جمعه, ۰۹ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۱۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی خدمت‌گار کفاراند!
بسم الله الرحمن الرحيم

دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی خدمت‌گار کفاراند!

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی دین اسلام را نازل نموده تا ارتباط انسان را با پروردگارش، خودش و با دیگران تنظیم نماید. بدین ترتیب، الله سبحانه وتعالی کلیه مشکلات انسان را  با یک مبدء/اصلی‌که شامل عقیده بوده و نظامی از آن سرچشمه می‌گیرد، تنظیم کرده است؛ طوری‌که ارتباط انسان با خالق‌اش را در قالب عقائد وعبادات نمایش داده، ارتباط انسان با دیگران را در معاملات و عقوبات و ارتباط انسان با خودش‌اش را در مطعومات، ملبوسات و اخلاقیات تمثیل کرده است. پس الله سبحانه وتعالی برای حصول اطمینان از تطبیق و تداوم این معالجات بالای بندگان خود تأسیس یک نهاد اجرایی را فرض کرده است تا این معالجات را تطبیق و ادامه داده، از تبدیل و تحریف آن را در حفاظت داشته و پیام‌اش را به جهانیان برساند. این  نهاد در قالب یک دولت مبدئی نمایش داده شده است که مبدء را منحیث عقیده و نظام محکم گیرد. پس دولتی اسلامی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم تأسیس کرده بود، بهترین مثال از یک دولتی مبدئی است که مبدء اسلام را در امور زندگی داخلی تطبیق نموده و آن را توسط دعوت و جهاد به خارج حمل کرد و سیزده قرن دوام پیدا کرد تا اینکه مسلمانان در تمسک به این مبدء منحیث یک نظام که مشکلات آن‌ها را حل کند تساهل و کوتاهی کردند، در نتیجه دولت اسلامی به تضعیف گرائید و سپس به دست مزدوران و کفار سقوط داده شد.

پس از اتفاقی‌که برای دولت اسلام پیش آمد، کافران غربی در سرزمین‌های اسلامی نظام‌های تابع و مزدورانی را ایجاد کردند که هیچ ارتباطی باعقیده و نظام امت نداشتند. این نظام‌ها  برای حصول اطمینان از یک خطر  متصور که اصل اسلام در قالب یک دولت مبدئی باز نگردد، ایجاد گردید. هم‌چنین این دولت‌ها را به عنوان پاداش برای آن دسته از مزدورانی ایجاد کردند که از ملت و مبدء خود تنفر دارند. این طبقۀ مزدور نزد اربابان خویش شایسته‌ترین کسانی‌اند که باید در قدرت بمانند. از این میان دولت شاهی آل سعود و جمهوری ایران نمونه بارزی از وابستگی و خیانت می‌باشند.

دولت شاهی آل سعود که توسط انگلیس تأسیس گردید و هم‌چنین مشابه با آن نهاد یهود را در سرزمین فلسطین ایجاد کرد. دولت شاهی آل سعود هم‌زمان با ایجادش، دشمنی را با امت و مبدء خویش آغاز کردند؛ طوری‌که  با دولت‌های کافر در جنگ و شورش به ضد دولت اسلامی در دوران خلافت عثمانی همکاری کرد تا این‌که نابود شد. در آغاز باوجودی‌که با لباس اسلام ظهور کرد؛ اما از خیانت با اسلام دست بر نداشت تا اینکه قدرت‌اش پایدار گردید؛ پس از آن هرگونه قیام و اعتراض بر خود را به این دلیل که ولی‌الامراند ممنوع ساخت. در این تعجب‌ام، انسان‌های ساده لوحی یافت می‌گردد که این مفکوره را در ذهن برخی از افراد نادان جایگزین می‌دارند! و اما دولت شاهی کنونی آل سعود از امریکا تبعیت دارد و پلان‌های آن را تطبیق می‌کند؛ از جمله: در یمن پلان عملیاتی آن به نام "طوفان قاطع" را به فرمایش امریکا روی‌دست دارد که  این خیانت همانند گذشته پیروانی را دارد و ما امروز شاهدیم که بعد از پنجمین سال تطبیق "طوفان قاطع" با حمایت از حوثی‌ها و تضعیف مزدوران انگلیس، نفوذ امریکا را افزایش داد.

هم‌چنین بر کسانی‌که موقف آل سعود در خصوص فلسطین را دنبال می‌کنند، پوشیده نخواهد بود که از یهود حمایت کرده و پلان‌های امریکا را تطبیق می‌کند؛ چنان‌چه ولی عهد سعودی محمد بن سلمان در روزنامۀ "ذی آتلانتیک امریکائی" اظهار داشت: «مردم یهود حق دارند که در کنار دولت ملی خویش و یا در برخی از اراضی اجدادی خویش زندگی نمایند و هر ملت حق دارد تا در سایه صلح و آرامی زیست نمایند.» اظهارات ابن سلمان بیان‌گر حقایقی است که مدت‌ها در پشت صحنه باقی مانده بود. او افزود: حاکمان آل سعود هیچ‌گاه با دشمنان این امت دشمن نبوده؛ بلکه آن‌ها خودشان علیه امت و قضایای امت رزمیده‌اند. اگرچه حاکمان آن در مزدوری برای بریتانیا در یک زمان و برای آمریکا در زمان‌های دیگر متفاوت بوده‌اند؛ اما در موضوع خیانت به امت و خدمت به دشمنان امت و اجرای برنامه‌های آنان؛ حتی اگر به قیمت جان مسلمانان و سرقت ثروت‌ و تخریب خانه‌های امت شود، اتفاق دارند.

هم‌چنین کسانی‌که سیاست‌های جمهوری ایران را دنبال می‌کنند، می‌دانند که واقعیت آن چندان تفاوتی از واقعیت آل سعود ندارد که هر دو در مبارزه با اسلام برابراند؛ طوری‌که ایران در قضایای منطقه با سیاست‌های امریکا مساویانه حرکت دارد و ایران نقطۀ مرکزی سیاست امریکا در منطقه محسوب می‌گردد. امریکا بالای ایران در امور عراق، سوریه، یمن، افغانستان و لبنان وغیره کشورها اعتماد دارد، این امر بر دنبال‌کنندگان امور ایران خیلی روشن است. چنان‌چه رهبران ایرانی چندین مراتب از همکاری ایران با امریکا چنین اعتراف کرده‌اند که ایران بود که زمینه را برای اشغال افغانستان و عراق مساعد ساخت. آن‌چه از مقاومت شعار سر می‌دهند، شعارهای دروغین و میان‌تهی‌ای بیش نمی‌باشد. طوری‌که در لبنان حزبی را از پیروان مذهب خویش ساخته و آنان را مسلح ساخت، از آنان ارتشی جدا از ارتش دولت لبنان تشکیل شده است. دولت لبنان این حزب را همراه با افراد و سلاح آن به رسمیت شناخته است، دیگر هیچ حزبی را چنین رسمیت نداده است؛ باوجودی‌که می‌دانیم نظام حاکم لبنان یک نظام سکولر می‌باشد که بین امریکا و فرانسه منقسم است. حزب ایران در لبنان نظام حاکم سوریه را کمک نظامی کرد؛ اما امریکا، دولت لبنان را از حملۀ نظامی این گروه در سوریه برای حمایت بشار اسد، مانع نگردید. چنان‌چه ایران و ملیشه‌های ایرانی از هیچ عملی در بازگرانیدن شام زیر کنترل و قیادت بشار اسد -مزدور امریکا- با همکاری و مشارکت ترکیه، روسیه و سعودی  دست‌بردار نشد. اگرچه در سردادن شعار و بیانیه‌ها در ظاهر باهم فرق دارند؛ ولی همه در هدف امریکا روان استند. چنان‌چه رابطۀ حوثی‌ها با ایران از آفتاب هم روشن‌تر است؛ طوری‌که امریکا، توسط ایران حوثی‌ها را کمک تسلیحاتی و آموزش نظامی کرد تا بتوانند به زورِ جنگ امور یمن را کنترل نمایند؛ چون امریکا می‌داند که اکثر رجال اطراف سیاست، ساختۀ انگلیس می‌باشد.

انسان‌های آگاه، دنبال‌کنندگانِ اوضاع سیاسی و مخلصین اسلام و امت می‌دانند که این نظام‌ها قاتل اسلام‌اند که تحت پوشش اسلام خود را پنهان کرده و با رفع شعارهای میان‌تهی و آتشین، عقول انسان‌های نا آگاه را فریب می‌دهند. واقعیت ملموس نشان می‌دهند که آن‌ها در خدمت کفار قرار دارند، هرکدام شعار آزادی فلسطین را سر می‌دهند؛ ولی از بدو تأسیس به ضد فلسطین رزمیده‌اند.

برعکس آن دو، دولت مبدئی‌که نشر مبدءاش را بد گرفته است، هیچ امر امت را فراموش نخواهد کرد؛ چون خوب می‌داند که بقاء و داوم خودش در بقاء و دوام مبدءاش نهفته است. ازین‌رو، دولت مبدئی همیشه خطوط و اسالیبی را اتخاذ می‌نماید تا در تمام عرصه‌ها رهبر و بزرگ دنیا باشد؛ چه در عرصۀ نظامی و چه در عرصۀ اقتصادی و حتی در عرصۀ آموزش و ساینس. هیچ‌گاهی نمی‌پزیرد که در میدان جهانی مقام دوم داشته باشد تا ترس و وحشت‌اش در قلوب دشمنان اسلام که همیشه در پی نابودی آن هستند وجود داشته باشد. بلکه گرویدن مردم به اسلام و خوب تطبیق شدن مبدء اسلام این امر را خواهان است که در صدر اول رهبری و پیش‌رفت باشد؛ چنان‌چه که در گذشته دولت خلافت اسلامی بود. دولت اسلامی در سیاست‌های خویش از هیچ دولتی پیروی نخواهد کرد و همیشه اسلام را در تمام نواحی زندگی، حکومت‌داری، اقتصاد، آموزی و پرورش، سیاست داخلی و خارجی تطبیق خواهد کرد. این از حماقت فکری خواهد بود که تطبیق و دعوت اسلام را در امور عبادت‌های فردی، اعمال خیریه و برخی جزاها خلاصه کنیم؛ با وجودی‌که این امور، اجر عظیم و بزرگ دارند؛ اما پاره‌ای از مبدء بزرگ اسلام می‌باشند. خلاصه‌سازی اسلام در برخی از اجزای آن انحطاط و تحکیم نظام‌های مزدور را در پی دارد و جفای نابخشودنی و عقاب الله می‌باشد. پس آن گناه بزرگ را دعوت و تطبیق کلی اسلام مرفوع می‌دارد. این دعوت پیروز نمی‌گردد؛ مگر این‌که مطابق به منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم که برگرفته شده از عقیدۀ امت است به پیش رود تا قدرت امت را برایش برگرداند و خلافت راشدۀ دوم را  اقامه نماید. پس در آن وقت است که امت دوباره نهضت می‌یابد. در این میان جوانان حزب‌التحریر خود را وقف کارزار سیاسی برای تأسیس این دولت کرده‌اند و شبانه‌روزی شما را فرا می‌خوانند تا در رکاب آنان بپیوندید.

نویسنده: علی القاضی – ولایه یمن
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر
 
 

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه