سه شنبه, ۱۳ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۰۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تکنالوژیی "هوش مصنوعی"؛ ابزار جدید جاسوسی برای حفظ ارزش‌های دموکراتیک حکام سیکولر بی‌خرد انگلیسی!

(ترجمه)

خبر:

به‌تاریخ ۱۳ فبروری ۲۰۱۸م، شبکۀ بی‌بی‌سی گزارشی را ارائه نمود که در آن آمده بود: «دولت انگلستان از تکنالوژیی رونمایی کرد که می‌تواند مشخصات افراد "جهادی" را به‌طور دقیق شناسائی نموده و آن را از  محضر عام بلاک نماید. دولت انگلستان برای ساخت هم‌چو ابزاری حدود ۶ لک یورو را به مصرف رسانیده است.» علاوه بر این، امبر راد وزیر امور داخلۀ انگلیس برای شریک ساختن این مفکوره روانۀ امریکا گردیده و از سوی دیگر، خانم راد به بی‌بی‌سی گفت:  «من هرگز شرکت‌‌های فن آوری را بخاطر استفاده از این ابزار مجبور به پیروی از قانون نمی‌کنم؛ بلکه می‌توانند آزادانه جاسوسی کنند.» تکنالوژیی مذکور مبتنی به الگوریتم جاسوسی و اکتشافی است که با هوش مصنوعی‌اش یاد می‌گیرد که چگونه مشخصات و محتویات ناآشنا و غیرمعمول را شناسایی نماید.

تبصره:

در حال حاضر این نوع تکنالوژی‌های پیش‌بینانه در هر زمینۀ زندگی روزمرۀ ما به کار می‌رود، در حالی‌که یک درصد هم مفید پنداشته نمی‌شود. در واقع این پالیسی بخشی از خباثت‌های دولت انگلیس برای تحت کنترول درآوردن افکار مسلمانان در هر عرصۀ زندگی‌شان است. استراتیژی تحت نام "جلوگیری" مستقیماً مکاتب اطفال مسلمان را هدف گرفته و ابزارک‌های کمپیوتری را در هرگوشه و کنار نصب می‌کنند تا اندک‌ترین اعتقادات مذهبی آن‌ها را جاسوسی کنند و می‌خواهند از اصول و اعتقادات دموکراسی حفاظت کنند تا معلمین خلاف قوانین دموکراتیک تدریس نکنند. حکومت هم‌چنان کمره‌های امنیتی را در مساجد نصب نمود و حتی نظاره بر پست‌های فیسبوک مسلمانان می‌کنند تا مبادا خلاف پالیسی آن‌ها یا دید مخالف علیه نظام استبدادی غربی موضوعی نشر کنند. اکنون امنیت ملی این نظریۀ تکنالوژیی "هوش مصنوعی" را بسیار ماهرانه تحت عنوان "برسی هوشمند هرگونه مشخصات افراط‌گرایی" تبلیغ می‌کند.

شعار جنگ "علیه تروریزم"‌ در واقع برای سلب آزادی‌های مدنی مردم عام است، که به هدف عقیم‌سازی ذهنیت مسلمانان از هوشیاریی این‌که مبادا روزی راه‌حل مؤثر ایدیولوژیک بدیل این فرهنگ مفسد و زوال یافته‌ای سیکولری غربی را دریابند، بکار برده می‌شود‌. از جانب دیگر، بحث‌های فلسفی در هرگوشه و کنار در مورد "تکنالوژی هوش مصنوعی" جریان دارد که شاید یک خطر بالقوه‌ای به انسان متحول شود و آن‌ها فکر می‌کنند تا روزی خود کمپیوتر‌ها مهد آگاهی‌دهی راه‌حل واقعی برای بشر شود. بناءً احتمال وقوع چنین چیزی بعید است، چون هوش مصنوعی کمپیوترها کاملاً متفاوت از ذکاوت انسان‌ها است، فلهذا این خیال است و محال. فرض کن اگر روزی برسد که کمپیوتر‌ها خودآگاه شوند و اگر منطق خانم امبر راد که برای قضاوت انسان‌ها برنامۀ کمپیوتری را طراحی کرده بود، به حقیقت بپیوندند، چی نتیجه‌ای از آن بدست خواهد آمد؟ معلوم‌دار است که بی‌نتیجه خواهد بود. اگر انسان‌ها نتوانند حق را از باطل تشخیص و بدون کمک "وسائل کمپیوتری بی‌روح" مشخصات افراط‌گرایان را فلتر نتوانند، برای این حکام هوش و ذکاوت انسان‌ها ناقص پنداشته می‌شود.

حال آن‌که تکنالوژی تغییر خواهد کرد؛ اما فطرت انسان‌ها هرگز تغییر نخواهد کرد. باین‌حال، وزیر امور داخله پیشنهاد "بلاک محتویات ضد دموکراتیک انترنتی" را نمود، در حالی‌که این الگوریتم کمپیوتری عین سانسورسازی سردم‌داران قریش است که علیه رسول الله ﷺ تحمیل کرده بودند؛ چون هنگامی‌که سردم‌داران جاهل مکه نخواستند صدای حق به گوش مردم برسد و خواستند که حضرت محمدﷺ را باطل بشمارند، به او ﷺ  لقب ساحر را گذاشتند. حداقل مشرکین مکه این تصمیم را نگرفتند که به صدای حق گوش دهند یا خیر؛ اما حکومت انگلستان می‌خواهد فضای انترنت را بسته یا تحت کنترول خود در آورده که مبادا کسی به صدای حق گوش دهد.

مفاهیم منحط غربی در این قرن با ناتوانی که دامن‌گیر مردم شده، در برابر چالش‌های تکنالوژیکی به اوج خود رسیده است. مثلاً با کمک کمپیوتر آرای مردم را در انتخابات امریکا تحریف نمودند. ادارۀ ریکس تیلرسون هفتۀ گذشته گفت که انتخابات پیش‌روی دور چهارم مجلس از مداخلات روسیه عاری نخواهد بود. این‌گونه معلوم می‌شود که ماشین دموکراسی از کنترول عقل سلیم انسان‌ها بیرون رفته است.

به بشر لازم است تا دوباره کنترول آیندۀ خود را با راه‌اندازه‌یی بحث‌های مؤثر و مفاهیمی‌که آنان را به سعادت سوق می‌دهد، رقم زنند؛ نه این‌که کمپیوتر‌ها به آنان راهنمای برای انتخاب هر تصمیم‌شان شوند.

سانسورسازی هیچ فایده‌ای ندارد و نه چیزی را تغییر داده می‌تواند، تنها مردم را ساده‌لوح خواهد کرد که به خبرهای دروغین و تقلبِ این حکام باور کنند. در نتیجه هر آن کسی‌که بخاطر دریافت راه‌حل مؤثر به کمپیوتر و تکنالوژی نماید، روزی خودش در گرداب این تکنالوژی دست ساخته‌اش گیر خواهد ماند.

نویسنده: داکتر عبدالله روبین

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

(ترجمه)

 در زمان حکومت اسلام کریموف، که تقریباً یک چهارم یک قرن طول کشید، به‌خصوص در پانزده‌سال گذشته، رژیم ازبکستان در جهان یکی ازخودکامه‌ترین و وحشیانه‌ترین رژیم‌های آسیای مرکزی محسوب می‌شد. کریموف در تمام ابعاد زندگی مردم به ویژه مسلمانان، سیاست‌های وحشیانه‌ای را دنبال می‌نمود. پس از مرگ کریموف، همان‌گونه که مردم انتظارش را می‌بردند، بر تصاحب منصب ریاست جمهوری نبرد خونین راه‌اندازی نشد. قبایل حاکم بر انتخابات مسالمت‌آمیز موافقت کردند، تا در نتیجه در ماه دسمبر ۲۰۱۶م شوکت میرضیایف به عنوان رئيس جمهور این کشور انتخاب شد.

 یک سال از مرگ رئیس جمهور سابق می‌گذرد، اما سوال این جاست که در این دوره چه چیزی تغییر کرد، و این پرجمعیت‌ترین کشور آسیای مرکزی به کدام سمت‌وسو روان است؟ برای پاسخ به این سوال، موارد ذیل را باید در نظر گرفت:

شوکت میرضیایف رئيس جمهور جدید، پس از رسیدن به قدرت برای تقویه‌ی موقعیت خود و تثبیت حمایت مردمی، تلاش‌ها و طرح‌های بسیاری را روی دست داشته و به همین منظور بیانیه پشت بیانه صادر می‌کند. در واقع مردمی‌که چندین دهه مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، با کمال خوشحالی وعده‌های رئيس جمهور جدید را پذیرفته و امیدوار اند که کشورشان بهترین کشور آینده باشد. مانند هر رهبر جدید که به قدرت می‌رسد، میرضیایف تا حد زیادی در تلاش اجرای اصلاحات جدید در کشور بوده و به دنبال جای‏گزین نمودن کدرهای جدید در دولت می‌باشد. این درحالی‌ست که بسیاری از مقامات عصر کریموف، به جز رستم آسیموف که یکی از مزدوران غرب می‌باشد، هم‌چنان در سمتش باقی خواهند ماند.

 دفتر انترنیتی برای رئیس جمهور گشوده شد تا این‌که رئیس جمهور بتواند به‌طور مستقم به مشکلات زندگی مردم، اعم از مشکلات اقتصادی جامعه رسیدگی کند، و برای مردم نیز این اجازه را داده است که مشکلات خود را به‌طور مستقیم با رئیس جمهور در میان بگذارند؛ این موضوع منجربه اعتمادسازی بیشتری در میان عموم شده، ظاهراً زمینه‌ی نقد و محاسبه‍ی حکومت را مهیا کرده و آن را پاسخگو و انتقادپذیر جلوه می‌دهد.

 بعد از این‏که رسانه‌های غربی و نمایندگان سازمان‌های حقوق‌بشری پس از قتل عام اندیجان در سال ۲۰۰۵م دولت را مورد انتقاد قرار دادند، از ازبکستان اخراج شدند. دولت جدید دروازه‌های خویش را برای سازمان‌های حقوق‌بشری غربی مانند سازمان دیده بان حقوق بشر، برخی از رسانه‌های غربی به ویژه پایگاه خبری انگلیسی، بی‌بی‌سی، و رادیو آزادی رافی/رل و بعضی از نهادهای حقوق مدنی باز گذاشته است.

میرضیایف در حوزه‌ی سیاست خارجی خود، روابط‏‏‏‏‏‏‏اش را با همسایه‌گانش از سرگرفته و در نتیجه به حل برخی از مشکلات رسیده است که در دوران حکومت کریموف حل آن‌ها ناممکن بود. به عنوان مثال: در تاریخ ۶ سپتمبر ۲۰۱۷م، میرضیایف به بیشکک پایتخت قرغیزستان  سفر کرده و در آن‌جا در مورد موضوعات ناشی از مشکلات مرزی خود با قرغیزستان به توافقات مهمی دست یافت، که کشورش در طول سال‌های حکومت کریموف به آن نرسیده بود؛ طوری‏که این امر وی را نزد مردم و سران کشورهای همسایه یک حاکم برتر نشان داد.

 در زمان حکومت کریموف، ازبکستان سعی داشت تا از روسیه خود را دور نگهدارد، اما در عین حال یکی از ویژگی‌های عجیب و غریب حکومتِ تقریباً ۲۵ سالۀ کریموف سرد و در عین زمان گرم بودن روابط آن با روسیه بود. تاشکند از اقدامات کرملین در خصوص دولت‌های بعد از اتحاد شوروی همیشه چشم‌پوشی می‌نمود، و یا با شرایط خاصی در آن اقدامات سهیم می‌شد؛ مانند شراکت در "سازمان پیمان امنیت جمعی" که در نهایت ازبکستان از آن بیرون رفت. اکنون وضعیت متفاوت است؛ تاشکند امروز روسیه را به‌جای غرب شریک فعالیت‌های سیاسی خود انتخاب نموده است.

 برای دولتی‌که به مدت ۲۵ سال بالای مردم خود به طرز وحشیانه‌ای حکومت کرده است، دشوار است که سیاست خود را با لیبرالی غربی هم‌سو سازد، اما غربی‌ها همیشه از کشورهای آسیای مرکزی چنین چیزی را می‌خواهند؛ چون این موضوع بهترین سلاح‌شان برای استعمارگری می‌باشد. لیکن شوکت میرضیایف در تلاش است که رضایت همه را حاصل کند؛ از جمله امریکا، و به هر اقدامی‌که در کشورش می‌پردازد، به دنبال این است تا نشان دهد که کشورش چون قزاقستان به سرعت در حال پذیریش دموکراسی می‌باشد.

یکی از مهم‌ترین اهداف اظهارات و بیانیه‌های میرضیایف، جذب سرمایه‌گذاران خارجی و سازمان‌های مختلف غربی می‌باشد، زیرا در اواخر دوره‌ی دولت کریموف، بودجه‌ی کشور به رکود رفته و پولی در خزانه‌ی دولت باقی نمانده است. میرضیایف برای سرازیر کردن پول خارجی در کشورش خواستار کمک‌های مالی خارجی می‌باشد. البته این مطالبات میرضیایف با اجازه‌ی روسیه صورت می‌گیرد، زیرا روسیه حتی قادر به حل مشکلات اقتصادی خود نیست، چه رسد به مشکلات اقتصادی ازبکستان.

 در ۱۹ دسمبر سال جاری رئیس امنیت ملی ازبکستان رستم انویاتف، همراه با تمام رؤسای امنیتی آسیای مرکزی، با پوتین ملاقات نمود. این مسئله بیان‏گر این است که اوضاع جاری این کشور بسیار پیچیده بوده، بهانه‌ی مبارزه با تروریزم و قدرت‌های‌که مانع رفاه این کشور می‌شوند، حیات خصوصی و خدمات داخلی را به چالش‌های جدی مواجه ساخته است. رئیس جمهور روسیه در خصوص تروریزم گفت: «این مورد نیاز به بحث و تبصره نداشته و می‏دانید که درین مورد ما از شما اطلاعات مورد نیاز را می‌خواهیم. این مهم است که بر اوضاع جاری از نزدیک نظارت داشته باشیم، چون اوضاع جهان بسیار وخیم می‌باشد. شما می‌دانید که پس از تلاش‌های مؤثر نیروهای مسلح روسیه در سوریه، ما نمی‌خواهیم نسبت به بازگشت تروریست‌ها بی‌تفاوت باشیم و هرگز دست از تعقیب‌شان بر نمی‌داریم. ما به خوبی می‏دانیم که این طوفان به کجا سرازیر می‏شود. ما خطراتی را که این جریان به ملت و مردم ما در پی دارد، به خوبی درک می‌کنیم. بنابر این، همکاری ما از اهمیت بالایی برخوردار است.»

پوتین قدردانی خود را به این رؤسا به خصوص سازمان امنیتی فدرال روسیه برای همکاری و اطلاعات‌دهی شان ابراز نموده گفت: «ما شما را لحظه‌به‌لحظه از تمام اقدامات لازم مطلع ساخته و شما را در جریان تمام برنامه‌های لازم برای تضمین امنیت دولت‌ها و مردم قرار می‌دهیم، چنان‏چه همین اکنون چنین می‏کنیم.» وی با تأکید بیشتر افزود: «ما در این‌جا به تهدیدات و خطرات تروریزم بین‌المللی روبه‌رو هستیم. برای اتخاذ اقدامات مؤثر علیه تروریست‌ها تلاش‏های مشترک جامعه بین‌المللی لازم است، لیکن ما بارها فهرست خطرناک‏ترین جنایت‌کاران را ارائه نمودیم؛ اما با کمال تأسف پاسخ نهایی و کامل به آن داده نشد. بناءً باید به تلاش‏های مشترک مان تکیه کرده و تا اکنون هم نتیجه‌ی کار مشترک ما بد نبوده، من قویاً معتقدم که پس از این تلاش‌های مشترک مان هم‎چنان ادامه خواهد داشت.» و نیز پوتین اشاره کرد گفت: «ازبکستان در آینده با تهدیدات جدی مواجه خواهد بود، و این موضوع با توجه به بمب‌گذاری‌های گذشته قابل پیش‌بینی می‌باشد.»

مردم ازبکستان نباید به روسیه اجازه دهند که به بهای کشورشان به مشکلات امنیتی و اقتصادی خود رسیدگی کند. از آن‌جایی‌که روسیه دارای یک ایدیولوژی نبوده و از این ناحیه رنج می‌برد، چیزی برای ارائه به مردم آسیای‌میانه، به‌ویژه برای مردم ازبکستان ندارد. ممکن است که روسیه بتواند مدتی مردم را زیر ترس و فشار قرار داده و طبق معمول به شیوه‏ی سرکوب گرایانه‏یی به اداره‌ی مردم بپردازد، اما مردم ازبکستان باید بیداربوده و اجازه ندهند که قتل عام اندیجان-که توسط کریموف و پوتین صورت گرفت- بار دوم تکرار شود.

 سابقه‌ی حکومت ازبکستان خود بیان‏گر این است که دولت پس از آن‌که موقعیتش را تثبیت نمود، بر اساس تقاضای روسیه سیاست سرگوب‌گریانه‌اش را علیه اسلام و مسلمانان از سر خواهد گرفت-روسیه، برادران مان اعضای حزب التحریر را از ده‌سال حبس تا حبس ابد محکوم به زندان می‌نماید و اداره‌ی تحقیقات فدرال روسیه برای ترساندن فرزندان این امت بزرگ، پرونده‌های جنایی فرضی را علیه‌شان باز می‌نماید- پوتین و نمایندگان او اجازه نمی‌دهند که دولت ازبکستان در قبال اسلام و مسلمانان به‌ویژه حزب التحریر، سیاست‌های متفاوت را دنبال کند.

 میرضیایف به تاریخ ۶ دسمبر ۲۰۱۷م، اعلام کرد که از جمله ۵۷۰۰۰ زندانی از زندان‌های سراسر کشور ۲۷۰۰ تن‌شان را مورد عفو قرار داده و این موضوع را یک حادثه‌ی جهانی و یک رویداد تاریخی توصیف نمود. اما وی از هزاران زندانی که در زمان حکومت کریموف خون‌خوار بین ۱۵ تا ۲۰ سال محکوم شده و بارها بی‌گناهی‌شان آشکار گردیده بود، هیچ یکی را آزاد ننموده، در حالی‌که خیلی خوب می‌دانست که این افراد گناهکار نبوده و تنها گناه آن‏ها مسلمان بودن آن‌هاست. چون میرضیایف به خوبی از آگاهی سیاسی مردم نسبت به وقایع کشور خبردار بوده و خوب می‌داند که آزادسازی این افراد، حقایق را آشکار می‌سازد؛ زیرا در میان این زندانیان بسیاری از سیاست‌مداران و روشنفکرانی وجود دارد که دین خود و مردم‌شان را به بهای اندک متاع دنیا نمی‌فروشند. اما به هر حال اگر دولت اندکی هم به وضع جاری بیندیشد، باید این افراد بی‌گناه را از زندان‌هایش آزاد سازد، زیرا در غیر این صورت، مردم دیر یا زود به مخالفت آن برخواسته وپس از آن پشیمانی دیگر سودی نخواهد داشت.

﴿مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ  أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾

[الصافات: ۱۵۴-۱۵۵]

ترجمه: شما را چه شده است، چگونه داوری میکنید، آیا پند نمیگیرید!

 غرب متوجه می‌باشد که میرضیایف در سمت روسیه قرار داشته و مانند مربی مرده‌اش(اسلام کریموف)، دو سیاست مختلف و متفاوت را دنبال می‌کند. به همین دلیل است که برای دولت از بکستان "بهار عربی" را یاد آوری کرده و هشدار می‌دهیم که مردم توان تحمل سیاست‌های خشن و سخت‌گیرانه را ندارند. غرب به وسیله‌ی نهادینه‌ساختن دموکراسی در کشورهای آسیای‌میانه به دنبال مهره‌های وفاداری می‌باشد که از طریق آن‌ها بتواند، به آسانی بر هر وضع در آسیای‌میانه، به ویژه در ازبکستان مؤثریت خود را داشته باشد و می‌خواهد که نیش زهراگین خویش را بر مردم ازبکستان نیز فرو آورد.

 مردم ازبکستان و آسیای مرکزی مسلمان بوده، همیشه در حمل اسلام به احکام پروردگار جهانیان از افتخارات بالای برخوردار بوده‌اند، بزرگ‌ترین دانشمندان تاریخ جهان، خوارزمی در ریاضیات، ابن سینا در طب، اولوغبک در نجوم، امام بخاری و ترمذی در حدیث، زمخشری و غیره فرزندان این سرزمین بوده و برای جهانیان اساس تمدن و پیشرفت را نشان داده‌اند. بنابراین، باید مردم ازبکستان درین تلاش باشند که خود را از منجلاب روسیه و از نفوذ استعماری آن نجات دهند. الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَإِنَّ هَـٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ﴾

[انبیاء: ۹۲]

ترجمه: این امت شما امت یگانه است، من پروردگار شما هستم؛ پس فقط از مخالفت از فرمان من بترسید!

 برای مردم ازبکستان هیچ چاره‌ای جز استقبال از اسلام و تطبیق آن در زندگی نیست؛ تنها در آن وقت است که مردم ازبکستان خود صاحب منابع طبیعی گاز و طلای خود خواهند بود و اسلام است که به شکل عادلانه به توزیع منابع‌شان خواهد پرداخت. در آن وقت است که فرزندان این دیار در خارج بدور از عزیزان به جستجوی کار نمی‌باشند. تنها در آن وقت ممکن خواهد بود که فرزندان‌شان برای ورود به دانشگاه‌ها مجبور به پرداخت رشوه نمی‌باشند. تنها در آن زمان امکان خواهد داشت که فرزندان‌شان مثل گذشته دانشمندان نامدار جهان اسلام خواهند شد. تنها در آن زمان امکان خواهد داشت که پروردگار جهانیان از مردم ازبکستان راضی خواهد شد. یا الله سبحانه وتعالی، تو خود شاهد باش که ما ابلاغم کرده‌ایم. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّـهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ﴾

[شعراء: ۲۲۶-۲۲۷]

ترجمه: ايشان چيزهايى مى‏گويند كه خود انجام نمى‏دهند، مگر كسانىكه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند و الله(سبحانه وتعالی) را بسيار به ياد آورده و پس از آنكه مورد ستم قرار گرفته‏ اند، يارى خواسته‏ اند و كسانىكه ستم كرده‏اند، بهزودى خواهند دانست که به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت.

نویسنده: اسلام ابو خلیل

برګرفته از جریده‌ی  الرایه

ادامه مطلب...

ای حسینه، با دیدن این‌که خالده را باداران امریکایی‌اش آشکارا ترک کردند، هیچ دلیلی بر محفوظ بودن تو هم وجود ندارد؛ چراکه باداران هندی-انگلیسی‌ات، هم‌چنین تو را ترک خواهند کرد؛ پس چرا پند نمی‌گیری؟!

(ترجمه)

به تاریخ ۸ فبروری سال ۲۰۱۸م، اصدار حکم بالای قضیۀ اختلاس خالده ضیاء(رهبر اپوزیسیون) ثابت ساخت که با وجود خدمت‌گذاری در راستای تأمین منافع امپریالیستی، باداران‌شان به آن‌ها هیچ رحمی نمی‌کنند. ما نباید در مورد این‌که گویا شیخ حسینه قضیۀ اختلاس خالده را بخاطر خیر مردم پی‌گیری کرده، دچار مغالطه شویم؛ چرا که او خود کم‌تر از یک مفسد نیست. در حقیقت به هدایت باداران هندی-انگلیسی‌اش، شیخ حسینه می‌خواهد با استفاده از نظام قضایی خالده را از سیاست کنار بزند؛ در حالی‌که وی نیز مزدور امپریالیست دیگری به‌نام امریکا می‌باشد. این مخالفت‌ها ادامۀ زدوخورد‌های امریکا و انگلیس بر تسلط جهانی است. بخاطر از میان برداشتن نفوذ انگلیس و اروپا، امریکا از حکام مزدورش استفاده کرده که مثال‌های اخیرش را می‌توان در قضایای ضد فساد در بحران‌های عربستان سعودی، قطر، لبنان و یمن، مشاهده کرد.

زمانی‌که این امپریالیست‌ها بدانند که مزدوران‌شان از این بیش کار آمد نبوده و یا توان حفاظت‌اش را نداشته باشند، آن‌ها را مثل کاغذ استعمال شده به کثافت‌دانی می‌اندازند، که از جمله حسنی مبارک در مصر، قذافی در لیبیا، صدام در عراق، صالح در یمن وغیره مثال‌های واضح آن است، مگر  حکام سرزمین‌های اسلامی از تاریخ نمی‌آموزند. امریکا در کنار خالده نه‌استاد، چرا که هند را برای منافع منطقوی خود سرپرست تعیین کرده است. بنابر این، حسینه هیچ دلیلی برای بقای خود ندارد؛ زیرا باداران هندی-انگلیسی‌اش بعد از بدست آوردن هدف خود و یا دچار شدن ضعف در حفاظت‌اش، او را به همین قسم رها خواهند کرد. رژیم‌های حزب ملی بنگله‌دیش(BNP) باید بدانند که منفعت آخرین هدف باداران امپریالیستی‌شان بوده و آن‌ها دوست هیچ کسی نیستند.

بنابر این، ما نباید در این مورد که گویا حسینه ثابت ساخت که قانون بالاتر از همه است و یا خالده به قانون احترام گذاشت و با پذیرفتن جرم‌اش به زندان رفت، دچار مغالطه شویم؛ چرا که این رژیم‌ها با استفاده از نظام قضایی می‌خواهند تا قدرت‌شان را در انحصار داشته، در برابر جرایم‌شان غرامت بگیرند، باورهای مخالفان سیاسی‌شان را تحت فشار قرار دهند، مخلصین سیاسی اسلام را تحت فشار بیاورند و مهم‌تر از همه، می‌خواهند در مقابل ظلمی‌که بالای مردم کرده‌اند، بری‌الذمه شناخته شوند. روی این ملحوظ، بخاطر این‌که این فرهنگ در جایش قرار داشته باشد، آن‌ها مجبور اند که نمایش احترام به نظام قضایی را برپا کنند. از طرف دیگر، در آینده حزب ملی بنگله‌دیش(BNP) نظام قضایی مشابه را علیۀ طبقۀ حاکم عوام، عملی خواهد کرد.

ای مردم! چند بار شما توسط این رژیم‌ها فریب داده خواهید شد؟! آن‌ها شعار‌های خشک قوم‌پرستی، وطن‌پرستی، آزادی، داشتن یک نظام پیشرفتۀ دموکراسی الی ۲۰۲۰م، و ایجاد بنگله‌دیش دیجیتال تا سال ۲۰۳۰م را سر دادند؛ مگر مردم را با کشتار، فساد، غارت، فقر شدید، ظلم بالای زنان، فاسد ساختن نظام تعلیمی، تسلط امپریالستی، تضعیف نظام دفاعی، همکاری همه جانبۀ امپریالیست‌ها در جنگ‌شان علیه اسلام وغیره روبه‌رو ساختند و آن‌ها جز نفرت و اختلاف چیزی دیگری به مردم ندادند. بنابر این، به شعار‌های میان تهی‌شان که از بقاء و تجدید دموکراسی سخن می‌زنند، فریب نخورید. رسول الله ﷺ فرموده است:

«لاَ يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ»

ترجمه: مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.

حکام بنگله‌دیش همیشه مردم را در بحث‌های ناچیز درگیر می‌کنند تا فکر‌شان را از مشکلات واقعی منحرف سازند. در گذشته آن‌ها مردم را در بحث‌های ناچیزی هم‌چو انتخابات تحت نظر حسینه مطابق قانون اساسی و اپوزیسیون، انتخابات تحت حکومت سرپرست صورت گیرد یا دیالوگ، و حالا بحث جدیدی دیگری را که "انتخابات با اپوزیسیون" است، به‌وجود آورده اند. انتخابات بدون وجود خالده صورت خواهد گرفت، این در حالی است که انتخابات با بودن حسینه و خالده و یا به نبودن‌شان، هیچ ربطی به منافع مردم ندارد و هیچ تغییری واقعی در زندگی مردم آورده نمی‌تواند.

از آن جایی‌که دموکراسی در برابر سیاست و حکم‌روایی بنگله‌دیش کم آورده است، رژیم‌های؛ هم‌چو حسینه و خالده تنها در غارت، فساد، کشتن مردم، خدمت به امپریالیست‌ها و کمک با کفار و مشرکین در جنگ‌شان علیه اسلام و بسیاری از جرایم دیگر بر رژیم‌های گذشتۀ نیاکان‌شان، از هم پیشی می‌گیرند. دلیل این همه این‌ است که تحت نام آزادی‌های مختلف از جمله آزادی شخصی، آزادی بیان، آزادی ملکیت و آزدای عقیده، نظام سیکولریستی دموکراسی حکام را تربیه می‌کند و آن‌ها از اثر تطبیق این مفاهیم لذت برده و هنوز هم ظالم‌تر می‌شوند، که ما در حال حاضر در رژیم حسینه و سایر رژیم‌های دموکراتیک شاهد این موضوع هستیم. آزادی‌های مذکور شخص را تابع هوای نفس ساخته و فکرش را از او می‌گیرد. بناءً فرد منافع مفسداش را بدست آورده و ظلمت را در میان مردم پخش می‌کند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـٰهَهُ هَوَاهُ

[جاثیه: ۲۳]

ترجمه: آیا دیده‌ای کسی را که هوی و هوس خود را معبود خود گرفته است؟

از جانب دیگر، اسلام نظام معین و تغییر ناپذیری دارد که از طرف الله سبحانه وتعالی تنظیم و فرستاده شده است؛ نظامی‌که در آن مسؤلیت حاکم که همانا خلیفه است، تطبیق و او محافظ اصلی نظام می‌باشد. او خود را آزاد نه بلکه بندۀ الله سبحانه وتعالی می‌شمارد، و این‌کار را بخاطر رضایت الله سبحانه وتعالی و شوقی‌که به بهشت دارد، انجام می‌دهد و در میان مردم عدالت را برپا می‌دارد. خلفای هم‌چو حضرات ابوبکر صدیق و عمر رضی الله عنهم آمدند که نه‌تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمامی بشریت عدالت را تأمین کردند.

ای مردم! نه‌تنها که خود را از دام بحث‌های بیهودۀ این رژیم‌هانجات دهید، بلکه نظام دموکراتیک و طبقۀ حاکم سیکولر را منحیث مشکلات واقعی شناخته و از افسران مخلص نظامی تقاضا کنید تا این نظام را محو کرده و خلافت راشده را تأسیس کنند. افسران نظامی را که پدر، کاکا، برادر، پسر و خویشاوندان تان هستند، ملاقات کرده و بالای‌شان تأکید کنید؛ چرا که آن‌ها ابزار را در دست دارند که تحول می‌آفریند. آن‌ها قدرت نظامی دارند که توسط آن می‌توانند به آسانی طبقۀ حاکم و نظام دموکراتیک را از میان بردارند. این کار مسؤلیت آن‌هاست؛ چرا که بر حفظ مملکت، مردم  و اسلام سوگند یاد کرده اند. بناءً آن‌ها باید از همین دید به طرف‌داری از مردم و اسلام وارد صحنه شوند، آن‌هم نه بخاطر ایجاد حکم‌روایی نظامی، بلکه بخاطر سپردن قدرت به رهبری مخلص حزب التحریر که جان‌سپارانه به خاطر تأسیس خلافت راشده کار می‌کند.

ای افسران نظامی! ما در میان شما بالای مردان جسور صدا می‌زنیم، آن‌هایی‏که به اسلام و مردم مخلص و صادق هستند. اسلام و مردم را به‌خاطر منافع دنیوی، که چیزی‌های مؤقتی اند، ترک نکنید. سوگندی را که بخاطر حفاظت از منافع مردم و مملکت‌تان یاد کرده‌اید، در عمل نشان دهید. شما به‌خاطر محافظت از ظالمی‌که به دشمن‌تان خدمت می‌کند، قسم یاد نکرده‌اید. اگر چنین نکنید، همین‌قسم که در حال حاضر از افتتاح اردوگاهی توسط حسینۀ ظالم، که قاتل افسران مخلص و با استعداد‌تان است، احساس حقارت می‌کنید، شاید فردا از افتتاح اردوگاهی دیگری به‌نام ظالم دیگر احساس حقارت کنید. اسلام و مسلمانان را به‌خاطر امتیازات فناشدنی و یا اطاعت از اوامر نامشروع ترک نکنید. حزب‌التحریر و امت اسلامی شما را به طرف امر الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ فرا می‌خواند. بناءً هیچ فراخوان، تقاضا و امر دیگری را مد نظر نگیرید. به تقاضای مردم برسید و از همه مهم‌تر، از امر الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ اطاعت کنید. مسؤلیت‌تان را منحیث یک مسلمان با فراهم ساختن حمایت مادی در از بین بردن حسینۀظالم و رژیم‌های حزب ملی بنگله‌دیش انجام داده و خلافت را برپا کنید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، از الله(سبحانه وتعالی و رسولش(ﷺ) استجابت کنید؛ زمانی‌که  شما را به امری فرامی‌خوانند که به شما زند‌گی می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش

ادامه مطلب...

آیا فشار امریکا طالبان را به سمت صلح می‌کشاند؟

در خبرنامۀ که از سوی طالبان نشر گردیده در خصوص پایان دادن به ریختاندن خون‌های جاری که سال‌هاست در افغانستان جریان دارد، از طریق گفت‌وگوها اشاره شده‌است. کارشناسان براین باور اند که حملات هوایی امریکا بالای طالبان از بهر فشار آوردن بالای پاکستان می‌باشد. با این حال، در یک حرکت غیر معمول، طالبان افغانستان با ارسال نامۀ به مردم"امریکا " از آنان خواستند بالای حکومت خویش فشار وارد کنند تا دست از افغانستان برداشته و از این کشور خارج شوند كه سبب خونریزی های موجود در افغانستان می‌باشند. طالبان با ارسال نامه مذکور، مشخصاً "مردم امریکا،  مقامات بلندپایۀ غیر حکومتی  مستقل و اعضای کانگرس که خواهان صلح اند" را خطاب قرار داده و خاطرنشان ساختند که  خواهان پایان دادن به جنگ جاری در افغانستان استند؛ جنگی که آغاز یافته و پس از پادرمیانی از طریق گفت‌و گوها پیوسته هنوز ادامه داشته و خاتمه ندارد. اما طالبان هشدار دادند که آنان در برابر عملیات‌های که از سوی امریکا علیه شان صورت می‌گیرد،کوتاه نمی‌آیند.  طالبان می‌افزایند: «تلاش آن‌ها برای صلح به این معنا نیست که آن‌ها دیگر از جنگ خسته شده و یا این‌که اصرار آنان نسبت به جنگ به حد اقل رسیده است».

در  این خبرنامه، طالبان یک بار دیگر برحملات خود علیه کشورهای اشغالگر تاکید نموده و به هدف توجیه حملات خود اظهار داشتند که "ممثل ارادۀ مسلمانان افغانستان می‌باشند" و نیز تاکید دارند که دولت کابل یک دولت مزدور، تحمیل شده، فاسد و غیر شرعی می باشد. همزمان با این، فیض محمد زلاند استاد دانشگاه کابل و کارشناس در مورد طالبان گفت:« این پیام، یک حرکت غیر معمول از سوی طالبان پنداشته می‌شود، زیرا این اولین بار است که جماعت مذکور رغبت و علاقه شان را از بهر اشتراک در روند گفت‌وگوهای صلح اظهار داشته و از مردم امریکا بخاطر فشار آوردن برحکومت شان خواستند تا با طالبان از درِ صلح و مذاکره وارد شوند». با این حال، حکومت افغانستان پیشهاد طالبان را رد کرده و  اذعان دارد که :« آنان سبب جنگ جاری در افغانستان استند، اگرطالبان واقعاً به صلح باورمند اند، ابتدا باید حملات خویش را توقف دهند، چنان‌چه حزب اسلامی به روند گفت‌وگوهای صلح افغانی پیوست». با توجه به آن‌، شاه‌ حسین مرتضوی، سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان به "خبرگزاری صدای آلمان" اظهارداشته است.:«حزب اسلامی یگانه جماعت مسلح افغانی است که دست از سلاح برداشته و به سیاست دولت افغانستان پیوسته است».

ناظران اما در افغانستان براین باورند، حملات اخیری که از سوی طالبان صورت گرفته، در پاسخ به عملیات نظامی و هوایی امریکا علیه طالبان و نیز فشار  امریکا برپاکستان از بهر اتخاذ راهبرد جدید در برابر افراطگرایان که عملیات خویش را از خاک آن کشور اجرا می‌کنند، می‌باشد. هم‌چنان یونس فکور تحلیل‌گر مسایل سیاسی از کابل به "خبرگزاری صدای آلمان" چنین اظهارداشت: «هدف طالبان تقلیل فشارها برپاکستان بوده تا آنان بتوانند در برابر عملیات هوایی امریکا در افغانستان مقاومت کنند». با این حال، بعید است که واشنگتن سیاست خود را فقط بر اساس یک پیام تغییر دهد، او گفت: «امریکا گفت‌وگو با طالبان را تنها در صورتی می‌بیند که تغییر واقعی در وضعیت امنیتی مشاهده گردد».منبع: (خبرگزاری صدای آلمان)

این واضح است که فشار امریکا بر پاکستان از بهر کشانیدن طالبان به پای میز مذاکره از سوی این کشور مکار و اشغالگر صورت گرفته است. اما واقعیت این است که وابستگی امریکا به پاکستان به هدف فشار بالای طالبان برای "گفت‌وگو" نشان دهندۀ ضعف امریکا و قدرت پاکستان است. اگر رهبری پاکستان  به اسلام وفادار می‌بود، ارتش پاکستان را به عوض این‌که درخدمت امریکای صلیبی قرار دهد، با قوت‌های جهادی که در پاکستان و افغانستان وجود دارند، دست به دست هم داده و امریکای اشغالگر را از منطقه بیرون رانده و به بی‌ثباتی پایان می‌دادند. با این روش بزرگترین عزت همانا تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت را نصیب می‌شدند.

عثمان طه

ادامه مطلب...

(ترجمه)

زن غربی در رسانه‌های مختلف، اعم از فیلم‏ها و میزگردها به‏عنوان زن توانا، خوشبخت و مؤفق نمایش داده می‏شود؛ زنی‏که زنده‏گی آرامی داشته و تمام حقوق و آزادی‌هایش تضمین شده‏است و زنی‏که به مساوات در بخش تعیینات دولتی دست یافته‏ است. زن غربی به‏خاطری به همۀ این مزایا دست یافته است که در جهانی متمدن زنده‌گی می‏کند، که سکان‏دار آن نظام سرمایه‏‏داری با عقیدۀ سیکولریستی می‏باشد، عقیده‏ای که نقش دین را از نظام‏های مختلف زنده‏گی جدا نموده، انسان را از تمام قیود و ضوابط شرعی ربانی کاملاً رها نموده و در عوض آن قوانین وضعی را بر وی حاکم نموده است، تا جایی‏که مصالح مادی انسان را بر وابسته بودن‌اش به تمام ارزش‏ها، ترجیح داده است.

سرمایه‏داری به شکل افراطی و جنون‏آمیزی انسان را به اشباع میزان زیادی از تمایلات، شهوات و لذت‌های فزیکی، تشویق می‏کند. غربی‏ها با شکستن ضوابط و ارزش‏های زنده‌گی با هم رقابت نموده و آن‏را قلۀ خوشبختی می‏نامند. کسی‌ را که حامل چنین دیدگاهی در زنده‌گی است-دیدگاه رهایی از تمام قید و بندها- در حالی می‏یابی که در راه رسیدن به تمایلات‏اش از آزار دادن کسی باک ندارد. تمایل به غلبه یافتن بر دیگران، ظلم، ترور و تعذیب دیگران همه جزء تفکیک ناپذیر عقیدۀ رقابتی آن است و تمام هم‌وغم‏اش لذت بردن و اشباع غرایز است، و این در حالی است که طرز تفکراش بر اساس این‌که بقاء برای قوی‌ترها ممکن خواهد بود، استوار است و تجربۀ لذت جدید تحریک کننده و غیرمعمول، میزان مؤفقیت‏اش را در زنده‌گی تعیین می‏کند.

برجسته‌ترین اصل در سرمایه‏داری، نظام اقتصادی‌اش می‏باشد؛ نظامی‏که همواره انسان را به منظور دست‏یافتن کمیت زیادی از لذت-بر اساس طرز فکر بقاء به قوی‌ترین‏ها ممکن خواهد بود- به کسب ثروت سریع و بی‌رویه، تشویق می‏کند. اما قشر مظلوم و ضعیف، که اغلب آن‏را زنان، اطفال و سال‏مندان تشکیل می‏دهند، به مثابۀ صفرها در سمت چپ و بار دوش جامعۀ سرمایه‏داری اند؛ نظامی‏که زنده‏گی را به حساب‏های اقتصادی محض تبدیل نموده است. اگر زن و مرد به منظور دوام منظومۀ اقتصادی سرمایه‏داری، همه‌روزه از ساعت ۸صبح الی ۵عصر به‏منظور کار بیرون نشوند، پس از کجا خوردونوش خویش را مهیاء خواهند کرد و به کجا مسکن گزینند و آیا درمان و آموزش را دریافت خواهند کرد؟ دولت توجهی به امور مردم ندارد و  نظامی‌که تطبیق می‏گردد، به خدمت مصالح افراد گماشته شده و آزادی‌های فردی را حمایت می‏کند؛ مگر مشکلات جامعه را حل نمی‏کند. وقتی مسلمان‏ها پیشرفت‏های علمی و اقتصادی غرب را می‏نگرند، شگفت‌زده می‌شوند؛ اما از این‏که ایدیولوژی سرمایه‏داری به انسان اجازه داده که در عوض الله سبحانه وتعالی قانون بسازد،‌ غافل اند.

سرمایه‏داری توطئه ددمنشانه و خبیثی است به‏طور عام بر انسان و به‏طور خاص به زن؛ چنان‏چه زن را مجبور می‏نماید تا همانند مرد زنده‌گی کند و آن‏گاه ادعاء می‏کند که حقوق‌اش را اداء نموده است؛ در حالی‏که دولت از آن به‌سان کالای تجارتی استفاده کرده و در تزریق اموال به بازارهای مالی و مصرف کننده سود می‏برد و آن‏را در دسترس و محیط کار مرد قرار داده است. چنان‏چه در نظام سرمایه‌داری مرد، زن را ابزاری برای لذت جستن می‏داند. ازین رو فشارهای ‏معیشتی و اوضاع بحران زدۀ اقتصاد سرمایه‏داری؛ تمایل و تعامل مرد با زن را پیچیده کرده است. از طرفی هم، برانگیختن متداوم غریزۀ بقای نوع مردان به‏خاطر برهنه بودن زنان، سبب گسستن روابط زناشوئی شده و همۀ اين افکار و مفاهیم دیدگاه مرد به زن را در غرب سرمایه‏داری، دیدی تهی از احترام گردانیده است تا جائی‏که در اروپا، امریکا و سراسر جهان، پدیدۀ خشونت علیه زنان را به شکل فزایندۀ گسترش داده است.

به گزارش "اسکای نیوز عربی": «پژوهش‏های جدیدی‌که سازمان بین‌الملل و دولت مکزیک نیز آن‏را نشر نموده اند، از آمارهای ترسناک و مرگ‏باری علیه زنان، پرده برداشت. چنان‏چه این آمار اشاره به قتل ۲۷۴۶زن مکزیکی در سال ۲۰۱۶م دارد و این معادل ۷کشته در روز است، و این رقم ۱۸ درصد افزایش را نسبت به سال ۲۰۱۵م،که ۲۳۲۴ زن به قتل رسیده بودند، نشان می‏‏دهد.»

غرب استعمارگر کافر، با نشر نظام کثیف سرمایه‏داری و با تطبیق قوانین وضعی، با اِعمال تسلط خویش بر سرزمین‌های اسلامی و تطبیق این نظام بی‌ارزش و سطحی، که مانع بیداری فکری مناسب و زنده‏گی با ثبات گردیده است، علی‌السویه به مرد و زن، مرتکب جفا گردیده است.

در نومبر ۲۰۱۶م، روزنامۀ "وقائع" گزارشی را به نشر رساند که در آن آمده بود: «آمارهای جهانیی‌که از سوی سازمان جهانی صحت به نشر رسیده اشاره به این دارد که در اطراف جهان، از هر سه زن(۳۵درصد) یکی در زنده‏گی خویش توسط دوست پسر‌ش در معرض خشونت قرار گرفته و یا هم از طرف دیگران مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، که اغلب این خشونت‌ها از طرف دوست پسرش بوده است. به طور میانگین در تمام جهان، ۳۰درصد از زنانی‏که با دوست پسران‌شان ارتباط داشتند، به طور واضحی مورد خشونت جسمی یا جنسی قرار گرفتند. در عرصه جهانی نیز، نسبت قتل زنان توسط دوست پسران‏شان به ۳۸درصد رسیده است.»

به نقل از "ساسا پوست": «در پایان سال ۲۰۱۶م رسانه‏های امریکایی نسبت درصدی را به نشر رساندند که بر افزایش خشونت علیه زنان از طرف نزدیکان‌شان، تأکید داشت. چنان‏چه این گزارش صراحت داشت که از بین ۵زن، چهارتن‌شان در معرض خشونت خانه‏گی قرار گرفتند. در هر سال تقریباً ۵ملیون تن از زنان توسط شریک زنده‏گی خویش، مورد شکنجه و خشونت قرار گرفته و سه تن از آن‏ها توسط دوست پسر یا شوهر خویش به قتل می‏رسند.» این چنین احساس وحشتی‌که زن غربی را فراگرفته از طرف نزدیک‏ترین اشخاص وی است.

پدیدۀ خشونت علیه زن، نتیجۀ حتمی و طبیعی جوامع و کشورهایی است که بر اساس جدائی دین از امور زنده‌گی زیسته و برای ده‏ها سال قوانین وضعی غربی را بالای خویش تطبیق نمودند و با آن‏هم از ادارۀ امور بشر عاجز اند؛ زیرا سرمایه‏داری از انسان ابزاری برای اشباع لذت‎‏‌های جسمی می‏سازد. هم‏چنان تمام تلاش‏های دعوت‏گران حقوق زن، در تحقق اهداف‌شان به ناکامی منجر شد. چه حقوقی برای زنان داده خواهد شد؛ در حالی‏که آن‌ها همواره در تهدید شکنجه و قتل قرار دارند؟!

در مورد این‏که بدانی زن غربی نه خوش‏بخت است و نه هم قوی، کافی است، آمار هایی را جستجو کنی که ارقام سالانۀ حوادث انتحار زنان غربی را بیان می‏کند، تا وسعت بدبختی و عدم رضایت‌شان را بر اوضاع فعلی بدانی، که این آمار وحشت‏ناک فقط در زمان تسلط نظام سرمایه‏داری بر جهان، به ثبت رسیده است. از سوی دیگر، زن غربی اسلام آوردن را راه‌گریزی برای خویش یافته است؛ چنان‏چه صدها هزارتن از زنان غربی به اسلام گرویدند تا از ذلت سرمایه‏داری کفر و سوء استفاده از کرامت خویش نجات یافته و حلاوت ایمان، عفت و پاکی را کسب کنند، تا شیوۀ زنده‏گی سیکولری منحط را از بین برده، اخلاق خود را ارتقاء دهند و حقوق خویش را مطابق ضوابط و احکام شرعی تضمین کنند.

دیدگاه شخص از زنده‏گی، انسان و کائنات است که او را رفعت و بیداری فکری می‌دهد و یا هم بر عکس او را تنزل داده و از وی انسانی منحط می سازد. تنها با اسلام است که بشریت ارتقاء می‌کند و برای زنان مسلمان همین افتخار کافی است که الله سبحانه وتعالی حقوق‌شان را تضمین نموده و وظایف شان‏را مطابق فطرت‌شان تعیین نموده است. سرور ما حضرت محمد صلی الله علیه وسلم وصیت نمودند که به نیکوئی همراه زنان بر خورد شود و نیز خلیفۀ مسلمین به‏خاطر دفاع از حرمت یک زن، لشکر عظیمی را به حرکت در آورد.

نویسنده: غاده محمد حمدی

ادامه مطلب...

درگذشت یکی از حاملین دعوت

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

﴿مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾

[احزاب :٢٣]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با الله (سبحانه و تعالی) بستند، صادقانه ایستاده‌اند؛ برخی از آنان پیمان خود را به آخر رساندند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و برخی دیگر در انتظار اند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود راه ندادند.

الحاج اسحق احمد ابراهیم العاصل(ابو احمد) یکی از داعیان مخلص حزب التحریر که پیوسته عمرش را در حمل دعوت به خاطر احیای خلافت راشده اسلامی به منهج نبوت سپری نمود، به عمر ۸۹ سالگی در گذشت. حاجی اسحق احمد ابراهیم یکی از داعیان مخلصی است که در راه الله سبحانه و تعالی سختی‌های بی‌شماری را از سوی دشمنان و ددمنشان متحمل شده است. او در دوران دعوتش به اسلام تحت پیگرد و ظلم قرار گرفته و توسط رژیم استبدادی اردن  و رژیم آل_سعود به مدت دو سال زندان محکوم گردید و حتی به جرم دعوت به اسلام از سرزمین حرمین تبعید شد. برادر  اسحق (رحمه الله) در راستای ابراز حق چنان استوار بود که از سرزنش هر ملامت‌گری هراسی به دل نداشت. و با این حال، قلب بسیار لطیف و مهربان داشت به نحوی که هرگاه از خلافت سخنی در میان می‌آمد، به ګریه می‌افتید.

بناً، از الله سبحانه و تعالی می‌خواهیم وی را غریق رحمت نموده و مانند پیامبران، صدیقین، شهدأ و صالحین جنت الفردوس را مکان ابدی‌اش قرار دهد. و هم‌چنان از الله سبحانه و تعالی تمنا داریم تا خانوادۀ مرحوم را صبر جمیل و اجر جزیل نصیب نموده و  ما را در راستای پیش‌برد دعوت استوار نگه دارد و از گناهان و اشتباهات ما در گذرد.

﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾

[بقره :١٥٦]

ترجمه: همانا ما از آنِ الله(سبحانه و تعالی) هستیم و به سوی او باز می‌گردیم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

رژیم مستبد اردن از ظلم و ستم علیه شباب حزب التحریر دست بردار نیست

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

پس از این‌که پروندۀ قدس توسط رژیم اردن به طاق نسیان گذاشته شد، حزب التحریر ولایه اردن تظاهراتی را به منظور حمایت از قدس و تمامی فلسطین در اردن مبنی بر تصمیم امریکا در خصوص به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت دولت یهود، راه اندازی نمود. سازمان‌های امنیتی رژیم مستبد اردن به نسبت نفرت و عداوتی که علیه حزب التحریر و اعضای آن در دل داشتند، دو تن از اعضای این حزب را بنام‌های معتصم فایز السالم و علی وصفی حرب پس از تظاهرات مذکور از منطقۀ "مقبلین" در مرکز اردن شهر عمان دستگیر نمودند. از زمان دستگیری آن‌ها در زندان امنیت و پس از این‌که علی حرب را مورد لت و کوب بی‌رحمانه قراردادند، حتی به خانواده، اقارب و وکیل مدافع وی اجازه نداند تا با او دیدار و گفتگو نمایند.

حزب التحریر ولایه اردن، رژیم، دستگاه‌های امنیتی، رئیس اطلاعات عمومی و مأموران تحقیقاتی اردن را خطاب قرار داده و آن‌ها‌ را مسئول سلامتی و آزاد سازی برادر علی حرب و دیگر اعضای حزب التحریر، مردان شجاعی که به خاطر محاسبه این رژیم و افشأ سازی بی‌عدالتی‌ها، دسیسه‌ها، فساد و بی‌پروایی که برای تمام مردم این سرزمین آشکار است، زندانی شده اند، مردان غیور و واقعی این سرزمین و پیروان رسول الله ﷺ می داند.

حزب التحریر ولایه اردن از این‌که رژیم مستبد اردن اتهامات گوناگونی را علیه افراد مخلص این حزب که با گفتن حق مسیر درست را برای بیداری و نجات امت  و نیرو‌های مسلمان در اردن می‌پیمایند، متعجب نیست. زیرا این رژیم از لحاظ سیاسی در حال فروریختن است و از سوی دیگر، ناکامی حاکمیت و ظلم تاریخی‌ این رژیم علیه مردم این سرزمین بسیار به خوبی آشکار شده است و قطعاً که عرب‌های مکار و غیر عرب‌ها و یا هم  سیاست کاذبانۀ را که ارگان‌های امنیتی و رهبران اقتصادی که با ذهنیت‌ها و انگیزه‌های مادی گرایی فاسد سرمایه داری  به پیش می‌برند، قادر به بهبود بخشیدن آن نخواهند شد. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«إِنَّ اللهَ لَيُمْلِي لِلظَّالِمِ حَتَّى إِذَا أَخَذَهُ لَمْ يُفْلِتْهُ»

ترجمه: الله(سبحانه و تعالی) ظالمان را (در ظلم و سرکشی شان ) مهلت می‌دهد؛ اما، زمانی‌که غضب او تعالی آن‌ها را احاطه کند، هرگز از آن رهای نخواهند یافت.

حزب التحریر ولایه اردن با الله سبحانه و تعالی و مسلمانان اردن و تمام جهان تعهد می‌سپارد که هرگز از دعوت به سوی حق طبق روش پیامبر ﷺ باز نه ایستد و ذره‌ی از آن انحراف نکند. و در راستای دعوت به سوی حق از سرزنش هر ملامت‌گر کینه توز یا هم از ملامت هر ظالم و متکبر قدرتمند نمی‌هراسد؛ تا این‌که الله سبحانه و تعالی اسلام را بر تمام ادیان و عقایدی دیگر چیره گردانیده و امت اسلامی را توفیق پیروزی و توانمندی نصیب کند. و یا هم در راستای کار برای اعادۀ آن یا جانش را از دست می‌دهد یا در این رستا استوار و مخلص به الله و دینش خواهد ماند. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ * يَوْمَ لَا يَنفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ ۖ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ﴾

[غافر : ۵۱-۵۲]

ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می‌خیزند یاری می‌دهیم! روزی که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی‌بخشد؛ و لعنت الله (سبحانه و تعالی) برای آن‌ها، و خانه (و جایگاه) بد نیز برای آنان است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

کمپاین حزب‌التحریر-ولایه پاکستان تحت نام: "از دوستی با امریکا دست بردارید"

  • نشر شده در پاکستان

اسلام دوستی با امریکای متخاصم را منع نموده و به جهاد برای آزاد سازی سرزمین‌های اسلامی اشغال شده دستور می‌دهد

حزب‌التحریر-ولایه پاکستان کمپاینی را تحت عنوان "از دوستی با امریکا دست بردارید" در سراسر این سرزمین راه اندازی نمود. این کمپاین با توضیع برگه‌های تحت عنوان "حکام پاکستان در ظاهر با امریکا مخالفت می‌کنند؛ ولی خاموشانه در تلاش نجات استراتیژی امریکا اند " آغاز گردید. در کنار توضیع این برگه‌ها، تظاهرات و به خیابان ریختن‌ها در مساجد، بازار‌ها، محلات عامه و هم‌چنان از طریق تماس با نماینده‌های مردم، صورت گرفت.

هفده سالی پیش، مشرف خائن پایگاه‌ها و دهلیزهای هوایی را ایجاد نموده و کمک‌های لوجیستیکی و جاسوسی را فراهم نمود تا امریکا بتواند به افغانستان حمله نموده و سرزمین مسلمین را اشغال کند. او اسرار می‌نمود که وفاداری‌اش به امریکا و خیانتش به افغانستان به نفع پاکستان تمام می‌شود و مدعی بود که با تأمین منافع امریکا در افغانستان، پاکستان قادر خواهد بود تا منافع اقتصادی اش تأمین نموده و موضوع کشمیر را حل و فصل کند. با این حال، امروز ثابت شده است که پیوستن به امریکا در جنگ، زیان‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و تلفات زیادی انسانی را بر پاکستان وارد کرده است. ایالات متحده با اجازه دادن به هند، دشمن سرسخت پاکستان، حمایت پاکستان را برای جنگ "علیه تروریزم" تادیه نمود تا وارد خاک افغانستان گردد و با استفاده از آن به عنوان پایگاه نظامی فعالیت‌های مخربی را در  خاک پاکستان راه اندازی نماید؛ از سوی دیگر بیانیه کلبوشان یاداف این حقیقت را به خوبی ثابت می‌کند.

 پس از این همه دشمنی آشکار امریکا و ذلت و رسوایی که بر مردم پاکستان طاری گردیده است، حکام پاکستان، باید که از دوستی و هماهنگی شان  دست بردار می‌شدند، دیپلومات‌ها و پایگاه‌ها خصوصی و نظامی آن را از خاک‌شان بیرون می‌انداختند، خط سیر‌‌شان را با امریکا قطع می‌کردند و نیرو‌های مسلح پاکستان را برای جهاد بسیج می‌کردند تا به حضور کثیف امریکا در منطقه پایان می‌دادند. ولی این کار را نکردند؛ بلکه، برعکس، رهبری سیاسی و نظامی پاکستان، هنوز‌هم در تلاش است تا امریکا را با تمام معنی حمایت کند. بر اساس اعلامیه مطبوعاتی ISPR در ۷ فبروری سال ۲۰۱۸م دو صدو هشتیمن کنفرانس هیئت فرماندهان  تصریح کرد که دستاورد‌های سال‌ها تلاش و مبارزه علیه تروریزم بایستی در نظر گرفته شود... و در آخر افزود که منافع ملی باید که در هنگام مشارکت با سایر سهام داران برای صلح و ثبات منطقوی نگهداری شود.

ای مسلمانان پاکستان! وقت آن است که به ذلت و رسوایی جاری پایان دهید. و باید درک کنید که امریکا در مقابل چند هزار مجاهد افغان کوتاه آمده است. این است که امریکا می‌خواهد تا پای آن‌ها را به میز مذاکره بکشاند و با این حال، نیرو‌های مسلح پاکستان را مجبود می‌کند تا از طریق عملیات شان آن‌ها را به این کار مجبور کنند. و باید شما این را درک کنید که پاکستان و نیرو‌های مسلح آن بسیار به خوبی می‌توانند که امریکا را مجبور سازند تا دمش را در میان پاهایش قرار دهد. این برای پاکستان قطعاً که آسان است، مبنی بر این‌که دارای رهبری باشد که اسلام را با تمام معنی تطبیق نماید، از دوستی با امریکا روی گرداند و جهاد مقدس را علیه اشغال امریکا راه اندازی کند. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ﴾ 

[بقره:١٩٤]

ترجمه: چنانچه که بر شما حمله نموده و (هجوم آوردند) شما نیز مانند آن‌ها مقابله بالمثل کنید.

روی این ملحوظ، یگانه رهبری مخلصی که می‌تواند به چنین امری مبادرت ورزد تنها خلافت بر منهج نبوت است و بس. فلهذا، بر مسلمانان پاکستان لازم است تا دوشادوش حزب التحریر برای احیای خلافت اسلامی بر منهج نبوت آستین همت بر زنند. چی خوب است که از جمله مسلمانان مخلص و با وفای باشیم که این بشارت رسول الله ﷺ  در خصوص احیای خلافت اسلامی به دستان ما صورت گیرد. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«....ثُمَّ تَکُونُ خِلَافَةً عَلی مِنهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: .... سپس خلافت بر منهج نبوت قائم خواهد شد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

موفقیت¬های زنان یا گمراه‌سازی و تجارت با آنان؟

(ترجمه)

پنج موفقیت زنان سعودی در سال ۲۰۱۷م که جذاب‌ترین سرمقاله­های بسیاری از روزنامه­ها و وب‌سایت­ها قرار گرفت، تا هواداران خود را از لطف پادشاهان عربستان سعودی در حق زنان آن کشور خبر دهند:

اولین موفقیت، گرفتن مجوز رانندگی: ملک­سلمان بن ­عبدالعزیز در­ ماه­ سپتمبر۲۰۱۷م حکم سلطنتیی را صادر نمود که بر اساس آن زنان می‌توانند گواهی‌نامه­ی رانندگی داشته باشند.

دومین موفقیت، پایان ولایه(قیمومیت شرعی): ملک­سلمان در قرار تاریخی ماه ­می ۲۰۱۷م خویش چنین فرمان داده بود: «نیاز است اجراآت ویژه­ی زنان باز­نگری شده و ­ادارات مربوطه در تعامل با زنانی‌که می­خواهند در آن­جاها استخدام شوند، در خدمات مقدماتی ارائه شده برای آنان باید تمام شرایطی‌که موافقت ولی(قییم شرعی) را برای استخدام آنان الزامی ساخته، با روشن ساختن اساس قانونی آن، برداشته شده و این اجراآت از تاریخ صدور فرمان مذکور باید در خلال سه ماه تکمیل گردد.»

سومین موفقیت، شرکت زنان در­بازی­ها و ­میدان­های ورزشی: ترکی­آل­الشیخ رئیس اداره­ی کل ورزش در ریاض در ماه اکتوبر اعلام کرد: «کار آماده‌سازی سه استدیوم ورزشی در ریاض و جده شروع شده و ­برای ورود خانواده­ها با ­توجه با ملاحظات ویژه­ی خود، الی آغاز ۲۰۱۸م آماده خواهد شد.»

چهارمین موفقیت، انتصاب زنان در پست­های ارشد رهبری: در­ماه مارچ ۲۰۱۷م مجلس شورای سعودی به اشتغال زنان در وزارت دفاع ملی برای انجام خدمات حمایتی و به دادن مسکن برای نظامیان بازنشسته توافق کرد. این توافق شامل یک پیشنهاد بود که توسط کمیته­ی امنیت شوراء، ارائه شده بود. مبنی بر اظهارات مقامات عربستان سعودی، در ماه سپتمبر ۲۰۱۷م، برای اولین بار یک زن در یکی از پست­های ارشد دولتی منصوب شد. فهد بن­ محمد­الجبیر مسئول مناطق شرقی و ایمان بنت عبدالله الغمادی را به حیث معاون شهردار ولایت الخبر انتصاب و ریاست تکنالوژی معلوماتی و خدمات مربوط به بخش زنان را به عهده­ی وی گذاشت. ایمان اولین زن سعودی بود که این منصب را در کار شهرداری اشغال نمود.

پنجمین موفقیت، جلوگیری از سوء­استفاده‌ی زنان: داکتر­ عواد بن ­صالح­العواد وزیر اطلاعات و ­فرهنگ، در ماه دسمبر۲۰۱۷م دستورالعملی را صادر نمود که بر ­اساس آن پخش هرگونه سریال یا برنامه‌ای که شامل سوء­استفاده صریح یا ضمنی از زنان این کشور یا هر طیف دیگری باشد، ممنوع است. این وزارت در نشریه­ای که در صفحه­ی توییترش منتشر کرد، بر این تأکید داشت: «هرکانالی­که به ارتکاب اعمال مخالف این دستور­العمل دست بزند، نظام تخلفات آن­را بی­جواب نخواهد گذاشت.»

اما موفقیت‌هایی‌که ادعاء می‌شود، در واقعیت جز گمراه‌سازی و دور­ساختن زنان سعودی از احکام دین‌شان چیزی دیگری نیست. آن­ها می­خواهند تا ­زنان­ گمان کنند­ که این تغییرات دست‌آورد­های می­باشد که سیکولریزم برای‌شان اهداء کرده است؛ سیکولریزمی‌که برای زنان جز ظلم و ستمگری و وحشت و تجاوز چیزی به ارمغان نیاورده است؛ چون باطل نتیجه‌اش نیز باطل می­باشد. زنان در طول ۱۴ صدسال تحت حاکمیت اسلام، از گران­ترین حقوق و از با­عزت‌ترین جایگاه خود به عنوان دختر، مادر، خواهر و همسر برخوردار بودند و زندگی عزت‌مندی در حمایت مردانی‌که در زندگی، دوستی و شفقت را برای‌شان اعطاء می‌کردند، قرار داشتند.

از دیر زمان­ است که تیر­های زهرآلود غرب، زنان مسلمان را هدف قرار داده است؛ چون غرب به خوبی می­داند ­که زنان پرورش دهنده­ی نسل­ها بوده و آن‌ها ستون فقرات خانواده­ها می­باشند. دشمنان در تلاش اند ­که این ستون در مورد احکام دین خود به شک افتیده، انصاف و عدالت اسلام را نادیده بگیرند. اکنون نوبت زنان سعودی فرا رسیده تا در مقابل اسلام تمرد کنند و ­از روی دروغ، بهتان و­ مغالطه برای‌شان دیکته شود­ که آن­ها قهرمانانی اند­ که در برابر ظلم و­ بی‌عدالتی قیام می‌کنند، و ­نیز این موفقیت‌های پنجگانه­ای که رسانه­ها در بیان آن‌ها نیز گلو پاره می‌کنند، اشاره بر این دارد­ که این موفقیت­ها در بدل پشت‌سر نهادن عقب‌ماندگی بدست آمده اند. این اشاره­ی خبیث و ­نا­جوان‌مردانه­ای که برای متهم ساختن احکام اسلام است، در حالی‌که اسلام از چنین واقعیتی بی‌زار می‌باشد.

سازمان دیده­بان حقوق‌بشر در ماه­ جولای سال گذشته در گزارشی‌که تحت­ عنوان "قانون ولایه(قیمومیت) مرد در سعودی؛ زنان مثل کسانی اند که در صندوق زندگی می­کنند" را منتشر کرد و در آن محدودیت­هایی را که گویا بر زنان سعودی تحمیل می‌شدند، محکوم نمود. این سازمان اشاره بر­ آن داشت که ریاض در طول بیش از ده‌سال برای رفع محدودیت­های تحمیل شده بر زنان، به یک سری از تغییرات ناچیزی روی آورده است که آن از جمله لغو قانونی است که زنان را برای استخدام شدن مجبور به کسب مجوز از ولی می‌نمود. (منبع: خبرگزاری روسیه­ی امروز)

 آن‌چه زنان در ­عربستان­ سعودی در ­زندگی‌شان برخی از محرومیت­ها را تجربه کرده اند، اسلام از آن‌ها بی‌زار است. این زندگی را حکام و علمای که بدون کدام فقاهت شرعی فتوا­های عجیب و غریب می­دادند، برای زنان به ارمغان آورده بودند. حکام و ­علمای درباری سعودی بودند ­که بر زنان ظلم نمودند؛ نه دین آن­ها. چگونه ممکن است دین آفریدگار آنان، ایشان­را از چیز­هایی محروم سازد که نافرمانی خالق‌شان را در پی داشته باشد؟! پس آن‌چه­ که دردناک است، این است­ که زنان به حالت زیان­باری بر این افتخار ­دارند ­که امتیازات به دست آمده از دست­آورد سیکولریزم بوده و به‌طرف اسلام به دیده­ی انتقادانه و گلایانه می‌نگرند، حال‌آن‌که الله سبحانه و­تعالی بهترین احکام را برای زنان بخشیده تا از عزیزترین و گرامی‌ترین زندگی برخوردار باشند.

 اما اعمال شرم‌آور و تأسف‌‌باری‌ را که امروزه پادشاهان سعودی و علمای درباری آن تحت عنوان توان‌مندسازی زنان انجام می‌دهند، شرم‌شان تا­ هزاران سال قابل جبران نیست. آیا با این دست‌آورد­ها، زنان حقوق و شرافت خود را به دست آورده و به آرامش، امنیت و شادی دست می‌یابند؟! آیا به­چنین موفقیت­ها وضعیت اقتصادی زنان تغییر کرده و بر فقر و فشار زندگی خود فایق می­آیند؟!

با وجود فقدان معلومات، بنابر گزارش‌های غیررسمی و به نقل از شبکۀ الجزیره زیر عنوان، "عربستان سعودی و پارادوکس فقر در کشور طلای سیاه" برخی اقدامات دولتی از جمله اختصاص بودجه‌ی عمومی کشور سعودی در سال ۲۰۱۴م به مبلغ ۲۹ ملیارد ریال سعودی معادل ۷.۷ ملیارد دالر به پروژه‌ی مقابله با فقر، هنوز هم در وضعیت زندگی مردم کدام تغییراتی اساسی رونما نگردیده و پدیده‌ی فقر و بیکاری هنوز پابرجاست. در حالی‌که سازمان عمومی ثبت احوال نفوس تأکید بر این داشت که آمار بیکاری در عربستان سعودی در سه ماه اخیر سال ۲۰۱۷م، به ۱۲.۸ درصد تورم پیدا کرده است.

آیا با این موفقیت‌ها، دیگر در سعودی ما شاهد هیچ قضیه‌­ی طلاق نخواهیم بود؟! حال­آن‌که آمار روزانه­ی طلاق در سعودی به ۱۲۷ طلاق، به حد اوسط ۵ طلاق در ساعت می‌رسد. و یا دیگر مجردی­های دائمی دختران سعودی به پایان خواهد رسید؟! حال­آن‌که شمار دخترانی‌که به دلیل مساعد نبودن زمینه­ی ازدواج، به درازمدت در خانه­ی پدران خویش به­سر می­برند، تعدادشان به ۲۲۷.۸۶۰ رسیده است و اکثر این دختران بیش از ۳۲ سال سن دارند. (منبع: سازمان عمومی ثبت احوال نفوس)

آیا این همان چیزی است که زنان سعودی آرزویش را دارند؛ رانندگی موتر­ها، حضور در مسابقات فوتبال و کسب مقام‌های دولتی؟! آیا این خواسته­­های زنان مسلمان در عربستان سعودی و سایر سرزمین­های اسلامی می­باشد؟! زنان مسلمان به این شعارهای پر زرق‌و‌برق فریب نخواهند خورد؛ چرا که آن­ها به نادرستی این شعار­ها پی­برده و به خوبی می­دانند که در پشت این شعارها هیچ خیری نهفته نیست، بلکه تنها چیزی‌که از حقوق و حیثیت آنان پاسداری می­کند و در نتیجه خیرشان را تضمین می‌نماید، حاکمیت شریعت پرودگارشان می‌باشد و بس. رسول الله صلی الله علیه وسلم می­فرمایند:

«خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ، وَأَنَا خَيْرُكُمْ لِأَهْلِي، مَا أَكْرَمَ النِّسَاءَ إِلاَّ كَرِيمٌ، وَلَا أَهَانَهُنَّ إِلاَّ لَئِيمٌ»

(رواه ترمزی)

ترجمه: بهترین شما کسی میباشد که در رفتاربا خانوادهاش بهترین است. من در رفتارم با خانواده بهترین شما هستم. زنان را کسی احترام میورزد که خود محترم است، زنان را کسی اهانت روا می­دارد که خود پست و ذلیل است.

 بنا­بر ­اين، زن مسلمان باید سقف خواسته‌هایش را بر این بناء کند که جز حاکمیت شریعت پروردگارش، چیزی دیگری توقع نداشته باشد.

نویسنده: زینت الصامت

ادامه مطلب...

﴿مثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا﴾ Featured

مثل كسانى كه عمل به تورات بر آنان بار شد و بدان مكلف گرديدند آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتاب‌هايى را برپشت مى‏كشد.

(ترجمه)

سوال بسیار ساده است: این نیروها، شبه‌نظامیان و سازمان‌ها برای چه می‌جنگند؟ از سوریه تا یمن و لیبیا، مصر و عراق؟ کی، کی را می‌کشد و چرا؟ بوضوح نیروهای کشورهای کفری؛ مثل: امریکا و هم‌پیمانانش و روسیه، به کشتن مسلمانان اهتمامی نکرده و به هرجایی که حمله می‌کنند، بدون کدام انسانیت و ملاحظه‌ اخلاقی در گسترش ویرانی و خرابی درنگ نمی‌کنند؛ اما چیزی‌که مبهم، ناعادلانه و نامفهوم است، خون‌ریزی‌های است که نیروهای مسلمان در یمن، عراق، سوریه، مصر و ترکیه به اجابت دستورات حکامی که در عوض هدایات باداران غربی استعمارگر خود انجام می‌دهند.

شبه‌نظامیان کُرد در سوریه و عراق برای تأسیس منطقه‌ سیاسی خود می‌جنگند، آرزوی تحمیل یک موجودیت مستقل ملی در نقشه‌ منطقه را دارند که توسط بریتانیای استعمارگر بالای خرابه‌های دولت خلافت رسم شده بود، و به خاطر این منظور نزدیکی با شیطان‌های  موجود چه انگلیس، امریکا و یا حتی دولت یهود باشد، برای شان پروایی نمی‌کند! اگرچه نیاکان شان صفحات قهرمانی را در شکست‌دادن حملات صلیبی به ثبت رساندند که با جوهر نور نوشته شده است. از سوی دیگر، اردوغان ادعا می‌کند که به منظور تأمین امنیت ملی ترکیه، نیروهای ترکی باید خون مسلمانان را در مناطق کُردنشین در شمال سوریه و عراق بریزد، با دانستن این‌که اجداد همین نیروهای بزرگ، پرچم جهاد را برای قرن‌ها به منظور بلند نگهداشتن کلمة‌الله حمل کردند، تا آن‌که دوبار شهر ویانا مرکز اتریش فعلی را محاصره کردند.

شبه‌نظامیان یمنی به هدف دستیابی و کنترول قدرت و دولت بدون توجه به حرمت خون مسلمانان با یکدیگر می‌جنگند. آنها توسط حکام شرور و جنایت‌کار در ایران و ائتلاف به اصطلاح عربی به رهبری آل سعود حمایت می‌شوند، هریک از آنها به آتش جنگ نفت می‌‌پاشند و حمایت بیشتری از ماشین‌های جنایت‎‌کار جنگی می‌نمایند، ماشین‌هایی که یمن خوشبخت را که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم از مردم آن به عنوان مردم عاقل و با ایمان توصیف کرده است، به بستری از خرابی و ویرانی تبدیل کرده‎‌اند.

در مصر، حاکم جنایت‌کارش نه تنها به انداختن ده‌ها هزار مسلمان به زندان‌ها و شکنجه آنها بسنده نکرده، بلکه اردوی آن کشور را که اجداد شان موج وحشی تاتارها را در جنگ بزرگ عین جالوت در هم کوبیدند، به سمت عملیات کشتار و ویرانی در سینا فرستاده و به انجام تعهد به تأمین امنیت یهودیان و انجام هدایات واشنگتن، به جای آزادکردن سرزمین اسراء و معراج از بی‌حرمتی یهودیان، و پاک کردن سرزمین‌های اسلامی از نیروهای صلیبی که ترویج کننده فساد در آنها هستند، مصروف است.

در سوریه، ایران و متحدانش از شبه‌نظامیانی حمایت می‌کنند که در ریختن خون مسلمانان با نیروهای اشغالی روسیه در رقابت است، زیر نعره‌های دروغینی که امام حسین (رضی الله عنه) خود را از آنها جدا کرده است.

ای مسلمانان!

قادر مطلق الله سبحانه وتعالی، شما را به وحدت کلمه ملزم گردانیده و از نزاع نهی کرده است:

﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ

[الانفال: 46]

ترجمه: از الله و پیامبرش اطاعت کنید و با یکدیگر به نزاع برمخیزید که ناتوان شوید و مهابت و قوت شما برود.

 و از ریختن خون ناحق نهی کرده است، طوری‌که در حدیث صحیح آمده است:

«لا تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّارًا يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ»

(وراه بخارى)

ترجمه: بعد از من كافر نشويد تا با جنگ وخونريزی گردن يكديگر را بزنید.

هم‎‌چنان او سبحانه وتعالی مسلمانان را از این‌که غیرمسلمانان را متحدان شان بگیرند و پیروزی آنها را جستجو کنند، منع کرده است،  چه رسد به این‌که در حمایت از آنان مسلمانان را بکشند. در حدیث صحیح آمده است که پیامبر صلی‌الله علیه وسلم با اشاره به خانه کعبه فرمودند:

«وَالّذِی نَفسُ مُحَمّد بِیَدِهِ، لَحُرمَةُ المُؤمِن اَعظَمُ عِندَاللهِ حُرمةُ مِنک»

ترجمه: قسم به ذاتی که نفس محمد در دست اوست، حرمت مؤمن در نزد الله بزرگ‌تر از تو است.

پس شما را چه شده است؟ چرا شما در مقابل حکامی که شب و روز آشکارا خیانت می‌کنند خاموش هستید، با کفار دوستی می‌کنند و در ریختن خون و ویرانی سرزمین مبالغه می‌کنند و مانع تطبیق قانون الله سبحانه وتعالی می‌شوند، درحالی‌که شریعت از شما می‌خواهد که جلو آنها را بگیرید و جنایات شان را پایان ببخشید.

مسوولیت اول از کسانی است که در قدرت هستند و شما را حمایت می‌کنند، کسانی‌که می‌توانند، آنها را از اشتباه باز دارند و سبب تغییر شان شوند، و بر علما است؛ وارثین پیامبر صلی الله علیه وسلم، گفتن سخن حق در مقابل این ظالمین که هیچ تعهد و عزتی برای مؤمنان در نزد شان محترم نیست.

الله سبحانه وتعالی ما را از گرفتار شدن به چیزی‌که بنی‌اسرائیل بدان گرفتار شد هشدار می‌دهد، قسمی‌که او سبحانه وتعالی آنها را تشبیه می‌کند به:

﴿مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا

[جمعه:5]

ترجمه: مثَل کسانی که تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمی‌کنند، مثَل آن خر است که کتاب‌هایی را حمل می‌کند.

بعد از این‌که آنها قانون او تعالی را رد کرده از تطبیق، توسل به آن و پخش آن قانون و رهنمایی هایش بازگشته و آن را پنهان کردند. بنابر این، او آنها را به خر تشبیه می‌کند که کتاب‌ها را حمل می‌کند؛ ولی از آن هیچ نفعی نمی‌برد. به خاطری‌که او از کتاب‌ها چیزی درک نمی‌کند و از این‌رو از ارشادات کدام فایده‌ای نمی‌برد. الله سبحانه‌و‌تعالی برای ما مثال آنهایی را می‌آورد که قبل از ما بودند تا ما توجه داشته باشیم و حمل کنیم چیزی را که الله سبحانه وتعالی برای مان آشکار کرده است، و چه چیزی را برای مان مرحمت کرده است. ما باید محتاط باشیم که به این اعمال خفت‌آور گرفتار نشویم و باید تکلیف خود را با بردباری در مقابل تمام محدودیت‌ها انجام دهیم، وگرنه آیات الله سبحانه وتعالی قادر مطلق و حکیم را تکذیب کرده‌ایم. بنابر این، او سبحانه وتعالی آیت را با این گفته نتیجه‌گیری می‌کند:

﴿بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

[جمعة:5]

ترجمه: بد مثَلی است مثَل مردمی که آیات الله سبحانه وتعالی را دروغ می‌شمرند و الله ستمکاران را هدایت نمی‌کند.

پس به دعوت الله سبحانه وتعالی لبیک بگویید، زمانی‌که او شما را به احیایی مجدد خلافت دعوت می‌کند، ریسمان حکامی که با دشمنان الله، دین و مذهب یکجا شده‌اند را قطع کنید، و با کسانی‌که به دنبال زندگی اسلامی با تأسیس خلافت بر منهج نبوت هستند کار کنید:

﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[أنفال:24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، چون الله و پیامبرش شما را به چیزی فراخواندند که زندگی تان می‌بخشد، دعوت‌شان را اجابت کنید.

داکتر عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه