جمعه, ۱۱ ذیقعده ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۵/۰۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

وحشی‌گری فرانسه و تاریخ سیاه آن!

(ترجمه)

وقاحت و بی‌ادبی رئیس‌جمهور فرانسه، ماکرون، به حد نهایی رسیده است. او در سخنرانی خود در پارلمان مراکش، در روز سه‌شنبه ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴م، مبارزین و مجاهدین فلسطینی را که از سرزمین و حقوق‌شان دفاع می‌کنند، «وحشی» خطاب کرد و ادعا نمود که اسرائیل(رژیم جنایت‌کار و متجاوز صهیونیستی) حق دفاع از خود را دارد.

اما پادشاه مراکش در برابر سخنان توهین‌آمیز مهمانش واکنشی نشان نداد و اگر ذره‌ای از غیرت عربی و غیرت اسلامی داشت، دست‌کم او را بازداشت می‌کرد تا سخنان اهانت‌آمیز خود را پس بگیرد و عذرخواهی کند. نه تنها چنین نکرد؛ بلکه در بی‌شرمی بیشتر، نیروهای امنیتی خود را به‌کار گرفت تا به تظاهرکنندگان با شرف که نسبت به سخنان توهین‌آمیز مهمان او اعتراض داشتند، حمله کنند!

اما اعضای پارلمان مراکش با وجود این‌که بسیاری از آن‌ها بعداً به سخنان ماکرون اعتراض کردند و آن را محکوم نمودند، شایسته‌تر بود که همان لحظه به سخنان او واکنش نشان می‌دادند، او را از ادامه اهانت‌هایش بازمی‌داشتند و یا جلسه را ترک می‌کردند و می‌گذاشتند او به تنهایی سخنان خود را نثار کند.

ما هم‌چنین از مواضع مردم شریف مراکش ستایش می‌کنیم که در برابر این اظهارات توهین‌آمیز سکوت نکردند و با روش‌های گوناگون مخالفت خود را اعلام کردند. حتی بسیاری از آن‌ها با برگزاری تظاهرات نارضایتی خود را از این اظهارات و بی‌عملی نظام سازش‌کار مراکش نشان دادند.

اما ماکرون، باید در مقابلش ایستاد و او را به تاریخ سیاه و وحشیانۀ کشورش یادآور شد و توجه افکار عمومی جهانی را به برخی از جنایات وحشیانه فرانسه در طول تاریخ جلب کرد تا هر کسی درک کند که واقعاً چه کسی وحشی است:

۱. فرانسه نقش بزرگی در جنگ‌های صلیبی ایفا کرد که در قرون وسطی علیه سرزمین‌های اسلامی انجام دادند و در این جنگ‌ها مرتکب فجیع‌ترین جنایات علیه مسلمانان و انسانیت شدند. پس وحشی کیست؟!

۲. در دوران اشغال مصر توسط فرانسه (۱۷۹۸-۱۸۰۱م)، این کشور وحشیانه‌ترین جنایات را علیه مردم مصر مرتکب شد؛ شهر اسکندریه را بر سر مردمش ویران کرد و در دومین انقلاب مردم مصر علیه اشغال، ژنرال کلیبر با توپخانه محله‌های قاهره را نابود کرد، تعداد زیادی از انقلابیون را کشت و غذای مردم شهر را قطع کرد. او دستور داد زندانیان را سر ببرند و اجسادشان را شبانه در رود نیل بیندازند. علاوه بر این، به زنان تجاوز شد و تعداد کشته‌های مردم مصر به دست فرانسه به بیش از پنجاه هزار نفر رسید. پس وحشی کیست؟!

جرایم فرانسه علیه مردم الجزایر در دوران اشغال (۱۸۳۰-۱۹۶۲م) به قدری گسترده است که در مجلدات نیز نمی‌گنجد. از جمله، در سال ۱۸۵۲میلادی شهر الأغواط را به آتش کشیدند و بیش از دو سوم از ۴۵۰۰ نفر جمعیت آن را در یک شب سوزاندند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، هنگامی که مردم الجزایر علیه اشغال‌گران شورش کردند، فرانسه بیش از ۴۵۰۰۰ نفر را کشت و ۴۴ روستا را بمباران کرد. در سال ۱۹۵۵م، فرانسوی‌ها ۱۵۰۰ الجزایری را در یک استدیوم جمع کردند، سپس آن‌ها را کشتند و به‌صورت دسته‌جمعی در خندق‌ها دفن کردند. هم‌چنین در سال ۱۹۵۷م، اجساد رهبران مقاومت را زنده در روغن جوشانده و آب کردند، مساجد را تخریب و قرآن‌ها را به آتش کشیدند و نمازگزاران را کشتند. پس وحشی کیست؟!

۱. در سال ۱۸۹۹م، در یکی از شهرهای مالی، فرمانده فرانسوی تمام مادران و کودکان شیرخوار را جمع کرد و دستور داد با نیزه آن‌ها را به قتل برسانند. سپس ارتش فرانسه اموال، دام‌ها و اسب‌ها را غارت کرد.  پس وحشی کیست؟

۵. مسلمانان، به‌ویژه مردم مراکش، هرگز جنایت فرانسه در سال ۱۹۰۷ میلادی در کازابلانکا را فراموش نمی‌کنند، هنگامی که این شهر را در پاسخ به شورش‌ها کاملاً ویران کردند؛ واقعه‌ای که به کشتار کازابلانکا مشهور شد. پس وحشی کیست؟

۶. نیروهای فرانسوی در نوامبر ۱۹۱۷م، در چاد جنایتی وحشیانه مرتکب شدند. آن‌ها علما و اندیشمندان را دعوت به جلسه‌ای برای رسیدن به تفاهم و ادارۀ مشترک کشور کردند. علما و بزرگان چاد به این دعوت پاسخ دادند، اما نیروهای فرانسوی به بدترین شکل به آن‌ها خیانت کردند، با ساطورها به آنان حمله کردند و حدود ۴۰۰ نفر از بهترین علمای چاد را قتل‌عام کردند؛ پس وحشی کیست؟

۷. اما دربارۀ جنایات فرانسه در سوریه در دوره اشغال(۱۹۲۰-۱۹۴۶)، صحبت بسیار است. آن‌ها محله‌ها و خانه‌ها را بر سر مردم ویران کردند، سر انقلابیون را بریدند و آن‌ها را اعدام کردند، به زنان تجاوز و مردم را از روستاها و شهرها آواره ساختند. پس وحشی کیست؟

۸. در سال ۱۹۴۷، نیروهای فرانسوی قتل‌عامی علیه بی‌گناهان در ماداگاسکار مرتکب شدند؛ پس وحشی کیست؟

۹. هم‌چنین نباید جنایات فرانسه در بوروندی، بوسنی و هرزگوین، و تبدیل کردن کشور گویان در امریکای جنوبی به تبعیدگاه مخالفان و مرکزی برای شکنجه را فراموش کنیم، و بسیاری دیگر از جنایات شنیع که شمارش آن‌ها دشوار است. پس وحشی کیست؟

۱۰. فرانسه تنها کشوری در جهان است که در پایتخت آن چیزی به نام (موزۀ انسان) وجود دارد؛ موزه‌ای که شامل هجده هزار جمجمه از انقلابیون مسلمان است که سرهای‌شان بریده شده و این جمجمه‌ها در آن موزه نگهداری می‌شوند. پس وحشی کیست؟

اینست چهره حقیقی و زشت فرانسوی‌ها و تاریخ سیاه شان. با این وجود، این فرانسوی‌های که تمدن خود را بر اجساد بی‌گناهان و جمجمه پیران، کودکان و زنان بنا کرده‌اند و ثروت‌های ملل را در گذشته غارت کرده و هنوز هم از غارت منابع آن‌ها زندگی می‌کنند، به سرزمین‌های اسلامی آمده و مدافعان و مجاهدان این سرزمین‌ها را به وحشی‌گری متهم می‌کنند. به الله سبحانه وتعالی قسم که این، بزرگ‌ترین گستاخی است!

شگفت آنست که هیچ‌یک از حکام سرزمین‌های اسلامی ماکرون را «سگ روم» خطاب نکردند؛ همان‌گونه که هارون الرشید این عنوان را برای نیکفور، پادشاه فرانسه، به کار برد. او حتی نتوانست کلمه‌ای در پاسخ به این خطاب بگوید، بلکه تسلیم شد و جزیه را به دولت اسلامی پرداخت. به ماکرون مژده می‌دهیم که خلیفه‌ای که چنین خطابی به وی بکند، در راه است و در آن زمان، فرانسه بهای جنایاتش را در حق مسلمانان و در حق بشریت خواهد پرداخت و به خواست الله سبحانه وتعالی، بار دیگر با خواری و خفت جزیه را به دولت خلافت خواهد پرداخت! و شاید خلیفۀ آینده، جمجمه ماکرون و نتانیاهو را در جای جمجمه‌های مسلمانان در موزه‌شان بگذارد.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

  29 ربیع الآخر سال 1446هـ.ق.

نومبر سال 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

سفر یازدهم بلینکن به خاورمیانه؛ سیاست‌گذاری یا نمایش قدرت!

(ترجمه)

خبر:

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا، امروز جمعه یازدهمین و شاید آخرین سفر خود را به منطقه خاورمیانه به پایان می‌رساند. هدف این سفر، مشابه سفرهای پیشین، احیای مذاکرات متوقف شده میان اسرائیل و جنبش حماس بود، که از طریق میانجی‌های قطری و مصری صورت می‌گرفت، به امید دستیابی به توافقی برای آتش‌بس که شامل آزادی گروگان‌های اسرائیلی در اختیار جنبش حماس باشد.

وزیر خارجه امریکا روز چهارشنبه وارد اسرائیل شد و پس از گفتگو با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر این کشور، بار دیگر بر موضع واشنگتن مبنی بر مخالفت با بازپس‌گیری نوار غزه توسط اسرائیل یا ساخت واحدهای شهرک‌سازی در آن تأکید کرد. او گفت: «این موقف ایالات متحده است...  و این چیزی است که از نخست‌وزیر شنیدم... صرف‌نظر از اظهارات جنرال‌های بازنشسته یا برخی از اعضای دولت، ما با این امر مخالفیم... باید تمرکز در حال حاضر بر بازگرداندن گروگان‌ها و پایان جنگ باشد و برنامه‌ای روشن برای آینده تعیین شود».

پس از اسرائیل، بلینکن به عربستان سعودی و سپس به قطر رفت. در یک کنفرانس خبری در دوحه، شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر، پس از دیدار اعلام کرد که تیمی از مذاکره‌کنندگان امریکایی و تیمی اسرائیلی در پایان هفته به دوحه خواهند آمد تا راه‌های پیشبرد مذاکرات آتش‌بس در غزه را بررسی کنند. (منبع: بی‌بی بی سی، (2024/10/25‌

تبصره:

ده سفر گذشته بلینکن به خاورمیانه تقریباً تنها یک هدف را دنبال کرده است و آن فشار بر دولت‌های عربی و واداشتن آن‌ها به حفظ دائمی مرزهای‌شان با رژیم یهودی و دور نگهداشتن کامل این دولت‌ها از درگیری بوده است. به همین منظور، تلاش شده تا مردم این دولت‌ها درگیر مسائل معیشتی شده و با جشنواره‌ها و سرگرمی‌های مختلف مشغول شوند تا از ه گونه اقدام انتقامی علیه رژیم یهودی باز بمانند. از این دولت‌ها خواسته شده که با تمام توان و امکانات خود برای کنترل مردم‌شان و جلوگیری از هرگونه فعالیت‌های اعتراضی که در جهت خدمت به مسئله فلسطین باشد، اقدام کنند. حتا این دولت‌ها از هرگونه ابراز همدردی مردمی و مسالمت‌آمیز علیه تجاوزات وحشیانه رژیم یهودی منع شده‌اند و تلاش شده تا مردم آن‌ها دفاع از خود با امکاناتی که در اختیار دارند، محروم بمانند. در عین حال، با اطمینان دادن به رژیم یهودی از عدم اقدام دولت‌های همسایه علیه آن از لحاظ نظامی، سیاسی، اقتصادی و حتا رسانه‌ای، به این رژیم اجازه داده شده تا به بمباران اهداف نظامی و غیرنظامی در نوار غزه، بدون توقف و بدون هیچ رحم و مروتی، ادامه دهد. هدف از این اقدامات بازگرداندن هیبت از دست رفته و پاک کردن تصویر شکست رژیم یهودی از اذهان عمومی است؛ شکستی که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد و چهره این رژیم را خدشه‌دار کرد.
اما یازدهمین سفر بلینکن ممکن است در چارچوب دیگری صورت گرفته باشد، زیرا به نظر می‌رسد که بانک اهداف نظامی ارتش رژیم یهودی در حال اتمام است؛ دیگر چیزی برای بمباران باقی نمانده یا ارزش بمباران ندارد، زیرا تخریب در نوار غزه کامل شده است. اکنون مسیر سیاسی برای امریکا اهمیت بیشتری پیدا کرده است. به عبارتی دیگر، آنچه که اکنون از نظر امریکا اولویت دارد، سرمایه‌گذاری بر نتایج نظامی حاصل شده بر روی زمین و تبدیل آن‌ها به اقدامات سیاسی است.

اولین گام این سرمایه‌گذاری، بستن پرونده تبادل پاسخ‌ها میان ایران و رژیم یهودی است، به طوری که پاسخ این رژیم محدود باشد و نیازی به واکنش ایران نداشته باشد. در این راستا، جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا، در ماه گذشته فشارهای شدیدی به نتانیاهو وارد کرد تا او را وادار کند که واکنش نظامی ارتش خود را نسبت به ایران به حدی کاهش دهد که از بروز یک جنگ منطقه‌ای فراگیر جلوگیری کند. بلینکن نیز این سخن را تأیید کرد و گفت: «مهم است که اسرائیل به حمله ایران علیه خود به شیوه‌ای پاسخ دهد که به تشدید جنگ بیشتر منجر نشود».

در واقع، آخرین پاسخ رژیم صهیونیستی به ایران، بسیار ضعیف و ناچیز بود و با تهدیدات مملو از غرور و تکبر ارتش آن، مطابقت نداشت.

 بلینکن در اظهارات خود هم‌چنین بر مخالفت با اشغال غزه، ضرورت تعیین برنامه‌ای برای روز بعد از پایان درگیری و داشتن چشم‌انداز سیاسی روشن برای حل مسئله تأکید کرد. این در حالی بود که به رژیم صهیونیستی مجوز مداوم برای کشتار، ارتکاب جنایات بیشتر و تلاش برای کوچاندن بخشی از ساکنان مناطق شمالی غزه به مناطق مرکزی و جنوبی داده شد، به‌ویژه در دوره حساس انتخابات آمریکا.
بلینکن به مواضع سنتی واشنگتن که در هر مناسبت تکرار می‌شود، اشاره کرد، از جمله اینکه «اسرائیل در خصوص ورود کمک‌های انسانی به غزه پیشرفت کرده است، اما نیاز به اقدامات بیشتری وجود دارد و این اقدامات باید پایدار باشند.» وی توضیح داد که «واشنگتن در تلاش است تا به تفاهمات روشنی در خصوص مدیریت و امنیت غزه دست یابد» و تأکید کرد که «وجود برنامه‌های ملموس برای پیشبرد امور در غزه پس از جنگ ضروری است.»

نباید فزاموش کرد که ویژگی برجسته یازدهمین سفر بلنکین به منطقه ویژگی خدا حافظی بود. این سفرهای مکرر، که تقریباً به طور ماهانه انجام می‌شد، به نظر او و دولتش سزاوار است که آخرین سفر آن به صورت خدا حافظی باشد.

اهمیت این سفرهای وزیر خارجه امریکا و دیگر فرستادگان امریکایی، به ویژه در این است که امریکا به این سفرها خلأ در منطقه را پر کند و به مردم منطقه و سیاست مداران جهان نشان دهد که بی‌نیاز از امریکا نیستند. چه امرینا به راه‌حلی برسد و چه نرسد، برای آن‌ها تفاوتی ندارد؛ زیرا حضور دیپلومات‌هایی که در حال فعالیت هستند و وجود پروژهای امریکایی که برای برسی مطرح شده‌اند، چه برای اجرا و چه برای مدریت درگیری هدف امریکا محقق شده است.

این فعالیت‌های سیاسی و دیپلوماتیک فشرده امریکا در خاورمیانه نشان می‌دهد که امریکا تنها دولت تاثیرگزار در منطقه است و سایر دولت‌ها در نهایت مجبور به پذیرفتن آنچه هستند که امریکا بر آن‌ها تحمیل می‌کند، هستند.

نویسنده: احمد الخطوانی

مترجم: پارسا امیدی

   

ادامه مطلب...

حکام مسلمانان، بزرگ‌ترین مانع در برابر تأسیس خلافت راشده و آزادسازی فلسطین

(ترجمه)

خبر:

نخست‌وزیر پاکستان، شهباز شریف، خواستار توقف فوری حملۀ نظامی رژیم صهیونیستی به غزه شد و آن را «کشتار سیستماتیک» و «خون‌ریزی» توصیف کرد. وی تأکید کرد که جهان باید برای برقراری صلح دائمی در فلسطین از طریق راه‌حل دو دولتی تلاش کند. (منبع: الفجر پاکستان)

تبصره:

 راه‌حل دو دولتی، طرح امریکایی برای واگذاری بخش عمده‌ای از فلسطین به یهودیان و اعطای مشروعیت دائمی به رژیم آن‌هاست. حکام پاکستان فقط مسلمانان را از یک ظلم به ظلمی دیگر منتقل می‌کنند و راه‌حل دو دولتی تنها مسیری دیگر برای رنج و تحقیر است.

حکام مسلمانان برای سال‌ها مانع از آزادسازی فلسطین توسط ارتش‌ها شده‌اند و همین امر رژیم صهیونیستی را تشویق کرده تا به غزه، کرانه باختری، یمن، ایران و لبنان حمله کند. اکنون این حکام در پی به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی هستند که امت را به ظلم بیشتری از جانب آن‌ها گرفتار می‌کند.

بزرگ‌ترین مانع در برابر بیداری امت اسلامی، نظم جهانی امریکا و حکام خائن مسلمانان هستند که همچون بردگانی مطیع به آن خدمت می‌کنند. تا زمانی که آنان در قدرت هستند، امت هرگز به بیداری نخواهد رسید و قادر به حمایت از مظلومان نخواهد شد. حزب‌التحریر به سربازان و افسران مخلص ارتش‌ها یادآور می‌شود که عزت فقط در اسلام است، در حالی‌که این حکام جز ذلت برای شما و امت اسلامی ببار نیاورده‌اند. پس، نصرت و یاری خود را به حزب‌التحریر بدهید که برای برپایی خلافت بر منهج نبوت تلاش می‌کند تا خلیفه زنجیرهای‌تان را بشکند و بتوانید برای حمایت از مسجدالاقصی و آزادسازی آن به پا خیزید.

برگرفته از جریدۀ الرایه

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

فروپاشی آخرین نقاب تمدن غرب

(ترجمه)

فرانچسکا آلبانیز، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل در امور حقوق بشر در اراضی فلسطینی، اعلام کرده است: «اسرائیل در غزه نسل‌کشی هولناکی انجام می‌دهد و فلسطینیان را روزانه و با حمایت کامل کشورهای غربی قتل‌عام می‌کند.» آلبانیز در مصاحبه با شبکه الجزیره توضیح داد که: «نسل‌کشی، جنایتی بزرگ است که باید ما را به لرزه درآورد. در ماه‌های گذشته، در صدها مصاحبه تکرار کرده‌ام که نسل‌کشی‌ای که اسرائیل انجام می‌دهد امری وحشتناک و هولناک است و نمی‌دانم چگونه این وضعیت هم‌چنان ادامه دارد.» او پرسید: «برای متوقف کردن این شرایط غیرقابل تحمل چه چیزی لازم است؟» و سپس تأکید کرد که آنچه در غزه رخ می‌دهد، پایانی برای نظم جهانی است که پس از جنگ جهانی دوم بنا شد. آلبانیز افزود: «نظم جهانی چهرۀ واقعی‌اش را به‌عنوان مجموعه‌ای استعماری از کشورهای غربی نشان می‌دهد که به حمایت از اسرائیل ادامه می‌دهند و ادعا می‌کنند که این کار دفاع از خود است، اما این‌گونه نیست. اسرائیل اکنون در حال کشتار فلسطینیان است؛ آنچه دیده می‌شود، کودکانی هستند که در خیابان‌های غزه کشته می‌شوند و انسان‌هایی که در خیمه‌ها به آتش کشیده می‌شوند.» وی سخنان خود را با تأکید بر این‌که آنچه در غزه رخ می‌دهد «نسل‌کشی با هدف تسلط بر زمین است و خود اسرائیلی‌ها نیز این را بیان می‌کنند»، به پایان برد.

در همین زمینه، گزارش دیگری در سازمان ملل منتشر شده که در آن به ممنوعیت اعتراضات در دانشگاه‌های امریکا و محدودیت‌هایی که برخی کشورهای اروپایی اعمال کرده‌اند، اشاره شده است. این گزارش، که در نوزدهم اکتبر ۲۰۲۴میلادی منتشر شد، دموکراسی‌های غربی مانند امریکا، کانادا، فرانسه، آلمان و بلژیک را متهم نموده که حق اعتراض برای حمایت از مسألۀ فلسطین را به‌شدت سرکوب کرده‌اند، خصوصاً در آغاز جنگ غزه. این گزارش از «تظاهراتی در دانشگاه‌های امریکا که به‌شدت سرکوب شدند» سخن می‌گوید و به مداخلۀ پلیس ضد شورش نیویارک در اواخر اپریل ۲۰۲۴میلادی برای اخراج ده‌ها فعال طرفدار فلسطین در دانشگاه کلمبیا اشاره دارد. هم‌چنین، از کشورهای اروپایی به‌ویژه آلمان یاد کرده که در اکتبر ۲۰۲۳میلادی ممنوعیت کاملی برای تظاهرات حامیان فلسطین اعمال کرد و از آن زمان محدودیت‌هایی بر اعتراضات مشابه در مناطق مختلف این کشور تحمیل کرده است.

در این گزارش آمده که این محدودیت‌ها «هرگز برای تظاهرات حامیان اسرائیل اعمال نشده، بلکه همواره بر اعتراضات حامیان فلسطین تحمیل شده است.» این گزارش ادامه می‌دهد که «فرانسه نیز سعی کرد اقدامات مشابهی انجام دهد، اما دادگاه‌ها آن را رد کرده و ارزیابی هر مورد را به‌صورت جداگانه انجام می‌دهند.» بلژیک و کانادا نیز مواضع مشابهی را اتخاذ کرده‌اند.

نمونه‌هایی از سقوط ادعای آزادی بیان در امریکا، رهبر جهان غرب:

امریکا که خود را مدعی آزادی بیان معرفی کرده و به‌خاطر آن جنگ‌ها در آن سوی اقیانوس‌ها به‌راه انداخته، در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۴میلادی، بیش از ۲۰۰ تظاهرکننده طرفدار فلسطین را که در مقابل بورس نیویارک دست به تحصن زده بودند، دستگیر کرد. این تظاهرکنندگان تنها شعارهایی انسان‌دوستانه سر می‌دادند؛ عباراتی مانند «بگذارید غزه زندگی کند» و «تأمین مالی نسل‌کشی را متوقف کنید» را در نزدیکی ساختمان معروف بورس در مجاورت وال استریت در منهتن فریاد می‌زدند. در مقابل، تعداد اندکی از تظاهرکنندگان طرفدار رژیم صهیونیستی نیز در محل حضور داشتند و پرچم آن را به‌دست داشتند، اما پلیس هیچ‌گونه اقدامی علیه آنان انجام نداد.

این‌ها دفاعیه و شواهدی هستند که از جانب حقوق‌دانان و وکلا در کشورهای غربی مطرح شده و به‌وضوح نشان می‌دهند که تمدن غرب و کشورهای پیشرو آن، به‌ویژه امریکا، فرانسه و آلمان، دیگر پردۀ توهمی برای پوشاندن عیوب خود ندارند. وضعیت به جایی رسیده که غرب نه‌تنها به رژیم صهیونیستی سلاح‌های مرگ‌بار می‌رساند تا علیه مردم بی‌گناه به‌کار گیرد، بلکه حتی افرادی را که این وحشی‌گری را محکوم می‌کنند نیز سرکوب می‌کند. این رفتار، آخرین میخ بر تابوت تمدن غربی است و چیزی برای مردم جهان، از جمله امت اسلامی، باقی نگذاشته مگر دفن این جسد گندیده تا بشریت از شر آن و حامیانش آسوده شود.

دفن این هیولای وحشی وظیفه و مکلفیت امت اسلامی است؛ زیرا این امت دارای جایگزین تمدنی و ارزش‌های انسانی‌ای است که الله سبحانه وتعالی برای تمامی انسان‌ها مقرر داشته است. بر امت اسلامی واجب است که ساختار سیاسی‌ای را تأسیس کند که نمایندۀ تمدن الهی اسلام باشد و به خواست الله سبحانه وتعالی، باطل را نابود کرده و حق را یاری دهد. از این رو، تمام مخلصان در امت باید برای برپایی خلافت راشده بر منهج نبوت تلاش کنند، با ترغیب و تشویق ارتش‌های مسلمانان برای قطع دستان غرب در سرزمین‌های ما، که همان نظام‌های موجود است، و نصرت دادن به حزب‌التحریر برای برپایی آن، تا در نتیجه، این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم تحقق یابد:

«وَإِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ» (روایت بخاری)

ترجمه: امام سپری است که در پشت او جنگیده و به او پناه برده می‌شود.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

  20 ربیع الآخر سال 1446هـ.ق.

 23 اکتبر سال 2024 م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

ایران و رژیم یهود با حمایت و مدیریت آمریکا در تخریب سرزمین‌های اسلامی متحد شده‌اند

(ترجمه)

خبر:

روزنامه تایمز بریتانیا فاش کرد که اسرائیل(رژیم یهود) هفته گذشته حمله انتقام‌جویانه خود علیه ایران را به دلیل افشای احتمالی اطلاعات حساس نظامی توسط آمریکا به تعویق انداخت. این افشاسازی نشان داد که رژیم صهیونیستی برنامه‌های دقیقی برای پاسخ به سرازیر شدن حدود ۲۰۰ موشک بالستیک ایرانی که اوایل ماه به سمتش شلیک شد، داشته است؛ حمله‌ای که برای تلافی نمودن حملات اسرائیل به گروه‌های نیابتی ایران در خاورمیانه از سوی تهران انجام شد. روز جمعه گذشته دو سند فوق محرمانه در یک کانال تلگرام منتشر شد که ارزیابی محرمانه آمریکا از آمادگی رژیم یهود برای حمله به اهداف ایرانی را تشکیل می‌دهد و بر اساس اطلاعاتی است که در تاریخ‌های ۱۵ و ۱۶ اکتبر توسط آژانس اطلاعات جغرافیایی ملی آمریکا تحلیل شده است. آن‌چه در این اسناد به‌طور برجسته مورد توجه قرار گرفته، اشاره به دو سیستم موشک بالستیک هواپرتاب به نام‌های «گولدن هورایزن» و «روکس» است. به گفته منابع خبری، «روکس» یک سیستم موشکی دوربرد است که توسط شرکت «رافائل» در اسرائیل ساخته شده و برای هدف قرار دادن طیف وسیعی از اهداف سطحی و زیرزمینی طراحی شده است. گمان می‌رود که اصطلاح «گولدن هورایزن» به سیستم موشکی «بلو اسپایرو» اشاره داشته باشد که بردی نزدیک به ۲۰۰۰ کیلومتر دارد. اهمیت این موضوع در این است که نشان می‌دهد نیروی هوایی اسرائیل برنامه‌ریزی کرده تا نسخه مشابهی از حمله موشکی خود به سایت رادار ایرانی در نزدیکی اصفهان در ماه اپریل را به شکلی گسترده‌تر تکرار کند. با شلیک این تسلیحات از فاصله‌های دور و خارج از مرزهای ایران، اسرائیل می‌تواند بدون نیاز به پرواز هواپیماهای جنگی بر فراز برخی کشورهای منطقه مانند اردن، به اهداف خود برسد. (منبع: الشرق الأوسط، ۲۴/۱۰/۲۰۲۴)

تبصره:

اکنون واضح و مشخص شده است که آمریکا و رژیم یهود هیچ چشم‌انداز مشخصی برای اقدامات جنایت‌کارانه خود در غزه و لبنان ندارند. کینه و انتقام بر آن‌ها چیره شده و سیل خون‌هایی که بیش از یک سال است در غزه جاری است و به دنبال آن در لبنان نیز سرازیر شد عطش آن‌ها را فرو ننشانده است. به نظر می‌رسد هیچ پاسخی برای سوالی که همواره مطرح بوده، یعنی «پس از پایان درگیری‌ها و بحران در غزه، چه اتفاقی خواهد افتاد؟» وجود ندارد. مشخص شده است طرح و برنامه سیاسی آمریکا، حامی جنایات در غزه، همین اتفاقی است که در لبنان رخ داد . حمله به لبنان پاسخی به این سوال است که پس از غزه چه اتفاقی می‌افتد. این نشان می‌دهد که آمریکا و هم‌پیمانش رژیم یهود هیچ برنامه‌ای جز کشتار بیشتر، تحقیر و اهانت گسترده‌تر ندارند. به نظر می‌رسد این روش، با سیاست "هرج‌ومرج سازنده" که محافظه‌کاران جدید آمریکایی اتخاذ کرده‌اند هم‌خوانی دارد؛ سیاستی که انتظار دارند هرج‌ومرج باعث نتایجی شود که منافع آن‌ها را تأمین نماید.

مدیریت و هماهنگی آمریکا در نمایش مضحکی که بین ایران و رژیم یهود جریان دارد و حملات نمایشی که هیچ یک از طرفین را آسیب نمی‌زند برای اینست که زمان بیشتری به رژیم یهود بدهد تا سایر نیروهای مقاومت در غزه و لبنان را نابود کند. هم‌چنین، هدف اینست که ایران را به صحنه سیاسی خاورمیانه وارد کرده و از آن در کنار رژیم یهود برای مدیریت منطقه به نفع منافع آمریکا استفاده کنند. اعطای زمان یک‌ماهه به رژیم یهود پس از ترور رهبر حماس(یحیی سنوار رحمه‌الله) در غزه، در این راستا قرار دارد و این تکرار زمان‌هایی است که آمریکا قبلاً به رژیم یهود داده بود. دلیل این امر نبود برنامه مشخصی از سوی دولت آمریکاست و نفرت و کینه آمریکا و رژیم یهود نسبت به اسلام و مسلمانان، آن‌ها را کور کرده و از مدیریت اوضاع به‌صورت عقلانی ناتوان ساخته است. چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُم وَأَعمَىٰٓ أَبصَٰرَهُم﴾ (محمد: ۲۳)

ترجمه: الله، چنین کسانی را نفرین (و از رحمتش دور) نموده و (گوش های) آنان را کر و چشمان‌شان را کور کرده است.

هیجان این سه قدرت؛ یعنی آمریکا، دولت صفوی ایران و رژیم یهود و بی‌پروایی آن‌ها نسبت به امت اسلامی و سرزمین شام که قلب امت اسلامی است ایجاب می‌کند که تا دیر نشده از سوی امت اسلامی نفیر عام و جدی برای جهاد اعلان شود. این‌ها مجرمان و کینه‌توزانی هستند که فقط دولت اسلامی تحت رهبری یک خلیفه راشد که مطابق رفتار رسول الله صلی‌الله علیه وسلم با بنی قریظه، اقدام خلافت عثمانی در مقابل آمریکا که آن را شکست داد، ناوگانش را در دریا غرق کرد و آن را وادار به پرداخت جزیه نمود و هم‌چنین عمل‌کرد سلطان سلیم یاولوز که دولت صفوی را شکست داد و آن را به خلافت عثمانی ملحق کرد، عمل خواهد کرد می‌تواند آن‌ها را از جنایات و برنامه‌های شیطانی‌شان باز دارد.

نویسنده: بلال المهاجر – ولاية باكستان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

23ربیع الثانی 1446ه.ق.

تاریخ: 26 اکتوبر 2024

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

ترس از هول و وحشت قیامت؛ انگیزه‌ای برای عمل!

(ترجمه)

در کتاب فتح الباری شرح صحیح بخاری اثر ابن حجر عسقلانی در باب "قول النبي صلى الله عليه وسلم لو تعلمون ما أعلم لضحكتم قليلا ولبكيتم كثيرا" با  اندکی تصرف آمده است: از ابوهریره رضی‌الله عنه روایت است که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم فرمودند:

«لو تَعْلَمُونَ ما أَعْلَمُ، لَضَحِكْتُمْ قَلِيلًا وَلَبَكَيْتُمْ كَثِيرًا»

ترجمه: اگر شما آنچه را که من می‌دانم می‌دانستید، اندک می‌خندیدید و بسیار می‌گریستید.

حافظ ابن حجر گفته است: منظور از علم در این‌جا پی بردن به عظمت الله سبحانه وتعالی، انتقام او تعالی از گناهکاران و هول وحشت‌هایی است که هنگام جان دادن، مرگ، در قبر و در روز قیامت رخ می‌دهد. ارتباط بین زیاد گریستن و کم خندیدن در این‌جا واضح است و هدف از آن ترساندن و بیم دادن است. پایان سخن ابن حجر.

برخی از مردم در زمان گذشته زندگی کرده و مدام به گذشته خود فکر می‌کنند و نمی‌توانند از تجربیات، شکست‌ها یا خاطرات گذشته عبور کنند و عده‌ای هم برای آینده تلاش می‌کنند. مردم به همین منوال زندگی خود را به پیش می‌برند. اما چقدر فکر لازم است تا انسان دریابد که سرانجام این زندگی را ترک خواهد کرد و به زندگی دیگری (آخرت) وارد خواهد شد؟ چقدر فکر لازم است که درک کند این زندگانی، زندگی واقعی نیست بلکه آخرت، زندگی جاودانه، ابدی و بی‌پایان است.

به همین دلیل، روز قیامت در قرآن بیش از 30 بار یاد شده است، با نام‌هایی هم‌چون قارعه، واقعه، صاخّه، راجفه و طامة الکبری که عقل و قلب را تکان می‌دهد. چه روزی و چه صحنه‌هایی که دل‌ انسان را به لرزه در می‌آورد! هرکس آن را درک کند، وجودش را ترس و وحشت فرا می‌گیرد، می‌گرید و نمی‌خندد و زندگی خویش را برای رهایی از این وحشت سپری می‌کند.

این پیام حدیث است: هر مسلمانی باید در زندگی خود به این امر توجه کند و برای آن دست به کار شود و تلاش کند؛ زیرا ما در وضعیت ناگواری به سر می‌بریم! و این وضعیت برای تغییر چقدر نیازمند وجود مردان است!

پروردگارا! ما را به خلافت راشده بر منهج نبوت زودتر برسان تا به وسیلهٔ آن تفرقه و پراکندگی مسلمانان بهبود یافته و مصیبت‌ها از بالای آنان برطرف شود! پروردگارا! زمین را با نور جمال کریمت منور گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

شهدای ما در بهشت و کشته‌های شما در دوزخ!

(ترجمه)

خبر شهادت قهرمان یحیی سنوار، که خاری در گلوی رژیم صهیونیستی و پشتیبانانش و هم‌چون غصه‌ای در دل آن‌ها بود، به گوش جهانیان رسید. او کسی بود که عملیات «طوفان الاقصی» را در هفتم اکتبر 2023 میلادی طراحی کرد؛ عملیاتی که بنیان رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد، موجودیت آن را تهدید و پیام وحشت را به سران کشورهای کفر فرستاد و پیام اصلی آن این بود: «مسلمانان در راه اند!»

شهید قهرمان، یکی از اهداف رژیم صهیونیستی در جنگ علیه غزه بود؛ زیرا یهودیان به‌خاطر عملیات طوفان الاقصی کینۀ شدیدی از او در دل داشتند. او در حالی‌که به استقبال شهادت می‌رفت، جان باخت.

این شهید بزرگوار به همراه برادران مبارزش، تلفات زیادی بر دشمنان وارد کرد و در جایگاهی قدم گذاشت که خشم کفار را برانگیخت. او امید را در دل امت اسلامی زنده کرد و به آن‌ها یادآور شد که آن‌ها امتی هستند که رسالت الهی را بر دوش دارند و بهترین امتی هستند که برای هدایت مردم آفریده شده اند. اکنون هدف نابودی رژیم صهیونیستی به واقعیتی تبدیل شده که در برابر چشمان مسلمانان قرار دارد. آن‌ها چشم‌انتظار لحظه‌ای هستند که الله سبحانه وتعالی به آن‌ها عزت ببخشد و حکام نالایق را که بر دوش شان مسلط شده‌اند، کنار بزنند و همراه با لشکرها با ندای الله‌اکبر، رژیم صهیونیستی را از صفحۀ روزگار پاک و رشته‌ی حمایتی‌اش را از دولت‌های بزرگ، قطع کنند.

آنچه که موجب انزجار است، تبریک رئیس‌جمهور سالخوردۀ امریکا به نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به‌خاطر قتل یحیی سنوار است. با این اقدام، او امت اسلامی را تحریک و دشمنی خود و دولتش را با آن‌ها آشکارتر کرده است. باید این رئیس‌جمهور سالخورده و دولتش بدانند که روز حساب نزدیک است و در آن هنگام، خلیفه‌ی مسلمانان به آن‌ها درس‌هایی خواهد داد که وسوسه‌های شیطان را از یادشان ببرد!

پیامی‌که بار دیگر در چنین مناسبتی تأکید می‌کنیم اینست که امت اسلامی دارای یک قضیۀ اساسی و حیاتی است و باید در قبال آن تصمیم مرگ و زندگی بگیرد تا این قضیه پیروز شود، پرچمش به اهتزاز درآید و در این راه شهیدانی تقدیم کند. هر بار که یک فرمانده به شهادت می‌رسد، فرمانده‌ای دیگر جای او را می‌گیرد و با هر شهادت یک سرباز، ده‌ها نفر دیگر پشت او خواهند آمد. اگر ما درد می‌کشیم، دشمنان‌ ما نیز درد می‌کشند؛ ولی ما امید به چیزی داریم که آن‌ها ندارند و یقین به نصرتی از جانب پروردگار خود داریم که برای ما وعده داده است:

﴿اِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا فِى الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَٰدُ[غافر: 51]

ترجمه: ما قطعاً پیامبران خود را و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان بپا می­خیزند نصرت و یاری می­دهیم!

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 16 ربیع الآخر 1446هـ.ق. 

19 اکتبر 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

رسوایی باند نوزادان در ترکیه

(ترجمه)

خبر:

جزئیات وحشت‌ناک رسوایی "باند نوزادان" در ترکیه، کشور را تکان داد. افراد این باند، شامل داکتران، پرستاران و کارمندان بیمارستان‌ها هستند که نوزادان را به بیمارستان‌های خصوصی منتقل می‌کردند تا از این طریق منافع مالی کسب کنند. بر اثر اقدامات این باند، حداقل ۱۲ نوزاد جان خود را از دست دادند؛ زیرا مراقبت‌های حیاتی در ازای سود مالی نادیده گرفته شده بود. به سبب این جنایت سازمان‌یافته و وحشتناک، از ۴۷ مظنون، ۲۲ نفر دستگیر شدند و ۱۰ بیمارستان خصوصی در استانبول بسته شدند. در روزهای بعد، مشخص شد که این جنایت در چهار شهر دیگر نیز رخ داده است. هم‌چنین پس از رسوا شدن این باند، رسوایی باند دیالیز نیز افشا گردید... فساد در بخش بهداشت به عنوان یک جنایت علیه مردم است که توسط خود دولت انجام می‌شود.

تبصره:

نظام سرمایه‌داری، خدمات ضروری برای سلامت مردم را به عنوان یکی از بخش‌های درآمدی می‌بینند که برای اقتصاد و دولت سودآور است. مبدأ سرمایه‌داری که فقط بر ارزش‌های مادی تمرکز دارد، ارزش‌های انسانی، اخلاقی و روحی را نادیده گرفته یا تحت عنوان آزادی‌های که هیچ حد و مرزی ندارند، به ابزارهای درآمد تبدیل شده است؛ بنابراین خدمات بهداشتی که باید به دنبال حفظ جان مردم باشد به جای خدمت‌رسانی به انسان‌ها به ابزاری برای سرکوب تبدیل شده است. این فساد وحشتناکی که شفاخانه‌ها، داروها، امکانات پزشکی، داکتران، پرستاران و قابله‌ها را برای تولید درآمد در بخش سلامت به کار می‌گیرد، هیولایی خطرناک به وجود آورده که از انسان‌ها تغذیه می‌کند و حتی در ریختن خون کودکان بی‌گناه نیز تردید نمی‌کند. رعایت بهداشت هرگز در هیچ کشور سرمایه‌داری، بدون استثنا، حتماً در دسترس همگان نبوده است. مفاهیم انسانیت، رحمت، حفظ زندگی انسان و بهبود کیفیت زندگی به خدماتی انحصاری تبدیل شده‌اند که تنها برای کسانی که بیشتر پرداخت می‌کنند، در دسترس است.

دلیل دیگری که نشان می‌دهد مراقبت‌های بهداشتی به کالای تجاری تبدیل شده، این است که خدمات بهداشتی که مردم نمی‌توانند به صورت برابر، رایگان و با کیفیت از آن برخوردار شوند. برای مشتریان خارجی تحت قالب گردشگری سلامت ارائه می‌شود. به عنوان مثال، در سه‌ماهه دوم سال 2024، بیش از 800 هزار نفر به ترکیه آمدند تا از خدمات بهداشتی بهره‌مند شوند که بیشتر آن‌ها از کشورهای غربی ثروتمند بودند. (اطلاعات از USHAŞ). به عبارت دیگر، خدمات بهداشتی با کیفیت بالا به قیمت ارزان در حدود سه میلیون گردشگر درمانی در سال ارائه می‌شود! این باند تازه تأسیس تنها بخش کوچکی از کل شرارتی است که این هیولای سرمایه‌داری ایجاد کرده و باعث جرم و خشونت می‌شود. هر روز نظام سرمایه‌داری حاکم، جرایم وحشتناک‌تری را تولید می‌کند که مانند صحنه‌های فیلم‌های ترسناک است.

این حالت را در غزه، جایی که تمام جهان شاهد نسل‌کشی آن است مشاهده می‌کنیم که تنها برای محافظت از منافع یک گروه کوچک از سرمایه‌داران این نسل کشی انجام می‌شود. در همین حال، تعداد و انواع جرایم مرتکب شده در ترکیه در یک سال با شرایط جنگی هیچ تفاوتی ندارد. تنها سه هفته پیش، یک مجرم ۱۹ ساله دو دختر نوجوان را در کنار دیوارهای آدرنه‌کاپی استانبول کشت، او سر یکی از آن‌ها را برید و آن را زیر دیوارهای تاریخی در پیش پای مادرش انداخت؛ سپس از دیوارها به پایین پرید و خودکشی کرد. چند روز بعد، جسد دختر ۸ ساله‌ای به نام نارین، که ۱۹ روز مفقود شده بود، در کنار یک رودخانه پیدا شد و مظنونان قتل او مادرش، برادر بزرگترش و عمویش هستند. چند روز پیش، جسد دانشجوی ۲۱ ساله به نام روژین پیدا شد، که ۱۸ روز مفقود بود.

بر اساس گزارشات وزارت عدلیه، در سال ۲۰۲۱ بیش از ۱.۵ میلیون جرم انسانی، از جمله قتل، ضرب و جرح، به وقوع پیوسته است. تعداد جرایم مالی مانند دزدی، غصب، غارت و کلاهبرداری، حدود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار مورد است. در سال ۲۰۲۱، حدود ۱۲۷ هزار نفر به دادگاه به دلیل تعرض جنسی شکایت کردند که از این میان حدود ۴۵ هزار نفر کودک بودند. روزانه ۱۲۳ شکایت درباره  آزار جنسی به مقامات قضایی ارائه می‌شود. علاوه بر این، آمار قضایی نشان می‌دهد که بیش از ۱۵ میلیون مظنون و بیش از ۱۰ میلیون قربانی/شکایت‌کننده در ترکیه وجود دارد. (منبع: وزارت عدلیه ترکیه، آمار عدلی، ۲۰۲۱) و جای گفتن نیست که این ارقام روز به روز در حال افزایش هستند.

تمامی این داده‌ها نشان می‌دهد که مردم ترکیه در محیطی به همان اندازه ناامن زندگی می‌کنند که مردم غزه، فلسطین یا هر منطقۀ جنگ‌زدۀ دیگری در جهان بسر می‌برند، البته با اندکی تفاوت ظاهری؛ زیرا در ترکیه بر سر‌مان بمب نمی‌بارد، بدن‌های‌ما تکه‌تکه نمی‌شود، خانه‌هایمان به ویرانه تبدیل نمی‌شوند و بمب‌ها زمین‌های کشاورزی را نمی‌سوزانند.

اما آزادی‌ها، لذت‌ها و حرص و طمع نظام سرمایه‌داری سکولار و دموکراتیک انسانیت را نابود می‌کند! جسم انسان، حتی اگرچه کودک هم باشد، مانند کالایی مورد معامله قرار می‌گیرد و به خاطر خواسته‌های جنسی حیوانی و یا سودجویی مالی نابود می‌شود. در ترکیه، خانه‌های‌مان زیر بمب‌ها ویران نمی‌شود، برعکس هر روز ساختمان‌های جدیدی ساخته می‌شوند، اما خانواده‌های که در آن ساختمان‌ها زندگی می‌کنند، نابود می‌شوند، زمین‌ها و گله‌های حیوانات ما با بمب‌ها سوزانده نمی‌شوند، اما از طریق توافق‌های بین‌المللی مثل توافق پاریس، به خاطر تأمین منافع سرمایه‌داران طمع‌کار، غیرقابل استفاده می‌شوند. این امر به نابودی کشاورزی و مالداری می‌انجامد و در نهایت فاجعۀ بزرگی ایجاد می‌کند که ترکیه را به سمت گرسنگی و تشنگی در آینده می‌برد.

تا زمانی که به این حکام دست‌نشاندۀ نظام استعماری سرمایه‌داری راضی باشیم و به دموکراسی و سکولاریسم و مدل‌های حکومتی آن اعتماد داشته باشیم و تا زمانی که از این حکام فاسق انتظار خیر داریم و از آن‌ها کمک بخواهیم، الله سبحانه وتعالی هم‌چنان مصیبت‌های بیشتری بر ما نازل خواهد کرد و اما باید به یاد داشته باشیم که این مصیبت‌ها در واقع رحمت الله سبحانه وتعالی برای ماست؛ زیرا او سبحانه وتعالی آن‌ها را نفرستاده تا مؤمنان را مجازات کند، بلکه رحمتی از جانب او سبحانه وتعالی است تا ما را بیدار کند و در عوض، ظالمین را به سزای عمل‌شان می‌رساند.

بنابراین برای این‌که از جمله کسانی باشیم که در دنیا و آخرت رستگار هستند و برای رهایی از نظام سرمایه‌داری و استثمارگر و برای پایان دادن به جنایات در سراسر جهان، باید هرچه زودتر در قبال کسانی که بر ما سلطه دارند موضع اسلامی لازم را بگیریم؛ زیرا الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ﴾  (شوری: ۳۰)

ترجمه: هر مصیبتی که به شما برسد، به سبب گناهانی است که دستاورد خود شماست.

از آن جایی که ما محکوم به زندگی در یک محیط جنگی هستیم و نه بر جان خود، نه بر فرزندانمان که بیشتر از جانمان دوست‌شان داریم و نه بر اموال و آبرو و دین و ایمان‌مان اطمینان داریم، باید مانند مجاهدان در میدان جنگ مبارزه کنیم و بی‌وقفه برای تغییر این شرایط تلاش کنیم؛ پس به همین دلیل، باید در صدد اصلاح حکام خود باشیم یا آن‌ها را جایگزین کنیم، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ». [رواه أبو داود]

ترجمه: بزرگترین جهاد نزد الله سبحانه وتعالی، گفتن سخن حق در برابر حاکم ظالم است.

و الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ (انفال: ۲۴)

ترجمه: ای مؤمنان! هنگامی که الله (سبحانه وتعالی) و پیامبرش صلی الله علیه وسلم شما را به چیزی فراخواندند که حیات بخش شماست، اجابت کنید و بدانید که الله سبحانه وتعالی میان آدمی و قلبش حایل می شود و بدانید که همۀ شما به سوی او برانگیخته خواهید شد.

نویسنده: زهره مالک

مترجم: حسن سلحشور

23ربیع الثانی 1446ه.ق.

تاریخ: 26 اکتوبر 2024

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب محمد شتات ابوصالح

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!

امیدوارم نامه‌ای من به شما رسیده و از صحت و عافیت کامل بر خوردار باشید. از شما می‌خواهم که احادیث ذیل را برایم توضیح دهید؛ زیرا این احادیث در ظاهر در تناقض قرار دارد و بسیاری از مردم برای رد همدیگرشان بدون آن‌که منظور و مقصود این احادیث را بدانند از این احادیث سوء استفاده می‌کنند.

حدیث گروه اول: از نعمان بن بشیر روایت است‌که گفت: ما با رسول‌الله صلی‌الله علیه در مسجد نشسته‌بودیم و بشیر مردی بود که سخن خود را نگه‌می‌داشت؛ سپس ابوثعلبه خشنی آمد و گفت: ای بشیر بن سعد آیا حدیث رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم را در خصوص امراء حفظ داری؟ حذیفه گفت: من خطبه‌ای آن‌را حفظ دارم، ابوثعلبه نشست، سپس حذیفه گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمهنبوت در بین شما است تا زمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) بخواهد سپس آن را از میان بر می‌دارد تا زمانی‌که بخواهد، سپس خلافت بر منهج نبوت را می‌آورد و خلافت بر منهج نبوت می‌باشد تا وقتی بخواهد، سپس آن را بر می‌دارد آن وقتی‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد، سپس پادشاهان به دندان گیرنده می‌باشد و تازمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) بخواهد می‌باشد، سپس آنان را نیز بر می‌دارد زمانی‌که بخواهد سپس پادشاهان جبریه می‌آید پس آن‌ها می‌باشند تا زمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) آنان را بردارد سپس خلافت بر منهج نبوت می‌باشد.

 حدیث گروه دوم این‌چنین است: از حذیفه بن یمان روایت است که گفت:

«كَانَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ عَنْ الْخَيْرِ وَأَسْأَلُهُ عَنْ الشَّرِّ وَعَرَفْتُ أَنَّ الْخَيْرَ لَنْ يَسْبِقَنِي قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ شَرٌّ قَالَ يَا حُذَيْفَةُ تَعَلَّمْ كِتَابَ اللَّهِ وَاتَّبِعْ مَا فِيهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الشَّرِّ خَيْرٌ قَالَ هُدْنَةٌ عَلَى دَخَنٍ وَجَمَاعَةٌ عَلَى أَقْذَاءٍ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْهُدْنَةُ عَلَى دَخَنٍ مَا هِيَ قَالَ لَا تَرْجِعُ قُلُوبُ أَقْوَامٍ عَلَى الَّذِي كَانَتْ عَلَيْهِ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ شَرٌّ قَالَ فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ صَمَّاءُ عَلَيْهَا دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ النَّارِ وَأَنْتَ أَنْ تَمُوتَ يَا حُذَيْفَةُ وَأَنْتَ عَاضٌّ عَلَى جِذْلٍ خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ تَتَّبِعَ أَحَداً مِنْهُم»

ترجمه: مردم از رسول الله صلی الله علیه و سلم از خیر پرسان می‌کردند و من از شر پرسان کردم و طوری فهمیدم که خیر همیشه است، من گفتم یا رسول الله آیا بعد از این خیر شری هم است؟ فرمودند ای حذیفه کتاب الله (سبحانه و تعالی) را فرا بگیر و به سه مرتبه گفت آنچه در این کتاب است پیروی کن، گفتم یا رسول الله آیا بعد از این شر خیری است؟ گفت هدنه بر دخن است و گروهی هستند که بر چشمان مردم خاک می‌پاشند، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود، یا رسول الله هدنه بر دخن چی معنی دارد؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود قلب‌های اقوام بر آنچه بوده باز نمی‌گردد. حذیفه گفت من گفتم یا رسول الله آیا بعد از این خیر شری است؟ گفت فتنه کور وکری است که دعوت‌گران آن بر دروازۀ دوزخ قرار دارند ای حذیفه اگر تو در حالی بمیری که ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری بهتر است، برای تو از این‌که یکی از آنان را اطاعت کنی.

گروه اول این احادیث‌را طوری تفسیر کردند‌که پیروزی در آینده از آن‌امت است به یاری الله سبحانه و تعالی و خلافت بر منهج نبوت آمدنی بوده و به زودی حاکمیت از شریعت الله سبحانه و تعالی است که همانا خودش خیر است؛ در حالی‌که گروه دوم طوری به حدیث دوم استدلال می‌کنند که خیر امت گذشته و ما اکنون در زمان فتنه قرار داریم و رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم از آن‌خبر داده و برای مسلمان لازم است که برای محافظت دین‌اش گوشه گیری کند. امیدوارم که این سوال را جواب داده و احترام و قدردانی بنده‌را قبول فرمائید.

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

حدیث اول احمد طیالسی آن‌را تخریج نموده؛ اما حدیث دوم را که در سوال ذکر شده احمد تخریج نموده، ولی بخاری آن‌را به این لفظ ذکر کرده است: ابوادریس خولانی برایم گفت: او شنیده است که حذیفه ابن یمان می‌گفت:

«كاَنَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ عَنْ الْخَيْرِ وَكُنْتُ أَسْأَلُهُ عَنْ الشَّرِّ مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِي، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّا كُنَّا فِي جَاهِلِيَّةٍ وَشَرٍّ فَجَاءَنَا اللَّهُ بِهَذَا الْخَيْرِ، فَهَلْ بَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: وَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الشَّرِّ مِنْ خَيْرٍ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَفِيهِ دَخَنٌ. قُلْتُ: وَمَا دَخَنُهُ؟ قَالَ: قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ. قُلْتُ: فَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: نَعَمْ، دُعَاةٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا. قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، صِفْهُمْ لَنَا. فَقَالَ: هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا. قُلْتُ: فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ؟ قَالَ: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ. قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ؟ قَالَ: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ»

ترجمه: مردم از رسول الله صلی الله علیه و سلم از خیر پرسان می‌کردند و من از ترس این‌که مبادا مرا شری دریابد از شر پرسان کردم و گفتم یا رسول الله ما در جاهلیت و شر بودیم و الله (سبحانه و تعالی) این خیر را برای ما آورد آیا بعد از این خیر شری می‌آید؟ گفتند؛ بلی. گفتم آیا بعد از این شر خیری می‌آید؟ گفت بلی، ولی در آن دخن است، گفتم دخن آن چیست؟ گفت قومی است که غیر از راه من مردم را فرا می‌خواند، بعضی چیزهای خوب و بعضی چیزی‌های بد، گفتم آیا بعد از آن خیر باز هم شری خواهد آمد؟ گفت بلی، دعوت‌گران دوزخ اند هرکسی دعوت شان را اجابت کند آن را در دوزخ می‌اندازند، گفتم یا رسول الله این قوم را برای ما معرفی کن، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند این قوم از جلد و پوست ما هستند و به زبان ما سخن می‌زنند، گفتم اگر این قوم من را درک کرد به چه چیزی دستورم می‌دهید؟ فرمودند جماعت مسلمانان و امام آنان را ملازمت کن، گفتم، اگر جماعت و امام برای مسلمانان نبود؟ گفت: از همه‌ای این گروه ها دوری گزین و لو ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری تا مرگ ترا فرا برسد و تو در همان حالت شکنجه باشی.

برادر بزرگوار طوری به نظر می‌رسد که موضوع برایت خلط شده و گمان می‌کنی که اخیر حدیث اول (ثم تكونُ خلافةً على مِنهاجِ نُبُوَّةٍ) با اخیر حدیث دوم (قالفِتْنةٌ عَمْياءُ صَمَّاءُ، عليها دُعاةٌ على أبوابِ النارِ) یکی است. به همین دلیل برایت سوال پیدا شده که حال امت چگونه خواهد شد؟ در حدیث اول خلافت بر منهج نبوت می‌آید و در حدیث دوم (فِتْنةٌ عَمْياءُ صَمَّاءُ، عليها دُعاةٌ على أبوابِ النارِ) فتنه کور و کری است که دعوت‌گران دوزخ را با خود دارد.

برادر محترم طوری‌که شما فکر می‌کنید، مسئله به این شکل نیست، اخیر حدیث اول غیر از اخیر حدیث دوم می‌باشد؛ زیرا حذیفه بعد از اخیر حدیث دوم یعنی (دعوت‌گرانی هستند که بر دروازۀ جهنم هستند) سوال نکرد، بلکه حذیفه تشویش این‌را داشت که در چنین وضعیتی باید چی‌کند؟ برای حذیفه این وضعیت مسلمانان بسیار سنگین شد؛ پس برایش این‌قضیه قابل توجه شد که در چنین وضعیتی باید چی‌کند؟ ولی سوال نکرده که بعد از آن چی خواهد شد؟

اما این حالتی‌که در حدیث دوم وارد شده دقیقاً همان حالتی است که در حدیث اول وارد شده و گفته شده (پادشاهان جبریه می‌آید) یعنی بعد از زوال خلافت پادشاهان جبریه خلاف اراده و خواست مردم می‌آیند که مردم برای شان رضایت ندارند و خلاف حکم اسلام می‌آیند؛ یعنی به حالتی‌که از زمان سقوط خلافت یعنی ۱۹۲۴ بالای مسلمانان آمده و تا اکنون ادامه دارد، و واضح است که در چنین حالتی دعوت‌گرانی وجود دارند که بر لبه‌ی آتش اند؛ چنانچه در بخاری آمده است: (دُعَاةٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا...) دعوت‌گرانی هستند که بر دروازه جهنم هستند و هرکسی از آن‌ها اجابت کند به داخل آن‌انداخته می‌شود. کسی‌که این صد سال را بعد از سقوط خلافت ۱۹۲۴ مورد تفکر قرار دهد، این واقعیت را در می‌یابد.

اما آن‌چه دلالت دارد که حالت حدیث اول یعنی موجودیت پادشاهان جبریه همان حالت حدیث دوم یعنی موجودیت دعوت‌گران بر دروازه‌های دوزخ اند. در حقیقت دریافت حالت گذشته در حدیث اول و دریافت حالت گذشته در فتنه عمیاء و صماء حدیث دوم است. حدیث اول قبل از پادشاهان جبریه پادشاهان به دندان گیرنده را ذکر کرده است، یعنی خلافت که در یک خانواده به صورت مسلسل آمده و تا ۱۳۰۰ سال دوام پیدا کرد که در زمان اموی‌ها، عباسی‌ها و عثمانی‌ها وجود داشت و طوری‌که در کتب خود ذکر کردیم، در جریان این خلافت‌های اسلامی به شکل خوب آن تطبیق نشد، مخصوصاً مسئله‌ی بیعت طوری‌ بود که برای خانواده خلیفه گذشته صورت می‌گرفت و مردم به این حالت عادت کرده بودند؛ پس در عوض این‌که بیعت برای کسی صورت می‌گرفت که عامه مسلمانان به آن راضی باشد بعیت محدود در خانواده خلیفه بود، یعنی در این زمان خلافت بود؛ اما خلیفه خلافت را به دندان‌‌های خود محکم می‌گرفت تا خلافت از خانواده‌اش خارج نشود و این مرحله‌ای بود که حدیث دوم ذکر کرده است(هدنة علی دخن) یا طوری‌که بخاری روایت نموده است (خير فيه دخن قلت وما دخنه قال قوم يهدون بغير هديي تعرف منهم وتنكر) یعنی خیری است که در ان دخن است، من گفتم دخن آن چیست؟ گفت قومی است که به غیر از هدایت من مردم را فرا می‌خوانند که بعضی اعمال شان درست و معروف است و بعضی از اعمال شان منکر است.

بعد از این مرحله رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم ما را در حدیث اول خبر می‌دهد که بعد از پادشاهان جبریه خلافت بر منهج نبوت می‌آید، اما حدیث دوم حذیفه رضی‌الله عنه در خصوص حالت بعد از فتنه‌ای عمیاء و صماء و دعوت‌گران دوزخی سوال نکرده است، و سوال نکرده است که بعد از این شر چی خواهد شد؛ بلکه مسئله بر آن سنگینی کرد و به این سوال مشغول شد که درک این حالت باید چی کند؟

خلاصه این‌که جمع بین دو حدیث به صورت ذیل می‌باشد:

  • حدیث اول پادشاهان جبریه را ذکر کرده، ولی شرور آنان‌را تشریح نداده و از آمدن خلافت بر منهج نبوت بعد از پادشاهان جبریه خبر داده است.

اما در حدیث دوم حذیفه سوال نکرده که بعد از فتنۀ عمیآء و صماء چی‌خواهد شد؟ و این همان حالت مرحله جبریه وارده در حدیث اول است بلکه پرسیده که اگر این حالت را دریابد، باید چی کند؟

به همین ترتیب اخیر این دو حدیث یکی نبوده بل‌که متفاوت است، حدیث اول به آمدن خلافت بر منهج نبوت بعد از پادشاهان جبریه پایان یافته و حدیث دوم بر مرحله‌ی دعوت‌گران بر دروازه‌های جهنم توقف کرده، یعنی پادشاهان جبریه؛ اما حذیفه از حالت بعد از آن سوال نکرده است.

  • یک مسئله باقی مانده و او این‌که اخیر سوال راجع به حدیث دوم ذکر شده است: «وَأَنْتَ أَنْ تَمُوتَ يَا حُذَيْفَةُ وَأَنْتَ عَاضٌّ عَلَى جِذْلٍ خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ تَتَّبِعَ أَحَداً مِنْهُمْ» ترجمهو ای حذیفه اگر تو د رحالی بمیری که ریشه درخت را به دندان بگیری بهتر است از این‌که یکی از آنانرا پیروی کنی. و در روایت دیگری از بخاری آمده است: «قُلْتُ فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ قَالَ تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ قَالَ فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ» ترجمهگفتم اگر این قوم من را درک کرد به چه چیزی دستورم می‌دهید؟ فرمودند جماعت مسلمانان و امام آنان را ملازمت کن، گفتم، اگر جماعت و امام برای مسلمانان نبود؟ گفت: از همه‌ای این گروه ها دوری گزین و لو ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری تا مرگ ترا فرا برسد و تو در همان حالت شکنجه باشی.

 طبعاً این مسئله و اعتزال نسبت به کسی است که حق برایش آشکار نشده تا به سوی آن دعوت کند و همه‌ی این دعوت‌گران را بر لبه‌ی آتش می‌بیند، پس بر آن‌شخص است که از همه‌ی این دعوت‌گران کناره‌گیری کند؛ اما هنگامی‌که حق برایش آشکار شد و دعوت‌گران دید که به سوی حق فرا می‌خوانند، پس باید همرای شان برود و در حال اعتزال باقی نماند، بلکه تنها از دعوت‌گران به سوی آتش کناره‌گیری کند.

به این ترتیب جمع بین این دو حدیث و فهم‌شان طوری‌که ذکر شد ممکن است و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

ضعف ملت‌ها و قوت الله سبحانه وتعالی

(ترجمه)

برخی مسلمانان در بحث و گفتگوی خویش بدین‌نظراند که برگشت حاکمیت اسلام با ایجاد خلافت بر منهاج نبوت یک امر غیرممکن می‌باشد؛ زیر آن‌ها استدلال می‌کنند که در این ميان دولت‌های قوی و بزرگ؛ مانند: امریکا، کشورهای اروپائی، روسیه، چین و دیگر کشورها فوراً در حین تأسیس‌اش دست به تخریب آن زده و مانع آن می‌شوند.

عدۀ دیگر این دیدگاه را ارایه می‌دارند که تحریک کردن ارتش‌های کنونی در پاکستان، ترکیه، مصر و یا دیگر ارتش‌های موجود در سرزمین‌های اسلامی، برای آزادسازی سرزمین‌های اشغالی و یا سرزمین‌هایی‌که اوضاع در آن پرخشونت ومتشنج است و مردمان آن قتل عام می‌شوند؛ مانند: فلسطین، سوریه و کشمیر، یک انتحار سیاسی و نظامی می‌باشد. برای آن عده کشورهایی‌که اکثریت نفوس مسلمان را داشته و ادعا دارند که نتائج این‌گونه برخورد نظامی حتماً به شکست مواجه خواهد شد؛ چون در این حالت، کشورهای اسلامی نه تنها با کشورها بزرگ مبارزه دارند؛ بلکه با کشورهای دوست وهم‌پیمان غربی و شرقی نیز مواجه خواهند شد. ادعای اساسی آن‌ها این است که دولت بزرگ کنونی را هیچ دولتی مغلوب و شکست داده نمی‌تواند و تا ابد حاکم خواهند بود. این طرز دید، نشان‌دهندۀ دیدگاه‌های رهبران فعلی جهان است، از جمله دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریكا كه در سال 2017م در جریان بحث خود دربارۀ زرادخانۀ هسته‌ای آمریكا گفت: "ما امیدواریم که هرگز مجبور نباشیم از این قدرت استفاده کنیم؛ اما زمانی هم فرانخواهد رسید که قدرت‌مندترین ملت جهان نباشیم."

هرگاه در بین خود مسلمانان تعدادی را به این‌گونه باور نسبت به آیندۀ مسلمانان داشته باشیم حتماً نزد مردم مفکورۀ شکست‌طلبی جایگزین می‌گردد و مردم عادی همیشه به واقعیت حاکم تسلیم گردیده، تداوم ظلم، خشونت و کشتار را خواهند پذیرفت. مسلمانانی‌که با این طرز دید بزرگ می‌شوند؛ هرگاه در سرزمینی مردم خواهان تغییرات وضع موجوده شوند، آن‌ها تغییرات را از طریق ارگان‌های؛ مانند: سازمان ملل و يا از طریق روش‌های دیپلوماسی آن سازمان که با احزاب سیاسی مبارز می‌خواهند سازش نمایند، به میان آورند؛ زیرا مفکورۀ آن‌ها چنین است که واقعیت تباه‌کن موجوده را ملاک عمل قرار داده‌اند. ما بار بار شاهد کارکرد چنین سازمان‌ها در قبال حمایت خون بی‌گناهان بوده‌ایم که ناکام شده و به جای آن حاکمان ظالم، نظام‎ و نهادهای ظالم را قدرت بیش‌تری داده‌اند و یا برعکس، این‌گونه احزاب و سازمان‌ها ابزاری‌اند که دولت‌های بزرگ برای تقویت وضع موجود، مطابق به حوزۀ نفوذ و سلطۀ خویش در جهان استفاده می‌کنند.

این چنین اندیشه‌های شکست‌پذیر از احساساتی‌که نتیجه اقدامات واقعیت‌های حاکم در جهان است، به وجود می‌آید. فرضاً پذیرفته شود که کشوری با قدرت نظامی بزرگ را نمی‌توان توسط کشور ضعیف‌تر شکست داد، آیا کنترل رویدادهای سیاسی و نظامی؛ مانند: کنترل دانه‌های شطرنج است؟ مطئمناً این‌گونه طرز دید -تنها تکیه بر قوت نظامی- را رد می‌سازد. این است که عمل خارجی‌ای در جهان در پشت صحنه در عقب پیروزی و تداوم ملل وجود دارد که آن الله سبحانه وتعالی، ذات قوی، قادر و توانا می‌باشد. این واقعیت برای جهانیان در زمان ظهور و گسترش ویروس کرونا برجسته گردید. این مخلوق کوچک که حتی به چشم هم قابل رویت نیست رکود اقتصادی بزرگی را در جهان به وجود آورد. پیام کرونا برای آن طبقه درس عبرتی است که با چشمان باز ضعف ملل قوی را در مقابل قوت الله سبحانه وتعالی مشاهده کردند.

چنین درسی بار بار در قرآن کریم ذکر شده است که بسیاری از امت‌های گذشته  و امپراتورهای بزرگ، گمان داشتند که از بین رفتن وشکست آن‌ها غیرممکن است و از هرگونه فروتنی و تسلیم شدن در پیش‌گاه الله سبحانه و تعالی امتناع ورزیدند و طغیان کردند؛ ولی الله سبحانه و تعالی به مؤمنین یادآوری می‌کند، تنها ذاتی‌که شکست‌ناپذیر است او سبحانه و تعالی است. چنان‌چه می‌فرماید:

﴿أَلَمْ يَرَوْاْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّن لَّكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاء عَلَيْهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الأَنْهَارَ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ﴾

 [الأنعام: 6]

ترجمه: آیا ندانسته‌اند که پیش از ایشان چه بسیار از ملت‌ها و اقوام را هلاک کردیم؟ که به آنان در پهنۀ زمین، نعمت‌ها و امکاناتی دادیم که به شما ندادیم و بر آنان باران‌های پی‌درپی و پر ریزش فرستادیم و نهرهای از زیر پای آنان جاری ساختیم [ولی ناسپاسی کردند]؛ پس آنان را به کیفر گناه‌شان هلاک کردیم و بعد از آنان اقوامی دیگر را پدید آوردیم.

هم‌چنین فرموده:

﴿قُلْ سِيرُواْ فِي الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾

[الأنعام: 11]

ترجمه: بگو: در زمین بگردید! سپس به تأمل بنگرید که فرجام تکذیب‌کنندگان چگونه بوده است؟

 و هم‌چنین فرموده است:

﴿أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وِأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾

[التوبه: 70]

ترجمه: آیا خبر کسانی‌که پیش از آنان بودند، به اینان نرسیده؟ خبر قوم نوح، عاد، ثمود، قوم ابراهیم، اصحاب مدین و شهرهای زیر و رو شده [قوم لوط] که پیامبران‌شان برای آنان دلایل روشن آوردند [ولی نپذیرفتند]؛ خدا بر آن نبود که به آنان ستم ورزد؛ ولی آنان بودند که همواره برخود ستم می‌کردند.

پس داستان قوم عاد که در قرآن کریم آمده است نزدیک ترین مثال به واقعیت امروزی است که آنها فکر می‌کردند شکست‌ناپزیر اند. و قوم عاد اولین قوم بودند که پس از حضرت نوع علیه السلام بت پرستی را آغاز کردند و در اثر طغیان توسط طوفان بزرگ الهی تباه شدند. طوریکه در سورت فجر می فرماید:

﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ * إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ * الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ﴾

[الفجر: 6]

ترجمه: آیا ندانسته‌ای که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ و با [آن شهر] ارم  که دارای کاخ‌های باعظمت و ساختمان‌های بلند بود؟ همانا که مانندش در شهرها ساخته نشده بود.

امروزه قوت‌های بزرگ جهان در توانائی و سیطره برابر با قوم عاد نمی‌باشند؛ چون قوم عاد را رقیبی در جهان نبود، در تمام جهان هرچه می‌خواستند انجام می‌دادند و هیچ‌کس توان رقابت با آن‌ها را نداشت. از لحاظ اقتصادی قوم عاد دارای ثروت و رفاه کامل بودند که از جمله باغ و باغ‌چه‌های مختلف را در اختیار داشتند؛ طوری‌که دارائی آن‌ها چنان زیاد بود که در بالای کوه‌ها برای رقابت قصرها می‌ساختند که هیچ‌کس در آن‌ها زیست نداشت؛ فقط برای نمایشِ فخر و بزرگی خود ساخته بودند. از لحاظ کثرت و نفوذ الله سبحانه و تعالی به آن‌ها نسل بیش‌تر و جسد‌های قوی و بزرگ داده بود. هم‌چنین الله سبحانه و تعالی این قوم را در ساختن شهرها مهارت و ذکاوت خوبی اعطاء کرده بود.

به هرحال با تمام نیروی که داشتند، آن‌ها را تکبر و کفر به الله سبحانه و تعالی فراگرفت و رسالت هود علیه السلام را که برای هدایت و عبادتِ الله وحده لاشریک له فرستاده شده بود، انکار کردند. ادعا کردند که بزرگ‌ترین و قوی‌ترین امت روی زمین‌اند و نیاز به هدایت کسی ندارند. چنان‌چه الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ﴾

[فصلت: 15]

ترجمه: اما قوم عاد به ناحق در زمین تکبر کردند و گفتند: نیرومندتر از ما کیست؟ آیا ندانستند الله‌ای که آنان را آفرید از آنان نیرومندتر است؟ و [به گمان این‌که نیرومندتر از آنان وجود ندارد] همواره آیا ما را انکار می‌کردند.

آن‌ها به جای استفاده عاقلانه از قدرت خود برای کسب خیر، ظلم کردند و وحشیانه رفتار کردند. به همین دلیل الله سبحانه و تعالی باد بزرگی را بر آن‌ها فرستاده و آن‌ها را نابود کرد تا برای نسل‌های آینده نمونه‌ای از عبرت باشند که این تنها الله سبحانه و تعالی است که همه قدرت را در دست دارد و او قدرتمندترین و قادرترین ذاتی است که کارها را انجام می‌هد و تصمیم می‌گیرد تا نشان دهد که  ظهور و سقوط ملت‌ها تنها در کنترل او است. طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ * سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ * فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ﴾

[الحاقة: 6]

ترجمه: و اما قوم عاد با تندبادی بسیار سر و طغیان‌گر نابود شدند که الله  آن را هفت شب و هشت روز پی‌درپی بر آنان  مسلط کرد و [اگر آن‌جا بودی] می‌دیدی که آنان مانند تنه‌های پوسیده و پوک درختان خرما روی زمین افتاده و [هلاک شده‌اند.]

این قوم بزرگ در چند روزی به قدرت الله سبحانه و تعالی توسط بادی‌که با چشم دیده نشده؛ بلکه تنها آثارش احساس می‌گردید؛ چنان نابود شدند که گویا اصلا نبودند. سبحان الله! در مورد الله سبحانه و تعالی در سورۀ مبارکه فجر عهد بسته است که نهایت سرکش‌ها، ظالمین و کافران همان تباهی است و الله هیچ‌گاهی اجازه نمی‌دهد در روی زمین سرکشی و معصیت تداوم یابد. چنان‌چه می‌فرماید:

﴿فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ * فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ * إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾

[الفجر: 12]

ترجمه: و در آن‌ها فساد و تباه‌کاری فراوانی به بار آوردند؛ پس پروردگارت تازیانه عذاب‌های گوناگون را بر آنان فرو ریخت. بی تردید پروردگارت در کمین‌گاه است.

و هم‌چنین فرمود:

﴿وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ﴾

[النحل: 61]

ترجمه: و اگر الله مردم را به سبب ستم‌شان مؤاخذه کند، هیچ جنبده‌ای را [که مستحق مؤاخذه است]  بر روی زمین باقی نمی‌گذاشت؛ ولی آنان را تا مدتی معین مهلت می‌دهد؛ پس هنگامی‌که اجل‌شان سرآید، نه ساعتی پس می‌ماند و نه ساعتی پیش می‌افتد.

قانون الله سبحانه و تعالی در گذشته در برخورد با حاکمان و ملل ستم‌گر که  حق را رد می‌کردند، فساد را گسترش می‌دادند و مؤمنین را عذاب می‌دادند، همین است. چنان‌چه ما دیدیم که چگونه الله سبحانه و تعالی نمرود پادشاه ظالم را که فکر می‌کرد پروردگار جهانیان است، توسط موجودی کوچک مانند یک پشه از راه سوراخ بینی و به مغز او رسید، نابود کرد. ما دیدیم که چگونه پیامبر خود داود علیه السلام را توفیق داد تا با یک ضربه‌ای از یک سنگ کوچک، فرمانده بزرگ و قدرت‌مند فلسطین را که نافرمانی الله را می‌کرد کشت و از بین برد. ما شاهدیم که فرعون یک امپراتوری بزرگ را اداره می‌کرد، با ارتش خود در دریا چگونه غرق ساخت. هم‌چنین شاهدیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم  تنها به کمک الله خود کفار قریش را در غزوه بدر شکست داد.

تاریخ شاهد است که مسلمانان در خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه چگونه امپراتوری بزرگ فارس را که از نگاه تعداد و تجهیزات قوی‌تر بودند، در معرکه قادسیه شکست دادند؛ طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا﴾

[مريم: 9]

ترجمه: چه بسیار ملت‌ها پیش از آنان [به سبب طغیان‌شان] هلاک کردیم، آیا کسی از آنان را می‌یابی، یا هیچ زمزمه و صدای آهسته از آنان می‌شنوی؟

درحالی‌که امم و امپراتورهای گذشته از نگاه سیاسی، اقتصادی و نظامی از دولت‌های امروزه بزرگ‌تر بودند. طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا﴾

[فاطر: 44]

ترجمه: آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند سرانجام کسانی پیش از اینان زندگی می‌کردند و از اینان نیرومندتر بودند، چگونه بود؟ و هیچ‌چیز در آسمان‌ها و زمین نیست که بتواند خدا را عاجز کند [تا از دسترس قدرت او بیرون رود]؛ زیرا او همواره دانا و تواناست.

تمام این موارد درس مستمری است برای بنی بشر و مبین این است که قوت و قدرت تنها از آن الله است و پیش‌رفت و تمدن بشر هر قدر هم بزرگ و قوی باشد؛ هرگاه الله سبحانه و تعالی نابودی آن‌را بخواهد با تمام امکان‌اش نابودش می‌سازد. این پندی است برای مومنین که هرگاه الله نصرت خود را شامل حال مومنین بسازد، هیچ قوت سیاسی، نظامی و اقتصادی آن را جلوگیری کرده نمی‌تواند.

با موجودیت این چنین شواهدی، اکنون هم برخی مسلمانانی یافت می‌گردد که پیروزی مسلمانان بر دشمانان خویش را افسانه‌های گذشته و تنها شایان حال رُسل و صحابۀ آن زمان می‌دانند و بالای مسلمانان عصر کنونی منحیث مثال و عبرت استفاده نمی‌کنند که با حوادث سیاسی موجود می‌توانند مبارزه کنند. اما در طول زمان ما شواهدی داریم که مسلمانان پس از عصر خلفای راشدین و صحابه در خلال حکمرانی بقیه خلفاء و یا حکام مسلمین هم پیروزی‌های قهرمانانه‌ای داشتند که چنین تصورات منطقی را کاملاً نفی می‌سازد؛ به عنوان مثال: پیروزی بزرگی‌که مسلمانان در برابر صلیبیون به رهبری قهرمان بزرگ سلطان صلاح‌الدین ایوبی در زمان خلافت عباسی به دست آوردند که منجر به آزادسازی سرزمین مبارک فلسطین و مناطق اطراف آن از چنگال صلیبیان گردید و در دل تاریخ منحیث عبرت دیگران ثبت گردید؛ طوری‌که در سومین جنگ صلیبی که منجر به نبرد مشهور حطین و آزادسازی بیت‌المقدس گردید، در آن جنگ آلمان، فرانسه و انگلیس اتحادی را تشکیل داده بودند که شامل یک ارتش بزرگی به رهبری پادشاهان آن‌ها بود و در تلاش باز پس‌گیری بیت‌المقدس متحد شده بودند، همه ناکام گردیدند.

 در این نبرد برخی تحقیقات حاکی از آن است که ارتش آلمان به تنهایی‌اش حدود 300000 سرباز داشته است - که این رقم در آن زمان خیلی زیاد وبالایش حساب می‌شد. صلاح‌الدین با وجود داشتن تعداد ارتش کم در مقایسه با اتحاد صلیبیون؛ اما با آن هم توانست از بیت‌المقدس دفاع کند؛ چون وی عقیدۀ کامل داشت براین‌که دفاع از بیت‌المقدس دفاع  امر و دستور الله سبحانه وتعالی است و این سرزمین در اسلام سرزمین مبارکه و قابل احترام به شمار می‌آید. قدرت و نصرت الله سبحانه و تعالی در این جنگ از آن‌جا معلوم می‌گردد که گزارش شده است که وقتی ارتش صلیبی آلمان به سمت شام در حرکت بود، پادشاه آن‌ها فریدریک بارباروسا درگذشت و سپس در بین ارتش بیماری‌ها و اختلافات گشترش یافت، تا آن لحظه که ارتش برای مقابله با صلاح‌الدین به شام رسید، از آن‌جمله تعداد چند صد سرباز باقی ماند که به اثر ضعف و ناتوانی از بین رفتند. هم‌چنین در این معرکه یکی از کمک‌های الهی این بود که فیلیپ دوم پادشاه فرانسه در زمان محاصرۀ شهر عکا بیمار شد و با ارتش خود به فرانسه بازگشت و پادشاه انگلیس ریچارد را در برابر صلاح‌الدین تنها گذاشت. هم‌چنین ارتش ریچارد از شدت گرمی و کمبود آب آشامیدنی رنج می‌بردند و شب هنگام لشکری از عنکبوت‌های زهری آنان را نیش زد. پس در هنگامی‌که شهر قدس در چند متری چشم دید آن‌ها قرار داشت تنها 2000 سربازی باقی مانده بود که توان جنگ و تصرف شهر را نداشتند. الله اکبر! پس این یک درس بزرگی است برای مسلمانان که الله سبحانه و تعالی حامی و ناصر کسانی است که در پی بازگشت اسلام می‌باشند.

در خلال تاریخ اسلام شاهد چندین پیروزی بودیم؛ هرزمانی‌که مسلمانان برای اعلاء دین الله و اجابت به اوامر او سبحانه و تعالی و برای دفاع از اسلام و مسلمانان برخواسته بودند؛ باوجود قلت عدد و ضعف نظامی در مقابل دشمن خویش، الله سبحانه و تعالی مسلمین را نصرت داده است. به طور مثال در قرن 13م قبیله تاتار که انسان‎‌های وحشی‌ای بودند با هجوم بر خلافت اسلامی، خلیفه را اسیر و قتل نمود و تقربیاً سه ربع سرزمین‌های اسلامی را اشغال کردند و زمانی‌که آن‌ها به سمت مصر آخرین مرکز اسلامی حرکت کردند، تاتار به حاکم مصر محمود سیف‌الدین قطز نامه‌ای نوشته و در آن گفتند: "سرزمین‌های اسلامی را تصرف، اطفال را یتیم، انسان‌ها را جزای سخت و قتل عام کردیم و انسان‌های عزیز آن را ذلیل و رهبران آن‌ها را اسیر گرفتیم؛ پس تو چه فکر می‌کنی به کجا فرار خواهی کرد؟" قطز از مسلمانان، علماء و خلیفۀ مسلمین برای دفاع اسلام و سرزمین اسلامی کمک خواست و آن‌ها را به یک پارچگی فراخواند. همان بود که در نبرد عین جالوت تحت فرمان دهی وی در ماه مبارک رمضان مسلمانان در مقابل تاتار پیروزی بزرگی را به دست آوردند. آن‌چه که قطز را در آزادسازی چندین سرزمین اشغال شده خلافت اسلامی مساعدت نمود، همان مبارزه برای دفاع از اسلام بود؛ نه هدف شخصی. مثال‌های زنده در طول تاریخ خیلی زیاد است. زمانی‌که مسلمانان برای الله و استجابت به اوامر او برخواسته‌اند با وجود قلت نفوذ، الله سبحانه وتعالی آن‌ها را نصرت داده باشد، خیلی زیاد است.

برعلاوه برای تحقق نصرت در مقابل دشمنان، وجود رسول، صحابه و هم‌چنین توازن قدرت هیچ شرط نصرت نمی‌باشد. طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾

[البقره: 249]

ترجمه: ولی کسانی‌که یقین داشتند که دیدارکنندۀ الله اند، گفتند: چه بسا گروه اندکی‌که به توفیق الله بر گروه بسیاری پیروز شدند و الله با شکیبایان است.

 کفار همیشه اصطلاحات توازن قوی؛ یعنی توازن قدرت سیاسی و نظامی را شرط پیروزی در میدان جنگ و سیاستِ جهان به کار برده‌اند. اما همیشه ضرور نیست طرز تفکیر مسلمانان همین‌گونه باشد؛ چون ما می‌دانیم که الله سبحانه و تعالی به اساس منطق و قضاوت فکر محدود بشری نصرت نمی‌دهد؛ بلکه الله سبحانه و تعالی برای اعطاء نصرت، قضاوت و مبدء معین خویش را دارد که آن عبارت از پیروی مسلمانان از اوامر الله سبحانه و تعالی، توکل بر آن و سعی برای نصرت دین اسلام است! طوری‌که می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾

[محمد: 7]

ترجمه: ای مؤمنان! اگر الله را یاری کنید، الله هم شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را محکم  و استوار می‌سازد.

هم‌چنین در زمان خلافت اسلامی نیز شاهد بودیم که هرگاه مسلمانان برای تطبیق اسلام و تحقق وحدت صفوف پیکار کردند، مطابق به وعده، الله خلافت اسلامی را قوی‌ترین دولت نگهداشت. تا آن‌جا که قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی‌اش تمام دنیا را فراگرفته دشمنان اسلام از آن ترسیدند و پیروزی‌های پی‌درپی را به دست آوردند تا این‌که سرحدات آن مناطق زیادی را در برگرفت- از اسپانیه تا آسیای میانه-؛ ولی زمانی‌که مسلمانان در آموختن، فهم و تطبیق اسلام در چوکات دولت خلافت تنبلی و سستی کردند و به جای آن افکار بیگانه‌گان را از مبادی دیگران اخذ کردند، سرزمین‌های اسلامی پراگنده شده و دولت اسلامی به ضعف گرائید. کار به جای رسید که سرزمین‌های اسلامی آلۀ بازی و نقطۀ بحث در کنفرانس‌های اشغال‌گران قرار گرفت و دروازۀ آن بروی حملات نظامی، تقسیم و استعمار سرزمین و ریختاندن خون مسلمانان باز گردید.

قرآن، سیرت و تاریخ اسلامی به ما درس‌ها و اندرزهای را می‌دهد که می‌بایست  بر اساس آن مفکوره و قناعت‌های خویش را بنا نهیم و این‌که اقامۀ نظام اللهی؛ یعنی خلافت اسلامی حتماً به کمک الله متعال تأسیس خواهد گردید، صرف نظر از قدرت و پیش‌رفت دول جهان؛ چون دین ما به ما امر داده است که در هر حالت از رب خویش اطاعت نمائیم و به قدرت و راستی دین خویش ایمان داشته باشیم. بنابراین، اعتماد کامل داشته باشیم براین‌که ارتش‌های اسلامی می‌توانند برادران و خواهران رنجدیدۀ خویش در سوریه، فلسطین، کشمیر، چین، میانمار و دیگر سرزمین‌ها را نجات دهند، صرف نظر از حجم ارتش‌های آن سرزمین‌ها؛ چون ارتش‌های ما تنها به این امر الله سبحانه و تعالی لبیک می‌گویند: دفاع از زندگی و سرزمین‌های مسلمانان. این‌گونه باورها و یقین‌ها با اصطلاحات و حرف‌های گره خورده است که بارها ما آن را تذکر داده‌ایم؛ ولی کم‌تر کسانی‌اند که معنی و مفهوم آن را درک کنند- لاحول ولا قوه الا بالله! در این شکی نیست که الله سبحانه و تعالی نصرت‌اش را به آنانی اعطاء می‌کند که دین‌اش را نصرت  می‌دهد. در مورد فرموده است:

﴿وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَـكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ * تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾

[البقره: 251]

ترجمه: و اگر الله [تجاوز و ستم] برخی از مردم را به وسیلۀ برخی دیگر دفع نمی‌کرد، قطعاً زمین را فساد فرا می‌گرفت؛ ولی الله نسبت به جهانیان دارای فضل و احسان است.

د. نسرين نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مركزی حزب‌التحرير

مترجم: عبدالحمید سلیمی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه