پنجشنبه, ۱۷ رمضان ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۳/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
احترام به موقف، جز لاینفک سیستم اداری اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم

احترام به موقف، جز لاینفک سیستم اداری اسلام است

مردم می‏گویند:

یکش مزدور امریکاست و دیگرش مزدور انگلیس... خدا هردوی ایناره تباه کنه... اَی امی زن اشرف غنی ره... ای خاندان عبدالله ره... خاین خایف است؛ ای هردو خاین هستن. به امی خاطر وقتی که از یکجا به‏جای دگه می‌رون، سرک‏ها ره بند می‌کنن... فامیل خودشان ده کشورهای خارجی زندگی می‏کنه خودشان بالای ما پادشاهی می‏چلانن... خوارو و مادر اشرف غنی و عبدالله ره...!

همه روزه ده‌ها فحش از زبان افراد در مورد حاکمان این کشور شنیده می‌شود که اخلاق اسلامی ایجاب نمی‌کند تا آن را بنویسیم. شاید به ذهن شما خطور کرده باشد که چرا در سرزمین اسلامی احترام به این حکام صورت نمی‌گیرد. باید یاد آور شد که بحث این مقاله احترام به موقف در سیستم اداری اسلام است، نه کفر. بناً در سیستم‌های غیر ‌اسلامی، آنچه که اکنون در سرزمین‌های اسلامی حاکم می‏باشد این‌گونه واقعیت متصور است؛ زیرا اسلام در صحنه‏ئی زندگی امت حاکم نیست. از این که مفاهیم اسلامی در فضای جمعی وجود ندارد، حکام سرزمین‌های اسلامی دست‏به‏دست هم داده نهایت تلاش می‌ورزند تا مبادا اسلام در زندگی امت حاکم گردیده و قدرت آن‌ها پایان یابد. درعین‌ حال امت اسلامی همه روزه قربانی می‌دهند تا اسلام در صحنه‌‏ئی حیات آن‌ها حاکم گردد، اما چنین نمی‌شود. نهایت بغض در گلو‌ها، مردم را وادار می‌کند تا حد اقل با فحش‌گویی بتوانند؛ احساسات خود را اشباع سازند. به همین دلیل ا‌ست که سکینت در جامعه وجود ندارد.

در زیر چتر خلافت اسلامی چنین چیز تصور نمی‌رود؛ چون: خلیفه بر اساس انتخاب واقعی امت انتخاب می‌گردد، نه این که طی پروسه‌های تقلبی هر نااهل به کرسی قدرت دست یابد، و در نهایت باعث ایجاد عقده در دل مسلمانان گردد. خلیفه یکی از بهترین‌های امت می‌باشد، به الله سبحانه وتعالی پاسخ‏گو، در برابر امت مسئول و نیز در برابر کفار جدی است. امت بالای آن اعتماد می‌داشته باشد، خلیفه بیچاره نیست، خلیفه خاین نیست و نیز خلیفه خایف نمی‌باشد که هر زمانی دشمنان دین بخواهند از آن استفاده کنند؛ بل خلیفه سپری است که در عقب آن جنگ صورت می‌گیرد و امت با داشتن آن از ضربات بی‏گانه‌ها در امان است.

هم‏چنان خلیفه به نیابت از کفار تطبیق کننده‌‏ای برنامه‌های استعماری در سرزمین‌های اسلامی نمی‌باشد، بلکه امیر لشکری است که آن لشکر با فتوحات خود، همواره خبر‌های خوش را به امت می‌رساند. با شهید شدن افراد در این لشکر، خانواده‌های مسلمان با فخر شهادت آن‌ها را از دل و جان می‏پذیرند. خلیفه تا زمانی به خلافت خود ادامه می‌دهد که تطبیق کننده‏ا‌ی اسلام در صحنه حیات امت مسلمه باشد، نه این که طی رقابت‌های سرمایه‌داران به قدرت تکیه زند و هرگاه جناح‌های مختلف بیشتر پول مصرف کردند، سیادت آن زیر خطر برود. بلکه اساس نظام حکومت‏داری در اسلام، تطبیق اسلام می‌باشد که در این صورت مفاهیم اسلامی در جامعه حاکم بوده و سکینت را ببار می‌آورد.

بناً، اگر به اصل قضیه برگردیم در خواهیم یافت که در اسلام در سطوح مختلف زندگی موضوع امارت بمیان می‌آید که بیانگر واقعیت موقف است. در اسلام هر موقف یک مسئولیت است نه امتیاز. به همین دلیل چون افراد در موقف‌های مختلف قرار می‌گیرند و مسئولیت‌های خود را به شکل احسن ادا می‌کنند، بناً احترام به این موقف‌ها حتمی است تا مبادا سعی و تلاش این افراد نادیده گرفته شده و در برابر آن‌ها بی‌احترامی صورت گیرد. در عین ‌حال بی‌احترامی به موقف‌ها پیامدهای ناگواری دارد که در لابلای این مقاله به آن می‌پردازیم؛ به همین ملحوظ برای درک این واقعیت لازم است به دو نوع موقف در اسلام اشاره کرد.

موقف حقوقی: زمانی که بحث از سیستم می‏شود؛ در اسلام یک شخص یا امیر است و یاهم مامور. موقف امیر بودن در رده‌های مختلف قابل بحث است. در جامعه اسلامی که در آن مفاهیم اسلامی حاکم باشد و اسلام در تمام ابعاد زندگی امت تطبیق گردد، ساختار سیاسی اسلام ایجاب می‌کند که برای پیشبرد امور باید در سطوح مختلف مسئولین قرار داشته باشند؛ مانند: خلیفه(امیر مسلمانان)، امیر جهاد، والی‌ها، قضات و از این پائین‏تر سایر مسئولینی که در موقف‌های مختلف برای حل مشکلات مردم، براساس شریعت اسلامی تلاش می‌ورزند. در چنین شرایط اصل بر این است که مسئولین با درنظرداشت موقف‌های ایشان مورد احترام قرار گیرند. در تحت حاکمیت اسلام، تصور نمی‌رود که مردم به حدی در برابر حکام بی‌احترام باشند که برای ‌آن‌ها فحش گفته شود؛ چون: در تحت حاکمیت اسلام مفاهیم اسلامی در جامعه حاکم است و سکینت در جامعه به شکل خودی تضمین می‌شود، نه این که حکام در عقب درهای بسته با کفار یکجا بر سرنوشت امت تصمیم بگیرند، در نهایت به حدی بغض در گلو‌ها گردش زند که برای ابراز احساسات سخن به فحش رسد.

اما در شرایط کنونی که اسلام در صحنه‏ای حیات امت وجود ندارد، در جامعه نمی‌توان چنین چیزی را تضمین کرد، بلکه این واقعیت در یک کتله سیاسی‏ئی که برای نجات امت کار می‌کند، توقع رفته و قابل تصور است. زمانی که بحث از کتله و یک جمع صورت می‌گیرد، به طور طبیعی موضوع امیر و مامور به میان می‌آید؛ روی این ملحوظ موقف در ساختار حزبی یک امر طبیعی است. در یک کتله؛ مانند: یک ساختار سیاسی موقف‌های مختلف وجود دارد، نمایش این موقف‌ها در رده‌های مختلف کاری و در بخش‌های مختلف حزبی قابل درک می‏باشد؛ اما موقف‌ها براساس مسئولیت‌ها واضح است. در یک کتله نیز سطوح مختلف از مسئولیت‌ها وجود دارد که بیانگر موقف‌های مختلف است؛ چون: این کتله یک کتله اسلامی است که برای حاکمیت اسلام دعوت می‌کند، بناً احترام به موقف‌ها جز لاینفک سیستم اداری در یک کتله اسلامی به‏ شمار می‏رود.

نفس موقف‌ها و افراد گماشته شده در این موقف‌ها، هردو در یک سیستم سیاسی و یک کتله اسلامی قابل احترام‌ می‌باشند. مهم نیست که افراد گماشته شده در این موقف‌ها کی‌ها اند. هم‏چنین مهم نیست‌ که افراد گماشته شده در این موقف‌ها دارای کدام ویژگی‌ها می‏باشند، و نیز مهم نیست که افراد دارای موقف به میل ما هستند یا نه؛ بل مهم این است که افراد دارای کدام موقف هستند تا مسئولیت خود را در قبال این موقف ادا نمایند!

در‌ عین ‌حال نفس موقف نیز یک واقعیتی است که در اسلام به آن باید جدی نگریسته شود. نفس هر موقف چه در یک جامعه و یاهم در یک کتله سیاسی اسلامی قابل احترام می‏باشد. امکان دارد که در جامعه‏ اسلامی که خلیفه بالاترین موقف را دارد، به دلایل مختلف از خلافت کنار رود. این به این منظور نیست که نفس موقف خلافت زیر پرسش برود، بلکه خلافت یک اصل شرعی بوده که مردم باید به آن احساسات داشته باشند، نه این که اسم خلیفه را بالای پنچرمین، کلینر و یاهم افراد دیگر بگذارند. در‌ حالی ‌که در نفس موقف یک واقعیت و یک اصل اسلامی وجود دارد و با تغییر و یا انحراف افراد، نفس موقف به هیچ صورت نباید زیر پرسش برود.

هم‏چنان در یک کتله نفس موقف امیر کتله و یاهم مسئولین رده‌های مختلف قابل احترام است. هرچند امکان دارد که افراد در این موقف‌ها تغییر کنند، اما موقف پایدار می‏باشد. از این‏رو نفس موقف قابل احترام است، هرچند هر شخصی به این موقف گماشته شود. در ساختار جامعه و یاهم در یک کتله اگر افراد با موقف‌ها مشکل دارند، راه‌ حل این نیست که در برابر آن‌ها بی‌احترامی صورت گیرد، بلکه راه ‌حل این است که با در نظرداشت حکمت، آن‌ها امر به معروف شوند؛ چون بی‌احترام به موقف‌ها نه تنها یک بی‌احترامی محسوب می‌گردد، بلکه پیامد‌های ناگواری دارد که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت؛ و در‌عین‌ حال ما در اسلام موقف غیر‌ حقوقی نیز داریم، این موقف در اسلام به نام موقف حقیقی یاد می‌شود.

موقف حقیقی: بعض اوقات توجه انسان‌ها از نظر موقف تنها به کسانی است که دارای موقف حقوقی هستند. در حالی ‌که بسیاری از موقف‌ها بدون این که دارای موقف حقوقی باشند، حتمی است که باید به آن‌ها احترام صورت گیرد. حتی این که احترام به بعضی این موقف‌ها واجب است.

ما در اسلام موقف‌های را داریم که باید به ‌آن‌ها احترام صورت گیرد، این موقف‌ها موقف‌های حقیقی اند؛ مانند: پیامبران، صحابه، شهداء، صدیقین، صالحین، والدین، مولا(معلم) و بزرگان، این همه موقف‌های اند که در اسلام از آن به موقف حقیقی می‌توان یاد کرد. حتی این که احترام به بعض این موقف‌ها واجب است؛ مانند: احترام به پیامبران، صحابه، والدین و... هم‏چنان در طول تاریخ اسلام، جهان شاهد مسلمان‌های بوده اند که قهرمانان زمین هستند. زمین می‌بالد بر این که مردانِ همچو این‌ها بالای آن زندگی کردند؛ مانند: صلاح ایوبی، سلطان محمد فاتح، محمد بن قاسم، هارون الرشید و دیگرانی که سرمایه معنوی امت اسلامی اند، و باید امت همواره از ‌آن‌ها یاد آوری کنند. هرچند در زمان خود این افراد دارای موقف‌های حقوقی بودند، اما در شرایط کنونی که جهان آرزوی بازگشت 313 قهرمان بدر را دارد؛ این افراد تبدیل به شخصیت‌های حقیقی شده اند که قدر حضور آن‌ها را همه درک کرده است.

در یک کتله سیاسی نیز موقف‌های حقیقی وجود دارند. در بیشتر از پنج دهه دعوت برای اعاده‌ی زندگی اسلامی، تنها موقف‌های حقوقی در این کتله نبوده، بلکه موقف‌های حقیقی نیز وجود دارند که تاریخ دعوت آن‌ها را فراموش نخواهد کرد. نسل بعدی قدر کارکرد ‌آن‌ها را می‌دانند، نه تنها امت اسلامی بلکه جهانیان با برگشت خلافت مدیون آن‌ها خواهند بود. در تاریخ دعوت کسانی بودند و هستند که زحمات هنگفتی را در راستای پخش دعوت انجام داده اند؛ اما امکان دارد که در این شرایط یا این که در این دنیا نباشند و یاهم دارای موقف حقوقی نیستند. پس این بدین معنی نیست که آن‌ها فراموش شده اند، بلکه آن‌ها را الله سبحانه وتعالی و کسانی که به نصرت الله سبحانه وتعالی باورمند هستند، به یاد دارند.

بناً، این یک واقعیت حتمی در یک کتله است تا به موقف‌های حقیقی احترام صورت گیرد، در غیر آن تفاوت یک کتله سیاسی اسلامی با یک کتله کپیتالیستی هیچ نخواهد بود. این که کپیتالیست‌ها دیدگاه استفاده جویی از افراد را دارند و هرگاه افراد به‏حیث یک پرزه کار آمد نبودند، آن‌ها را به‏حیث پرزه یک ماشین فراموش می‌کنند. در حالی ‌که اسلام سابقون را همواره مقربون گفته است؛ سابقون از جمله کسانی هستند که از همه اول‏تر به بهشت داخل می‌شوند.

پیامد‌های بی‏احترامی نسبت به موقف‌های دوگانه: زمانی که بحث از بی‌احترامی مطرح می‌شود، شروع بی‌احترامی از جهل، انحطاط و انگیزه‌های رقابتی سرچشمه می‌گیرد؛ چون افراد در یک کتله زمانی که رابطه روحانی اعمال خود را فراموش می‌کنند و در صدد کسب موقف رقابت‌ می‌برایند، در نهایت آن منجر به بی‌احترامی می‌شود. زمانی یک فرد در یک تیم، که این تیم جزئی از یک کتله است، نسبت به ساختار‌ها و موقف‌های موجوده در این ساختار بی‌احترام می‌شود. البته آغاز این بی‌احترامی نجوا و ختم آن انشعاب در یک کتله می‏باشد.

آعاز بی‌احترامی نجوا است؛ زمانی که یک فرد در یک ساختار نسبت به موقف‌ها بی‌احترامی می‌کند، شروع به نجوا می‌نماید. چیزهای که در ذهن این فرد خطور می‌کند، برای این که بتواند بر گفته‌های خود توجیهاتی داشته باشد، این فرد در مرحله اول تلاش می‌نماید تا با کسانی که در کتله خیلی نزدیک هستند بعضی موضوعات را که منجر به صدمه وارد شدن بر سیستم می‌شود، آغاز به گفت‏وگوهای احساسات برانگیز می‏کند، بدون این که عواقب آن را درک کند. از یک سو این فرد خود با یک مشکل ذهنی در کتله حضور می‌داشته باشد، از سوی دیگر، چون: به دنبال توجیهات به گفته‌های خود است؛ بناً با ایجاد فضاء موضوعات را به دوستان خود در کتله شریک می‌سازد، و در نتیجه اعتماد موقف‌ها را نزد افراد در کتله زیر پرسش می‌برد.

مرحله دوم فتنه است؛ زمانی که حالت نجوا در یک کتله ایجاد شد، بدون این که عواقب آن در نظر گرفته شود این حالت شعله‌ور شده و در نتیجه‌ی نجوا‌ها، فتنه ایجاد می‌شود. فتنه حالتی است که بعضی از افراد در یک گروه با جمعی از دیگران اختلاف می‌کنند، در ‌حالی ‌که تمامی حقیقت آن امر را می‌دانند، اما این افراد ناراضی از درک حقیقت سرپیچی می‌کنند. در نهایت منجر به مشکلات بزرگ شده یعنی منجر به انشعابات و یاهم از بین رفتن کتله یا تیم خواهد شد.

مرحله سوم انشعاب؛ پس از آن دو مرحله در نهایت نزد افرادِ ناراضی در یک کتله که اصلاً موضوع احترام به موقف‌ها و اعتماد است، باقی نمی‌ماند. برای تعقیب برنامه‌های فردی و یاهم برای اشباع غریزه‌‏ای تدین به تشکیل یک گروه‌ دیگر می‌پردازند! هرچند کسانی که در برابر موقف‌ها ایستادگی می‌کنند، پیامد این موضوع در آغاز اصلاً در ذهن آن‌ها خطور نخواهد کرد، ولی به مرور زمان تبدیل به یک مشکل جدی می‌گردد؛ مانند: کتله اسلامی‏ که از اثر بی‏احترامی و نجواها منجر به فتنه در صدر اسلام گردید؛ مانند: خوارج.

جلوه‏ها‏ئی از واقعیت بی‌احترامی نسبت به موقف‌های دوگانه: خوارج گروه از مردمی بودند که در برابر حضرت عثمان رضی الله تعالی عنه خلیفه آن وقت مسلمانان، ظهور نموده و ادعا‌های عجیب در برابر خلیفه مسلمانان داشتند؛ حتی این که به موقف صحابه احترام قایل نبودند. همواره موقف خلافت را زیر پرسش می‌بردند. باوجود آن که مسلمان بودند، ولی در برابر صحابه به حدی بی‌احترام و بی‌ادب بودند که صحابه را دشنام می‌دادند، حتی این که حضرت عثمان رضی الله تعالی عنه را متهم به فساد کاری، عهد شکنی و سوی استفاده از موقف خلافت می‌کردند. در حالی ‌که حضرت عثمان از جمله صحابه‌های کبار رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به شمار می‏رفت که به آن وعده بهشت داده شده بود؛ اما این خوارج به حدی در برابر حضرت عثمان غنی رضی الله عنه بی‌احترامی کردند که در نهایت منجر به شهادت آن شخصیت بزرگوار و خلیفه وقت امت مسلمان و از همه مهمتر آغاز نخستین فتنه در صدر اسلام میان مسلمانان، گردید. این حادثه از جمله بزرگ‏ترین حوادث تاریخ اسلام به حساب می‌آید، دلیل آن عدم احترام این افراد به موقف‌های حقوقی و حقیقی‏ که در هر دوی آن صحابه می‏آیند، قایل نبودند.

بنی اسرائیل از جمله اقوامی است که در تاریخ روایت شده‌ئی اسلام، یک قوم فوق العاده بی‌باک، متزلزل و بی احترام در برابر پیامبران هستند. چنان ‏که روایت می‌شود، این قوم همواره در برابر پیامبران ارسال شده بر ایشان بی‌احترام بودند؛ چنان‏چه در برابر حضرت موسی علیه السلام، در قضایای مختلفی ایستادگی نموده و مرتکب بی‌احترامی می‌شدند. به طور نمونه چند مورد را یاد آور می‌شویم:

1- قضیه نجات بنی اسرائیل از فرعون؛ بعد از گرفتن گوساله به پرستش به‏جای الله سبحانه وتعالی و هم‏چنان خواستن کتاب از جانب الله سبحانه وتعالی، رفتن نماینده‌های این قوم با موسی علیه السلام به کوه طور، تقاضای دیدن با الله سبحانه وتعالی، همه و همه بیانگر این است که نسبت به حضرت موسی علیه السلام احترام نداشتند. به همین لحاظ هرچه که در ذهن‏شان می‌گذشت، همان را از حضرت موسی علیه السلام تقاضا می‌کردند!

2- قضیه‏ئی که در سوره بقره از آن روایت می‌شود؛ چنان‏ که از حضرت موسی علیه السلام می‌خواهند تا قاتل مقتول را برای آن‌ها پیدا کند. در لابلای گفته‌های که این قوم از موسی علیه السلام نسبت به جزئیات گاو می‌پرسند؛ واضحاً بیانگر بی‌احترامی آن‌ها در برابر حضرت موسی علیه السلام است.

گروه‌های اسلامی؛ اکثراً دیده شده که انشعاب گروه‌های اسلامی منجر به ایجاد چندین گروه دیگر گردیده است، که این گروه‌ها به اثر متأثر شدن از مفاهیم غربی و همواره فضای رقابت در میان آنها، منجر به انشعابات آنان ‏گردید. در عین ‌حال چون افراد در این گروه‏ها بگونه‏ای درست و ایدیولوژیک تثقیف نمی‌شوند و بر اساس موقف‌های اجتماعی و دستاوردهای اکادمیک گردهم جمع می‏گردند که در نهایت از یک سو فضای رقابتی و از سوی دیگر عدم تثقیف درست باعث می‌شود که واقعیت احترام در میان افراد این گروه‌ها از بین برود که سرانجام نتیجه آن موقف‌گیری‌های فردی عجیب و انشعابات گسترده می‏گردد.  

نتیجه گیری: در اسلام احترام به موقف جز لاینفک سیستم اداری است. هر‌گاه ذهنیت احترام در یک جامعه و یاهم یک کتله نسبت به موقف‌های حقوقی و حقیقی وجود نداشته باشد؛ نهایت آن بی‌ثباتی در یک جامعه و یک کتله می‏باشد. در عین‌ حال، زمانی که یک فرد در یک جامعه و یاهم در یک کتله این واقعیت را درک نمی‌کند و نسبت به این قضیه بی‌باک عمل ‌می‌کند، در حقیقت پیامد آن را متوجه نشده است؛ چون تنها موضوع بی‌احترامی این فرد نیست، بلکه از این ناحیه تمام مردم در یک جامعه و یا یک کتله امکان دارد که داخل یک فتنه‏ی برزگ شوند، که اساس‌گزار آن همین فرد باشد؛ مثل: واقعیت خوارج که بیانگر این تجربه است. خیزش یک تعداد از افراد ناراضی از بصره، کوفه و مصر و بی‌احترامی ‌آن‌ها در برابر صحابه منجر به فتنه‌ئی شد که در نتیجه آن خلیفه وقت(حضرت عثمان رضی الله تعالی عنه) شهید و هزارها مسلمان دیگر نیز هیزم این آتش شدند.

بناً، باید افراد در این مورد در داخل کتله از حکمت کار گرفته و خیلی اساس برخورد کنند. برعکس آن، اگر هر فرد در جامعه و یا یک کتله نسبت به موقف‌ها احترام قایل باشد. نهایت آن این است که از فتنه‌ها دور مانده و در اجرای هر حکم، چون به موقف‌ها احترام دارد، رابطه روحانی را ایجاد نموده و احساس سعادت می‌کند.

نویسنده: عثمان «هوشنگ»

Last modified onیکشنبه, 08 اکتبر 2017

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه