- نشر شده در ویدیوها
حزب التحریر-ولایه سوریه راهپیمایی را در پیوند به رد کنفرانس آستانه، حمایت از مجاهدین راستین و دعوت به پروژه سیاسی حزب( تأسیس خلافت ) به روز جمعه، 2 محرم الحرام 1439 هـ مطابق با 22 سپتمبر 2017م براه انداخت.
حزب التحریر-ولایه سوریه راهپیمایی را در پیوند به رد کنفرانس آستانه، حمایت از مجاهدین راستین و دعوت به پروژه سیاسی حزب( تأسیس خلافت ) به روز جمعه، 2 محرم الحرام 1439 هـ مطابق با 22 سپتمبر 2017م براه انداخت.
گوشه از فعالیات ها ، تظاهرات ها و راهپیمایی های گسترده ای که حزب التحریر ولایه سوریه به هدف رد نمودن کنفرانس آستانه ، مداخله ترکیه ، ارتش وطنی ( ملی ) و تقاضای پافشاری فقط بر پروژه و طرح اسلامی ( تأسیس خلافت ) و باز نمودن جبهات . روز جمعه 02/محرم الحرام 1439.ه مطابق با 22سپتامبر 2017.م
حزب التحریر ولایه تونس تظاهراتی را در مسجد "صفاقس" به هدف نصرت مسلمانان روهنگیا (اراکان برما) براه انداخت. تظاهرات مذکور با سخنان استاد محمد کشیده از مسجد آغاز یافت.
خبر:
این روزها در شبکههای اجتماعی افغانستان ویدیوی یک جوان هراتی دست به دست میشود که قبل از خودکشیاش ویدیویی در فیسبوک خود به جا گذاشته و علت خودکشیاش را ذکر کرده است. این جوان در توضیح علت خودکشی خود در این ویدیو میگوید که جهت رفع هرگونه سوءتفاهم و غلطفهمی، میخواهد واضح سازد که به دلایل عاطفی این تصمیم را نگرفته است، نه عاشق بوده، نه هم مشکل مالی داشته؛ بلکه یکنواخت بودن زندگیاش باعث این تصمیم وی گردیده است. او توضیح میدهد که راههای مختلفی را آزموده و چندین بار به سفر رفته تا زندگی برایش یکنواخت نباشد، اما تأثیری نداشته است.
تبصره:
جای تفکر و پرسش است که: چه چیزی یک جوان عاقل و بالغ را که همه چیز دارد، وادار میکند که به زندگی خود پایان دهد؟ "مگر وی از زندگی چه میخواست!". پول، زیبایی، امکانات، ... همۀ اینها را داشت، پس چرا دست به خودکشی زد؟
خودکشی در افغانستان به دلیل ورود سیل آسای افکار غربی ـ سیکولریستی افزایش یافته، طوریکه، تنها در ولایت هرات در شش ماه گذشته 300 مورد خودکشی به ثبت رسیده. ولایت هرات به دلیل نزدیکی با کشور ایران بیشتر مورد تهاجم مفکورههای غربی است. فرهنگ غرب این طرز دید را به انسان القاء میکند که زندگی را از دید خوشبختی و لذت بنگرد و برای رسیدن به این خوشی دست به کارها و تجارب مختلف بزند. تأثیرات این مفکورۀ پوچ و غیرانسانی که در این شانزده سال به تمام عرصههای زندگی ما سرک کشیده، کم کم میرود تا نتایج زیانبار اش را برملا سازد. خودکشی جوان هراتی به دلیل خستگی از زندگی، مشت نمونهی خروار از تأثیرات همچو مفکورههای شوم است.
طرز دید خوشبختی و لذت نسبت به زندگی باعث شده که تعدادی زیادی از جوانان را در دام خود گرفتار نماید و در نهایت زمانی که به این خوشی و سعادت خیالی نرسند و هیچ کدام از این اهداف بلند بالا و خیالی که در زندگی برای شان تعیین کردهاند در میدان واقعی زندگی اتفاق نیافتاد، پس در این صورت، برای آن جوانانی چه اتفاق خواهد افتاد؟ جواب آن ساده است آنان دلتنگ و ناامید شده، زندگی شان خستهکن میشود و به سادگی نقطهی پایان به زندگی شان میگذارند.
در حالیکه، در تاریخ معاصر افغانستان، مردم روزگار بسیار سخت و مشقتباری را تجربه کردهاند، پدر و مادر، دختر و پسر، خواهر و برادر شان را از دست دادند، ولی با آنهم امید به زندگی داشتهاند. همهای هست و بود شان به تاراج رفته، ولی دو باره از صفر شروع کرده اند، اما ناامید، افسرده و خسته نشدهاند.
همین روزها، که انفجار، انتحار، بمباران هوایی همه روزه از مردم ما قربانی میگیرد و جگرگوشههای شان را به خاک و خون یکسان میکند، اما با آنهم مردم به زندگی شان ادامه میدهند، و سراغ نداریم که کسی بخاطر کشته شدن نزدیکانش، یا به دلیل از بین رفتن ثروت و سرمایهاش دست به خودکشی زده باشد.
کمرنگ شدن نقش ارزش های اسلامی در جامعه افغانی باعث گردیده که مردم هدف زندگی خود را که اسلام برای شان تعیین کرده از یاد برده و رسیدن به خوشبختی و لذت و خوشگذرانی را هدف قرار دهند؛ قرار گرفتن خوشبختی و خوشی به یک هدف اصلی زندگی در کوتاه مدت میتواند زندگی را تا اندازهای جالب بسازد. اما این حالت مؤقتی و زودگذر بوده و در درازمدت انسان را به افسردگی و دلتنگی سوق میدهد.
چنانچه، تحقیقاتی که در مورد خودکشی صورت گرفته و عوامل مختلفی را محرک این کار دانسته اند، مانند: مسایل ناموسی، مشکلات خانوادگی، شکست در رقابت های اجتماعی و اقتصادی، ناامیدی، فقر، بیماری ها و فشارهای روانی، تنهایی، روزمره گی، هدف نداشتن در زندگی، شکست در عشق، اعتیاد به مواد مخدر و .... ولی علت اساسی را یک چیز گفته اند: بی ایمانی و عدم درک هدف زندگی.
سازمان صحت جهانی، آمار بسیار تکاندهنده در مورد میزان خودکشی در جهان منتشر کرده که نشان میدهد سالانه یک میلیون انسان دست به خودکشی میزنند و تخمین زده میشود که هر سال 10 تا 20 میلیون اقدام به خودکشی غیرکشنده صورت میگیرد. بر اساس گزارش این سازمان، در هشت کشور اروپایی، خودکشی افزایش یافته که یکی آن کشور سویس است. کشور سویس را در جهان الگو و نمونهی خوشبختی میدانند که از لحاظ درجه بندی میزان خوشی در جهان در مکان چهارم ایستاده است.
در گزارش آمده که خودکشی، سومین عامل مرگ و میر است، یعنی بیش از سرطان تلفات میدهد و در میان طبقه تحصیلکرده بیش از طبقه بیسواد واقع میشود. گزارش میافزاید کشورهایی که در حال از دست دادن ایمان اند، خودکشی زیادتر است.
مفکورۀ خوشبختی و خوشگذرانی همه روزه از راههای مختلف به اذهان مردم افغانستان تلقین میگردد. از طریق نظام تعلیمی و تحصیلی که هدف تحصیل را کسب منفعت و رسیدن به یک مقام خوب تعریف کرده، از طریق رسانهها با پخش افکار مزخرف که به انسان دید عیش و نوش و خوشگذرانی در زندگی را میدهد و از طریق حُکام و سیاستمداران که نظام سیکولریزم را در عرصه دولتداری تطبیق نموده و نقش خدا و ارزشهای دینی را در زندگی جمعی مردم دور ساخته و دین را یک امر خصوصی ساختهاند.
این حالت باعث شده تا مردم دچار تکالیف بیشمار روانی و فکری گردیده و برای رسیدن به سرابِ خوشبختی زندگی شان را به جهنم مبدل سازند. طوریکه همین اکنون 65 درصد مردم افغانستان را تکلیف روانی گرفته که یکی از دلایل آن دید لذت و خوشبختی نسبت به زندگی است. این دید باعث گردیده تا هزاران تن را که خوشبختی را در اقامت داشتن در بلندمنزل های اروپا میدانستند، غرق دریاها و ابحار کند. تعدادی دیگری را محکوم به زندگی حیوانی در کمپهای مهاجرین کرده، بعضیها را برده معاصر و کارگر پیش پا افتاده در غرب ساخته است. در ضمن، تعدادی هنوز شبها بیاد رفتن به اروپا و رسیدن به خوشبختی سر به بالین میگذارند.
اما سوال اینجاست که آیا لذت، امکانات و رفتن به اروپا میتواند خوشبختی و آرامش را در دنیایِ پر از هرج و مرج به ارمغان آورد؟ در این مورد تحقیقات معاصر خود اروپاییها نشان میدهد که در نيم قرن اخير، عاید و امکانات رفاهی مردم انگلستان، امريكا و جاپان به بيش از دو برابر افزايش يافته و زندگي شان وضعيت مطلوبي پيدا كرده است. حالا ديگر آنها خانههاي بزرگتري دارند و لوازم برقي، زندگي راحتتري را برايشان فراهم كرده است. آنها به مسافرتهاي خارجي ميروند و اجناس گران قیمت ميخرند. ولي نتايج حاصل از تحقيقات دانشمندان نشان ميدهد كه اين امكانات رفاهي باعث افزايش احساس خوشبختي در انسانها نشده، بلکه به افسردگی، دلتنگی، پوچی مردم افزوده و زندگی یکنواخت را به غرب ارمغان آورده که در نتیجه آن آمار خودکشی بلند رفته است.
ناگفته نباید گذاشت که مشکل خودکشی مشکل اسلام نیست، بلکه زادۀ افکار و نظام سرمایهداری است و همچو مشکلات در تاریخ اسلام بیگانه بوده است. چون اسلام به پیروانش وعدۀ بهشت در دنیا را نمیدهد و نه هم دنیا را سرای خوشبختی تعریف نموده؛ بلکه دنیا را گذرگاه آخرت میداند و خوشبختی واقعی یک مسلمان در جنت تمثیل میگردد. الله سبحانه و تعالی در مورد واقعیت دنیا میفرماید:
وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ [عنکبوت:64]
و این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست و بی تردید سرای آخرت، همان زندگی [واقعی و ابدی] است؛ اگر اینان معرفت و دانش داشتند [دنیا را به قیمت از دست دادن آخرت برنمیگزیدند.]
پس تعریفی را که اسلام از خوشبختی ارایه میکند همانا به دست آوردن رضای الله سبحانه و تعالی بوده و انسان خوشبخت کسی است که خالق اش از وی راضی گردد و به جنت برسد. پس داشتن ایمان و درک هدف اساسی زندگی یگانه گرۀ محکمی است که انسان را در پیچ و تاب حوادث زنده نگه میدارد و وی را از رفتن به سوی آینده؛ ناامید، دلتنگ و افسرده نمیکند و زندگی وی را از افتیدن به دام ابتذال، پستی، پوچی و یکنواختی وقایه میکند.
در کنار این، از زیبایی های اسلام این است که مسلمانان را به مثبت اندیشی، رحمت و مغفرت الله سبحانه و تعالی و بشارتهای جنت تشویق و ترغیب کرده است و ناامیدی را حرام قرار داده است. پیامبر همواره در دعاهایش از غم و اندوه، و ناتوانی و سستی به الله پناه میخواست.
در ضمن، زمانیکه مسلمانان در زندگی دامنگیر مشکلات و کمبودیها گردند، آنها این را به خوبی درک میکنند که چطور با احکامی که الله سبحانه وتعالی برای شان نازل کرده به این مشکلات فایق بیایند. اگر در زندگی مسلمان مشکل یا مصیبتی وارد میگردد، در مقابل برای وی اجر نصیب میگردد. چنانکه از پیامبر رحمت صلی الله علیه وسلم روایت است:
«مَا يُصِيبُ الْمُسْلِمَ مِنْ نَصَبٍ وَلاَ وَصَبٍ وَلاَ هَمٍّ وَلاَ حَزَن وَلاَ أَذًى وَلاَ غمٍّ، حتَّى الشَّوْكَةُ يُشَاكُها إِلاَّ كفَّر اللَّه بهَا مِنْ خطَايَاه»
مسلمان دچار هیچگونه خستگی، بیماری، نگرانی، ناراحتی، گرفتاری و غمی نمیشود، مگر اینکه الله به وسیله آنها، گناهانش را میبخشد. حتی خاری که به پایش میخلد باعث کفاره گناهانش میشود.
پس با این بشارت و امیدی که اسلام به پیروانش میدهد و هدف وی را در زندگی بصورت درست و واقعی ترسیم نموده، چگونه امکان دارد تا کسی درگیر روزمرهگی و یکنواختی در زندگی گردد و سرحدش به خودکشی برسد؟
دوری از ارزش های اسلامی در صحنه فردی و جمعی و تاثیر افکار خطرناک غربی باعث این حالت گردیده؛ پس برماست که با تطبیق و به صحنه در آوردن ارزشها و مفاهیم اسلامی در عرصه زندگی فردی، فامیلی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه خویش را از تأثیرات مخرب مفکورههای بیگانه و غیرانسانی محافظت نماییم.
جوانان ما باید بدانند که تنها اسلام میتواند پاسخگوی همهای مشکلات باشد؛ نه رفتن به اروپا، نه ارزشهای پر زرق و برق غربی و سیکولریستی که ظاهراً فریبنده، ولی از باطن پوچ و مایهی بدبختیهاست. پس بر ما لازم است تا اسلام را به عنوان راه حل برای تمام مشکلات خود قبول نموده و برای به صحنه در آوردن را بصورت دسته جمعی تلاش نماییم و به زندگی خویش معنای واقعی ببخشیم.
مصدق سهاک
عضو دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر ـ ولایه افغانستان
بارزانی طرح های دشمنان را تحت سایه پارلمان اجراء می کند
(ترجمه)
پارلمان کردستان روز جمعه ۱۵ سپتمبر ۲۰۱۷م همه پرسی در مورد جدایی طلبی و ایجاد دولت مورد ادعای کردها را در شمال عراق تحت عنوان حق تعیین سرنوشت انجام داد! این اقدام در پاسخ به خواست بارزانی و تایید تاریخ برنامه ریزی شده(۲۵ سپتمبر ۲۰۱۷م) توسط او، و چشم پوشی او در مورد موقف های منطقوی و بین المللی در مورد ناممکن بودن تکیه کردن به نتایج همه پرسی در این حالت، ولو اگر مثبت هم باشد، بخصوص به این دلیل که ایالات متحده از همان روز اول، که بارزانی خواست خود را برای اجراء همه پرسی آماده کند، این همه پرسی را رد کرده است. برت مک گورک، نماینده ویژه ریاست جمهوری ایالات متحده به ائتلاف بین المللی برای مبارز علیه داعش، گفت: «ما فکر می کنیم که برگزاری همه پرسی در چنین زمان بندی سریع، به خصوص در مناطق مورد مشاجره به طور قابل ملاحظه بی ثبات کننده خواهد بود.» (منبع: خبر گزاری فرانسه-AFP- ۰۸/۰۶/۲۰۱۷م)
بعد از آن ریکس تیلرسون وزیر امور خارجه ایالات متحده، بارزانی را به تاریخ ۱۱ اگست ۲۰۱۷م از طریق تماس تلیفونی در رابطه به خواست واشنگتن در مورد به تعویق انداختن همه پرسی آگاه ساخت: «این موضع جهانی است.» طوری که در مورد موضع منطقه ای بارزانی مطمئن است که اعلام یک دولت کردی در مرزهای منطقۀ کردستان متوقف نخواهد شد و بطور خودکار در عقب خود جنبش های قوی کردها را به همراه خواهد داشت. این یک ضربه دردناک بر امریکا و نماینده هایش در ترکیه، ایران و سوریه است و این باعث به هم خوردن اوضاع و ایجاد حرکات غیر قابل کنترول به ویژه در منطقۀ کردستان خواهد شد و طوری که بیان کردیم نه فقط زیان اخلاقی و سیاسی، بلکه مادی نیز به همراه خواهد داشت. بنابر این، تصمیم بارزانی برای برگزاری همه پرسی برای ایجاد یک دولت مستقل، به نفع دشمنان است و بخشی از درگیری های بین المللی در منطقه می باشد. این کار منجر به باز شدن درب تجزیه و تقسیم بندی، درب اختلاف و نزاع داخلی، هم چنان ضررهای سیاسی و اقتصادی خواهد شد. و آن از زنده گی کردن کردها همراه با مسلمانان دیگر تحت یک دولت واحد جلوگیری می کند. سرزمین کردستان بستر داغ برای استعمار شده و باعث می شود ثروتی را که الله سبحان وتعالی برای شان داده است به غارت برود. سرزمین شان میدان های هوایی و پایگاه های نظامی برای کشورهای آشوبگر تبدیل خواهد شد.
عراق یک سرزمین اشغال شده توسط نیروهای استعمارگر می باشد. این کشور آزادی اش را در اثر اشغال از دست داده است، حاکمیت اش از دست رفته است و تصمیم گیرنده های آن اشغالگران خارجی هستند که به عقیدۀ متفاوت از اعتقاد مسلمانان در عراق اعتقاد دارند و دیدگاه زنده گی شان متفاوت از دیدگاه زنده گی مسلمانان عراق می باشد. این تصمیم گیرنده ها هستند که شوراهای حکومتی و اعضای آن را انتخاب می کنند، و این ها کسانی هستند که که فقط به منافع شخصی خود شان فکر می کنند و مردم عراق بالای آن ها اعتماد ندارند و به بی صداقتی و وابسته بودن آن ها را متهم می کنند. فراتر از آن، این که آن ها تصمیم گیرنده گان نیستند، بلکه تصمیم در دست نیروهای اشغالگر استعماری است. چیزی که باعث ناراحتی می شود این است که برخی از فرزندان مسلمان در عراق که تحت تأثیر و فشارهای ناسیونالیستی، فرقه ای و قومی قرار گرفته اند، عمداً روی پارچه شدن این کشور به نواحی ضعیف تحت شعار اتحاد یا فدراسیون یا حق تعیین سرنوشت کار می کنند. به عنوان مقدمه ای برای جداسازی این واحدها به ایالت های مستقل، که همه ای آن ها را تضعیف می کند، و یک بار دیگر تحت یوغ استعمار قرار می گیرند.
در بین النهرین که برای مدت طولانی پایتخت خلافت و محل تولد رهبران بزرگ مسلمان بود، چه جریان دارد؟ کسانی که حملات مغول ها و تاتارها را دفع کردند و بیت المقدس را از صلیبیان آزاد کردند، یعنی زمانی که مسلمانان به هم دیگر نمی گفتند که من یک عرب یا کُرد هستم، بلکه می گفتند من یک مسلمان هستم(گواهی می دهم که هیچ معبودی برحق نیست جزء الله و محمد رسول او است). اما پس از نفوذ ملیت گرایی قومی و فرقه گرایی شنیع، مردم تقسیم و ناسازگار شدند. کفار استعمارگر این نام های شنیع را به وجود آوردند و ادارۀ سرزمین و خود شان را بدست گرفتند و کسانی را آوردند که بالای آن ها به دستور استعمارگران حکومت کنند.
با توجه به این موضع ها، ما حقایق زیر را اعلام می کنیم:
۱- بارزانی در موجودیت چنین مخالفت های منطقه ای و بین المللی که فوقاً ذکر شد، توان اعلان برگزاری همه پرسی را ندارد، مگر این که یک دولت بزرگ یعنی بریتانیا از او حمایت و او را تشویق نکند، از آن جا که خانوادۀ بارزانی از اواخر امپراتوری عثمانی با آن کشور ارتباط داشته اند. بریتانیا در مورد همه پرسی موضع مثبت دارد، چنان چه توسط فرانک بیکر سفیر بریتانیا در دیدار با رئیس این اقلیم به تاریخ ۲۴ اگست ۲۰۱۷م تذکر رفت. به تعقیب آن بعد از دیدار مقامات کُرد، با الیستیر برت نماینده دولت بریتانیا در امور خاور میانه و شمال افریقا در اربیل و فلاح مصطفی مسئول روابط خارجی در منطقه، اعلان کردند که: «بریتانیا مخالف همه پرسی نیست، و با آرمان کُردها مخالفت نمی کند.» (منبع: کردستان ۲۴ اربیل؛ ۰۵/۰۹/۲۰۱۷م)
۲- اصرار بارزانی برای حرکت به این جهت شامل اهداف خانواده گی و حزبی اش می شود؛ مانند ماندن در قدرت با وجود تقاضای مخالفان برای دور شدن او از قدرت به دلیل پایان یافتن دوره قانونی می باشد. برای پوشش پرونده های فساد در دولت او پس از درخواست صورت حساب از وجوه دریافت شده از دولت مرکزی و نشان دادن پرداخت آن ها و...، اما او به آن پاسخ نداد. بارزانی در حال حاضر نماینده انگلیس است و حزب و خانواده اش در میان توده هایی که از بی عدالتی، ظلم، ستم، استثمار پول و موقعیت شان شکایت دارند، در موقعیت ضعیف قرار دارند و مخالفتی قوی با آن ها وجود دارد. بنابر این، او می خواهد موقعیت خود و موقعیت کسانی که با او هستند را حفاظت کند، و برای این که خود را منحیث مؤسس دولت کُردستان در تاریخ ثبت کند، در حالی که در عین زمان نماینده انگلیس است که پروژه ها و برنامه های امریکا را مختل می سازد.
۳- مسلمانان در طول تاریخ خود نمی دانستند که فدرالیزم چیست، و آن یعنی نظام به هم پیوسته است، اما دولت اسلامی یکی و واحد بود که بر اساس نظام واحد استوار است نه فدرال. بطور مثال: فدرالیزم دولت متمرکز و اداره غیرمتمرکز است. دولت اسلامی از لحاظ جغرافیایی از اندلس تا غرب، تا سرحدات چین در شرق تحت یک خلیفه و یک واحد پولی بود. این خلیفه بود که والی ها را مقرر و عزل می کرد. او کسی است که ارتش را بسیج کرده و سرزمین ها را فتح می کند. او قاصدان را به پادشاهان و سران کشورها فرستاده و سفیران آن ها را می پذیرد. حکم قوانین اسلام واضح می سازد که تعیین یک خلیفه بالای مسلمانان فرض است و این که دستورات او اطاعت شود و در داخل و خارج از کشور تطبیق گردد. او کسی است که احکام شرعی را تبنی می کند که به عنوان قوانین اجراء می شوند. زبان اصلی زبان عربی بوده، زیرا زبان قرآن و روش درک اسلام است و اجتهاد در شرع نمی تواند بدون آن صورت گیرد. مسلمانان این همه را با قلب های باز پذیرفتند و هزاران نفر از دانشمندان فارسی، کُرد، ترک و مغول در زمینه های علوم، قانون گذاری و زبان عربی ظهور کردند، که خلفاء، فرمان داران، سلطان ها و جنرال های ارتش از جملۀ آن ها بودند. این همه قبل از این بود که کفار استعمارگر وحدت مسلمانان را با استفاده از فراخوانی جاهلیت؛ مانند فراخوانی به ملیت گرایی فاسد پارچه پارچه کردند که رسول الله صلی علی علیه وسلم ما را قبلاً با این فرمودۀ شان در مورد آن هشدار داده بودند:
«دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ.»
ترجمه: آن را ترک کنید چون فاسد(گندیده) است.
در واقع اسلام غصب هر بخشی از سرزمین مسلمانان را ممنوع قرار داده است و عاملان و یا طرفداران آن چه به نام "منطقه گرايی" يا "فدراليزم" يا "خود مختاری" باشد، صرف نظر از مبنای آن، که چه نژادی و يا فرقه ای يا هر مبنای ديگر باشد، مورد مجازات قرار می گیرد. و آن توسط این حدیث پیامبر صلی علی علیه و سلم ثابت گردیده است:
«فمَن أرادَ أنْ يُفرِّقَ أمرَ هذهِ الأمَّةِ وهيَ جَميعٌ فاضرِبُوه بالسَّيفِ كائِناً مَن كان.»
(رواه مسلم)
ترجمه: هر کسی که بخواهد این امت را در زمانی که متحد است تقسیم کند، با شمشیر به او حمله کنید، مهم نیست که او چه کسی است.
این با اجماع ثابت شده که دعوت کننده به تقسیم و تفرقه باید با هرگونه ممکن جلوگیری شود، بخاطری که این مخالف امنیت و مضر برای مسلمانان است. و اگر به جزء از به جنگیدن با او از کارش پرهیز نکند، پس با او باید جنگید، و اگر هر چیزی دیگری برای ممانعت او ضرورت باشد، پس در مقابل او استفاده می شود تا این که او شر و آسیب اش را متوقف سازد. و این برای ما حساسیت اسلام را در مورد وحدت مردم برای جلوگیری از هرج و مرج ثابت می سازد. بر این اساس، اسلام به طور قطعی فدرالیزم را رد کرده است، زیرا بر اساس جدایی و تقسیم دولت به ایالت های جداگانه که هر کدام از آن ها دارای خودمختاری و قوانین خاص خود است، می باشد. اگر در حکومت کلی ادغام می شود، اما نهادهای مستقل در اکثر امورات آن است و تحت قوانین دولت مرکزی قرار نمی گیرد مگر در بعضی موارد. این تقسیم بندی حرام است زیرا این اولین گام در راه تقسیم دولت به ایالت ها و نهادهای کوچک است که دشمنان کافر به آن اعتبار نمی دهند و هیچ اهمیتی قایل نیستند؛ طوری که بارزانی امروز خواستار اعلام منطقۀ کردستان به یک کشور مستقل به بهانه عدم امکان همزیستی و حق تعیین سرنوشت از طریق استقلال است.
۴- ما اطمینان داریم که مردم مسلمان کُردستان هنوز هم آموزۀ واضح اسلام را حمل می کنند که اجازه نمی دهند کُردها به کفار استعمارگر کمک کنند تا وحدت مسلمانان را از بین ببرند و برادران عرب و ترکمن شان را از آن ها دور سازند؛ بعد از آن که الله سبحانه وتعالی قلب های شان را با هم نزدیک ساخت و چنان چه آن ها در طول تاریخ اسلامی یک امت واحد شدند.
الله سبحانه وتعالی می فرماید:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾
[حجرات: ۱۰]
ترجمه: در واقع مسلمانان برادران یکدیگر اند.
چرا چنین نباشد در حالی که کُردها فرزندان صلاح الدین ایوبی، که آزاد کننده مسجد مقدس الاقصی از پلیدی صلیبی ها بود، هستند؛ صلاح الدین ایوبی کسی که برای حفظ وحدت سرزمین های اسلامی مبارزه کرد.
ما از شما می خواهیم تا به دنبال فریب سیاست مداران فاسد نروید و این همه پرسی برنامه ریزی شده را تحریم نمایید، که به عنوان یکی از وحشتناک ترین توطئه ها در عموم برای مسلمانان و خصوصاً برای عراق به حساب می آید.
سرنوشت شما در اتحاد با برادران مسلمان تان، اعراب و ترکمن ها در یک دولت خواهد بود که در آن حاکمیت برای شریعت و اقتدار برای امت خواهد بود. و با هم در برابر برنامه های دشمنان و طرح های استعماری آن ها و تلاش برای پایان دادن به نفوذ شان و قطع دستان شان، یک دست باشید؛ طوری که رسول الله صلی علی علیه وسلم شرح داده اند:
«كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا»
ترجمه: به تحقیق مسلمانان مانند یک ساختار(بدن) هستند، هر یکی دیگری را تقویت می کند.
کفار استعمارگر زود یا دیر به طرف سقوط روان هستند، و این که امت مسلمه از شرق تا غرب آماده هستند تا خود شان را از زیر یوغ استعمار، قوانین و اقتدار آن آزاد سازند، که به منظور تقسیم امت و نقض حاکمیت اسلام اختصاص یافته است. به زودی دولت خلافت راشده در منهج نبوت اعلان خواهد شد و زمین را، پس از آن که با کفر و استبداد پر شده، دوباره با نور خود روشن می سازد.
ای مسلمانان کُرد! با حقیقت یکجا شوید ولو در هر جای باشد، و هدف خود را رضای الله سبحانه وتعالی و تطبیق شرعیت و خواست تان را حکم روایی توسط آن چه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، قرار دهید و نگذارید شیطان به نیت و هدف خود برسد و دسیسه هایش را در مقابل خودش استفاده کنید. سخن حقیقت را با صدای بلند اعلان کنید که حاکمیت برای هیچ کس جزء الله سبحانه وتعالی نیست؛ نه برای ملی گرایی، نه برای فدرالیزم، نه برای فرقه گرایی و نه برای به اصطلاح خود مختاری.
بلی، حاکمیت برای الله سبحانه وتعالی و برای کسانی که به اساس چیزی که الله سبحانه وتعالی فرستاده است فیصله می کنند(چه شیعه و یا سنی باشد و یا عرب یا ترکمن)، می باشد.
﴿وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾
[حج: ۴۰]
ترجمه: و به طور مسلم الله ياری می دهد كسانی را كه او را ياری دهند. الله نيرومند و چيره است.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه عراق
(ترجمه)
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾
[نور: ۵۵]
ترجمه: الله متعال به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین(و حکمران) خواهد کرد همان گونه که کسانی را که پیش از ایشان بودند جانشین کرد(و حکمران ساخت). و دینی را که الله متعال برای آنان پسندیده است، حتماً برای آنان استقرار و اقتدار بخشد، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدل می سازد، تا(تنها) مرا بپرستند و چیزی را شریک من نگردانند و هرکس بعد از این(وعده راستین)، کفر ورزد پس آنان فاسقانند.
الله متعال بخشنده و قادر بر این کار است.
برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:
http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html
(ترجمه)
مردم سرفراز سرزمین مبارک شام، با پایداری اسطوره ای خویش در برابر جنایت های بی شمار و ستمگری های بی حد و حصر امریکا و هم پیمانان آن، این قدرت های تا به دندان مسلح را سر افگنده و شرم سار نمودند. امریکا و هم پیمانان آن تلاش نمودند، با بکار بردن فشارهای نظامی و نیرنگ های سیاسی، مردم سرزمین شام را وادار به اطاعت از خود کنند؛ اما استقامت بی مثال شام، خشم آنان را بر انگیخته تر نموده و آنان را به حد جنون رسانیده است؛ طوری که به علاوۀ حملات وحشیانۀ هوایی، اینک حملات نظامی زمینی شان را نیز به شدت افزایش داده اند، به گمان این که می توانند، آنان را وادار به تسلیم شدن کنند.
امریکا در جریان شش سالی که از آغاز انقلاب سرزمین شام می گذرد، تمام امکانات گوناگونی را که در اختیار داشت علیه مردم این سرزمین به کار گرفت تا باشد آنان را وادار کند که در برابر حاکم ظالم شان سر تسلیم فرو آورده و حاکمیت وی را بپذیرند؛ اما با وجود آن و علی رغم به کارگیری تمام ابزار خونین و وحشیانه، بازهم موفق به بر آوردن این آرمانش نگردید. چنان چه نخست از موشک های هوایی و زمینی کارگرفت، سپس ایران و پس از آن روسیه را وارد میدان نمود. به همین ترتیب و به تدریج شبه نظامیان پیاده از کوچک تا بزرگ، گاه به نام دولت های منطقه ای؛ مانند: ترکیه و ایران و گاه به نام شبه نظامیان حزب ایران در لبنان، گاه آشکارا و گاه پنهان و پس از آن هم گروه های وابستۀ داخلی، همه و همه را مرحله به مرحله وارد صحنه نمود.
آن چه در این میان هم پیمانان امریکا را در این قضیه نگران نموده، این است که بحران سوریه یک بحران بین المللی نیست؛ بلکه این تنها امریکاست که اوضاع را در اختیار دارد، درست برعکس قضایای لیبیا و یمن. در عین حال قدرت های منطقه ای و همجوار سوریه نیز هرکدام به نحوی وابسته به امریکا می باشند، چه به عنوان مزدور و چه به صفت دنباله رو و وابسته؛ حتی آنانی که به شدت وابسته به انگلیس هستند؛ مانند اردن، نیز بر اساس پای بندی شان به سیاست انگلیس، موظف اند با امریکا مخالفت نکنند؛ بلکه تنها می توانند علیه امریکا در برخی موارد تشویش ایجاد کنند. از جانب دیگر، بسیاری از مخالفان داخلی با نظام، بر مبنای تعلیماتی که از امریکا فرا می گیرند، از پول های کثیف تغذیه نموده و علیه برادران خویش دست به سلاح می برند.
بخش دیگر قضیه، دسیسه هایی است که امریکا زیر نام آتش بس ها و توافقات پایان جنگ علیه مخالفان و انقلابیون به راه می اندازد، نه علیه حکومت بشار. هم چنین پول های کثیف و سلاح هایی که برای بعضی از گروه ها در بعضی موارد داده شده و در بعضی موارد از آنان دریغ می شود، نیز زیر تسلط امریکا قرار داشته و به اشارۀ آن حواله می گردد. در این اواخر هم شاهد فتنۀ دیگری هستیم که با نیرنگ و دسیسه های بی پایان شان مسألۀ مناطق کاهش نزاع را بر سر زبان ها انداختند؛ این در حالی است که طرف مقابل امریکا، هم پیمانان و مزدوران اش در این جنگ نابرابر، تنها یک تعداد گروه هایی نسبتاً بزرگی، به علاوۀ مردم مخلص سرزمین شام که با پروردگار، دین و امت خویش صادق و یک رنگ مانده اند.
این واقعیت به خوبی بیانگر آن است که قدرت مادی که دشمنان اسلام، اعم از امریکا، هم پیمانان و مزدوران آن و هم چنین منافقین در اختیار دارند، حرف آخر را نزده و در حل و فصل قضایا و در مسألۀ شکست و پیروزی، همه چیز به حساب نمی آید. به این ترتیب دیده می شود که امریکا، هم پیمانان و مزدوران اش در برابر مردم مخلص سوریه عاجز مانده و اینک از شدت خشم، دست به اعمال جنون آمیز می زنند، البته حق دارند که جنون آمیز عمل کنند؛ زیرا تمام امکانات شان را به کار انداختند تا بتوانند اندکی خود را بر این مردم مخلص تحمیل نموده و ارادۀ آنان را از هم بپاشند؛ اما هرگز به این آرزو نرسیدند.
اینک به نظر می رسد، چاره ای جزء شدت بخشیدن به فعالیت های جنون آمیز نظامی برای شان باقی نمانده، فعالیت هایی که به حملات هوایی و بحری خلاصه نشده و این بار هجوم گستردۀ زمینی، با اشتراک اردوهای شان را نیز شامل می گردد، هجومی که بیانگر استعمار آشکارای نظامی را نشان می دهد؛ اما این استعمار را سرپوش دیگری گذاشته و نام آن را "مبارزه با تروریزم" گذاشته اند؛ در حالی که اصل و فرع تروریزم را خودشان تشکیل می دهند. لعنت الله سبحانه وتعالی بر آنان باد!
هم چنین بعید به نظر نمی رسد که این استعمار را آب و رنگ های دیگری نیز بدهند؛ از جمله: تأیید آن توسط سازمان ملل؛ چنان چه فضای حاکم در ششمین دور نشست های آستانه به تاریخ ۱۵ سپتمبر ۲۰۱۷م بیانگر این دو مسأله می باشد. سایت انترنتی العربیه نت به تاریخ یاد شده در مورد نشست های آستانه چنین گفت: «وزیر خارجۀ قزاقستان در کنفرانسی که روز جمعه به منظور اعلام بیانیۀ پایانی گفتگوهای آستانه برگزار گردیده بود، گفت: مدت کاهش تنش ها در مناطق مورد نظر، شش ماه بوده و امکان تمدید آن نیز وجود دارد. دور ششم گفتگوهای استانه وارد روز دوم شده و به گونۀ رسمی ادامه دارد. لازم به ذکر است که متخصصین دولت های روسیه، ایران و ترکیه که مسئول راه اندازی این گفتگوها می باشند، قبل از آغاز گفتگوها، یک سلسله دیدارهایی را انجام دادند.»
آژانس خبری ترکیه موسوم به اناضول از دست یابی به توافقی خبر داده که در آستانه در مورد حدود منطقه ای که در ادلب سوریه برای کاهش تنش در نظر گرفته شده، به دست آمده است. آژانس یادشده علاوه نمود: «گفتگوها در خصوص نیروهایی که در منطقۀ ادلب منتشر خواهند شد، ادامه خواهد یافت.» رئیس جمهور قزاقستان در نخستین روز نشست آستانه اعلام نمود که: «در صورت توافق شورای امنیت، کشورش حاضر است به سوریه نیروی صلح اعزام نماید.» صفحۀ انترنتی اورنت نیز به تاریخ ۱۴سپتمبر ۲۰۱۷م اظهارات نظر بایوف را که روز پنج شنبه در آستانه و در یک کنفرانس خبری و همزمان با راه اندازی ششمین دور گفتگوهای آستانه مطرح نموده بود، منتشر کرده و به نقل از وی چنین نوشت: «اگر سازمان ملل متحد در خصوص ارسال نیروهایی از این نوع تصمیم بگیرد، ما به عنوان عضو این سازمان قادر خواهیم بود که نیروهای مان را برای مشارکت به آن جا اعزام نماییم.»
آن چه از این اظهارات به خوبی بر می آید این است که رنگ و بوی زیاد نظامی دارد؛ زیرا پیوند دادن ادلب به این کشمکش ها با سایر مناطق متفاوت می باشد؛ چنان چه مبارزینی را در این شهر گرد آورده اند که آنان را تروریست و غیر میانه رو می نامند، مبارزینی که آنان را به بهانه هایی؛ مانند: آتش بس وغیره در یک جا جمع کرده اند. این مسأله در اظهارات مسئولین بعضی از دولت های همجوار یاد شده، به ویژه ترکیه که در حال لشکرکشی به جانب ادلب می باشد، نیز شنیده شده، چنان چه آژانس خبری اسپوتنیک به تاریخ ۱۷ سپتمبر ۲۰۱۷م گفت: «یکی از مسئولین محلی شهر کیکیس در مرز با سوریه گفت که این شهر، از یک هفته به این طرف شاهد تحرکات گستردۀ نظامی بوده و نیروهای مسلح ترکیه از حدوداً یک هفته بدین سو سرگرم اعزام تجهیزات نظامی به مرز سوریه می باشند. یکی از سربازان اردوی ترکیه نیز که در مرز با سوریه خدمت می کند، به اسپوتنیک گفت: «سه روز می شود که اردوی ترکیه در حال اعزام نیروها و تجهیزات اش به شهر ریحانه از مربوطات ولایت اسکندرون در مرز با شهر ادلب سوریه می باشد.»
این به علاوۀ اشاره؛ بلکه اظهارات صریحی است که رئیس جمهور قزاقستان در مورد مداخلۀ نظامی پس از فیصلۀ سازمان ملل داشت. روشن است چنین اظهاراتی زادۀ فکر خود حاکم قزاقستان نیست؛ زیرا جایگاه و قدرت او در حدی نیست که چنین اظهاراتی را مطرح کند. پس این معلومات و دساتیری است که از جانب امریکا و هم پیمانان اش به وی داده می شود. بناً به نظر می رسد، امریکا در عین حالی که زمینۀ تنفس مصنوعی را برای بشار اسد و نظام اش فراهم می آورد، در عین حال سرگرم ساختن بدیلی نیز برای وی بوده، در حدی که اینک به صراحت سرگرم برنامه ریزی برای اشغال نظامی زیر نظام "مبارزه با تروریزم" و به "فیصلۀ سازمان ملل" می باشد تا بتواند از این طریق مردم سرزمین شام را وادار کند که به حاکمیت جدید سیکولری تن دهند. به گمان این که دشمنان الله سبحانه وتعالی توان چنین کاری را خواهند داشت، بی خبر از آن که این گمان و آرمان شان نیز به خواست الله سبحانه وتعالی و به سان آرمان های قبلی شان با خاک یک سان خواهند شد.
ای مردم صادق سرزمین شام! بدون شک شما توانسته اید، امریکا را با تمام هم پیمانان و مزدوران اش با اراده های آهنین و اخلاص پاک تان به پروردگار جهانیان، سخت مغلوب و سر افگنده نمایید، این پایداری و سرفرازی اسطوره ای را شما در حالی نصیب شده اید که تنها شماری گروه های نسبتاً بزرگی را از نظر تعداد در اختیار داشته اید، گروه هایی که به صورت پراگنده این جا و آن جا و بدون رهبری سیاسی واحد و منسجمی که آنان را سامان بخشد، در برابر بزرگ ترین قدرت های روز می جنگند. حالا تصور کنید که اگر این گروه های پراگنده کنار هم جمع شده و ظاهر و باطن خویش را با نور برآمده از اسلام آرایش دهند، چگونه دست آوردها و پیروزی هایی را نصیب خواهند شد؟!
مسألۀ دیگر، گروه ها و جبهاتی اند که از پول های کثیف تغذیه می شوند، در میان خود و علیه یک دیگر می جنگند و دشمن سرزمین و مردم خویش را فراموش کرده اند، توصیۀ ما به شما این است که این گروه ها برادران و فرزندان شما هستند، پس دست آنان را گرفته و به جانب جبهۀ حق و ایمان بکشید و نگذارید به دشمنان اسلام تکیه کنند. بدانید که این دو مسأله، یعنی نبود رهبری واحد سیاسی که گروه های متعدد را کنار هم جمع نموده و آنان را رهبری نماید و تکیه نمودن برخی از گروه ها به دشمنان اسلام و وابسته شدن شان به پول های کثیف، این دو مسأله بسان شکافی است که دیوار داخلی شما را در خطر انداخته و تهدید به فروپاشی می کند. بستن این شکاف کار شما و در دست شماست، پس آن را جدی گرفته و توجه لازم را نسبت به آن به خرج دهید.
ای مسلمانان در سراسر جهان! آگاه باشید که امریکا و هم پیمانان آن در تلاش استحکام بخشیدن مداخلۀ نظامی شان زیر نام های جدید می باشند، مداخلۀ نظامی که به حملات هوایی و نیروهای ویژه و مشوره دهی متخصصان نظامی شان خلاصه نمی شود؛ بلکه چیزی شبیه لشکرکشی تمام عیار بوده و نام های فریبنده ای برای آن برگزیده اند(مبارزه با تروریزم و فیصلۀ سازمان ملل). این مسأله بسیار خطرناک بوده و سراسر منطقه را مجدداً به حالت استعمار نظامی قدیم؛ اما با لباس جدید و مدرن برخواهد گرداند.
به یاد داشته باشید که اگر آنان در استحکام این استعمار قدیم با لباس جدیدشان در سرزمین شام موفق گردند، این سرزمین تبدیل به گذرگاهی خواهد شد که استعمارگران با استفاده از آن به سایر مناطق نیز نفوذ مستقیم خواهند نمود و آنگاه است که هیچ گونه تحرک و تلاشی برای نجات، فایده ای نخواهد داشت و هیچ پشیمانی نیز سودی به بار نخواهد آورد. بدانید و آگاه باشید که این یک مسألۀ سرنوشت ساز بوده و چنان که تصور می کنید، بی اهمیت نیست و اهمیت این را دارد که با جدیت کامل و با تدابیر دقیق و تفکر عمیق به آن بپردازید.
آن چه به دشمنان خون خوارتان جرأت داده تا علیه شما دندان تیز کرده و بر شما بتازند، این است که مدت هاست بنای خلافت از هم پاشیده و در حال حاضر این نظام الهی برپا نیست تا شما را زیر چتر فولادین اش پناه دهد. اینک برپایی و ساخت مجدد بنای خلافت نیاز اصلی و مسئولیت بزرگ شما به شمار می رود، شمایی که توان این کار را دارید، به ویژه آن عده کسانی که قدرت و امکانات بیشتری در اختیار دارند تا تکانی به خود داده و بر خیزند و حکام خاین و مزدوری را که بر شانه های امت نشسته و شب و روز از کفار استعمارگر دستور می گیرند.
شما مسئولیت دارید، این حکام خاین و مزدور را از اریکه های قدرت دروغین و تزویر شده پایین کشیده و آنان را به خاک ذلت اندازید و به این ترتیب پیمان های ننگین شان با کفار را از هم بدرید و آنگاه است که اصول و قوانین مکارانۀ دشمنان اسلام هیچ دردی را از آنان مداوا نخواهد نمود.
﴿وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا...﴾
[حشر: ۲]
ترجمه: و ايشان هم گمان می بردند كه دژهاي شان آنان را از عذاب الله(سبحانه وتعالی) بدور می دارند؛ اما الله(سبحانه وتعالی) از جانبی به سراغ شان رفت كه فكرش را نمی كردند...
ای مردم سرزمین شام و ای مسلمانان سراسر جهان! دیدید که دشمنان شما با وجود امکانات فراوان مادی که در اختیار دارند، هرگز موفق نشدند که در جریان این سال ها شما را وادار نمایند تا در برابر برنامه ها و اهداف شوم شان سر تسلیم فرود آورید. استقامت و پایمردی شما به کمک و توفیق الهی ثابت نمود که عزم و ارادۀ دشمن بسیار شکننده و ضعیف است و با وجود بر خورداری از امکانات هنگفت مادی، دل های شان مملو از ترس و وحشت اند. آنان در رویارویی با شما ضعیف و بزدل اند؛ اما نباید فراموش نمود که انسان های بزدل و ترسو می توانند از شکاف هایی که در دیوار دشمن خویش می بینند، استفاده نموده و زمینۀ فروپاشاندن این دیوار را فراهم آورند و سپس ادای شیر و شجاعت را در آورند، نه این که خود شجاعت شیر را داشته باشند؛ بلکه به دلیل این که توانسته اند، شکاف موجود در دیوار دشمن شان را بزرگ تر نموده و زمینه فروپاشی آن را فراهم آورند.
می دانید که پیشوای صادق و مخلص هرگز به دنباله روانش دروغ نمی گوید و حزب التحریر به عنوان چنین پیشوایی به شما هشدار داده و شما را بیم می دهد که مبادا بگذارید این شکاف بزرگ تر شود و دیوارتان از هم فروپاشد؛ بلکه هرچه عاجل تر این شکاف را با احکام ناب اسلام برای همیشه فرو بسته و دیوارتان را استحکام بخشید. بدون شک صلاح کار آخر این امت همانی است که اول آن را اصلاح نمود. حاکمیتی که بر مبنای اسلام و لشکرهایی که در راه الله سبحانه وتعالی به حرکت در آورده شوند وبس. شک نکنید، هشدار و بیمی که حزب التحریر متوجه شما می کند، ان شاء الله سعادت و عزت دنیا و آخرت را برای شما به بار خواهد آورد.
﴿يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾
[صف: ۱۲]
ترجمه: تا گناهان تان را بر شما ببخشايد و شما را در باغ هايى كه از زير[درختان] آن جوي بارها روان است و[در] سراهايى خوش و بهشت هاى هميشگى در آورد اين[خود] كاميابى بزرگ است.
﴿وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾
[صف: ۱۳]
ترجمه: و[رحمتى] ديگر كه آن را دوست داريد يارى و پيروزى نزديكى از جانب الله(سبحانه وتعالی) است و مؤمنان را[بدان] بشارت ده.
﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾
[ق: ۳۷]
ترجمه: در این تذکّری است، برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد؛ در حالی که حاضر باشد!
حزب التحریر
(ترجمه)
خبر
استیفن دی مستورا نماینده ی ویژه ی سازمان ملل در یک نشست خبری در قزاقستان بیان داشت: «باید گفتگوها را با گروه های شورشی در سوریه متوقف کرد و حالا وقت آن فرا رسیده که گروه های مخالف درک کنند که ناکام جنگ طولانی شش و نیم ساله ی سوریه بوده اند.» به گفته ی وی، این پیام برای جناح های مخالف کاملاً واضح است؛ اگر آن ها می خواستند درین جنگ پیروز شوند، بدون شک این توان را نداشتند و در نهایت به صلح تن خواهند داد. اگر کسی این اظهارات را با واقعیت موجوده بررسی نماید، در خواهد یافت که برای داخل شدن در مناطق سوریه باید راه طولانی را بپیماید.
تبصره
از زمان سقوط شهر حلب در ماه جنوری ۲۰۱۷م، بشار اسد اعلام نمود که با وارد نمودن ضربه ی سنگینی به گروه های شورشی به پیروزی نایل شده ایم. مردم این شهر همراه با گروه های مخالف دولت که قبلاً توسط ترکیه حمایه ی تسلیحاتی می شدند، متأسفانه این بار تنها گذاشته شدند. با سپری نمودن ماه ها محاصره ی طولانی، ساکنین و مخالفین در این منطقه، چاره ای جز پذیرفتن شرایط بشار اسد و حامیان وی، به ویژه زمانی که ترکیه در اساسی ترین شرایط دست از حمایت آن ها برداشت، نداشتند. از هنگام محاصره ی شهر ادلیب، این شهر یگانه منطقه ای بود که در دسترس جنگجویان مخالف دولت قرار داشت.
هنگامی که بشار اسد به پیروزی موقت در شهر حلب دست یافت، نباید از این حقیقت چشم پوشی کرد که این رژیم برای کنترول سرتاسری شهر دمشق به کمبود نیروی مسلح مواجه گردید. اگر دقیق بررسی گردد، از زمان سقوط شهر حلب شیوه جنگ تغییر کرده و مربوط به این رژیم می شود که چگونه منافع اش را در چنین شرایط تحکیم می کند.
بیشترین نبردها از هنگام سقوط شهر حلب، میان نیروی SDF ترکی و داعش در مناطق رقه و دَیرالزور اتفاق افتاده است. درین نبردها بعضی نظامیان سوری ارتش را ترک و شمار زیاد آن ها به مرگ مواجه گردیدند که روی این دلیل، آن ها به کمک نیروهای نظامی ایران و روسیه نیاز پیدا کردند. اگر به این وضعیت دقیق دیده شود، اصلاً امکان ندارد که رژیم سوریه کنترول سرتاسری را در این سرزمین کسب کرده باشد و این خود دلالت بر عدم پیروزی رژیم بشار اسد می کند. ضمناً رژیم سوریه برای برنده شدن درین جنگ، اکثریت نیروی خود را نیز از دست داده است.
در ماه می ۲۰۱۷م، یک توافق نامه میان کشورهای روسیه، ایران، ترکیه و گروه های مخالف دولت به امضاء رسید تا حقیقت این جنگ معلوم گردیده و بتوانند همه ی آن ها به یک راه حل مناسب برسند. هم چنان در چهارمین بار کنفرانس آستانه مبنی بر امنیت مناطق جنگ زده موافقه صورت گرفت تا این که ساحات ناامن و جنگی به ساحات امن تبدیل شده و در مرزهای این مناطق کمر بند های امنیتی و پوسته های نظامی ساخته شوند که از وارد شدن افراد ملکی غیر مسلح، موترهای حامل کمک های بشر دوستانه و ادامه پیشرفت های اقتصادی اطمینان حاصل گردد.
تمام این مناطق توسط ایران، ترکیه و روسیه کنترول خواهند شد. ازین اقدام، واضح دیده می شود که رژیم سوریه قادر به تحکیم مناطق در سرتاسر سرزمین نبوده و هم چنان توانایی مقابله و جنگ را در مقابل گروه های مخالف دولت از دست داده است. این بدین معنی است که رژیم سوریه یک بار دیگر بعضی مناطق قلمرو خود را از دست خواهد داد. اگر عمیقاً دیده شود، علت نگرانی قدرت های جهانی و منطقوی بالای سوریه و فراهم کردن حمایت سیاسی برای بشار اسد، دسترسی و کنترول مناطق سوریه توسط آن ها است. لهذا برای پیروز گردانیدن وی از هیچ نوع حمایت و کمک در این زمینه دریغ نمی ورزند.
حقیقت امر این است که استیفن دیمستورا نماینده ی ویژه سازمان ملل، نتوانست که برای سوریه راه حل سیاسی را جویا شود. راه حل های سیاسی که در آستانه، ژینو و ریاض برای حل این معضله اتخاذ گردیده بود، بر ختم شورش ها و حفظ رژیم در دمشق دلالت می کرد؛ اما در همه این نشست ها هیچ یکی از نماینده های گروه های مخالف دولت خواسته نشده بود، به همین دلیل تمام جلسات و گفتگوها به ناکامی انجامید. در حقیقت قدرت های جهانی بعد از حمایت همه جانبه ی نیم دهه ای از رژیم بشار اسد، از پیدا نمودن راه حل واقعی برای مردم سوریه عاجز مانده است.
با در نظر داشت همه کوشش ها و تلاش های قدرت های جهانی برای خاموش نمودن انقلاب سوریه، حالا بدین نتیجه می رسیم که آن ها قادر به کنترول و حل کردن مشکلات نبوده و نخواهند بود.
نویسنده: عدنان خان
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
از دوستی با قدرت های خارجی که دشمنان سرسخت اسلام و مسلمین اند، رو گردانیده و به کمک کسانی بشتابید که در دشمنی با این قدرت ها قرار دارند!
(ترجمه)
مقامات کنونی پاکستان باید بلا فاصله توسط افسران مخلص نیروهای مسلح این سرزمین کنار گذاشته شوند تا شر و ضرر بیشتر که در دوستی با امریکا متوجه مسلمانان می گردد، جلوگیری شوند.
قبل از سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۱ سپتمبر سال جاری که مطابق با تمام اهداف مهم سیاست خارجی امریکا برای پاکستان بود، شهید خاقان عباسی نخست وزیر پاکستان، پیش از شورای روابط خارجی امریکا(CFR) اعلام کرد: «ما با ایالات متحده امریکا متعهد هستیم و هم چنان با آن ها تعهد می کنیم تا هر گونه اختلافاتی را که پیش می آید بر طرف کنیم.» پاکستان به اندازه کافی در هماهنگی با دولتی قرار دارد که نه تنها دشمن سرسخت اسلام و مسلمانان است؛ بل دیگران را نیز در این زمینه همکاری می کند. دوستی با امریکا آتش فتنه را از طریق معرفی ارتش و اطلاعات خصوصی اش در پاکستان شعله ور ساخته است که عملیات پرچم نادرست، بمب گذاری و قتل را برای اهداف بیشتر منطقه ای امریکا فراهم کرده است.
این امر نشان دهنده بهره برداری از نیروهای مسلح غیور پاکستان در عملیات برای تأمین امنیت عساکر بزدل امریکایی از مقاومت طالبان مسلح در افغانستان می باشد. این تضمین کننده بهره برداری فعلی از اطلاعات زیرکانه ما در برقراری یک توافق سیاسی در افغانستان به منظور تحت پوشش قرار دادن این سرزمین برای ادامه حضور امریکا در آستانۀ یگانه قدرت هسته ای مسلمان در جهان است. دوستی با امریکا باعث شده است که پاکستان امنیت حضور وی را در افغانستان تضمین کند، در حالی که دولت پاکستان و امریکا هر دو، حضور هند در این کشور را تقویت می کنند و از تجاوز وحشیانه آن به مسلمانان کشمیر اشغال شده حمایت می کنند.
رژیم پاکستان ادعا می کند که تلاش دارد تا بدیلی دیگری را در عوض حاکمیت امریکا پیدا کند؛ در حالی که هماهنگی با قدرت خارجی دیگر که دشمن اسلام و مسلمانان باشد و دیگران را در دشمنی با اسلام همکاری نماید، اصلاً راه حل نیست. چین از جمله کشورهای است که در دشمنی با ترکستان شرقی قرار داشته و مسلمانان این دیار را از گرفتن روزه ماه مبارک رمضان، رفتن به مسجد و گذاشتن ریش باز می دارد. چین از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی حامی رژیم میانمار و حتی از استبدادگرانی که مسلمانان روهینگیایی را قتل عام می کنند، می باشد. با توجه به دهلیز اقتصادی چین و پاکستان(CPEC) که قبلاً مالکیت منابع کلیدی چینایی ایجاد کرد، نه تنها که نقش مؤثری در این زمینه بازی نمی کند؛ بل باخت این بازی را نشان می دهد.
پیش از این، CPEC علاوه بر قرض های عظیم قدرت ها وسازمان های استعماری، پاکستان را حتی بیشتر در قرض ها خارجی غرق کرده است. از طریق CPEC، این رژیم وابستگی خود را به واردات و تلاش ها، چینایی نشان داده است که بیشتر باعث آسیب زدن به کشاورزی و صنعت محلی در پاکستان می شود. پس چرا مسلمانان باید از یک سوراخ دوبار گزیده شوند و وابسته به کشورهای کفری خارجی باشند، آیا یک بار بس نبود؟
ای مسلمانان پاکستان! مسلمان هرگز نباید توقع امنیت و رفاه را در دوستی با قدرت های خارجی که در دشمنی با اسلام و مسلمانان هرگز کوتاه نمی آیند، داشته باشد و از دیگران به این کار طلب استعانت کند؛ زیرا الله سبحانه وتعالی می فرماید:
﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾
[ممتحنه: ٩]
ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه های تان بیرون راندند، یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است.
مسلمانان هرگز نمی توانند در هماهنگی با قدرت های متخاصم از اهل کتاب و یاهم مشرکین توقع خیر داشته باشند؛ چون هر توقعی از آن ها به شر و ضرر مسلمانان تمام می شود. الله سبحانه وتعالی در این مورد می فرماید:
﴿مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾
[آل عمران: ١٠٥]
ترجمه: کافران اهل کتاب، و(هم چنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی الله(سبحانه وتعالی) خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که الله(سبحانه وتعالی) رحمت خود را به هر کس بخواهد اختصاص می دهد و الله(سبحانه وتعالی) صاحب فضل بزرگ است.
بنابر این، زمان آن فرا رسیده است که مسلمانان با تأسیس دوباره خلافت بر منهج نبوت به این فرهنگ دوستی با قدرت های کافر خارجی پایان دهند. دولت اسلامی، یگانه دولتی است که با یک پارچه کردن دولت های فعلی مسلمانان زیر حاکمیت خلافت و ایجاد حمل و نقل، ارتباطات و روابط هسته ای در بین سرزمین های پهناور و پر منابع اسلامی، قدرت را برای امت اسلامی فراهم می کند. علاوه بر وابستگی به فن آوری و سرمایه گذاری خارجی، خلافت اسلامی خود به شدت در ایجاد یک صنعت سنگین وقوی از جمله در تولید موتور، ماشین آلات سنگین و اسلحه به طوری که اقتصاد به وجه احسن سری پای خود ایستاده شود و ظرفیت رهبری جهان را داشته باشد، سرمایه گذاری هایی را خواهد کرد.
در واقع، اگر کشوری کوچکی به اندازه کوریای شمالی می تواند در مقابل چرندیات مغرضانه ترامپ اعلام مبارزه کند، بدون شک اگر آفتاب خلافت طلوع کند، توانایی آن را دارد که قدرت تمام امت مسلمه را زیر تسلط خود قرار دهد. بنابراین، همین اکنون یک جا با حزب التحریر بپا خیزید و از برادران، پدران و پسران تان در نیروهای مسلح پاکستان برای بر پایی دوباره خلافت بر منهج طلب نصرت کنید.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان
(ترجمه)
خبر
روز پنج شنبه ۲۱ سپتمبر ۲۰۱۷م اول ماه محرم سال ۱۴۳۹هـ.ق است.
تبصره
بسیاری از علماء، خطباء و مدرسین در شروع هر سال جدید هجری، در مورد مسئله هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم از مکه به مدینۀ منوره از زوایای مختلفی صحبت می کنند؛ اما بسیاری از آنان از واقعیت این رویداد و تغییراتی که این حادثۀ بزرگ برای امت به بار آورده، بدور بوده و بی خبر اند.
بدون شک واقعۀ هجرت زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم مشابهت زیادی به روزگار ما دارد؛ در آن زمان دو قدرت بزرگ؛ فارس و روم، بود و عرب چیزی نداشت. قبایلی بودند که اکثر اوقات به گردش و مهاجرت در صحراها می رفتند و بسا اوقات به خاطر آب می جنگیدند. مکۀ مکرمه که بنام "ام القری" یاد می شد، بنیاد و پایگاه بت پرستی بود. درست هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از آن صورت گرفت که پیشنهادات فریبنده ای برای آن حضرت صلی الله علیه وسلم، صورت گرفت. چنان چه برایش قدرت، ثروت و همه چیز پیشنهاد گردید؛ ولی آن حضرت این پشنهادات را رد کرده و مسیر رسالت و ابلاغ اش را ادامه داد، او در برابر این پیشنهادات، برای کاکایش گفت:
«يا عم، والله لو وضعوا الشمس في يميني، والقمر في يساري على أن أترك هذا الأمر حتى يظهره الله، أو أهلك فيه، ما تركته»
ترجمه: ای کاکا! قسم به الله(سبحانه وتعالی) اگر آفتاب را در دست راستم و مهتاب را در دست چپم بگذارند تا از دعوت خود دست بردارم، هرگز بر نخواهم داشت تا این که الله(سبحانه وتعالی) این دین را غالب سازد، یا درین راه نابودم گردم.
این شرایط قبل از هجرت بود، طوری که مکه دیگر بستر مناسبی برای دعوت پیامبر صلی الله علیه وسلم نبود، پس مناسب بود که دعوت ازین شهر و ازین جامعه به شهر و جامعۀ دیگری که بستر مناسبی برای این دعوت بوده و مردم آن را حمایت کنند، انتقال داده شود که یقیناً آن جا مدینۀ منوره بود.
واقعیت مکه در آن روز، با واقعیت امروز ما از این قرار است: امروزه دولت اسلامی وجود ندارد؛ چنان چه در مکه وجود نداشت. طغیان و ستم حکومت های طغیانگر و ستم پیشه(امریکا، روسیه و چین) گلوی بشریت را گرفته، چنان چه در آن زمان، فارس و روم چنین بودند. هم چنان دولت های ضعیف و بی اراده امروزی به رهبری حکام مزدور؛ مانند قبایل عرب آن زمان می باشد. دولت یهود در سرزمین مبارک فلسطین، امروز نقش قبایل یهود مدینۀ منوره دیروز را بازی می کند.
امروز دعوت گران مخلص و باتقوی از فرزندان این امت بزرگ، مردانی هستند که مهم ترین هدف امت را حمل می کنند؛ چنان چه رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب بزرگ اش، این امر مهم را حمل نموده و برای رسیدن به این هدف، قربانی های بزرگ دادند و هرگز شکنجه و ظلم ظالمین و... موانع مانع راه شان نگردید؛ پس چیزی که به آن زمان مشابهت دارد، این است که دعوت گران امروزی طریقه رسول الله صلی الله علیه وسلم را به خاطر تغییر اوضاع جاهلیت و اساس گذاری پایه های دولت اسلامی تعقیب می کنند، دولتی که تحقق حق، عدالت و خیر و برکت و... نعمات را همراه دارد.
چیز دیگری که به آن زمان مشابهت دارد، این است که امروزه همه کشورهای کفری بر حاملین مخلص دعوت فشار وارد می کنند، و هم چنان آن هایی که فریب ثقافت غربی را خوردند، عرصه را بالای دعوت گران تنگ ساختند. دقیقاً این دعوتگران مثل حضرات عمار و یاسر و خبیب و بلال و... رضی الله عنهم اند. هرچند که شکنجه و فشار بالای دعوت گران می آورند؛ ولی این دعوت گران با نزدیک بودن به دولت خلافت راشده بر منهج نبوت خوشحال اند؛ چنان چه این حادثه بین رسول الله صلی الله علیه وسلم و قبایل اوس و خزرج اتفاق افتاد. این قبایل(اوس و خزرج) که به دست حضرت مصعب بن عمیر رضی الله عنه در مدینه مسلمان شدند و سپس به خاطر نصرت و یاری رسول الله صلی الله علیه وسلم و دعوتش شتافتند. در نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدند تا دعوت آن حضرت را به دیار خودشان به خاطر تأسیس دولت اسلامی انتقال دهند تا آن که مدینۀ منوره را به قدوم رسول الله صلی الله علیه وسلم منور ساختند و آن را پایتخت دولت اسلامی قرار دادند.
در جریان مقایسه بین گذشتۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحابش از مهاجرین(آن هایی که حاملین دعوت) بودند و انصار (آن هایی که اهل قوت و نیرو بودند) و بین کسانی که امروزه به خاطر برپایی دولت اسلامی و عزت دین اسلام کار می نمایند(حاملین دعوت) و کسانی که از مسلمانان توانمندی در جهان اسلام دارند(اهل قدرت و نصرت) از افسران ارتش ها و رهبران جوامع در جهان اسلام، درین میان کاملاً واضح می شود که عناصر تأسیس دولت مشابهت کاملی به زمان مکی دارد، و یقیناً ما نشانه های تغییر را به صورت واضح مشاهده می کنیم و نشانه های طلوع سپیده دم صبح پیروزی را به اذن الله سبحانه وتعالی نزدیک می بینیم. پس ای اهل قوت و نیرو، شما یاران دین الله سبحانه وتعالی هستید.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ﴾
[صف: ۱۴]
ترجمه: ای مؤمنان! ياران(دين) الله باشيد، همان گونه كه عيسی پسر مريم به حواريون گفت: چه كسانی از ياران من برای(ياور دين) الله خواهند بود؟ حواريون گفتند: ما جملگی ياران(دين) الله خواهيم بود.
بلی، نصرت و یاری دعوت بالای شما فرض است، برای تان جایز نیست که نصرت دین الله سبحانه وتعالی را ساعتی به تعویق اندازید، بدانید که برای شما جایز نیست که زنده گی و ترس از ظلم ظالمین را بر نصرت دین الله سبحانه وتعالی ترجیح دهید. عاملین به سوی خلافت راشده را نصرت و یاری کنید و انصار امروز باشید؛ مانند این که اهل مدینه انصار دیروز بودند. این افتخار بزرگ نصیب چه کسی خواهد شد و به دست چه کسی عزت اسلام و مسلمین به دست خواهد آمد؟ چه کسی از شما برای جلب رضایت پروردگار پیروز خواهد شد و چه کسی با صادقین خواهد بود؟ الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾
[مائده: ۱۱۹]
ترجمه: در روز قيامت الله(سبحانه وتعالی) می گويد: امروز روزی است كه تنها درستی كردار و درستی گفتار راستگويان( در دنيا، هم اينك در عقبی) بديشان سود می رساند. برای آنان باغ هایی(از بهشت) است كه در زير درختان آن جويبارها روان اند.
نویسنده: رولا ابراهیم از ولایه سوریه