جمعه, ۰۹ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۱۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
افغانستان در 15 سال جنگ
بسم الله الرحمن الرحيم

افغانستان در 15 سال جنگ

امریکا جنگ خویش را علیه افغانستان در سال 2001م آغاز نمود، و پس از 15 سال جنگ ماموریت رسمی خویش را دو سال قبل در این کشور به اتمام رسانید. با موجودیت نیروهای امریکا و نیز ائتلاف بین المللی، امنیت افغانستان در هرج و مرج نیز باقی ماند؛ درحالی که هدف مبارزه امریکا در این افغانستان نجات مردم از ناامنی ها بود.

طالبان علیه دولت موجود در کابل ثبات نشان دادند و نیز توانستند در هفته جاری لشکرگاه مرکز هلمند را در تصرف خویش در آورند. حملات تابستانی طالبان در سال 2015م و ایجاد ناامنی های بی حد در این کشور، نماینده گی از دولت ناکارا و ضعیف افغانستان می کنند. چندی قبل طالبان توانستند که شهر کندز را در تصرف خویش در آورند و نیروهای افغان پس از آن به کمک نیروهای نظامی امریکا در پی واپس گیری این شهر شدند. حضور طالبان در نقات مختلف شمال نسبت به هر زمان قبل بیشتر و بیشتر گردیده است.

با ختم سال 2015م حدود 30 درصد ساحات این کشور تحت تصرف طالبان قرار گرفت. حتی شهر کابل نیز در خطر تهدید قرار دارد. همین حالا دانسته می شود که باگذشت 15 سال و آمدن امریکا از سال 2001م به افغانستان، نقاط زیادی این کشور در تصرف طالبان قرار داشته است. پولیس و اردوی افغانستان فکر می کنند که چرا وضیعت روز به روز بدتر می شود. نیروهای امنیتی این کشور با تحمل زیاد و از دست دادن جان های شیرین شان و نیز مجروح شدن افرادشان، در معرض تلف شدن است.

در این مدت 27 پوسته پولیس و اردو بدون کدام جنگی به مخالفین تسلیم گردیدند. نعمت الله خلیل فرمانده لوای سوم قول اردوی 215 میوند از وضیعت موجود سخت انتقاد نموده می گوید: «پس از مدتی بار دیگر به طور ناگهانی و بدون کدام جنگی افسران ارتش پوسته های خویش را به دست آوردند، زیرا به طور ناگهانی نیز از دست داده بودند.» فرمانده پولیس محمدعمرجان این قضیه را تکذیب نموده می گوید: «افسران پولیس از تلفات زیاد خویش رنج زیاد می برند و اردوی ملی هم این لکه بدنامی خویش در میدان جنگ را اعتراف نموده و این را باید بپوشاند و ارتش حد و مرز خویش را دفاع کند، قبل از این که شورشیان به مرکز برسند.»

حمله امریکا به افغانستان به بهانهٔ 11 سپتمبر به وقوع پیوست، درحالی که هدف اصلی آن حضور دایم اش در آسیا و اروپا به واسطه توافقنامه هایش با روسیه و چین می باشد و نیز کنترول ذخایر دریایی خزر و شرق میانه از جمله اهداف بزرگ اش می باشد.

یکی ازعلل دیگری که امریکا به افغانستان حمله نمود آزاد ساختن مردم این سرزمین از ظلم طالبان و آوردن صلح و امنیت یکی از وعده های اساسی آن بود. پس از گذشت یک دهه چطور امکان دارد که ابرقدرت وقت نتواند امنیت بیاورد و وضیعت روز به روز بدتر و بدتر شود؟!

ایالات متحده امریکا مستقیماً این لکه بدنامی را به جنگ طالبان ختم می کند. عجیب است باوجود 130 هزار نیروی نظامی نتوانست که به یکی از وعده های امنیتی خویش وفا کند. اساس این ناامنی ها واقعاً برنامه های سیاسی ضد انسانی ایالات متحده امریکا می باشد که در هر بخشی از بخش های افغانستان زمینه را مساعد ببیند برنامه های خویش را تطبیق نموده و به نفع خویش حل و فصل جدیدی می دهد.

در دسمبر 2001م توسط امریکا در آلمان کنفرانس ملی بن برگزار شد، هدف آن ایجاد یک برنامه سیاسی برای همه اقوام موجود در افغانستان بود تا به دستورات ایالات متحده امریکا زنده گی خویش را به پیش ببرند. نماینده گان هریک از چهار قوم بزرگ پشتون، تاجک، ازبک و هزاره که یکی مخالف دیگر بوده و نیز نماینده گان اقوام دیگری که برضد طالبان بودند اشتراک کردند. از زمانی که ایالات متحده حمله خویش را در سال 2003م در عراق آغاز نمود، حامد کرزی دست نشانده غرب به حیث رئیس دولت موقت افغانستان تعیین گردید و در سال 2004م او بعد از سپری نمودن یک انتخابات نمایشی من حیث رئیس جمهور رسمی نیز تعیین گردید.

همراه با شورش علیه امریکا در داخل خاک عراق، طالبان نیز بار دیگر به حالت اولی خود برگشتند. درحالی که امریکا می توانست در قدم اول طالبان را از قدرت شان بیندازد. استافون کسی که طرح کلی درباره افغانستان داده بود و طرح وی چنین بود«این را باید بدانیم که طالبان هرگز قادر بر این نیستند که در میدان مبارزه مقاومتی از خود داشته باشند. یکی از مواردی که دانسته می شود همان چیزی است که هرگز مبارزه هوایی ایالات متحده با آن ها مقایسه نمی شود. جالب این که از یک طرف شورش را محو می کنند و از طرف دیگر شورش را به راه می اندازند.» این بود موقف اصلی امریکا در سطح منطقه.

ایران نیز از طریق ایجاد شاهراه ها و خطوط آهن که توسط آن ها حمل و نقل مواد صورت گیرد و نیز ایجاد پایگاه های سرحدی، صلح و ثبات را در نواحی شمالی و غربی می خواهد برقرار کند. هم چنین پاکستان می خواهد که همه گروه های موجود در نواحی قبایل شمالی که شورش را در افغانستان تقویت می کنند، تحت کنترول خویش در آورد. دانسته می شود که همه بی ثباتی ها در خاک افغانستان توسط امریکا آغاز و به زودترین فرصت به پاکستان انتقال داده خواهد شد.

در سال 2008م ایالات متحده امریکا قضیه غارت شدن اراضی افغانستان که در تحت کنترول حکومت پاکستان بوده، دامن زده تا به اهداف ظالمانه خویش نایل آید. بعد از سپری شدن هزاران حمله خونین دوجانبه که در بین پاکستان و افغانستان ناشی از پس گیری اراضی افغانستان بود، نامشخص باقی ماند.

واقعاً امریکا این برنامه را به راه انداخت تا مناطق امن دو سرزمین یعنی افغانستان و پاکستان را برهم زند و مسلمانان بی گناه را به قتل رساند. وقتی که پاکستان در مقابل هم چون حملات عکس العملی نشان داد، بازی شوم سیاسی امریکا افشا گردید. این وقتی برملا گردید که دین فیستین عضو ارشد مجلس سنا به طور علنی بیان نمود: «این زمانی به وقوع پیوست که هواپیما از خاک پاکستان پرواز نموده و عملیات خویش را در همان سرزمین آغاز نمود.»

با واکنش در فبروری 2009م، فیستین در مقابل مخالفت های پاکستان تبلیغاتی را به راه انداخت که تعجب کننده بود، چنان چه گفت: «هدف پرتاب موشک های هوایی سازمان استخبارات ایالات متحده امریکا(CIA) صرف مناطق سرحدات شمال غربی این کشور بود. او توضیح داد: من این را می دانم که دولت پاکستان هرگز حاضر نیست که این سخن را بپذیرد.» ایالات متحده دولت های غربی را به حیرت انداخت که آیا امریکا خواهان نشست در میز مذاکرات با طالبان می باشد یا خیر؟

ملا محمد عمر رهبر طالبان نیز طی یک پیام رسمی خویش در سال 2011م وعده نمود که ما حاضر هستیم روی میز مذاکراه با امریکا بنشینیم تا در باره موضوعات صلح سراسری بحث و گفتگو صورت گیرد. این بیانگر آن است که امریکا هرگز حاضر نیست که نقشه طالبان را از افغانستان بردارد و برنامه سیاسی خویش را بدون طالبان به پیش ببرد. این مذاکرات به این معنی هم نیست که طالبان هرگاه فرصت مناسب را دیدند برعلیه ارتش امریکا یورش برده و به سقوط مواجه سازند. ایالات متحده امریکا در سال 2014م نیروهای نظامی خویش را کاهش داده و اعلان کناره گیری خویش را در مقابل طالبان نموده و صرف در پی حفاظت پایگاه های نظامی خویش بوده وبس.

ایالات متحده پیمان بسته بود که باید روزبه روز وضیعت امنیتی در افغانستان بهتر شود و برنامه هایی برای رشد پولیس ملی و نیروهای امنیتی افغان نیز باید روی دست گرفته شود و نیز ناتوانی دولت موجود در کابل همواره روز به روز کاهش یافته و باید توانمند سازی تقویت گردد. بعد از برگزاری کنفرانس بن که در سال 2001م انجام شد، امریکا نخستین حمله خویش را دورتر از کابل انجام داد و تا به حال روز به روز حملات خویش را تقویت نموده و مسلمانان بی گناه را با خاک و خون یکسان می نماید. حتی به قدرت رسیدن دو رئیس جمهور(حامد کرزی و اشرف غنی) یکی پی دیگر هیچ کدام نقشی نداشت بلکه وخیم تر و وخیم تر شد.

به همین شکل امریکای مستبد در هر زمان عقب نشینی های خویش را با درنظرداشت منفعت خویش انجام داده است. بلآخره زمانی فرارسید که در سال 2012م کنفرانس ناتو در شیکاگو برگزار گردید. امریکا و همپیمانانش به شکست خویش اعتراف کردند و امریکا و همپیمانانش می خواستند که واقعیت ناامنی ها در افغانستان نباید توسط رسانه ها برملا گردد. بیانیه که خوانده شد(بعد از ده سال جنگ توسط پول های گزاف جهان غرب، این کشورها دیگر حاضر نیستند که پول های خویش را در این کشور به مصرف برسانند، بهتر این است که در خزانه زنده گی روزمره ما بیفزاییم و این همه پول ها مصرف شد صرف بخاطر تمایل پیدا کردن مردم به نظام امریکایی بوده وبس).

با ارسال کردن هزاران پولیس امریکایی به افغانستان، با مشارکت حکام پاکستان و امریکا در امور داخلی افعانستان، با جاری بودن یک نواخت وضیعت جنگ در افغانستان و کوشش های بی حد امریکا توسط طالبان مدرن و غیر مدرن، افغانستان همواره در حالتی باقی ماند که امریکا این را نمی خواست.

نویسنده: عدنان خان

Last modified onیکشنبه, 05 فوریه 2017

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه