جمعه, ۱۸ رمضان ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۳/۲۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

فتنه‌ای مسلمان‌کُشی میان افغانستان و پاکستان به نفع سیاست‌های منطقوی امریکا و هند است Featured

در پی حملات هوایی نیروهای پاکستانی در ولایات پکتیکا و خوست افغانستان تعدادی از غیرنظامیان کشته و زخمی شده‌اند. در پاسخ به این حملات، نیروهای نظامی افغانستان بالای چندین مواضع نظامیان پاکستانی در خط دیورند حمله نموده و تلفاتی را بر آنان وارد کرده‌اند. فضای رسانه‌های اجتماعی دو کشور مملو از احساسات نشنلستی و انتقام‌جویی از یکدیگر است.
دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان جنگ جاری میان مسلمانان دو طرف را محکوم نموده و نکات ذیل را پیرامون آن قابل ذکر می‌داند:
اول: جای بسیار تأسف و شرم است که قوی‌ترین ارتش جهان اسلام و دارنده‌ای سلاح اتمی تحت عنوان «مبارزه با تروریزم» در ماه مبارک رمضان مردمان ملکی، کودکان و زنان را در افغانستان مورد هدف قرار می‌دهد. در حالی‌که پنج ماه است که در پیش چشم جنرالان پاکستانی دولت یهود حمام خون براه انداخته و قتل عام مسلمانان فلسطین جریان دارد، ولی نظامیان خاین پاکستانی با بی‌عزتی آن را نظاره می‌کنند بدون این‌که کوچک‌ترین واکنشی انجام داده باشند.
دوم: پاکستان یک دولت مزدور امریکا در منطقه است. آن‌چه دولت پاکستان را وادار به چنین اعمال بزدلانه می‌کند نقش جدیدی است که امریکا برای پاکستان در منطقه تعریف کرده است. امریکا از ارتش پاکستان می‌خواهد با مسلمانان خودِ پاکستان در قبایل و در امتداد خط دیورند با مجاهدین افغانستان درگیر و مصروف باشد. در حالی‌که مسلمانان در حال جنگ با مسلمانان هستند، دولت هندوگرای مودی بدون هیچ‌گونه مزاحمتی به آزار و اذیت مسلمانان در داخل هند پرداخته و کشمیر را اشغال می‌کند. تمام این تلاش‎ها به این هدف صورت می‎گیرد که هند از ناحیه پاکستان خاطر جمع بوده و بتواند در استراتژی امریکا برای مهار چین نقش اساسی خود را ایفاء کند. بناء درگیری‌های اخیر میان دو طرف مسلمان ریشه در سیاست‌های منطقوی امریکا دارد که حُکام خاین پاکستان آن را تطبیق می‌کنند.
سوم: مجاهدین افغانستان، مجاهدین قبایل و جنرالان مخلص در صفوف ارتش پاکستان به جای درگیر شدن در احساسات نشنلستی و وطنی کاذب و نشانه گرفتن یکدیگر، میل تفنگ خود را به جهت درست نشانه بگیرند. در این مقطع حساس، کاری مهم‌تر از دفاع از مردم فلسطین و آزادسازی کشمیر اشغالی وجود ندارد. پس واجب است که برای این ماموریت بزرگ، خط سرطانی دیورند را از بین برده و انرژی و قوت خویش را در راستای دفاع از مسجدالاقصی و مسلمانان فلسطین و کشمیر وحدت بخشند. نباید مسائل جزئی، مسلمانان را متفرق نموده و فتنه‌ای کنونی به نفع امریکا و هند تمام گردد.
بناء تا زمانی‌که نقشه‌ی سیاسی منطقه از نظم دولت ملت به دولت خلافت تغییر نکند و دست حُکام خاین و جنرالان دست‌نشانده از سرنوشت امت کوتاه نگردد، همچو فتنه‌ها ادامه می‌داشته باشد. پس راه حل اساسی برای پایان بخشیدن دایمی به همچو درگیری‌های ویران‌گر و دامنه‌دار تاریخی وحدت بخشیدن افغانستان، پاکستان و آسیای میانه تحت چتر دولت واحد خلافت بر منهج نبوت می‌باشد. خلافتی که ظرفیت‌های فکری، سیاسی، نظامی و اقتصادی منطقه را وحدت بخشیده و مسلمانان را به قدرت جهانی مبدل می‌سازد.

﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ﴾ [انفال: 46]
ترجمه: از الله و رسولش اطاعت نمایید، و با یکدیگر منازعه و کشمکش نکنید که قوت تان از بین می‌رود.
دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

کسی‌که با تلاش برای آوردن تغییر رحمت الله را نمی‌جوید، گویا با کوتاهی و غفلت به دنبال خشم و غضب الله است!

(ترجمه)

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«لَمَّا قَضَى اللَّهُ الخَلْقَ، كَتَبَ عِنْدَهُ فَوْقَ عَرْشِهِ: إِنَّ رَحْمَتِي سَبَقَتْ غَضَبِي» (رواه مسلم)

ترجمه:  زمانی‌که الله متعال مخلوقات را آفرید، بر روی عرش نوشت: رحمتم بر خشمم پیشی گرفته است.

هنگامی‌که الله سبحانه وتعالی مخلوقات را آفرید، به آنان یک ویژگی ارزانی داشت. این ویژگی خُلق و خوی رحمت است؛ رحمتی‌که از نام الله رحمن و رحیم گرفته شده و انسان به وسیلۀ آن می‌تواند زندگی کند، تعالی یابد و پیشرفت نماید و بدون آن بدبخت و ذلیل می‌شود. چنانچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می‌فرماید:

«لا تنزعُ الرحمةُ إلا من شقي»

ترجمه:رحمت گرفته نمی‌شود، مگر از انسان شقی (بدبخت).

 رحمت الله سبحانه وتعالی همه چیز را فرا گرفته است، از آفرینش ما به عنوان انسان آغاز تا هدایت‌مان به راه راست. مؤمن واقعی به میزان محبت و پیرویی‌که نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم داشته باشد، از این رحمت بهره‌مند می‌گردد و خود رسول گرامی صلی الله علیه و آله وسلم رحمت هدایت‌گر از جانب الله سبحانه وتعالی بود:

«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»

ترجمه:(ای پیامبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت به جهانیان نفرستاده‌ایم.

یکی از رحمت‌های الله بر ما نازل شدن قرآن کریم است تا بتوانیم آن را خوانده و بدان عمل کنیم. الله سبحانه وتعالی قرآن را به عنوان نظامی مفصل و همه‌جانبه در تمام نواحی زندگی نازل کرد تا رفتار انسان را تنظیم کند و انسان توسط آن مراقب گفتار و کردار، خورد و نوش و زندگی و مرگ خود باشد. زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را  طوری با آن سپری کند که به سوی آخرت مایل باشد. در نتیجه نیازهای روحی خود را تأمین نماید و از حیوانیت تعالی یابد. اما این نظام از واقعیت زندگی امروزی ما رخت بسته و جای آن را نظام‌های پوسیده‌ای اشغال کرده که انسانیت را از انسان سلب کرده و آن را  بنده غرایزش ساخته است. زندگی انسان را چنان به بدبختی و فلاکت کشانده که نه آسودگی جسمی را می‌شناسد و نه آرامش روانی. اینجا رحمت الله  می‌آید و از ما می‌خواهد که برای تطبیق قوانین الله اقدام نماییم تا اسلام در زندگی واقعی ما تطبیق شود و اگر کسی نیست که اسلام را تطبیق نماید، برای ایجاد آن تلاش کنیم. چنانچه این روزها تطبیق کننده اسلام وجود ندارد؛ پس آیا مسلمانان به رحمت وسیع الله سبحانه و تعالی نسبت به خود پی نمی‌برند؟ آیا برای ایجاد کسی‌که اسلام را در زندگی واقعی تطبیق می‌کند، اقدام خواهند کرد؟ آیا برای کار کردن با کسانی‌که برای ایجاد خلافت بر منهج نبود تلاش می‌کنند، رحمت الله سبحانه و تعالی را نمی‌جویند؟ زیرا کسی‌که با اقدام برای آوردن تغییر رحمت الله را نمی‌جوید، گویا با کوتاهی و غفلت به دنبال خشم و غضب الله است.

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

یوناما ابزارِ سیاسی و لانه جاسوسی قدرت‌های غربی است و ماموریت آن باید هر چه زودتر در افغانستان پایان یابد Featured

شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطع‌نامه‌ای به اتفاق آرا، ماموریت «یوناما» یا دفتر معاونت سازمان ملل در افغانستان را برای یک سال دیگر تمدید کرد. رئیس دوره‌ای شورای امنیت سازمان ملل، تداوم حضور یوناما در افغانستان را «ضروری» خوانده و گفته است که جامعه جهانی به دنبال «تعمیق تعامل و اعتمادسازی» با طالبان است.
دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان تمدید ماموریت یوناما را محکوم نموده و آن را یک ماموریت شیطانی و خبیثانه‌ی می‌داند که ادامه فعالیت آن، هم برای مردم افغانستان خطر است و هم حاکمان فعلی را از تطبیق کامل اسلام منحرف می‌سازد.
ماموریت یوناما در حقیقت با اشغال و سیاست قدرت‌های بزرگ در افغانستان گره خورده است. زمانی‌که افغانستان مورد اشغال قرار گرفت، یوناما در سال 2002 از سوی شورای امنیت به منظور آوردن اصلاحات سیاسی، اقتصادی و ارزشی در افغانستان به فعالیت آغاز نمود. در واقع یوناما بازوی سیاسی و فرهنگی استعمار در 20 سال جمهوریت بود و با تطبیق برنامه‌های سکولار سازی، اصلاحات سیاسی مبتنی بر دموکراسی و تضعیف ارزش‌های اسلامی تلاش‌های زیادی را انجام داد. جا داشت پس از خروج شرم‌آور نیروهای امریکا و ناتو بساط سازمان‌ها و ماموریت‌های سیاسی و فرهنگی اشغال‌گران نیز از افغانستان برچیده می‌شد. اما نه تنها این ماموریت خطرناک ادامه یافت، بلکه امروزه یوناما یک چتر کلانی است که شامل 20 آژانس، صندوق و برنامه می‌شود و تحت نام کمک‌های بشردوستانه به ترویج ارزش‌های لیبرال و اصلاحات سیاسی دموکراتیک می‌پردازد.
آنچه بیشتر از همه مایه تأسف و نگرانی ما شده این است که سخنگوی رسمی حکومت افغانستان از تمدید ماموریت یوناما استقبال کرده است. او به تلویزیون ملی گفت: «ان‌شاء‌الله که به‌خیر افغانستان خواهد بود، چون افغانستان نیاز به ارتباط با کشورها و سازمان‌ها دارد. در این راستا، یوناما می‌تواند تحکیم‌کننده روابط باشد.» در حالی‌که ملل متحد، ماموریت‌ها و آژانس‌های وابسته به آن لانه‌های جاسوسی و ابزارِ سیاسی قدرت‌های غربی می‌باشند که فعالیت آن‌ها به‌ غیر از شرّ و بدبختی پیامد دیگری ندارند. بناء هرگونه رابطه و دید مثبت نسبت به سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی اشتباه بس بزرگ سیاسی بوده که عواقب خطرناک را در پی دارد.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ ۚ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ [آل عمران:118]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از غير خود محرم اسرار برنگزينيد، آنان از هيچ گونه شرّ و فسادى در حق شما كوتاهى نمى‌كنند آنان آرزوى رنج و زحمت شما را (در دل) دارند دشمنانگى از دهان آنان آشكار است، و آنچه در دل دارند بزرگ‌تر است ما نشانه‌هايى را براى شما بيان كرديم اگر اهل عقل و درايت هستيد.
 دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

روزه و خلیفه، هردو سپر و محافظ مسلمان‌ها اند!

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی، روزه را بر مسلمانان به مقصد متقی شدن فرض گردانیده و چنین فرموده است:

﴿يَٰأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ [بقره: 183]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! بر شما روزه واجب شده، همانگونه بر کسانی‌که پیش از شما بوده اند، واجب بود تا باشد که پرهیزگار شوید.

روزه از بزرگ‌ترین عبادات بوده؛ زیرا روزه‌دار در خلوت و غیرخلوت مراقب خود بوده و ملبس به لباس پرهیزگاری‌ست و این فضیلت ماه رمضان و روزه بر سایر عبادات است. هیچ عبادتی نیست که مسلمان در آن اخلاص بیشتر از روزه داشته باشد و این بدان شرط است که روزه‌اش از روی ایمان و امید ثواب در آخرت باشد. الله سبحانه وتعالی بندگان خود را در ماه مبارک رمضان، برای ادای این فریضه همراه با اخلاص کمک و یاری کرده است. ابن ماجه و ابن حبان از ابوهریره روایت کرده اند که رسول الله ﷺ فرموده اند:

«إِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ صُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ، وَمَرَدَةُ الْجِنِّ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ، فَلَمْ يُفْتَحْ مِنْهَا بَابٌ، وَفُتِحَتْ أَبْوَابُ الْجِنَانِ فَلَمْ يُغْلَقْ مِنها باب، وَ نَادَی مُنَادٍ یَا بَاغِی الخَیرِ أقبِل، وَ یَا بَاغِی الشَرِّ أقصِر، وَ لِلهِ عُتَقَاءُ مِنَ النَّارِ»

ترجمه: وقتی اولین شبِ رمضان فرا می‌رسد؛ شیاطین و رؤسای سرکش جنیات به زنجیر کشیده می‌شوند، دروازه‌های جهنم بسته و دروازه‌های بهشت باز می‌شوند (زمینه انجام ترک گناه و انجام ثواب بیشتر فراهم می‌شود) و منادی ندا می‌زند که ای طلب‌کننده خیر! روی آور (کارهای نیک را بیشتر انجام بده) و ای طلب‌کننده شر! کوتاه بیا (گناهانت را ترک و توبه کن) و برای الله آزادگانی از جهنم است.

از این حدیث چنین برداشت می‌شود که الله سبحانه وتعالی، بندگان خود را در انجام این عبادت بزرگ با به زنجیر کشیدن شیاطین و راندن جنیات کمک نموده و سپس مؤمنان را بر انجام طاعات و عبادات و ترک منهیات دستور داده و رمضان را موسم طاعات و عبادات گردانیده که در آن دروازه‌های بهشت باز و دروازه‌های دوزخ بسته می‌شود و هرکس در این ماه، عبادت و طاعت کند، الله سبحانه وتعالی به قدر سعی وی پاداشش را بزرگ می‌سازد. در حدیث قدسی چنین آمده است:

«کُلُّ عَمل ابنَ آدَمَ لَهُ اِلَّا الصِیَام فَإنَّهُ لِی وَ أنَا أَجزِی بِهِ، وَ الصِّیَامُ جُنَّة، وَ إذَا کَانَ یَومُ صَومِ أحَدِکُم فَلَا یَرفَث وَ لَا یَصخَب، فَإن سَابَّهُ أحَدٌ أو قَاتَلَهُ فَلیَقُل إِنِّی امرُؤٌ صَائِمٌ»

ترجمه: هر عملی‌که فرزند آدم انجام می‌دهد برای خودش است، جز روزه که مخصوص من است و من خودم پاداش آن را خواهم داد. روزه سپری (در برابر آتش جهنم) است؛ پس هرگاه یکی از شما روزه دار بود، همبستری نکند، ناسزا نگوید و سروصدا به پا نکند و اگر کسی با او درگیر شد و یا ناسزا گفت، در جواب بگوید: من روزه دارم.

برای این‌که فرد روزه‌دار در این حالت فرشته‌ای بماند و به مجادله و سخنان زشت کشیده نشود، روزه او سپرش خواهد بود؛ چنانکه در حدیثی‌که طبرانی در معجم الأوسط از أبوهریره روایت کرده آمده است که پیامبر ﷺ فرموده اند:

«الصِیَامٌ جُنَّةٌ مَا لَم یَخرِقهٌ. قِیلَ: وَ بِمَ یَخرِقُهُ؟ قَالَ: بِکَذِبٍ أو غِیبَةٍ»

ترجمه: روزه سپر است تا زمانی‌که (روزه‌دار) پاره‌اش نکند، گفته شد با چه پاره‌اش می‌کند؟ فرمودند: با دروغ و غیبت.

لذا کسی سعی ورزد تا روزه‌اش از روی ایمان و به امید ثواب آخرت باشد و روزه‌اش چنان روزه‌ای باشد که وی را بر طاعت الله و اخلاص برایش برانگیزد و خالی از هر نوع خودنمایی و ریاء باشد، روزه‌اش قبول و به ثمر رسیده و گناهان گذشته‌اش بخشیده می‌شود. رسول الله ﷺ فرمودند:

«مَن صَامَ رَمضَانَ إیمَانًا وَ إحتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِه»

ترجمه: هرکس از روی ایمان و اخلاص و انتظار پاداش از الله، رمضان را روزه بگیرد، گناهان گذشته‌ او بخشیده می‌شود.

این فضل و رحمت الهی است که صاحبان عذر شرعی در صورت قیام رمضان، از ثواب روزه‌داران که از روی ایمان و انتظار بخشش گناهان روزه گرفته اند، بهره‌مند می‌شوند.

در حدیثی به روایت معاذ ابن جبل آمده که وی گفت: روزی با پیامبرﷺ در سفر بودم، در حالی‌که روان بودیم، به ایشان نزدیک شدم و گفتم: ای رسول الله! مرا از عملی آگاه ساز که به بهشت وارد و از دوزخ دورم کند؛ پیامبر در جواب فرمودند:

«لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ عَظِيمٍ وَإِنَّهُ لَيَسِيرٌ عَلَى مَنْ يَسَّرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ؛ تَعبُدُ اللهَ وَ لَا تَشرِکُ بِهِ شَیئًا، وَ تُقِیمُ الصَلَاةَ، وَ تُؤتِی الزَّکَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَ تَحُجُّ البَیتَ، ثُمَّ قَالَ: ألَا أدُلُّکَ عَلَی أبوَابِ الخَیرِ؟ الصَومُ جُنَّةٌ، وَ الصَّدَقَةُ تُطفِئُ الخَطِیئَةَ کَمَا یُطفِئُ المَاءُ النَّارَ»

ترجمه: به تحقیق از چیزی بزرگی از من پرسیدی و آن بر کسی‌که الله توفیق بر انجامش دهد، آسان است: تنها الله را بپرستی و به وی شریک قرار ندهی، نماز را برپا داری، زکات بدهی، روزه رمضان را بگیری، حج خانه کعبه کنی. (راوی گوید) سپس پیامبر فرمودند: آیا ترا به دروازه‌های خیر رهنمود نسازم؟ روزه سپر است و صدقه گناه را محو می‌کند؛ چنانکه آب، آتش را خاموش می‌کند. 

لذا در صورتی‌که روزه‌دار تمام اعضای بدنش روزه‌ داشته باشد، چشمش از نگاه به نامحرم دور باشد، گوشش از شنیدن به لهو و لعب محروم باشد، زبانش از غیرکلام الله و سخن ناحق مبرا باشد، دستش از کسب مال حرام و پایش از رفتن در راه حرام و باطل کوتاه باشد، واقعاً که چنین روزه برایش سپر خواهد بود و این عملکرد متقیان است که از الله تقوا پیشه می‌کنند؛ حلال وی را حلال و حرام وی را حرام خوانده و کتاب وی را بالای خود تطبیق و از سنت نبی وی که درباره صلاح و حفظ کار امتش چنین فرموده است، پیروی می‌کنند:

«اِمَام جُنة یُقاتَل مِن وَرائِهِ وَ یُتَّقَی بِه»

ترجمه: امام سپری است که شما از عقب آن می‌جنگید و به او پناه می‌برید.

بنابر این، وجود چنین امام که از عقب آن با دشمن می‌جنگید و توسط آن از اذیت دشمن جان سالم به در می‌برید، در حقیقت سپری برای امت می‌باشد؛ همانند روزه که برای فرد مسلمان سپر و محافظ است. در این حدیث تأکید بر آن است که وجود یک حاکم مسلمان که حلال وی را حلال و حرام وی را حرام بداند، حکم بماأنزل الله نموده و سرزمین مسلمانان را پاک و صاف کند، ارزش‌ها و آبروی شان را حفاظت کند و در عقبش با دشمن جنگیده شود واجب و لازمی می‌باشد.

در حدیث فوق، به صراحت خواسته شده که باید یک حاکم أمانت‌دار و خیرخواه برای امت وجود داشته باشد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعاً بَصِيراً﴾ [نساء: 58]

ترجمه: همانا الله به شما مؤمنان دستور می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبان آن برگردانید و هنگامی‌که در میان مردم به داوری نشستید، این‌که دادگرانه داوری کنید، الله شما را به بهترین اندرز پند می‌دهد. بی‌گمان الله شنوا و بیناست.

بلی، حاکم خیرخواه و محافظ امت؛ نه مثل حکام فاسق و فاجر امروزی ‌که بغیر ماأنزل الله حکم کرده، از قوانین و شریعت کفار پیروی کرده و سخن راستینی را که محمد راستگو ﷺ آورده  ترک می‌کنند.

بنابر این، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است که برای موجودیت هم‌چو امامی‌که سپر امت است، با کسانی‌که برای اقامه خلافت کار می‌کنند، فعالیت کنند. لذا فرزندان امت به ویژه لشکریان برای طاعت از الله سبحانه وتعالی باید قاطعانه وارد کار شوند و عاملان اقامه خلافت بر منهج نبوت را نصرت دهند و از تقصیرات و کوتاهی های گذشته خود به سوی الله سبحانه وتعالی توبه و رجوع کنند! الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ [اعراف: 201]

ترجمه: پرهیزگاران هنگامی‌که گرفتار وسوسه‌ شیطان می‌شوند، به یاد (عداوت و نیرنگ شیطان و عذاب الهی) می‌افتند و بینا می‌گردند (و آگاه می‌شوند که اشتباه کرده اند و از راه حق منحرف شده اند، لذا شتابان به سوی حق باز می‌گردند.

نویسنده: استاد ناصر رضا محمد عثمان

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

تعامل نزدیک سیاسی با کشورهای منطقه و غربی عواقب زیان‌بار دنیوی و اُخروی دارد

هیأت عالی‌ رتبه ازبکستان به رهبری بختیار سعیدوف، وزیر خارجه این کشور به افغانستان سفر نموده و پیرامون مسائل سیاسی، تجارتی، ترانسپورت و تقویت روابط با مقامات ارشد حکومت افغانستان ملاقات نمودند. در جریان این سفر وزیر خارجه ازبکستان گفت: ازبکستان همواره درنشست‌های بین‌المللی از افغانستان حمایت کرده و تاکید دارد که افغانستان باید بخشی از جامعه‌ی بین‌المللی باشد.
در ماه‌های اخیر روابط منطقه با افغانستان بیشتر شده و کشورهای چین، روسیه، ایران، هند و دولت‌های آسیای میانه خواهان تعامل مثبت با حاکمان فعلی افغانستان هستند. دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستاننزدیک شدن روابط سیاسی حکومت افغانستان با کشورهای منطقه را همانند تعامل نزدیک با کشورهای غربی خطرناک دانسته و این ذهنیت را به شدّت زیر سوال می‌برد که گویا از روابط نزدیک با کشورهای منطقه می‌توان علیه نفوذ و بازی‌های جیوپولتیک غرب در منطقه استفاده نمود.
واقعیت امر این است که کشورهای منطقه و غرب به رهبری امریکا با درنظرداشت منافع ملی خود آجندای مشترک را در افغانستان با روی‌کرد متفاوت دنبال می‌کنند. هر دو کمپ خواهان عدم تطبیق کامل اسلام در افغانستان می‌باشند. غرب و کشورهای منطقه بالای حکومت افغانستان فشار می‌آورند تا مجاهدین خارجی را محدود، مهار و در نهایت سرکوب نماید. کشورهای غربی و منطقه خواهان ادغام افغانستان به نظم بین‌المللی فعلی می‌باشند. در حالی‌که نظم بین‌المللی فعلی به‌سان جال خطرناکی است که هرگاه یک گروه اسلامی در این نظم به قدرت برسد و بخواهد توسط قواعد آن سیاست کند در این نظم ذوب شده و از داعیه‌ی اسلامی خود به مرور زمان عقب‌نشینی می‌کند. آن‌چه واقعیت را مغشوش می‌کند این است که غرب به شکل مستقیم و با فشار و تطمیع سیاست خود را در افغانستان به پیش می‌برد، ولی کشورهای منطقه منافع خود را با الفاظ شیرین‌تر و روی‌کرد نرم‌تر دنبال می‌کنند.
در سوی دیگر، از برخورد شدید کشورهای منطقه با مسلمانان و گروه‌های اسلامی می‌توان عمق دشمنی این دولت‌ها و حُکام را با اسلام و مسلمانان حدس زد. چنان‌چه برخورد شدید دولت چین با مسلمانان ترکستان شرقی، جنایات روسیه و حُکام جابر آسیای میانه علیه مسلمانان چیچن و آسیای میانه، سیاست اسلام‌ستیزانه دولت هندوگرای مودی علیه مسلمانان هند و کشمیر، سیاست خصمانه‌ی رژیم آخوندی ایران با مسلمانان داخل ایران و مردم مسلمان سوریه، عراق، یمن و فلسطین همچو آفتاب آشکار است که این دولت‌ها منحیث دشمن شماره یک اسلام و مسلمانان در منطقه عمل می‌نمایند. پس آیا لازم است با همچو دولت‌ها از لحاظ سیاسی نزدیک شد؟
بناء یکبار دیگر تأکید می‌کنیم که هر نوع تعامل نزدیک و مثبت با کشورهای منطقه و غربی اشتباه جبران ناپذیر سیاسی بوده و حاکمان فعلی را از عواقب زیان‌بار دنیوی و اُخروی آن هشدار می‌دهیم. این شیوه تعامل سیاسی بارها در میان امت تجربه شده است که در نهایت حُکام را از تطبیق کامل اسلام منحرف نموده و منجر به بدنامی و ناکامی شده است. راه‌حل اساسی این است که به عوض نزدیکی با هر دو یا یکی از این دو کمپ (منطقه و غرب) راه سومی را در میان امت ترسیم کنید. این کار زمانی ممکن است که به گروه‌ها و احزاب اسلامی و ظرفیت‌های امت اسلامی اعتماد نمائید. بدون شک مسلمانان افغانستان، پاکستان و آسیای میانه نظامِ جز اسلام، وحدت و تأسیس خلافت بر منهج نبوت نمی‌خواهند و برای این پروژه عظیم آماده‌ای هر نوع قربانی هستند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا
[نساء:‍۱۴۴]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! كافران را به جاى مؤمنان به دوستى نگيريد مگر مى‌خواهيد (با این عمل،) دلیل آشکاری بر ضدّ خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟!
دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

زندگانی، پیشرفت و سروری بدون فهم دین امکان‌پذیر نیست

بسم‌ الله الرحمن الرحیم

(ترجمه)

ابن حجر عسقلانی در فتح الباری شرح صحیح البخاری با اندکی تصرف در باب «من يرد الله به خيرا يفقهه في الدين» آورده است که معاویه رضی‌الله عنه از رسول الله صلی‌الله علیه وسلم روایت نموده که فرمودند:

«من يُرِدِ الله به خيرا يُفَقِّهْهُ في الدين»

ترجمه:  هر كسى‌كه الله متعال ارادۀ خير به او داشته باشد، وی را در دين فقيه مى‌گرداند.

فراگیری علم فقه و درک و فهم دین از مسائل بزرگی است که اسلام همواره به آن دعوت و تشویق نموده؛ زیرا در فراگیری علم فقه خیر عظیمی نهفته است. چرا این‌طور نباشد؟ حال آن‌که این دین به عنوان یک نظام زندگی نازل گردیده؛ نظامی‌که جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قضایی، آموزشی؛ بلکه تمام جوانب زندگی انسان را معالجه می‌کند. چرا این‌طور نباشد؟ حال آن‌که الله سبحانه وتعالی دین اسلام را با احکامی‌که از آن نشأت گرفته و افکاری‌که بر اساس آن ساخته شده، متناسب با هر زمان و مکانی قرار داده است.

هر قدر امت به دین خویش پایبند باشد و از احکام و قوانین آن آگاهی حاصل کند، پیشرفت و تقوای آن افزایش یافته، عظمت و اقتدارش بیشتر می‌شود. این اتفاق در طول دوره‌های مختلف تاریخ امت تکرار شده است. در قرونی‌که اسلام به طور کامل تطبیق می‌شد، مسلمانان و غیرمسلمانان در کنار یکدیگر با خوشبختی و آرامش زندگی می‌کردند؛ اما وقتی‌که امت  از تطبیق اسلام دست کشید و به غرب کافر اجازه داد تا احکام آن را تعیین نموده، افکارش را تعریف نماید و برایش قانون اساسی طرح کند و پرچم‌ و حُکامش را تعیین نماید، وضعیتش مانند یک مردهٔ متحرک شد که زندگی می‌کند تا بخورد و بنوشد، زندگی خود را بدون روح و روحانیت سپری می‌نماید و هموراه طعم بدبختی و شکست را می‌چشد. این وضعیت نتیجۀ کاری است که امت در حق خودش کرده است؛ چنانچه الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا...﴾ [طه: ۱۲۴]

ترجمه: و هرکس از یاد من رویگردانی کند، زندگانی تنگی خواهد داشت...

پس ای مسلمانان! بخاطر بازگرداندن عزت و شوکت این امت -که تنها با برپایی خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت امکان‌پذیر است- اقدام کنید!

پروردگارا! خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما عنایت فرما تا به وسیلهٔ آن مشکلات و دشواری‌های مسلمانان بهبود یافته و حل شود و بلاها و مصیبت‌ها از آنان برطرف گردد! پروردگارا! زمین را با نور وجه کریمت منور گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

ساخت بندرگاه شناور در غزه توسط امریکا پیامدهایی به دنبال‌ دارد!

 (ترجمه)

خبر:

وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) از اعزام چهار کشتی ارتش امریکا با تجهیزات و تدارکات برای ساخت یک بندرگاه شناور و پلی با قابلیت تخلیه کالا و غذا برای انتقال به غزه خبر داد. سخنگوی این وزارت به اسم باتریک رایدر گفت: «ما انتظار داریم که این بندر در مدت 60 روز به طور کامل اجراء شود که می‌تواند قادر به تسهیل دو میلیون وعده غذایی را در روز داشته باشد که هیج بندری در غزه وجود ندارد که بتواند این سطح از کمک‌ها را انجام دهد. به همین اساس، نیازمند ساخت یک بندر شناور است.» جوبایدن، رئیس جمهور امریکا، پنجشنبه گذشته در سخنرانی خود در مورد وضعیت اتحادیه، از طرح ساخت بندرگاه توسط ارتش امریکا خبر داد که علاوه بر شرکت‌های بخش خصوصی حدود 1000 سرباز امریکایی هم در ساخت آن شرکت خواهند کرد. ساخت این بندر امکان  استفاده از کریدور دریایی را برای کشتی‌هایی‌ می‌دهد که از قبرص یا از کشورهای دیگر جهان به نوار غزه می‌آیند.

تبصره:

این طرح امریکایی پس از ایجاد موانعی از سوی رژیم یهودی برای کمک‌رسانی به مردم نوار غزه، که منجر به گسترش قحطی در میان مردم شد، شکل گرفت. رژیم یهود با این طرح امریکایی موافقت کرد؛ به این امید که این طرح جایگزینی برای گذرگاه‌های زمینی باشد. این رژیم ترجیح می‌دهد که گذرگاهای زمینی به طور کامل لغو شود. بلافاصله تیم‌های تخصصیِ رژیم یهود و امریکایی‌ها شروع به کار کردند تا نحوه کار پروژه کریدور دریایی برای انتقال کمک‌ها از قبرص به غزه را هماهنگ کنند و وظیفه بازرسی هم به آژانس امنیت عمومی (شین بت) داده شد. این سازمان محتویات محموله‌های که از طریق کریدور دریایی که از این بندرگاه به نوار غزه ارسال می‌شود، شروع به ایجاد یک سیستم بازرسی جامع کرد.

ارتش امریکا یک سازمان غیر دولتی بین‌المللی را به نام «المطبخ المرکزی العالمی» برای تأمین مواد غذایی برای ساکنان غزه منصوب کرد.

روزنامه اورشلیم پست، وابسته به رژیم یهودی، مدعی است که طرح ارسال کمک از طریق دریا در اصل ایده‌ای بود که نتنیاهو دو هفته پس از شروع جنگ در غزه با بایدن گفتگو کرد. نتنیاهو این طرح را در 31 اکتبر به نیکوس کریستو دولیدس، رئیس جمهور قبرس ارائه کرد؛ در حالی‌که دولت بایدن این طرح را یک طرح کاملاً امریکایی دانسته و صراحتاً از نتنیاهو انتقاد می‌کند: «اسرائیل می‌تواند و باید بیشتر برای فلسطینی‌های غزه کمک انجام دهد.» و مجله اکونومیست گزارش داد که طرح بایدن توبیخ آشکار نتنیاهو است.

یکی از مهم‌ترین اهداف این طرح از نظر تاکتیکی حذف دولت حماس در غزه از هرگونه نقشی در رساندن کمک به مردم و تحمیل واقعیت جدیدی است که در آن نشان دهند که حماس کنترول نوار را در دست ندارد.

با ساخت این بندر امریکا به دنبال ایجاد شرایط سیاسی مقدماتی جدید است که به آن کمک می‌کند تا به نظر خودش راه‌حل سیاسی واقع‌بینانه‌ای (راه‌حل کاملاً امریکایی) را ایجاد کند. این بندر در درازمدت به عنوان پایکاه دائمی امریکا در نوار غزه، مشابه پایگاه‌های آن در عراق به شمار می‌رود که منجر به تحمیل یک نظام سیاسی وابسته به آن در نوار غزه مشابه آنچه که در عراق بلافاصله پس از اشغال آن انجام داد، خواهد شد.

نویسنده: احمد الخطوانی

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

اسلام دولت ملی را رد نموده و تنها امت اسلامی را زیر چتر دولت واحد و قدرتمندِ خلافت وحدت می‌بخشد!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

وحدت در دولتِ واحدِ خلافت از تقسیمات دولت‌های ملی گوناگون متفاوت است: با وجود فروپاشی اقتصادی و امنیتی جهان اسلام، مسلمانان امروزه به پنجاه وهفت دولت ملی ضعیف تقسیم شده اند. بحث‌ها در مورد یک‌پارچه شدن امت اسلامی برای تقویت شوکت و قدرت آن و برای حل بحران‌هایی‌که امت دچار آن است، در میان مسلمانان در حال افزایش است. یک‌پارچه‌گی امت به معنای اینست که امت باید دارای یک دولت واحد و بزرگ‌تر از هر دولت دیگری در جهان، با یك ارتش واحد، یك خزانه و نفوذی باشد كه هیچ سرحد و مرزی را بین ولایاتش نشناسد... تعداد زیادی از جوانان مسلمان، ارتش‌‌های قوی سرزمین‌های اسلامی‌، سرزمین‌های مملو از ثروت و سرمایه، به دولت‌خلافت یکجا خواهد شد. در آن زمان تولیدات کشاورزی گسترش می‌یابد، منابع معدنی و انرژی‌های فراوان و متنوع سرازیر می‌شود و خلافت تمام راه‌های تجاری و دریایی عمده جهان اسلام را تحت سیطره و کنترل خود می‌گیرد.

اسلام تنها حلقه‌ای است که می‌تواند نوع منحصربه‌فرد و بسیار خاصی از وحدت را محقق سازد. اسلام است که مسلمانان را به عنوان یک امت واحد متمایز از سایر امت‌ها و اقوام به معرفی می‌گیرد و هرگونه تقسیم و جدایی بین آن‌ها را بر اساس نژاد، رنگ، قبیله، قوم یا ملت و کشور رد می‌کند... اسلام ایجاد یک دولت واحد را برای امت اسلامی‌که عبارت از دولت خلافت می‌باشد واجب ساخته و تنها سلطۀ یک مرجع را بر کلِ امت اسلامی‌به رسمیت می‌شناسد که آن عبارت از سلطۀ خلیفه می‌باشد. اسلام تقسیم دولت مسلمانان و سلطه‌ی آنان را تحت هر طبقه بندی حرام قرار داده است. بنابراین، مفهوم دولت اسلامی ‌از مفهوم دولت ملی تفاوت و فرق زیادی دارد.

دولت ملی در اصل و اساسش با اسلام بیگانه است: مفهوم دولت ملی در تاریخ اروپای مسیحی و از اعتقادات آن نشأت گرفته است؛ یعنی کاملاً با اسلام بیگانه است و پس از جنگ مذهبی سی ساله بین دولت‌های مسیحی اروپا بوجود آمده است. دولت‌های مذکور در ابتداء شروع به مذاکره در مورد معاهدات بین خود کردند؛ در نتیجه در میان شان صلح "وستفالیا" شکل گرفت و این جنگ در سال 1648م پایان یافت. این آغازی برای ظهور دولت ملی جدید به عنوان تلاشی برای پایان دادن به کشمکش‌ها و نزاع‌های اروپایی بود.

دولت‌ها در غرب، سرمایه‌داری بر مفهوم دولت ملی استوار می‌باشند و آن این‌که: ملت به این باور است که حاکمیت از آن اوست و دولت را به خود نسبت می‌دهد. هر ملت در چوکات این مفهوم تعریف می‌شود. تعریف امت در مفکورۀ غربی ممکن است که مبتنی بر یک بنای واحد و یا این‌که بر اساس عوامل بیشتری، مانند جغرافیا، تاریخ، قومیت، میراث و زبان به معرفی گرفته شود.

مفهوم دولت ملی اساساً فاسد است، زیرا مبتنی بر درک نادرست از امت است. چون امت در میدان زندگی سلوک یک امت را نخواهد داشت؛ مگر زمانی‌که عین مفاهیم، قناعت‌ها، معیارها و جهان‌بینی امت را حمل کند؛ در حالی‌که تاریخ، جغرافیا، قومیت، زبان و میراث آن‌ها می‌توانند به شکل‌گیری ویژگی‌های مشترک یک قوم در میان مردم سهمی‌داشته باشد؛ نه در ایجاد یک امت و نه ایجاد جهان‌بینی و دیدگاه واحد در زندگی برای  آن‌ها. تنها راه درست برای ساختن یک امت، ساختن آن مبتنی بر یک مبدأ و اصل مشترک است. بنابراین، تنها تعریف صحیح از آن به ایدئولوژی مشترک آن بستگی دارد. علاوه بر این، دولت ملی به کشمکش‌ها و نزاع‌ها پایان نداده، بلکه شکل جدیدی از آن را ایجاد نموده است. در واقع این  نزاع‌های بین دولت‌های ملی است که تمام جهان را به تنش‌ها، رقابت‌ها، نزاع‌ها و جنگ‌ها دچار ساخته  و جنگ‌های جهانی را راه‌اندازی و شعله ور ساخت است.

فساد و اضرار ملیت‌گرایی و دولت‌های ملی: برخلاف ادعای غرب، دولت ملی به درگیری‌ها و جنگ‌های بسیاری دامن زده و عامل دو جنگ جهانی مرگبار بوده است. مفهوم دولت ملی مفکورۀ برتری‌جویی یک ملت را بر سایر ملت‌ها و تسلط یک نژاد را بر بقیه نژادها پدید می‌آورد؛ چیزی‌که آلمان، فرانسه، روسیه، انگلیس و اکثر دولت‌ها و ملت‌های غربی و بیشتر استعمارگران غربی تاریخی به دنبال آن بوده اند. کشمکش‌ها و نزاع‌های دولت‌های ملی، اساس جنگ ویرانگر روسیه و اوکراین و هم‌چنین تنش بین ایالات متحده و چین است.

دولت‌ ملی منجر به افزایش تمایل برای توسعه استعماری امپراتوری شده است. از آنجایی که دولت‌های ملی‌ نوظهور در اروپا (براساس پذیرش دولت ملی) نتوانستند به گسترش منطقه‌یی و اقلیم بپردازند، به توسعه استعماری متوسل شدند؛ چیزی‌که ویرانی‌های زیادی را در پی داشت. از جمله در جهان اسلام؛ این استعمار تا به امروز وجود دارد؛ اما به شکل معاصرش و به عنوان استعمار سیاسی و اقتصادی به عوض اشغال مستقیم نظامی. البته واقعیت طوری است که استعمار جدید امروزی، شاید شکل افراطی‌تر و گسترده‌تر آنست و دوران آن بدتر از دوره‌های قبلی در تاریخ غرب است.

دولت ملی علاوه بر استعمار، با تقسیمات و تفرقه‌افگنی‌های خود به امت  اسلامی‌آسیب‌های بسیاری رسانده است. این در حالی است که مسلمانان فکر می‌کردند، دولت ملی به آن‌ها استقلال از استعمار را می‌دهد؛ اما در واقع مسلمانان را متلاشی و ضعیف ساخت. به سبب ملیت عرب و ترک، عرب‌ها قیام نموده و خود را از تحت رهبری ترک‌ها در زمینه عهده‌داری مسئولیت حکومت، بیرون ساخته و بدین وسیله منطقه بالکان از خلافت عثمانی جدا شد و الله سبحانه وتعالی کفار را بر امور ما مسلط ساخت. حتی در همین اواخر پاکستان بر اساس منافع ملی از امریکا علیه افغانستان حمایت کرد. به همین سبب، عربستان سعودی، سوریه، ترکیه، کویت و امارات از حمله امریکا به عراق حمایت کردند و بر همین اساس است که حکام فعلی سرزمین‌های اسلامی از قتال و مبارزه برای آزادی کشمیر و فلسطین خودداری می‌نمایند.

بلی، بشریت به سبب دولت ملی آسیب‌های زیادی دیده است و بشریت باید مفهوم منحصر به فردی را که اسلام از امت، اخوت، وحدت و دولت ارائه می‌دهد، مورد تدبر قررا داده و در سمت و جهت استقرار اسلام به عنوان یک نظم نوین جهانی به رهبری مسلمانان حرکت کند.

مسلمانان امت واحدی اند که ایمان آنان را یک‌پارچه ساخته است: مسلمانان یک امت واحد بر اساس سرزمین، قبیله، نژاد، هویت یا زبان نیستند؛ بلکه اسلام با مفاهیم غربی ملی‌گرایی، هویت ملی، نژادملی، منافع ملی و دولت ملی فاصله بسیاری دارند. مسلمانان یک امت واحد می‌باشند که توسط اسلام یک‌پارچه شده اند. الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَٱعتَصِمُواْ بِحَبلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْ﴾ [آل‌عمران: 103]

ترجمه: به ریسمان الله چنگ زده و متفرق نشوید.

این آیه بیان‌گر وجود اتحاد مسلمانان در یک جماعت واحد و در زیر چتر یک کیان واحد می‌باشد. ابن کثیر در تفسیر این آیه می‌گوید: «(الله سبحانه وتعالی) آن‌ها را به اتحاد امر کرد و از تفرقه نهی شان نموده است.» و در جای‌دیگر الله سبحانه وتعالی نیز چنین می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا ٱلمُؤمِنُونَ إِخوَةٞ﴾ [حجرات: 10]

ترجمه: مؤمنین برادر یکدیگر اند.

قرطبی رحمه الله در تفسیر این آیه می‌گوید: «یعنی (مؤمنین) در دین و حرمت (برادر اند) نه در نسب، از همین جهت است که گفته می‌شود برادری در دین قوی‌تر از برادری در نسب است. برادری در نسب با تفاوت دین از بین می‌رود؛ در حالی‌که برادری دینی با تفاوت نسب، از بین نمی رود.» رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چنین می‌فرماید:

«هَذَا كِتَابٌ مِنْ مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ صلى الله علیه وسلم بَینَ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُؤْمِنِینَ مِنْ قُرَیشٍ وَیثْرِبَ وَمَنْ تَبِعَهُمْ فَلَحِقَ بِهِمْ وَجَاهَدَ مَعَهُمْ أَنَّهُمْ أُمَّةٌ وَاحِدَةٌ دُونَ النَّاسِ» (رواه البیهقی فی السنن الكبرى)

ترجمه: این نوشته‌ی است از جانب محمد رسول الله (صلی الله علیه وسلم) بین مسلمانان و مؤمنان قریش و یثرب و هر کسی‌که از  آنان  پیروی کرده، به آنان ملحق شده و با آنان جهاد می‌نماید(بدانند که) آنان یک امت واحد و جدای از همه مردم هستند.

 بلی، امت اسلامی در اصل یک امت واحد است و ناچار باید وحدت اسلامی‌ در میان آن ایجاد شود؛ اما این در حالی است که وحدت سیاسی با اقامه خلافت در میان شان تجسم می‌یابد. از طرفی باید خاطر نشان کرد که دولت اسلامی ‌در مدینه یک دولت ملی نبود؛ بلکه سلطه و اقتداری بر یک امت واحد بود. امت اسلامی مؤمنان متحد و یک‌پارچه بودند. علی‌رغم تفاوت قبایل و اقوام‌شان، تاریخ گواه اینست که چگونه اسلام، مردم سه قاره‌ را با ایمان متحد کرد و آنان را به یک امت واحد مخلص و وفادار به اسلام تبدیل کرد.

مسلمانان نباید بر اساس نژاد، قومیت و.... متفرق شوند: اسلام تمام اشکال تفرقه و تبعیض را بر اساس نژاد، قبیله، قوم، زبان و... را رد می‌نماید؛ چنان‌چه رَسُولُ اللهِ صلى الله علیه وسلم در خطبة الوداع چنین فرمودند:

«یا أَیها النَّاسُ أَلا إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ، وَإِنَّ أَباكُمْ وَاحِدٌ، أَلا لا فَضْلَ لِعَرَبِی على عَجَمِی، وَلا لِعَجَمِی عَلَى عَرَبِی، وَلَا أَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ، ولا أَسْوَدَ على أَحْمَرَ، إِلَّا بِالتَّقْوَ» (رواه الإمام أحمد)

ترجمه: ای مردم آگاه باشید که پروردگار شما یکتا می‌باشد و این‌که یک پدر دارید، آگاه باشید که عربی بر عجمی، عجمی بر عربی برتری ندارد، سرخ بر سیاه و سیاه بر سرخ برتری ندارید، مگر بر اساس تقوی.

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ عُبِّیةَ الْجَاهِلِیةِ وَفَخْرَهَا بِالآبَاءِ، مُؤْمِنٌ تَقِی وَفَاجِرٌ شَقِی، أَنْتُمْ بَنُو آدَمَ وَآدَمُ مِنْ تُرَابٍ. لَیدَعَنَّ رِجَالٌ فَخْرَهُمْ بِأَقْوَامٍ إِنَّمَا هُمْ فَحْمٌ مِنْ فَحْمِ جَهَنَّمَ أَوْ لَیكُونُنَّ أَهْوَنَ عَلَى اللَّهِ مِنَ الْجِعْلاَنِ الَّتِی تَدْفَعُ بِأَنْفِهَا النَّتْنَ» واه أبو داود)

ترجمه: الله سبحانه وتعالی عصارۀ جاهلیت و افتخار آن‌ به پدران را از شما زایل نموده است، (انسان‌ جز این نیست یا) مؤمن پرهیزگار و یا فاجر بدبخت می‌باشد، شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک، باید مردان افتخار ورزی شان را به اقوام (جاهلی) رها کنند، چون آنان ذغال‌های از ذغال‌های جهنم بوده و یا نزد الله بی‌ارزش‌تر از جعلانی‌ است که تعفن بینی شان را دور می‌کنند.

در واقع الله سبحانه وتعالی بشر را به صورت قبایل و ملیت‌های گوناگون آفریده است، برای این‌که یکدیگر را بشناسند، نه برای تبعیض و برتری‌جوی در بین شان؛ بلکه معیار برتری در میان مردم تقوی است؛ مسئله‌ای که  فقط الله سبحانه وتعالی از آن آگاه است. چنان‌چه الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿یٰٓأَیهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلنَٰكُم شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ ٱللَّهِ أَتقَىٰكُمۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٞ﴾ [حجرات: 13]

ترجمه: ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حواء) آفریده‌ایم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید. بی‌گمان گرامی‌ترین شما در نزد الله متقی‌ترین شما است. الله مسلّماً آگاه و باخبر است.

دعوت به سوی هر رابطه دیگری غیر از رابطه اسلام و اخوت، گناه بزرگ در پی دارد: اسلام دعوت به سوی قبیله و قومیت را رد نموده و آن را دعوت خطرناکی توصیف نموده که مسلمانان را متفرق و ناتوان می‌سازد؛ دعوتی‌که مرگ در راه آن مانند مرگ در جاهلیت کفری است؛ چنان‌چه رسول الله صلى الله علیه وسلم چنین می‌فرماید:

«مَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَایةٍ عُمِّیةٍ یدْعُو عَصَبِیةً أَوْ ینْصُرُ عَصَبِیةً فَقِتْلَةٌ جَاهِلِیةٌ» (رواه مسلم)

ترجمه: کسی‌که زیر پرچم غیرت عصبیت کشته شود (درحالی‌که) به سوی عصبیت فراخوانده و به نصرت عصبیت می‌شتابد، کشته شده جاهلیت است.

نووی رحمه الله در شرح این حدیث پیرامون عصبیت می‌گوید: «شخص برای عصبیت خشم می‌نماید، نه برای نصرت دین. عصبیت اینست که شخص قومش را در ظلم یاری کند.» بنابر این، واجب است که ما مسلمانان دعوت‌های قومی را دور انداخته و به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ بزنیم؛ چون تنها راه قوت و قدرت ما همین است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم برتری‌جویی، بر اساست قومی و قبیله‌ای را (به روایت مسلم رحمه الله) چنین نهی نموده است:

«اقْتَتَلَ غُلاَمَانِ، غُلاَمٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَغُلاَمٌ مِنَ الأَنْصَارِ فَنَادَى الْمُهَاجِرُ أَوِ الْمُهَاجِرُونَ یا لَلْمُهَاجِرِینَ‏.‏ وَنَادَى الأَنْصَارِی یا لَلأَنْصَارِ،‏ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَقَالَ: "مَا هَذَا، دَعْوَى أَهْلِ الْجَاهِلِیةِ؟!"»‏ ‏(رواه مسلم)

ترجمه: دو غلام (پسر بچه) باهم جنگ نمودند، یکی از مهاجرین بود و دیگری از انصار، غلام (پسر بچه‌) مهاجر، مهاجرین را به فریاد خواست و غلام (پسر بچه) انصاری، انصار را به فریاد خواست، (در این هنگام) رسول الله صلی الله علیه وسلم بیرون شدند و فرمودند: «این فراخوان جاهلیت چیست؟!

نووی رحمه الله در شر ح این حدیث چنین می‌گوید: «این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم این دعوت را دعوت جاهلی خوانده است،  بیان‌گر (شدت) کراهت رسول الله صلی الله علیه وسلم از این دعوت است. این دعوت از جمله اموری است که جاهلیت (جاهلیت قریش) بر آن بوده است، از قبیل یاری رساندن قبایل برای یکدیگر در امور دنیا و متعلقات آن. جاهلیت حقوق خویش را بر اساس عصبیت و (رابطه و واقعیت) قبایل می‌گرفتند؛ اما اسلام آمد و این موضوع را از بین برد و مسائل را بر اساس احکام شرعی حل و فصل نمود.»تری جویی را بر اساست قومی و قبیله‌ای را چنین نهی نموده است: سبحانه و روسل و جهان

آنچه قبایل متخاصم جزیرة العرب را در یک بوته ذوب کرد، نسب نبود؛ بلکه اسلام بزرگ بود؛ چون رسول الله صلی الله علیه وسلم تعصب را به شدیدترین الفاظ نکوهش کرد؛ چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین می‌فرماید:

«مَنْ تَعَزَّى عَلَیكُمْ بِعَزَاءِ الْجَاهِلِیةِ فَأَعِضُّوهُ بِهَنِّ أَبِیهِ وَلَا تُكَنُّوا»‏ (رواه أحمد)

ترجمه: هرکس به تسلیت جاهلیت به شما تسلیت بگوید، با توهین پدرش با وی رفتار کنید و رسوا نشوید.

ملا علی قاری رحمه الله در شرح این حدیث می‌گوید: « (من تعزی) یعنی کسی‌که خود را به عزای زمان جاهلیت به گشایش چشم نسبت دهد؛ یعنی به نسب اهلش و به پدران و اجداد خود افتخار کند.»

اسلام تحزب بر اساس نژاد، قبیله و ملت را حرام قرار داده است: ابن مسعود رضی الله عنه می‌گوید: «کسی‌که قوم خود را بر غیر حق یاری کند، مانند شتری است که (به چاه) می‌افتد و به دُم‌‌اش کشانده می‌شود.» (سنن ابی داود) و امام خطابی در (معالم السنن) می‌گوید: «معنی (این قول ابن مسعود رضی الله عنه) اینست که چنین شخصی در (چاه) گناه افتیده و هلاک می‌شود؛ چون شتری‌‌که در چاه افتیده و سعی می‌شود به دم‌اش از چاه کشیده شد، درحالی‌که هیچ راه نجاتی برایش نیست.»

شافعی رحمه الله می‌گوید: «کسی‌که عصبیت را در گفتارش آشکار نماید، بر آن انس گرفته (عادت کرده) و به سوی آن دعوت کند؛ هرچند با جنگیدن در راه آن جان را فدا نکند، شهادتش پذیرفتنی نیست؛ زیرا تاجایی‌که من می‌دانم مرتکب امر حرامی‌شده است که هیچ اختلافی در مورد آن در میان علمای مسلمان وجود ندارد.» و به این فرموده الله سبحانه وتعالی که می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا ٱلمُؤمِنُونَ إِخوَةٞ؛ بی‌گمان مؤمنین برادر یکدیگر اند. و به این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم که می‌فرماید: «وَكُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا؛ و برادروار بندگان الله باشید...» استناد می‌نماید. (سنن الصغیر بیهقی)

بدرالدین عینی حنفی (متوفی سال 855 ه.ق) در "عمدة القاری شرح صحیح البخاری" می‌گوید: «معنی "مَا بَال دَعْوَى الْجَاهِلِیة؟... شأن دعوت به سوی جاهلیت چیست؟..." اینست که یکدیگر را به سوی قبایل فرانخوانید؛ بلکه به سوی یک دعوت واحد فرابخوانید. به سوی اسلام فرابخوانید. سپس می‌فرماید؛ شأن آنان چیست؟ یعنی چه بر سر آنان آمده و دلیل آن چیست؟ (که به سوی جاهلیت فرامی‌خوانند) و معنی این فرموده شان "دَعُوهَا...ترک اش کنید.." اینست که این گفتگو را رها کنید، آن را ترک کنید، این دعوت را ترک کنید. سپس حکمت ترک آن را بیان نموده می‌فرماید: "فَإِنَّهَا خبیثة...چون آن پلید است" یعنی این دعوت به سوی جاهلیت پلید است، زشت، مذموم، منفور و مضر است؛ زیرا دعوت به سوی جاهلیت خشم ناحق و جنگ برای باطل را برانگیخته و سرانجام رفتن به جهنم مى‌انجامد.» چنانچه در یک حدیث چنین آمده است:

«من دَعَا بِدَعْوَى الْجَاهِلِیة فَلَیسَ منا ولیتبوأ مَقْعَده من النَّار»

ترجمه: کسی‌که به دعوت به سوی جاهلیت فرا بخواند، از ما نیست و در جهنم جایگاهش را آماده ساخته است.

واجب است که مسلمانان خلیفه واحد داشته باشند: امت اسلامی‌بیشتر از این‌که یک امت متمایز از سایر ملت‌هاست، یک کیان واحد است که تحت حاکمیت یک خلیفه در یک دولت واحد قرار دارد. چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین می‌فرماید:

«وَإِنَّهُ لاَ نَبِی بَعْدِی، وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ فَتَكْثُرُ،قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: فُوا بِبَیعَةِ الأَوَّلِ فَالأَوَّلِ» (رواه مسلم)

ترجمه: بی‌گمان پس از من دیگر پیامبری نخواهد آمد، به زودی پس از من خلیفه‌های بسیار خواهد آمد، گفتند: پس در آن صورت ما را به چه امر می‌کنید؟ فرمودند: پس به بیعت اول سپس اول (همواره به بیعت اولین کسی‌که برایش به عنوان خلیفه بیعت صورت می‌گیرد) وفاء کنید.

نووی رحمه الله در شرح این حدیث می‌گوید: «معنای این حدیث اینست که اگر به خلیفه‌ای پس از بیعت به خلیفه‌ دیگری بیعت شود، بیعت اولی صحیح است و باید به آن وفا شود و بیعت دومی‌باطل بوده و وفاء به آن حرام است. هم‌چنین بر خلیفه‌ دوم طلب خلافت حرام است. تفاوتی ندارد که به خلیفه دومی علماء و دانشمندان بیعت کرده باشند و به خلیفه اول جاهلان بیعت کرده باشند. تفاوتی ندارد که هردو کسی‌که به عنوان خلیفه برای آن بیعت شده بود، در یک شهر باشند و یا در دو شهر، یا یکی در شهری باشد که خلیفه سابق در آن بوده و دیگری در شهر دیگری باشد.»

از ابن اسحاق روایت است که ابوبکر رضی الله عنه در خطبه‌اش چنین فرمود: «برای مسلمانان جایز نیست که دو امیر داشته باشند؛ اگر چنین شود، امور و احکام‌شان مختلف شده، جماعت مسلمانان متفرق می‌شود و در میان شان نزاع بوجود می‌آید. در آن زمان است که سنت ترک شده و بدعت غالب و فتنه بزرگ می‌شود. هیچ کس چنین حقی ندارد.» این‌گونه بود که عمر رضی الله عنه خلیفه مسلمانان سه قاره بود؛ چیزی‌که در عصر مکتوب‌های دست‌نویس، سفر با شتر، عصر مسافرت‌های خشکی و دریا محقق شده است؛ پس اکنون در عصر اطلاعات و سفرهای هوایی، چگونه این امر محقق نمی‌شود؟

مجاز نیست که مسلمانان در یک زمان واحد دو خلیفه داشته باشند: امام شافعی رحمه در کتابش (الرسالة) می‌گوید: «چیزی‌که مسلمانان در آن اجماع نظر دارند، اینست که باید خلیفه و امام یکی باشد، قاضی یکی باشد، امیر یکی باشد.» امام ماوردی در کتابش (احکام السلطانیه) می‌گوید: « اگرعقد امامت برای دو امام در دو شهر منعقد شده، امامت هردو امام منعقد نمی‌شود، چون به امت اسلامی جایز نیست که در یک زمان دو امام داشته باشد.» و ابن حزم (متوفی سال 458 ه.ی) در کتابش "مراتب الاجماء" می‌گوید: «در این اتفاق نظر دارند که برای مسلمانان جایز نیست در یک زمان در تمام جهان، دو امام متفق باهم و یا متضاد باهم داشته باشند، نه در دو مکان و نه در یک مکان.»

این حکم شرعی حالتی است که دو خلیفه بر اساس اسلام بر مسلمانان حکومت کنند؛ پس حکم حالتی‌که ده‌ها حاکم بر اساس غیر اسلام بر مسلمانان حکومت کرده، مسلمانان را متفرق و به چندین دولت تجزیه نمودند، چه خواهد بود؟!

تقسیم سلطه و اقتدار واحد مسلمانان به شکل قطعی و حتمی ممنوع می‌باشد: بر مسلمانان لازم است که خلیفه واحد داشته باشند، متفرق کردن آنان و از هم گسیختن وحدت آنان، گناه بزرگی است. حفظ وحدت سلطه و قدرت یکی از امور حیاتی در اسلام می‌باشد، تا جایی‌که قتل برای آن جایز است. چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم در زمینه چنین می‌فرماید:

«إِذَا بُویعَ لِخَلِیفَتَینِ فَاقْتُلُوا الآخَرَ مِنْهُمَا» (رواه مسلم)

ترجمه: اگر با دو خلیفه بیعت شد، خلیفه دیگر (خلیفه دوم) را بکشید.

نووی رحمه در شرح این حدیث می‌فرماید: «علماء بر این اتفاق نظر دارند که جواز ندارد برای دو خلیفه در یک عصر عقد خلافت منعقد شود، خواه دارالاسلام گسترش یافته باشد، خواه گسترش نیافته باشد. امام حرمین شریفین در کتاب الارشادش می‌فرماید: "اصحاب ما گفتند: عقد خلافت برای دو نفر جایز نیست" و گفت: "به نظر من انعقاد آن برای دو نفر در یک جا جایز نیست و بر این امر اجماع صورت گرفته است». هم‌چنین رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین می‌فرماید:

«فَمَنْ أَرَادَ أَنْ یفَرِّقَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَهِی جَمِیعٌ، فَاضْرِبُوهُ بِالسَّیفِ كَائِنًا مَنْ كَانَ» (رواه مسلم)

ترجمه: هرکس می‌خواهد امر این امت را در حالی‌که یک‌پارچه است متفرق کند، او را با شمشیر بزنید هرکس می‌خواهد باشد.

نووی رحمه الله در شرح این حدیث می‌گوید: «در این (حدیث) فرمان به جنگ با کسانی است که علیه امام قیام می‌کنند یا می‌خواهند در بین مسلمانان تفرقه و امثال آن ایجاد نمایند. چنین کسانی باید از این کارشان بازداشته شوند و اگر دست برنداشتند و شر آنان به جز کشته شدن آنان دفع نمی‌شد، کشته شوند.»

اصل در امت اسلامی اینست که همه باید تحت یک سلطه و قدرت واحد باشند که عبارت از سلطه و قدرت خلافت است و هرکس بخواهد آن را به رژیم‌ها و کشورک‌های کوچک، تقسیم و پارچه‌پارچه کند، حکم شرعی در خصوص آن کشتن آن است.

خلاصه این‌که خلافت تنها راه عملی برای یک‌پارچه‌ساختن امت اسلامی است و بس: تنها دین بزرگ اسلام است که می‌تواند به نزاع‌های دائمی که دولت ملی پدید آورده است، پایان دهد. دین اسلام رابطۀ قوی برادری را که بر اساس هدف واقعی بشریت بنا یافته است (که همان عبادت الله سبحانه و تعالی است) برقرار می‌کند و شکاف بین مردم را که بر اساس نژاد، قبیله و امت ایجاد شده، با گرمای ایمان التیام می‌بخشد.

اسلام بر امت اسلام یک سلطه و اقتدار واحدی قرار داده و تقسیم و تفرقه را حرام قرار داده است. آن سلطه خلافت راشده است که ان‌شاءالله به زودی باز خواهد گشت؛ آن‌گاه که الله سبحانه وتعالی بخواهد نصرت خویش را فرو فرستاده، در میدان عملی با هم متحد خواهیم شد. به زودی این سلطه در سرزمینی از سرزمین‌های اسلامی، بر اساس اسلام و اخوت اسلامی اقامه خواهد شد؛ نه بر اساس قومیت. به زدوی خلافت بر منهج نبوت با جدیت کامل، تمام مناطق جهان اسلام را زیر چتر دولت واحد قوی یکپارچه خواهد نمود و تمام مسلمانان را از اندونیزیا تا المغرب، به سوی این فرامی‌خواند که باهم برادری ایمانی داشته و با یکدیگر دوست باشند؛ چیزی‌که اسلام آنان را به سوی آن فراخوانده است. خلافت برای از بین رفتن مرزهای دولت‌های ملی که مسلمانان را متفرقه ساخته و به طولانی مدت آنان را ضعیف نموده بود، تلاش خواهد کرد.

برگرفته از شماره: 448-449 مجله الوعی

نویسنده: مصعب عمیر – ولایه باكستان

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

کسی‌که با اسلام می‌جنگد، به دنبال بقای دولت‌های مضر است!

(ترجمه)

از ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا ضرر ولا ضرار» (رواه ابن ماجه و دارالقطني)

ترجمه: در اسلام ضرر رساندن به خود و دیگران نیست.

قاعدۀ بزرگ "لا ضرر و لا ضرار" یکی از قواعد و احکام برجسته اسلام و یک مبدأ اخلاقی کامل است که باعث سعادت‌مندی کسانی می‌شود که به آن عمل و پایبندی داشته باشند. این راهی است که پیمایندگان خود را به ساحل امنیت می‌رساند. این قاعده‌ای که باید با آب طلا نوشته شود، اکنون در زندگی ما جنبهٔ عملی ندارد؛ زیرا هنگامی‌که نظام پلید سرمایه‌داری به جوامع ما حمله کرد، بسیاری از مسلمانان این قاعده را کنار گذاشتند. بنابراین، برخی از افراد به آسیب و گزندی‌که بر برادران مسلمان خود وارد می‌کنند، اهمیتی نمی‌دهند. گاهی برادر مسلمان خود را دشنام می‌دهند و گاهی تحقیر می‌کنند؛ بلکه گاهی او را لت و کوب کرده و احیاناً به قتل می‌رسانند. به عنوان مثال؛ اگر به فضای مجازی نگاهی بیندازیم، با انبوهی از توهین و دشنام‌ها و با حجم عظیمی از الفاظ ناپسند که روح و روان انسان تحمل آن را ندارد، برمی‌خوریم و چنان الفاظ و کلمات منفی در این فضای مجازی رد و بدل می‌شود که دست انسان تاب نوشتن آن را ندارد.

هرکس با اسلام مبارزه کند، در حقیقت با این  قاعده و این افکار مبارزه می‌کند. کسی‌که با اسلام می‌جنگد، می‌خواهد گزند و آسیب در جهان حاکم باشد و نظام سرمایه‌داری در جهان دوام و بقا پیدا کند؛ زیرا مکان حاصل‌خیزی برای رسیدن به منافع‌شان است. کسی‌که با اسلام مبارزه می‌کند، می‌خواهد تاریکی بر نور، باطل بر حق و ظلم و ستم بر عدل چیره شود و می‌خواهد که خُفاش‌های تاریکی زنده بمانند و با آسودگی به زندگی خود ادامه دهند. کسی‌که با اسلام می‌جنگد، به دنبال اینست که دولت‌های حاکم سرزمین‌های اسلامی، یعنی "دولت‌های ضرررسان" هم‌چنان باقی بمانند و دولت حق یعنی "دولت خلافت" باز نگردد.

پروردگارا! ما را به خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت که به وسیلۀ آن پراکندگی و هرج و مرج بهبود یافته، برسان و مصیبت را از آنان دور گردان! پروردگارا! به نور وجه کریمت زمین را منور گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

نقش هند در منطقه مانند نقش «یهود/اسرائیل» در خاورمیانه است!

«جی‌پی‌سِنگ» نماینده ویژه‌ی هند برای افغانستان طی ملاقات با سرپرست وزارت خارجه افغانستان گفته است که دهلی نو می‌خواهد روابط‌اش را در بخش‌های سیاسی و اقتصادی با کابل گسترش دهد. امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه در این دیدار نیز از «کمک‌های بشردوستانه‌ی» هند قدردانی کرده و خواهان تقویت روابط کابل با دهلی نو شده است. سخن‌گوی وزارت خارجه در ایکس نوشته: جی‌پی‌سِنگ از تامین امنیت، پیکار با داعش و مواد مخدر ابراز خوشبینی کرده است. ذبیح‌الله مجاهد سخن‌گوی مرکزی دولت گفته است: «دو جهت در باره روابط میان هر دو کشور در بخش‌های دیپلوماتیک و همچنان اقتصادی صحبت کردند. هند یکی از کشورهای مهم در منطقه است، و امارت اسلامی می‌خواهد با هندوستان روابط خوب تامین کند».

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه افغانستان در این مورد به حکام فعلی و مردم مسلمان و مجاهد افغانستان نکات ذیل را بیان می‌دارد:

۱. دولت هند همواره تلاش کرده تا نقشِ فعال خود را در افغانستان داشته باشد. این تلاش پس از آن بیشتر گردید که مأموریت جدید امریکایی در منطقه به راه افتاد. امریکا می‌خواهد مأموریت هند در منطقه برجسته باشد، خصوصاً در امر مهار نمودن چین؛ به همین دلیل امریکا و غرب بر تمام جنایات حکومت مودی در هند چشم‌پوشی می‌کند تا آن کشور به حیث متحد سیاسی، نظامی، اقتصادی و استخباراتی امریکا در منطقه نقش دقیق را ادا نماید. در حقیقت نقش هند در جنوب آسیا مانند نقش «یهود/اسرائیل» در خاورمیانه است.

۲. امریکا در میان دو متحد سیاسی (هند و پاکستان) هند را ترجیح داده است؛ تأثیر این ترجیح دادن بر افغانستان این است که هند تحت نام اقتصاد و تجارت در حال نزدیک شدن به حکومت فعلی افغانستان می‌باشد، و برعکس روابط افغانستان با پاکستان روز به روز تیره‌تر می‌گردد. پالیسی امریکایی همین است که هند باید نقش رهبری کننده‌ی کشور‌های منطقه را در امرِ مبارزه با چین به دوش گرفته و از آدرس پاکستان هراس نداشته باشد؛ به همین دلیل است که پاکستان را با افغانستان درگیر و مصروف ساخته‌اند. در این میان رهبری سیاسی و نظامی خائن پاکستان با این پالیسی امریکایی به شکل متداوم همکاری می‌کند.

۳. هند در قضیه‌ی سیاست تعامل امریکایی (تهدید و تشویق) با دولت فعلی افغانستان، می‌خواهد نقش برجسته داشته باشد. قسمی‌که در سه سال اخیر امریکا کوشش نموده تا طرح خود را توسط کشور‌های منطقه و خاورمیانه بر افغانستان تحمیل کند تا باشد که حکومت فعلی افغانستان در نظم سکولارجهانی به گونه‌ی کلی مدغم گردد. درحالی‌که کشورهای غربی و منطقه در این امر دو روی یک سکه اند.

۴. دولت مودی در پهلوی این‌که روابط نزدیکی با «یهود/اسرائیل» دارد، اعمال تروریستی و پالیسی دشمنانه علیه مسلمانان را همگام و هماهنگ با آن تعقیب می‌کند. مودی همچنان قتل‌عام مسلمانان را در کارنامه‌ی خود دارد؛ تاجایی که وی به پالیسی تصفیه‌دینی نه‌تنها در کشمیر بلکه در سرتاسر هند آستین بر زده است. دولت هندوتوا می‌خواهد شعائر، ارزش‌ها و حتی نشانه‌های تمدن مسلمانان در هند را به گونه‌ی کلی حذف نماید. توهین اعضای BJP به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و ‌ام المؤمنین حضرت عایشه رضی‌الله‌عنهما و همین‌گونه ساختن معبد هندو در مکان قدیمی مسجد بابری از نشانه‌های آن است. دولت هند در کنار این‌که اشغالگر کشمیر است؛ سرکوب، شکنجه، قتل، هتک‌حرمت به حجاب، اختطاف و از تجاوز بر زنان مسلمان دریغ نمی‌کند. چنانچه در ۲۹ جولای ۲۰۲۳م، وزیر دولت هندو در امور داخلی تائید کرد که از سال ۲۰۱۹م تاکنون به تعداد ۹۷۶۵ زن در کشمیر اشغال‌شده مفقود شده‌اند که از این تعداد، ۱۱۴۸ تن آن‌ها دخترانی‌اند که کم‌تر از ۱۸ سال سن دارند.

در نتیجه امریکا می‌خواهد حکومت‌های سرزمین‌های اسلامی با ایجاد روابط خوب با دولت هند، نقش این دولتِ خبیث را در بین سرزمین‌های اسلامی برجسته نموده نفوذ، مشروعیت و بقای آن را تضمین کند. چنانچه حکام خائن سرزمین‌های اسلامی این مسأله را تحت نام سیاست‌خارجی «اقتصادمحور» با دولت‌یهود انجام دادند، و جنایات یهود را مشروعیت داده و بقایش را تضمین کردند. از طرف دیگر، هر نوع روابط دوستانه با دولت‌های محاربِ بالفعل، دشمن، اشغالگر و قاتل مسلمانان علاوه بر این‌که خلاف سیاست‌شرعی است، جوامع مسلمان را در امر دشمن‌شناسی به خطا می‌برد. زیرا مسلمانان باید بدانند که دوست و دشمن آن‌ها کیست؟ و این تنها با دولت خلافت راشده امکان‌پذیر است؛ که از یک‌سو سیاست‌خارجی آن مبتنی بر حمل اسلام از طریق دعوت و جهاد بوده و ولاء آن فقط با الله متعال، رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و مومنان می‌باشد. در سیاست‌خارجی دولت خلافت برمنهج نبوت افزون بر این‌که دوست و دشمن واضح تعریف شده است، مظلوم دستگیری و نصرت می‌یابد، و برعکس ظالم تهدید، ترهیب و سرکوب می‌گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

۱۱/۳/۲۰۲۴

اول رمضان ۱۴۴۵

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه