شنبه, ۱۲ ذیقعده ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۵/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

علما در میان امت وجود خواهند داشت

(ترجمه)

از عبد الله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعًا يَنْتَزِعُهُ مِنْ الْعِبَادِ، وَلَكِنْ يَقْبِضُ الْعِلْمَ بِقَبْضِ الْعُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ يُبْقِ عَالِمًا اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالًا فَسُئِلُوا فَأَفْتَوْا بِغَيْرِ عِلْمٍ فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا» (سنن ابن ماجه)

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) علم را از سینۀ بندگان خود محو نمی‌کند، بلکه با قبض نمودن علماء آن را از بین می‌برد. زمانی‌که علماء از بین رفتند، مردم جاهلان را رهبر خود می‌گیرند و مسائل خود را از آ‌ن‌ها می‌پرسند و آنان نیز بدون علم فتوا می‌دهند، بنابراین خودشان گمراه شده و دیگران را نیز به گمراهی می‌کشانند.

این حدیث شریف ما را از سنت الله سبحانه وتعالی در خصوص مخلوقات آگاه می‌سازد که او سبحانه وتعالی به هر کس بخواهد علم می‌دهد و او را از جملۀ علما می‌گرداند. هم‌چنین الله سبحانه وتعالی علم و طلب علم را دوست می‌دارد.

این روزها کسانی را می‌بینیم که خود را عالم می‌نامند؛ در حالی‌که آن‌چه از علم باید بدانند نمی‌دانند و برخی از آنان علم را به دیگران باز می‌دارند و این کار‌شان از روی جهل و نادانی نیست؛ بلکه از ترس اینست که مبادا با گفتن سخن حق، خود را متضرر نمایند! این‌ها علم را در خود محبوس می‌نمایند و به دیگران نمی‌رسانند؛ این گروه در روزگاری‌که انسان ذلیل باعزت و محترم شمرده می‌شود، انسان باعزت ذلیل شمرده شده و نادان احترام می‌شود و انسان عاقل و هوشیار از قلم افتاده است، از ترس خشم و تحقیر مردم، زندانی شدن و شکنجه شدن یا تبعید شدن  علم را می‌پوشانند.

کسی‌که علم را می‌پوشاند و به دیگران نمی‌رساند، زیان بزرگی نموده و کسانی‌ را که به دنبال حق هستند، از پیدا کردن حق منحرف کرده است. پس اگر علم از کسانی‌که در جستجوی حق هستند، دریغ شود به چه کسی باید مراجعه شود؟ و عالمی که علم را از رساندن به دیگران دریغ کرده است در برابر الله سبحانه وتعالی چه جوابی خواهد داشت؟

نکتۀ دیگری که در حدیث شریف به آن اشاره شده، اینست که هرگاه جامعه از وجود علمای دین خالی شود، کسانی به جای آن‌ها خواهند آمد که از دین چیزی نمی‌دانند و سخنانی به زبان می‌آورند که در دین هیچ اصلی ندارد. سخنان‌ آن‌ها هیچ شباهتی به اسلام ندارد و فقط حکام فرومایه را خوشحال می‌سازند. بنابراین بخاطر موجودیت چنین اشخاصی در جامعه  و طفره رفتن آن‌ها از گفتن سخن حق، می‌بینید که مردم دین خود را گم کرده و به بی‌راهه روان هستند. اما در سنت الله سبحانه وتعالی هیچ تغییری وارد نمی‌شود.

شاید به نظر برسد که در این امت دیگر علم و علما یافت نخواهند شد، اما کسانی‌که چنین می پندارند، سخت در اشتباه هستند؛ زیرا علم و علمای دین الله سبحانه وتعالی از بین نمی‌روند و بسیارند؛ اما بخاطر وضعیتی‌که در آن به‌سر می‌بریم، ممکن دست‌یابی به آن‌ها دشوار شود.

از الله سبحانه وتعالی می‌خوهیم که علم و علمای متقی را باز گرداند تا چراغ راه بندگان باشند! امت اسلامی را از لوث استعمار کفار آزاد نماید و پرده را از چشمان امت بردارد تا این‌که حق را ببینند و از بهترین و راست‌ترین سخن پیروی نمایند!

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...

حزب‌التحرير، حامی مظلومان و ستم‌دیدگان و دشمن طواغیت و ستم‌گران! Featured

(ترجمه)

تحت عنوان "افزایش نفوذ حزب‌التحرير در بنگلادیش ممکن است تأثیر غیرمستقیم بر هند داشته باشد" روزنامۀ (The New Indian Express) در تاریخ 28/8/2024م گزارشی منتشر کرد که در آن آمده است:

«در میان بی‌ثباتی و ناآرامی‌های مستمر در سراسر کشور، بنگلادیش با چالشی دیگر روبرو است و آن افزایش نفوذ حزب‌التحرير است. حزب‌التحرير یک سازمان سیاسی اصول‌گراست که آرزوی برپایی خلافت اسلامی و تطبیق شریعت اسلامی به‌طور جهانی را دارد... با وجود ممنوعیت حزب‌التحرير در بنگلادیش از اکتبر 2009م، حامیان این حزب هم‌چنان در تظاهرات‌ها و راه‌پیمایی‌ها شرکت می‌کنند، از جمله در داکا و منشورات خود را که ترویج‌کنندۀ ایدیولوژی شان است، به‌طور گسترده‌ای منتشر می‌سازند... در نهم اگست، حامیان حزب‌التحرير تظاهراتی در دروازۀ شمالی بیت‌المكرم در داکا برگزار کرده و خواستار برپایی خلافت در بنگلادیش بر اساس شریعت اسلامی شدند که به گفتۀ آنان می‌تواند "عدالت واقعی و رفاه" را برای تمامی مردم بنگلادیش تضمین کند. هم‌چنین خواستار اخراج شرکت‌های خارجی و لغو توافقات استراتژیک با کشورهای غیر اسلامی شدند... منبعی از داکا به این روزنامه گفت: "این موضوع نگران‌کننده است، به نظر می‌رسد که آن‌ها حامیانی در ارتش دارند. آن‌ها به دموکراسی اعتقاد ندارند و با حقوق جنسیتی مخالف‌اند. بنابراین، زنان نگرانی‌های زیادی خواهند داشت..." در عین حال، برخی از اعضای مخفی حزب‌التحرير در هند نیز دستگیر شده‌اند و به نظر می‌رسد که آن‌ها در حال گسترش حلقات خود هستند. بیشتر آن‌ها تحصیل‌کرده و یا دانش‌آموز هستند و دعوت خود را از طریق دانشجویان منتشر می‌کنند. این منبع افزود: "اگر فعالیت‌های حزب‌التحرير در بنگلادیش تشدید شود، تأثیراتی بر هند نیز خواهد داشت؛ زیرا احتمال دارد اعضای مخفی در هند با بنگلادیش هماهنگ شوند..." این حزب در کشورهای چین، روسیه، پاکستان، آلمان، ترکیه، بریتانیا، آسیای میانه، اندونزی و تمامی کشورهای عربی به‌جز لبنان، یمن و امارات متحده عربی ممنوع شده است..." در جنوری همین سال، پارلمان بریتانیا با لایحه‌ای که وزیر اسبق کشور، جیمز کلیورلی ارائه داده بود، به‌منظور ممنوعیت حزب‌التحرير تحت قانون تروریسم سال 2000 میلادی موافقت کرد.»

در پاسخ به ادعاهای منتشر شده در این روزنامه، دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحرير مایل است به نکات زیر تأکید کند و از روزنامه درخواست می‌کند که این پاسخ را در صفحات خود منتشر کند تا به اصول حرفه‌ای و انصاف پایبند باشد و خوانندگان و پیگیران روزنامه را با تصویری روشن‌تر از موضوع آشنا کند و نظرات مختلف را به آن‌ها ارائه دهد تا خود قضاوت کنند:

اولاً: دعوت حزب‌التحرير به برپایی خلافت اسلامی که به تطبیق اسلام می‌پردازد، دعوتی است برای پاک‌سازی شبه‌قاره هند از مشکلاتی که استعمار انگلیسی به جا گذاشته؛ از جمله ذلت، بردگی، فقر و تبعیض نژادی. در زمانی‌که شبه‌قاره هند تحت حاکمیت اسلام قرار داشت و بیش از هشت قرن در امنیت و آرامش و شکوفایی به سر می‌برد، اسلام با تلفیق مختلف اقوام در این سرزمین چندین نژاد و دین، اقتصاد هند را رونق بخشید تا حدی‌که کشورهای استعمارگر، به ویژه بریتانیا، به آن طمع کردند. سهم شبه‌قاره هند در دوران اسلامی از اقتصاد جهانی 23% بود و در زمان اورنگ‌زیب جهانگیر به 27% رسید. آیا این موضوع باید برای روزنامه یا مردم هند نگران کننده باشد که تحت سلطۀ نظام‌های دست‌نشاندۀ غربی هستند، که به نوبت از استعمار انگلیسی و امریکایی پشتیبانی کرده‌ و نمی‌دانند استقلال و ثبات داخلی چیست؟!

ثانیاً: حزب‌التحرير به حفظ فطرت انسانی از انحرافات دعوت می‌کند. الله سبحانه وتعالی انسان را با دو جنس مرد و زن آفریده است؛ چنان‌که در قرآن آمده:

﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى (36) أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى (37) ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى (38) فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى﴾ [قیامة: 36 – 39]

ترجمه:آيا انسان (منكر معاد) می‌پندارد كه او بيهوده به حال خود رها شود (و قوانين و مقرّرات الهی و حساب و كتاب و سزا و جزاي دنيوی و اخروی نداشته باشد؟!) آيا او نطفه ناچيزی از منی نيست كه (به رحم مادر) پرت و ريخته می‌گردد؟‏ سپس به صورت خون لخته و دَلَمه‌ای درآمده است و الله او را آفرينش تازه‌ای بخشيده است، و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است‌ و از اين (انسان) دو صنف نر و ماده را ساخته و پرداخته است.‏

 این دیدگاه به انسان (مرد و زن) نسل بشر را حفظ کرده و به عدالت نسبت به مرد و زن پرداخته است. قوانین الهی روابط میان مرد و زن را تنظیم کرده و شأن زن را بالا می‌برد، به‌گونه‌ای که او به‌عنوان مادر، همسر و خانه‌دار باید محترم شمرده شود و هم‌چنین وی را مادر قرار داده و برای  فرزندان رفتن به بهشت را در کسب رضایتش قرار داده، برخلاف نگاهی که در جوامع غربی به زن به‌عنوان کالای جنسی برای لذت مرد می‌نگرد. بنابراین، کدام نگرانی را باید زنان از آنچه که روزنامه اشاره کرده احساس کنند؟

ثالثاً: ممنوعیت حزب در بسیاری از کشورها نشانۀ پیشرفت و صحت دعوت و فکر آن است. کشورهایی که حزب‌التحرير را ممنوع کرده‌اند یا استعمارگران هستند که نمی‌توانند تحمل کنند در میان امت اسلامی یا کشورهای جهان سوم حزبی وجود داشته باشد که به آزادی ملت‌ها از استعمار دعوت کند و از غارت منابع و بهره‌برداری از مردم و بردگی آن‌ها جلوگیری کند؛ مثال بارز آن بریتانیاست که شبه‌قاره هند را قرن‌ها استعمار کرده و مردم هند هنوز از نفوذ آن رنج می‌برند یا مزدوران آن‌ها. بریتانیا به‌تازگی حزب را به‌دلیل حمایت از مظلومان در فلسطین و مخالفت با نسل‌کشی در غزه ممنوع کرده است.  هم‌چنین بریتانیا می‌داند خلافتی‌که حزب به‌دنبال آن است، می‌تواند ملت‌های مستعمره و مظلوم را از استعمار آزاد کند، از جمله مردم هند. آیا ممنوعیت حزب توسط دولت استعمارگر بریتانیا نشانۀ "نگرانی" از دعوت حزب است یا این‌که نشانۀ شرف و عظمت حزب است که مخالف استعمار و استثمار ملت‌های درهم‌شکسته است؟ سایر کشورهایی که حزب را ممنوع کرده‌اند، از جمله کشورهای عربی و آسیای میانه، دولت‌های دیکتاتوری و دست‌نشاندۀ استعمار هستند که اجازه نمی‌دهند هیچ حرکت فکری یا سیاسی برای بیداری ملت‌ها و رهایی از استعمار وجود داشته باشد. ممنوعیت حزب از سوی آن‌ها نیز نشانۀ شرف و افتخار حزب است.

اشارۀ این روزنامه به ممنوعیت حزب در پاکستان نیز خنده‌آور است. آیا مگر پاکستان معیاری برای هند در مسائل "آزادی بیان" و "حقوق بشر" مبدل نگشته یا این‌که پاکستان و هند هردو با کشورهای استعمارگر، به‌ویژه امریکا، در جنگ علیه اسلام همکاری دارند؟!

رابعاً: ما می‌خواهیم این روزنامه و مردم هند را اطمینان دهیم که دعوت حزب، دعوتی است برای بیرون کردن مردم از بردگی سرمایه‌داران به سوی عبادت رب‌ العالمین که بیش از نود درصد از مردم را به بردگی کشیده‌اند تا میان ثروتمند و فقیر، قوی و ضعیف توازن قرار داده و اجازه نمی‌دهد امپراتورهای پول و جباران قدرت در دولت اسلامی وجود داشته باشند تا بشریت از حاکمیت اسلام عظیم بهره‌مند شود.

خوشا به حال هند اگر تحت حاکمیت اسلام قرار گیرد و به شأن و شوکت گذشتۀ خود در زمان حاکمیت اسلام بازگردد. شایسته است که مردم هند از جوانان حزب‌التحریر استقبال کنند و آن‌ها را در نشر دعوت حق و عدالت در کشورشان یاری دهند تا عدالت و شکوفایی دوباره در هند حاکم شود.

خامساً: می‌دانیم که بیشتر رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران در نشریات و خبرهای داغ به اصول شفافیت و قواعد حرفه‌ای پایبند نیستند و بدون بررسی و تحلیل به تکرار مطالب منتشر شده در رسانه‌های محلی و جهانی می‌پردازند و یا هم به این رسانه‌ها، مطالبی از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی محلی و جهانی دیکته می‌شود که به نفع نظام‌های فاسد و سلطه‌گر است. آیا این وضعیت شامل روزنامه (The New Indian Express) و خبرنگاران آن نیز می‌شود؟! هر خبرنگار صادق باید حقیقت را در انتقال اخبار به خوانندگان و مخاطبان خود جستجو کند و خیر را برای سرزمین و مردم خود بخواهد و هیچ خیری بزرگ‌تر از اسلام عظیم نمی‌باشد. خالق جهان هستی و انسان می‌فرماید:

﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً﴾ [مائده: 3]

ترجمه: امروز ( احكام ) دين شما را برای‌تان كامل كردم و (با عزّت بخشيدن به شما و استوار داشتن گام‌های‌تان ) نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين الله پسند برای شما برگزيدم.

 دین در اینجا به معنای روش زندگی و نظام حکومتی است.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

27 صفر 1446هـ.ق.

1 سپتمبر 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

سوال:

به تاریخ ۵ اگوست ۲۰۲۴ اعلام شد که نخست‌وزیر بنگلادیش استعفا داده و به خارج از کشور فرار کرده است. این استعفا پس از اعتراضاتی صورت گرفت که علیه سیستم سهمیه‌بندی برای مشاغل دولتی از ابتدای ماه گذشته آغاز شده بود. این اعتراضات از اواسط ماه گذشته به خشونت کشیده شد و حامیان حزب حاکم با معترضان درگیر شدند. ارتش اعلام کرد که قدرت را به دست گرفته و رئیس‌جمهور کشور نیز اعلام کرد که مجلس را منحل کرده و دولت مؤقت ایجاد شده است. سوالاتی مطرح است که آیا اعتراضات برنامه‌ریزی شده بودند؟ آیا ورود ارتش با توافقی همراه بود؟ و آیا این موضوع به درگیری‌های بین‌المللی بر سر کشور ارتباط دارد؟

جواب:

برای پاسخ به سوالات مطرح شده، ابتدا باید به بررسی نکات زیر بپردازیم:

1. بنگلادیش یک سرزمین اسلامی است. در اوایل قرن سیزدهم میلادی، مسلمانان منطقۀ بنگال را فتح کردند که این فتح در طی یک لشکرکشی توسط محمد غوری در اواخر سال 1192 میلادی آغاز شد و به مدت طولانی در شمال هند ادامه یافت. بنگلادیش، که از نظر جمعیت هشتمین کشور بزرگ جهان است و حدود 171 میلیون نفر جمعیت دارد، در جنوب آسیا واقع شده و با کشورهای میانمار و هند هم‌مرز است. بیش از 90 درصد از جمعیت آن مسلمان هستند و اسلام دین رسمی آن است. به عنوان بخشی از سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" بریتانیا، از "رابطه عوامی" که در پاکستان شرقی (بنگلادیش کنونی) مستقر بود، به رهبری شیخ مجیب الرحمن، که به عنوان یک مزدور بریتانیا شناخته می‌شد، حمایت کرد. با حمایت بریتانیا، این گروه پس از جنگ با پاکستان در سال 1971، استقلال خود را از پاکستان اعلام کرد.

2. حسینه، نخست‌وزیر بنگلادش، مسئولیت را از پدرش، مجیب الرحمن، که رئیس‌جمهور سابق بنگلادیش و رهبر حزب عوامی بود، به ارث برد. مجیب الرحمن و اعضای خانواده‌اش در سال 1975 توسط افسرانی‌که علیه او کودتا کردند، اعدام شد. حسینه در آن زمان در خارج از کشور بود و از این رو جان سالم به در برد. او بعدها در بریتانیا زندگی می‌کرد تا این‌که در سال 1981 اجازه یافت به کشور بازگردد و فعالیت سیاسی کند. حسینه برای اولین بار بین سال‌های 1996 و 2001 رهبری دولت را بر عهده داشت و از سال 2009 تاکنون در این مقام باقی مانده بود. او به تقلب در انتخابات اوایل امسال متهم شد که در آن حزب وی، حزب عوامی، اکثریت قاطع را در پارلمان به دست آورد و 233 نفر از 300 عضو مجلس به علاوه 9 عضو از حزب متحد با حزبش را به خود اختصاص داد. سایر احزاب نتایج را رد کردند و آن را انتخابات نمایشی دانستند و امریکا نیز به آن انتقاد کرد. با این حال، نظام حسینه پیروزی آن را به طور رسمی تأیید نمود.

3. حسینه در دوران حکمرانی‌اش سعی کرد تا نفوذ امریکایی‌ها را کاهش داده و قدرت انگلیس‌ها را در ارتش، سیاست، قضاوت و دیگر مراکز مهم تقویت کند. او با خالده ضیاء، رهبر حزب ملی بنگالی و رقیب سیاسی‌اش، درگیر بود. خالده ضیاء مسئولیت را از شوهرش، جنرال ضیاء الرحمن، که در سال 1977 به قدرت رسید و در سال 1981 توسط عوامل انگلیس به قتل رسید، به ارث برد. خالده ضیاء دو بار، بین سال‌های 1991 و 1996 و سپس بین 2001 و 2006، رئیس‌جمهور شد. سپس به فساد و سوءاستفاده از قدرت متهم شد. پس از فرار حسینه در 5 اگست 2024، او و سایر زندانیان در تظاهرات اخیر آزاد شدند. به این ترتیب، در بنگلادیش، رقابتی بین انگلیس، که نفوذ قوی‌تری دارد و امریکا، که از طریق نفوذ در ارتش و سیاست تلاش می‌کند قدرت پیدا کند، وجود دارد. با این حال، نفوذ انگلیس‌ها هنوز غالب است.

4. حسینه و دولتش به شدت با تلاش‌ها جهت بازگرداندن اسلام به قدرت مخالف بودند؛ زیرا او و حزبش سکولار و ملی‌گرا هستند و به استعمار غربی وابسته‌اند که با اسلام و تلاش‌های آن برای بازگشت به قدرت مخالف است. به همین دلیل، در تاریخ 22 اکتبر 2009 حزب‌التحریر را به دلیل خواسته‌اش برای برپایی دولت خلافت راشده ممنوع کرد. با درک این‌که حزب‌التحریر یک حزب سیاسی اسلامی است که بر اساس اصول اسلامی فعالیت می‌کند و از طریق مبارزات سیاسی و فکری تلاش می‌کند، نه اقدامات مادی. هم‌چنین، چهار گروه اسلامی دیگر را نیز ممنوع کرد و بسیاری از جوانان حزب‌التحریر و دیگر گروه‌ها را به زندان انداخت و برخی از رهبران اسلامی را اعدام کرد.

از سال 2013، حسینه به تصفیه سیاسی علیه جماعت‌ اسلامی پرداخت و به بهانۀ این‌که اعضای این گروه مجرمان جنگی هستند که استقلال بنگلادیش را رد کرده‌اند، به سرکوب آن‌ها پرداخت. هدف اصلی او حذف جریان اسلامی بود. از رهبران جماعت اسلامی که تا کنون، زندانی شدند یا اعدام شدند و یا هم داخل زندان وفات کردند تا کنون هفت نفر از علمای برجسته‌ای هستند که پنج نفر آنان اعدام شده و دو نفر قبل از اجرای حکم اعدام در زندان فوت کردند. (منبع: 6/8/2024. https://alestiklal.net/ )

حسینه به شدت با اسلام و تلاش برای بازگرداندن آن به قدرت و اتحاد مسلمانان در یک دولت واحد مخالف است و رهبری حزب سکولار را به عهده دارد که توسط پدرش تأسیس شده است؛ پدری‌که خیانت بزرگی را مرتکب شد و در سال 1971 با حمایت بریتانیا و مزدورانش در هند، پاکستان شرقی (بنگلادیش) را از پاکستان غربی جدا کرد.

5. بنگلادیش به دلیل عدم وجود توسعه و وابستگی آن به قدرت‌های خارجی سیاسی و اقتصادی با بحران‌های اقتصادی شدیدی روبروست. تخمین‌ها نشان می‌دهد که حدود 18 میلیون جوان بنگالی در جست‌وجوی شغل هستند و فارغ‌التحصیلان دانشگاه با نرخ بیکاری بسیار بالایی مواجه‌ می‌باشند. بیش از 40 درصد از جمعیت بنگالی در رده سنی 15 تا 24 سال نه شغل دارند و تحصیل نمی‌کنند. بی‌بی‌سی بریتانیا در تاریخ 5/8/2024، به نقل از مصاحبه‌ای در مورد وضعیت اقتصادی در بنگلادیش گزارش داد که لطفی صدیقی، استاد مؤقت در دانشگاه لندن، گفت: "تغییر نظام در بنگلادیش از نظر اقتصادی اجتناب‌ناپذیر است و آنچه اتفاق افتاد فقط یک موضوع زمان بود. دولت حسینه حق و قدرت حکومت را از دست داده است و برای آن نیز کمبود منابع خواهد داشت. بنگلادیش در آستانه فروپاشی اقتصادی است." با درک این‌که حکومت حسینه اقتصاد و منابع کشور را به شرکت‌های خارجی، به ویژه بریتانیایی، امریکایی، چینی و هندی، واگذار کرده است؛ اما به قرضه‌های با سود بالا تحت شرایط سخت از صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی وابسته است. این مؤسسات تحت تسلط امریکا و بانک توسعه آسیایی چینی هستند. به همین دلیل، وضعیت اقتصادی بنگلادیش به شدت بحرانی است و در آستانۀ انفجار قرار دارد.

6. بنگلادیش از ابتدای ماه گذشته، یعنی 1 جولای 2024، شاهد موجی از اعتراضات دانشجویان علیه نظام استخدام بود. اعتراضات به دنبال لغو سیستم سهمیه‌بندی در بخش دولتی بود که حدود 56 درصد از وظایف را به گروه‌های خاصی اختصاص می‌داد. این سیستم به رئیس‌جمهور و حامیانش این امکان را می‌داد تا بستگان و حامیان خود را استخدام کنند و مخالفان را از مشاغل دولتی محروم نمایند. در میان این گروه‌های خاص که در مشاغل گنجانده شده‌اند، کسانی بودند که با پدر و فرزندان خود در خیانت بزرگ در جنگ جدایی پاکستان شرقی (بنگلادیش) از پاکستان غربی در سال 1971، با حمایت بریتانیا و عواملش در هند، شرکت داشتند.

این همان سیستم استخدامی بود که اعتراضات علیه آن شروع شد و دانشجویان خواستار آن بودند که استخدام‌ها بر اساس شایستگی فردی انجام شود نه بر اساس سهمیه‌ها. این اعتراضات سبب سقوط نظام شد و دادگاه عالی بنگلادیش در تاریخ 21 جولای 2024 اعلام کرد که تصمیم به بازگرداندن سهمیه‌ها غیرقانونی است. با وجود آن، این تصمیم نتوانست اعتراضات را متوقف کند. در تاریخ 16 جولای  2024، اولین مرگ‌ها در این اعتراضات رخ داد؛ زمانی که دانشجویان حامی حزب حسینه به معترضان در داکا حمله کرده و با چوب و سنگ به آن‌ها حمله نمودند.

7. برای توقف این اعتراضات، دولت حسینه دستور داد که مدارس/مکاتب و دانشگاه‌ها در سطح کشور بسته شوند. حسینه هم‌چنین از دانش‌آموزان خواست تا آرامش خود را حفظ کنند و وعده داد که تمام جنایاتی را که سبب قتل در جریان اعتراضات شده است پیگیری خواهد کرد. اما معترضان به اظهارات او پاسخ منفی دادند و به طور خاص به او حمله کردند و با شعار "سقوط دیکتاتور" به اعتراضات خود ادامه دادند. آن‌ها هم‌چنین مقر ادارۀ رادیو و تلویزیون دولتی بنگلادیش و ده‌ها ساختمان دولتی دیگر را آتش زدند. دولت نیز خدمات انترنت را قطع کرد. اعتراضات به شدت گسترش یافت و تعداد کشته‌ها و زخمی‌ها هر روز افزایش می‌یافت. دولت برای مقابله با این وضعیت، محدودیت‌های شدید برای رفت‌وآمد در تمام ساعات شبانه‌روز را اعمال و نیروهای نظامی را به کار گرفت. پولیس به معترضان تیراندازی کرده و از گاز اشک‌آور استفاده کرد و وضعیت فوق‌العاده در سراسر کشور اعلام شد. نیروهای ارتش نیز برای حفظ امنیت مستقر شدند. شامگاه ۱۹ جولای ۲۰۲۴، از کشته شدن ۱۰۵ نفر خبر داده شد. نعیم اسلام خان، سخنگوی دفتر نخست‌وزیر، اعلام کرد که «دولت تصمیم به اعمال محدودیت‌های شدید برای رفت‌وآمد و استقرار ارتش به منظور کمک به مقامات مدنی گرفته است». (منبع: خبرگزاری فرانسه، ۱۹/۷/۲۰۲۴) ارتباطات و برنامه‌های خبری و برخی خدمات موبایل به منظور سرکوب اعتراضات قطع شد. معترضان هم‌چنین به زندانی حمله کرده و روز ۱۹ جولای ۲۰۲۴، صدها نفر از زندانیان را آزاد کرده و سپس ساختمان زندان را به آتش کشیدند.

بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، شمار کشته‌های اعتراضات در بنگلادیش به حدود ۴۰۹ نفر رسیده که بر اساس اطلاعات شامل پولیس، مقامات دولتی و داکتران است. به نظر می‌رسد این اعتراضات به عنوان اعتراضات دانشجویی علیه نظام استخدامی آغاز شده بود که اکثریت را از اشتغال محروم می‌کند. این اعتراضات به دانشجویان محدود نشد و افراد از تمام اقشار به آن پیوستند و تعداد آن‌ها به حدود ۴۰۰ هزار نفر رسید. این تظاهرات به عنوان یک چالش و تهدید بی‌سابقه برای حکومت استبدادی حسینه که ۱۵ سال در قدرت بوده، تلقی شد.

8. جنرال وقرالزمان، فرماندۀ ارتش بنگلادیش، در تاریخ ۵/۸/۲۰۲۴ اعلام کرد که پس از استعفای حسینه و فرار او، مسئولیت کامل کشور را به عهده خواهد گرفت و دولت مؤقت تشکیل خواهد داد. او در تلویزیون رسمی گفت: «به شما وعده می‌دهم که با تمامی نارضایتی‌ها برخورد خواهد شد». و افزود: «کشور به شدت آسیب دیده، اقتصاد صدمه دیده و تعداد زیادی از مردم کشته شده‌اند؛ وقت آن است که خشونت متوقف شود». (منبع: خبرگزاری فرانسه ۵/۸/۲۰۲۴)

جنرال وقرالزمان که پیش از این افسر پیاده‌نظام بود، در ماه جون گذشته به عنوان فرمانده ارتش منصوب شد. حسینه به دلیل رابطۀ دور خانوادگی به او اعتماد کرد و به عنوان مشاور وی در دفترش بود. پدر همسر او نیز فرماندۀ ارتش در دوران اولیۀ حکمرانی حسینه از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بود. وقرالزمان در بریتانیا آموزش نظامی دیده و مدرک فوق‌لیسانس در مطالعات دفاعی از دانشگاه بنگلادیش و از دانشکدۀ سلطنتی "کینگز کالیج" در لندن دارد. این ارتباطات نشان‌دهندۀ نزدیکی او به نظام حسینه و بریتانیا است. به نظر می‌رسد که بریتانیا او را برای حفظ نفوذ خود در بنگلادیش به قدرت رسانده و توافق کرده که حسینه برای حفظ جانش از کشور برو؛، زیرا ادامه حضور او بحران را تشدید کرده و منجر به ریخته شدن خون‌های بیشتری می‌شود. پس از آن، ارتش تلاش کرد تا به معترضان نزدیک شود و اوضاع را آرام کند. به همین دلیل، در روز آخر پیش از تصرف کامل قدرت، ارتش به اعتراضات اجازه داد و از تیراندازی به معترضان خودداری کرد تا با این کار به آن‌ها نزدیک شده و اوضاع را آرام کند.

9. زمانی‌که فرمانده ارتش، جنرال وقرالزمان، از تصدی امور کشور خبر داد، وعده داد که دولت مؤقت را به سرعت تشکیل خواهد داد و با احزاب اصلی مخالف و افراد جامعۀ مدنی به استثنای حزب رابطۀ عوامی و حزب حسینه مذاکره خواهد کرد. برای جلب رضایت امریکا و جلوگیری از نفوذ سیاست‌های انگلیس، ریاست جمهوری بنگلادیش در تاریخ ۷ اگست ۲۰۲۴ اعلام کرد که محمد یونس، برندۀ جایزه نوبل صلح، ریاست دولت مؤقت را بر عهده خواهد گرفت. در بیانیۀ ریاست جمهوری آمده است: «تصمیم به تشکیل دولت مؤقت با ریاست یونس در جلسه‌ای میان رئیس‌جمهور محمد شهاب‌الدین و افسران ارشد ارتش و رهبران گروه دانش‌آموزان مخالف تبعیض اتخاذ شد.» هم‌چنین گفته شده است: «رئیس‌جمهور از مردم خواست تا به او در عبور از بحران کمک کنند و تشکیل سریع دولت مؤقت برای غلبه بر بحران ضروری بود.» (منبع: خبرگزاری فرانسه، ۷ اگست ۲۰۲۴) پس از آن، محمد یونس، که در اروپا به سر می‌برد و ۸۴ سال سن داشت، اعلام کرد که آماده است ریاست دولت مؤقت را بر عهده گیرد.

بنابراین، انگلیس‌ها برای نجات خود از سقوط و حفظ نفوذ خود تلاش کردند بعد از آن که مزدورشان با یک هلیکوپتر نظامی تحت فشار اعتراضات به هندوستان فرار کرد. انحلال دولت و مجلس را با به دست گرفتن کنترول فرماندهی ارتش و انتصاب یک مامور قدیمی امریکایی مانند محمد یونس به ریاست دولت مؤقت تا انتخابات آیندۀ مجلس و تشکیل دولت منتخب جدید اعلام نمود. این چنین تلاش کرد تا با اخراج حسینه، معترضان را ساکت کنند و با انتصاب محمدیونس که به امریکا وفادار است، او را نیز خشنود کند. پیش از این بیل کلینتون، رئیس جمهور سابق امریکا، او را شایستۀ دریافت جایزۀ نوبل دانسته بود. "پروفسور محمد یونس جایزۀ نوبل را دریافت کرد. جایزه صلح در سال 2006، مشترک با بانک گرامین... و بیل کلینتون امریکایی از اعطای جایزۀ نوبل به محمد یونس حمایت می‌کند و رئیس جمهور کلینتون طی یک سخنرانی در سال 2002 یونس را مردی توصیف کرد که باید مدت‌ها پیش جایزۀ نوبل را دریافت می‌کرد." (منبع: الجمهور، سه شنبه 8/6/2024)

با درک این‌که حسینه پیشتر با یونس مخالفت کرده بود و دادگاهی بنگلادیش در تاریخ ۱ جنوری ۲۰۲۴ او را به شش ماه حبس به خاطر نقض قوانین کار در داکا محکوم کرده بود. قاضی خورشید علم خان روز دوشنبه به خبرگزاری فرانسه گفت؛ محمدیونس، برنده جایزه صلح نوبل، به دلیل نقض قوانین کار بنگلادیش در پرونده‌ای که طرفدارانش می‌گویند انگیزه‌های سیاسی دارد، محکوم شده است. علم خان به خبرگزاری فرانسه توضیح داد که یونس و همکارانش بر اساس قوانین کار مجرم شناخته شدند و به شش ماه زندان محکوم شدند و خاطرنشان کرد که آن‌ها با قرار وثیقه آزاد شدند تا در انتظار محکمۀ استیناف باشند. ۱۶۰ شخصیت بین‌المللی، از جمله رئیس‌جمهور پیشین اوباما و دبیرکل پیشین سازمان ملل بان‌کی‌مون، نامه‌ای مشترک منتشر کردند که در آن به تداوم آزارهای قضائی علیه یونس اعتراض کرده و نگرانی‌های درباره امنیت و آزادی او ابراز کردند. (منبع: الشرق الأوسط، ۱ جنوری ۲۰۲۴)

به این ترتیب، محمد یونس به عنوان فردی مورد تایید بوده و انگلیس‌ها با برکناری حسینه توانستند اعتراضات را کاهش دهند و با انتصاب فردی کهن‌سال وابسته به امریکا، رضایت آن کشور را نیز جلب کنند. بدین ترتیب، بریتانیا هم‌چنان کنترول اوضاع بنگلادیش را از طریق فرماندۀ ارتش حفظ کرد و وضعیت کشور را به حالت پیش از فرار حسینه بازگرداند.

10. بنابراین، درگیری‌های بین‌المللی در بنگلادیش هم‌چنان ادامه دارد. کسانی‌که به نظریات استعمارگران تکیه می‌کنند و به دنبال تأمین منافع آن‌ها هستند، در دنیا و آخرت زیان‌کار خواهند بود. در دنیا، به خاطر گناهان‌شان رسوا خواهند شد و در آخرت نیز عذاب سختی در انتظارشان است.

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾

ترجمه: از سوی الله (سبحانه و تعالی) هرچه زودتر خواری و رسوائی (در دنیا) نصیب کسانی می‌گردد که بزهکاری پیش می‌گیرند، و عذاب سختی (در آخرت) به سبب نیرنگی که می‌ورزند بهره‌ی ایشان می‌شود.

اگر این افراد عقل داشتند، از سرنوشت کسانی مشابه خودشان در کشورهای دیگر، به ویژه سرزمین‌های اسلامی، عبرت می‌گرفتند. آن‌ها یا زندانی می‌شوند یا کشته می‌شوند یا هم از کشور به ذلت می‌گریزند. اما آن‌ها از پیشینیان عبرت نمی‌گیرند و هم‌چنان در گمراهی خود باقی می‌مانند. آیا نباید به سوی پروردگارشان بازگردند و به دین او پایبند باشند و از تلاش‌های کسانی که در پی برپایی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت هستند حمایت کنند؟ خلافتی‌که در مورد آن  رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی که احمد و طیالسی تخریج کرده‌اند فرمودند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه:سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

آیا اگر آن‌ها عقل می‌داشتند، به سوی پروردگارشان بازنمی‌گشتند؟

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾

ترجمه: بی گمان در این (سرگذشت پیشینان)  تذکر و اندرز بزرگی است برای آن کسی که دلی (آگاه) داشته باشد یا با حضور قلب گوش فرا دارد.

یازدهم صفرالخير 1446هـ.ق.

برابر با 16 اگست 2024م.

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

حملۀ گستردۀ کیان یهود به شمال کرانۀ باختری

(ترجمه)

خبر:

شبکه الجزیره  در 31 اگست 2024 و طی روزهای گذشته از حملۀ گسترده‌ای خبر داد که در آن نیروهای هوایی رژیم یهود بر علاوۀ  نیرو‌های زمینی آن ارتشی به اندازۀ یک لشکر نظامی به شهرهای شمال کرانۀ باختری (جنین، طولکرم و طوباس) یورش برده‌اند. این حمله یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های ارتش یهود از سال 2002 به این سو بوده که برای ریشه‌کن کردن مقاومتی که بار دیگر در این مناطق به وجود آمده، انجام شد.

تبصره:

این مناطق در گذشته به عنوان پایگاه‌های اصلی تشکیلات خودگردان فلسطین محسوب می‌شدند و بسیاری از ساکنین آن‌ها به نیروهای امنیتی این تشکیلات وابسته بودند. ولی با گذشت زمان، این نیروهای فلسطینی به بازوی امنیتی اشغال‌گران یهودی برای از پا درآوردن مردم فلسطین تبدیل شدند. از این رو، رشد نهادهای قوی مقاومت فلسطین در این شهرها، شکستی بزرگ برای اقتدار محمود عباس به حساب می‌آید؛ اقتداری‌که کنترل خود را بر این مناطق به ویژه اردوگاه‌های‌ آن از دست داده است؛ تا جایی‌که ارتش یهود دیگر نتوانست به سرویس های امنیتی محمود عباس در شمال کرانۀ باختری اتکا کند و خودش مستقیماً وارد عمل شد.

نسل جدیدی از جوانان فلسطینی به مقاومت در برابر اشغال پرداخته اند. این پیامی است که مردم فلسطین نسل به نسل برای جهانیان واضح ساخته‌اند که این ملت زنده است و حاضر نیست واقعیت تحمیل‌شده را بپذیرد، خواه این واقعیت از سوی اشغال‌گران باشد خواه از طریق کمک‌های مالی اروپا که برای دور کردن جوانان فلسطینی از مبارزه با یهودیان طراحی شده است و یا هم با فریب‌کاری و جذب جوانان به نیروهای امنیتی تحت نام "فلسطین" که سریعاً در خدمت یهود و مقابله با کسانی قرار می‌گیرند که علیه یهود سلاح برمی‌دارند. بنابراین تمامی این تلاش‌های شوم برای تحمیل شرایط جدید با شکست مواجه شده‌اند.

از سوی دیگر، جناح‌های سنتی سازمان آزادی‌بخش فلسطین به شدت تضعیف شده‌اند؛ در حالی‌که تمام گروه‌های اسلامی رشد چشم‌گیری را تجربه می‌نمایند. این پیام قوی دیگری است که نشان می‌دهد جریان و حرکت اسلامی به شکل قاطعی در میان مردم فلسطین نفوذ کرده و دیگر به هیچ تشکیلات سکولاری اعتماد ندارد و اسلام بار دیگر به مرکز رهبری مردم فلسطین بازگشته و آن‌ها جز اسلام هیچ شیوۀ دیگری را برای زندگی نمی‌پذیرند.

عقیدۀ اسلامی، اشتیاق به شهادت در راه الله سبحانه وتعالی و دفاع از مسجدالاقصی به حیث قبلۀ اول و سومین مسجد مقدس مسلمانان، انگیزه‌دهندۀ جوانان فلسطینی برای فداکاری و ایثار است؛ به‌ویژه پس از آن‌که تمام نمونه‌های سکولار سقوط کرده، آبروی‌شان رفته و فساد و توطئه‌ آن‌ها با دشمن علیه مردم فلسطین آشکار گردیده است.

با تمام این اوصاف، رژیم یهود که احزاب یمینی (محافظه‌کار) حاکم بر آن کرانۀ باختری را مرکز دولت خود می‌دانند؛ زیرا در آن، مناطقی وجود دارد که  نمادی از تاریخ یهود است. رژیم یهود که شعارهای دینی سر می‌دهد، باگروه‌هایی که اسلام را اساس مبارزه و پیکار خود می‌دانند، به شدت در تعارض قرار گرفته و این موضوع قضیۀ فلسطین را به اصل آن یعنی مبارزه کفر و اسلام برمی‌گرداند، درست مانند جنگ‌های صلیبی. این امر جنبش مسلمانان خارج از فلسطین را برای آزادسازی آن آسان می‌سازد؛ پس از این‌که تلاش‌های اروپا و آمریکا برای این‌که جنگ میان کفر و اسلام را جنگ میان دو ملت جلوه دهند با شکست مواجه شد و مفکورۀ غربی مبنی بر این‌که سازمان آزاد‌ی‌بخش فلسطین ممثل شرعی و یگانه راه مردم فلسطین است سقوط کرد. اکنون مردم فلسطین به دنبال آزادی هستند و جان فرزندان خود را در این راه فدا می‌کنند، در حالی‌که رهبران سازمان آزادی‌بخش فلسطین به دنبال مذاکرات بی‌حاصل هستند و بیش از دو سوم فلسطین را به یهودیان فروخته‌اند و آماده‌اند تا باقی‌ماندۀ آن را نیز بفروشند!

نویسنده: بلال التمیمی

28 صفر1446ه.ق.

2 اگست 2024م.

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...

پاسخ واقعی "خشمگینانه" کم‌تر از پاسخ معتصم نمی‌باشد!

(ترجمه)

پاسخ‌های خشمگینانه علیه توهین وزیر امنیت عمومی یهودی، ایتامار بن‌گفیر، به حرمت‌های مسجدالاقصی و اظهاراتش دربارۀ ساخت یک کنیسه یهودی در مسجد الاقصی، به سرعت در حال افزایش است.

اقدامات و سخنان  بن‌گفیر جاهل و بی‌خرد، خشم سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب، الأزهر و بسیاری از وزرای خارجۀ سرزمین‌های اسلامی را برانگیخته است. آن‌ها در ابراز خشم‌شان تفاوت دارند؛ از نهادهایی‌که این اقدامات و اظهارات را محکوم و تقبیح کرده‌اند تا کسانی‌که هشدار داده‌اند اوضاع منطقه ممکن است به انفجار برسد -یا نگران فرآیند صلح هستند، یا خواستار اتخاذ مواضع جدی و قاطع در برابر اظهارات بن‌گفیر شده‌اند، یا از جامعه بین‌المللی خواسته‌اند مسئولیت‌های خود را بپذیرد- و تا افرادی‌که هشدار داده‌اند این اظهارات می‌تواند بر تلاش‌ها برای دستیابی به توافق برای توقف آتش‌بس در غزه و تبادل اسیران تاثیر بگذارد!

ای حکام فرومایۀ سرزمین‌های اسلامی!

این سخنان پوچ و میان‌خالی چرا؟ این چه بی‌ارزشی و بی‌اهمیتی است که از مسئولان سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب و الأزهر شریف می‌بینیم؟ یک فرد جاهل و بی‌خرد اقدام می‌کند، سخن می‌گوید و به چالش می‌کشاند و هیچ مرد بزرگی چون معتصم نمی‌بینیم که به طور واقعی خشم خود را نسبت به آنچه آن سفیه می‌گوید و انجام می‌دهد، ابراز کنند!

ما پاسخی از یک نظامیِ ارتش‌های قوی مسلمانان ندیدیم و نشنیدیم که کسی سوگند خورده باشد تا وقتی آن فرد جاهل و همراهان و حامیانش را درسی از یادبرندۀ وساوس شیطان ندهد؛ در جایش آرام نمی‌نشیند!

آنچه در این مقام باید به حکام و أمرای سرزمین‌های اسلامی، به ارتش‌های آن‌ها و به تمام مسلمانان تذکر دهیم، این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است:

«أَعَاذَكَ اللهُ يَا كَعْبُ بْنَ عُجْرَةَ مِنْ إِمَارَةِ السُّفَهَاءِ». قَالَ: وَمَا إِمَارَةُ السُّفَهَاءِ؟ قَالَ: «أُمَرَاءُ يَكُونُونَ مِنْ بَعْدِي، لَا يَهْتَدُونَ بِهَدْيِي، وَلَا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي، فَمَنْ صَدَّقَهُمْ بِكَذِبِهِمْ وَأَعَانَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ، فَأُولَئِكَ لَيْسُوا مِنِّي، وَلَسْتُ مِنْهُمْ، وَلَا يَرِدُونَ عَلَيَّ حَوْضِي، وَمَنْ لَمْ يُصَدِّقْهُمْ بِكَذِبِهِمْ وَلَمْ يُعِنْهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ، فَأُولَئِكَ مِنِّي، وَأَنَا مِنْهُمْ، وَسَيَرِدُونَ عَلَيَّ حَوْضِي»

ترجمه: الله تو را، ای کعب بن عجره، از فرمانروایی بی‌خردان حفظ کند. پرسید: فرمانروایی بی‌خردان چیست؟ فرمودند: فرمانروایانی که بعد از من خواهند آمد، نه به هدایت من راه می‌برند و نه به سنت من عمل می‌کنند. هرکس به دروغ آن‌ها باور کند و در ظلم آن‌ها را یاری کند، از من نیست و من از او نیستم و آن‌ها به حوض من نخواهند رسید، و هرکس به دروغ آن‌ها باور نکند و در ظلم، آن‌ها را یاری نکند، از من است و من از او هستم و آن‌ها به حوض من خواهند رسید.

حتی امراء و حکام سفیه و نادان نیز به سفاهت بن‌گفیر نرسیده‌اند و تنها به گفتار اکتفا کرده‌اند، نه عمل!

پاسخ خشمگینانه واقعی به کلام و بیانیه‌ها خلاصه نمی‌شود؛ بلکه باید مانند آنچه معتصم و دیگر خلفای مسلمانان انجام دادند، با ارتش‌های بزرگ و قوی باشد که هر آنچه را در مسیرشان است، ازبین برده و رژیم یهود را به زبله‌دان تاریخ بسپارد و آن را عبرتی برای دیگران سازد و به این طریق هشداری به کسانی‌که آن رژیم را حمایت می‌کنند، ارسال کند. اگر امروز این کار را نکنید، فردا دولت خلافت بر منهج نبوت این کار را خواهد کرد و رژیم یهود و حکام سرزمین‌های ما و سرزمین‌های کفری که به آن رژیم فاسد کمک می‌کنند، آنچه را که از آن ترس دارند، خواهند دید و با آنچه که باعث ناراحتی‌شان می‌شود روبرو خواهند شد. إن شاء الله!

﴿فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ [روم: 47]

ترجمه: پس ما از مجرمان انتقام گرفته‌ايم (و مؤمنان را ياری كرده‌ايم) و همواره ياری مؤمنان بر ما واجب بوده است.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

پنج‌شنبه 24 صفر 1446ه.ق.

29 اگست2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

حمایت از رژیم یهود با سلاح و ارتش؛ اما غزه با تقبیح و نکوهش!

(ترجمه)

خبر:

رسانه‌ها از جمله سی‌ان‌ان شامگاه جمعه گزارش دادند که لوید آستین، وزیر دفاع امریکا روز پنجشنبه با همتای اسرائیلی خود، گالانت، درباره تهدید مداوم ایران و گروهای نیابتی آن گفتگوی تلفنی داشت... وی گفت: «امریکا در تمام منطقه موقعیت خوبی برای دفاع از اسرائیل دارد».

تبصره:

ای امت اسلامی، ای امت جهاد، ای بهترین مردم، ای امت أخرجت للناس! غزه و خواهران تان در قدس، کرانه باختری، شام، عراق، یمن و سودان از شما کمک می‌خواهند، پس حمایت شما کجاست؟ قدرت شما کجاست؟

آیا این مطابق به عقل است که امریکا و غرب با آخرین تسلیحات، پول، رسانه‌ها، ارتش‌های زمینی، دریایی و هوایی  را در دست‌رس رژیم یهودی قرار می‌دهد و ورود سفرای امریکا و غرب در اسرائیل و هم‌چنان گشت و گذار آن‌ها و حتا از رژیم اشغالگر که با دستور دادن حملات هوای از پایگاه‌های نظامی که در قطر، ترکیه، سعودی، کویت، اردن، مصر و دریاهای مسلمانان موقعیت دارد، حمایت مادی می‌کنند. در حالی‌که غزه و مردم آنجا آغشته با خون هستند و طلب کمک دارند؛ ولی متأسفانه با دعا و تقبیح حمایت می‌شوند. رسول الله صلی الله علیه وسلم راست گفتند که بر ما ملت‌ها حمله می‌کنند و ما با وجود فراوانی مال و قدرت هنوز نتوانسته‌ایم آن گونه که الله سبحانه وتعالی امر فرموده یاری و حمایت‌شان کنیم.

چند دلیل برای این امر:

1-     همه حکام سرزمین‌های اسلامی رویبض، طاغوت، مزدور و دنباله‌رو برای غرب هستند، از غرب اطاعت و از خالق نافرمانی می‌کنند و به منافع غرب اهمیت می‌دهند و به امت اهمیت نمی‌دهند؛ اگر قدری غیرت و شرافت اسلامی می‌داشتند با جهاد، اسلحه، پول و لشکر از غزه و خواهران‌شان با آنچه الله سبحانه وتعالی به آن‌ها امر فرموده حمایت می‌کردند؛ اما آن‌ها از این امر برای محافطت از یهود و حتا حمایت از آن استفاده کردند. همانا لعنت الله سبحانه وتعالی بر ظالمان است و این مردم از ما و ما از آن‌ها نیستیم، نه چیزی را می‌شنویم و نه از آن‌ها اطاعت می‌کنیم.

2-     اطرافیان سلطان که خود را عالمان دین معرفی می‌کنند، وظیفه‌شان تائیدی ظلم طواغیت، مزدوران و خیانت آن‌ها و دشمنی ‌شان با امت  می‌باشد، آن را توجیه می‌کنند و آیات را در سیاق اصلی‌شان استفاده نمی‌کنند، نظر به قول رسول الله صلی الله علیه وسلم  این گونه عالمان در حقیقت دعوتگران دروازه جهنم هستند.

3-     مسلمانان وقتی دعوت مردمان آگاه و مخلص را بر وحدت امت اجابت نکنند و از تشکیل حکومت اسلامی، از سرگیری زندگی اسلامی، سرنگونی ظالمان و قوانین اساسی آن‌ها غافل باشند این وضعیت بر امت حاکم است؛ در حالی‌که تلاش در این رابطه از واجب ترین وظایف آن‌هاست؛ چون امت اسلامی به وسیله دولت بیدار می‌شود، به نهضت و پیروزی دست می‌یابد و اسلام و اهلش به عزت می‌رسد.

ای مسلمانان! وعده الله سبحانه وتعالی در انتظار شماست، پس آن را ضایع نکنید! همانگونه که مفسدان بنی اسرائیل آن را از دست دادند؛ هنگامی‌که الله سبحانه وتعالی  به آن‌ها دستور داد وارد سرزمین مقدس شوند و الله برای آن‌ها فرض قرار داده بود؛ اما آن‌ها نپذیرفتند و در زمین گم و سرگردان شدند.

ای سران لشکرهای مسلمانان! جوانمردیِ اسلامیِ شما کجاست؟ آیا حاکمان آن خصلت نیک را از شما گرفته است؟ در بین شما سعد و خالد وجود ندارد؟ سلاح‌ها و قدرت شما کجاست؟ آیا این فرصت را در نافرمانی الله سبحانه وتعالی و رسولش هدر می‌دهید؟ دوست دارید در کنار فرعون‌ها و هامان‌های زمان باشید؟ شما اهل اسلحه و جهاد هستید و می‌بینید که چگونه اهل باطل را از سلاح‌های مادی مدرن حمایت و شما از مرزهای مصنوعی پاسداری می‌کنید. جهاد را ترک می‌کنید و از ظالمان محافظت می‌کنید! آیا این کاری را که انجام می‌دهید زشت نیست؟ تا دیر نشده از خواب غفلت بیدار شوید! الله به شما صدا می‌زند؛ پس چنین دعوتی را اجابت کنید. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: ﴿یَا أَیُّهالذین آمَنُو استَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعاکُم لِمَا یُحیِیکُم﴾ [أنفال: 24]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله را بپذیرید و دستور پبامبر او را قبول کنید؛ هنگامی‌که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی بخشد.

 ای مسلمانان! دین الله برای پیروزی است و پرچم حق برافراشته خواهد شد. الله دین خود را به وسیله ما یا کسی دیگری حاکم می‌کند؛ پس به الله سبحانه وتعالی، آن چیزی را که دوست دارد نشان دهید و به عهد خود وفا کنید! إن‌شاءالله به زودی دولت اسلامی اقامه خواهد شد؛ زیرا تأسیس  دولت  به نزد الله سبحانه وتعالی سخت نیست.

نویسنده: الشیخ د. محمد إبراهیم

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

جلسۀ افتتاحیۀ مذاکرات ژینو دربارۀ تلاش برای پایان دادن به جنگ جاری در سودان، چهارشنبه 14 اگست 2024 با حضور شرکای میانجی‌گر بین‌المللی شامل امریکا، سوئیس، عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، اتحادیه آفریقا و سازمان ملل برگزار شد؛ در حالی‌که ارتش سودان در این مذاکرات حضور نداشت.

 چرا امریکا به جای جده، ژینو را برای برگزاری این کنفرانس انتخاب کرده و مشارکت را گسترش داده است؟ چرا ارتش سودان در این مذاکرات حضور نیافت؟ آیا دعوت امریکا به مذاکرات ژینو، بدون قصد جدی برای برقراری آتش‌بس، ایتلاف وقت است؟ یا این موضوع به قدرت‌های انگلیسی که هنوز مقاومت می‌کنند، مرتبط است؟ هم‌چنین، چرا این درگیری‌های مکرر در الفاشر رخ می‌دهد و این منطقه چه اهمیتی برای طرفین دارد؟  تشکر از شما.

جواب:

برای پاسخ به سوالات مطرح شده، ابتدا باید به بررسی نکات زیر بپردازیم:

نخست: در پاسخ به سوال 19 دسامبر 2023 ذکر کردیم:

«...این درگیری به زودی حل نخواهد شد و ممکن است مدتی طول بکشد؛ زیرا هدف محدود کردن درگیری بین دو جناح امریکاست: رهبری ارتش و رهبری نیروهای پشتیبانی سریع. نتیجۀ این درگیری توسط امریکا با تقسیم نقش‌ها بین این دو کنترول می‌شود. در نتیجه، مخالفان وابسته به بریتانیا و اروپا همان‌طور که از زمان شروع درگیری در میانه اپریل 2023 بوده‌اند، فلج شده و تا حد ممکن ضعیف می‌شوند. برای توضیح بیشتر باید بگوییم که نیروهای پشتیبانی سریع در 21 نوامبر 2023 شهر الضعین، مرکز ایالت دارفور شرقی را تصرف کردند. هم‌چنین بدون درگیری مقر فرماندهی ارتش را تصرف کردند؛ زیرا نیروهای ارتش به بهانه جلوگیری از خطر مواجهه و آسیب به غیرنظامیان عقب‌نشینی کردند! نیروهای پشتیبانی سریع در بیانیه‌ای ادعا کردند: "پیروزی‌های ما راهی وسیع برای صلح واقعی باز می‌کند... ایالت دارفور شرقی و شهر الضعین در امنیت کامل تحت حفاظت ما باقی خواهند ماند." (منبع: الجزیره، 22 نوامبر 2023) شایان ذکر است که الضعین پایگاه قبیله رزیقات است که دقلو فرماندۀ نیروهای پشتیبانی سریع و اکثر فرماندهان و اعضای این نیروها از آنجا هستند. قبل از آن، این نیروها شهر نیالا، مرکز ایالت دارفور جنوبی و شهر زالنچی، مرکز ایالت دارفور مرکزی و شهر الجنینه، مرکز ایالت دارفور غربی را تصرف کرده‌اند و تنها تصرف شهر الفاشر، مرکز ایالت دارفور شمالی و پایتخت سیاسی و اداری منطقه دارفور باقی مانده است. اگر نیروهای پشتیبانی سریع الفاشر را تصرف کنند، ضربه‌ای مهلک به جنبش‌های وابسته به انگلیس و اروپائی‌ها، به‌ویژه جنبش آزادی‌بخش سودان و جنبش عدالت و برابری وارد خواهد شد... »

هم‌چنین در همان پاسخ گفتیم: «این جنبش‌ها مصمم به دفاع از الفاشر هستند؛ در غیر این صورت، از بین خواهند رفت... به‌ویژه این‌که شهر الفاشر موقعیت استراتژیکی دارد و مرزهای آن به لیبی، چاد و شهرهای غربی منطقه دارفور متصل است...»

سپس افزودیم: «...از جانبی دیگر نیروهای پشتیبانی سریع به سمت دارفور حرکت کردند؛ در حالی‌که ارتش نظاره‌گر بود تا به مخالف اصلی در کشور تبدیل شوند. شاید امریکا در سودان دو جناح پیدا کند: یک جناح سیاسی از نیروهای پشتیبانی سریع که با سلاح مجهز است و رهبری مخالفان را به عهده دارد و یک جناح نظامی از ارتش... تا هردو جناح منافع امریکا را تأمین کنند. اما اینکه چرا مخالفان نیروهای پشتیبانی سریع هم‌چنان مسلح هستند، احتمالاً به دو دلیل است: اول، برای مهار مخالفان اروپایی که از مزدوران انگلیسی تشکیل شده‌اند؛ چرا که نابودی سیاسی آن‌ها آسان نیست و نیاز به اقدام نظامی دارد... و دوم، این‌که نیروهای پشتیبانی سریع در دارفور یک نیروی سیاسی مسلح باقی بمانند تا اگر منافع امریکا اقتضا کند، جدایی دیگری مانند جنوب سودان صورت گیرد و این جدایی در دارفور انجام شود... به نظر می‌رسد که هنوز زمان این جدایی نرسیده است؛ بلکه شرایط برای آن در حال آماده‌سازی است...» پایان نقل قول

بنابراین، شهر الفاشر برای همه طرف‌ها اهمیت دارد. برای امریکا و پیروانش (ارتش و نیروهای پشتیبانی سریع). الفاشر اهمیت زیادی دارد تا نیروهای پشتیبانی سریع در دارفور به عنوان یک نیروی سیاسی مسلح باقی بمانند، به‌طوری‌که اگر منافع امریکا اقتضا کند، جدایی دیگری پس از جنوب سودان در دارفور رخ دهد.

این موضوع برای مخالفان اروپایی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا تنها پایگاه باقی‌مانده آن‌ها در دارفور، شهر الفاشر است. اگر آن‌ها از الفاشر بیرون رانده شوند، این مخالفان به زودی از بین خواهند رفت. به ویژه این‌که الفاشر از نظر استراتژیک بسیار مهم است، چرا که مرزهای آن به لیبی، چاد و شهرهای غربی دارفور متصل می‌شود. به همین دلیل در این شهر به شدت می‌جنگند و این مسئله باعث شده که نیروهای پشتیبانی سریع نتوانند هنوز کنترل الفاشر را به دست گیرند. با این‌که الفاشر آخرین پایگاه نظامی در دارفور است و به ظاهر آن‌ها در برابر نیروهای پشتیبانی سریع هم‌پیمان مخالفان هستند، اما واقعاً به طور جدی با آن‌ها نمی‌جنگند. در غیر این صورت، ارتش می‌توانست آن‌ها را شکست دهد؛ چرا که نیروی کافی در اختیار دارد. اما برنامه امریکایی‌ها اینست که ارتش و نیروهای پشتیبانی سریع را برای اهدافی که قبلاً بیان داشتیم، حفظ کنند و مخالفان اروپایی را یا از بین ببرند یا به حاشیه ببرند.

دوم: سوالات دربارۀ کنفرانس ژینو را به شرح زیر بررسی می‌کنیم:

1.  آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا، در تاریخ ۲۳/۷/ ۲۰۲۴ اعلام کرد که: واشنگتن از نیروهای مسلح سودان و نیروهای پشتیبانی سریع دعوت کرده تا در مذاکراتی درباره آتش‌بس که توسط ایالات متحده از تاریخ ۱۴ اگوست ۲۰۲۴ در سوئیس آغاز می‌شود، شرکت کنند. وی افزود که این مذاکرات هم‌چنین با حمایت عربستان سعودی برگزار خواهد شد و اتحادیه آفریقا، مصر، امارات و سازمان ملل را به عنوان ناظر شامل خواهد بود. هدف این مذاکرات، توقف خشونت در کشور، اجازه به ارسال کمک‌های انسانی به نیازمندان و ایجاد یک سازوکار نظارت و بررسی قوی برای اطمینان از اجرای هر توافقی است. بلینکن اشاره کرد که مذاکرات به مسائل سیاسی گسترده‌تر نخواهند پرداخت. (منبع: پایگاه خبری فرانسه، ۲۳/۷/۲۰۲۴)

این موضوع نشان می‌دهد که مذاکرات پیشین در جده به صورت عمدی توسط امریکا به نتیجه‌ای نرسیدند؛ زیرا واشنگتن تمایلی به توقف درگیری بین دو طرف نداشت. اظهارات بلینکن مبنی بر این‌که «مذاکرات به مسائل سیاسی گسترده‌تر نخواهند پرداخت» به این معناست که نشست ژینو تنها برای ادامۀ مذاکرات و بدون نتیجه ملموس در خصوص توقف درگیری‌ها خواهد بود. هم‌چنین، متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه امریکا، تأیید کرد که «نمی‌تواند احتمال دستیابی به توافق را ارزیابی کند، اما هدف ما بازگرداندن دو طرف به میز مذاکره است» و افزود «امیدواریم که این فرصت به توقف درگیری‌ها منجر شود.» (منبع: اندیپندنت،۲۴/۷/۲۰۲۴)

بریتانیایی‌ها نیز آگاه بودند که مذاکرات ژینو که به دعوت امریکا برگزار می‌شود، راه‌حلی به همراه نخواهد داشت. رمطان لعمامره نماینده سازمان ملل، در جلسه شورای امنیت در تاریخ ۲۹ جولای ۲۰۲۴ درباره نشست ژینو که قرار است در ۱۴ اگست ۲۰۲۴ برگزار شود، گفت که این مذاکرات «گام اولی تشویق‌کننده در یک فرآیند طولانی‌تر و پیچیده‌تر» هستند. (منبع: شرق الاوسط، ۲۹/۷/۲۰۲۴) به عبارت دیگر، او اذعان می‌کند که این جلسه به حل مسائل نخواهد رسید و بیشتر به گفت‌وگوهای بی‌نتیجه در ژینو مشابه است. شایان ذکر است که رمطان لعمامره، وزیر خارجه پیشین الجزایر و از مزدوران بریتانیا، در تلاش است تا اتحادیه اروپا و سایر هم‌پیمانان بریتانیا را در مذاکرات مرتبط با سودان مشارکت دهد، همان‌طور که در نشست جیپوتی در تاریخ‌های ۲۶ و ۲۷ جولای ۲۰۲۴ مشاهده شد که در آن بیش از ۲۰ کشور به همراه اتحادیه اروپا حضور داشتند. هم‌چنین، ایالات متحده موفق به جلوگیری از انتصاب لعمامره به عنوان نمایندۀ سازمان ملل در لیبی شد، اما بریتانیا موفق به تعیین او به عنوان نمایندۀ سازمان ملل در سودان گردید.

1. به محض این‌که امریکا به زبان وزیر امور خارجه‌اش دعوت به برگزاری کنفرانس در سوئیس کرد، نیروهای پشتیبانی سریع فوراً به این دعوت پاسخ دادند. در پی این اعلام، در عصر ۲۳ جولای ۲۰۲۴، محمد حمدان دقلو، فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع ، از طریق پلتفرم ایکس (توئیتر سابق) به دعوت بلینکن پاسخ داده و گفت: «ما مشارکت‌مان در مذاکرات آتش‌بس در تاریخ ۱۴ اگست ۲۰۲۴ در سوئیس را اعلام می‌کنیم.» این نشان می‌دهد که دقلو از قبل از این دعوت اطلاع داشته و دلیل آن را از کانال‌های وزارت خارجه امریکا دریافت کرده است؛ زیرا در پاسخ‌گویی تردید نکرد. در حالی‌که فرماندۀ ارتش و رئیس شورای حاکمیت، عبدالفتاح البرهان، نیز از این دعوت مطلع بود، توافق شده بود که او پاسخ را به تأخیر بیندازد تا نشان دهد که استقلال دارد و می‌تواند مخالفت کند. به همین دلیل، البرهان درخواست برگزاری جلسه با امریکا برای مذاکره در مورد کنفرانس ژینو کرد، گویا که او می‌تواند بدون تأیید امریکا، تصمیم‌گیری کند. سپس اعلام شد که این مذاکره‌ها با شکست مواجه شده است. به طور رسمی اعلام شد که مذاکره‌های سودانی-امریکایی، که مقدمه‌ای برای مشارکت ارتش در مذاکرات با نیروهای پشتیبانی سریع بود، به شکست انجامید. این مذاکره‌ها در شهر جده سعودی برگزار شد، در پاسخ به درخواست دولت تحت حمایت ارتش که مقر آن در پورتسودان است و این موضوع تهدیدی برای موفقیت نشست ژینو پیش از آغاز آن در تاریخ مقرر چهارشنبه آینده ایجاد کرده است. به گفته منابع آگاه، نقاط اصلی اختلاف که منجر به شکست مذاکره‌ها شد، شامل مخالفت هیئت سودانی با حضور (ایگاد) و امارات به عنوان "ناظر" و هم‌چنین درخواست برای انجام مذاکرات تحت نام دولت و نه ارتش و لزوم اجرای "اعلامیه انسانی جده" پیش از ورود به هر مذاکرات دیگری بود. رئیس هیئت "ابو نمو" تصمیم‌گیری نهایی درباره مشارکت در مذاکرات را به عهده رهبری گذاشت و گفت: «در نهایت، این امر به تصمیم و ارزیابی رهبری بستگی دارد.» (منبع: شرق الاوسط، ۱۳/۸/۲۰۲۴)

1. بنابراین، مذاکره‌های جده در تأیید برگزاری نشست سوئیس به بن‌بست رسید و بهانه‌ای مطرح شد که آیا دعوت برای ارتش است یا دولت! گویا البرهان می‌تواند درخواست امریکا برای نشست ژینو را رد کند؛ اگر امریکا در آن جدی بود. این اقدام بیشتر به منظور مشغول کردن طرفین به موضوع مذاکره است تا زمانی‌که امریکا بتواند نفوذ اروپایی‌ها را در سودان کاهش دهد و به توافقی برسد که برای انتخابات آینده‌اش مزیت مثبت به همراه داشته باشد. دلیل این تأخیر و تعلل امریکایی و عدم دستیابی به راه‌حلی برای مشکل سودان، اینست که قدرت‌های اروپایی و انگلیسی هنوز در سودان قوی هستند. همان‌طور که قبلاً ذکر شد، امریکا تلاش کرده تا اختلافات میان البرهان و حمیدتی را برای تضعیف قدرت‌های اروپایی برجسته کند، اما هنوز نتوانسته است به این هدف دست یابد. فعالیت‌های انگلیسی‌ها در سودان از طریق امارات تقویت شده است، پس از آنکه تلاش‌های کینیا برای ورود نیروهای صلح و مشارکت مؤلفه‌های مدنی که شامل دست‌نشانده‌های انگلیس بودند، ناکام ماند. در نتیجه، هر دو هدف "متوقف کردن درگیری‌ها و مشارکت مؤلفه‌های مدنی" شکست خورده است.

2.  دولت سودان و عبدالفتاح البرهان از این موضوع آگاه هستند. در جلسه شورای امنیت در تاریخ ۱۸ جون ۲۰۲۴، نمایندگان سودان و امارات در سازمان ملل به شدت به یکدیگر حمله کردند. نماینده سودان، الحارث ادریس الحارث، اظهار کرد که «مدارک و شواهدی از حمایت امارات از نیروهای پشتیبانی سریع دارد.» نمایندۀ امارات، محمد ابو شهاب، این ادعاها را "اتهامات بی‌پایه" خواند و افزود: «پیروزی نظامی یا توافق نظامی در سودان امکان‌پذیر نیست و تنها راه حل، مذاکرات است.» (منبع: سی ان ان، 2024/6/19) این اظهارات از طرف امارات نشان‌دهندۀ دخالت این کشور در درگیری‌های جاری در سودان است. پیش از این، بین دو طرف تبادل اخراج دیپلمات‌ها نیز صورت گرفته بود. بریتانیایی‌ها بازی مشابهی را که امریکا علیه دست‌نشاندگانش برای محدود کردن آن‌ها انجام می‌دهد، علیه دست‌نشاندگان خود آغاز کردند. بریتانیا از طریق امارات به حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع پرداخت تا از دست‌نشاندگان خود محافظت کند و حضورشان را تقویت نماید؛ به طوری‌که نیروهای پشتیبانی سریع نمی‌توانند از شر آن‌ها خلاص شوند یا بر آن‌ها مسلط شوند. دست‌نشاندگان بریتانیا تحت عنوان حرکت "تقدم" و به رهبری عبدالله حمدوک، نخست‌وزیر پیشین سودان که در سال ۲۰۲۱ توسط البرهان و حمیدتی برکنار شد، شروع به فعالیت‌های محسوس کردند. در تاریخ ۳ اپریل ۲۰۲۴، محکمۀ سودان تصمیم به بازداشت ۱۶ نفر از رهبران این حرکت، از جمله حمدوک گرفت و از آن‌ها خواست تا خود را به محکمه به اتهام "کمک و همکاری، توافق، جرائم علیه دولت، بر هم زدن نظام قانونی، جرائم جنگ و نسل‌کشی" معرفی کنند. (منبع: تلویزیون سودان، 2024/4/3)  با این حال، هیچ‌یک از آن‌ها دستگیر نشدند و هیچ‌یک از آن‌ها خود را تسلیم نکرد، که نشان‌دهندۀ ضعف ارادۀ نظام البرهان در برابر دست‌نشاندگان انگلیس است. علاوه بر این، عبدالفتاح البرهان حتی از مذاکره با این گروه نیز خودداری کرده است: «البرهان، رئیس شورای حاکمیت سودان، روز پنج‌شنبه از عدم تمایل خود به مذاکره با حرکت نیروهای مدنی دموکراتیک (تقدم) خبر داد.» (منبع: پایگاه خبری اناتولی)

3. حمایت امارات از نیروهای پیشتیبانی سریع در راستای منافع بادار آن بریتانیا در سودان است، نه به خاطر این که فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع، دقلو، دست‌نشانده بریتانیا باشد؛ بلکه به این دلیل که او دست‌نشاندۀ امریکا است. بریتانیا قصد دارد تا طرح امریکا در سودان را با نفوذ و حمایت از دقلو و نیروهایش ناکام بگذارد. مشابه اقداماتی که در لیبی انجام داد؛ جایی‌که بریتانیا به امارات نقش داد تا در کنار حفتر، دست‌نشاندۀ امریکا، نفوذ کند و با حمایت از او تلاش کند تا حرکت حفتر علیه دست‌نشانده‌های بریتانیا در طرابلس را ناکام بگذارد. هم‌چنین در یمن، بریتانیا از موقعیت امارات در ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی در عملیات "الحزم" بهره‌برداری کرد تا به حمایت از دست‌نشانده‌هایش پرداخته و آن‌ها را قادر سازد تا بر جنوب یمن مسلط شوند و حوثی‌ها را که دست‌نشانده‌های امریکا هستند، از آنجا اخراج کنند. امارات تا آستانه کنترل بر الحدیده پیش رفت و به سمت صنعا برای سقوط حوثی‌ها حرکت کرد، اما تبلیغات امریکا مبنی بر گرسنگی و بیماری مردم الحدیده باعث برگزاری کنفرانس استکهلم در تاریخ ۱۳ دسمبر ۲۰۱۸ شد و پیشرفت امارات و متحدانش در جنوب یمن را متوقف کرد. این نمونه‌ای از نقشه‌بازی بریتانیا در سیاست بین‌المللی است.

4. بنابراین، امریکا در یافتن راه‌حل تعلل می‌کند، نیروهای پشتیبانی سریع موافقت می‌کنند و ارتش خودداری می‌کند و به این ترتیب مذاکرات از جده به قاهره و از آنجا به ژینو منتقل می‌شود؛ نه برای یافتن راه‌حل؛ بلکه برای به تأخیر انداختن آن. مجلس شورای حاکمیت انتقالی حاکم در بیانیه‌ای اعلام کرد: «بر اساس تماس با دولت امریکا از طریق تام باریلو، نماینده امریکایی در سودان و تماس از سوی دولت مصر برای درخواست جلسه با هیئت دولتی در قاهره برای بررسی دیدگاه دولت در اجرای توافق جده، دولت تصمیم به ارسال هیئتی به قاهره برای این منظور گرفته است.» هم‌چنین افزود که توافق جده تعیین می‌کند که نیروهای پشتیبانی سریع باید از مناطق شهری خارج شوند. (منبع: المرصاد-عربي، ۱۹/۸/۲۰۲۴)

7.       خلاصه:

الف) احتمالاً، تصمیمات فریبنده‌ای در کنفرانس ژینو که در تاریخ ۱۴ اگست ۲۰۲۴ برگزار می‌شود و پیش‌بینی شده است که برای ۱۰ روز ادامه یابد، صادر خواهد شد. طبق برنامه، مذاکرات ژینو به مدت حداکثر ده روز تحت نظارت امریکا و عربستان سعودی ادامه خواهد داشت... (منبع: الجزیره، ۱۴ اگست ۲۰۲۴) اما این تصمیمات ممکن است تنها جنبه صوری داشته باشند و در عمل بی‌اثر باقی بمانند. حتی اگر توافقی صورت گیرد، موقتی خواهد بود و پایدار نخواهد ماند؛ زیرا امریکا هنوز به اهداف خود نرسیده است. تمرکز اصلی به احتمال زیاد بر روی ارائه کمک‌های انسانی خواهد بود. دولت سودان اعلام کرده که اجازه عبور کمک‌های انسانی از طریق معبر ادری در مرز با چاد را می‌دهد و طرف‌های بین‌المللی حاضر در کنفرانس ژینو این اقدام را خوش‌آمد گفته‌اند. (منبع: اسکای نیوز عربی، ۱۷ اگست ۲۰۲۴) امریکا مذاکرات ژینو را به عنوان مدل جدیدی توصیف کرده و هدف این مذاکرات را گسترش دامنه ارائه کمک‌های انسانی و بازگشائی مسیرهای انسانی اعلام کرده است (منبع: الجزیره، ۲۰ اگست ۲۰۲۴)

ب) عدم توانایی امریکا در کنار زدن بریتانیا از صحنه سودان، به ویژه از طریق دست‌نشانده‌های منطقه‌ای مانند امارات و دست‌نشانده‌های محلی مانند حرکت "تقدم"، باعث شده که امریکا استراتژی‌های خود را دوباره بررسی کند و امارات را به کنفرانس ژینو وارد کند. در حالی‌که قبلاً امریکا تنها با دست‌نشانده‌های خود، عربستان سعودی و در پلتفرم جده به مسائل سودان پرداخته بود و به قدرت‌های اروپایی مثل "الحریة‌ و التغییر" توجهی نداشت. اما با ظهور "تقدم"، که از نظر تأثیرگذاری قوی‌تر از "الحریة و التغییر" است و پشتوانه آن امارات است، مریکا به این نتیجه رسید که باید امارات را در کنفرانس مشارکت دهد. این اقدام بیشتر به منظور فریب و به تأخیر انداختن واقعی تلاش‌ها برای یافتن راه‌حل برای توقف درگیری‌ها است و نه اقدام جدی برای حل این بحران.

ج) تمامی این وضعیت‌ها به ضرر مردم مسلمان سودان است. همان‌طور که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«إِذَا الْتَقَى الْمُسْلِمَانِ بِسَيْفَيْهِمَا فَالْقَاتِلُ وَالْمَقْتُولُ فِي النَّارِ»

ترجمه:‌ اگر دو مسلمان با شمشیرهای‌شان در مقابل یکدیگر قرار گیرند، قاتل و مقتول هر دو در آتش هستند.

بر مخلصین ارتش و مردم لازم است که برای خنثی کردن تمامی این توطئه‌ها و رهایی از دام  دست‌نشانده‌ها تلاش کنند، زیرا آن‌ها اساس فتنه هستند و به وسیلۀ آن‌ها استعمارگران قادر به پیشبرد این توطئه‌ها می‌شوند. هم‌چنین، بر مخلصین لازم است که برای حمایت از حزب‌التحریر، که همیشه با صداقت این توطئه‌ها را افشا کرده و در هر بار نظر صحیحی ارائه داده است، اقدام کنند. بر تمام مخلصین صاحب قدرت لازم است تا حزب‌التحریر را برای نصرت و تکریم دین الله سبحانه وتعالی نصرت دهند.

﴿وَلَيَنصُرَنَّ اللهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾

ترجمه:‌ و قطعاً الله (سبحانه وتعالی) یاری می‌دهد، به کسی که (دین) او را یاری کند، بی‌شک که الله (سبحانه و تعالی) نیرومند شکست‌ناپذیر است.

پانزدهم صفر الخير ۱۴۴۶ه.ق.

مطابق با ۲۰ اگست ۲۰۲۴م.

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

العربیه نت به تاریخ ۱۳/۸/۲۰۲۴  با انتشار خبری نوشت: «دولت طالبان امروز سه‌شنبه نیروهای پاکستانی را به کشتن سه غیرنظامی که یک زن و دو کودک بودند، در درگیری‌های مرزی بین دو کشور متهم کرد. یکی از مسئولین مرزی پاکستان در مرز  تورخم گفت که سه سرباز پاکستانی در این درگیری مجروح شدند.» پیش از آن؛ «صندوق بین‌المللی پول روز جمعه با دولت پاکستان توافق‌نامه‌ای برای کمک مالی به ارزش هفت میلیارد دالر در طول سه سال امضا کرد.» (منبع: اسکای نیوز عربی، ۱۳جولای۲۰۲۴) پرسش اینست که پشت پردۀ این درگیری‌ها چه مسائلی قرار دارد؛ به ویژه با توجه به این‌که در گذشته نیز چنین درگیری‌هایی رخ داده بود؟

سوال دیگر اینست که آیا میان کمک‌های صندوق پول، که امریکا بالای آن تسلط دارد و مشغول نمودن پاکستان به جنگ با افغانستان به هدف این‌که هند فرصت داشته باشد، برای تحقق اهداف امریکا، چین را در تنگناه قرار دهد، ارتباطی وجود دارد؟ و یا اسباب دیگری پشت این درگیری‌هاست؟

جواب:  برای جواب به سوال‌های فوق، به بررسی موارد زیر می‌پردازیم:

۱. در جواب به سوال تاریخی 28 جون 2023م پیرامون مرزهای استعماری میان پاکستان و افغانستان گفته بودیم: «در سال 1893م هنری مارتیمر دیورند وزیر خارجۀ وقت انگلیس و امیر عبدالرحمن خان پادشاه افغانستان توافق‌نامه‌ای را امضا نمودند که بر اساس آن، مرز موسوم به "خط دیورند" به طول 2640 کیلومتر میان افغانستان و پاکستان، که از شمال شرق تا جنوب غرب افغانستان ادامه دارد، به وجود آمد. این مرز به عنوان مرز رسمی میان پاکستان و افغانستان شناخته شد و قبایل پشتون را به دو بخش در دو سوی مرز تقسیم نمود. جهت معلومات باید گفت که ساکنین مناطق مرزی میان دو طرف را اکثراً پشتون‌ها تشکیل می‌دهند و پشتون‌ها اکثریت نفوس افغانستان را نیز تشکیل می‌دهند؛ چنان‌چه حدود 40% از اتباع این سرزمین، پشتون‌هاستند و تمام حکام آن در طول دو قرن، پشتون بوده اند. در پاکستان پشتون‌ها پس از پنجاب‌ها بیش‌ترین نفوس را دارند.

در هر صورت، افغانستان خط مرزی مذکور را به رسمیت نشناخته، مخصوصاً با توجه به این‌که انگلیس در زمان ترسیم خط دیورند در 12 نومبر 1893، ساختار جیوسیاسی، نژادی و قبیلوی منطقه را در نظر نگرفته و ترسیم آن به گونۀ خودخواسته و با درنظر داشت منافع استعمارگرایانۀ انگلیس صورت گرفته است. انگلیس‌ها مانند بسیاری از قدرت‌های پیش از خود تلاش نمودند بالای مناطق مرزی مذکور مسلط شوند؛ مناطقی‌که قبایل سرکش آن بر فراز کوه‌ها رفته و هرگز تسلیم تلاش‌های توسعه‌طلبانۀ فارس و حکام هند نشدند.

انگلیس در زمان تجاوز‌ش به افغانستان، شکست نظامی شرم‌آوری را میان سال‌های 1839 تا 1842م در این سرزمین متحمل گردید. سپس در سال 1878م، یک‌بار دیگر به افغانستان تجاوز نمود؛ اما دو سال بعد نیروهایش را از آن‌جا بیرون کشید. لیکن نفوذ انگلیس توسط حکام افغانستان که در سال 1879م توافق‌نامۀ گندمگ را امضا نموده بودند. هم‌چنان در افغانستان باقی ماند و بر اساس توافق‌نامۀ مذکور، افغانستان مناطق وسیعی از خاک خود را به نفع انگلیس‌های استعمارگر، که بر شبه جزیرۀ هند اسلامی حکومت می‌نمودند، از دست داد. پس از آن که امریکا بر اساس توافق‌نامۀ دوحه در ماه آگست 2021م از افغانستان بیرون رفت و گروه طالبان قدرت را در کابل در دست گرفتند، با صدای رسا و به گونۀ علنی با اقدامات مرزی پاکستان مخالفت نمودند و به این ترتیب، فعالیت‌های تحریک‌آمیز مرزی میان دو طرف در دو سوی مرز موجود، بالا گرفت. پاکستان هر از گاهی با اعمال فشار بالای مهاجران افغان و خانواده‌های پشتونی که قبلاً با سهولت در مرز رفت و آمد داشتند و هیچ کسی مانع آنان نمی‌شد، به تنش‌ها دامن می‌زد و این تنش‌ها گاهی همراه با درگیری‌هایی برای باز نمودن مرز و عبور و مرور کالاها و مردم بود که در مواردی منجر به کشته‌ و زخمی شدن شماری نیز می‌گردید.» (پایان نقل قول از پاسخ قبلی)

2. این خط مرزی (خط دیورند) باعث شد که درگیری بین دو کشور در زمان‌های دشواری که افغانستان پس از هجوم قدرت‌های بزرگ بر آن، اعم از اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ و اشغال آمریکا در سال ۲۰۰۱ م تجربه کرد، فروکش کند؛ اما در حال حاضر دوباره بر اساس سیاست آمریکا پس از خروج تحقیرآمیزش از افغانستان در سال ۲۰۲۱م دوباره بالا گرفته است. باید توجه داشت که عبور و مرور از این مرزها در زمان اشغال شوروی از افغانستان بسیار آسان و ساده بود و این واقعیت، عبور مجاهدینی را که در پاکستان آموزش می‌دیدند، برای مبارزه با شوروی در افغانستان تسهیل می‌کرد، و این عبور و مرور آسان از مرزها، ادامه وضعیت دموگرافیکی است که در روابط بین خانواده‌های پشتون را در دو سوی مرز خود تحمیل می‌کرد. از سوی دیگر، این با سیاست آمریکا که ضد حضور شوروی در افغانستان بود همخوانی داشت؛ اما پس از اشغال افغانستان توسط امریکا، سیاست آمریکا تغییر کرد و از پاکستان خواست تا مرزها را سختگیرانه کنترل کند و جلوی مجاهدین مخالف اشغالش را از عبور از مرز بگیرد. بنابراین ارتش پاکستان در آن مناطق مرزی در داخل پاکستان جنگ شدیدی را آغاز کرد.

3. در ماه می ۲۰۱۸م، پاکستان مناطق قبیله‌ای مرزی مجاور افغانستان را به ایالت خیبر پختونخوا ضمیمه کرد و بدین وسیله دوره‌ای از عدم وضوح و عدم تابعیت آن مناطق به قوانین و پولیس و دادگاه‌های پاکستانی پایان داد. در حالی‌که پاکستان مسئله مرزی بین خود و افغانستان را حل شده می‌داند، «نخست‌وزیر موقت پاکستان، انور الحق کاکر، اخیراً در مصاحبه‌ای با شبکه طلوع نیوز افغانستان تأیید کرد که «خط دیورند مرز رسمی بین‌المللی بین پاکستان و افغانستان است. مسئله مرز با افغانستان برای ما و همه کشورهای جهان تمام شده است.» (منبع: الجزیره نت، ۱۴/مارچ۲۰۲۴) اما تمامی دولت‌های افغانستان در طول تاریخ بدون توجه به وابستگی‌های سیاسی و فکری خود هم‌چنان از به رسمیت شناختن خط دیورند به عنوان مرز رسمی بین‌المللی بین دو کشور خودداری کرده‌اند. آخرین اظهار نظر در این زمینه مطابق منبع قبلی خود از زبان ملا نورالله نوری، وزیر سرحدات و قبایل دولت طالبان، آمده است که گفت: «هیچ مرز رسمی بین افغانستان و پاکستان وجود ندارد.» درگیری‌ها بین دو کشور بر روی طول این مرز که بیش از ۲۶۰۰ کیلومتر است شدت یافته.

در پاسخ به پرسش  قبلی در ۲۸جون۲۰۲۳ گفتیم: «سپس پاکستان فشارهایش را افزایش داده و برای نخستین بار در تاریخ این مرز، داشتن ویزا را برای ورود به پاکستان بالای افغان‌ها الزامی نمود. اقدام پاکستان برای ساخت مانع مرزی به ارتفاع 3 متر در حدود صدها کیلومتر و با هزینه ملیون‌ها دالر نیز تنش‌ها را تشدید نمود. مانع مرزی مذکور به بهانۀ کنترول جریان کالاهای صادراتی و وارداتی و عبور و مرور افراد و جلوگیری از ورود "تروریستان" بنا گردید. به این ترتیب، مانع مرزی یاد شده یکی از اسبابی بود که باعث تنش‌ها و درگیری‌ها در منطقۀ مرزی میان این دو سرزمین گردید. سپس حکومت طالبان از ادامۀ نصب مانع مرزی توسط پاکستان در فاصلۀ حدود 270 کیلومتر ممانعت نمودند و این در حالی است که حدود 90% کار مانع مرزی مذکور تمام شده بود. حکومت اشرف غنی پیش از آن که سقوط کند، با نصب این مانع مرزی موافقت نموده بود؛ اما اینک هرگاه نیروهای پاکستانی تلاش نمودند مانع مرزی را نصب نمایند، با ممانعت حکومت طالبان مواجه گردیده اند و این امر منجر به درگیری‌هایی میان نیروهای دو طرف مرز گردیده که در مواردی شماری کشته و زخمی نیز در دو طرف به جا گذاشته است... بنابراین ،مسائل بین دو کشور پیچیده شد؛ به ویژه زمانی‌که پاکستان حکومت طالبان را متهم کرد که از حمله طالبان پاکستانی به ارتش پاکستان جلوگیری نمی‌نماید؛ سپس پاکستان به اهدافی در داخل افغانستان حمله کرد و ادعا نمود که به جنگجویان گروه طالبان پاکستانی حمله نموده است.»  (پایان نقل قول)

4. بدین ترتیب، درگیری‌ها و منازعات بین ارتش پاکستان و نیروهای طالبان به واقعیتی جدید در روابط بین دو کشور تبدیل شده است. این درگیری‌ها و منازعات به دلیل مسائل مرزی و هم‌چنین حملات بین "طالبان پاکستانی" و ارتش پاکستان تشدید یافته است. «در سال گذشته، تعداد تلفات به بالاترین سطح خود در شش سال اخیر رسید؛ طوری‌که طبق گزارش مرکز تحقیقات و مطالعات امنیتی که در اسلام‌آباد مستقر است، بیش از ۱۵۰۰ غیرنظامیان، نیروهای امنیتی و جنگجویان کشته شدند.» (منبع: الجزیره نت، ۱۷ جولای ۲۰۲۴) با اتهاماتی‌که ارتش پاکستان به افغانستان در مورد پناه دادن به طالبان پاکستان وارد می‌کند، اسلام‌آباد به افزایش فشار بر افغانستان ادامه می‌دهد: «قاری یوسف احمدی، سخنگوی کمیته طالبان برای کمک به عودت‌کنندگان و اسکان مجدد آن‌ها در مناطق اصلی‌شان گفت: «دو کشور همسایه؛ پاکستان و ایران از آغاز سال ۲۰۲۴ بیش از ۴۰۰ هزار پناهنده را به اجبار اخراج کرده‌اند و پاکستان مسئول ۷۵ درصد از عملیات اخراج بوده است. (منبع: الحره، ۱۱جون ۲۰۲۴)

5. با این همه مشخص می‌شود که دولت پاکستان، که وفادار به آمریکاست، به ایجاد فشار و تحریک بر حرکت طالبان در افغانستان می‌پردازد. این دولت از عبور و مرور آزادانه افغان‌ها در مرزها جلوگیری می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد برای دیدار با اقوام‌شان در آن سوی مرزها ویزا بگیرند، دیوار مرزی احداث می‌کند و آن را به‌عنوان یک واقعیت تثبیت می‌کند، حتی مرزها را به سمت داخل افغانستان جابجا می‌کند و به پناهندگان افغان که تعداد آن‌ها بیش از دو میلیون نفر است، فشار می‌آورد؛ پناهندگانی‌که حدود ۶۰۰ هزار تن آنان با خروج آمریکا در سال ۲۰۲۱م از افغانستان فرار کرده‌اند. (منبع: الحره، ۱نومبر ۲۰۲۳) و این افراد را به‌صورت دسته‌جمعی از پاکستان اخراج می‌کند. هم‌چنین در سال ۲۰۲۲ عبور هواپیماهای آمریکایی و اجرای حملات در داخل افغانستان را که طی آن ایمن الظواهری، رهبرالقاعده کشته شد، تسهیل کرد و سرویس‌های اطلاعاتی پاکستان در شهرهای مرزی افغانستان عملیات ترور علیه اعضای برجسته طالبان پاکستانی انجام می‌دهند.

6. تمام این اقدامات پاکستان در چارچوب سیاست آمریکا قرار دارد که به دنبال تنگ‌تر کردن عرصه بر حرکت طالبان در افغانستان است تا آن را به‌طور کامل تحت کنترل خود درآورد. هم‌چنین این اقدامات در راستای خواسته‌های واشنگتن برای وادار کردن ارتش پاکستان به جنگ داخلی و جنگ با افغانستان جهت تسهیل همراهی هند با آمریکا علیه چین است. افزون بر این، آمریکا تلاش می‌کند تا از بهره‌برداری چین از منابع معدنی افغانستان جلوگیری کند؛ چون دشمنی آشکار آمریکا با طالبان در افغانستان که بیش از دو دهه به طول انجامیده، امیدهای چین را برای بهره‌برداری از افغانستان پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۲۱ افزایش داده است. نزاع مرزی بین پاکستان و افغانستان نیز مانع از تحقق آرزوهای چین می‌شود که میلیاردها دلار برای کریدور اقتصادی در پاکستان سرمایه‌گذاری کرده است.

این چارچوب کلی سیاست پاکستان در قبال افغانستان است و از آن مشخص می‌شود که آمریکا نیروی محرک اصلی این نزاع است. این چارچوب شامل ایجاد دشمنی، نزاع مسلحانه مرزی، افزایش تنش در همه زمینه‌ها و حملات هوایی پاکستان به داخل افغانستان می‌شود. «وزیر دفاع افغانستان اعلام کرد که جنگنده‌های نیروی هوایی پاکستان مناطقی پرتراکم در ولایات خوست و پکتیکا در مرز با پاکستان را هدف قرار دادند که به‌گفته وی منجر به کشته شدن کودکان و زنان بی‌گناه شد. ارتش پاکستان یا دولت در این خصوص اظهار نظری نکردند. این حملات پس از کشته شدن ۶ سرباز پاکستانی در حمله یک مهاجم به یک پست بازرسی نظامی در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان صورت گرفت. حملات هوایی پس از کشته شدن ۷ نظامی در روز شنبه در یک حمله در شمال غربی پاکستان در منطقه وزیرستان شمالی نزدیک به مرز افغانستان صورت گرفت. (منبع: الشرق الأوسط، ۱۸/مارچ/۲۰۲۴)

7. این رابطه بحران‌زا بین دو کشور از سال ۲۰۲۱م در حال افزایش است؛ زیرا دلایل این بحران -که ریشه آمریکایی دارد- هم‌چنان پابرجاست و این روند افزایش بحران هم‌چنان ادامه دارد؛ چه پاکستان وام‌هایی از صندوق بین‌المللی پول دریافت کرده باشد یا نکرده باشد. اگرچه شرایط رسمی صندوق بین‌المللی پول و توافق‌نامه‌های وام شامل مسائل مربوط به پول ملی، نرخ ارز، تجارت، انرژی و مالیات است و به‌طور رسمی شامل روابط پاکستان با افغانستان نمی‌شود، اما نمی‌توان از این نکته غافل شد که سیاست‌های خبیث آمریکا، مشتریان خود را در دولت پاکستان با این وام‌های وعده‌داده‌شده به تحریک می‌آورد تا با شدت بیشتری در تحقق منافع آمریکا، از جمله افزایش تنش با افغانستان، تلاش کنند. پاکستان در تابستان ۲۰۲۳ وامی به ارزش ۳ میلیارد دالر از صندوق بین‌المللی پول که تحت سلطه آمریکاست دریافت کرد و وعده‌های بیشتری برای دریافت وام نیز دارد. «صندوق بین‌المللی پول، روز جمعه، توافق‌نامه‌ای با دولت پاکستان برای اجرای یک برنامه کمک مالی به ارزش ۷ میلیارد دالر طی سه سال امضا کرد.» (منبع: اسکای نیوز عربی، ۱۳جولای۲۰۲۴م) که این امر به انگیزه آن‌ها برای تحقق خواسته‌های آمریکا افزوده است.

8. به همین دلیل، در اظهارات دولت فعلی پاکستان که طرفدار آمریکاست، افزایش سطح تنش بین دو کشور مشاهده می‌شود. این امر در حادثه‌ای که در آن چند سرباز پاکستانی در اواسط ژوئیه ۲۰۲۴ کشته شدند، به‌وضوح نمایان است:

الف) وزیر دفاع پاکستان به بی‌بی‌سی گفت که پاکستان حملات خود را علیه افغانستان در چارچوب یک عملیات نظامی جدید با هدف مبارزه با تروریسم ادامه خواهد داد. (منبع: ... BBC English، ۲/۷/۲۰۲۴) طبق همان منبع «طالبان اظهار داشت که این بیانیه "غیرمسئولانه" است و به پاکستان هشدار داد که حملات فرامرزی پیامدهایی خواهد داشت».

ب) احضار سفیر: «وزارت امور خارجه پاکستان روز چهارشنبه معاون سفارت حکومت افغانستان را که تحت رهبری طالبان است، احضار کرد و از این گروه خواست تا علیه گروه‌های مسلح مستقر در افغانستان که اسلام‌آباد می‌گوید این هفته به یک پایگاه نظامی حمله کرده‌اند، اقدام کند.» (منبع: الجزیره نت، ۱۷جولای ۲۰۲۴)

ج) «پاکستان از دولت افغانستان خواست تا اقدامات "فوری و مؤثر" علیه عاملان حمله‌ای که منجر به کشته شدن ۸ سرباز در روز سه‌شنبه در درگیری با "تروریست‌ها" در منطقه خیبرپختونخوا شد، انجام دهد... این بیانیه اشاره کرد که این حمله توسط گروه "حافظ گل بهادر" وابسته به طالبان پاکستانی مستقر در افغانستان انجام شده و منجر به کشته شدن ۸ سرباز شده است.» (منبع: خبرگزاری آناتولی، ۱۷جولای ۲۰۲۴)

د) العربیه نت در ۱۳آگست ۲۰۲۴ با انتشار خبری نوشت: «دولت طالبان امروز سه‌شنبه نیروهای پاکستانی را به کشتن سه غیرنظامی که یک زن و دو کودک بودند، در درگیری‌های مرزی بین دو کشور متهم کرد... یک مقام مرزی پاکستان در تورخم گفت که سه سرباز پاکستانی در این درگیری مجروح شده اند.»

9. خلاصه این‌که: اختلافات مرزی و تنش‌ها در مورد مسئله پناهندگان افغان در پاکستان و هم‌چنین جریان مداوم اتهامات پاکستان به دولت افغانستان مبنی بر پناه دادن به جنگجویان طالبان پاکستان و این‌که حملات از افغانستان آغاز می‌شود، همگی سطح تنش بین دو طرف را افزایش می‌دهد و دلایل لازم برای منازعات و درگیری‌های مرزی و بمباران پاکستان در داخل شهرها و مناطق روستایی مرزی افغانستان را فراهم می‌کند. به احتمال زیاد، این روند از سال ۲۰۲۱ که دولت بایدن از افغانستان خارج شد، مسیر ثابتی به سمت تشدید پیش گرفته است و دلایل این تنش‌ها عمدتاً آمریکایی هستند؛ همان‌طور که ذکر نمودیم؛ آمریکا به دنبال افزایش این تنش‌ها برای دستیابی به اهداف خود در منطقه و با چین است. با این‌که شرایط صندوق بین‌المللی پول به‌طور رسمی این مسائل را شامل نمی‌شود؛ اما آمریکا این وام‌ها را به‌عنوان یک انگیزه برای مزدوران خود در دولت پاکستان در نظر می‌گیرد تا تنش‌ها و منازعات بین پاکستان و افغانستان را افزایش دهند. در شرایطی‌که رقابت شدید بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا جریان دارد و ترامپ، نامزد جمهوری‌خواهان، دولت بایدن را به‌خاطر خروج تحقیرآمیز از افغانستان در سال ۲۰۲۱ متهم می‌کند، دولت بایدن ممکن است پاکستان را به درگیری‌های شدیدتر با طالبان در افغانستان سوق دهد تا به آمریکایی‌ها بگوید که پاکستان به‌نیابت از آن‌ها با طالبان جنگیده است. به همین دلیل، اظهارات مزدوران آمریکا در پاکستان به وضوح نشان‌دهنده تشدید و تهدید است؛ به‌طوری‌که این منازعات پراکنده ممکن است به درگیری‌های مرزی تبدیل شوند؛ اما احتمالاً تبدیل به یک جنگ گسترده نخواهد شد، به‌ویژه این‌که طرف قوی‌تر (پاکستان) خواسته‌های مبنی بر به دست آوردن اراضی از افغانستان ندارد.

10. این وضعیت مسلمانان در غیاب دولت خلافت است که به تخریب مرزها بین مسلمانان و اتحاد سرزمین‌های‌شان زیر حاکمیت یک خلیفه واحد نیاز دارد. این وضعیت تا زمانی ادامه خواهد داشت که امت، به‌ویژه اهل قدرت، برای خشم به‌خاطر الله و امت خود بپا نخیزند و این حاکمان خائن را سرنگون نکنند؛ حاکمانی‌که هرگز خورشید غروب نمی‌کند؛ مگر این‌که آن‌ها توطئه‌ای علیه امت خود داشته باشند. هرگز خورشید طلوع نمی‌کند؛ مگر این‌که آن‌ها آن توطئه‌ها را برای خشنودی دشمنان الله، آمریکا و دیگران اجرا کنند. امور مسلمانان تنها با همان چیزی اصلاح می‌شود که اول آن اصلاح شد: حکومتی مبتنی بر آنچه الله جل جلاله نازل کرده است، در چارچوب خلافت واحد بر اساس منهج نبوت که کافران را پشت سر خود پراکنده می‌کند: ﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾ خلافتی‌که قانون اساسی آن اسلام است، از کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و آنچه از اجماع صحابه و قیاس شرعی به‌دست آمده است، نه قانون اساسی وضعی. چه قانون اساسی ۱۹۶۴ دوران محمد ظاهرشاه افغانستان که حکومتش در سال ۱۹۷۳ پایان یافت و طالبان در بیانیه وزیر عدلیۀ خویش در ۲۸/۹/۲۰۲۱ اعلام کردند که آن را می‌پذیرند. (منبع: الجزیره و آناتولی، ۲۸/۹/۲۰۲۱) یا قانون‌های اساسی وضعی دیگری که در سایر سرزمین‌های مسلمانان اجرا می‌شود، همگی برخلاف آن چیزی است که الله امر کرده است:

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ﴾ [مائدة: ۴۹]

ترجمه: و این‌که در میان اهل کتاب طبق آنچه الله نازل کرده است، حکم کن و از هواهای نفسانی آن‌ها متابعت نکن و از آن‌ها بر حذر باش. مبادا تو را از بعضی احکامی که الله بر تو نازل کرده، دور نمایند. و اگر روگردان شدند و اعتنائی نکردند، پس بدان جز این نیست که الله می خواهد آن‌ها را به خاطر بعضی از گناهان‌شان مجازات کند.

افغانستان و پاکستان باید درک کنند که آن‌ها دو سرزمین اسلامی هستند که جنگ بین آن‌ها حرام است... آن‌ها باید روابط برادری اسلامی را بین خود تقویت کنند و هرگونه ارتباط با استعمارگران کافر، به‌ویژه آمریکا، را قطع کنند و به دعوت حزب‌التحریر که برای برپایی خلافت کار می‌کند، پاسخ دهند تا مسلمانان عزت یابند و کفار ذلیل شوند:

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: ودر آن روز مٶمنین خوشحال می‌شوند، بخاطر نصرت الله. او هرکه را بخواهد نصرت می‌دهد و او عزیزو مهربان است.

۲۲ صفر ۱۴۴۶هـ.ق

۲۷/۸/۲۰۲۴م.

ادامه مطلب...

سه سالگی خروج نظامی امریکا از افغانستان؛ اگر هوشیار نباشیم، امریکایی که از درّ بیرون شد، از پنجره بازمی‌گردد! Featured

نهم سنبله مصادف است با سومین سالروز شکست و فرار آخرین سرباز امریکایی از افغانستان. دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه افغانستان، این دستاورد بزرگ و روز مبارک و تاریخی را به تمام مسلمانان، به‌ویژه مبارزین، دعوتگران و مجاهدین افغانستان تبریک و تهنیت می‌گوید.

این سومین بار است که پس از شکست بریتانیا، شوروی و اکنون امریکا، سرزمین ما از اشغال نظامی آزاد شده و فرصتی برای تأسیس خلافت فراهم گردیده است. اما هر سه بار، همان تجربه‌های ناکام تکرار شده و حکُام به جای تأسیس خلافت، که فریضه‌ای عظیم است، به دولت‌های ملی و سیاست‌های پراگماتیک روی آورده‌اند. این در حالی است که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده‌اند:« لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ» «مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.» (متفق علیه)

تجارب تاریخی در افغانستان و دیگر سرزمین‌های اسلامی نشان داده که مسلمانان همواره توانسته‌اند علیه اشغالگران با شجاعت جهاد کنند و پیروز شوند، اما در برابر استعمار، چه خواسته و چه ناخواسته، ایستادگی نکرده و مغلوب آن شده‌اند. همان‌طور که اشغال نظامی امریکا از درّ بیرون رانده شد، اما اکنون امریکا تلاش می‌کند از طریق پنجره‌ها به افغانستان بازگردد و این سرزمین را دوباره در چنگال استعماری خود گرفتار کند.

چنان‌که استعمار سیاسی با گرفتار کردن کشورها در پیمان‌های یک‌طرفه، استعمار اقتصادی از طریق وابستگی به کمک‌ها و نفوذ سازمان‌های غیردولتی و بشردوستانه، و استعمار مالی با وابسته کردن پول و سیستم بانکی به ارزهایی مانند دالر و سیستم بانکداری استعماری عمل می‌کند. در این میان، استعمار فکری و سیاسی خطرناک‌ترین نوع استعمار است که با تکیه بر دولت‌های ملی، پالیسی‌های مبتنی بر منافع ملی، سیاست‌های اقتصاد محور و پراگماتیک، و برسمیت شناخته شدن توسط نظم سکولار جهانی، مسلمانان را از تفکر و سیاست‌گذاری بر اساس مبدأ اسلام بازمی‌دارد و دوباره در آغوش استعمار پرتاب می‌کند. امریکا و غرب تلاش دارند از طریق کشورهای منطقه توسط راه اندازی پروژه‌های اقتصادی و از طریق سازمان‌های بین‌المللی مانند: ملل متحد و نهادهای فرعی آن مانند یوناما،FAO, OCHA، WFP، بانک جهانی، بانک انکشاف آسیایی، جنیواکال، نفوذ سیاسی، فکری و استخباراتی خود را در افغانستان نهادینه کنند.

راه‌حل اساسی برای رسیدن به استقلال واقعی، تطبیق کامل و شامل اسلام در سیاست داخلی و مقابله همه‌جانبه با دشمن در تمامی عرصه‌ها در سیاست خارجی است. بناء از تجارب تلخ گذشته باید عبرت گرفته شده و اجازه داده نشود تا هیچ جناحی اراده حاکم مسلمان را در تطبیق کامل و همه‌جانبه اسلام تحت تأثیر قرار دهد. چنان‌که نزدیکی به مسلمانان جهان و گروه‌های اسلامی، نقش بسیار مؤثر و تعیین‌کننده‌ای در مقابله با نفوذ استعمارگران دارد. زیرا بدون وحدت امت و تأسیس خلافت، این مبارزه بزرگ به نتیجه مؤثر نخواهد رسید.

در واقع این خلافت راشده ثانی است که امت را از زندان جغرافیایی، وابستگی به نظم جهانی و نفوذ استعمار رهایی می‌بخشد. خلافت بر منهج نبوت است که امت را از ظلم و کفر سرمایه‌داری به سوی عدالت اسلامی هدایت می‌کند و جنگ‌های امت را از حالت دفاعی به هجومی تبدیل کرده، با دق‌الباب کردن دروازه‌های استعمارگران، آن‌ها را در سرزمین‌های خودشان تسلیم نظم اسلامی می‌سازد. این امر زمانی محقق می‌شود که اهل قدرت به راه‌حل‌ها، وعده و نصرت الله متعال ایمان داشته، در تأسیس خلافت جهد، صبر، توکُل و تقوا پیشه کنند تا الله متعال ما را از تمامی کیدها و نفوذ استعمار رهایی بخشد.

وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (أل عمران، 120)

و اگر صبر کنید و تقوی نمایید، کید شان هیچ زیانی به شما نمی‌رساند؛ همانا الله متعال به آنچه می‌کنند احاطه دارد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

سرزمین مبارک فلسطین برگه انتخاباتی برای روبیضات سهل‌انگار نیست!

(ترجمه)

رئیس‌جمهور الجزایر، عبدالمجید تبون روز دوشنبه ۱۹ اگست ۲۰۲۴م از مصر خواست تا مرزهای خود را با نوار غزه به روی ارتش الجزایر باز کند تا از ساکنان غزه حمایت کند. وی گفت: «سوگند می‌خورم که به زودی واحدهایی را به آنجا خواهیم فرستاد و آنچه را که تخریب شده، بازسازی خواهیم کرد.» تبون افزود: «ارتش الجزایر آماده است که به غزه برود و ما نیز آماده‌ایم، تنها منتظر بازشدن مرزها از سوی مصر هستیم.» تبون که در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو شرکت می‌کند، در گفت‌وگویی که در کانال یوتیوب "بیلد تی‌وی" منتشر شد، اظهار کرد: «قسم به الله اگر مرزها را باز کنند، ارتشی را به آنجا خواهیم فرستاد. ما حاضریم اتوبوس‌ها را به آنجا بفرستیم و در ۲۰ روز سه بیمارستان بسازیم. داکتران را خواهیم فرستاد و آنچه را که صهیونیست‌ها ویران کرده‌اند، بازسازی خواهیم کرد. غزه تنها مسألۀ فلسطینی‌ها نیست؛ بلکه مسأله‌ای است که به همۀ ما مربوط می‌شود.» تبون توضیح داد که ارتش کشورش آماده است تا به محض بازشدن مرزها بین مصر و نوار غزه، اقدام کند.

پس از گذشت ده ماه از خذلان و بی‌تفاوتی حکام مسلمانان و ارتش‌های شان نسبت به مردم فلسطین و غزه، دیگر امیدی به زنده‌شدن غیرت در این حکام و بروز روحیۀ جوان‌مردی و حمایتی معتصم‌گونه از زنان و مردم غزه نمانده است. برای همه واضح شده که این حکام، که به‌طور آشکار با یهود در توطئه علیه سرزمین فلسطین و مردم آن همکاری دارند، هیچ نیکویی از آن‌ها نمی‌توان انتظار داشت؛ بلکه تمامی شر را می‌توان از آن‌ها انتظار داشت و اظهارات تبون این حقیقت را تأیید می‌کند. او که به‌خوبی می‌داند مسئلهٔ فلسطین یک مسئلهٔ نظامی است؛ نه سیاسی و نیاز به ارتش‌ها دارد؛ نه به عرش‌ها، با نفاق و ریاکاری موضوع را به صورت یک مسألهٔ انسانی و پزشکی مطرح می‌کند! گویا وظیفهٔ ارتش‌ها در زمان جنگ و ویرانی و قتل مسلمانان، ساخت بیمارستان‌ها و آسفالت‌کردن خیابان‌ها/سرک‌ها و راه‌اندازی پارک‌ها و تفریح‌گاه‌هاست!

هم‌چنین تبون به‌خوبی می‌داند که در مصر فرعونی وجود دارد که به‌طور علنی دشمنی خود را با اسلام و مسلمانان و اهل غزه ابراز کرده و با یهود در توطئه شریک است. او خوب می‌داند که فرعون مصر هرگز مرزها را نخواهد گشود و نمی‌تواند این کار را بکند؛ زیرا او مرزها را برای جلوگیری از تحرک مسلمانان و نیروهای نظامی سرزمین‌های دیگر در نظر گرفته است.

در نتیجه، تبون با اطمینان از این‌که فرعون مصر مرزها را نخواهد گشود، به مطالبات خود ادامه می‌دهد و این جز شر چیز دیگری نمی‌تواند باشد. الله سبحانه وتعالی آنان را نابود گرداند.

نه تنها ارتش مصر، که به‌طور بالقوه قادر است در عرض یک روز سرزمین مبارک را آزاد کند؛ بلکه ارتش الجزایر نیز توانایی مشابهی دارد. ارتش الجزایر در رتبهٔ دوم عربی و نهم جهانی از نظر تعداد نیرو و در رتبهٔ پانزدهم جهانی از نظر توانایی‌های رزمی و تجهیزات قرار دارد. تعداد نیروهای آماده به کار آن به ۶۰۳ هزار سرباز می‌رسد و این ارتش نیز قادر است سرزمین مبارک را از چنگ یهود و از آلوده‌کردن اولین قبله و سومین حرم شریف آزاد کند.

مشکل در برابر ارتش‌ها ضعف یا کمبود قدرت نیست؛ بلکه خیانت حکام مسلمانان و بی‌تفاوتی آن‌ها نسبت به مسلمانان در غزه است. این حکام با تعهد به حمایت از یهود و تثبیت سلطهٔ آن‌ها در سرزمین مبارک، در تلاش‌اند تا با حفظ تاج و تخت خود و از طریق تقلب در انتخابات و استفاده‌جویی از پاک‌ترین قضایا، به ناپاک‌ترین اهداف خود دست یابند!

ای اهل قدرت در ارتش‌های مصر، اردن، پاکستان و الجزایر!

الله سبحانه وتعالی شما را مورد آزمایش و ابتلاء قرار داده؛ زیرا شما را نگهبانان و حصار محافظ امت و نیروی ضربت آن قرار داده، پس چرا از حمایت اهل خود در غزه دریغ می‌کنید؛ در حالی‌که مشاهده می‌کنید گروهی از یهود به آن‌ها بدون هیچ ترس و هراسی حمله می‌کنند؟! اگر جدی می‌شدید و به خانه‌های شان حمله می‌کردید، آنان در برابر شما حتی یک ساعت نیز مقاومت نمی‌کردند. شما در هفتم اکتبر ۲۰۲۳م مشاهده کردید که گروهی مؤمن با تجهیزات سادۀ خود به خانه‌های آنان یورش بردند و آنان همانند پرندگان کوچک فرار کردند و از شجاعت برادران شما شگفت‌زده شدند.

پس تصور کنید اگر یهودیان و صهیونست‌ها با ارتشی هم‌چون ارتش مصر یا ارتش الجزایر روبه‌رو می‌شدند، چه می‌شد؟ آیا ارتش‌ها در مرز غزه متوقف می‌شدند یا به سوی قدس ادامه می‌دادند تا شرم عدم کمک به آن را در طول سال‌های گذشته پاک کنند؟!

ای اهل قدرت در ارتش‌های امت!

شما به خوبی می‌دانید که آینده متعلق به این دین است و می‌دانید که الله سبحانه وتعالی کسانی را که دینش را یاری کنند، یاری کرده و کسانی را که از یاری دینش خودداری کنند، کنار زده و غیرشان را جایگزین می‌کند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ﴾ [محمد: 38]

ترجمه: اگر شما (از فرمان الله سرپيچی كنيد و) روی برتابيد، مردمان ديگری را جايگزين شما می‌گرداند (و اين مأموريت را به گروه ديگری می‌سپارد) كه هرگز همسان شما نخواهند بود (و از ايثار و فداكاری و بذل جان و مال خودداری نخواهند كرد و از فرمان الله روی‌گردان نخواهند شد).‏

 پس چرا به این شرف بزرگ پیش قدم نمی‌شوید، رب خود را یاری نمی‌کنید و هم‌چون انصار اوس و خزرج، انصار جدید این دین نمی‌شوید؟! ارادۀ‌ تان را قوی کنید و شرایط را به نفع خود تغییر داده و حکام تان را سرنگون سازید و به حزب‌التحرير کمک کنید تا خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت را تأسیس کند که اسرای مسلمانان و مسجد الاقصی را آزاد کرده و انتقام خون شهدا را بگیرد؛ نه تنها شهدا غزه که به دست یهود کشته شده‌اند؛ بلکه شهدای الجزایر که در گذشته به دست اروپایی‌ها و فرانسوی‌ها جان باخته‌اند. به نام الله سبحانه وتعالی حرکت کنید و بدانید که وقتی الله بخواهد به بندگان و دوستانش نصرت دهد، آن را به کسانی می‌دهد که شایستۀ آن باشند. پس این فرصت را از دست ندهید و اهلیت و شایستگی آن را کسب کنید!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای مومنان! فرمان الله (سبحانه وتعالی) را بپزیرید و دستور پیامبرش را قبول کنید؛ هنگامی‌که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی(مادی، معنوی،دنیوی واخروی) بخشد، و بدانید که او (سبحانه وتعالی) میان انسان و دل او جدائی می اندازد (ومی‌تواند انسان را از رسیدن به خواسته‌ها وآرزوهای دل باز دارد واو را بمیراند ونگذارد عمر طولانی داشته باشد که مهمترین آرزوی دل هر انسانی است) و بدانید که همگی تان در پیشگاه او (سبحانه وتعالی) گرد آورده می‌شوید( و به حساب و کتاب‌تان رسیدگی می‌گردد).

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 17 صـفر 1446هـ.ق.

 22 اگست 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه