چهارشنبه, ۰۵ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۳۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

رئیس جمهور امریکا و رئیس جمهور روسیه به تاریخ 16 جولای 2018م در هلسینکی پایتخت فنلند با یکدگر دیدار و گفتگو نمودند؛ آیا این دیدار به معنی پایان تنش‌ها میان دو دولت است؟ و آیا این دیدار ربطی به نشست کشورهای ناتو به تاریخ 12 جولای 2018م و تنش‌هایی ناشی از آن میان امریکا و هم‌پیمانان اروپائی آن دارد یا خیر؟ دیگر این‌که آیا این دیدار تأثیری بالای روابط روسیه با چین خواهد گذاشت؟ و پرسش اخیر این‌که آیا این دیدار تأثیری بالای حل و فصل قضیۀ سوریه دارد؟

پاسخ:

پس از مدتی تقریباً طولانی که از بالا گرفتن تنش‌ها در روابط امریکا و روسیه می‌گذرد، دیدارها در سطوح بالا میان دو کشور متوقف گردیده بود. این تنش‌ها از سال 2014م و زمانی بالا گرفت که روسیه جزیرۀ کریمیه را به خاک خودش پیوند داد و امریکا و اروپا در واکنش به این اقدام روسیه، تحریم‌های اقتصادی را علیه آن وضع نمودند. تنش‌های یاد شده در اواخر حکومت اوباما و با متهم نمودن روسیه به مداخله در انتخابات امریکا به نفع ترامپ، شدت بیشتری گرفت و از آن زمان به بعد، دیدارها در سطوح بلند میان دو دولت عملاً متوقف گردید.  هرچند رئیس جمهور دوکشور، پیش از این دیدار، دو بار دیگر نیز با یکدیگر ملاقات نمودند؛ چنان‌چه در حاشیۀ نشست کشورهای بیست در هامبورگ در ماه جولای 2017م و در حاشیۀ نشست اقتصادی(اوپیک) در ویتنام در ماه نومبر سال 2017م با یکدیگر ملاقات و گفتگو نمودند، اما این ملاقات‌ها در حد یک نشست نبود، چنان‌چه دیدارهای گذرا بوده و بررسی قضایای داغ را در بر نگرفت.

در یک و نیم سالی‌که از عمر ادارۀ حکومت ترامپ می‌گذرد، روسیه بارها تلاش نمود تا رئیس جمهوران دو کشور در یک نشست مشترک با هم گفتگو نمایند، اما امریکا پیوسته چنین نشستی را به تأخیر می‌انداخت و هدف‌اش از این کار، اعمال فشار بالای روسیه بود. روسیه همواره منتظر بود ترامپ برای بهبود روابط دوجانبه میان دو کشور ابتکاری به خرج دهد، اما در عین حال این را نیز درک می‌نمود که ترامپ برای چنین کاری با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند؛ زیرا امریکا به دلیل رویکردهای ترامپ، در معرض امواج بزرگی از مخالفت‌ها قرار دارد که برخی از پیامدهای آن را می‌توان در تحقیقات باز علیه روسیه و استعفای شماری از اعضای تیم ترامپ به سبب روابط ادعا شده با روسیه مشاهده نمود.

به این ترتیب، دیدار کامل در سطح یک نشست با امریکا، همواره یکی از آرزوهای بزرگ روسیه باقی ماند که روس‌ها در براورده شدن آن ناکام مانده بودند و این کار تنها زمانی ممکن شد که امریکا خود تصمیم چنین نشستی را گرفت، چنان چه «هاریت مارکویس سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا به تاریخ 21 جون 2018م اعلان نمود که بولتون مشاور رئیس جمهور امریکا در امور امنیت ملی در اواخر ماه جاری وارد مسکو خواهد شد تا هماهنگی‌های لازم جهت برگزاری نشست مشترک میان روسیه و امریکا را بررسی نماید.» (منبع: آژانس خبری سپوتنیک روسیه 24 جولای 2018م) بنابر این، مهمترین چیزی‌که در خصوص این دیدار به تاریخ 16 جولای 2018م باید بررسی گردد، این است که چرا امریکا-نه روسیه- تصمیم به برگزاری چنین نشستی میان دو رئیس جمهور گرفت و امریکا در این دیدار دنبال چه چیزی است؟ برای روشن شدن این پرسش به بررسی امور زیر می‌پردازیم:

  1. تمام نشان‌ها حاکی از این است که فشارهای امریکا بالای روسیه هم‌چنان ادامه دارد، چنان‌چه دو روز پیش از برگزاری این نشست، امریکا شماری از افراد استخبارات روسیه را متهم نمود که در انتخابات امریکا مداخله داشته اند. «وزارت عدلیۀ امریکا 12 تن از افراد استخبارات روسیه را متهم نمود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2016م، وارد حساب‌های انترنتی شماری از مسئولین حزب دموکرات امریکا شده اند. رود روزنشتاین معاون وزیر عدلیۀ امریکا گفته که این متهمین با استفاده از پیام‌هایی زیر عنوان "شکار با نیزه" و برخی برنامه‌های آلودۀ کامپیوتری دست به این کار زده اند. قصر سفید اعلان نمود که دیدار ترامپ و پوتین در تاریخ مقرر صورت خواهد گرفت.» (منبع: روزنامۀ مصری الغد 14 جولای 2018م) در عین حال، لحظاتی پس از پایان دیدار ترامپ-پوتین در هلسینکی، شبکۀ الجزیره اعلان نمود که امریکا یک زن روس را به اتهام جاسوسی برای روسیه در واشنگتن بازداشت نمود.

با توجه به اقداماتی‌که دستگاه‌های حکومت امریکا در قبال روسیه انجام دادند، انتظار نمی‌رود فشارهای امریکا بالای روسیه، با وجود دیدار مشترک دو رئیس جمهور، چنان‌که روس‌ها می‌خواهند، کاهش یابد و این بدان معنی است که امریکا به انگیزه‌های دیگری حاضر شده با درخواست قدیم و جدید روسیه برای دیدار مشترک رئیسان جمهور دو کشور پاسخ مثبت دهد. این انگیزه‌ها را می‌توان با توجه به شرایط ماحول این دیدار بررسی نمود.

2. دیدار امریکا و روسیه در حالی صورت می‌گیرد که امریکا سرگرم جنگ تجاری با دو دشمن بزرگ است: یکی اتحادیۀ اروپا و دیگری چین. ظاهراً هدف امریکا از این دیدار، استفاده از روس‌‌ها علیه این دو دشمن است.

در خصوص اتحادیۀ اروپا، امریکا تصمیم گرفت فوراً پس از نشست اعضای ناتو در بروکسل و در میان اختلافات بزرگ میان اتحادیۀ اروپا و امریکا، با روسیه دیدار نماید. «نشست اعضای ناتو امروز در حالی در بروکسل آغاز گردید که انتظار می‌رود تنش‌های زیادی در آن بالاگیرد، به ویژه میان واشنگتن و هم‌پیمانان اروپائی آن بر سر اختلافاتی‌که در سکتور تجارتی، هزینه‌های دفاعی و توافق هسته‌ای با ایران جریان دارد. ینس استولتنبرگ سرمنشی ناتو پذیرفت که اختلاف نظرهایی میان این هم‌پیمانان وجود دارد.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 11 جولای 2018م)

ترامپ رئیس جمهور امریکا برای نخستین بار در تاریخ روابط دوجانبه میان اعضای پیمان اتلانتیک، اتحادیۀ اروپا را علناً "دشمن" خطاب نمود. دیدار با روس‌ها یکی از مهمترین ابزار اعمال فشار امریکا علیه اروپائیان بود. جزئیات بیشتر از این قرار است:

الف) ترامپ رئیس جمهور امریکا به اروپائیان هشدار داد که در خصوص اوکراین با روسیه کنار بیایند، چنان‌چه دونالد توسک رئیس شورای اروپا در اظهاراتی گفت: «دونالد ترامپ به من گفته که انگیزه‌های سیاست روسیه در قبال اوکراین توجه او را به خود جلب نموده و پذیرفته که در خصوص اوکراین احساسات کمی داشته. توسک که در شبکۀ تلویزیونیTVN24 پولند صحبت می‌نمود، افزود: «در جریان چند باری‌که دونالد ترامپ با من صحبت می‌نمود، هرگز کوشش نکرد احساس ضعیف‌اش در قبال قضیۀ اوکراین را مخفی نگهدارد و به نظر می‌رسد او در خصوص آن‌چه روسیه در اوکراین انجام داد گشاده‌گی بیشتری دارد.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م) آنچه قضیه را حساس‌تر می‌کند این است که رئیس جمهور امریکا در جریان گردهمایی "هفت دولت بزرگ جهان" در ماه جون گذشته اعلان نمود که: «روسیه به این دلیل شبه جزیرۀ کریمیه را به خاک خود ملحق نمود که اکثریت ساکنین آن به زبان روسی صحبت می‌کنند.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م) این امر در اروپا مسئله‌ای بی‌نهایت حساس می‌باشد، زیرا اروپائیان اقدامات روسیه در اوکراین را بازی با امنیت تمام اروپا بر می‌شمارند که به هیچ‌وجه نباید در قبال آن گذشتی صورت گیرد. به همین دلیل است که اظهارات ترامپ در این خصوص از نظر اتحادیۀ اروپا مسئلۀ بسیار خطرناک برای اروپا قلمداد می‌شود، زیرا این اظهارات به معنی چراغ سبز نشان دادن به اروپا برای شکستن حریم مرزی و نقشۀ اروپا از جانب شرق می‌باشد.

ب) هشدار ترامپ به اروپائیان برای بازگرداندن روسیه به گروه هفت قدرت بزرگ: «دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا به تاریخ 8 جون 2018م از سایر اعضای گروه هفت کشور بزرگ صنعتی خواست تا در خصوص بازگرداندن روسیه به این گروه فکر نمایند. ترامپ پیش از سفر به کانادا برای مشارکت در نشست این گروه گفت: "آن‌ها روسیه را از این گروه بیرون راندند و حالا موظف اند آن را بر گردانند، زیرا روسیه باید روی میز گفتگوها در کنار ما حضور داشته باشد." لازم به ذکر است که روسیه پس از آن که شبه جزیرۀ کریمیه را به خاک خود ملحق نمود از گروه هشت اخراج شد و پس از آن، این گروه تنها هفت عضو دارد.» (منبع: شبکۀ العربیة نت 8 جولای 2018م)

ج) شبکۀ الجزیره به تاریخ 15 جولای 2018م، یعنی پس از پایان نشست ناتو با انتشار گزارشی چنین گفت: «رهبران اروپا از نزدیک شدن روسیه و امریکا احساس خطر نموده اند.» یکی از نشانه‌های این احساس خطربزرگ اروپا از نزدیکی امریکا با روسیه، اظهارات وزیر خارجۀ آلمان است: «هایکو ماس وزیر خارجۀ آلمان به دونالد ترامپ هشدار داد که مبادا در جریان دیدارش با پوتین رئیس جمهور روسیه، به نماینده‌گی از هم‌پیمانان اروپائی‌اش معاملۀ یک جانبه‌ای را با روسیه انجام دهد. ماس که با روزنامۀ Bild مصاحبه می‌نمود افزود: هرگونه معاملۀ یک جانبه به نماینده‌گی از هم‌پیمانان، ایالات متحده را نیز متضرر خواهد نمود. بدون شک کسی‌که به هم پیمانان‌اش ضربه زند، اصل بازی را به خطر می‌اندازد.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م) نزدیکی امریکا با روسیه ممکن است ضررهایی را متوجه اتحادیۀ اروپا کند، چنان‌چه باعث می‌شود تحریم‌های اعمال شده از جانب اروپا علیه روسیه به دلیل قضیۀ کریمیه، که هر شش ماه تمدید می‌گردد، بی‌تأثیر خواهد شد و آنگاه روسیه به دولت‌های اروپائی اعتنائی نخواهد کرد.

د) ترامپ رئیس جمهور امریکا، که حکمت سیاسی ندارد، دست از تهاجم علنی به اتحادیۀ اروپا بر نمی‌دارد، به ویژه آلمان در خصوص خریداری گاز روسیه، چنانچه در پاسخ به پرسش منتشر شده به تاریخ 17 جولای 2018م نیز به آن اشاره نمودیم که او یک بار اروپا را "دشمن" می‌خواند، بار دیگر، دیگران را علیه آن تحریک می‌کند، چنان‌چه در نصیحت‌اش به نخست‌وزیر انگلیس در جریان دیداری‌که با وی در لندن داشت، «تریزامی در گفتگویی‌که با بی بی سی داشت، در پاسخ به پرسشی‌که در خصوص نصیحت ترامپ به وی مطرح گردید، گفت: او به من گفت که من باید به جای مذاکره با اتحادیۀ اروپا، این اتحادیه را محاکمه کنم.» (منبع: شبکۀ بی بی سی 15 جولای 2018م) هرچند انگلیس علناً قصد دارد از اتحادیۀ اروپا بیرون شود، اما در خصوص روسیه با اتحادیۀ اروپا هم نظر می‌باشد و بعید نیست اقدامات تحریک‌آمیز انگلیس علیه روسیه به هدف مختل نمودن دیدارها میان روسیه و امریکا صورت گرفته باشد. «سایت Mil Radar که در خصوص تحرکات هوائی فعالیت دارد، با انتشار خبری گفته که یک فروند طیارۀ وابسته به نیروهای نظامی هوایی انگلیس در سواحل شبه‌جزیرۀ کریمیۀ روسیه پرواز نموده و عملیات اطلاعاتی انجام داده است.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م)

به این ترتیب، فشارهای امریکا بر اروپا، اعم از هشدار به بازگرداندن روسیه به گروه هفت کشور بزرگ صنعتی، به رسمیت شناختن جزیرۀ کریمیه به عنوان بخشی از خاک روسیه به گونۀ غیرمستقیم، بی‌اعتنائی به حمایت از اوکراین در برابر تهاجمات اتباع روسیه در شرق این کشور(تقاطع‌های دونیتسک و لوغانسک) و بهبود روابط امریکا با روسیه از طریق دیدارهای دوجانبه، همه و همه هشدارهای بزرگی است که امریکا متوجه اتحادیۀ اروپا می‌کند. این هشدارها هرچند غیرمستقیم صورت می‌گیرد، اما هدف از آن، این است که امریکا از اروپا می‌خواهد در هزینه‌های دفاعی ناتو سهم بیشتری بگیرد، یعنی امریکا از طریق نزدیکی با روسیه، بالای اتحادیۀ اروپا فشار وارد می‌کند و این دقیقاً یکی از اهدافی اساسی دیدار ترامپ را با پوتین تشکیل می‌دهد.

3. اما در خصوص چین قضیه از این قرار است:

الف) دیدار رئیس جمهور امریکا و روسیه در خصوص چین نیز درست زمانی صورت گرفت که امریکا جنگ تجاری‌اش را با پیکینگ عملاً آغاز نمود. به مجرد این‌که چین خدمات‌اش را به امریکا انجام داد و موقف خشن کوریای شمالی را نرم نمود و به این ترتیب امریکا قضیۀ کوریای شمالی را در لست قضایای صلح‌آمیز گذاشته و شبح جنگ در شبه جزیرۀ کوریا بر طرف گردید، چنان‌چه سران امریکا و کوریای شمالی به تاریخ 12 جون 2018م در سنگاپور با یکدیگر ملاقات نمودند و در پی آن چین به دلیل تلاش‌هایش در راستای زمینه‌سازی برای این ملاقات، از جانب رئیس جمهور امریکا اظهار سپاس و قدر دانی دریافت نمود، به مجرد آن که این کارها صورت گرفت، امریکا شروع به عملی نمودن سیاست‌هایی نمود که حتی پیش از رئیس جمهور شدنش علیه چین اعلان نموده بود. امریکا سالانه مالیاتی به قیمت 50 میلیون دالر را بالای واردات اجناس چین به امریکا وضع نمود. چین نیز در واکنش، مالیاتی به همین قیمت بالای وارداتش از امریکا وضع کرد. سپس امریکا اعلان نمود که در خصوص واردات از چین نقشۀ جدیدی دارد که بر اساس آن سالانه 200 میلیارد دالر بالای واردات چینی اعمال خواهد شد و این مبلغی است که ممکن نیست چین بتواند آن را بالای واردات امریکا وضع کند، زیرا مجموع واردات چین از امریکا به 130 میلیارد دالر می‌رسد؛ در حالی‌که صادرات آن به امریکا به 500 میلیارد دالر می‌رسد. این نقشۀ جدید چین را وادار خواهد نمود تا برای پاسخ دادن به جنگ تجاری امریکا، روش‌ها و وسایل دیگری را جستجو نماید.

ب) یکی از این روش‌های چین، این بود که خود را به روسیه نزدیک کند، چنان‌چه نشست اخیر اعضای سازمان شانگهای را به تاریخ 10 جولای 2018م در چین و همزمان با گردهمایی هفت دولت بزرگ صنعتی به تاریخ 9 جولای 2018م در کانادا برگزار نمود، گردهمایی‌که روسیه در سال 2014م از آن اخراج گردیده بود.

این دو گردهمایی بیانگر دو پارچه‌گی جهان است؛ غرب در کانادا جمع می‌شود و شرق در چین. اما این وضعیت برای امریکائی‌که تسلط‌اش را پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی در سال 1991م بر جهان گسترانید، قطعاً خوش‌آیند نیست. امریکا می‌داند که چین و روسیه دو عضو فعال سازمان شانگهای می‌باشند و واشنگتن با هردوی آن مشکل دارد؛ چنان‌چه با چین عملاً وارد جنگ تجاری شده و علیه روسیه تحریم‌های شدید و رو به افزایش را وضع نموده. از جانب دیگر، امریکا این را نیز می‌داند که ممکن است در سایۀ سیاست‌های واشنگتن علیه چین و روسیه، این دو عضو فعال سازمان یاد شده به یکدیگر نزدیک‌تر شده و روابط‌شان مستحکم شود. امریکا می‌داند که اگر این دو کشور را هم‌چنان دشمن‌های متمرد در تجارت و سیاست جهانی بر شمارد، این سیاست دو کشور مذکور را انگیزه خواهد داد تا به هم نزدیک شده و همکاری‌ها میان آنان، به شمول همکاری‌های نظامی، افزایش یابد. چنان‌چه هردو دولت احساس خواهند نمود که در برابر یک دشمن قرار دارند و آن امریکاست و این‌که همکاری‌های دوجانبه، توان آنان را بالا خواهد برد. پیام وزیر دفاع چین در سفرش به روسیه به خوبی بیانگر این واقعیت بود. «سیرگی شویگو وزیر دفاع روسیه از وی فنگ خا همتای چینی‌اش در مسکو استقبال به عمل آورد. فنگ خا در رأس یک هیئت نظامی و به منظور مشارکت در کنفرانس امنیت جهانی در مسکو وارد روسیه شد. این هیئت چین به این هدف وارد مسکو شد تا امریکائیان بدانند که میان نیروهای مسلح چین و روسیه روابط مستحکمی وجود دارد، به ویژه در اوضاع جاری. وزیر دفاع چین در این سفر گفت: ما اینجاییم تا به شما کمک کنیم و طرف چین حاضر است به گونۀ مساویانه با طرف روسی در خصوص قضایای مهم جهانی ابراز نگرانی مشترک نموده و موقف‌گیری واحدی را در برابر آن اعلان نماید.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 3 اپرل 2018م)

ج) بنابر این، امریکا می‌داند که نزدیک شدن به روسیه و امید دادن به آن، باعث خواهد شد روسیه از چین فاصله گرفته و در نهایت پیمان سست‌شان، قبل از کامل شدن پایه‌های اصلی آن، مخصوصاً در عرصۀ نظامی، از هم بپاشد. چنان‌چه امریکا از میزان توان نظامی روسیه به خوبی آگاهی دارد و می‌داند که اگر این توان و یا بخشی از آن در کنار توان نظامی چین قرار گیرد، چین را سخت نیرومند نموده و به آن جرئت خواهد داد تا در برابر سیاست امریکا ایستاده‌گی نماید، یعنی تن به خواسته‌های واشنگتن ندهد. واشنگتن به این نتیجه رسیده که تحقق چنین کاری آسان است، زیرا روسیه به دلیل روابط بدی‌که با غرب دارد، ممکن است به چین روی آورده و به عنوان یک استراتیژی جدید با آن همکار شود و اگر امریکا در چنین شرایطی به روسیه روی خوش نشان داده و خود را به آن نزدیک کند و از فشارهای اعمال شده علیه آن بکاهد، از نزدیک شدن به چین منصرف خواهد شد.

باتوجه به دلایل فوق، واشنگتن به این نتیجه رسید که دروازه‌ای از امید را برای روسیه باز کند و روابط‌اش را با این کشور از طریق دیدار رئیس جمهوران دو کشور، به حالت قبلی برگرداند، یعنی به هدف متوقف نمودن نزدیکی روسیه به چین. اگر هنوز زود باشد که در خصوص اهداف امریکا از نشست و دیدار با روسیه ابراز نظر نهائی نمود و این‌که ممکن است اهداف نهائی، بسته‌گی به گام‌های بعدی امریکا در نزدیکی به مسکو داشته باشد، اما این تا فعلاً می‌توان ادعاء نمود که امریکا می‌تواند "پیمان" سست و مجهول میان روسیه و چین را به ساده‌گی از هم بپاشاند. امریکا در مسیر تحقق این کار گام‌های متعددی می‌تواند بر دارد؛ گاهی به جانب روس‌ها، مانند این دیدار مشترک و گاهی به سوی چینی‌ها، زیرا منافع تجارتی چین با امریکا برای پیکینگ بزرگ‌تر و اولویت بیشتری نسبت به هرگونه رابطه‌ای دیگری با مسکو دارد.

4. برای این‌که پیام‌های ترامپ به اتحادیۀ اروپا و چین تأثیرگذارتر باشد، ترامپ دیدارش را با پوتین یک دیدار باز قرار داد تا هر وقت لازم باشد وی را تحریک نماید، یعنی این آغاز گام‌های بعدی خواهد بود. به همین دلیل بود که پس از دیدارش با پوتین در هلسینکی اعلان نمود که این دیدار "شروع خوبی" بود. (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 16 جولای 2018م) تلویزیون روسیۀ امروز جریان توافق دو کشور را در خصوص گشایش مذاکرات تمدید روند کار توافق خلع سلاح هسته‌ای که در سال 2010م میان دو طرف امضاء شده بود و در سال 2021م پایان خواهد یافت، به گونۀ مستقیم منتشر می‌نمود، ترامپ در این جریان اعلان نمود که روابط با روسیه تا چهار ساعت قبل به بدترین وضع ممکن قرار داشت، اما اینک تغییر نموده. آن چه ترامپ گفت، سخنان عامی است که با آنچه جون بولتون اعلان نموده بود، کاملاً هماهنگ شده بود. «جون بولتون مشاور امنیت ملی قصر سفید در برنامۀ هفته‌ای شبکۀ ای بی سی گفت: ما از روس‌ها خواستیم دیدار دو رئیس جمهور به صورت باز صورت گیرد و آن‌ها پذیرفتند. ما در پی نتائج محسوس نیستیم. جان هانتسمان سفیر امریکا در روسیه نیز در شبکۀ ان بی سی گفت: این یک نشست نیست، بلکه یک گردهمایی است. این یک تلاش است تا ببینیم آیا امکان دارد از تنش‌ها و انفعال‌ها و صریح بگویم برخی از خطرهای موجود در روابط دو طرف، کاسته شود؟» (منبع: خبرگزاری رویترز 16 جولای 2018م)

5. این بیانگر آن است که امریکا هنوز تصمیم ندارد روابط‌اش را با روسیه بهبود بخشد و این‌که هم‌چنان از سیاست اعمال فشار علیه آن استفاده می‌کند، اما به دلایل مربوط به شرایط بین‌المللی و جنگ تجاری امریکا با اتحادیۀ اروپا و چین، به این نتیجه رسیده تا با نزدیک شدن به روسیه، اروپا را بترساند و دروازه‌ای از امید را برای روس‌ها گشاید که آنان را از عزلت بین‌المللی بیرون آورده و روابط‌شان را با امریکا بهبود بخشد. تمام این کارها به این هدف صورت گرفته تا از یک طرف مانع نزدیک شدن روسیه به چین شود و از طرف دیگر شاید روسیه در سایر قضایای بین‌المللی، خواسته‌های امریکا را بپذیرد، چنان‌چه در سیاست امریکا در سوریه انجام داد و با تمام توان تلاش نمود نظام مزدور امریکا در سوریه را سر پا نگهدارد.

بنابر این، این دیدار به هدف حل و فصل برخی قضایای خاص بین‌المللی نبود، بلکه پیام داغی بود که به چین و اتحادیۀ اروپا فرستاده شد و آنچه فراتر از این هدف گفته شد، سخنان عام بوده و جهت خاصی نداشت. اظهارات دو طرف به خوبی این واقعیت را نشان می‌دهد؛ چنان‌چه «ترامپ گفت که گفتگوهایش با پوتین شامل همه چیز خواهد شد، از تجارت شروع تا امور نظامی و موشک‌ها و سر انجام چین. اندکی در مورد چین و دوست مشترک مان "شی" رئیس جمهور چین نیز گفتگو خواهیم نمود. در عین حال، پوتین رئیس جمهور روسیه نیز در آغاز دیدار در هلسینکی خطاب به ترامپ گفت: وقت آن فرارسیده تا در خصوص روابط میان مسکو و واشنگتن صحبت شود. او افزود که ما موظف استیم قضایای پیچیده و چندجانبۀ بین‌المللی را به بحث و بررسی گیریم.» (منبع: خبرگزاری رویترز 16 جولای 2018م) لاوروف وزیر خارجۀ روسیه نیز در این زمینه گفت: «دیدار هلسینکی به بررسی تمام موضوعات پیچیده خواهد پرداخت، موضوعاتی‌که در آن موقف‌های متفاوت داریم، تا بتوانیم در راستای نزدیک‌تر شدن دیدگاه‌های مان در خصوص راه‌حل‌هایی برای این مشکلات کاری انجام داده باشیم.» (منبع: الجزیره نت 16 جولای 2018م)

این‌ سخنان عام نشان می‌دهد که هدف از این دیدار، حل و فصل قضایای مشخص بین‌المللی نبوده و این مسئله از نتائج این دیدار به خوبی روشن می‌گردد، نتائجی‌که رسانه‌های جهانی آن را دست به دست نمودند. به گونۀ مثال: دو طرف در خصوص تأمین امنیت دولت یهود دیدگاه مشترک داشتند، «ترامپ گفت: تأمین امنیت "اسرائیل" چیزی است که پوتین و من می‌خواهیم که به عالی‌ترین وجه ممکن صورت گیرد.» (منبع: خبرگزاری رویترز 16 جولای 2018م) هم‌چنین دو طرف از سوریه خواستند نیروهایش را به مناطقی برگردانند که در سال 1974م و پس از جنگ‌های جنوب سوریه در مورد آن توافق صورت گرفته بود. هیچ یک از این موضوعات چیز جدیدی نیست، زیرا روسیه و امریکا مدت‌هاست که آن را به گونۀ علنی اعلان می‌کنند، پس این مسائل چیزی نیست که رئیس جمهور امریکا و رئیس جمهور روسیه به خاطر آن با هم دیدار نمایند. هم‌چنین موضوع خلع سلاح هسته‌ای دو طرف نیز چیز جدیدی نیست. «ترامپ رئیس جمهور امریکا گفت که خلع سلاح هسته‌ای مشکل اساسی است که باید میان دو طرف روسیه و امریکا حل و فصل گردد. او در گفتگویی با "فاکس نیوز" گفت که 90درصد از سلاح هسته‌ای جهان در روسیه و ایالات متحده قرار دارد و این در حالی است که اوباما رئیس جمهور قبل از وی به این باور بوده که قضیۀ گرمایش زمین و بلند رفتن درجۀ حرارت، مهمترین مشکل جهان است که از نظر او باید روی آن تمرکز صورت گیرد.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 17 جولای 2018م)

به این ترتیب هر صاحب درک و درایتی می‌داند که امریکا و روسیه به هیچ وجه به هدف خلع سلاح هسته‌ای خود و به خواست خود با یکدیگر دیدار نمی‌کنند، هرچند این ادعا را بارها و بارها تکرار کنند. بناءً دیدار دو طرف به هیچ‌وجه به این هدف نبوده.

6. در خصوص تأثیر این دیدار بالای قضیۀ سوریه می‌توان گفت که هیچ چیز جدیدی در این دیدار در خصوص سیاست امریکا و سیاست روسیه در سوریه مطرح نگردید. هر دو دولت کاملاً توافق دارند بر این‌که انقلاب سوریه باید یک سره شود و هردو پیگیر این قضیه بوده و متفق اند که چنین کاری باید صورت گیرد. واقعیت این است: از زمانی‌که اوباما و پوتین به تاریخ 29 سپتمبر 2015م در خصوص قضیۀ سوریه دیدار نمودند، روسیه تاکنون سرگرم اجرای سیاست امریکا در سوریه می‌باشد و در تمام امور در هماهنگی کامل با امریکا عمل می‌کند. چنان‌چه در زمانی‌که روسیه مستقیماً فعالیت‌های نظامی انجام می‌داد، مانند بمباردمان شهر درعا و ماحول آن، در همین زمان بود که امریکا به تقویت روس‌ها پرداخت، چنان‌چه به مخالفان سوریه در جنوب پیام داد که "امریکا در خصوص تهاجم به درعا، هیچ نوع کمکی به آنان نمی‌کند". بنابر این، در خصوص تلاش‌های روسیه برای یک‌طرفه نمودن قضیۀ سوریه به گونۀ نظامی و زمینه‌سازی و فراهم نمودن تسهیلات توسط امریکا، هیچ چیز جدیدی میان دو طرف مطرح نگردید.

راه‌حل سیاسی قضیۀ سوریه را امریکا پیوسته به تعویق می‌اندازد تا حکومت بشار و روسیه بتوانند روند پاک‌سازی مخالفان مسلح را کامل نمایند، سپس امریکا مستقیماً پا پیش گذاشته و روند فراگیر سیاسی را بر اساس منافع خود پیش خواهد برد؛ روندی‌که ممکن است روسیه نیز در آن نقش و مسئولیت مشخصی داشته باشد و یا هیچ نقشی نداشته باشد. در این دیدار هیچ اشاره‌ای به این روند صورت نگرفت و این بدان معنی است که امریکا قصد دارد آن را به تأخیر بیندازد و یا قصد دارد روسیه در آن سهمی نداشته باشد و یا ممکن است هردو هدف مطرح باشد. بعید نیست که روسیه خود نیز این را درک کرده باشد که اهداف سیاست امریکا در سوریه به روسیه اجازۀ مشارکت نخواهد داد، اما روس‌ها امیدوار اند امریکا در عوض، در قضیۀ اوکراین بالای آنان فشار نیاورد، به ویژه قضیۀ کریمیه. ترامپ احساسات روسیه را در خصوص قضیۀ کریمیه دغدغه نمود، چنان‌چه قبلاً نیز به آن اشاره نمودیم، زیرا او در جریان نشست "گروه دولت‌های بزرگ صنعتی" در ماه جون گذشته اعلان نمود که شبه‌جزیرۀ کریمیه به این دلیل به روسیه ملحق گردید که ساکنین آن به زبان روسی صحبت می‌کنند. (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م)

این مسئله برای اروپا بی نهایت خطرناک است، زیرا از نظر اروپا، روسیه دارد مرزها و نقشۀ اروپا را از جهت شرق بر هم می‌زند. بعید نیست که روسیه فریب این اظهارات ترامپ را خورده و اقدام به وحشی‌ترین اعمال ممکن بزند، البته عملاً این کار را کرده، چنان‌چه چهره‌اش را در نزد مسلمانان به دلیل جنایت‌هایی‌که به خاطر منافع امریکا علیه مسلمانان مرتکب گردیده، سخت سیاه و تاریک نموده و این جنایت‌ها برای همیشه در حافظۀ مسلمانان در برابر امریکا، روسیه، مزدوران و وابسته‌گان آنان هم‌چنان باقی خواهند ماند و فراموش نکنیم که روزگار پیوسته در تغییر و تبدیل است و جنایت‌ها هرگز بی‌پاسخ نخواهد ماند.

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾

[أنعام: 124]

ترجمه: به زودى كسانى را كه مرتكب گناه شدند به[سزاى] آن‌كه نيرنگ مى‏كردند، در پيشگاه الله(سبحانه وتعالی) به خوارى و شكنجه‏اى سخت‏خواهند رسيد.

ادامه مطلب...

دموکراسی برای غارت منابع ما زمینه‌سازی می‌کند

  • نشر شده در پاکستان

هیچ مهم نیست که چی کسی به تاریخ ۲۵ جولای قدرت را بدست گرفت؛ زیرا آیندۀ اقتصاد پاکستان توسط صندوق وجهی بین‌المللی پول و نظام سرمایه‌داری، بازهم به غرب وابسته می‌ماند

(ترجمه)

به تاریخ 16 ماه جولای سال 2018م ارزش پول پاکستانی در برابر دالر امریکایی 5.7 درصد کاهش یافت و در تجارت بازار داخلی یک دالر به قیمت 128.50 پول تبادله می‌گردید. این دومین دیفلاسیون پولی(کاهش قیمت) است که در تحت "ساختار محافظتی" واقع می‌شود. پیش از این، ساختار محافظتی قیمت نفت را نیز به دو برابر افزایش داده بود. برهم قرارگرفتن این مقیاس‌ها، باعث به وجود آمدن انفلاسیون(تورم پولی) فراگیر در سطح کشور شده و تأثیرات فوری آن از قبل در زنده‌گی مردم احساس می‌شود. ورشکسته‌گی بعضی از ایده‌ها، کارشناسان اقتصادی پاکستان را وا می‌دارد تا به گونۀ کورکورانه از راه‌حل‌های ناکام و استفاده شدۀ غربی در مدیریت بحرانی‌که از دیرزمانی در اقتصاد پاکستان راه یافته است، استفاده نمایند. در حقیقت، دوره‌های اخیر دیفلاسیون و افزایش نرخ پترول، در اصل برای متوصل شدن در برنامۀ دیگری صندوق وجهی بین‌المللی پول زمینه‌ساز بوده تا هنوز افت پول داخلی این کشور را در برابر ارز‌های خارجی افزایش دهد. داکتر شمشاد اختر وزیر مالیۀ باسنجش در هنگام صحبت‌اش با رسانه‌ها در مجلس تبادلۀ اسهام پاکستان به تاریخ 14 ماه جولای 2018م گفت: «کار‌های اساسی به راه انداخته شده تا حکومت آیندۀ آن را در توافق با کفالت صندوق وجهی بین‌المللی پول بتواند طرزالعمل آن را سرعت ببخشد.»

براساس برنامۀ صندوق وجهی بین‌المللی پول(IMF) که در قبال این مملکت دارد، یکی از نشانه‌های برجستۀ آن "اثرات مقدماتی" روی برنامۀ دیفلاسیون پولی و بالا رفتن بهای نفت می‌باشد. اگر چنین تعاملات با(IMF) ادامه داده شود، شرایط بسیار دشواری در پیش خواهد بود، هزینه‌هایش بصورت عادی کاهش یافته و راهکار اصلاحات مالیاتی را افزایش می‌دهد که حالا بصورت کل دربالاترین حد ناملایمت نشان داده و در نتیجۀ فشار واردۀ‌شان به پس‌رفت مواجه شده اند.

از سال 1958م بدین‌سو، پاکستان از 16 برنامۀ IMF بهرمند گردیده است؛ ولی هنوز هم وضعیت اقتصادی در این کشور به حالت وخیم قرار دارد. چیزی‌که زیاد تکان دهنده است، وضعیت جاری این نزدیکی ناکام می‌باشد که با وجود این همه تجارب ناکام و منفی، حکام پاکستان بازهم باردیگر به برگشت به IMF پا فشاری می‌کنند. به راستی، این نشانۀ بی‌کفایتی، ورشکسته‌گی فکری و غلامی‌شان به قدرت‌های غربی می‌باشد.

از منظر جو سیاسی رایج، کشوری‌که درگیر بحث در مورد تغییر وضعیت فعلی و آینده‌اش قرار دارد، حزب التحریر-ولایۀ پاکستان می‌خواهد تا بعضی از نسخه‌های عملی را به پیش بکشد که دولت خلافت اسلامی بخاطر تغییر اساسی وضعیت اقتصادی پاکستان روی دست خواهد گرفت تا سبب سعادت و امنیت اقتصادی این کشور گردد:

- اقتباس معیار طلا منحیث واحد پولی دولت و گسستن ارتباط پول با دالر: دولت خلافت طلا و نقره را منحیث واحد پولی خود اتخاذ می‌کند. بنابر ارزش طبیعی طلا، معیار طلا ثبات را در تجارت جهانی به وجود آورده و توانایی دولت‌های مختلف را در دست کاری واحد‌های پولی‌شان بخاطر کسب منافع در تجارت بین‌المللی کوتاه می‌‎سازد. در قدم دوم، معیار طلا توانایی دولت را در چاپ واحد پولی طبق خواست‌اش، محدود می‌سازد. دولت براساس ذخایری‌که از طلا و نقره دارد، می‌تواند پول توزیع کند. به این ترتیب، اقتصاد داخلی با محدود شدن مقدار واحد پولی در حد انتشار، از انفلاسیون رهایی می‌یابد.

- اسلام قرضه بر اساس سود را منع کرده است. تقریباً 30 درصد از عایداتی‌که از اقتصاد پاکستان بدست دولت آن می‌آید، صرف خدمات سودی می‌گردد. اکثراً بلندترین هزینه در بودیجۀ حکومت پاکستان به این کار دیده می‌شود. در بودیجۀ فعلی، حکومت 1629.2 میلیارد روپیه را برای خدمات قرضه اختصاص داده است. تقریباً پولی به همین مقدار مذکور، در جهت بازسازی بندبرق باشادام ضرورت است. دولت خلافت تمامی قرضه‌هایی را که بر اساس سود استوار است، ازبین می‌برد و اگر پول باقی بماند، تنها خود قرض ادا می‌‌گردد. به این ترتیب، قسمت هنگفت عایدات بعد از بدست آمدنش بالای مردم عام و سایر ضروریات دولت به مصرف خواهد رسید.

- اسلام نظام و وضعیت کنونی را در بازار‌‌ها و داد‌و‌‌ستد سهامی را منع می‌کند، زیرا این قرارداد‌ها شامل کالا‌های مالیاتی می‌شود که اشیای قابل احتکار را در برنگرفته و از دید مالی حالت غیرثابت را دارا می‌باشد و باعث انحراف سرمایه به سکتور‌های غیرتولیدی اقتصادی می‌گردد. از این گذشته، اسلام ساختار کنونی شرکت‌های نظام سرمایه‌داری را که براساس بدهی‌های محدود با اتکاء بالای قرضه‌های کلان بانک‌های بزرگ ساخته می‌شوند، نیز رد می‌کند. قوانین اسلام در مورد تجارت و ساختار‌های شرکت به آسانی سکتور خصوصی را اجازه نمی‌دهد تا بالای صنایعی‌که به حجم پولی هنگفت نیازمند است، مسلط گردد و بدین‌گونه دولت خلافت نقش گسترده‌ای را در این صنایع حجیم بدست می‌آورد. بدین‌سان، بخش هنگفت از سرمایه، که اکنون  به چند تن در سکتور خصوصی مربوط می‌گردد، بعد از آن در اختیار دولت قرار می‌گیرد.

- اسلام به مالکیت املاک از یک دید خاص می‌نگرد و دولت خلافت این طرزالعمل‌اش را در بخش مدیریت اقتصادی بکار می‌‎گیرد. در اسلام سه نوع مالکیت وجود دارد:

1- ملکیت عامه: شامل جامدات، مایعات و منابع حرارتی می‌گردد که پترول، آهن، مس، طلا، گاز طبیعی وغیره را که در اعماق زمین یافت می‌شود و تمام انواع انرژی از قبیل انرژی حرارتی و کارخانه‌های صنایع بزرگ را دربر می‌گیرد. این ملکیت‌های عامه توسط دولت مدیریت شده و منافع آن در میان مردم توزیع می‌گردد.

2- ملکیت دولت: شامل انواع مالیات بوده که توسط دولت در پهلوی عواید‌ش از بخش زراعت، فعالیت‌های تجارتی و صنعتی در بیرون از محدودۀ ملکیت‌های عامه جمع آوری می‌شود. دولت این در آمدها را در ضروریات خود به مصرف می‌رساند.

3- ملکیت فردی: برخلافت دونوعی‌که در بالا تذکر یافت، این ملکیت توسط افراد کسب شده و در مطابقت با قوانین شرعی تنظیم می‌گردد.

در حال حاضر سکتور انرژی در پاکستان توسط سکتور خصوصی، که منافع زیادی را به خود جلب کرده، مدیریت می‌شود. دولت خلافت تسلط فردی بالای ملکیت عامه را خاتمه داده و قسمت بزرگ از عوایدی‌که اکنون در دست سرمایه‌داران در سکتور خصوصی قرار دارد، دولت آن را بالای توده‌ها تقسیم خواهد نمود.

ای مسلمانان پاکستان! الله سبحانه‌و‌تعالی با عزت‌ترین حالت را توسط دین پرافتخار اسلام برای شما نصیب گردانیده است. این اسلام است که شما را بهترین امت در میان بشریت انتخاب کرده است. عزت و خوشبختی شما در تطبیق این دین نهفته است و این عزت تنها از آن شما نیست؛ بلکه برای تمامی بشریت است؛ زیرا در تحت نظام‌های شیطان صفت ساختۀ بشر تحت ظلم واقع شده و این حالت بالای‌شان جریان دارد. بنابر این، با احساس خوشی دعاء نموده و در کار کردن با حزب التحریر به پا خیزید و از آن حمایت نمایید تا باشد که وعدۀ الله سبحانه‌و‌تعالی نسبت به اعطای پیروزی و نصرت و بشارت پیامبر صلی الله علیه وسلم بر اقامۀ خلافت برمنهج نبوت جامۀ عمل بپوشد.

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ﴾

[یوسف: 21]

 ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) بر امور اش چیره است؛ ولی اکثر مردم نمی دانند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایۀ پاکستان

ادامه مطلب...

نژادپرستی اوزیل را واداشت تا فوتبال آلمان را ترک گوید

مسعود اوزیل چهره تأثیرگذار بر فوتبال آلمان و قهرمان جام جهانی 2014م، که 92 مرتبه از طرف کشورش مورد بزرگداشت قرار گرفته، روز یکشنبه در یک بیانیه‌ای سه جانبه اظهار داشت: «تا زمانی‌که با برخوردهای نژادپرستانه و عدم احترام مواجه هستم. برای تیم ملی آلمان بازی نخواهم کرد.» او هم‌چنان گفت: «من نمی‌خواهم پیراهن تیم ملی آلمان را بپوشم. من آلمانی هستم تا زمانی‌که برنده باشم و هرگاه بازنده شدم، مهاجر هستم.»

کشور آلمان تاریخ طولانی در نژادپرستی دارد، در دهه‌های اخیر، جناح راست در این کشور موفق به کسب حمایت از سیاست‌های ضد مهاجرت و ضد مسلمانان گردیده است. اوزیل یگانه بازی کن در تاریخ آلمان نیست که مورد برخوردهای  نژادپرستانه قرار گرفته است. فجیروم پوتینگ که اصلاً از خلیج گینه است، در جریان بازی‌های جام جهانی اخیر، از طرف یکی از سیاستمداران جناح راست مورد هجوم لفظی نژادپرستانه قرار گرفت؛ همان کسی‌که گفت: «نمی‌خواهم مدافع بایرمونیخ همسایه‌اش باشد. حتی کسانی‌که در بازی‌ها دارای نقش وارزش هم هستند، مورد برخوردها و حملات نژادپرستانه قرار گرفته اند.

حميد منيب

ادامه مطلب...

مهاجرین مسلمانی‌که ازبکستان را ترک نموه بودند، فریب سخنانان دروغین رئیس جمهور شوکت میرضیایف را خوردند!

(ترجمه)

خبر:

به تاریخ ۲ جولای ۲۰۱۸م، رادیو آزادی IA ازبکستان گزارشی را به نشر رساند که به تاریخ ۲۸ می ۲۰۱۸م، دو برادر به نام‌های ابرول(Abrol) و شوخرات دوس‌مخمِدوف(Shukhrat Dusmukhammedov) در میدان هوایی تاشکند دستگیر شدند، که آنان در طول این پنج سال در فهرست افراد تحت تعقیب قرار داشتند و اکنون به سرزمین خود بازگشتند، چون به حرف‌‌های سارنوال متعقد بودند که گفت: در صورتی‌که داوطلبانه دوباره به خانه بازگشت کنند، از فهرست سیاه بیرون و روانه زندان نمی‌شوند. با این حال، خانم شوخرات دوس‌مخمِدوف(Shukhrat Dusmukhammedov) به نام مسعوده دوس‌مخمدوفا (MahsudaDusmuhammedova) در مورد همین قضیه به رادیو آزادی "ازودلیک" معلومات ارائه فرمود. بر اساس گفته‌های خانم، او در میدان هوایی برای ملاقات شوهرش و ایورش آمده بود و همرای آنان تقریباً کمتر از پنج دقیقه راز و نیاز نموده است.  مسعوده دوس‌مخمِدوف به رادیوی ما چنین گفت: «به تاریخ ۲۸ می، شوهرم و برادر بزرگش، که به فرمان ریاست جمهوری اعتماد نموده بودند، روانۀ سفر از استانبول به تاشکند شدند. به محض پای گذاشتن آنان در میدان هوایی و بدون آن که به ما فرصت پنج دقیقه صحبت را داده باشند، آن‌ها را از میدان خارج نموده و نزد فرمانده ریاست امور داخله بردند. ‏در روز بعدی آنان را در احضارات خانهء وزارت امور داخله انتقال دادند و به روز بعدی وکیل دولتی اعلام نمود و فرمود که شوهرم و برادرش در زندان زنگی‌آتینسکی(Zangiatinsky) ولایت تاش محکوم به حبس شدند.

تبصره:

بعد از وفات حاکم مستبد اصلی ازبکستان بنام اسلام کریموف، نخست وزیر این کشور "شوکت میرضیایف" در پست ریاست جمهوری قرار گرفت. بعد از این‌که شوکت میرضیایف در رأس قدرت سیاسی این کشور قرار گرفت، احکام زیادی به شمول احکامی مربوط به مسلمانان را صادر نمود. این احکام صادر شده نگرانی را در هردو عرصه ایجاد کرده، اعم بر مسلمانانی‌که در زندان‌های حکام مستبد محکوم به حبس اند و آن اشخاصی‌که سرزمین مادری خود را بخاطر فرار از شکنجه برای اعتقادات مذهبی‌شان ترک کرده اند.

امروزه هزاران مؤمن در بیرون از ازبکستان بخاطر فرار از شکنجۀ جرم فضای ایمان‌شان، به سر می‌برند. بعضی‌شان بیشتر از ده سال می‌شود که خانه‌های خود را ترک کرده اند و بعضی‌ها کمتر از آن، از این کشور فراری شدند. اکنون بعد از وفات حاکم مستبد، اسلام کریموف، و هنگامی‌که شوکت میرضیایف تقرییاً تغییرات اساسی را در هردو عرصه اعم در سیاست خارجی و سیاست داخلی  کشور ایجاد نمود، با این حال چشم امید مؤمنین باز شد که می‌توانند بدون هیچ ترسی از آزار و اذیت شکنجه مقامات دولتی به خانۀ خود بازگشت کنند. 

در ماه جون ۲۰۱۷م، در دیدار با امام، شوکت میرضیایف گفت که این ضروری است که فهرست سیاه باید تجدید نظر شود، تا باشد که در خصوص افراد بی‌گناه عدالت صورت گیرد. وی وعده داد تمام اعضای خانواده‌ای را که به اتهام فضای ایمان مجرم شناخته شده اند، آزاد کند. بعداً میرضیایف به تمام مخالفین اعتقادی-که کشور را ترک نموده بودند- به اطمینان کامل گفت: «ما هیچ‌ کسی را شکنجه نخواهیم کرد و آنان می‌توانند به صلح و رفا در ازبکستان زنده‌گی کنند، همان‌گونه که بعضی مخالفین از زندان‌ها رها شدند‌.»

این اقدامات از سوی مقامات کشور باعث شد که بعضی مؤمنین به خانه‌های‌شان به ازبکستان برگردند. مسلمانان ازبکستان، از کشور‌های مختلف جهان، که دور از مسائل سیاسی و اتفاقاتی‌که در جهان هرروز رخ می‌دهد، زیست می‌کنند، به امید بخشش حاکم مستبد شدند و خواستند که دوباره به خانه‌های شان بازگشته و زنده‌گی را از نو آغاز کنند؛ مگر دیری نگذشت که در ماه‌های اخیر بعضی از مسلمانان ازخارج به ازبکستان رسیدند که در نتیجه اکثریت مؤمنین دستگیر و بسیاری دیگر از آنان تا اکنون ناپدید گشتند. 

نداشتن شعور سیاسی و بدتر ازین جدایی و دوری از سیاست، باعث تهدید‌های خونین نه تنها برای مسلمانان ازبکستان شده؛ بلکه برای مسلمانانی‌که در سراسر جهان زندگی می‌کنند، نیز تهدید محسوب می‌شود.  هر سیاستمدار و هر کسی‌که سیاست را مطالعه می‌کند، درک می‌کند که دولت و تمام نهادهای آن تنها از رئیس دولت و احکام بی‌اساسی‌که صادر می‌کنند، تشکیل نشده است؛ بلکه سیاست دولت با مفکوره‌‌ای ارتباط دارد که در زنده‌گی روزمرۀ ما تطبیق می‌شود.

اگر ما به قدرت‌های ظالمانه و مستبدانه‌ای ازبکستان نظر اندازی کنیم، می‌بینیم که به هیچ ایدیولوژی وابسته نیستند و ما به راحتی می‌توانیم دید که به اساس مفکورۀ سیکولریزم ساخته شده و به طور دیکتاتوری وحشیانه به اجراء گذاشته می‌شود. ‏نهادهای قانونی، مانند تمام قوانین نافذۀ کشور ساختۀ دست‌ یک تعداد مردم است که دین را از زنده‌گی جدا می‌پندارند. ‏مردم ازبکستان، که مسلمان اند و به الله سبحانه‌و‌تعالی ایمان دارند، اما نمی‌توانند احکام شریعت را در زنده‌گی‌شان تطبیق کنند‌. ما می‌بینیم که مؤمنان از آزار و اذیت شکنجۀ این حکام مستبد سیکولر، که قدرت را در دست دارند و از اسلام و مسلمانان نفرت دارند، رنج بی‌شماری می‌کشند.

تغییر واقعی زمانی در ازبکستان ظهور خواهد کرد که مسلمانان ازبکستان اسلام را منحیث یک ایدیولوژی درک کنند. هرگاه مسلمانان ازبکستان قانون اساسی و قوانینی را که امروزه بر بالای مسلمانان تطبیق می‌شود، در زباله دانی بیندازند و زمانی‌که مسلمانان ازبکستان بخواهند شریعت اسلام را در چارچوب زنده‌گی روزمرۀ‌شان عملی کنند، در این موقع  قدرت به دست مردم خواهد بود و قانون حکومت از آن الله سبحانه‌و‌تعالی خواهد بود.

با ظهور ایدیولوژی اسلام، مسلمانان ازبکستان، که خانه‌های‌شان را ترک کرده اند، بدون هیچ ترسی از شکنجه و تهدید به مرگ به خانه و سرزمین مادری خود بازگشت خواهند کرد. آن زمانی خواهد بود که مسلمانان قادر به تطبیق اسلام در صلح و رفاه، بدون هیچ گونه ترسی به زنده‌گی‌شان و کسانی‌که دوست دارند، خواهند بود. الله سبحانه‌و‌تعالی ما را در راستای تحقق این امر یاری فرماید.

نویسنده: ایلدر خامزین

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ظهور فتنه‌ها بر قلب‌ها

حضرت حذيفه بن الیمان رضی الله عنه می‌گوید: ما نزد حضرت عمر رضی الله عنه نشسته بوديم که گفت: آیا کسی از شما از رسول الله صلى الله عليه وسلم در مورد فتنه‌ها و انحراف از حق چیزی شنیده است؟ یک تعداد افراد گفتند: ما شنیده‌ایم، حضرت عمر رضی الله عنه گفت: شاید شما از پيامبر صلى الله عليه وسلم در مورد فتنه و اشتباهات انسان نسبت به خانواده و همسايه‌اش چیزی شنیده باشید، گفتند: بلی. گفت: این به وسيلۀ خواندن نماز و گرفتن روزه و دادن صدقه(و زكات) کفاه می‌شود، ولیکن منظورم اين فتنه نيست، بلكه فتنه‌اى است كه مانند دريا موج مى‌زند(فتنه‌اى سهم‌ناك و عالم‌گير). حضرت حذيفه رضی الله عنه گفت: مردم خاموش ماندند و من گفتم: اى اميرالمؤمنين! من شنیده‌ام که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«تُعْرَضُ الْفِتَنُ عَلَى الْقُلُوبِ كَالْحَصِيرِ عُودًا عُودًا، فَأَيُّ قَلْبٍ أُشْرِبَهَا نُكِتَ فِيهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ، وَأَيُّ قَلْبٍ أَنْكَرَهَا نُكِتَ فِيهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ حَتَّى تَصِيرَ عَلَى قَلْبَيْنِ عَلَى أَبْيَضَ مِثْلِ الصَّفَا فَلاَ تَضُرُّهُ فِتْنَةٌ مَا دَامَتْ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ، وَالْآخَرُ أَسْوَدُ مُرْبَادًّا كَالْكُوزِ مُجَخِّيًا، لاَ يَعْرِفُ مَعْرُوفًا وَلاَ يُنْكِرُ مُنْكَرًا إِلاَّ مَا أُشْرِبَ مِنْ هَوَاهُ»

(رواه مسلم)

ترجمه: فتنه‌ها از هرطرف لحظه‌به‌لحظه به قلب‌ها ظاهر می‌شوند، همان طو‌ی که حصير(بوریا) تارتار و رشته‌رشته بافته می‌شود و به هم می‌چسپد. هر قلبی‌که در معرض فتنه‌ها قرار گيرد، فتنه‌ها وارد قلب می‌شوند و خال سياهی در قلب نقش می‌بندد و هر قلبی‌که آن را رد کرد، نقطه‌ای درخشان در آن نمايان می‌شود، تا کار به جايی می‌رسد که قلب‌ها به دو قسم تقسيم می‌شوند، قلبی آن چنان درخشان و سفيد مانند سنگ سخت که تا ادامۀ آسمان و زمين، هيچ فتنه‌ای در آن مؤثر نيست؛ قلب ديگری سياه و خاکستری، مانند کوزه سرازير و سرنگون شده، که نه معروفی را می‌شناسد و نه منکری را، انکار می‌کند، مگر چيزی‌که بر مبنای هوی و هوس و آرزوها وارد آن گردد.

چنان‌چه در حدیث ترمذی آمده است:

هر وقتی‌که مؤمن مرتكب گناهی شود، در قلب وی یک نقطۀ سياهی پیدا می‌شود، پس اگر توبه كرد و دست كشيد و آمرزش خواست، قلب وی صيقل زده می‌شود و اگر به گناه بازگشت، آن نقطه سياه افزوده می‌شود تا آن‌كه قلبش را در غلافی فرو می‌برد. پس اين همان رانی(زنگاری) است كه الله سبحانه وتعالی از آن در قرآن ياد كرده است:

﴿كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾

[مطففين: ۱۴]

ترجمه: هرگز نه، یعنی اصلاً چنین نیست؛ بلکه با کردار و تلاش ايشان دل‌های‌شان را زنگ گرفته است.

مفهوم "ران" این است که شخص گناه می‌کند و از تكرار و کثرت گناه قلب وی با پرده‌ای احاطه می‌شود، تا آن‌كه از شناخت معروف و منکر عاجز می‌شود.

ای بهترین امتی‌که برای هدایت مردم به‌پا خواسته اید! صابر باشید، از اوامر و فرمان الله سبحانه وتعالی راضی باشید، امر به معروف و نهی از منکر کنید، رابطۀ قلبی‌تان را از دنیای فانی و زودگذر با الله سبحانه وتعالی و آن‌چه که نزد وی است، استحکام ببخشید و به لقاء الله سبحانه وتعالی دیدار پیامبر و اصحاب گرامی‌اش صلی الله علیه وسلم امید وار باشید. بدون شک، به زودترین فرصت الله سبحانه وتعالی برای شما چیزی عطاء خواهد کرد که راضی شوید؛ زیرا عاقبت نیک از پرهیزگاران است. پس کمر همت بسته کنید، متحد شوید و در مقابل ظلم و طغیان ظالمان بایستید، الله سبحانه وتعالی ضامن حفظ و کمک به شما است. لشکر الله سبحانه وتعالی پیروز می‌شود. غمگین مباشید، به آن‌چه که به‌شما می‌رسد یا فوت می‌شود، وقت آن رسیده که از جنت فردوس اعلی مطلع شوید. یا الله، قلب‌های ما را با ایمان عمارت بگردان و ما را بر دینت ثابت قدم نگهدار! آمین یا رب العالمین!

والسلام علی من اتبع الهدی

ادامه مطلب...

نظام فاسدی‌که همواره از فساد و افراد فاسد حمایت می‌کند

  • نشر شده در اردن

(ترجمه )

زمزمه‌های زیادی در سرزمین‌های اسلامی؛ از جمله اردن در مورد فساد و فساد پیشه‌گان و پی‌گیری آن‌ها گوش‌ها را نوازش می‌کند. اگر به حقیقت فساد و موقف اسلام در این زمینه توجه شود، نکات ذیل باید در نظر گرفته شود:

- منشأ، ماهیت و شالودۀ فساد در نظام سرمایه‌داری گره خورده است که امروزه بالای ما تحمیل می‌شود، زیرا این یگانه پایگاه فکری فاسدی است که زایشگاه تمام انواع فساد می‌باشد و الله سبحانه‌و‌تعالی در مورد فساد فکری را نوعی از فساد می‌نامد که آسمان‌ها و زمین را خراب می‌کند.

﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾

[انبیاء: ٢٢]

ترجمه: اگر در آسمان‌ها و زمین، جز اللّه(سبحانه وتعالی) خدایان دیگری می‌بود، فاسد می‌شدند(و نظام جهان به هم می‌خورد)! بی‌گمان منزه است الله(سبحانه‌و‌تعالی) پروردگار عرش، از توصیفی‌که آن‌ها می‌کنند!

بناءً گفته می‌توانیم که هرگاه اساس هرچیز آلوده به فساد باشد، قطعاً که شاخه‌های آن نیز از این امر مستثنی نخواهند بود.

- پس از استقرار فساد ایدیولوژیکی(نظام فکری بشری) فساد دیگری بنام تقنین پا به عرصه وجود می‌نهد که این نوع فساد بجای الله سبحانه‌وتعالی به بشر حق تقنین می‌‍‌‌‌‌‌‌‌دهد؛ در حالی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ﴾

[مؤمنون: ٧١]

ترجمه: و اگر حق از هوس‌های آن‌ها پیروی کند، آسمان‌ها و زمین و همه کسانی‌که در آن‌ها هستند، تباه می‌شوند!

لذا هرگونه حاکمیتی به غیر از حاکمیت الله سبحانه‌و‌تعالی(حاکمیت کفر) غلط و فاسد بوده و جز یک زنده‌گی ذلت‌بار به بشر چیزی دیگری به بار نمی‌آورد. چنانچه الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا ﴾

[طه: ١٢٤]

ترجمه: و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی(سخت و) تنگی خواهد داشت.

- فساد مردم و فساد در استفاده از ابزار کم‌ترین و ضعیف‌ترین موارد فساد است که آن‌هم از اثر فساد مبدأ(فساد فکر) بوجود می‌آید و این فساد(فساد مبدأ) خطرناک‌ترین نوع فساد است که هرگز قابل ترمیم و اصلاح نیست. اگرچه، اگر مبدأ درست و سالم باشد می‌تواند درمان شود. طوری‌که ممکن است در دولت اسلامی شخصی دزدی کند و یا هم رشوه ستانی کند؛ اما اسلام این‌گونه مشکلات را از طریق قوانین شریعت حل و فصل می‌کند. ولیکن در نظام سرمایه‌داری، فساد در میان مردم و فساد در استفاده از ابزار حتمی الوقوع بوده و هرگز قابل اصلاح بوده نمی‌تواند و اصلاح آن از طریق نظام فاسد مقننه که همواره در گرو تصویب فساد و قوانین محفاظتی آن می‌باشد، غیرممکن است. نظام، مردم و ابزار آن و حتی هر صدای حق به عنوان صدای فساد مطرح است؛ چنانچه که فرعون و افرادش دعوت حضرت موسی علیه السلام را به فساد متهم می‌کردند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَىٰ وَلْيَدْعُ رَبَّهُ ۖ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ﴾

 [غافر: ٢٦]

ترجمه: و فرعون گفت: «بگذارید موسی را بکشم، و او پروردگارش را بخواند(تا نجاتش دهد)؛ زیرا من می‌ترسم که آیین شما را دگرگون سازد و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!»

و باز می‌فرماید:

﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ﴾ 

 [اعراف: ١٢٧]

ترجمه: و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می‌کنی که در زمین فساد کنند و تو و خدایانت را رها سازد؟!»

یکی از بزرگترین نوع فساد، فساد سیاسی است، یعنی فساد در حاکمیت و فساد در حیطۀ کاری حاکمان، چراکه این نوع فساد شالودۀ و اساس فساد است که منبع تمام انواع فساد در جامعه بوده و زیر چتر آن تمام انواع فساد از قبیل: بد اخلاقی، اعمال نامشروع و تجاوز از حدود الله سبحانه‌و‍‌تعالی صورت می‌گیرد. روی این ملحوظ، اظهار دوستی و نزدیکی با یهودیان به عوض جنگ و پاک کردن سرزمین مقدس فلسطین از وجود کثیف آن‌ها خود نوعی فساد به حساب می‌آید. درخواست کمک از امریکا علم‌بردار کفر و اجازه دادن به آن در جهت افزایش خشونت‌ها در سرزمین‌های اسلامی بالای مردم  و قادر ساختن آن در راستای کنترول مسلمانان، خود نوعی از انواع بزرگ فساد بوده و استفاده از صندوق بین‌المللی پول به عنوان حاکم تأثیرگزار بر اقتصاد سرزمین‌های اسلامی نیز فساد، ورشکستگی و خرابی به حساب می‌آید.

مبارزه با فساد در اردن هرگز توسط نظام فاسدی‌که منشأ فساد توسط ایدیولوژی و نظام تقنینی‌که مردم را زیر فضای زهرآگینش قرار داده و از نظام فاسد این سرزمین حمایت می‌کند، هرگز ممکن نیست. تقاضای محاکمۀ افراد فاسد در حالی‌که در حفظ رژیم فاسدی‌که توسط نظام قانون‌ساز و ستون‌های دور و بر آن را احاطه کرده است، چیزیست که در تناقض با قرآن‌کریم و نحوۀ تغییر آن قرار داشته و در واقع یک نوع اتلاف وقت و تلاش بی‌جاست. در کل می‌توان گفت که فساد با وجود تمام فراخوانی برای مبارزه علیه آن یک پدیده‌ای‌ست که نابود کردن آن به بسیار آسانی ممکن نیست، بلکه مبارزه جدی و خستگی‌ناپذیر نیاز دارد.

از بین بردن فساد به شکل اساسی آن در اردن و سرزمین‌های اسلامی تنها با اقتباس از عقیدۀ اسلامی به عنوان زیربنای سیاسی دولت ممکن است که از آن تمام قوانینی سرچشمه می‌گیرد که مشاکل انسانی، اجتماعی، دولتی وغیره مبتنی بر اساسات اسلام چه از دید اقتصادی باشد یا اجتماعی یا سیاسی و یا هم حکمروایی و مشکلات سیاست خارجی را بصورت بسیار دقیق حل و فصل می‌کند؛ زیرا این قوانین از سوی پروردگار لطیف و خبیر بوده و او نسبت به انسان بهتر می‌داند که چی چیزی سبب عدالت و رحمت در بین انسان‌ها می‌گردد. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾

                                                                                                                       [ملک: ١٤]

ترجمه:  آیا آن کسی‌که موجودات را آفریده از حال آن‌ها آگاه نیست؟! در حالی‌که او(از اسرار دقیق و نهانی آن‌ها) باخبر و آگاه است!

فلهذا این امر محقق نخواهد شد، مگر با راه‌اندازی نظام سیاسی که توسط الله سبحانه‌و‌تعالی پروردگار جهانیان فروفرستاده شده و پیامبر ﷺ آن را تطبیق نموده و خلفای راشدین رضوان الله علیهم اجمعین آن را بر حسب روش رسول الله ﷺ به پیش بردند. این نظام جز خلافت راشده برمنهج نبوت چیزی دیگری نیست. روی این ملحوظ، ما از شما مسلمانان مخلص و کسانی‌که نسبت به فساد خشن و بدبین هستید، تقاضا می‌کنیم تا هرچه زودتر فساد را از ریشه‌کن نموده و به تأسیس این نظام الهی بشتابید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – ولایه اردن

ادامه مطلب...

شمارۀ 192 جریدۀ الرایه به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

سرمقاله: به ارتش مسلمانانِ خوابیده در سربازخانه‌های شان، چنین می‌گوییم...

حالت شما عجیب است؛ زمانی‌که حکام برای قتل مسلمانان از شما کمک خواست با آن‌ها یاری نمودید، اما زمانی‌که مسلمانان از شما کمک و یاری خواست، سستی و تنبلی نموده، آن‌ها را یاری نکرده و تنها گذاشتید؛ بلکه سکوت مرده‌ها را اختیار نمودید. حجت تان فرمانبرداری از رؤسا و فرمانده‌هان تان بود؛ در حالی‌که فرمانبرداری از آن‌ها راهی به سوی رسوائی در دنیا و عذاب دردناک در آخرت است و در آن زمان کمترین کمکی به شما نمی‌توانند ولو که بارها این چنین بگویید:

﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا (66) وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا

[احزاب: 66-67]

ترجمه: روزی(را خاطر نشان ساز که در آن) چهره‌های ایشان در آتش زیر و رو و دگرگون می‌گردد(و فریادهای حسرت بارشان بلند می‌شود و) و می‌گویند: ای کاش! ما از الله(سبحانه وتعالی) و پیامبر(ﷺ) فرمان می‌بردیم، و می‌گویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود پیروی کرده ایم و آنان ما را از راه به در برده اند و گمراه کرده اند.

با این هم، شما وقتی کافی دارید تا از آنچه انجام داده اید، رهایی یابید. بنابر این، دین الله سبحانه وتعالی را با بازگردانیدن حکومت اسلامی در زمین یاری نموده و ریسمان ظالمین، منافقین و کفار استعمارگر را قطع نمایید تا این‌که این کار برای شما کفاره بوده باشد. راست گفت الله بزرگ، چنانچه فرموده است:

﴿وَإِنِّى لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحًا ثُمَّ ٱهْتَدَىٰ

[طه: 82]

ترجمه: من قطعاً(با غفران عظیمی‌که دارم) می‌آمرزم کسی را که(از کفر وگناه خود) برگردد و(به بهترین وجه) ایمان بیاورد و کارهای شایسته بکند و سپس راهیاب بشود.

 سرمقاله: ترامپ و نشست پیمان اتلانتیک شمالی(ناتو)؛ از سلسله پاسخ‌های امیر حزب التحریر، عالم بزرگوار عطاء ابن خلیل ابوالرشته

- نشست امریکا و روسیه در هلسینکی؛ از سلسله پاسخ‌های امیر حزب التحریر، عالم بزرگوار عطاء ابن خلیل ابوالرشته

- سیاست؛ رعایت امور داخلی و خارجی امت است

- روسیۀ جنایتکار، خواهر مان جنات بیسبالوفا را به اتهام منسوب بودن به حزب التحریر به پنج سال زندان محکوم نمود

- ادلب؛ میان اطمینان خاطر بخشیدن از سوی مدعیان دوستی و کینه‌توزی دشمنان کمین گیرنده!

- دولت یهود قانون "دولت یهود" را تصویب نمود... حکام مسلمین چه قانونی را تصویب می‌نمایند؟!

- نتنیاهو: حکومت آل اسد چهل سال است که امنیت یهود را تأمین نموده است

- یورش بیش از هزار مهاجر صهیونیست بر مسجدالاقصی؛ ای ارتش امت تا چه زمانی نشسته و مسلمانان را یاری نمی‌نمایید؟!

- صلح میان اتیوپی و اریتره؛ اقدام استعماری برای حمایت از منافع کپیتالست‌های غربی(پیروان سرمایه داری)

- ترکیۀ اردوغان؛ مهرۀ امریکا برای مهار و سرکوب نمودن اهل شام تا فرا رسیدن موعد ذبح‌شان!

- میانمار برای قتل عام مسلمانان روهینگیا برنامۀ وسیعی را روی دست دارد‌

 

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

شمارۀ 191 جریدۀ الرایه به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

سخن هفته: کار و فعالیت سیاسی والا ترین و با ارزش‌ترینِ اعمال است؛ زیرا سیاست کار انبیاء، پیامبران و خلفای راشدین است. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمْ الْأَنْبِيَاءُ كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ وَإِنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدِي وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ تَكْثُرُونقَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: «فُوا بِبَيْعَةِ الأَوَّلِ فَالأَوَّلِ وَأَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»

(رواه مسلم)

ترجمه: امور بنی اسرائیل را انبیاء تنظیم می‌کردند، هرگاه پیامبری وفات می‌کرد، پیامبری دیگری می‌آمد؛ مگر بعد از من کدام پیامبری نخواهد آمد؛ زود است که خلفاء بیایند که تعدادشان زیاد خواهند بود. (اصحاب رضوان الله علیهم اجمعین)  پرسیدند: پس شما ما را در مقابل آن‌ها به چه امر می‌کنید؟ او(صلی الله علیه وسلم) فرمود: بیعت تان را یکی پی دیگر انجام دهید، از آن‌ها اطاعت کنید، حق‌شان را اداء کنید و الله(سبحانه و‌تعالی) در مورد اموری‌که به آن‌ها سپرده است، پرسان خواهد کرد.

کار سیاسی بهترینِ اعمال است؛ زیرا با سیاست که همانا رعایت امور مردم است مرتبط می‌باشد، و نیز انسان را از دایرۀ اهتمام و توجه به خودش به دایرۀ توجه به دیگران منتقل می‌سازد و تنها با این کار امت از خواب بیدار شده، از انحطاط  برخاسته، به بیداری فکری دست یافته و رهبر و پیشوای جهانیان قرار می‌گیرد.

- سرمقاله: مابعد درعا همانند ماقبل درعا یک سناریوی واحد و نقشۀ امریکا است که توسط روسیه، ترکیه و ایران اجراء می‌گردد

- اهل غزه میان کشتار با بمباردمان و گرسنگی

- سیاست فن ممکن الحصول

- حزب التحریر-ولایه لبنان: اخراج اهل سوریه از لبنان به یاد آورندۀ محاکم تفتیش اندلس

- نقش امریکا در انتخابات ترکیه

- اعدام‌ها در مصر؛ ترور و بستن دهان‌ها!

- آیا اردوغان می‌تواند ترکیه را به عظمت و قدرت گذشته‌اش بازگرداند؟

- پایگاه‌ هوایی امریکا در کویت؛ بزرگترین پایگاه در خاورمیانه!

- چرا ترامپ به خروج امریکا از پیمان اتلانتیک شمالی تهدید می‌نماید؟

- امارات بازوی انگلیس در یمن و مهرۀ اساسی برای اجرای نقشه‌هایش

- حزب التحریر-ولایه سوریه: مظاهره در  شهر ادلب برای یاری درعا و درخواست آغاز نبردها از مخلصین

- نصرت و پیروزی در دست الله سبحانه وتعالی است؛ نه در دست امریکا و سازمان‌های بین المللی استعماری!

- حکومت آل سعود برنامۀ "آگاهی‌بخشی اسلامی" را از تمام مکاتب دولتی لغو نمود

 

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

زردک زهر‌آگین و چوب خار‌دار

(ترجمه)

خبر:

"شوکت عزیز صدیقی" قاضی محکمۀ بزرگ اسلام‌آباد، برای تحکیم حاکمیت‌اش، ارتش پاکستان را به مداخلۀ مستقیم و غیر‌مستقیم در امور سیاسی پاکستان متهم کرده‌است. او در صحبت‌هایش به دست داشتن ادارۀ اطلاعات پاکستان در امور قضایی کشور اشاره کرد. (منبع: خبرگزاری داون)

تبصره:

پاکستان در طول تاریخ ۷۰ ساله‌اش بین دموکراسی و حاکمیت کامل اردو دست به دست بوده‌است، ولی اکنون زیر تهدید نوعی "کودتای دموکراتیک" قرار دارد. تاریخ به نخست‌وزیران آموخته است که فرمانده‌های ارتش را با دقت انتخاب کنند؛ همان فرمانده‌هایی که قادر اند آنان را به زندان اندازند یا به قتل رسانند.

از مداخلۀ ارتش در امور قضایی و سیاسی می‌توان از ذوالفقار علی بوتو مثال زد. جالب اینجا است که بعد از بدست گرفتن کنترول کامل و همه جانبۀ کشور، ارتش می‌خواهد به کارهایی دست زند که در آنجا مسئولیت ندارد. ارتش به نظارت از انتخابات و طراحی آن پرداخته‌است و اگر چیزی با این طرح در مخالفت قرار گیرد، آنان او را از بین برده و بار دیگر بر اساس منافع‌شان می‌سازند.

فساد مفکورۀ اصلی وضعیت فعلی پاکستان است. سیاست‌مدارانی را دیده‌ایم که با گذشت زمان ثروت‌مندتر شده‌اند و قضایایی را نیز علیه‌شان شاهد بودیم، ولی چشمان‌مان هرگز شاهد اتهام یک جنرال متقاعد یا در حال خدمت به قضیۀ فساد نبوده‌است، و هنوز هم ثروتی را که مالک اند، می‌بینیم. دو فرماندۀ اخیر ارتش، جنرال پرویز مشرف و جنرال راحیل شریف، هردو بعد از تقاعد‌شان به آرامی در سرزمین‌های خارجی مقیم شده‌اند. جالب این است که آنان بعد از مبدل کردن این سرزمین به بهشت، زندگی در این‌جا را قربانی تبعید به خارج از کشور کرده‌اند. هم‌چنان، هیچ محکمه‌ای جرأت نمی‌کند آنان را مواخذه کند.

اما در سوی دیگر، در خزان سال ۶۳۸م(۱۷ سال بعد از هجرت) خلیفه حضرت عمر رضی الله عنه به نزد شاعری بنام اشعث آمد تا در مورد شعری‌که در وصف خالد ابن ولید خوانده بود و از او ۱۰هزار درهم هدیه گرفته بود، اطلاع حاصل کند. حضرت عمر گفت که اگر او این پول را از جیب شخصی‌اش پرداخته، پس مرتکب زیاده‌روی در مصرف شده‌است و اگر از غنیمت‌ها داده، پس این دزدی است و به اخراجش دستور داد.

پس اگر جنرالی مانند خالد، که بخاطر دوباره برگرداندن نیرو‌های مسلح نظامی یک سرزمین تازه مسلمان شده، طوری‌که هیچ کسی دیگر قبلاً این کار را نکرده‌بود، توانست مواخذه شود، چرا ما نمی‌توانیم جنرال‌های امروز را مواخذه کنیم که کجای صداقت‌های‌شان دروغ است و این‌که منافع بزرگ‌تر‌شان-که مسلمانان پاکستان در طول ۷۰ سال اخیر بخاطر‌شان رنج می‌برند- چیستند؟

مردم پاکستان باید سیاست زردک و چوب را(در اصطلاح سیاست، ارائۀ تشویق برای رفتار خوب و ارائۀ تنبیه برای رفتار بد است) که بالای‌شان عملی می‌شود، بشناسند. نه دموکراسی راه‌حل مشکلات است و نه اقتدار ارتش از مورد استفاده و سوء استفاده قرار گرفتن، آنان را حفاظت می‌کند. این تنها یک خلیفۀ متقی است که با پیروی از گام‌های پیامبر مبارک ما صلی الله علیه وسلم و به نماینده‌گی از امت، با صلاحیت اقامۀ قوانین الهی، می‌تواند نقش یک سپر را برای‌شان بازی کند. انتخاب هر یک از این رقابت کننده‌گان-چه با کمک ارتش و چه بدون آن- مثمر نخواهد بود و عدالتی‌که هم‌اکنون صادر می‌شود، برای غارت بیشتر نیست، بلکه برای سبقت از جنرالان فاسد است. در واقع، این جنگ قدرت بین مؤسسات است، هم‌چون کفتارهایی‌که برای سهم بیشتر می‌جنگند.

تحت خلافت، تمام موسسات در چارچوب سرحدات‌شان برای اصلاح جامعه کار می‌کنند و تحت نظارت مستقیم خلیفه خواهند بود. نقش قوۀ قضائیه، فروکش کردن نزاع‌های در حال گسترش بین مردم و اعضای دستگاه‌های حکومتی، حکام و کارمندان، از خلیفه گرفته تا آنانی‌که در مقام‌های پایین‌تر اند، خواهد بود. ارتش مصروف امور مربوط به خودش؛ یعنی جهاد خواهد شد و می‌داند که این کار باعث رضایت الله سبحانه وتعالی خواهد شد، نه گرفتن ستاره روی کلاه. در نظام اسلام، قدرت جنرالان و صلاحیت قضات برای آن نیست که آنان را ترفیع دهد و یا ذکاوت و توانایی‌شان را کامل کند، در عوض آنان را مسئولیت‌پذیر می‌سازد تا بار این وظیفه را احساس کرده و متواضع و استوار می‌شوند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمایند:

«أَلاَ كُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ فَالأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ عَلَيْهِمْ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ»

ترجمه: هرکدام‌تان سرپرست و هرکدام‌تان مسئول زیر‌دستان خویش هستید. حاکمی‌که بر مردم مقرر شده و سرپرست آن‌هاست، نسبت به آنان مسئول می‌باشد، و مردی‌که سرپرست خانواده‌اش است، نسبت به افراد خانه‌اش مسئول است.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

به دموکراسی پشت پا زده و به تأسیس خلافت اسلامی بشتابید

  • نشر شده در پاکستان

هرگز در دموکراسی رأی ندهید؛ زیرا جز معصیت چیزی دیگری نیست و بگذارید این پدیدۀ خبیث به مرگ خودش بمیرد!

(ترجمه)

حزب التحریر-ولایه پاکستان در 25 جولای 2018م کمپاین بزرگی را در آستانۀ انتخابات عمومی پاکستان راه‌اندازی نمود. در این مورد برگه‌ها توزیع گردیده، نشست‌های عامه شکل یافته و در محلات عام اعلاناتی نصب گردیده است که خواستار کنار زدن دموکراسی و تأسیس خلافت برمنهج نبوت می‌باشد. در واقع، امروزه دموکراسی در سراسر جهان به شمول کشور‌های غربی آخرین نفس‌هایش را می‌کشد. درک عامه نسبت به واقعیت دموکراسی این است که این نظام ثروت عظیمی را بخاطر حاکمیت طبقۀ نخبه تأمین می‌نماید و برعکس از حقوق عامه انکار می‌کند که این امر منجر به کاهش عضویت در احزاب سیاسی گردیده و حضور رأی‌دهنده‌گان را در انتخابات کم‌رنگ می‌سازد. بناءً چرا باید پاکستان در این روند جهانی به عنوان یک استثناء قرار گیرد؟ افزون بر این، تلاش نخبگان بر این است که آن‌ها همواره بالای جماعات و گروها با ادعای این‌که رأی دادن یک وجیبۀ اسلامی‌ست، اصرار می‌ورزند که این خود بیانگر بی‌رغبتی مردم در نظام دموکراسی و علاقۀ آن‌ها نسبت به اسلام می‌باشد.

با توجه به این امر، "باز گذاشتن فضا" چنین تعبیری‌که گویا رأی ندادن به فرد کمتر فاسد، فضا را به فرد فاسدتر باز می‌گذارد، آیا فرد مسلمانی می‌تواند ادعاء کند که او باید قمار بزند تا مبادا میدان قمار به قمارباز فاسد باز گذاشته نشود؟ آیا او می‌تواند بگوید که به عوض دو گیلاس شراب، یک گیلاس می‌نوشد، با این تعبیر که گویا "کمتر از دوبار گناه است"؟ آیا اصل قضیه این نیست که او به نوشیدن شراب هیچ گاهی امر کرده نشده است؟

چی چیزی او را وادار به گناه می‌کند؛ در حالی‌که چیزی در زمینه وجود ندارد که او را وادار به گناه کند؟ دموکراسی عبارت از اقتداری است که با آن‌چه الله سبحانه‌و‌تعالی نازل کرده است، در تناقض قرار داشته و مخالف آن حکم می‌کند. الله سبحانه‌و‌تعالی نه‌تنها که مسلمانان را از حکم کردن در چهارچوب دموکراسی منع نموده؛ بلکه به مسلمانان دستور داده است تا نسبت به آن کفر بورزند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا﴾

                                                                                                                        [نساء: ٦٠]

ترجمه: آیا ندیدی کسانی را که گمان می‌کنند به آنچه(از کتاب‌های آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‌اند، ولی می‌خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با این‌که به آن‌ها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند؛ امّا شیطان می‌خواهد آنان را گمراه کند و به بیراهه‌های دوردستی بیفگند.

رأی دادن به یک حاکم که بر اساس حکم اکثریت بجای قرآن و سنت حکم می‌کند، خود یک عمل گناه پنداشته می‌شود؛ درحالی‌که رأی دادن به خلیفه-که بدون در نظرداشت هوس و تمایلات مردم و براساس آنچه الله سبحانه وتعالی نازل کرده امر می‌کند- واجب می‌باشد. فلهذا مسلمانان نباید با رأی دادن در نظام دموکراسی خود‍‌را در حلقۀ گناه زنجیز بزنند. پس زمینه را برای فساد باز بگذارید تا اندک‌ترین امیدی را که نسبت به دموکراسی وجود دارد، از بین ببرد؛ زیرا به هر اندازه‌ای که فضای فساد مساعد باشد، دموکراسی هویت اصلی‌اش را آشکار می‌کند. بنا‌بر ‌این، مسلمانان باید با تمام قوت با شباب حزب التحریر به مقصد تأسیس خلافت برمنهج نبوت، در رأستای زنده ساختن حکم به آنچه الله سبحانه وتعالی نازل فرموده، یکجا شوند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه