شنبه, ۱۰ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۲۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
مسجدالاقصی و طرح یهودسازی قدس؛ مسئولیت مسلمانان چیست!؟
بسم الله الرحمن الرحيم

مسجدالاقصی و طرح یهودسازی قدس؛ مسئولیت مسلمانان چیست!؟

(قسمت یازدهم)

(ترجمه)

در بخش­های قبلی پیرامون اقدامات و فعالیت­های غیرانسانی که یهود از زمان قیمومیت انگلیس در حق مسجدالاقصی مبارک و سرزمین مطهر و مقدس ماحول آن انجام داد، سخن بعمل آوردیم؛ از غصب و استعمار جزئی از فلسطین در سال 1948م شروع تا به غصب حصه­ی باقی­مانده آن در سال1967م و حتی تا به امروز. بعد از این همه، سوال این‌جاست که: مسئولیت مسلمانان در قبال این بی­حرمتی­ها و جنایاتی‌که در حق فلسطین انجام می­پذیرد، چیست؟! مسئولیت مسلمانان ملیاردی از گانا تا فرغانه و از جاکارتا تا تنجه چیست؟! مسئولیت مسلمانان در قبال مسجدالاقصی مبارک که صبح و شام همراه با هر تکبیر(الله اکبر) که از مناره­های چهارگانه آن بلند می­شود و آنان را به فریاد می­خواند، چیست؟!

قبل از این‌که پیرامون مسئولیت مسلمانان صحبت کنیم، لازم است که برخی از حقایق و وقایع مهم متعلق به اقدامات غرب صلیبی و صهیونیست جهانی در حق مسجدالأقصی و اطراف مبارک آن و موقف امت اسلامی بیان داریم:

1-      غرب خواست تا طرح رژیم یهود؛ قوی، مستمر و دوامدار باشد، این بدان خاطر بود تا در قدم اول به نیابت از غرب صلیبی منافع و مصالح آن‌را در سرزمین­های اسلامی تأمین و محافظت کند و جلو برپایی هرنوع تغییری‌ را که مسلمانان در سرزمین‌های اسلامی مجاورش­ می­خواهند ایجاد کنند، بگیرد؛ بدین معنا که یهود سرلشکر بوده و اولین ضربات و صدمات متوجه وی گردد و وی آن‌را در نطفه خاموش کند. هدف غرب این بود تا یهود به نیابت از آن؛ نیروی نهضتی مسلمانان را نابود کند و پلی برای جلب سریع نیروهای غربی از آن سوی دریاها، اقیانوس­ها و هم‌چنین از طریق بنادر، فرودگاه­ها و پایگاه­های خود در فلسطین باشد. غرب به منظور این دو هدفش به‌طور مستمر و متعاقب فعالیت نموده است تا شرایطی را مهیا سازد که این بدنه غریب و ناآشنا در سرزمین­های اسلامی مورد قبول واقع شود و دیدگاه مسلمانان نسبت به آن از دشمنی به صداقت، از خصومت به تعاون و از تنافر به مشارکت و تعامل تغییر یابد. غرب برای تحقق این هدفش دست به فعالیت­های زیادی زد؛ اما در نهایت همه منجر به ناکامی شد، به استثنای آن‌چه را که به‌طور اجبار توسط دست­نشانده­ها و مؤسسات منطقه­ای و بین­المللی خود تحمیل نمود.

2-      غرب برای نیکو جلوه دادن یهود در سرزمین­های اسلامی با استفاده از تمام وسایل و اسالیب بین­المللی و منطقه­ای تمام سعی و تلاش خود را بخرج داد؛ اما وی در این پلانش به شکست سخت و فجیعی مواجه شد. برخی از اقداماتی‌که در این جریان بخاطر دخیل­سازی یهود در نظم سرزمین­های اسلامی انجام داد، قرار ذیل اند:

1-     جلوه دادن یهود به عنوان یک قدرت برتر در سرزمین­های اسلامی. هدف غرب این بود تا مردم را قناعت دهد که باید با این واقعیت تعامل نمود؛ زیرا تغییر و ازاله این واقعیت محال است. به همین دلیل، اخباری مبنی بر این‌که یهود ده­ها بمب­هسته­ای و اسلحه­ کشتار جمعی را شایعه کرد.

2-     وضع کردن قوانین بین‌المللی و حراست از آن از طریق سازمان ملل، که هدف از آن ایجاد دیدگاه جهانی و بین المللی مبنی بر ضرورت تعامل با رژیم یهود بود؛ به دلیل این‌که وی عضو ملل متحد و برخی از سازمان­های دیگر می­باشد. بدین منظور، چنان که قبلاً ذکر نمودیم، تصامیم بین المللی را اتخاذ نمود؛ از جمله: تصمیم شماره 181 در سال 1947م، تصمیم شماره 242 در سال 1967م و به تعقیب آن برخی تصامیم دیگر منطقه­ای از سوی اتحادیه عرب گرفته شد که به عنوان مثال می­توان از تصمیم به رسمیت شناسی رژیم یهود در کنفرانس بیروت در سال 2002م یادآور شد.

3-     امضای توافق­نامه­های صلح همرای سرزمین­های نزدیک و مجاور (مردم فلسطین) و سرزمین­های اسلامی دور. اولین توافق­نامه­ها تحت نام کمپ دیوید در سال 1978م بین رهبران مصر و یهود به امضاء رسید؛ سپس به تعقیب آن توافق­نامه أسلو در سال 1993م و سپس توافق­نامه وادی عربه در سال 1994م به امضاء رسید. برای این توافق­نامه­ها بیش از یک هدف مد نظر گرفته شده بود؛ از جمله: تشویق نمودن به مهاجرت بسوی فلسطین، شعار دادن یهود در خارج مبنی بر پایان جنگ و تحریک مردم فلسطین برای به رسمیت شناختن رژیم یهود از طریق اشتراک در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی‌که در آن رأی اعتماد را دو نماینده رسمی کسب نموده و آنان تصامیم اخذ شده در توافق­نامه­ها را تعقیب خواهند کرد، باز نمودن راه برای کشورهای غیر دخیل در برقراری ارتباط با یهود تا یهود را در این راستا کمک نمایند و رنگ قانونی دادن مبنی بر وجود یهود در سرزمین غصب شدۀ سال 1948م و اجزای بزرگ سرزمین غصب شدۀ سال 1967م. همه این امور و توافق­نامه­ها روی هم رفته در تقویه شوکت یهود و پیشرفت آن در راستای خدمت به پروژه­ها و سیاست­های غرب؛ یکی دیگری را همراهی و همکاری می­نماید.

غرب و صهیونیست جهانی و تهاجم حکام دست­نشانده شان نتوانستند که امت اسلامی را در پذیرش و قبولیت یهود و یا چیزی مشابه به آن قانع سازند، فقط کامیابی شان تا آن‌جا بود که از نیروی فزیکی، پاسبانی­ها و قوانین بین المللی کار گرفتند. این همان چیزی­ست که نتنیاهو نخست وزیر رژیم یهود در سال 2017م به مناسبت چهل‌ومین سالگرد توافق­نانه کمپ دیوید سال 1978م در جلو کنیست بیان داشت، آن‌جا که گفت: «رهبران عرب که در اطراف ما هستند، مانع توسعه و گسترش ارتباطات اسرائیل از طریق صلح نیستند؛ بلکه تنها مانع دیدگاه عمومی است... مانع بزرگ بر سر راه گسترش طرح صلح به رهبران اطراف مان بر نمی­گردد؛ بلکه به دیدگاه عمومی حاکم در جامعه عرب بر می­گردد که در طول سالیان متمادی هم‌چو هاون در برابر تبلیغات و دعوت اسرائیل تاب آورده است...»!!

توافق­نامه­ها و پیمان­های بین المللی توان آن‌را ندارند که حب بیت‌المقدس را از قلوب مسلمانان بیرون کنند و دروغ­های بافته شده در هیچ مقطع زمانی و مکانی واقعیت و ارزش آن‌را تغییر داده نمی­تواند و نه هم می­تواند که دیگاه مسلمانان را نسبت به یهود غاصب، استعمارگر و محارب علیه اقصی و مقدسات آن تغییر دهد؛ زیرا قدس و اقصی جزء عقیده امت اسلامی می­باشد. چنانکه قبلاً بیان داشتیم؛ در طول تاریخ قدس عامل و سبب وحدت بخشیدن امت علیه تجاوزگران بوده است و در آینده نه چندان دور به اذن الله سبحانه وتعالی نیز باعث وحدت امت خواهد شد. باید گفت که تمام توافق­نامه­ها، پیمان­ها و تصامیم بین المللی و منطقه­ای و تمام انواع عادی­سازی روابط و خیانت­ها؛ هیچ­گاه نمی­توانند که واقعیت را تغییر دهند و سبب آن اینست که مردم در اصل به حکام خود اعتماد و باور ندارند، باز چگونه ممکن خواهد بود که به خیانت­های آن­ها که با همکاری یهود انجام می­دهند، باورمند شوند؟!

بارزترین علایم و مظاهر شکست و ناکامی تمام سیاست­های غرب، یهود و حکام همکارشان را در نکات ذیل می­توان خلاصه کرد:

1-     امت اسلامی تعامل با یهود را در هیچ‌گونه از تصرفات و کارهای شان نپذیرفتند؛ اگر گاهی هم چنین کردند، غالباً یا تحت پوشش هویت­های اجنبی بوده و یا هم تحت حراست­های شدید بوده است.

2-     نه تنها که ارتباطات قایم بین سرزمین­های مسلمانان و بین رژیم یهود شکل رسمی را ندارد؛ بلکه ارتباطات تجارتی و فرهنگی و حتی ورزشی بین افراد و مؤسسات قایم نبوده، مگر بشکل نادر و غیر قابل ذکر.

3-      اقدامات انجام پذیرفته بر ضد یهود در سرزمین­های عربی و توصیف شدن آن اقدامات از سوی عموم مسلمانان بعنوان اقدامات قهرمانانه.

4-     قطع خرید و فروش اجناس و تولیدات یهود به‌طور شبه کامل در سرزمین­های اسلامی.

5-     مردم فلسطین حاضر نیستند که حتی یک وجب از سرزمین فلسطین را به یهود بدهند، حتی اگر در عوض و وزن آن یهود حاضر به پرداخت طلا شود. حتی سرزمین که یهود در سال 1948م غصب نمود تقریبا 99% آن از روزگار دولت عثمانی ملک اوقاف و یا ملک مشاع و تقسیم نشده است و یا هم املاکی است که از زمان ترک وطن دادن اجباری غصب نمود. اما آن‌چه که از داخل این منطقه به فروش رسیده است، توسط نیرنگ و فریب از طریق تجار مناطق اطراف فلسطین که خود را عرب تلقی می­کردند، انجام پذیرفته و یا هم در اصل از طریق رهبران و حکام دست­نشانده و هم­پیمان با یهود صورت گرفته است. و این مقدار فروخته شده در سال 1948م نسبت به کل سرزمین فلسطین از 2% تجاوز نمی­کند.

6-     دیدگاه مسلمانان به‌طور عموم نسبت به اقصی و فلسطین اینست که آن یک سرزمین غصب شده بوده و باید آزاد گردد و تنها مانع امت حکام شان است که برای یهود و صلیبیان مزدوری می­کنند. اگر مردم برای جهاد در فلسطین فراخوانده شوند، یک ملیارد مسلمان لبیک گفته و در مرزهای فلسطین صف می­کشند؛ بلی مسلمانان منتظر اجازه جهاد هستند. و این همان چیزی­ست که یکی از پیشوایان مذهبی یهود در نظرش برای پایان یافتن دولت یهود بیان داشت. ادامه دارد...    

نویسنده: استاد حمد طبیب

مترجم: محمد مزمل

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه