سه شنبه, ۰۶ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۱۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
آه ای علمای درباری... آیا زمان آن نرسیده که از حرمت شکنی محرمات الهی دست بکشید؟!  ﴿اِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّاناً أَثِيما﴾ [نساء: 107] بی­گمان الله خیانت­کار گناه پیشه را دوست نمی­دارد.
بسم الله الرحمن الرحيم

آه ای علمای درباری... آیا زمان آن نرسیده که از حرمت شکنی محرمات الهی دست بکشید؟! ﴿اِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّاناً أَثِيما﴾ [نساء: 107] بی­گمان الله خیانت­کار گناه پیشه را دوست نمی­دارد.

(ترجمه)

از خطرناک­ترین میدان­های جنگ تمدنی‌که بر سرزمین ما از شرق تا غرب سایه افگنده است، میدان جنگ­های فکری و ثقافتی علیه اسلام بوده که هدف آن نابود ساختن، متلاشی نمودن، ویران نمودن، تحریف، ناسزا گویی و زشت جلوه دادن اسلام می­باشد. قسمت اعظم این جنگ­ها و معرکه­ها را حکام بی­خرد، فاجر و ظالم که دست نشانده­های غرب در سرزمین‌های ما هستند به پیش برده و به تعقیب­ آنان، بدترین مصیبت را می­توان موجودیت علماء درباری به حساب آورد که زاینده و مخرج فتنه­ها و بلاها به شمار می­روند.

در عصر حاضر بزرگترین اسلحه‌ای که در دست دشمن قرار دارد اسلحه تحریف دین می­باشد و غرب کافر به شکست فکری و تمدنی مواجه بوده و سعی بر این دارد که این شکست را با ریشه‌کن نمودن اسلام جبران نموده و تمدنش را یاری رساند. هدف اصلی غرب در جنگ تمدنی قانع ساختن ما به فکره و نظام تو خالی­ش نبوده بلکه هدف اصلی­اش تحریف اسلام است تا از این طریق بتواند امت را از عقیده آن بیگانه ساخته و عقیده‌اش را از تن جدا کند و در نهایت بتواند که شخصیت والامقام وی را که به عنوان یک پیکر واحد اسلامی به شمار می­رود متفرق سازد. کسی‌که بار گناه این تحریف را به نیابت از غرب حمل می­نماید، گروهی از خود ما هستند. بلی از جنس خود ما و از میان خود ما که به زبان خود ما صبحت می­کنند و نظاره‌گر چشمان مان هستند و به مقدس­ترین و پاک­ترین مکان سرزمین ما عروج می­نمایند. بلی بر منابر مساجد، کلمه کفر را به زبان آورده و بر تمام راه­ها زهر کشنده غرب را پراکنده می­سازند.

افراد متذکره فوق غیر از علماء و فقهاء درباری که غرب آن­ها را در میان ما نافذ گشتانده است، دیگر کسی نیست. آن­ها وارثان گروه­های تبشیری و مستشرقی غرب می­باشند؛ گروه­هایی‌که غرب استعمارش را به واسطه آنان آغاز کرد و بدنبال آن علماء دربای در قباحت­کاری جانشین شان شدند و از آن زمان تاکنون در میان ما به عنوان دشمن گم­نام اما بسیار کشنده بسر می­برند که هزاران انسان غافل در معرض سم­های زهرآگین شان قرار گرفته و به ظاهر آراسته و القاب نیک‌شان اعتماد نموده اند و علماء از این طریق توانستند که هر نوع شک و تردیدی‌که احتمالاً متوجه شان می­شد، از دل­های مردم بر طرف ساخته و در راستای سخنان دروغین و اعمال باطل شان تصدیق مردم را جلب نمایند.

عالم فقیه درباری بهره­ی از زبان تبشیری و مکر مستشرقی دارد، که فقط سعی بر این دارد که ثقافت غرب بت پرست را بر افکار، جامعه، زندگی و دین ما کاملا مسلط و چیره سازد و هدفش از این کار غیر از نابودی ایمان از میان ما چیزی دیگری نیست. دیروز وسیله و ابزار غرب برای متلاشی نمودن اتحاد و وحدت ما پیرامون خلافت اسلام و جمع شدن تحت سایه آن مستشرقین و مبشرین بودند اما امروزه علماء درباری و فقهای شریر.

پس از آن­ افاک ‌که در نجد تجاوز بر خاک و خانه­هایش را حلال می­شمارد، برای ظالمان ریختاندن خون  و سر فرود آوردن به سرکرده کفار و قاتل فرزندان آن را حلال و ستایش می­نماید، تعجب نکن و نیز از آن کسی‌که از بالای منبر رسول آن، یهود را به نرمی می­ستاید. شدت خشکیده‌گی غویلم، نوجوان سفهای امارات نیز تو را به تعجب وا ندارد که بر منبر آن نشسته و در آنجا شراب، سود و زنا را حلال شمرده تا آن­که برای خود این جرئت را بخشید که غصب مسجد الاقصی برای یهود حلال شمارد.

تعجب نکن از این­که در مصر کنانه مفتی اعظم حاکم فرعون صفت مصر، ریختاندن خون تمام فرزندان کنانه را به دلیل این‌که آنان خوارج هستند، حلال شمرد و سپس بیان داشت که «به دلیل خوارج بودن و ملامت بودن‌شان باید که شمشیرت را از غلاف بیرون آورده و با لشکر پیاده نظام و سوار نظام خود بر آنان بتازی!» وی به تعقیب این گفته­هایش دروغی شاخدار افتراء نمود که از لحاظ باطنی چیزی از بلعم باعورا کم نداشته که در نتیجه ایمان را بر باد داد و آن این­که آیات قرآن­کریم را تحریف نموده و سخن کفرآمیز به زبان آورد و در ارتباط به این قول الله سبحانه وتعالی:

﴿إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ﴾ [نساء: 105]

ترجمه: ما کتاب( قرآن را که مشتمل بر حق و بیان­گر هر آن چیزی که حق است) به حق بر تو نازل کرده ایم تا (مشعل راه هدایت باشد و بدان) میان مردمان طبق آنچه الله به تو نشان داده است داوری کنی و مدافع خائنان مباش.

گفت که حاکم می­تواند طبق میل خود حکم نموده و هر آن­چیزی‌که از قوانین وضعی ضرورت دیده و وضع می­نماید بخشی از شریعت به شمار می­رود.

در جویزره قطر دین تعدیل می­شود و به نام حل وسط، میانه­روی و مبارزه با افراط­­گرایی مورد تحریف قرار می­گیرد، تا جائی‌که سخنگوی آن در جریان دیدار­های پشت سر هم در مسکو با و جودی­‌که نمی­توان خون­ریزی که توسط پوتین در سال­های 2014-2015 در شیشان و شام را انداخته شد را فراموش کرد گفت: «جمعیت عمومی اتحادیه بین‌المللی علماء یک منهج واضح و آشکاری را برای مفکوره حل وسط در مواردی متعددی به عنوان یک حیله وضع نمود و دیگر این­که این اتحادیه آماده است تا با ادارات مذهبی و دینی جمهوریت­های روسیه همکاری و تعاون نماید.» قباحت کاری این اتحادیه در دوستی گرفتن کفار در جنگ علیه اسلام و پیروانان آن چه نفعی در پی خواهد داشت؟! گذشته از آن این اتحادیه به کاری قبیح­تر از آن روی آورد و آن حلال شمردن خون­های اهل شام برای خون­خوار مسکو می­باشد. در دیدار سال 2015 با مسکو یکی از اعضاء هیئت اتحادیه بیان داشت: «جنایاتی را که سازمان­های تروریستی به نام اسلام مرتکب می­شوند، اسلام از آن اعلان برائت جسته و از آن مبراء می­باشد... به این دلیل ما از مداخله روسیه در سوریه حمایت نموده و وی را در راه از بین بردن تروریست بین‌المللی پشتیبانی می­کنیم.» در نتیجه آنان برای خون­خوار مسکو قتل ما را حلال شمردند و دیری نگذشت که طیاره­های بمب‌افگن روسیه بالای روستاها و کشت­زارهای حمص وحماة باریدن گرفت و آن­ها را به مشتی خاکستر مبدل ساخت(سپتمبر2015). تروریست­های مناطق بمب‌باران شده اطفال و زنان ما بودند و این بمب‌باران و نابودی ادامه داشت در حالی‌که چهره مفتی آن به زردی نگرایید، گویا پوست صورت آن آهنین بود! سپس پیمان دیگری به امضاء رسید و بلافاصله تاج فروض دین اسلام (خلافت و نظام حاکمیت) را رد نمود.

اما در کشورهای غربی سرکردۀ شان به دروغ پردازی­های خود ادامه داده و در این را روان است گویا که مسیلمه کذاب آن را به عنوان دجال نافرمانی جانشین خود گشتانده باشد، تا جائی­که مدرسه­ای در آنجا برای تحریف دین و تزییف احکام آن وجود داشته که تحریف کنندگان تازه از تمام اروپا و آفریقا در آنجا زانوی شاگردی می­زنند، که در این اواخر اوراقی را از نوشته­های خود برای اعاده صیاغت مفاهیم اسلام و احکام آن تحت عنوان «دفاتر علمی برای تفکیک خطاب افراط­گرایی و تفکیک مفهوم جهاد، جزیه و حاکمیت...» صادر نموده است و در باره تفکیک آن گفته است: «اسلام مفاهیم بزرگ دیگری را نیز در بر دارد که می­توان به موارد ذیل اشاره نمود: دین، شریعت، امر به معروف و نهی از منکر، دار اسلام و دار کفر، موالات و براء، اسلام و کفر، هجرت، نصرت، دولت و وظایف آن، امت، خلافت، ایمان، ارتباطات امت با دین، وعده­های الهی، حاکمیت، تمکین و مفاهیم قرآنی دیگری از این قبیل.»

در یکی از دروغ پردازی­های خود وی جهاد را یک حالت نفسیه­ای و معنوی خواند و دار اسلام و دار کفر را دار عطاء انسانی خواند، در این افک آن؛ بطور واضح دانسته می­شود که این تقسیم غیرممکن است. دنیا یک دار واحد بوده و تقسیم آن به دو بخش خلاف اصل می­باشد. وی نیز گفته است: دولتی‌که پیامبر علیه اسلام در مدینه تاسیس نموده اند، نوعی از اشکال دولت بوده و دولتی نیست که باید حتماً تاسیس شود!

و تو مثالی را برای بیمار بودن فهم و رکیک بودن کلام سرکرده غرب نمی‌یابی، مگر در زمزمه­های یمامه مسیلمه کذاب هنگامی‌که با تاسف گفت: «يا ضفدع بنت الضفدعين، نقي كما تنقين..."، و"الفيل وما أدراك ما الفيل، له زلقوم طويل" گویا که هر دو از یک شکم اند. و تو نمی­دانی که پوست صورت آنان از جنس چیست، هیچ یک از آنان از دروغ­گویی و فریب دادن آشکارا شرم نمی­کنند، پوست­های بز را بر قلب­های گرگ­گونۀ خود پوشانده و ملبس به لباس­های متقین بوده و دل­های شان جز درهم و دینار چیزی دیگری بیش نیست...

عاقل خواندن و عالم نامیدن شخصی‌که علناً به دین و امنیت­گاه خود به طور آشکارا خیانت می­کند؛ اوج قباحت و پستی را می­رساند و همین‌که یک شخص به استوارترین میثاقی‌که الله سبحانه وتعالی از فرزندان آدم گرفت، خیانت کرده و آن را ناچیز و حقیر بشمارد، واقعاً جفا و خیانت بس بزرگی بشمار می­رود:

﴿وَإِذَ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ﴾  [آل عمران: 187]

ترجمه: و (بیاد بیاور ای پیامبر)! آنگاه را که الله (سبحانه وتعالی) پیمان مؤکد (بر زبان انبیاء) از اهل کتاب گرفت که باید کتاب (خود) را برای مردمان آشکار سازید و توضیح دهید و آن را کتمان و پنهان نسازید، اما آنان آن را پشت سر افکندند و به بهای اندکی آن را فروختند! چه بد چیزی را خریدند! (آنان باقی را با فانی معاوضه کردند)!

ابن جریر از قتاده روایت می­کند: این پیمانی است که الله سبحانه وتعالی از اهل علم گرفته است؛ کسی­که چیزی را می­داند باید آن را به دیگران تعلیم دهد. از کتمان علم بپرهیزید چون­ باعث هلاکت می­شود. انسان نادان و بی­خبر هیچ مکلفیتی متوجه­اش نمی­شود و همین عدم کتمان حق و آموزش آن سبب می­گردد که بر آنان اتمام حجت شده و از متکلفین گردند.

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَـئِكَ يَلعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ﴾  [بقره: 159]

ترجمه: بی­گمان کسانی­که پنهان می­دارند آن­چه را که از دلایل روشن و هدایت فرو فرستادیم، بعد از آن­که آن را برای مردم در کتاب (تورات و انجیل) بیان و روشن نموده ایم، الله و نفرین کنندگان (چه از میان فرشتگان و چه از میان مؤمنان انس و جن) ایشان را نفرین می­کنند (و خواستار طرد آنها از رحمت الله خواهند شد).

در صورتی­که یک عالم در کارش مکر و حیله نماید، کلام الله سبحانه وتعالی را تحریف نموده و دروغ بگوید و برای خوب جلوه دادن و نقش و نگار بستن باطل تدلیس نموده و عیوب باطل را کتمان نماید؛ قسم به جانت که با انجام این اعمال ناپسند از مقام یک عالم فقیه به افاک دجال نزول نموده است. علمای درباری با حکام ظالم و فاسق مشارکت نموده و واگیر صفات رذیله­ای شده اند که آن اعمال را به عنوان فضایل انجام می­دهند و ضعف خود را در حقیقت نرمی، سکوت خود را در برابر ظلم  ظالم خیرخواهی و تملق و منافقت خود را حکمیت و مدنیت تعبیر می­نمایند، گویا از رشوتی‌که از مال­های ظالمان در برابر سکوت خود اخذ نموده و می­خورند با خبر نباشند.

واقعاً جای تعجب است! الله سبحانه وتعالی از علماء امتداد عمل نبوت را در میان مردم خواسته است که بر اساس آن سخن زنند، حجت اش را برپا دارند، راهش را بپیمایند و به وسیله اخلاق آن خود را منتسب به آن سازند، در حالی­که علماء درباری از این خواسته  ابا ورزیده و بر ضد آن عمل می­نمایند!

در عین حالی­که یک عالم ربانی در باره شریعت و صاحب شریعت تفکر نموده و در این فکر است که الله سبحانه وتعالی ناظر بر اعمال و اقوال­ وی بوده و از وی بازپرس خواهد نمود، می­بینی که عالم درباری در این فکر است که کتاب­های شریعت را چگونه تاویل، تحریف، تغییر، آشکار و پنهان سازد...

در واقعیت علماء باید با الله سبحانه وتعالی صادق باشند و بدانند که قوانین وی باید بالای امت جاری شود و عمل علما از قوانین بین‌المللی بلیغ‌تر و کاربردتر بوده و هم‌چنین خودکفا و مستقیم­تر بوده و می­تواند در تصحیح قوانین بین­المللی بکار رود. علماء میراث‌بران پیامبران اند و در زندگی مردم نقش بسزای را دارند! راستگو و راست­کردار اند! آن­ها نگهبانان وحی و گواهانی اند که بر آن امین شمرده شده اند! پس زمانی­که چنین باشند علماء ربانی بشمار رفته و اسم و رسم دانسته نمی‌شوند. پس علما میراث‌بران انبیاء بوده و تاریخ شاهد آنست که هیچ پیامبری نبوده مگر این­که سختی­ها و مشقت­ها در راه هدایت مردم کشیده است. در مقابل باطل به مبارزه برخاسته و در راه تصحیح وضعیت بشر و بازگشتاندن آن بسوی خالق  سختی­ها را متحمل شده است. این همان چیزهای است که از انبیاء باید به ارث برد نه علم و آموختاندن آن بلکه علم و آنچه مقتضی آن است.

اما آفت این زمان حکام ظالم، فاجر و علماء درباری گمراه و گمراه کننده می­باشند و عالم ربانی عبدالله بن المبارک رحمه الله می­گوید: دین را غیر از پادشاهان و علمای درباری و رهبانان چه کسی فاسد می­نماید؟!

پیامی برای علماء درباری: از کارهای زشت­تان دست‌بردار شوید، این برای‌تان بهتر است و در صورتی­که شقاوت و بدبختی بالای تان غلبه نموده آن را از خود دفع نمایید؛ چون­ الله انتقام گیر و جبار بوده و می­فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ﴾[انفال: 36]

ترجمه: کافران اموال خود را خرج می­کنند تا (مردمان را) از را الله (سبحانه وتعالی و ایمان به الله) باز دارند. آنان اموال شان را را خرج خواهند کرد، اما بعدا مایه حسرت و ندامت ایشان خواهد گشت و شکست هم خواهند خورد. بی­گمان کافران همگی به سوی دوزخ رانده می­گردند و در آن گرد آورده می­شوند.

﴿أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ﴾ [توبه: 63]

ترجمه: آیا نداسته اند که هرکس با الله و رسولش دشمنی و مخالفت کند، سزای او آتش دوزخ است و جاویدانه در آن می‌ماند؟ این (گرفتار آمدن به دوزخ) رسوایی و خواری بزرگی است.

﴿كَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ [مجادله: 21]

ترجمه: الله چنین مقدر کرده است که من و پیامبرانم قطعاً پیروز می­گردیم. بی­گمان الله نیرومند چیره است.

چگونه دروغ­بافی می­کنید با آن­که می­دانید با وی ملاقات خواهید کرد، سرانجام خودتان به عاقبت بد دروغ­بافی خود درگیر شده، سپس خواسته شما نه بلکه خواسته الله سبحانه وتعالی انجام می­پذیرد و آن­چه را که وی حکم نماید و اراده فرماید همان  می­شود؛ نه آنچه را که شما مکر نموده اید و سپس آنچه آمدنی باشد می‌آید!

﴿كَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ [مجادله: 21]

بارالها! کسی­که خواستار بدی برای اسلام و مسلمین است، بلای فراگیر را نصیب خودش بگردان و تدبیرش را وسیله تدمیر خودش بگردان و برای این امت اسلامی کار خیر را اراده نموده و آن را متحقق ساز؛ خلافت راشده بر منهج نبوت که در آن اهل طاعت و اطاعت تو عزت­مند و اهل معصیت تو خوار و ذیل اند.

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ﴾ [یوسف: 21]

ترجمه: الله بر کار خود چیره و مسلط است؛ ولی بیشتر مردم (خفایای حکمت و لطف تدبیرش را) نمی­دانند.

نویسنده: مناجی محمد

مترجم: محمد مزمل

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه