پنجشنبه, ۱۷ رمضان ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۳/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
فروش میوه جات بر سر درختان
بسم الله الرحمن الرحيم

فروش میوه جات بر سر درختان

(ترجمه)

پرسش:

دانشمند عالی قدر و امیر صاحب گرامی، السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

فروختن محصولات قبل از حاصل برداری آن روی درخت در سرزمین ما رایج است. این نوع محصولات؛ مانند: گل میخک، مرچ، ناریال وغیره به همین شکل فروخته می شوند. مالک زمین آن را کشت و آبیاری می کند تا ثمر بیشتر دهند. زمانی که میوه طبق همان پلان حاصل می دهد، آن را با قیمت تخمینی به فروش می رساند. بناً خریدار باید از آن حاصل برداشته و معامله مناسب نماید و خریدار به مالک زمین قبل از حاصل گرفتن قیمت توافق شده را می پردازد. زمانی که فروش صورت می گیرد، قیمت بین خریدار و فروشنده موافقت می گردد و فروشنده بعد از فروش آن دیگر مسوول محصول نهایی نیست، خریدار می تواند همان وقت حاصل برداری نماید و یا آن را به وقت مناسب آن واگذار نماید؛ اما بعد از معامله مسوولیت خریدار است تا مزرعه را از حیوانات، سارقین و غیره محافظت نماید. آیا این نوع معامله در اسلام جایز است؟ الله سبحانه و تعالی شما را خیر کثیر نصیب گرداند و به این امت پیروزی را تحت رهبری شما نصیب گرداند.

 

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

از متن فوق چنین درک کردم که پرسش شما در مورد فروش میوه  بر سر درخت است؛ مثلاً شخصی به مالک درخت چنین بگوید که می خواهم میوه و حاصل این درخت انجیر را در این فصل بخرم و حاصل این درخت ملکیت من می شود، از آن می خورم و می فروشم تا آن که حاصل این درخت در این فصل تمام شود، و هردو بر این امر در مقابل اجره ی معین اتفاق کنند. شما می پرسید که آیا این کار جایز است یا خیر؟ اگر درک من درست باشد؛ پس این پاسخ را برایت ارایه می کنم:

بلی! این معامله در بسیاری از سرزمین های اسلامی رایج است و در فقه به نام "فروش میوه جات بر سر درختان" و در نزد عام مردم به نام "پیمان و معامله درخت" یاد می شود. این جایز است؛ اما به شرطی که میوه پخته و رسیده باشد؛ البته لازم نیست که تمامش رسیده باشد؛ چون  تمامش در یک زمان نمی رسد. بعضی دلایل و تفصیلات را از کتاب مان "شخصیت اسلامی، جزء دوم باب فروش میوه جات بر سر درختان " را برایت نقل می کنم:

بیان حکم شرعی در این پیمان یعنی فروش میوه موجود در شاخ درخت که هنوز میوه در شاخ درخت باشد، نیاز به  تفصیل دارد؛ چون در این پیمان به میوه و حاصل دیده می شود، اگر پخته و رسیده باشد؛ یعنی خوردنش ممکن بود؛ پس این معامله جایز است و اگر نرسیده بود(پخته نشده بود) و خوردن آن نا ممکن بود، درین صورت فروش میوه جایز نیست؛ چون مسلم از جابر رضی الله عنه روایت کرده است که:

«نهى رسول الله عن بيع الثمر حتى يطيب»

ترجمه: نبی اكرم صلى الله عليه وسلم از فروش ميوه ی تا زمانی كه پخته نشده است، منع فرمود.

 و نیز روایت کرده است:

«نهى رسول الله صلی الله علیه وسلم... وعن بيع الثمر حتى يبدو صلاحه»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از... و فروش میوه تا این که برسد منع نموده است.

و چنان چه بخاری از جابر رضی الله عنه روایت نموده است:

«نهى النبي عن أن تباع الثمرة حتى تشقح، قيل ما تشقح، قال: تحمار وتصفار ويؤكل منها»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم  از فروش میوه پیش از آن که رنگ بگیرد منع فرموده است؛ پرسیدند، رنگ گرفتن چیست؟ فرمود: سرخ زرد می گردد و قابلیت خوردن رامی داشته باشد.

و نیز بخاری از انس ابن مالک روایت نموده است:

«أنه نهى عن بيع الثمرة حتى يبدو صلاحها، وعن النخل حتى يزهو، قيل: وما يزهو؟ قال: يحمار أو يصفار»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از فروش میوه ای که نرسیده باشد منع فرموده است و از خرما تا این که رنگ نگیرد. پرسیدند: رنگ گرفتن چیست؟ فرمود: سرخ می شود یا زرد می گردد.

وی نیز روایت نموده است:

«إن رسول الله نهى عن بيع الثمار حتى تُزْهي، فقيل له: وما تُزْهي؟ قال: حتى تحمر. فقال رسول الله : أرأيت إذا منع الله الثمرة بم يأخذ أحدكم مال أخيه»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از فروش میوه پیش از آن که رنگ بگیرد منع فرموده است. پرسیدند رنگ گرفتن چیست؟ فرمود: رنگش سرخ گردد و رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز فرمود: چه فکر می کنید اگر الله سبحانه وتعالی میوه را ببار نیاورد آنگاه شما مال برادرتان را در مقابل چه چیز می گیرید.

و چنان چه بخاری از عبد الله ابن عمر روایت نموده است:  

«نهى عن بيع الثمار حتى يبدو صلاحها، نهى البائع والمبتاع»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از فروش میوه جات قبل از این که برسد، خریدار و فروشنده، هر دو را نهی کرده است.

و مسلم به این الفاظ روایت نموده است:

«نهى عن بيع النخل حتى يزهو، وعن السنبل حتى يبيض ويأمن العاهة»

ترجمه: از فروش خرما نهی کرد؛ مگر آنگاه که برسد و از فروش خوشه نهی کرد؛ مگر آنکه سفيد شود و از آفت اطمينان حاصل گردد.

 

تمام این احادیث منع "فروش میوه جات نارسیده" را صریحاً بیان می دارد. بناً از مدلول این احادیث بر عدم جواز فروش میوه جات نارسیده(خام) و از مفهوم آن بر جواز فروش میوه جات رسیده(پخته شده) استدلال می شود. بنابرین، پیمان و معامله درخت که میوه آن ظاهر شده بود؛ مانند زیتون، لیمو، خرما و... اگر قابل خوردن شده بود درست است و اگر قابل خوردن نشده بود درست نيست.

از احادیث فوق  این موضوع دانسته می شود که هدف از رسیدن و پخته گی میوه "قابل خوردن بودن میوه" می باشد؛ زیرا از تحقیق و پژوهش احادیث وارد شده در موضوع نهی فروش میوه نارسیده در می یابیم که درین باره تفسیرهای مختلف بیان شده است: در حدیث جابر رضی الله عنه چنین بیان گردیده است: «تا زمانی كه پخته نشده است»، در حدیث دومی: «پيش از آن كه برسند» و در حدیث انس رضی الله عنه چنین بیان شده است: «از فروش انگور پیش از آن که سیاه گردد و هم چنان از فروش حبوبات پیش از آن که سخت گردد، منع نموده است.» (رواه ابو داود)

و در حدیث دیگری که جابر رضی الله عنه روایت نموده است چنین بیان شده است: «رنگ بگیرد» و در حدیث ابن عباس: «تا این که قابل خوردن شود» بنابرین، تمام احادیث مذکور معنی واحد را افاده می کند و آن عبارت از "قابلیت خوردن را داشته باشد" است.

اگر به واقعیت میوه جات دقت کنیم، در می یابیم که قابلیت خوردن در آن ها نظر به مختلف بودن میوه جات، از هم متفاوت می باشد؛ چنان چه در برخی از ميوه جات با تغيير آشکارا در رنگش قابليت خوردن پيدا شده و علامات پخته شدنش ظاهر می گردد؛ مانند: خرما، انجير، انگور، ناک و امثال آن. و برخی از آن پخته شدنش توسط پشت و رو کردنش و ديدنش توسط ماهرين دانسته می شود؛ مانند خربوزه که درک پخته شدن آن از تغيير رنگش مشکل است، و برخی از آن به مجرد تبديل شدن گلش به ميوه قابل خوردن می شود؛ مانند بادرنگ، تره و امثال آن. بنابرین، هدف از رسیدن و پخته گی در میوه، همانا قابلیت اش برای خوردن می باشد و دلیل بر این حدیثی است که مسلم از عباس روایت می کند:

«نهى رسول الله عن بيع النخل حتى يأكل منه أو يؤكل»

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه وسلم از فروش خرما منع کرد؛ مگر هنگامی که قابلیت خوردن را داشته باشد.

 

هم چنان حدیث متفق علیه که جابر رضی الله عنه روایت نموده است که: «حتى يطيب» ترجمه: «تا زمانی كه پخته نشده است.» ازین رو جایز بودن فروش تره و بادرنگ و امثال آن واضح می گردد؛ یعنی خرید و فروش آن دو(تره و بادرنگ) به مجرد ظهور حاصل؛ يعنی به مجرد آغاز تبديل شدن گل به بادرنگ جايز می باشد. لذا در حالی که هنوز[برخی از آن] گل هست و حتی قبل از آن که گل شده باشد ميوه اش فروخته می شود. يعنی ميوه آن مزرعه در همين حالت قبل از آن که پيدا شود به مجرد آغاز پيداشدن برخی از آن فروخته می شود و این از قبيل بيع معدوم نمی باشد؛ زيرا ميوه آن پياپی می آيد و يک بار همه اش به وجود نمی آيد؛ لذا همه ميوه مزرعه در یک فصلش، آن چه موجود باشد و آن چه هنوز موجود نباشد، همه فروخته می شود؛ زيرا فرقی وجود ندارد ميان آن که پخته گی ميوه اش با سرخ شدن ظاهر شود؛ مانند خرما يا با سياه شدن؛ مانند انگور و يا با تغير رنگ مثل ناک و ميان آن که پخته گی میوه آن با ظهور بعضش و در پی آمدن گل های ديگرش و ميوه دادن آن ظاهر گردد.

ليکن ميوه ای که تبديل شدن گل هايش رسیده بودن آن شمرده نمی شود؛ مانند خربوزه، در آن اين امر جايز نمی باشد. بناً فروختن بادام در گلش و فروختن انجير که هنوز دم بوده پخته گی در آن ظاهر نشده باشد جايز نيست. هدف در اين جا فروش آن بر سر درخت است؛ يعنی معامله درخت؛ زيرا تنها فروش ميوه بر سر درخت مشروط به پخته گی آن؛ يعنی به آن چه که به پخته شدن ميوه دلالت کند می باشدُ و مراد از  پخته گی ميوه، پخته شدن همه ميوه های یک درخت نيست؛ زيرا ین غير ممکن است؛ چون ميوه ها دانه دانه و يا چند چند دانه پخته می شوند؛ سپس باقی به تدريج پخته می گردند و نيز مراد از پخته شدن میوه، پخته شدن آن در هر باغ جدا جدا نيست و نه هم پخته شدن میوه ی همه باغ ها؛ بلکه مراد از پخته شدن آن، پخته  شدن جنس ميوه است؛ اگر انواعش در پختن با هم تفاوت نداشتند؛ مانند زيتون و پخته شدن نوع آن مراد می باشد؛ اگر انوعش در پختن باهم تفاوت داشتند؛ مانند انجير و انگور، مثلاً هرگاه برخی از ميوه درخت خرما در يکی از باغ ها پخته شود، آنگاه خرید وفروش ميوه همه درختان خرما در همه باغ ها جایز می باشد. هر گاه نوعی از سيب در برخی از درختانش پخته گردد، آنگاه فروختن آن نوع سيب در تمام با غها جايز می گردد، و هرگاه زيتون در درختک ها برسد، خرید و فروش زيتون در تمام باغ های آن جايز می شود؛ چون در احادیث فوق چنین ذکر گردیده بود:  

ترجمه: از فروش خرما نهی کرد؛ مگر آنگاه که برسد و از فروش خوشه نهی کرد؛ مگر آن که سفيد شود و از آفت اطمينان حاصل گردد.

و در حدیث دومی:

ترجمه: از فروش انگور پیش از آن که سیاه گردد و هم چنان از فروش حبوبات پیش از آن که سخت گردد، منع نموده است.

پس حکم ميوه هر جنس و هرنوع را جدا جدا و مشخص بيان کرد؛ چنان چه در حبوبات(سخت شود) و در انگور سياه(سياه شود) گفته است. لذا حکم پخته شدن هر جنس-قطع نظر از ساير اجناس‎ـ و هر نوع، بدون در نظر داشت باقی انواع مختلف است و کلمه رسیدن(پخته شدن) که در حديث در باره يک جنس و در باره يک نوع وارد شده بر برخی از ميوه هر قدر که کم هم باشد صدق می کند. علاوه بر این، واقعيت ميوه دال بر آنست که به تدريج پخته می شود. از آن چه گذشت واضح می گردد که معامله هيچ درختی يعنی فروش ميوه ی هيچ درختی قبل از رسیدن؛ يعنی قبل از پخته شدن ميوه اش جايز نمی باشد. آرزو مندم که پاسخ واضح بوده باشد.

برادر تان عطاء بن خلیل ابورشته

Last modified onیکشنبه, 16 جولای 2017

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه