- نشر شده در ویدیوها
سخنان استاد معاویه عب الوهاب تحت عنوان "عقیدۀ حزب التحریر چیست؟!".
چهارشنبه، 14 رمضان مبارک 1439هـ / 30 می 2018م
سخنان استاد معاویه عب الوهاب تحت عنوان "عقیدۀ حزب التحریر چیست؟!".
چهارشنبه، 14 رمضان مبارک 1439هـ / 30 می 2018م
سخنان استاد معاویه عب الوهاب تحت عنوان "عقیدۀ حزب التحریر چیست؟!".
چهارشنبه، 14 رمضان مبارک 1439هـ / 30 می 2018م
حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین، شام دو شنبه مصادف با 28 می 2018م افطاری و شبنشینی رمضانی را با حضور خبرنگاران، دانشمندان، داکتران، مدرسین و بزرگان نخبه در باغ "البط" واقع در شهر بیت جالا برگزار نمود.
احمد الخطوانی مفکر و تحلیلگر مسائل سیاسی و دکتور مصعب ابوعرقوب عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین در این افطاری بحث و سخنرانی نمودند. تحولات سیاسی جهان و منطقه؛ از جمله: معاملۀ قرن، قضیۀ سرزمین مبارک، طرحها و موضع گیریهای امریکا در منطقه، پروندۀ کوریای شمالی و پروندۀ ایران را مورد بررسی قرار دادند. دکتور مصعب ابوعرقوب نیز بیان نمود که حزب التحریر حزب سیاسی است که مبدأ آن اسلام میباشد. بناءً دیدگاه حزب در مورد قضایای سیاسی دیدگاه اسلامی بوده و حزب راهحل قضایای سیاسی امت را از احکام شرعی اقتباس مینماید.
نقش اساسی داشتن حاضرین در افطاری و گفتوگوی ویژه با آنها در مورد قضایای مطرح شده و علیالخصوص موضوعات مرتبط با موضع گیریهای امریکا، پروندوۀ ایران و بیان دیدگاه و موقف حزب در مورد قضایای سیاسی و منطقهای، این افطاری را متمایز ساخت. افطاری مذکور با سهم گرفتن حاضرین و قدردانی از این عرف(افطاری) سالانهای حزب التحریر، که در بیتالحم و سائر شهرهای سرزمین مبارک(فلسطین) برگزار میگردد، به پایان رسید.
حمزه پارسا
در جریان رمضان؛ حکام پاکستان از ندای حکم بما انزل الله، با ناپدیدسازی اجباری استقبال کردند!
(ترجمه)
در ماه مبارک رمضان هرچند دروازههای جهنم بسته شده و شیاطین به زنجیر کشیده میشوند، حکام پاکستان با اعمال ظلم بالای مسلمان روزهداریکه تنها بخاطر تطبیق کتاب الله سبحانه وتعالی دعوت میکرد، نشان دادند که دشمنی بسا زشتی را به پیش گرفته اند. در روز جمعه ۱۸ ماه می سال ۲۰۱۸م که برابر با روز دوم رمضان سال ۱۴۳۹هـ.ق بود، بعد از ادای نماز جمعه در اسلام آباد، چاکران رژیم انجینر وقاص را تنها بخاطر توزیع برگۀ تحت عنوان "بگذارید تا در این رمضان بخاطر حاکمیت تمامی آنچه که الله سبحانه وتعالی نازل کرده تلاش نمایم" دستگیر نمودند. انجینر وقاص هیچ الفاظ تسلیت آمیزی را از ماحولش نشنید؛ بلکه رسیدن این خبر به گوش مادر سال خوردهاش که بیوه زن نحیفی است، برایش سخت بود. انجینر وقاص با این کردار اسفبار بخاطری مواجه شد که از حکام بطور صلحآمیز خواست تا مسئولیتشان را انجام دهند. هرچند رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند:
«أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِر»
(رواه ابوداوود)
ترجمه: بهترین جهاد گفتن کلمۀ حق در نزد سلطان ظالم است.
به عوض اینکه به عدالت بپردازند و گوش فرا دهند، حکام جابر همچو کاری را با وقاص انجام میدهند و او را از ادای حقاش محروم ساخته و نمیگذارند تا بخاطر کمک با مادر نیازمندش صادقانه به کار خود برسد، در حالیکه وی تکلیف شرعی خود را مصداق این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام داده است:
«أَلَا لَا يَمْنَعَنَّ أَحَدَكُمْ رَهْبَةُ النَّاسِ أَنْ يَقُولَ بِحَقٍّ إِذَا رَآهُ أَوْ شَهِدَهُ فَإِنَّهُ لَا يُقَرِّبُ مِنْ أَجَلٍ وَلَا يُبَاعِدُ مِنْ رِزْق»
(رواه احمد)
ترجمه: هرگاه حق را دیدید و یا شاهد آن بودید، در بیان آن از مردم نهراسید، چراکه(بیان حق) نه اجل را نزدیک میکند و نه رزق را میکاهد.
ای مسلمانان پاکستان و خاصتاً کسانیکه در نهادهای عدلی و امنیتی هستید! تردیدی وجود ندارد که حکام پاکستان تا آخرین حد در برابر الله سبحانه وتعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم عناد میکنند. نه تنها که در مکلفیت شان نسبت به آنچه که الله سبحانه وتعالی نازل فرموده به شکل مجرمانۀ آن تسامح میکنند؛ بلکه در میان ما ترس ایجاد مینمایند تا این حالت مجرمانۀ شان را دلیل قبول نمایم و در مسئولیت خود ناکام بمانیم. این حکام سزاوار هیچ نوع احترام و تعهد از جانب هیچ کدام ما نیستند، چراکه الله سبحانه وتعالی برای ما هشدار داده و میفرماید که هرکسی از ظالمین اطاعت نماید، بدون شک از شریک شدن در عذاب وعده داده شده برای ظالمین، پشیمان خواهند بود. الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴾
[احزاب: ۶۷]
ترجمه: و میگویند، پروردگار! ما از سران و بزرگان خود پیروی کرده ایم و آنان ما را از راه به در برده اند و گمراه کرده اند.
نگذارید تا بخاطر اطاعت از اوامر آنها و تسلیم شدن به فشارهایشان، آخرت ابدی خود را بخاطر دنیای زودگذر به خطر بیندازیم. کارمندان امنیتی باید از اوامر مجرمانۀشان بخاطر دستگیری مبارزین خلافت منصرف شوند، مصداق این حدیث قدسی که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللَّهَ قَالَ مَنْ عَادَى لِي وَلِيًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْحَرْبِ»
(رواه بخاری)
ترجمه: پیامبر(صلی الله علیه وسلم) گفت: الله(سبحانه وتعالی) فرمود: کسیکه ولی من را آزاری برساند، من در مقابل آن اعلان جنگ مینمایم.
قوای قضایه مکلف است تا از فشارهای ناروای حکام بخاطر مجازات مبارزین خلافت، جلوگیری نمایند. مصداق این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم که فرموده است:
«الْقُضَاةُ ثَلَاثَةٌ: وَاحِدٌ فِي الْجَنَّةِ، وَاثْنَانِ فِي النَّارِ، فَأَمَّا الَّذِي فِي الْجَنَّةِ فَرَجُلٌ عَرَفَ الْحَقَّ فَقَضَى بِهِ، وَرَجُلٌ عَرَفَ الْحَقَّ فَجَارَ فِي الْحُكْمِ، فَهُوَ فِي النَّارِ، وَرَجُلٌ قَضَى لِلنَّاسِ عَلَى جَهْلٍ فَهُوَ فِي النَّارِ»
(رواه ابوداوود)
ترجمه: قضات سه گروه اند: گروه اول در جنت و گروه دوم در دوزخ است. قاضیای که در جنت است کسی است که حقیقت را شناخته وطبق آن فیصله کرده است؛ درحالی که دومی حقیقت را میداند و در قضاوت جفا میکند؛ زیرا در دوزخ میباشد و کسی در میان مردم به جهالت قضاوت میکند، نیز در آتش است.
هیچ کدام ما را نگذارید تا بخاطر ظلم حکام، آخرت ابدی خود را برباد دهیم. اینها کسانی هستند که رو به زوال اند و به راستی که الله سبحاته وتعالی ظالم را در اوج ظلماش وا میگیرد.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان
(ترجمه)
حزب التحریر-ولایۀ بنگلهدیش به تاریخ ۲۵ می ۲۰۱۸م، بیان جمعهای را بعد از نماز جمعه در بیرون از مساجد "شهر داکه" به راه انداخت تا حالات و اوضاع مسلمانان سرزمین مقدس فلسطین و روهینگیا و راهحل آن را بیان کند. اعضای حزب هر یک در سخنرانیهایشان نکات ذیل را بیان نمودند:
این سخنرانان خشمشان را علیه ظلم و ستمهای دولت یهود اظهار نموده و آنها را به دلیل تیراندازیهای وحشیانهای که باعث کشته شدن ۶۰ تن به شمول یک دختر ۸ ماهه و زخمی شدن بیش از ۲۷۰۰ تن شدهاست، در ۱۴ می سال ۲۰۱۸م در زمانیکه معترضین به طرف نوارغزه و مرزهای دولت یهود میرفتند، به شدت محکوم کردند. همچنان آنان به رسمیت شناختن قدس را به عنوان پایتخت یهود از طرف امریکا به شدت محکوم نموده و حکام عرب و جهان اسلام را بر این متهم کردند که به باداری خائنشان جرأت دادهاند تا با احساسات امتمسلمه در برابر سرزمین مقدس قد، بازی نمایند و مسلمانان را باز هم استهزاء و تحقیر کنند؛ چنانچه امریکا در همین روز(۱۴ می ۲۰۱۸م)؛ روزیکه این کشتار وحشیانه جریان داشت، رسماً سفارتش را از تل ابیب به بیتالمقدس انتقال داد.
بر علاوه، این سخنرانان به اعلامیۀ هیئت وزرای خارجۀ کنفرانس سران کشورهای اسلامی(OIC) که در ۵ و ۶ می ۲۰۱۸م در داکه برگزار شد، اشاره نموده و بر آزادی قدس و نگرانی عمیقشان از وحشیگریها در روهینگیا تأکید کردند. آنان این اعلامیه را چیزی جز تملق بیهوده ندانستند؛ چون حکام مسلمانان تا هنوز بیشرمانه از تصامیم سازمان ملل برای حل قضایای فلسطین و روهینگیا پیروی میکنند، در حالیکه سازمان ملل خود یک سازمان امپریالیستی است.
همچنان سخنرانان نقش حاکمان جهان عرب را بیان نمودند که در ۷۰ سال اخیر در مقابل مردم بیتالمقدس خیانت و توطئه نمودند، تا از فرزند حرامی باداران غربیشان حفاظت کنند. این خیانت تا به امروز ادامه دارد، حتی کشورهای قدرتمند اسلامی نیز به غیر از ریختن اشکهای دروغین و سخنان پوچ، هیچ اقدامی را در برابر این دولت جنایتکار یهود انجام ندادهاند. تنها عکسالعملی را که در مقابل این قتل عام از طرف رهبر یکی از کشورهای دارای ارتش قدرتمند جهان مشاهدهکردیم، سخنان فریبندۀ اردوغان بود. او "دولت یهود" را یک "دولت تروریستی" خواند و سفیر یهود را برای یک مدت اخراج کرد و گفت که دستان جنایتکار نتنیاهو به خون مسلمانان آلوده است. پس زمانیکه او میتواند به آسانی و در ظرف چند ساعت با نیروهای عظیم زمینی و هواییاش به یهود حمله کند، لذا جای داشت تا با صدور اعلامیهای استفادۀ یهود را برای واردات نفت از خط ترکیه، متوقف کند، یا اظهار کند که قرارداد چند میلیون دالری انرژی خود را با یهود فسخ خواهد کرد، یا ذکر کند که ترکیه هشتمین همکار بزرگ تجاری یهود است؛ چرا ارتش خود را برای آزاد کردن بیتالمقدس رها نمیکند؟ در حقیقت، حکام منافق سرزمینهای اسلامی، کافران را دوستانشان گرفتهاند.
این سخنرانان همچنین خطاب کردند: ای افسران مخلص ارتش بنگلهدیش! شما نباید در برابر ظلم وحشیانه و تکبر یهودیان ملعون در بیتالمقدس و بودائیان در میانمار، خاموش بمانید. قسمیکه رهبران جهان اسلام به خصوص اعراب و ترکیه، از ادای مکلفیتشان برای آزادی قدس و اراکان سر باز زدند، حالا این مکلفیت شما است تا دستتان را از بند این رژیم خائن-غلام دیگر غرب استعمارگر- رها کنید و جهاد را در مقابل یهود و دولت بودایی تروریست میانمار به راه اندازید. یک لحظه هم به این فکر نکنید که مشکل فلسطین "مشکل اعراب" و مشکل اراکان "مشکل روهینگیا" است؛ بلکه این مشکل تمام امت مسلمه است که در آن شما به عنوان قدرت و قوت مردم، نقش حیاتی را بازی میکنید. ما به شما این حدیث پیامبر محبوب مان صلی الله علیه وسلم را یادآوری میکنیم:
«مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى»
(رواه مسلم)
ترجمه: مثال مؤمنان در دوستی، ترحم و تعاطف به مانند یک بدن هستند؛ هنگامیکه یک عضو آن مریض میشود، تمام بدن آن درد و تب را حس خواهدکرد.
قدس مربوط به امت مسلمه است که توسط خلیفۀ دوم، حضرت عمر بن خطاب رضی الله تعالی عنه فتح شد. سپس بعد از آنکه توسط صلیبیان مسیحی اشغال شد، فرماندۀ دلیر و جد حقیقیمان صلاحالدین ایوبی رحمه الله علیه آن را از تسلط مسیحیان کافر رها کرد. حالا نوبت شماست تا نقش صلاحالدین امروزی را بازی کنید و قدس را دوباره آزاد کنید. ای افسران! خون صلاحالدین در رگهایتان جریان دارد. فرمانده صلاحالدین تمام نیروها و استحکامات دفاعی صلیبیان در شرق نزدیک را در ۲۷ رجب سال ۵۸۳ هـ.ق شکست داد و حالا هم شعبان و رمضان بعد از غیبت حاکمیت اسلام برای حدود ۹۰ سال آمده است. ای افسران دلیر! شما هم به مانند صلاحالدین وعده دهید، طوریکه یک رمضان دیگر را دریافت کردید. ما میدانیم که شما آرزوی جهاد در راه الله سبحانه وتعالی و آزادی مسجدالاقصی را دارید؛ پس نصرت را برای تأسیس خلافت راشدۀ ثانی به حزب التحریر بدهید؛ چون حزب التحریر جرئت و عزم آن را دارد که شما را برای نجات برادران و خواهران نیازمندتان به حرکت بیندازد. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾
[نساء: ۷۵]
ترجمه: شما را چه شدهاست که در راه الله(سبحانهو تعالی) و(برای یاری) مردان و زنان و کودکان مستضعف نمیجنگید؛ آنانیکه میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که اهلش ستمگر اند، بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار بده و از جانب خود یار و مددگاری برای ما مقرر کن!
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر-ولایۀ بنگلهدیش
(ترجمه)
از آنجاییکه رهبری سیاسی واقعی در سرزمینهای ما و جود ندارد و همه چیز به نفع دشمن میچرخد، روز شنبه ۱۲می ۲۰۱۸م انتخابات پارلمانی در کشور عراق برگزار شد، انتخاباتیکه هرج و مرج، استعمال سلاح و تقلبکاری بیسابقهای را در پی داشته باعث جنگ داخلی، خرید و فروش آراء مردم و دادن رشوه برای مردم شده است؛ چنانچه مراکز عمومی عراق تدابیر امنیتی شدیدی را-با وجود منع گشت و گذار وسایط نقلیه، لاریها و موترهای تیز رفتار- گرفتند. حکومت عبادی مجبور گردید به صورت فوری این ممنوعیت را بردارد تا مردم توسط وسایط نقلیۀ شان بیشتر در انتخابات شرکت نمایند.
اماسؤال این است که نتیجۀ انتخابات در شهرها و مراکز چه بوده است؟ تقلب گستردۀ انتخاباتی به نفع اشخاص معین، متوقف ساختن سیستم رأیدهی الکترونیکی، خالی نمودن محلات رأیدهی از اوراق رأیدهی، زیر زدن و پوشیدن نامهای رأیدهندهگان در مراکز ثبت نام، دخالت بعضی از کاندیداتوران در پروسۀ انتخابات و فشار به زور اسلحه بالای رأیدهندهگان و همچنان زد و خورد مسلحانه در داخل مراکز رأیدهی بین رقبای انتخاباتی، از جمله نتایج این انتخابات بوده است.
به این ترتیب، انتخابات در فضای مملو از کشمکش و ناکامی بر گزار گردید که به آن "انتخابات مسخره و مضحک" لقب دادند. از جملۀ مهمترین نتایج این انتخابات، وقوع درگیریهای مسلحانه در اکثر شهرها بوده؛ چنانچه درگیری بین تیم "تغییر" و تیم "اتحاد" در سلیمانیه و در شهر "کرکوک" به وقوع پیوست و تظاهراتی را به خاطر تقلب گستردۀ حزب اتحاد ملی به رهبری جلال طالبانی، خانم و پسرانش در پی داشت و همانند این درگیریها در مراکز رأیدهی در شهرهای بصره و نجف نیز به وقوع پیوست. هوشیار عبدالله نمایندۀ "حزب تغییر" و حزب مخالف کردها گفت: «نیروهای حزب اتحاد ملی کردها بر مقر عمومی حرکت تغییر در شهر "تله زرکته" حمله نموده و مستقیماً آنها را تیرباران نموده اند.»
یک منبع رسمی از کمیسیون انتخابات، از وقوع تقلبات گسترده در تعدادی از شهرها پرده برداشته و این انتخابات را غیرمشروع خواند. همچنان سایت "سومریه نیوز" از یک عضو مجلس نمایندهگان نقل قول نموده و به کمیسیون انتخابات گفت: «حقایق بسیاری از تقلب و جعلکاری در این انتخابات در شهرهای زیادی به دست آمده است.» این منبع توضیح داده که کمیسیون انتخابات بعد از کشف این تقلبات و اختلاف داخلی بین خودش مدیریت و کنترول این انتخابات را از دست داده است. منبع مذکور اشاره نمود که این عضو کمیسیون انتخابات بدون اینکه نام از وی برده شود، تأکید داشت که در زمان مناسب از طریق رسانهها، بطلان انتخابات را اعلام خواهدکرد.
اما وزارت خارجه امریکا خواستار تحقیق فوری و همه جانبهای برای رسیدهگی به شکایات و ادعایهای وقوع تقلبات انتخابات پارلمانی این کشور شد. هیذرنویرت سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا در امور کردستان در حاشیۀ گزارش مطبوعاتی، که روز پنج شنبه در واشنگتن بر گزار شدهبود، گفت: «ما با نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل متحد در مورد خواست آن از کمیسیون انتخابات عراق مبنی بر تحقیق همهجانبه در مورد شکایات انتخاباتی و اختلافاتیکه به وقوع پیوسته همنظریم.» از طرف دیگر جیمزماتیس وزیر دفاع امریکا گفت: «ایران در تلاش است تا در انتخابات پارلمانی عراق، که در ماه می آینده برگزار میشود، مداخله کند.» وی در جریان سفرش در عمان، افغانستان و بحرین برای روزنامهنگاران گفته است: «دلایلی در نزد ما وجود دارد که از دخالتهای مالی ایران در انتخابات عراق پرده برداشته و مایۀ نگرانی است و این پولها بالای کاندیداتوران و رأیدهندهگان به مصرف رسیده بدون اینکه ذکر کند که ایران چگونه بالای آنان تأثیر گذاشته؟»
اما مشارکت مردم در انتخابات پارلمانی از آغاز حمله بر این کشور در سال ۲۰۰۳م به کمترین حداش رسیده؛ چنانچه کمیسیون انتخابات در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «میزان مشارکت کل رأیدهندهگان در انتخابات به ۴۴.۵درصد میرسد؛ در حالیکه منابع بیرون از کمیسیون انتخابات، میزان مشارکت رأیدهندهگان را کمتر از ین ارقام اعلام نمودهاند.» یکی از منابع سیاسی انگلیسی، میزان مشارکت واقعی مردم در انتخابات عراق را ۱۹.۳۲درصد خوانده و ادعاء نمود که این میزان مشارکت در انتخابات به معیارهای جهانی از نظر سازمان ملل موافق نبوده و طبق این معیارها، این انتخات مشروعیت قانونی ندارد و از نظر این منبع انتخابات پارلمانی عراق به حکم قانون بینالملل بیسابقه و فاقد اعتبار میباشد.
دلیل کاهش شدید مشارکت مردم در این انتخابات، عدم تمایل مردم به انتخابات در تمامی شهرهای عراق به شمول سلیمانیه، دهوک و اربیل بوده و معلوم میشود که کنارهگیری و عدم مشارکت مردم درین انتخابات، پیام روشنی برای امریکا و دنباله روان پست و فرومایۀ آن و همچنان برای کشور ایران است. این آمار نشان میدهد که مردم عراق احزاب و حکومت اشغال شدهای را که به اساس سهمیۀ اقوام و قبائل سهمبندی شده ترک کرده اند، حکومت قبائیلیکه عراق را از هم پاشیده و افکار عمومی را در سرزمین، متحول نموده است. چنانچه عملکر این دولت منجر به رویگردانی مردم عراق، شکست، ویرانی و تخریب گردیده و مسبب همۀ مصیبتها همین احزاب حاکم و حکومتداران بنام طبقۀ سیاسی بودهاند. این عملکردهای خائنانۀ گروهها، احزاب و تشکلات سیاسی به خاطر منافع و تمایلات خود شان بوده نه به خاطر مصالح مردم، مخصوصاً وعدهها و برنامههای انتخاباتی را که در جریان کمپاینهای سالهای گذشته اعلان نمودند، عملاً تحقق نیافته و چهرۀ واقعی سیاسیون را افشاء ساخته است؛ سیاسیونیکه تأکید کرده بودند که نتایج انتخابات طوریکه مردم میخواهند، همان طور خواهد شد.
چیزی که اکثر مردم به آن باور دارند، این است که خواه مردم درین انتخابات کثیف شرکت کنند و خواه نکنند، نتایج به شکل متقلبانه تعیین میشود و یا توسط بازیهای بیرونی(یعنی آوردن رأیدهندهگان بیرون از کشور) انتخابات دایر میشود. کسانیکه عدۀ اندکی بوده و به وسیلۀ حمایت کاندیداتورانیکه از گرفتن آراء در داخل شکست خوردند آورده میشوند و تمام این بازیها به دلیلی صورت میگیرد که نیاز امریکا است؛ نه نیاز عراق و این در حقیقت پوشۀ برای برنامه امریکا در اشغال و ویرانی عراق است. دلیل این تقلبات و بهرهبرداری امریکا این است که صندوقهای رأیدهی از این کشور به سفارت امریکا انتقال داده شده و امریکا هرکسی را که خواسته باشد، تعیین میکند و دقیقاً همان نتیجۀ نهائی انتخابات است.
علاوه از موجودیت "برت مک گورگ" فرستادۀ امریکا در عراق به دلیل فرایند مسایل سیاسی در آینده حتی قبل از اعلان نتایج انتخابات تعدادی از رهبران مردم عراق و رهبران گروها از جمله عمار حکیم رهبر حزب تیار الحکمه و سلیم الجبوری رئیس پارلمان عراق را ملاقات نمود.
این بار اول نیست که امریکا در مسئله انتخابات عراق دخالت نموده؛ بلکه قبلاً مالکی در ماه اپریل سال ۲۰۱۲م از ریاست جمهوری برای بار دوم از طرف امریکا ممنوع و از قدرت بر کنار شد و همچنان قبل از آن، ایاد علاوی از تشکیل حکومت، بعد از انتخابات ۲۰۱۰م برکنار شد. همچنان ابراهیم جعفری برنده انتخابات سال۲۰۰۵م را نیز امریکا مانع شد. بناءً جای شک نیست که امریکا حاکم و گردانندۀ واقعی امور این کشور میباشد.
مردم عراق واقعیت انتخابات این کشور را در زیر سایۀ نظامهای سرمایه داری دموکراسی درک نموده، دانستند که این نظامها نه رشد اقتصادی میآورد و نه از گرسنگی نجات شان میدهد؛ بلکه دموکراسی در جهان غرب، که زادگاه آن است، انعکاس دهندۀ خواستههای سرمایهداران بوده و حکام حقیقی همان سرمایهداران اند. ولی در سرزمینهای اسلامی انتخابات عمر گروههای مستبد را دراز نموده تا در فساد و چپاولی مالهای عامه و راه تحقق مصالح استعماری موفقیت بیشتری حاصل نماید، فرق ندارد که افراد انتخاب شده افراد نیک باشند و یا افراد غیر صالح؛ زیرا ایشان هیچ اختیاری نداشته و تغییر اساسی نمیتوانند بیاورند، لذا این پدیده به "بی میلی انتخاباتی" مسمی گردیده است.
در اخیر میگوئیم: نجات مسلمانان در عراق و تمامی سر زمینهای اسلامی از پیروی و دنبالهروی تصمیمات سیاسی اجانب و بیگانهگان بدون برنامۀ فرهنگی و عقیدهوی، که جدا از نظامهای غربی باشد، امکان پذیر نیست، برنامهای که امت اسلامی آن را بر گزیده و به کمک اهل قوت، آن را بر پایۀ تطبیق و تنفیذ بگذارند. یعنی توسط دولتیکه قدرت کامل آن به دست مسلمانان باشد و این امر امکان پذیر نیست؛ مگر توسط دولتیکه صاحب شأن و شوکت و قدرت بوده و در تصمیمات و سیاست خود به قیادت شریعت اسلام و قدرت امت مسلمه متکی باشد، یعنی خلافت راشده برمنهج نبوت.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: استاد علی بدری
مردم دشمنی و نقش هند را در کشتار وحشیانۀ "پیلکانا"برای حمایت رژیم فراموش نخواهندکرد
(ترجمه)
هند میخواهد به شیخ حسینه یک دکتورای افتخاری را برای امضای توافقنامۀ اخیرش جهت خرید تجهیزات دفاعی متروکاش بهکمک یک قرضۀهندی بدهد. نریندرا مودی صدراعظم هند، شیخ حسینه را برای یک دیدار دو روزه(۲۵-۲۶می ۲۰۱۸م) دعوتکرد، تا ساختمان بنگلهدیش را در پوهنتون "ویشوابهارتی" افتتاح نموده و بعداً به وی یک دکتورایافتخاری را اعطاء نماید. به غیر از این، واضح است که در ملاقات غیررسمی بین مودی و شیخ حسینه هیچ موضوعیکه به نفع بنگلهدیش باشد، موجودنیست. قابل ذکر است که بهتاریخ ۹می ۲۰۱۸م، بنگلهدیش یک "چارچوب توافقنامه" مطیعانۀ را با هند جهت بهکارگیری ۵۰۰ میلیون دالر کمک که بعداً توسط وی برای تقویۀ دفاعی بنگلهدیش بهرخ کشیده شود، به امضاء رساند.
پس چه یک اتفاق شرمآوریکه دولتِ دشمن، یک بیآبروی ملی واقعی را برای بخش نظامی ما آورده است و چه یک توطئۀ بزرگیکه رژیم چاپلوس حزب "عوامی لیگ" برای فلج کردن دایمی نیروی نظامی بنگلهدیش بهنفع هند انجام داده است. بناءً آنگونه که گفته میشود این یک "توافقنامه" نبوده؛ بلکه بیشتر یک همکاری "خائنانه" با دشمن هندی توسط دولت منفور عوامی لیگ به قیمت زیرپا گذاشتن داراییهای مردم است.
از دید الزامات ایدیولوژیک(اسلامی) و جیوپولیتیک، نیروی نظامی بنگلهدیش به هدف فتح هند، یعنی دیدیکه در قلب و فکر افسران شجاع ما از مدتهای طولانی وجود داشته است. همچنان برای هند نیروی نظامی بنگلهدیش همیشه یک نیروی توانمند بوده که این کشور شاهد شکست شرمآور خود در جنگهای مرزی "پادوا" و "روماری" در هنگام تجاوز به حریم ما در سال ۲۰۰۱م بوده است؛ اما با به قدرت آوردن دوبارۀ عوامی لیگ و وا داشتن وی به صحنهسازی خائنانۀ "پیلکانا" در سال ۲۰۰۹م، هند در حال اجرای تمام پلانهای نابکارش برای فلج ساختن نیرویهای بنگلهدیش در همۀ جهات بوده است. پس این همکاری ۵۰۰ میلیون دالری نیز بخشی از برنامۀ وابستهسازی اردوی ما با کمکهای زیانآور و سلاحهای فرسودۀ یک کشور-که خودش بزرگترین تهدید برای تمامیت ارضی بنگلهدیش است- میباشد.
به غیر از مردم فروشی کامل، هیچکس زرهای از خلوص نیت در تصمیم برای واردات تجهیزات دفاعی از هند را که خود بزرگترین وارد کنندۀ سلاح جهان میباشد نمییابد؛ در حالیکه هند بهاساس گفتۀ "اجی کمار" رئیس تولیدات تسلیحاتی هند: «هند میخواهد تا از یک واردکنندۀ سیستمهای تسلیحاتی به صادر کنندۀ آن مبدل شود.» ( منبع: اندیا تودی ۵ اپریل ۲۰۱۸م) از اینرو دولت عوامی لیگ راه را برای صادر کردن تجهیزات نامرغوب به این کشور هموار کرده و بدینگونه این ملت را قرضدار میکند. وقتیکه اردوی هند تفنگ هندی را برای دومین سال متوالی بعد از ناکام شدن در آزمایشاتاش رد کرده، و وقتیکه تولیدات ساخت هند مثل تانکهای "ارجون"، طیارات جنگی سبک و حتی جاکتهای ضد مرمی نمیتوانند در مرزهای حساس چین یا پاکستان بهخاطر کیفیت نامرغوب استفاده شود، هند در مقابله با چین برای صادر کنندۀ سلاح در جهان مسابقه میدهد. (منبع: ایکانومیک تایمز ۱فیبروری ۲۰۱۸م) پس چگونه یک دلیل عقلی برای خرید این تجهیزات وجود دارد، غیر از این عوامی لیگ به هند برای دوباره بهقدرت رساندناش رشوت میدهد.
پس ای افسران مخلص در اردوی بنگلهدیش! تا چه وقتی شما دوام این تحقیر و ذلتی را که توسط این حکومت مطیع باداری مشرک، بالای خود تحمل میکنید؟ در قدم اول از طریق قتل برادرانتان در پیلکانا، این دشمن سرسخت، جنگ منظمی را علیه شما برای از بین بردن نهادهای تان شروع کرد؛ چنانچه که شما در قدم نخست مجبور به اشتراک در تمرینات مشترک غالب هندی شدید تا با زیر فرمان رفتن آنهاییکه برادران شما را کشته و به اجساد آنها توهین کردند، عادت نمایید و حالا شما را مجبور به خرید تسلیحات درجه پایین و متروک هندی توسط حاکمان نمودند تا در حقیقت یک دشمن ضعیف در هنگام جنگ با هند تبدیل شوید. این حکام نابکار فقط شرم و بیعزتی را با ساختن ائتلاف همرای کافر و مشرک، که تنها تخریب شما را خواستار است، میخواهند. آنها راهی را انتخاب کرده اند که الله سبحانه وتعالی منع فرموده است:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنْ الْحَقّ﴾
[ممتحنه: ۱]
ترجمه: ای مومنان! دشمنان من و دشمنان خود را دوست نگیرید، بهسوی آنان پیغام دوستی را میافگنید و حالآنکه آنان به حقیکه برایشما آمده است، کفر ورزیده اند.
ای افسران شجاع! اکنون بهترین وقت است که شما با حزب التحریر برای تأسیس دوبارۀ خلافت راشدۀ ثانی تحت رهبری امیری عالم و سیاستمدار جلیلالقدر شیخ عطاء ابن خلیل ابوالرشته بیعت نمایید. اکنون وقتی است که کمر این دولت مشرک متکبر را که مهمات کافی حتی ده روز جنگیدن را هم-درصورتیکه جنگی واقع شود، ندارد- بشکنید. بهاساس بیانیۀ حسابرس عمومی هند((CAG هند مهماتِ برای یک جنگ طولانی را ندارد. (منبع: اندیا تودی ۲۳جولای ۲۰۱۷م) لذا حمایت خود را ازین حکام خائن بگیرید که به عوض قویتر ساختن شما در مقابل دشمنتان، خود یک دلیل خطرناک برای تضعیف تان در مقابل هند بودهاند. پس بگذارید تا در جای قدمهای اجدادتان، فرماندهان بزرگ نظامی مثل سعد ابن معاذ و محمد ابن قاسم رضیالله عنهم پای گذاشته و با قلب سرشار به طرف عزت و شوکتیکه رسولالله صلیالله علیه وسلم مژدۀ نصرت آن را-در صورت حرکت و حمایت از اسلام و دین- داده است، قدم بردارید. حضرت ثوبان از رسولالله صلیالله وعلیه وسلم روایت کرده که فرمودند:
«عِصَابَتَانِ مِنْ أُمَّتِي أَحْرَزَهُمَا اللَّهُ مِنْ النَّارِ عِصَابَةٌ تَغْزُو الْهِنْدَ وَعِصَابَةٌ تَكُونُ مَعَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ عَلَيْهِمَا السَّلَام»
(احمد و نسایی)
ترجمه: دوگروۀ از امتم را الله(سبحانه وتعالی) از آتش جهنم حفاظت کرده است: گروهیکه هند را فتح نماید و گروهی را که با عیسیابن مریم علیهالسلام باشد.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایۀ بنگلهدیش
مترجم: الیاس باور
(ترجمه)
خبر:
واشنگتن: کاخ سفید در یک بیانیۀ به قانونگذاران گفته است که نیاز به یک سرمایۀ اضافی برای نوسازی زندان گوانتانامو دارند. زندانیان گوانتانامو منحیث مردان جوانی در افغانستان و در جاهای دیگر-تقریباً در زمان جنگ امریکا با تروریزم- دستگیر شده و وارد زندان شدند. با گذشت بیش از 15 سال، بیشتر ساکنین زندان مشهور نظامی امریکا به میانسالی رسیدهاند. (منبع: خبرگزاری داون)
تبصره:
یکی از بزرگترین نمونههای بیعدالتی نظام سرمایهداری اختطاف و محبوس کردن مسلمانان بدون کدام محاکمه است. زندان گوانتانامو توسط جورج دبلیو بوش بعد از حملات یازدهم سپتمبر، برای بررسی وسیع تمام سؤظنهای ایجاد شده، باز شد. گزارشات زیادی مبنی بر مورد شکنجه قرار گرفتن افراد و بدرفتاری با ایشان وجود دارد. اشخاص زیادی بعد از نجات از سالها شکنجه در آن زندان، قصههای غمانگیز زیادی برای شریک کردن دارند. یک چیز بسیار مهم این است که شاید اینجا تنها زندان مشهور باشد، اما اینجا تنها مکان نیست، جاییکه مسلمانان برای رفع بدگمانی امریکا علیهشان مورد بازجویی قرار میگیرند، میباشد. اینجا دوزخی است که آنها بعد از دورهها عذاب جسمی و روحی در آن انداخته شده اند. گوانتانامو زندانی است که دونالد ترامپ رئیسجمهوری امریکا برایش از کانگرس بودجه خواست، او خواست این زندان را با "افراد بدی"پر کند.
اگرچه سازمانهای حقوقبشری از نزدیک متوجه این امر بوده و هشدارهای را مبنی بر بدرفتاری با زندانیان داده اند، خود منبع اخباری گشتند که شنیده میشد، آنها قادر به توقف این فجایع نیستند. این نشان میدهد که تحت نظام سرمایهداری، در صورت ضرورت حقوق بشر قربانی خواهد شد.
از سوی دیگر اسلام حقوق محرومنشدنیِ را برای زندانیان میدهد. بعد از جنگ بدر، پیامبر صلیالله و علیه وسلم نشان دادند که اسیر در میان حقوق دیگرش، حق دارد که لباس پاک بپوشد و به صورت درست غذا بخورد و مسلمانان دستور داده شدند که با اسیران جنگی با مهربانی رفتار کنند. امام مالک رحمه الله گفته است که او هرگز با آموزهای از اسلام مواجه نشده که شکنجه را برای اسیر جنگی بهمنظور استخراج اطلاعات تصویب کرده باشد.
مسلمانان محدود به پیروی از احکام الله سبحانه وتعالی و پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وسلم هستند که این احکام به نام قوانین یاد میشوند. هیچ منافعی به ما اجازه نمیدهد تا قانون را مطابق آن تغییر دهیم؛ لیکن در نظام سرمایهداری قوانین میتوانند تغییر کنند و خواستههای فعالان برای تطبیق قوانین، نادیده گرفته خواهد شد. در تاریخ اسلام رفتار با زندانیان قلبها را نرم کرده و شمار زیادی را به سمت اسلام سوق داده است. حالا ما میبینیم که حتی معاوضۀ زندانیان برای ما یک انتخاب نیست، اگر ما توهمات را کنار بگذاریم، درک خواهیم کرد که ما خود اسیران و غلامان نظامی هستیم که به ما حق هیچ خواستهای را نمیدهد.
رهبران ما در سرزمینهای اسلامی، محافظین ما نه، بل زندانبانان ما هستند. آنها فقط برایشان به دستگیری افراد کمک نکرده، بلکه در اول برایشان اماکن محلیِ را برای شکنجه و بازجویی آماده میکنند و بعداً در صورت ضرورت آنها را تحویلشان میدهند. ما همگی برای جرایم ناشناخته شده زندانی بوده و شکنجه میشویم.
فرار از این زندان برای ما مستلزم پلانریزی و تمرکز بالای تأسیس خلافت و رهبری درست مسلمانان است. فقط یک خلیفۀ عادل خواهد دانست که چگونه پیروان پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وسلم را محافظت کرده و ارزششان را نگهدارد. خلافت یگانه دولتیست که شکار بیرحمانه و مستمر مسلمانان را تمام خواهد کرد و نخواهد پذیرفت که اراضی مسلمانان برای علایق طمعکارانه مهاجمین خارجی استفاده شود.
﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾
]حدید: 25[
ترجمه: ما پیامبرانمان را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو را نیز نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند.
نویسنده: اخلاق جهان
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
تغییر واقعی در تغییر حزب بر سر قدرت نیست، بلکه تغییر کلی در نظام حکم است
حزب التحریر-ولایه پاکستان دیدگاه خویش را پیرامون آیندۀ پاکستان تحت قیادت دولت خلافت اسلامی بیان میدارد
(ترجمه)
مردم مسلمان پاکستان نسبت محبتیکه به الله سبحانه وتعالی و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم دارند، میخواهند پاکستان را منحیث یک دولت اسلامی ببینند. اشتیاق مردم پاکستان برای اسلام و حاکمیت اسلامی تا حدی است که احزاب دینی و سیکولر هردو در پیکارهای انتخاباتیشان وعدۀ ایجاد دولتی همانند دولت رسول الله صلی الله علیه وسلم را در مدینه منوره به مردم میدهند. این در حالیست که مردم پاکستان بارها مورد خیانت این حکام و احزابشان قرار گرفته و بعد از حمایت و به قدرت رسانیدن آنها از نظام اسلامی محروم بوده اند. شعار هایی از قبیل نظام مصطفی، دولت رفاهساز اسلامی و اسلامایزیشن (مسلمانسازی) همه و همه جهت کسب حمایت مردم استفاده شده؛ اما نتیجۀ اسلامی برای مردم پاکستان به بار نیاورده اند. مردم پاکستان به خاطر نداشتن علم کافی از اینکه نظام اسلامی واقعی چگونه بوده و ساختار اصلی آن چگونه است و اینکه رهبر و رعیت در آن چه مسئولیتهایی دارند، بارها از سوی این احزاب و رهبران آن مورد سوء استفاده قرار گرفته اند.
حزب التحریر-ولایه پاکستان مرامنامۀ سال ۱۴۳۹هـ.ق مطابق ۲۰۱۸م را تحت نام "پاکستان، خلافت و متحدسازی جهان اسلام" به نشر رسانید تا از این طریق بتواند برای مسلمانان پاکستان بفهماند که ساختار اصلی دولت اسلامی چیست و دارای چه مؤلفههایی است تا بتوانند از آن طریق احزاب سیاسی را مورد تحلیل ژرف اسلامی قرار دهند. در این مرامنامه حزب التحریر-ولایه پاکستان، پاکستان را زیر قیادت دولت خلافت اسلامی مورد تحلیل قرار میدهد. این مرامنامه حکمرانی، اقتصاد، جامعه و نظامهای حاکم در این کشور را با دلایل اسلامی مورد تدقیق قرار میدهد. این مرامنامه همچنان مواردی از قبیل تعلیم و تربیه و استراتیژیهای خارجی و رسانهای را نیز مورد بحث قرار میدهد. موارد ذیل از مباحث اصلی این مرامنامه میباشند:
۱. در نظام اسلامی هیچ کسی به شمول خلیفه مسلمانان و مجلس امت حق و صلاحیت ساختن قوانین را مطابق خواستهای خود ندارند.
۲. رهبر مسلمانان مستلزم پیروی و تطبیق احکام اسلام بر مبنای قرآن و سنت بوده و مجلس امت مستلزم نظارت خلیفۀ مسلمانان در خصوص تطبیق اسلام است. این شوری همچنان وظیفۀ مشورهدهی و نصیحت رهبر مسلمانان را در امور زندهگی شهروندان نیز بر عهده دارد.
۳. نفت، گاز، برق و دیگر منرالها از جمله داراییهای عامه به شمار رفته و مفاد آن مربوط به همهی جامعه است. هرنوع شخصیسازی و ملیسازی آن نظر به قوانین اسلام ممنوع میباشد.
۴. تحت حاکمیت اسلام همهای موارد مالیات غیراسلامی؛ از قبیل: مالیات عایداتی، مالیات عمومی، مالیات دارایی، مالیات تولید وغیره مالیات از بین رفته و ملغی اعلام خواهند شد. اسلام برای جمعآوری داراییهای عمومی قواعد و قوانین خاص خود را دارد. تنها در صورت ضرورت به جمعآوری مالیات، این مالیات به اندازۀ معین و تنها از ثروتمندان اخذ خواهد شد.
۵. در نظام اسلامی در این کشور به جای سرمایهگذاریهای خارجی، سرمایهگذاریهای داخلی ترغیب خواهد شد و از این طریق اقتصاد از وابستگی به سازمانهای استعماری خارجی رهایی خواهد یافت.
۶. در نظام اسلام، همه اقسام قرضههای سودی رد خواهند شد. این در حالیست که این قرضهها در پاکستان بارها پرداخت شده اند؛ اما با آن هم پاکستان به خاطر بیعدالتیهای نظام سودی، از این قرضها رهایی ندارد. بر علاوه، قرضههای ویرانگر خارجی بر مبنای سود و شرایط دیگرف همه متوقف خواهند شد.
۷. هر شهروند میتواند در صورت بارور ساختن زمین غیرقابل استفادۀ زراعتی، که ملکیت کسی دیگر نبوده و مال دولت است، صاحب آن شود.
۸. هیچ رهبری مصونیت قضایی نداشته و هرنوع خلافورزی آنها از هدایات قرآن و سنت باعث برطرفی آنی آنها توسط محکمۀ اعمال غیرقانونی خواهد شد.
۹. تمرکز سیاست خارجی همانا توسعه اسلام به مناطق دیگر توسط دعوت و جهاد خواهد بود.
حزب التحریر-ولایه پاکستان از همهای مسلمانان میخواهد تا این بیانیه را بخوانند، تا باشد که با ستفاده از آگاهیهای اسلامی آن دیگر فریب احزاب و رهبرانی را نخورند که از احساسات اسلامی و اشتیاق آنها مبنی بر تطبیق اسلام همواره استفاده کرده و به قدرت برسند. همچنان، این بر مسلمانان است که با مبازه حزب التحریر یکجا شده و برای تأسیس خلافت راشدۀ اسلامی برمنهج نبوت مبارزه نمایند تا آرزوی تغییر واقعی آنها به واقعیت مبدل گردد.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان
این بیانیه را میتوانید از آدرس ذیل دانلود نمائید.
(ترجمه)
طی هفتاد سال گذشته توطئههای متعددی برای تحکیم موجودیت یهود، فریب و انحراف امت از هدف عالی آن، که همانا آزادسازی فلسطین و رهانیدن آن از چنگال یهود است، به وقوع پیوسته که بارزترین این توطئهها به اختصار بیان میگردد:
1- حکومتداران مسلمان طی سالهای متمادی از زمان غصب فلسطین توسط انگلیس و یهود به انحراف و جلوگیری مسلمانان از آزادی فلسطین برخواسته و حرکات جهادی را در داخل فلسطین از همان ابتدای امر فریب دادند و طوری وانمود ساختند که گویا این حکومتداران میخواهند فلسطین را آزاد سازند. بناءً این حکام انتظار داشتند تا مسلمانان امور و قیادت عساکر عربی را مشترکاً به دست این حکام داده و سلاحهایشان را نیز به آنان بسپارند که چنین شد و همزمان با ایجاد قیات مشترک عربی، فلسطین در سال 48 توسط این حکام تسلیم یهود گردید؛ سپس فضاحت و رسوائی سال 67 به وقوع پیوسته و باقی ماندۀ فلسطین به شمول مسجد مبارک الاقصی نیز تسلیم یهود شد.
2- در کنفرانس اضطراری سران عرب، که در سال 1946م در اسکندریۀ مصر برگزار شد، دولتهای عربی بر عربیت قضیۀ فلسطین تأکید نموده و این قضیه را قلب قضایای اساسی کشورهای عربی دانستند و تأکید ورزیدند که سرنوشت فلسطین متعلق به سرنوشت همه دولتهای عربی بوده و ضربه بر پیکر فلسطین، ضربه بر پیکر همۀ ملتهای عربی است و به این ترتیب قضیۀ فلسطین به اساس قطعنامۀ دولتهای عربی در سال 1950م قضیۀ مرکزی کشورهای عربی گردید. این قطعنامه تصریح نموده: «به رسمیت شناختن موجودیت رژیم یهود خطر مشترک بر همهای سرزمینهای عربی بوده و دفاع از فلسطین مکلفیت همهای کشورهای عربی میباشد.» دولتهای عربی در سال 1964م در اولین کنفرانس عادیسازی روابطشان با یهود در شهر قاهره، طی قطعنامهای، سازمان آزادی بخش فلسطین را تأسیس نموده و در مواد 13 و 14 این قطعنامه تذکر داده اند که: «مکلفیت آزادسازی فلسطین بر همه دولتهای عربی بوده مخصوص تنها فلسطین نمیباشد.»
اما چیزی نگذشت که از لحن این پیمانها و قطعنامهها کاسته شده و به تدریج بر روی آنها خط فراموشی گذاشته شد و قضیۀ فلسطین که متعلق به همهای عربها خوانده شده بود، به قضیۀ تنها فلسطین تبدیل گردید، چنانچه در کنفرانس رباط در سال 1974م اولین قطعنامهای صادر شده که خالی از شعار آزادسازی فلسطین بوده و در آن چنین ذکرشده بود: «رهبری دولتهای عربی تأکید دارند که آزادی تمامی خاک فلسطین و اقامۀ رژیم ملی مستقل، به رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین با این ویژهگی، که تنها این سازمان نمایندۀ مشروع ملت فلسطین است، حق ملت فلسطین میباشد، به این ترتیب مکلفیت آزادسازی فلسطین به عنوان یک بحث، از پیمان نامههای کشورهای عربی و سازمان آزادیبخش فلسطین حذف گردیده و در عوض جنگ و عملیات نظامی، هم در قطعنامههای کشورهای عربی و هم در پیمان سازمان آزادیبخش فلسطین صلح با دولت اشغالگر یهود به یک استراتیژی جدید تبدیل شد. چنانچه قطعنامهای عربی در سال 2002م در بیروت و نشست ظهران در سال 2018م تصریح نموده: «صلح با یهود یک استراتیژی بوده قطعنامههای بینالمللی، مخصوصاً قطعنامهای 242 اساس تمام امور صلح با یهود میباشد و هیچ مانع در تقسیم قدس میان یهود و فلسطین و جود ندارد.
قطعنامههای عربی و مجلس ملی بر امکان اجرای صلح با یهود، طبق قطعنامههای بینالمللی در عوض اخراجشان از اراضی اشغالی سال 67 و برپائی دولت فلسطین اظهار نظر نمودند. اولین گامهای خائنانه در کنفرانس مجلس ملی دایر شده در الجزایر در سال 1983م برداشته شد، چنانچه در قطعنامه آمده است: «پذیرفتن پالیسی قطعنامههای نشست فارس، اخراج رژیم یهود از اراضی اشغالی سال 1967م، بر پائی دولت مستقل فلسطینی، بازگشت پناهندهگان فلسطینی و صلح در بین دولتهای عربی و رژیم یهود، حق ملت فلسطین است.» سپس جلسۀ شورای ملی در عمان در سال 1985م دایر شد که از مهمترین تصمیمات آن پذیرفتن مقوله "خاک در مقابل صلح" و موافقت این سازمان بر دایر شدن کنفرانس بینالمللی صلح که همهای اطراف درگیر به شمول رژیم یهود در آن حضور داشته باشند، بوده است. همچنان تذکر بر عدم حمایت تروریزم از طرف سازمان آزادیبخش فلسطین و اصطلاح عدم حمایت از تروریزم میباشد، چیزیکه اشاره بر عملیات نظامی بر ضد یهود میباشد و بعد از آن کنفرانس شورای ملی الجزائر در سال 1991م منعقد شد، کنفرانسیکه پیشزمینۀ کنفرانس مادرید برای صلح بود که مهمترین تصمیمات آن ضرورت برانعقاد کنفرانس مادرید بر اساس قطعنامههای 242 و 338 تحت شعار "خاک در مقابل صلح " بود.
بعد از آن دورهء 21 برای شورای ملی در سال 1996 در شهر غزه آمد، شورای ملیای که اکثر مواد پیمان ملی را ملغی ساخته و احترام به معاهدات صلح با دولت یهود را تأکید کرد و در توافقنامههای آن آمده است: «پایبندی سازمان آزادیبخش فلسطین به موافقتنامههای اوسلو 1 و موافقتنامۀ قاهره و نامههای به رسمیت شناختن روابط دو جانبه 9 و 10 ماه سپتمبر 1993م و توافقنامۀ اسرائیلی-فلسطینی در مورد کنارۀ باختری و غزه اوسلو 2 که در واشنگتن در سال 1995م دایرشده لازمی است، موافقتنامهایکه پیمان اوسلو و تمامی ملحقات آن را تأئید نموده و به اساس آن کنفرانس صلح مادرید و مذاکرات واشنگتن برگذار گردید. از جمله قطعنامههای این نشست تعدیل پیمان ملی بر الغای موادی بود که با نامههای دوجانبۀ سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت یهود در تضاد قرار داشت و به تاریخ 9 و 10 ماه سپتمبر 1993م صادر شد و مجلس ملی فلسطینی را مکلف به اعادۀ متن پیمان ملی نموده و آن را به مجلس مرکزی در اولین اجتماع آن پیشکش نموده است.
این توافقات فقط در بین سازمان آزادیبخش فلسطینی و این صلح ننگین در پیمان اوسلو سال 1993م با دولت یهود پایان نیافته؛ بلکه به تعداد کثیری از نظامهای عربی تجاوز کرد و روابط صلح نظامی، سیاسی، تجاری وغیره در بین شان به امضاء رسید که بارزترین آنها توافقنامهای نظام مصر است که تحت نام معاهدۀ صلح کمپ دیوید با دولت یهود در سال 1979م به امضاء رسید و در تعقیب آن روابط عادیسازی، تجاری و امنیتی به امضاء رسیده و سفارت دولت یهود در قاهره گشایش یافت. همچنان نظام اردن به امضای معاهدۀ وادی عربه بعد از کنفراس اسلو در سال 1994م اقدام نمود و این معاهده شامل موادی بود که عادیسازی و ایجاد روابط نمایندهگیهای سیاسی، تجاری وغیره را فراهم میساخت.
به همین ترتیب موریتانیا سفارت یهود را در نواکشوت در سال 1994م افتتاح نموده و به دنبال آن امارات در سالهای 2008 و 2009م همین روال را پیروی نمود. چنانچه وزارت خارجۀ امارات نمایندهگی خود را به عنوان یک مرجع دیپلوماتیک از طریق خبرگزاری سازمان ملل(ایرنا) در دولت یهود اعلام نمود؛ وزارت خارجهایکه مقر آن در ابوظبی بوده است. همچنان قطر در سال 1996م به امضای فروش گاز، ایجاد ذخیره گاز در تل ابیب و افتتاح دفتر تجاری یهود در دوحه اقدام نمود و در سال 1996م دولت یهود دفتر نمایندهگی تجاری خود را جهت پیشرفت روابط اقتصادی، کاری و تجاری در عمان و در ماه نوامبر سال 1994م دفتر ارتباط را در پایتخت المغرب گشایش داد و بر عکس المغرب دفترش را در دولت یهود باز نموده که چهار ماه پس از آن مسدود شد و درسال 1996م دولت یهود دفتری را در تونس گشایش داد که تونس نیز عین عمل آن را در ماه می 1996م انجام داد؛ اما یهود دفتر آن را به سبب مخالفتهای فلسطین مسدود کرد. اما ترکیه که از گذشتهها روابط کامل و همهجانبه با دولت یهود داشته که شامل روابط امنیتی، نظامی، دیپلوماتیک، تجارتی وغیره مسایل بوده که تا هنوز ادامه دارد.
یقیناً توطئهها علیه فلسطین و مردم مسلمان این سرزمین مقدس، در موارد فوق خلاصه نشده، بلکه طمع یهود برین است که بر تمام سرزمین فلسطین تسلط پیدا کرده و بقیه ساکنین آن را اخراج و مهاجرین پناهندۀ فلسطینی را اجازه ندهند تا پس به کشورشان باز گردند. همچنان جهان غرب در تلاش است تا به کمک توطئه حکام مسلمان فلسطین را به سوی نابودی برده و تحت نام "معاملۀ قرن" دولت ضعیف فلسطین را در کنار ساحل سیناء بکشد و جلوگیری موقت تجاوز یهود بر فلسطین را مقدمهای توطئۀ جدیدی در آینده بسازد. این توطئه به تدریج پیشبرده شده تا سیناء را وطن مردم فلسطین قرار داده و بقیه ساکنین فلسطین را نیز به شکل تدریجی اخراج و به جایشان یهودیان را از اطراف جهان در خاک فلسطین جایگزین سازند.
این واقعیت برنامه و توطئههایی است که غرب کافر آن را برای فلسطین، که سرزمین اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم است، در نظر دارد و آن هم اعمال و دسیسههایی است که حکام مزدور مسلمان در قبال قضیۀ اقصی و مسلمانان مظلوم فلسطین انجام داده و میدهند. اما سؤال این است: آیا جهان غربیکه در پی اخراج مسلمانان از فلسطین و بخشیدن آن به یهود است، در این تصمیم خبیثانهاش پیروز خواهد شد؟
برای جواب به این سؤال میگوئیم: مسلمانان در طول تاریخ فلسطین را بعد از فتح حضرت عمر فاروق رضی الله عنه، حفظ نموده و بیشتر از چند بار آن را از غصب صلیبیها نجات دادند؛ در زمان مغول و بار دوم در زمان صلیبیها و در آخر دوران خلافت، در حالیکه خلافت در ضعیفترین روزهایش قرار داشت. اما یهودیان از اعمال خبیثانهای شان دست بر نداشته به رهبری حرکت صهیونیستی هرتسل به کرات تلاش کردند که حکام دولت عثمانی را به ثروتاندوزیهای خود و تصفیه حسابات قروض دولت اسلامی تطمیع و فریب دهند، مخصوصاً در زمان سلطان عبدالحمید ثانی تا ازین طریق سرزمین فلسطین را به قوم یهود بسپارند؛ اما به فضل الله سبحانه وتعالی و همت بزرگ رادمردان آن زمان تلاشهای شان به ناکامی انجامیده و دست خالی از سرزمین مقدس فلسطین بازگشتند.
بدون شک کفار با جایگزین نمودن یهود در سرزمین مقدس فلسطین، خدمت بزرگی برای پلانهای استعماری شان در سرزمینهای اسلامی نموده اند که در رأس این پلانها؛ جلوگیری از احیای خلافت اسلامی و مشغول نمودن امت مسلمه به جنگها و پریشانیها و تهدیدات از طرف دولت شریر یهود قرار دارد، اما آنها نمیدانند که الله سبحانه وتعالی مکرشان را به خودشان بر میگرداند. از الله سبحانه وتعالی مسئلت داریم که خلافت راشدۀ ثانی را برمنهج نبوت به زودی باز گردانده و ما را با آزادی مسجدالاقصی و سرزمین فلسطین و فتح روم، که بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم است، عزت بخشد.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: حمد (طبیب)