهج نبوت را تأسیس نمایند؛ زیرا با تأسیس آن این همه امکان پذیر است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

تکنالوژیی "هوش مصنوعی"؛ ابزار جدید جاسوسی برای حفظ ارزش‌های دموکراتیک حکام سیکولر بی‌خرد انگلیسی!

(ترجمه)

خبر:

به‌تاریخ ۱۳ فبروری ۲۰۱۸م، شبکۀ بی‌بی‌سی گزارشی را ارائه نمود که در آن آمده بود: «دولت انگلستان از تکنالوژیی رونمایی کرد که می‌تواند مشخصات افراد "جهادی" را به‌طور دقیق شناسائی نموده و آن را از  محضر عام بلاک نماید. دولت انگلستان برای ساخت هم‌چو ابزاری حدود ۶ لک یورو را به مصرف رسانیده است.» علاوه بر این، امبر راد وزیر امور داخلۀ انگلیس برای شریک ساختن این مفکوره روانۀ امریکا گردیده و از سوی دیگر، خانم راد به بی‌بی‌سی گفت:  «من هرگز شرکت‌‌های فن آوری را بخاطر استفاده از این ابزار مجبور به پیروی از قانون نمی‌کنم؛ بلکه می‌توانند آزادانه جاسوسی کنند.» تکنالوژیی مذکور مبتنی به الگوریتم جاسوسی و اکتشافی است که با هوش مصنوعی‌اش یاد می‌گیرد که چگونه مشخصات و محتویات ناآشنا و غیرمعمول را شناسایی نماید.

تبصره:

در حال حاضر این نوع تکنالوژی‌های پیش‌بینانه در هر زمینۀ زندگی روزمرۀ ما به کار می‌رود، در حالی‌که یک درصد هم مفید پنداشته نمی‌شود. در واقع این پالیسی بخشی از خباثت‌های دولت انگلیس برای تحت کنترول درآوردن افکار مسلمانان در هر عرصۀ زندگی‌شان است. استراتیژی تحت نام "جلوگیری" مستقیماً مکاتب اطفال مسلمان را هدف گرفته و ابزارک‌های کمپیوتری را در هرگوشه و کنار نصب می‌کنند تا اندک‌ترین اعتقادات مذهبی آن‌ها را جاسوسی کنند و می‌خواهند از اصول و اعتقادات دموکراسی حفاظت کنند تا معلمین خلاف قوانین دموکراتیک تدریس نکنند. حکومت هم‌چنان کمره‌های امنیتی را در مساجد نصب نمود و حتی نظاره بر پست‌های فیسبوک مسلمانان می‌کنند تا مبادا خلاف پالیسی آن‌ها یا دید مخالف علیه نظام استبدادی غربی موضوعی نشر کنند. اکنون امنیت ملی این نظریۀ تکنالوژیی "هوش مصنوعی" را بسیار ماهرانه تحت عنوان "برسی هوشمند هرگونه مشخصات افراط‌گرایی" تبلیغ می‌کند.

شعار جنگ "علیه تروریزم"‌ در واقع برای سلب آزادی‌های مدنی مردم عام است، که به هدف عقیم‌سازی ذهنیت مسلمانان از هوشیاریی این‌که مبادا روزی راه‌حل مؤثر ایدیولوژیک بدیل این فرهنگ مفسد و زوال یافته‌ای سیکولری غربی را دریابند، بکار برده می‌شود‌. از جانب دیگر، بحث‌های فلسفی در هرگوشه و کنار در مورد "تکنالوژی هوش مصنوعی" جریان دارد که شاید یک خطر بالقوه‌ای به انسان متحول شود و آن‌ها فکر می‌کنند تا روزی خود کمپیوتر‌ها مهد آگاهی‌دهی راه‌حل واقعی برای بشر شود. بناءً احتمال وقوع چنین چیزی بعید است، چون هوش مصنوعی کمپیوترها کاملاً متفاوت از ذکاوت انسان‌ها است، فلهذا این خیال است و محال. فرض کن اگر روزی برسد که کمپیوتر‌ها خودآگاه شوند و اگر منطق خانم امبر راد که برای قضاوت انسان‌ها برنامۀ کمپیوتری را طراحی کرده بود، به حقیقت بپیوندند، چی نتیجه‌ای از آن بدست خواهد آمد؟ معلوم‌دار است که بی‌نتیجه خواهد بود. اگر انسان‌ها نتوانند حق را از باطل تشخیص و بدون کمک "وسائل کمپیوتری بی‌روح" مشخصات افراط‌گرایان را فلتر نتوانند، برای این حکام هوش و ذکاوت انسان‌ها ناقص پنداشته می‌شود.

حال آن‌که تکنالوژی تغییر خواهد کرد؛ اما فطرت انسان‌ها هرگز تغییر نخواهد کرد. باین‌حال، وزیر امور داخله پیشنهاد "بلاک محتویات ضد دموکراتیک انترنتی" را نمود، در حالی‌که این الگوریتم کمپیوتری عین سانسورسازی سردم‌داران قریش است که علیه رسول الله ﷺ تحمیل کرده بودند؛ چون هنگامی‌که سردم‌داران جاهل مکه نخواستند صدای حق به گوش مردم برسد و خواستند که حضرت محمدﷺ را باطل بشمارند، به او ﷺ  لقب ساحر را گذاشتند. حداقل مشرکین مکه این تصمیم را نگرفتند که به صدای حق گوش دهند یا خیر؛ اما حکومت انگلستان می‌خواهد فضای انترنت را بسته یا تحت کنترول خود در آورده که مبادا کسی به صدای حق گوش دهد.

مفاهیم منحط غربی در این قرن با ناتوانی که دامن‌گیر مردم شده، در برابر چالش‌های تکنالوژیکی به اوج خود رسیده است. مثلاً با کمک کمپیوتر آرای مردم را در انتخابات امریکا تحریف نمودند. ادارۀ ریکس تیلرسون هفتۀ گذشته گفت که انتخابات پیش‌روی دور چهارم مجلس از مداخلات روسیه عاری نخواهد بود. این‌گونه معلوم می‌شود که ماشین دموکراسی از کنترول عقل سلیم انسان‌ها بیرون رفته است.

به بشر لازم است تا دوباره کنترول آیندۀ خود را با راه‌اندازه‌یی بحث‌های مؤثر و مفاهیمی‌که آنان را به سعادت سوق می‌دهد، رقم زنند؛ نه این‌که کمپیوتر‌ها به آنان راهنمای برای انتخاب هر تصمیم‌شان شوند.

سانسورسازی هیچ فایده‌ای ندارد و نه چیزی را تغییر داده می‌تواند، تنها مردم را ساده‌لوح خواهد کرد که به خبرهای دروغین و تقلبِ این حکام باور کنند. در نتیجه هر آن کسی‌که بخاطر دریافت راه‌حل مؤثر به کمپیوتر و تکنالوژی نماید، روزی خودش در گرداب این تکنالوژی دست ساخته‌اش گیر خواهد ماند.

نویسنده: داکتر عبدالله روبین

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

امریکا پاکستان را تحت فشار قرار می‌دهد

  • نشر شده در سیاسی

مجلس نمایندگان امریکا و مجلس سنای این کشور، روز سه شنبه بر قطع کمک‌های مالی به پاکستان توافق نمودند. این در حالی است که طبق گزارش خبرگزاری صبح پاکستان، ادارۀ ترامپ کمک‌های نظامی به پاکستان را به تعلیق انداخته است. گفته می‌شود لایحه‌ای به مجلس نمایندگان امريكا ارایه شده است که در آن پیشنهاد شده است كه کمک‌های غیرنظامی به پاکستان باید قطع شده و پول‌های مختص شده برای کمک به پاکستان در بخش پروژه‌های زیربنايى امریکا هزینه شود. مسئولان امریکایی می‌گویند که کمک‌های‌شان به پاکستان را باید قطع نمایند، زیرا پاکستان به تروریستان کمک‌های نظامی و استخباراتی ارایه می‌کند، اما اسلام‌آباد این را به شدت رد نموده و این ادعای امریکا را تهمت ‌بزرگ خوانده است. مسئولان پاکستانی نیز می‌گویند که دولت امریکا به دليل ناکام ماندن‌شان در از بین بردن شورش از افغانستان، این کشور را ملامت می‌نماید.

مارک سانفورد از ایالت کارولینای جنوبی و توماس ماسی از ایالت کنتاکی اعضای کنگرۀ امریکا، که لایحۀ مذکور را ارايه نموده اند، سعی دارند که وزارت خارجۀ امریکا و ادارۀ توسعۀ بین‌المللی را از ارسال پول‌های مالیاتى به پاکستان ممانعت نموده و به عوض کمک به پاكستان، این پول‌ها را به صندوق مصارف بزرگ‌راه‌ها، افزون نمايند، که این مقدار پول، مصارف زیربناهای امریکا را تأمین می‌نماید. ماسی گفته است: «این یگانه راه منطقی است که ما می‌توانیم نخست این پول مالیاتی را به جاده‌ها و پُل‌ها در داخل امريكا، به‌عوض هزینه‌شدن این پول در خارج از امريكا، اختصاص دهیم. وقتی مردم امریکا سائر کشور‌ها را حمایت می‌نمایند، نباید برای پاداش دادن به تروریستان، از دالر‌های مالیات دهندگان امریکا استفاده شود.» وی افزوده است: «این حقیقت را نباید نادیده گرفت که صندوق سرمایه‌گذاری برای بزرگ‌راه‌ها و مصارف آن، باحلول سال ۲۰۲۶م به ۱۱۱ میلیارد دالر می‌رسد، و منطقی است که این پول‌ها باید به صندق زیربنا‌ها تخصیص داده شود.

تحرکات برای قطع کمک‌های مالی امریکا به پاکستان در مجلس سنا، بعد از این‌که سناتور راند، پول لایحۀ مشابه را ارایه نمود، آغاز گردید، و این بحث کنونی در کنگرۀ امریکا در بارۀ راه منطقی برای ادامۀ کمک‌های امریکا برای پاکستان، در پی اظهارات ترامپ، که در آن ذکر گردیده بود که پاکستان در ۱۵ سال گذشه بیش از  ۳۳ میلیارد دالر دریافت کرده است، اما در عوض هیچ چیزی چز دروغ و فریب‌کاری حاصل ننموده است، مى باشد. (منبع: اسلام آباد تایمز)

امریکا همواره پاکستان را تحت فشار قرا می‌دهد. با این هم، رهبران پاکستان همکاری‌های‌شان را با امريكا ادامه می‌دهند. حکام پاکستان چه زمانی خواهند فهمید که امریکا دوست پاکستان نیست؟! پاکستان براى اين‌كه از امپریالیزم امریکا به طور مکمل آزاد شود، ضرورت به حكومت‌داری اسلامی"خلافت بر منهج نبوت" دارد.

حمزه "پارسا"

ادامه مطلب...

آیا وضعیت سیاسی ازبکستان باگذشت یک سال از ریاست جمهوری رئیس جمهور جدید تغییر کرده؟ و در کدام جهت روان است؟

(ترجمه)

 در زمان حکومت اسلام کریموف، که تقریباً یک چهارم یک قرن طول کشید، به‌خصوص در پانزده‌سال گذشته، رژیم ازبکستان در جهان یکی ازخودکامه‌ترین و وحشیانه‌ترین رژیم‌های آسیای مرکزی محسوب می‌شد. کریموف در تمام ابعاد زندگی مردم به ویژه مسلمانان، سیاست‌های وحشیانه‌ای را دنبال می‌نمود. پس از مرگ کریموف، همان‌گونه که مردم انتظارش را می‌بردند، بر تصاحب منصب ریاست جمهوری نبرد خونین راه‌اندازی نشد. قبایل حاکم بر انتخابات مسالمت‌آمیز موافقت کردند، تا در نتیجه در ماه دسمبر ۲۰۱۶م شوکت میرضیایف به عنوان رئيس جمهور این کشور انتخاب شد.

 یک سال از مرگ رئیس جمهور سابق می‌گذرد، اما سوال این جاست که در این دوره چه چیزی تغییر کرد، و این پرجمعیت‌ترین کشور آسیای مرکزی به کدام سمت‌وسو روان است؟ برای پاسخ به این سوال، موارد ذیل را باید در نظر گرفت:

شوکت میرضیایف رئيس جمهور جدید، پس از رسیدن به قدرت برای تقویه‌ی موقعیت خود و تثبیت حمایت مردمی، تلاش‌ها و طرح‌های بسیاری را روی دست داشته و به همین منظور بیانیه پشت بیانه صادر می‌کند. در واقع مردمی‌که چندین دهه مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، با کمال خوشحالی وعده‌های رئيس جمهور جدید را پذیرفته و امیدوار اند که کشورشان بهترین کشور آینده باشد. مانند هر رهبر جدید که به قدرت می‌رسد، میرضیایف تا حد زیادی در تلاش اجرای اصلاحات جدید در کشور بوده و به دنبال جای‏گزین نمودن کدرهای جدید در دولت می‌باشد. این درحالی‌ست که بسیاری از مقامات عصر کریموف، به جز رستم آسیموف که یکی از مزدوران غرب می‌باشد، هم‌چنان در سمتش باقی خواهند ماند.

 دفتر انترنیتی برای رئیس جمهور گشوده شد تا این‌که رئیس جمهور بتواند به‌طور مستقم به مشکلات زندگی مردم، اعم از مشکلات اقتصادی جامعه رسیدگی کند، و برای مردم نیز این اجازه را داده است که مشکلات خود را به‌طور مستقیم با رئیس جمهور در میان بگذارند؛ این موضوع منجربه اعتمادسازی بیشتری در میان عموم شده، ظاهراً زمینه‌ی نقد و محاسبه‍ی حکومت را مهیا کرده و آن را پاسخگو و انتقادپذیر جلوه می‌دهد.

 بعد از این‏که رسانه‌های غربی و نمایندگان سازمان‌های حقوق‌بشری پس از قتل عام اندیجان در سال ۲۰۰۵م دولت را مورد انتقاد قرار دادند، از ازبکستان اخراج شدند. دولت جدید دروازه‌های خویش را برای سازمان‌های حقوق‌بشری غربی مانند سازمان دیده بان حقوق بشر، برخی از رسانه‌های غربی به ویژه پایگاه خبری انگلیسی، بی‌بی‌سی، و رادیو آزادی رافی/رل و بعضی از نهادهای حقوق مدنی باز گذاشته است.

میرضیایف در حوزه‌ی سیاست خارجی خود، روابط‏‏‏‏‏‏‏اش را با همسایه‌گانش از سرگرفته و در نتیجه به حل برخی از مشکلات رسیده است که در دوران حکومت کریموف حل آن‌ها ناممکن بود. به عنوان مثال: در تاریخ ۶ سپتمبر ۲۰۱۷م، میرضیایف به بیشکک پایتخت قرغیزستان  سفر کرده و در آن‌جا در مورد موضوعات ناشی از مشکلات مرزی خود با قرغیزستان به توافقات مهمی دست یافت، که کشورش در طول سال‌های حکومت کریموف به آن نرسیده بود؛ طوری‏که این امر وی را نزد مردم و سران کشورهای همسایه یک حاکم برتر نشان داد.

 در زمان حکومت کریموف، ازبکستان سعی داشت تا از روسیه خود را دور نگهدارد، اما در عین حال یکی از ویژگی‌های عجیب و غریب حکومتِ تقریباً ۲۵ سالۀ کریموف سرد و در عین زمان گرم بودن روابط آن با روسیه بود. تاشکند از اقدامات کرملین در خصوص دولت‌های بعد از اتحاد شوروی همیشه چشم‌پوشی می‌نمود، و یا با شرایط خاصی در آن اقدامات سهیم می‌شد؛ مانند شراکت در "سازمان پیمان امنیت جمعی" که در نهایت ازبکستان از آن بیرون رفت. اکنون وضعیت متفاوت است؛ تاشکند امروز روسیه را به‌جای غرب شریک فعالیت‌های سیاسی خود انتخاب نموده است.

 برای دولتی‌که به مدت ۲۵ سال بالای مردم خود به طرز وحشیانه‌ای حکومت کرده است، دشوار است که سیاست خود را با لیبرالی غربی هم‌سو سازد، اما غربی‌ها همیشه از کشورهای آسیای مرکزی چنین چیزی را می‌خواهند؛ چون این موضوع بهترین سلاح‌شان برای استعمارگری می‌باشد. لیکن شوکت میرضیایف در تلاش است که رضایت همه را حاصل کند؛ از جمله امریکا، و به هر اقدامی‌که در کشورش می‌پردازد، به دنبال این است تا نشان دهد که کشورش چون قزاقستان به سرعت در حال پذیریش دموکراسی می‌باشد.

یکی از مهم‌ترین اهداف اظهارات و بیانیه‌های میرضیایف، جذب سرمایه‌گذاران خارجی و سازمان‌های مختلف غربی می‌باشد، زیرا در اواخر دوره‌ی دولت کریموف، بودجه‌ی کشور به رکود رفته و پولی در خزانه‌ی دولت باقی نمانده است. میرضیایف برای سرازیر کردن پول خارجی در کشورش خواستار کمک‌های مالی خارجی می‌باشد. البته این مطالبات میرضیایف با اجازه‌ی روسیه صورت می‌گیرد، زیرا روسیه حتی قادر به حل مشکلات اقتصادی خود نیست، چه رسد به مشکلات اقتصادی ازبکستان.

 در ۱۹ دسمبر سال جاری رئیس امنیت ملی ازبکستان رستم انویاتف، همراه با تمام رؤسای امنیتی آسیای مرکزی، با پوتین ملاقات نمود. این مسئله بیان‏گر این است که اوضاع جاری این کشور بسیار پیچیده بوده، بهانه‌ی مبارزه با تروریزم و قدرت‌های‌که مانع رفاه این کشور می‌شوند، حیات خصوصی و خدمات داخلی را به چالش‌های جدی مواجه ساخته است. رئیس جمهور روسیه در خصوص تروریزم گفت: «این مورد نیاز به بحث و تبصره نداشته و می‏دانید که درین مورد ما از شما اطلاعات مورد نیاز را می‌خواهیم. این مهم است که بر اوضاع جاری از نزدیک نظارت داشته باشیم، چون اوضاع جهان بسیار وخیم می‌باشد. شما می‌دانید که پس از تلاش‌های مؤثر نیروهای مسلح روسیه در سوریه، ما نمی‌خواهیم نسبت به بازگشت تروریست‌ها بی‌تفاوت باشیم و هرگز دست از تعقیب‌شان بر نمی‌داریم. ما به خوبی می‏دانیم که این طوفان به کجا سرازیر می‏شود. ما خطراتی را که این جریان به ملت و مردم ما در پی دارد، به خوبی درک می‌کنیم. بنابر این، همکاری ما از اهمیت بالایی برخوردار است.»

پوتین قدردانی خود را به این رؤسا به خصوص سازمان امنیتی فدرال روسیه برای همکاری و اطلاعات‌دهی شان ابراز نموده گفت: «ما شما را لحظه‌به‌لحظه از تمام اقدامات لازم مطلع ساخته و شما را در جریان تمام برنامه‌های لازم برای تضمین امنیت دولت‌ها و مردم قرار می‌دهیم، چنان‏چه همین اکنون چنین می‏کنیم.» وی با تأکید بیشتر افزود: «ما در این‌جا به تهدیدات و خطرات تروریزم بین‌المللی روبه‌رو هستیم. برای اتخاذ اقدامات مؤثر علیه تروریست‌ها تلاش‏های مشترک جامعه بین‌المللی لازم است، لیکن ما بارها فهرست خطرناک‏ترین جنایت‌کاران را ارائه نمودیم؛ اما با کمال تأسف پاسخ نهایی و کامل به آن داده نشد. بناءً باید به تلاش‏های مشترک مان تکیه کرده و تا اکنون هم نتیجه‌ی کار مشترک ما بد نبوده، من قویاً معتقدم که پس از این تلاش‌های مشترک مان هم‎چنان ادامه خواهد داشت.» و نیز پوتین اشاره کرد گفت: «ازبکستان در آینده با تهدیدات جدی مواجه خواهد بود، و این موضوع با توجه به بمب‌گذاری‌های گذشته قابل پیش‌بینی می‌باشد.»

مردم ازبکستان نباید به روسیه اجازه دهند که به بهای کشورشان به مشکلات امنیتی و اقتصادی خود رسیدگی کند. از آن‌جایی‌که روسیه دارای یک ایدیولوژی نبوده و از این ناحیه رنج می‌برد، چیزی برای ارائه به مردم آسیای‌میانه، به‌ویژه برای مردم ازبکستان ندارد. ممکن است که روسیه بتواند مدتی مردم را زیر ترس و فشار قرار داده و طبق معمول به شیوه‏ی سرکوب گرایانه‏یی به اداره‌ی مردم بپردازد، اما مردم ازبکستان باید بیداربوده و اجازه ندهند که قتل عام اندیجان-که توسط کریموف و پوتین صورت گرفت- بار دوم تکرار شود.

 سابقه‌ی حکومت ازبکستان خود بیان‏گر این است که دولت پس از آن‌که موقعیتش را تثبیت نمود، بر اساس تقاضای روسیه سیاست سرگوب‌گریانه‌اش را علیه اسلام و مسلمانان از سر خواهد گرفت-روسیه، برادران مان اعضای حزب التحریر را از ده‌سال حبس تا حبس ابد محکوم به زندان می‌نماید و اداره‌ی تحقیقات فدرال روسیه برای ترساندن فرزندان این امت بزرگ، پرونده‌های جنایی فرضی را علیه‌شان باز می‌نماید- پوتین و نمایندگان او اجازه نمی‌دهند که دولت ازبکستان در قبال اسلام و مسلمانان به‌ویژه حزب التحریر، سیاست‌های متفاوت را دنبال کند.

 میرضیایف به تاریخ ۶ دسمبر ۲۰۱۷م، اعلام کرد که از جمله ۵۷۰۰۰ زندانی از زندان‌های سراسر کشور ۲۷۰۰ تن‌شان را مورد عفو قرار داده و این موضوع را یک حادثه‌ی جهانی و یک رویداد تاریخی توصیف نمود. اما وی از هزاران زندانی که در زمان حکومت کریموف خون‌خوار بین ۱۵ تا ۲۰ سال محکوم شده و بارها بی‌گناهی‌شان آشکار گردیده بود، هیچ یکی را آزاد ننموده، در حالی‌که خیلی خوب می‌دانست که این افراد گناهکار نبوده و تنها گناه آن‏ها مسلمان بودن آن‌هاست. چون میرضیایف به خوبی از آگاهی سیاسی مردم نسبت به وقایع کشور خبردار بوده و خوب می‌داند که آزادسازی این افراد، حقایق را آشکار می‌سازد؛ زیرا در میان این زندانیان بسیاری از سیاست‌مداران و روشنفکرانی وجود دارد که دین خود و مردم‌شان را به بهای اندک متاع دنیا نمی‌فروشند. اما به هر حال اگر دولت اندکی هم به وضع جاری بیندیشد، باید این افراد بی‌گناه را از زندان‌هایش آزاد سازد، زیرا در غیر این صورت، مردم دیر یا زود به مخالفت آن برخواسته وپس از آن پشیمانی دیگر سودی نخواهد داشت.

﴿مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ  أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾

[الصافات: ۱۵۴-۱۵۵]

ترجمه: شما را چه شده است، چگونه داوری میکنید، آیا پند نمیگیرید!

 غرب متوجه می‌باشد که میرضیایف در سمت روسیه قرار داشته و مانند مربی مرده‌اش(اسلام کریموف)، دو سیاست مختلف و متفاوت را دنبال می‌کند. به همین دلیل است که برای دولت از بکستان "بهار عربی" را یاد آوری کرده و هشدار می‌دهیم که مردم توان تحمل سیاست‌های خشن و سخت‌گیرانه را ندارند. غرب به وسیله‌ی نهادینه‌ساختن دموکراسی در کشورهای آسیای‌میانه به دنبال مهره‌های وفاداری می‌باشد که از طریق آن‌ها بتواند، به آسانی بر هر وضع در آسیای‌میانه، به ویژه در ازبکستان مؤثریت خود را داشته باشد و می‌خواهد که نیش زهراگین خویش را بر مردم ازبکستان نیز فرو آورد.

 مردم ازبکستان و آسیای مرکزی مسلمان بوده، همیشه در حمل اسلام به احکام پروردگار جهانیان از افتخارات بالای برخوردار بوده‌اند، بزرگ‌ترین دانشمندان تاریخ جهان، خوارزمی در ریاضیات، ابن سینا در طب، اولوغبک در نجوم، امام بخاری و ترمذی در حدیث، زمخشری و غیره فرزندان این سرزمین بوده و برای جهانیان اساس تمدن و پیشرفت را نشان داده‌اند. بنابراین، باید مردم ازبکستان درین تلاش باشند که خود را از منجلاب روسیه و از نفوذ استعماری آن نجات دهند. الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَإِنَّ هَـٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ﴾

[انبیاء: ۹۲]

ترجمه: این امت شما امت یگانه است، من پروردگار شما هستم؛ پس فقط از مخالفت از فرمان من بترسید!

 برای مردم ازبکستان هیچ چاره‌ای جز استقبال از اسلام و تطبیق آن در زندگی نیست؛ تنها در آن وقت است که مردم ازبکستان خود صاحب منابع طبیعی گاز و طلای خود خواهند بود و اسلام است که به شکل عادلانه به توزیع منابع‌شان خواهد پرداخت. در آن وقت است که فرزندان این دیار در خارج بدور از عزیزان به جستجوی کار نمی‌باشند. تنها در آن وقت ممکن خواهد بود که فرزندان‌شان برای ورود به دانشگاه‌ها مجبور به پرداخت رشوه نمی‌باشند. تنها در آن زمان امکان خواهد داشت که فرزندان‌شان مثل گذشته دانشمندان نامدار جهان اسلام خواهند شد. تنها در آن زمان امکان خواهد داشت که پروردگار جهانیان از مردم ازبکستان راضی خواهد شد. یا الله سبحانه وتعالی، تو خود شاهد باش که ما ابلاغم کرده‌ایم. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّـهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ﴾

[شعراء: ۲۲۶-۲۲۷]

ترجمه: ايشان چيزهايى مى‏گويند كه خود انجام نمى‏دهند، مگر كسانىكه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند و الله(سبحانه وتعالی) را بسيار به ياد آورده و پس از آنكه مورد ستم قرار گرفته‏ اند، يارى خواسته‏ اند و كسانىكه ستم كرده‏اند، بهزودى خواهند دانست که به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت.

نویسنده: اسلام ابو خلیل

برګرفته از جریده‌ی  الرایه

ادامه مطلب...

آیا فرزندان امت خواهند توانست که از ضعف امریکا به نفع امت استفاده نموده و این کشور را به جایش بنشانند

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

چند سال قبل، دست یافتن به مقالات و عناوینی در بارۀ ضعف‌های امریکا خیلی دشوار بود، اما امروزه این چنین عناوین زبان‌زد خاص و عام است. عناوینی همانند: "آیا امریکا رو به‌زوال است؟، امریکای به سرعت رو به‌زوال، آینده در قلمرو چین قدرت‌مند و امریکای ضعیف و زوال تحمیلی امریکا امید خوبی برای دموکراسی است"، فضای مجازی را پر کرده و همواره تکرار شده و بسیاری‌ها نیز به هم‌چو عناوین تن داده‌اند. ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید و شعار او با عنوان "امریکا در اولویت" شکست فاحشی خورده و نه تنها که نتوانسته است این ذهنیت را از بین ببرد، بلکه حتی آن را تقویت بخشیده است.

در سال ۲۰۱۸م نهاد تحقیقی"گلوپ" سرویی را تحت عنوان نقش امریکا در جهان، در ۱۳۴ کشور دنیا راه‌اندازی نمود. نظر به آرای این تحقیق، نقش امریکا در یک سال حکمرانی ترامپ از ۴۸در صد دورۀ اوباما به ۳۰در صد تنزیل نموده است. این آمار پایین‌ترین آمار این نهاد را در مدیریت جهانی نشان می‌دهد. امریکا تنها چند دهه قبل از پیروزی‌هایش علیه اتحاد جماهیر شوروی، حتی بدون فیر یک مرمی به طمطراق می‌پرداخت. آن روز‌ها عناوینی از قبیل: "لحظۀ‌ جهانی یک قطبی امریکا" و "قدرت بی‌حریف امریکا" سرخط رسانه‌ها بود. اما امریکای آن روز فرق زیادی با امریکای امروز دارد. این ابرقدرت دنیا حتی با وجود این همه تجهیزات نظامی نتوانسته است طالبان را در افغانستان شکست دهد. این جنگ که به طویل‌ترین جنگ تاریخ امریکا مبدل شده است، روحیۀ مردم این سرزمین را ضعیف و کمر عساکر آن را شکسته است.

بعد از گذشت شانزده‌سال و مصرف میلیون‌ها دالر، سیاست افغانستان هنوز‌هم شکل گریزان دارد و  این حالت حتی باعث شده تا امریکا در این کشور تمایل زیادی به رهایی حکومت اشرف غنی داشته باشد تا ادامۀ جنگ با طالبان. گزارش جدید بی‌بی‌سی با تحقیر دولت طرف‌دار امریکا در کابل، واضحاً بیان داشته است که نفوذ طالبان در ۷۰ درصد نقاط افغانستان دیده می‌شود. جای تعجب نیست که دولت امریکا مانع نشر فیصدی قلمرو طالبان در این منطقه شده است، که قرار بود توسط نهاد سیگار  به نشر برسد.

از ناتوانایی و ضعف دیگری امریکا دیده می‌شود که این کشور در امر جلوگیری از اهداف اتومی کوریای شمالی کوتاه آمده است. از سال ۱۹۹۴م امریکا در تلاش جلوگیری از دست یافتن کوریای شمالی به اسلحۀ اتومی بوده است، اما وقتی این کشور در سال ۲۰۰۶م اولین بمب اتومی خود را آزمایش نمود، امریکا‌ را شوکه ساخته و به جمع کشور‌های دارای اسلحۀ اتومی پیوست. کشمکش‌های فعلی امریکا با کوریای شمالی نیز ظاهراً به سوی همین مقصد روان اند. این در حالی‌ست که امریکا به تحریم‌ها درگیر بوده و خود را با خطر جنگ اتومی تمام‌عیار با چین روبه‌رو ساحته است که جای کمی برای حرکت دارد. کوریای شمالی از این ضعف‌های امریکا استفاده نموده و تلاش‌های امریکا برای دست یافتن به راه‌حل سیاسی برای حل کشمکش‌ها بین کوریایی شمالی و کوریایی جنوبی را از طریق دعوت کوریایی جنوبی به پیونگ‌یانگ برای مذاکرات دو جانبه نقش به آب کرد.

چنان‌که همواره اهداف سیاسی از طریق جنگ و یا هم از طریق زورگویی‌ها و نمایش‌های توان نیروی نظامی به دست آمده اند، امریکا در کشور‌های کوریای شمالی و افغانستان در هردویی این راهکارها ناکام بوده است. وقتی یگانه ابرقدرت نظامی دنیا نمی‌تواند این مسایل را در این همه سال حل نماید، ابرقدرت بودن نظامی مفهوم خود را از دست می‌دهد. این دو مسئلۀ لاینحل دراین همه سال، نمایندگی از ضعف و ناتوانی شدید امریکا می‌نماید. وقتی امریکا نمی‌تواند به افغانستان راه‌حل دریاید و یا نمی‌تواند کوریای شمالی را از دست یافتن و ذخیره‌سازی بمب‌های اتومی جلوگیری نماید، پس چگونه خواهد توانست قدرت‌های بزرگ از قبیل روسیه و چین و قدرت‌های دیگری از قبیل پاکستان و ترکیه را باز دارد تا به منافع‌اش ضربه‌های بزرگ نزنند؟

پاکستان چالش بزرگی سد راه تسلط امریکا است. هویدا است مقاومت در افغانستان که شامل طالبان افغان، شبکۀ حقانی و دیگر گروه‌ها می‌شود، دورادور ارتش پاکستان می‌چرخند و هر وقتی‌که امریکا بخواهد با این مقاومت به مذاکرات بپردازد، به کمک اسلام آباد نیاز  پیدا می‌کند. این‌که پاکستان در بین مقاومت افغانستان این همه نفوذ دارد، بیان‌گر آن است که با وجود از دست دادن عمق استراتیژی خود، هنوز هم این کشور می‌تواند تا حدی به امریکا ضربۀ مهلک بزند.

 مسئلۀ مهم دیگر، ذخیره‌های بمب‌های اتومی پاکستان است. تخمین‌های اخیر نمایان‌گر این است که این ذخیره‌ها به زودی به ۲۴۰زراد خانه افزایش خواهد یافت. وقتی کوریایی شمالی می‌تواند با چند بمب اتومی محدود تا این حد واشنگتن را به لرزه در آورد، پس پاکستان با داشتن این همه بمب‌های اتومی تا چه حدی خواهد توانست به امریکا ضربه بزند؟ با داشتن رهبری سالم، پاکستان می‌تواند به زودی و با اتحاد با افغانستان، امریکا را از منطقه بیرون رانده و با داشتن این همه اسلحۀ اتومی، بر هرنوع تحدیدی از سوی هند نیز فایق آید.

برعلاوه، ترکیه قدرت دیگری است که می‌تواند به شدت سد راه امریکا قرار گیرد و این کشور منحیث یک قدرت غیر اتومی، چالش بزرگی سد راه استعمار امریکا در قارۀ اروپا قرار دارد. ترکیه قدرت‌مند‌ترین عضو ناتو در بین کشور‌های اروپایی است که توانایی‌هایش می‌تواند چالش بزرگی برای امریکا و نفوذش در منطقه باشد. قرار گفتۀ جورج فریدمن رئیس نهاد ارزیابی جغرافیایی استراتفور، نیروهای ارتش ترکیه می‌توانند با از بین بردن هر نوع موانع، در نصف‌روز به فرانسه و در یک ساعت به جرمنی برسند. این کشور بدون امریکا تنها عضو ناتو است که می‌تواند به سمت غربی و به طرف انگلیس پیشرفت نماید.

متأسفانه، تنها چیزی‌که باعث می‌شود این دو کشور برای امریکا چالش آفرین نباشند، رهبری فریبکارانۀ این دو کشور است. اما رهبری مخلصی‌که زیر سایۀ بیرق اسلام و خلافت واقعی اسلامی فعالیت نماید، تسلط امریکا و پلان‌های شومش را در اروپا و شبه‌قاره نقش به آب کرده و به جهانیان زندگی اسلامی را توأم با اوامر اسلام بار خواهد آورد. پس آیا در میان نیرو‌های مسلح امت کسی است که آن روز جلال را برای امت بار آورد؟! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿یا أَیهَا الَّذِین آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الل(سبحانه وتعالی) را بپذیرید، و دستور پیامبر او(سبحانه وتعالی)  را قبول كنید؛ هنگامی‌كه شما را به چیزی فرا می‌خواند که شمارا  زند‌گی(مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد، و بدانید كه او(سبحانه وتعالی) میان انسان و دل او جدائی می‌اندازد(و می‌تواند انسان را از رسیدن به خواست‌ها و آرزوهای دل باز دارد و او را بمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد كه مهم‌ترین آرزویدل هر انسانی است)، و بدانید كه همگان در پیشگاه الله(سبحانه وتعالی) گرد آورده می‌شوید(و به حساب و كتابتان رسید‌گی می‌گردد).

نویسنده:عبدالمجید بهاتی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ای حسینه، با دیدن این‌که خالده را باداران امریکایی‌اش آشکارا ترک کردند، هیچ دلیلی بر محفوظ بودن تو هم وجود ندارد؛ چراکه باداران هندی-انگلیسی‌ات، هم‌چنین تو را ترک خواهند کرد؛ پس چرا پند نمی‌گیری؟!

(ترجمه)

به تاریخ ۸ فبروری سال ۲۰۱۸م، اصدار حکم بالای قضیۀ اختلاس خالده ضیاء(رهبر اپوزیسیون) ثابت ساخت که با وجود خدمت‌گذاری در راستای تأمین منافع امپریالیستی، باداران‌شان به آن‌ها هیچ رحمی نمی‌کنند. ما نباید در مورد این‌که گویا شیخ حسینه قضیۀ اختلاس خالده را بخاطر خیر مردم پی‌گیری کرده، دچار مغالطه شویم؛ چرا که او خود کم‌تر از یک مفسد نیست. در حقیقت به هدایت باداران هندی-انگلیسی‌اش، شیخ حسینه می‌خواهد با استفاده از نظام قضایی خالده را از سیاست کنار بزند؛ در حالی‌که وی نیز مزدور امپریالیست دیگری به‌نام امریکا می‌باشد. این مخالفت‌ها ادامۀ زدوخورد‌های امریکا و انگلیس بر تسلط جهانی است. بخاطر از میان برداشتن نفوذ انگلیس و اروپا، امریکا از حکام مزدورش استفاده کرده که مثال‌های اخیرش را می‌توان در قضایای ضد فساد در بحران‌های عربستان سعودی، قطر، لبنان و یمن، مشاهده کرد.

زمانی‌که این امپریالیست‌ها بدانند که مزدوران‌شان از این بیش کار آمد نبوده و یا توان حفاظت‌اش را نداشته باشند، آن‌ها را مثل کاغذ استعمال شده به کثافت‌دانی می‌اندازند، که از جمله حسنی مبارک در مصر، قذافی در لیبیا، صدام در عراق، صالح در یمن وغیره مثال‌های واضح آن است، مگر  حکام سرزمین‌های اسلامی از تاریخ نمی‌آموزند. امریکا در کنار خالده نه‌استاد، چرا که هند را برای منافع منطقوی خود سرپرست تعیین کرده است. بنابر این، حسینه هیچ دلیلی برای بقای خود ندارد؛ زیرا باداران هندی-انگلیسی‌اش بعد از بدست آوردن هدف خود و یا دچار شدن ضعف در حفاظت‌اش، او را به همین قسم رها خواهند کرد. رژیم‌های حزب ملی بنگله‌دیش(BNP) باید بدانند که منفعت آخرین هدف باداران امپریالیستی‌شان بوده و آن‌ها دوست هیچ کسی نیستند.

بنابر این، ما نباید در این مورد که گویا حسینه ثابت ساخت که قانون بالاتر از همه است و یا خالده به قانون احترام گذاشت و با پذیرفتن جرم‌اش به زندان رفت، دچار مغالطه شویم؛ چرا که این رژیم‌ها با استفاده از نظام قضایی می‌خواهند تا قدرت‌شان را در انحصار داشته، در برابر جرایم‌شان غرامت بگیرند، باورهای مخالفان سیاسی‌شان را تحت فشار قرار دهند، مخلصین سیاسی اسلام را تحت فشار بیاورند و مهم‌تر از همه، می‌خواهند در مقابل ظلمی‌که بالای مردم کرده‌اند، بری‌الذمه شناخته شوند. روی این ملحوظ، بخاطر این‌که این فرهنگ در جایش قرار داشته باشد، آن‌ها مجبور اند که نمایش احترام به نظام قضایی را برپا کنند. از طرف دیگر، در آینده حزب ملی بنگله‌دیش(BNP) نظام قضایی مشابه را علیۀ طبقۀ حاکم عوام، عملی خواهد کرد.

ای مردم! چند بار شما توسط این رژیم‌ها فریب داده خواهید شد؟! آن‌ها شعار‌های خشک قوم‌پرستی، وطن‌پرستی، آزادی، داشتن یک نظام پیشرفتۀ دموکراسی الی ۲۰۲۰م، و ایجاد بنگله‌دیش دیجیتال تا سال ۲۰۳۰م را سر دادند؛ مگر مردم را با کشتار، فساد، غارت، فقر شدید، ظلم بالای زنان، فاسد ساختن نظام تعلیمی، تسلط امپریالستی، تضعیف نظام دفاعی، همکاری همه جانبۀ امپریالیست‌ها در جنگ‌شان علیه اسلام وغیره روبه‌رو ساختند و آن‌ها جز نفرت و اختلاف چیزی دیگری به مردم ندادند. بنابر این، به شعار‌های میان تهی‌شان که از بقاء و تجدید دموکراسی سخن می‌زنند، فریب نخورید. رسول الله ﷺ فرموده است:

«لاَ يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ»

ترجمه: مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.

حکام بنگله‌دیش همیشه مردم را در بحث‌های ناچیز درگیر می‌کنند تا فکر‌شان را از مشکلات واقعی منحرف سازند. در گذشته آن‌ها مردم را در بحث‌های ناچیزی هم‌چو انتخابات تحت نظر حسینه مطابق قانون اساسی و اپوزیسیون، انتخابات تحت حکومت سرپرست صورت گیرد یا دیالوگ، و حالا بحث جدیدی دیگری را که "انتخابات با اپوزیسیون" است، به‌وجود آورده اند. انتخابات بدون وجود خالده صورت خواهد گرفت، این در حالی است که انتخابات با بودن حسینه و خالده و یا به نبودن‌شان، هیچ ربطی به منافع مردم ندارد و هیچ تغییری واقعی در زندگی مردم آورده نمی‌تواند.

از آن جایی‌که دموکراسی در برابر سیاست و حکم‌روایی بنگله‌دیش کم آورده است، رژیم‌های؛ هم‌چو حسینه و خالده تنها در غارت، فساد، کشتن مردم، خدمت به امپریالیست‌ها و کمک با کفار و مشرکین در جنگ‌شان علیه اسلام و بسیاری از جرایم دیگر بر رژیم‌های گذشتۀ نیاکان‌شان، از هم پیشی می‌گیرند. دلیل این همه این‌ است که تحت نام آزادی‌های مختلف از جمله آزادی شخصی، آزادی بیان، آزادی ملکیت و آزدای عقیده، نظام سیکولریستی دموکراسی حکام را تربیه می‌کند و آن‌ها از اثر تطبیق این مفاهیم لذت برده و هنوز هم ظالم‌تر می‌شوند، که ما در حال حاضر در رژیم حسینه و سایر رژیم‌های دموکراتیک شاهد این موضوع هستیم. آزادی‌های مذکور شخص را تابع هوای نفس ساخته و فکرش را از او می‌گیرد. بناءً فرد منافع مفسداش را بدست آورده و ظلمت را در میان مردم پخش می‌کند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـٰهَهُ هَوَاهُ

[جاثیه: ۲۳]

ترجمه: آیا دیده‌ای کسی را که هوی و هوس خود را معبود خود گرفته است؟

از جانب دیگر، اسلام نظام معین و تغییر ناپذیری دارد که از طرف الله سبحانه وتعالی تنظیم و فرستاده شده است؛ نظامی‌که در آن مسؤلیت حاکم که همانا خلیفه است، تطبیق و او محافظ اصلی نظام می‌باشد. او خود را آزاد نه بلکه بندۀ الله سبحانه وتعالی می‌شمارد، و این‌کار را بخاطر رضایت الله سبحانه وتعالی و شوقی‌که به بهشت دارد، انجام می‌دهد و در میان مردم عدالت را برپا می‌دارد. خلفای هم‌چو حضرات ابوبکر صدیق و عمر رضی الله عنهم آمدند که نه‌تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمامی بشریت عدالت را تأمین کردند.

ای مردم! نه‌تنها که خود را از دام بحث‌های بیهودۀ این رژیم‌هانجات دهید، بلکه نظام دموکراتیک و طبقۀ حاکم سیکولر را منحیث مشکلات واقعی شناخته و از افسران مخلص نظامی تقاضا کنید تا این نظام را محو کرده و خلافت راشده را تأسیس کنند. افسران نظامی را که پدر، کاکا، برادر، پسر و خویشاوندان تان هستند، ملاقات کرده و بالای‌شان تأکید کنید؛ چرا که آن‌ها ابزار را در دست دارند که تحول می‌آفریند. آن‌ها قدرت نظامی دارند که توسط آن می‌توانند به آسانی طبقۀ حاکم و نظام دموکراتیک را از میان بردارند. این کار مسؤلیت آن‌هاست؛ چرا که بر حفظ مملکت، مردم  و اسلام سوگند یاد کرده اند. بناءً آن‌ها باید از همین دید به طرف‌داری از مردم و اسلام وارد صحنه شوند، آن‌هم نه بخاطر ایجاد حکم‌روایی نظامی، بلکه بخاطر سپردن قدرت به رهبری مخلص حزب التحریر که جان‌سپارانه به خاطر تأسیس خلافت راشده کار می‌کند.

ای افسران نظامی! ما در میان شما بالای مردان جسور صدا می‌زنیم، آن‌هایی‏که به اسلام و مردم مخلص و صادق هستند. اسلام و مردم را به‌خاطر منافع دنیوی، که چیزی‌های مؤقتی اند، ترک نکنید. سوگندی را که بخاطر حفاظت از منافع مردم و مملکت‌تان یاد کرده‌اید، در عمل نشان دهید. شما به‌خاطر محافظت از ظالمی‌که به دشمن‌تان خدمت می‌کند، قسم یاد نکرده‌اید. اگر چنین نکنید، همین‌قسم که در حال حاضر از افتتاح اردوگاهی توسط حسینۀ ظالم، که قاتل افسران مخلص و با استعداد‌تان است، احساس حقارت می‌کنید، شاید فردا از افتتاح اردوگاهی دیگری به‌نام ظالم دیگر احساس حقارت کنید. اسلام و مسلمانان را به‌خاطر امتیازات فناشدنی و یا اطاعت از اوامر نامشروع ترک نکنید. حزب‌التحریر و امت اسلامی شما را به طرف امر الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ فرا می‌خواند. بناءً هیچ فراخوان، تقاضا و امر دیگری را مد نظر نگیرید. به تقاضای مردم برسید و از همه مهم‌تر، از امر الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ اطاعت کنید. مسؤلیت‌تان را منحیث یک مسلمان با فراهم ساختن حمایت مادی در از بین بردن حسینۀظالم و رژیم‌های حزب ملی بنگله‌دیش انجام داده و خلافت را برپا کنید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، از الله(سبحانه وتعالی و رسولش(ﷺ) استجابت کنید؛ زمانی‌که  شما را به امری فرامی‌خوانند که به شما زند‌گی می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش

ادامه مطلب...

آیا فشار امریکا طالبان را به سمت صلح می‌کشاند؟

در خبرنامۀ که از سوی طالبان نشر گردیده در خصوص پایان دادن به ریختاندن خون‌های جاری که سال‌هاست در افغانستان جریان دارد، از طریق گفت‌وگوها اشاره شده‌است. کارشناسان براین باور اند که حملات هوایی امریکا بالای طالبان از بهر فشار آوردن بالای پاکستان می‌باشد. با این حال، در یک حرکت غیر معمول، طالبان افغانستان با ارسال نامۀ به مردم"امریکا " از آنان خواستند بالای حکومت خویش فشار وارد کنند تا دست از افغانستان برداشته و از این کشور خارج شوند كه سبب خونریزی های موجود در افغانستان می‌باشند. طالبان با ارسال نامه مذکور، مشخصاً "مردم امریکا،  مقامات بلندپایۀ غیر حکومتی  مستقل و اعضای کانگرس که خواهان صلح اند" را خطاب قرار داده و خاطرنشان ساختند که  خواهان پایان دادن به جنگ جاری در افغانستان استند؛ جنگی که آغاز یافته و پس از پادرمیانی از طریق گفت‌و گوها پیوسته هنوز ادامه داشته و خاتمه ندارد. اما طالبان هشدار دادند که آنان در برابر عملیات‌های که از سوی امریکا علیه شان صورت می‌گیرد،کوتاه نمی‌آیند.  طالبان می‌افزایند: «تلاش آن‌ها برای صلح به این معنا نیست که آن‌ها دیگر از جنگ خسته شده و یا این‌که اصرار آنان نسبت به جنگ به حد اقل رسیده است».

در  این خبرنامه، طالبان یک بار دیگر برحملات خود علیه کشورهای اشغالگر تاکید نموده و به هدف توجیه حملات خود اظهار داشتند که "ممثل ارادۀ مسلمانان افغانستان می‌باشند" و نیز تاکید دارند که دولت کابل یک دولت مزدور، تحمیل شده، فاسد و غیر شرعی می باشد. همزمان با این، فیض محمد زلاند استاد دانشگاه کابل و کارشناس در مورد طالبان گفت:« این پیام، یک حرکت غیر معمول از سوی طالبان پنداشته می‌شود، زیرا این اولین بار است که جماعت مذکور رغبت و علاقه شان را از بهر اشتراک در روند گفت‌وگوهای صلح اظهار داشته و از مردم امریکا بخاطر فشار آوردن برحکومت شان خواستند تا با طالبان از درِ صلح و مذاکره وارد شوند». با این حال، حکومت افغانستان پیشهاد طالبان را رد کرده و  اذعان دارد که :« آنان سبب جنگ جاری در افغانستان استند، اگرطالبان واقعاً به صلح باورمند اند، ابتدا باید حملات خویش را توقف دهند، چنان‌چه حزب اسلامی به روند گفت‌وگوهای صلح افغانی پیوست». با توجه به آن‌، شاه‌ حسین مرتضوی، سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان به "خبرگزاری صدای آلمان" اظهارداشته است.:«حزب اسلامی یگانه جماعت مسلح افغانی است که دست از سلاح برداشته و به سیاست دولت افغانستان پیوسته است».

ناظران اما در افغانستان براین باورند، حملات اخیری که از سوی طالبان صورت گرفته، در پاسخ به عملیات نظامی و هوایی امریکا علیه طالبان و نیز فشار  امریکا برپاکستان از بهر اتخاذ راهبرد جدید در برابر افراطگرایان که عملیات خویش را از خاک آن کشور اجرا می‌کنند، می‌باشد. هم‌چنان یونس فکور تحلیل‌گر مسایل سیاسی از کابل به "خبرگزاری صدای آلمان" چنین اظهارداشت: «هدف طالبان تقلیل فشارها برپاکستان بوده تا آنان بتوانند در برابر عملیات هوایی امریکا در افغانستان مقاومت کنند». با این حال، بعید است که واشنگتن سیاست خود را فقط بر اساس یک پیام تغییر دهد، او گفت: «امریکا گفت‌وگو با طالبان را تنها در صورتی می‌بیند که تغییر واقعی در وضعیت امنیتی مشاهده گردد».منبع: (خبرگزاری صدای آلمان)

این واضح است که فشار امریکا بر پاکستان از بهر کشانیدن طالبان به پای میز مذاکره از سوی این کشور مکار و اشغالگر صورت گرفته است. اما واقعیت این است که وابستگی امریکا به پاکستان به هدف فشار بالای طالبان برای "گفت‌وگو" نشان دهندۀ ضعف امریکا و قدرت پاکستان است. اگر رهبری پاکستان  به اسلام وفادار می‌بود، ارتش پاکستان را به عوض این‌که درخدمت امریکای صلیبی قرار دهد، با قوت‌های جهادی که در پاکستان و افغانستان وجود دارند، دست به دست هم داده و امریکای اشغالگر را از منطقه بیرون رانده و به بی‌ثباتی پایان می‌دادند. با این روش بزرگترین عزت همانا تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت را نصیب می‌شدند.

عثمان طه

ادامه مطلب...

تسلط نظام سرمایه‏داری بر جهان یا نارواترین گناه علیه زنان!

(ترجمه)

زن غربی در رسانه‌های مختلف، اعم از فیلم‏ها و میزگردها به‏عنوان زن توانا، خوشبخت و مؤفق نمایش داده می‏شود؛ زنی‏که زنده‏گی آرامی داشته و تمام حقوق و آزادی‌هایش تضمین شده‏است و زنی‏که به مساوات در بخش تعیینات دولتی دست یافته‏ است. زن غربی به‏خاطری به همۀ این مزایا دست یافته است که در جهانی متمدن زنده‌گی می‏کند، که سکان‏دار آن نظام سرمایه‏‏داری با عقیدۀ سیکولریستی می‏باشد، عقیده‏ای که نقش دین را از نظام‏های مختلف زنده‏گی جدا نموده، انسان را از تمام قیود و ضوابط شرعی ربانی کاملاً رها نموده و در عوض آن قوانین وضعی را بر وی حاکم نموده است، تا جایی‏که مصالح مادی انسان را بر وابسته بودن‌اش به تمام ارزش‏ها، ترجیح داده است.

سرمایه‏داری به شکل افراطی و جنون‏آمیزی انسان را به اشباع میزان زیادی از تمایلات، شهوات و لذت‌های فزیکی، تشویق می‏کند. غربی‏ها با شکستن ضوابط و ارزش‏های زنده‌گی با هم رقابت نموده و آن‏را قلۀ خوشبختی می‏نامند. کسی‌ را که حامل چنین دیدگاهی در زنده‌گی است-دیدگاه رهایی از تمام قید و بندها- در حالی می‏یابی که در راه رسیدن به تمایلات‏اش از آزار دادن کسی باک ندارد. تمایل به غلبه یافتن بر دیگران، ظلم، ترور و تعذیب دیگران همه جزء تفکیک ناپذیر عقیدۀ رقابتی آن است و تمام هم‌وغم‏اش لذت بردن و اشباع غرایز است، و این در حالی است که طرز تفکراش بر اساس این‌که بقاء برای قوی‌ترها ممکن خواهد بود، استوار است و تجربۀ لذت جدید تحریک کننده و غیرمعمول، میزان مؤفقیت‏اش را در زنده‌گی تعیین می‏کند.

برجسته‌ترین اصل در سرمایه‏داری، نظام اقتصادی‌اش می‏باشد؛ نظامی‏که همواره انسان را به منظور دست‏یافتن کمیت زیادی از لذت-بر اساس طرز فکر بقاء به قوی‌ترین‏ها ممکن خواهد بود- به کسب ثروت سریع و بی‌رویه، تشویق می‏کند. اما قشر مظلوم و ضعیف، که اغلب آن‏را زنان، اطفال و سال‏مندان تشکیل می‏دهند، به مثابۀ صفرها در سمت چپ و بار دوش جامعۀ سرمایه‏داری اند؛ نظامی‏که زنده‏گی را به حساب‏های اقتصادی محض تبدیل نموده است. اگر زن و مرد به منظور دوام منظومۀ اقتصادی سرمایه‏داری، همه‌روزه از ساعت ۸صبح الی ۵عصر به‏منظور کار بیرون نشوند، پس از کجا خوردونوش خویش را مهیاء خواهند کرد و به کجا مسکن گزینند و آیا درمان و آموزش را دریافت خواهند کرد؟ دولت توجهی به امور مردم ندارد و  نظامی‌که تطبیق می‏گردد، به خدمت مصالح افراد گماشته شده و آزادی‌های فردی را حمایت می‏کند؛ مگر مشکلات جامعه را حل نمی‏کند. وقتی مسلمان‏ها پیشرفت‏های علمی و اقتصادی غرب را می‏نگرند، شگفت‌زده می‌شوند؛ اما از این‏که ایدیولوژی سرمایه‏داری به انسان اجازه داده که در عوض الله سبحانه وتعالی قانون بسازد،‌ غافل اند.

سرمایه‏داری توطئه ددمنشانه و خبیثی است به‏طور عام بر انسان و به‏طور خاص به زن؛ چنان‏چه زن را مجبور می‏نماید تا همانند مرد زنده‌گی کند و آن‏گاه ادعاء می‏کند که حقوق‌اش را اداء نموده است؛ در حالی‏که دولت از آن به‌سان کالای تجارتی استفاده کرده و در تزریق اموال به بازارهای مالی و مصرف کننده سود می‏برد و آن‏را در دسترس و محیط کار مرد قرار داده است. چنان‏چه در نظام سرمایه‌داری مرد، زن را ابزاری برای لذت جستن می‏داند. ازین رو فشارهای ‏معیشتی و اوضاع بحران زدۀ اقتصاد سرمایه‏داری؛ تمایل و تعامل مرد با زن را پیچیده کرده است. از طرفی هم، برانگیختن متداوم غریزۀ بقای نوع مردان به‏خاطر برهنه بودن زنان، سبب گسستن روابط زناشوئی شده و همۀ اين افکار و مفاهیم دیدگاه مرد به زن را در غرب سرمایه‏داری، دیدی تهی از احترام گردانیده است تا جائی‏که در اروپا، امریکا و سراسر جهان، پدیدۀ خشونت علیه زنان را به شکل فزایندۀ گسترش داده است.

به گزارش "اسکای نیوز عربی": «پژوهش‏های جدیدی‌که سازمان بین‌الملل و دولت مکزیک نیز آن‏را نشر نموده اند، از آمارهای ترسناک و مرگ‏باری علیه زنان، پرده برداشت. چنان‏چه این آمار اشاره به قتل ۲۷۴۶زن مکزیکی در سال ۲۰۱۶م دارد و این معادل ۷کشته در روز است، و این رقم ۱۸ درصد افزایش را نسبت به سال ۲۰۱۵م،که ۲۳۲۴ زن به قتل رسیده بودند، نشان می‏‏دهد.»

غرب استعمارگر کافر، با نشر نظام کثیف سرمایه‏داری و با تطبیق قوانین وضعی، با اِعمال تسلط خویش بر سرزمین‌های اسلامی و تطبیق این نظام بی‌ارزش و سطحی، که مانع بیداری فکری مناسب و زنده‏گی با ثبات گردیده است، علی‌السویه به مرد و زن، مرتکب جفا گردیده است.

در نومبر ۲۰۱۶م، روزنامۀ "وقائع" گزارشی را به نشر رساند که در آن آمده بود: «آمارهای جهانیی‌که از سوی سازمان جهانی صحت به نشر رسیده اشاره به این دارد که در اطراف جهان، از هر سه زن(۳۵درصد) یکی در زنده‏گی خویش توسط دوست پسر‌ش در معرض خشونت قرار گرفته و یا هم از طرف دیگران مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، که اغلب این خشونت‌ها از طرف دوست پسرش بوده است. به طور میانگین در تمام جهان، ۳۰درصد از زنانی‏که با دوست پسران‌شان ارتباط داشتند، به طور واضحی مورد خشونت جسمی یا جنسی قرار گرفتند. در عرصه جهانی نیز، نسبت قتل زنان توسط دوست پسران‏شان به ۳۸درصد رسیده است.»

به نقل از "ساسا پوست": «در پایان سال ۲۰۱۶م رسانه‏های امریکایی نسبت درصدی را به نشر رساندند که بر افزایش خشونت علیه زنان از طرف نزدیکان‌شان، تأکید داشت. چنان‏چه این گزارش صراحت داشت که از بین ۵زن، چهارتن‌شان در معرض خشونت خانه‏گی قرار گرفتند. در هر سال تقریباً ۵ملیون تن از زنان توسط شریک زنده‏گی خویش، مورد شکنجه و خشونت قرار گرفته و سه تن از آن‏ها توسط دوست پسر یا شوهر خویش به قتل می‏رسند.» این چنین احساس وحشتی‌که زن غربی را فراگرفته از طرف نزدیک‏ترین اشخاص وی است.

پدیدۀ خشونت علیه زن، نتیجۀ حتمی و طبیعی جوامع و کشورهایی است که بر اساس جدائی دین از امور زنده‌گی زیسته و برای ده‏ها سال قوانین وضعی غربی را بالای خویش تطبیق نمودند و با آن‏هم از ادارۀ امور بشر عاجز اند؛ زیرا سرمایه‏داری از انسان ابزاری برای اشباع لذت‎‏‌های جسمی می‏سازد. هم‏چنان تمام تلاش‏های دعوت‏گران حقوق زن، در تحقق اهداف‌شان به ناکامی منجر شد. چه حقوقی برای زنان داده خواهد شد؛ در حالی‏که آن‌ها همواره در تهدید شکنجه و قتل قرار دارند؟!

در مورد این‏که بدانی زن غربی نه خوش‏بخت است و نه هم قوی، کافی است، آمار هایی را جستجو کنی که ارقام سالانۀ حوادث انتحار زنان غربی را بیان می‏کند، تا وسعت بدبختی و عدم رضایت‌شان را بر اوضاع فعلی بدانی، که این آمار وحشت‏ناک فقط در زمان تسلط نظام سرمایه‏داری بر جهان، به ثبت رسیده است. از سوی دیگر، زن غربی اسلام آوردن را راه‌گریزی برای خویش یافته است؛ چنان‏چه صدها هزارتن از زنان غربی به اسلام گرویدند تا از ذلت سرمایه‏داری کفر و سوء استفاده از کرامت خویش نجات یافته و حلاوت ایمان، عفت و پاکی را کسب کنند، تا شیوۀ زنده‏گی سیکولری منحط را از بین برده، اخلاق خود را ارتقاء دهند و حقوق خویش را مطابق ضوابط و احکام شرعی تضمین کنند.

دیدگاه شخص از زنده‏گی، انسان و کائنات است که او را رفعت و بیداری فکری می‌دهد و یا هم بر عکس او را تنزل داده و از وی انسانی منحط می سازد. تنها با اسلام است که بشریت ارتقاء می‌کند و برای زنان مسلمان همین افتخار کافی است که الله سبحانه وتعالی حقوق‌شان را تضمین نموده و وظایف شان‏را مطابق فطرت‌شان تعیین نموده است. سرور ما حضرت محمد صلی الله علیه وسلم وصیت نمودند که به نیکوئی همراه زنان بر خورد شود و نیز خلیفۀ مسلمین به‏خاطر دفاع از حرمت یک زن، لشکر عظیمی را به حرکت در آورد.

نویسنده: غاده محمد حمدی

ادامه مطلب...

حَبلُ‌المـَتین (5): آیا به حُکام و اهل قدرت می‌توان امید داشت؟

  • نشر شده در سیاسی

یکی از مسائلی که بعد از قضیه بیت‌المقدس و موضوع "اصلاحات" در سکتور امنیتی افغانستان در میان تعدادی‌ها داغ شده این است که می‌گویند: حزب‌التحریر از یکسو نظام‌های حاکم در جهان اسلام را نامشروع و مقامات آن را فاسد می‌داند؛ ولی از سوی دیگر، حزب بالای این قشر تمرکز نموده و توقع حمایت، طلب نصرت و تسلیمی قدرت را از آن‌ها دارد. این گروه از مردم، حزب‌التحریر را به یک بازی دوگانه و اتخاذ رویکرد متناقض در برابر قضایای سیاسی متهم می‌کنند.

در این مسأله واقعیتِ پیچیده و در عین حال مهمی نهفته است؛ انسان‌های که درک درست و عمیق از نصوص و از واقعیت‌های جامعه ندارند و همه مسایل را از ورای منطق و منطق بازی می‌بینند و دید همه‌جانبه‌ی سیاسی ندارند، از این مسأله سَر در نمی‌آورند. برای حل این پیچیده‌گی نیاز است تا به تاریخ انبیاء علیهم السلام و آیات قرآنی رجوع گردد که حین مواجهه با چنین وضعیتی چه موقف داشتند و در این باب چه ارشادهای را ایراد فرموده‌اند.

الله سبحانه و تعالی در سوره «طه» در مورد دعوت موسی علیه‌السلام با فرعون چنین فرموده:

اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ

[طه:43-44]

هر دو [موسی و هارون] به سوی فرعون بروید؛ زیرا او [در برابر خدا] سرکشی کرده است. پس با گفتاری نرم به او بگویید، امید است که هوشیار شود و [آیین حق را بپذیرد] یا بترسد [و از سرکشی باز ایستد.]

یعنی الله سبحانه و تعالی به موسی و هارون علیهما السلام دستور می‌دهد تا فرعون را بسوی حقیقت دعوت کنید، ممکن است وی این دعوت و رهنمایی را قبول و لبیک گوید و از الله سبحانه و تعالی بترسد. فرعونِ که دعوای خدایی می‌کرد و به کسی تسلیم نبود و برای حفظ قدرت و حکومتش از هیچ نوع ظلم و استبدادی دریغ نمی‌کرد، تا جایی‌که اطفال نوزاد را نیز به قتل می‌رساند. اما با وجود این همه جنایت و خباثت، الله سبحانه و تعالی به پیامبرانش دستور می‌دهد که وی را دعوت کنید تا شاید آیین حق را بپذیرد و از عناد و سرکشی و جهل مرکب خویش دست بکشد.

در ضمن، اکثر انبیاء علیهم السلام به‌خصوص رسول الله صلی‌الله علیه وسلم به همین طریقه برای تغییر جامعه دعوت می‌کردند تا زورمندان فاسد و اهل قدرت را جزء از دعوت خویش بسازند و شخصیت‌های آنان را بنفع اسلام تغییر دهند. بی‌جهت نبود که پیامبر صلی‌الله علیه وسلم در کنار دعوت مردم عام به بزرگان قبایل و قدرت‌مندان قریش مانند: شیبه، ولید بن مغیره، ابن هشام [ابوجهل]، حضرت عمر و دیگران نیز توجه داشت و آنان را به اسلام دعوت می‌کرد و در یکی از دعاهایش می‌فرمود: «یا الله! دین اسلام را با مسلمان شدن هر کدام از این دو مردی که نزد تو محبوب‌تر باشد: عمر بن الخطاب یا ابوجهل بن هشام، تقویت بفرما!»

 پس از آن‌جایی‌که، طریقه‌ی کار پیامبر اسلام برای ما «اُسوه حسنه» است، ما هم ضرور است که برای تغییر جوامع فاسد فعلی قدرتمندان، جنرالان و زورداران را دعوت نماییم و حامی خویش بسازیم.

در این‌جا درس بسیار مهمی که وجود دارد این است: ما نباید در هنگام دعوت و حمل اسلام به دیگران دچار یأس و ناامیدی شویم، به خصوص زمانی‌که طرف مقابل ما انسان‌های فاسد، ظالم و شرارت‌پیشه باشد. چون ما از آینده و نتیجه‌ی کار آگاه نیستیم که آیا این فرد ظالم و فاسد دعوت ما را قبول می‌کند یا ردّ؟ چه بسا انسان‌های زیادی در تاریخ زیسته‌اند که در یک مقطع کمر دشمنی و عداوت را با اسلام و مسلمانان بسته اند، اما حین رسیدن دعوت حقّ به آنان، به اسلام گرویدند و از پیشقراولان حمل اسلام شدند.

با این حال، وقتی این موضوع را در قرآن می‌خوانیم یا در سیره پیامبر متوجه می‌شویم، و با در نظرداشت آن وضعیت نظام‌های مستبد و شرارت‌پیشه‌ی فعلی را مطالعه می‌کنیم به این نتیجه می‌توانیم برسیم که نظام‌های فعلی رُخ دیگری از سلسله حکومت فرعونیان در روی زمین اند، با این تفاوت که سبک و سیاق این نظام‌ها و عناصر دخیل در آن متفاوت‌تر از زمان موسی علیه السلام و فرعون یا زمان پیامبر اسلام است.

با در نظرداشت نکات بالا، کسانی‌که توانایی مادی در اختیار دارند تا حزب‌التحریر را نصرت داده و خلافت راشده را تأسیس نمایند، بصورت مشخص کسانی دیگری نیستند مگر رهبران سیاسی و اردوهای مسلمان. هر چند، تعدادی از آنان فاسد و جزء از نظام‌های طاغوتی فعلی هستند، اما با آن هم این گروه باید دعوت شوند و پیام حقّ به وجه احسن برای شان رسانده شود. چون بهرحال، جزء امت اسلامی هستند، اما فضا و افکار غلط آنان را به فساد و بیراهه کشانیده. پس باید بجای توهین و فحش، حذف و طرد آن‌ها؛ با آنان مهربانی، شفقت و رحم پیشه نموده و پیام حقّ به آنان رسانده شود و برای برپایی دولت اسلام بالای آنان کار صورت گیرد تا حمایت شان جلب گردد و همه در یک صف واحد بصورت دسته‌جمعی برای برپایی زندگی اسلامی انرژی و تلاش شان متمرکز و بسیج سازند.

 بناء، وقتی الله سبحانه و تعالی این پیام را برای پیامبرانش داده که فرعون و اهل قدرت در جامعه را دعوت کنید، امکان دارد تا از غفلت دست کشیده، هوشیار شوند و تغییر کنند؛ پس ما چرا به این نتیجه‌ی اشتباه برسیم که دعوت قشر متنفذین، رهبران سیاسی و قومی، زورمندان جامعه، جنرالان ارتش و قوماندانان یک مسأله متناقض و ناامید کننده است. این قشر ولو که با هرنوع فساد و ظلم آغشته باشند، صرف‌نظر از همه تعلقات آنان، منحیث مسلمان شمرده می‌شوند و بایست دعوت حقّ برای شان رسانده شود.

حزب‌التحریر همچو بعضی از گروه‌ها معتقد به "سیاست حذف" نیست؛ بلکه باور دارد که قشر زورمندان جامعه باید جزء جدایی ناپذیر از دعوت خیر و عظیم برای برپایی دولتی باشند که پیامبر بزرگ اسلام صلی‌الله علیه وسلم آن را در مدینه بناء نهاده بود و به مدت سیزده صد سال بر بلندای سیاست و رهبری جهان قرار داشت، اما به علت غفلت و انحطاط مسلمان‌ها و توطیه‌چینی‌های غرب به سقوط مواجه شد. پس برپایی این دولت که امام ابوحنیفه رحمه‌الله علیه آن را «مادر تمام فرض‌ها» خوانده است تنها وجیبه‌ی حزب التحریر نه؛ بلکه مکلفیت تمام مسلمان‌ها بویژه قشر زورمندان و جنرالان می‌باشد.

ناگفته نباید گذاشت، دعوت‌گران باید بدانند که زندگی پروسه‌ی ابتلاء [افشاسازی] است و ما وقتی بهترین امت هستیم که دعوت اسلام را به مردم و جوامع حمل نماییم. پس بدین اساس، ما مکلف هستیم تا همان‌طوری که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم به مردم اسلام را حمل نمود و در روز قیامت بر آنان شاهد می‌باشد، مکلفیت ما را هم شهادت بر سایر امت‌ها و مردم تعیین کرده است. بناء، اگر کسی دعوت بسوی حقّ را نپذیرد، می‌توانیم در روز حشر این شهادت را اداء نماییم که ما برای شان دعوت را رسانده بودیم. از همین‌ جهت، ما امت دعوت، سیاست، جهاد و شهادت هستیم.

 آخر الامر این خود رهبران و جنرالان هستند که تصمیم می‌گیرند که راه هدایت را می‌گیرند و نام شان را در تاریخ منحیث شجاعان و حامیان حقّ به ثبت می‌رسانند که نهایت آن کامیابی عظیم و نعمت‌های بزرگ جنت است، یا نام شان را در لیست بزدلان تاریخ درج می‌کنند که روسیاهی و سرافگندگی در دنیا و آخرت عاقبت کار شان خواهد بود.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه