دوشنبه, ۰۳ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

جنبش اصلاحی‌طلب اسهام بنگله‌دیش: برای برچیدن نظام کفری دموکراتیک صدا بلند کنید؛ زیرا در به وجود آمدن نظام تبعیض‌آمیز سهامی، زمینه‌ساز بوده است Featured

(ترجمه)

بنگله‌دیش شاهد افزایش نارضایتی‌ها در سراسر این کشور بدلیل انجام اعمال هراس‌افگنانه تحت حمایۀ دولت بوده تا جنبش مشهور اصلاحی‌طلب اسهام را، که توسط وظیفه‌جویان سرگشته، دانشجویان دانشگاه‌ها و دانش‌آموزان مکاتب مختلف تشکیل یافته و ائتلافی را تحت نام "شورای سازمان‌ها بخاطر حمایت از حقوق دانشجویان" شکل داده اند، تحت فشار قرار دهد. در ماه اپریل سال ۲۰۱۷م بعد از آن‌که این جنبش بیشتر شهرت یافت، خشونت‌های شدیدی از جانب پولیس با استفاده از گاز اشک‌آور، بالون‌های آب و حتی از ضرب و شتم علیه اعتراض‌کننده‌گان این جنبش صورت گرفت.

حزب عوامی حکومت(AL) با وعده‌های دروغین‌اش در جهت پذیرفتن تمام خواسته‌های‌شان تاهنوز بازی دلجویی از معترضان را به پیش برده است؛ ولی از این به بعد انزجار حزب حاکم در قدرت(Chanakya Niti) به وضاحت نمایان گشته و هیچ یک از وعده‌هایی را که در گذشته سپرده بود، نه تنها به سر نرسانده است، بلکه هنوز تلاش کرده تا جلو رشد این جنبش را در آینده‌ها با استفاده از شاخۀ دانشجویان خشن، که به نام the Chatra League شهرت دارد، بگیرد. به همین دلیل، زمانی‌که موج دوم اعتراضات به تاریخ ۳۰ ماه جون سال ۲۰۱۸م آغاز شد، حزب چاترا در برهم زدن تمامی انواع تظاهرات جنبش اصلاح‌طلب سهامی در سراسر کشور نقش فعال داشت. از یک طرف، حزب چاترا در برابر چشمان پولیس بالای اعتراض کننده‌گان حمله نموده و آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند تا نتوانند بار دیگر گردهمایی را شکل دهند؛ از جانب دیگر، پولیس افراد کلیدی این جنبش را دستگیر و اختتاف نمود که این شیوه همواره در اساسات نظام‌های جبریه و خودخواه سیکولریستی، یکی از بخش‌های مهم آن دانسته می‌شود.

به ساده‌گی قابل درک است که چرا حکومت حزب عوامی(AL) در مقابل جنبش اصلاح‌طلب اسهام به شدت عمل می‌کند و در مقابل مردم پیش از رسیدن انتخابات مهندسی شده، موانع ایجاد می‌نماید. آن‌ها به خوبی می‌دانند که حزب سیاسی جدا از مردم هستند و سخت ضرورت دارند تا بالای قدرت عضلات خود(بالای کدر سیاسی) بیفزایند تا به قدرت برسند. به راستی هم  نظام موجود سهامی منبع بزرگی برای بدست آوردن "پول کثیف" برای آن‌ها بوده و می‌توانند تا از این طریق کدر‌های‌شان را به موقف‌های حکومتی برسانند. در شرایط فعلی، حکومت حزب عوامی در حدود ۲۵۰ هزار جلد اسناد را به نشر رسانده و این کار‌شان را مبارزه برای آزادی نامیده اند که بسیاری از این اسناد توسط رهبران حزب عوامی در مورد رشوه ستانی‌ها و جعل اسناد-در بخش شایستگی تحت عنوان تخصص اقتصادی که به تاریخ ۲۱ اپریل سال ۲۰۱۸م اتمام یافت- طی مراحل گردیده است. پس از این موضوع، هنوز هم بصورت مکرر پوست‌های اختصاصی عامه از طرف همین حزب تحت نام تعاملات پنهانی خریداری می‌شود.

بنابراین، ناامیدی نسل جوان ما بی‌جا نیست، چرا که بیش از ۵۶ درصد از پوست‌های عامه با درنظرداشت صلیقه‌ها و حمایه‌های سیاسی اشغال شده است. برعلاوۀ همه این موارد، به عوض این‌که کار مهمی در جهت جلوگیری از افزایش سریع تعداد فارغان بیکار گرفته شده و باید قرار وعدۀ داده شده ۲ میلیون شغل جدید همه ساله ایجاد شود، اما هیچ نشانه‌ای از این موارد دیده نمی‌شود، چون این رژیم ظالم از اساس با بی‌رحمی پیوند خورده و در فکر آروزی‌های امت نمی‌باشد.

ای شاگردان شجاع  و سرگشته! دلیل این همه، نظام کفریی دموکراتیک بوده که برای به وجود آمدن نظام تبعیض‌آمیز سهامی فرصت ایجاد کرده است؛ زیرا این نظام حکام را در فراهم آوری ضروریات اولیه مردم مکلف نمی‌داند. علاوه براین، آن‌ها همواره حقوق اساسی مردم را بخاطر اساس منفعت سیاسی و منفعت تعریف شده‌ای گروه‌ها زیر پا می‌نمایند تا به فسادشان ادامه داده و بالای مردمی‌که نظام‌های تبعیض‌آمیزی هم‌چو نظام سهامی را به راه می‌اندازند، حاکمیت‌شان را حفظ نمایند. بناءً این‌که شما تمام توان و نیروی تان را در برابر نظام سهامی به مصرف برسانید و نظام سیکولر دموکراتیک را سرجایش بگذارید، هیچ‌گاهی معمای اقتصادیی شما به شکل بهتر آن حل نخواهد شد. به مثل این نظام تبعیض‌آمیز سهامی، صدها مسئله‌ای دیگری نیز هست که زنده‌گی جوانان شما را به بدبختی مواجه ساخته است. این مسایل همه در گرو مشکل اساسی بوده که همانا نظام موجود سیاسی دموکراتیک بوده و منشأ تمامی مشکلات شما قرار گرفته است.

به یاد داشته باشید! تنها نظام سیاسی خلافت می‌تواند امنیت اقتصادی و خوشبختی را در زنده‌گی شما به میان بیاورد. در نظام خلافت بر خلیفه فرض است تا حقوق اساسی هر تبع خود را، صرف نظر از دین، نژاد، طبقه و یا شایستگی‌های افراد، تأمین نماید. بنابر این، نظام خلافت ضرورت ندارد تا بالای نظام سهامی اتکاء نماید و در نتیجه در استخدام کارها و یا سایر سهولت‌های اجتماعی هیچ نوع تبعیض وجود نمی‌داشته باشد.

ای جوانان شجاع و سرگشته! خلافت راشدۀ ثانی، که آمدنش حتمی است، امپریالیست‌های کافر و متحدین منطقوی‌شان را به چالش خواهد کشانید و بخاطر تشکلیل ستون فقرات دولت جدید تقاضامند تعداد زیادی از کارمندان اداری با استعداد، مؤثر و توانا خواهد بود. چقدر جای عزت است که فرد در بخش از خلافت قدرتمندی‌که در دنیا و آخرت سبب عزت و رستگاری آن می‌گردد، کار نماید. بنابر این، ما از آدرس حزب التحریر بالای تان اصرار نمی‌ورزیم تا تنها اعتراضات‌تان را منحصر به نظام سهامی بسازید، بلکه می‌خواهیم تا خود را در کار تأسیس خلافت با از میان برداشتن نظام کفری دموکراتیک وقف سازید. این نظام باعث مشکلات گسترده‌ای اقتصادی و اختلافات اجتماعی شده و رژیم‌های حزب عوامی و حز ب ملی بنگله‌دیش، مثال‌های عملی این نظام فاسد می‌باشند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! فرمان الله(سبحانه وتعالی) را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول کنید؛ هنگامی‌که شما را به چیزی دعوت می‌کنند که به شما زنده‌گی(مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) می‌بخشد!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایۀ بنگلادیش

ادامه مطلب...

جنگ اقتصادی چین و امریکا؛ تلاشی‌ست برای برتری امریکا!

(ترجمه)

خبر:

اخیراً چین امریکا را به‌شروع  بزرگترین جنگ اقتصادی در ‌تاریخ متهم کرد. ۲۵درصد تعرفه‌های ادارۀ ترامپ بیشتر از ۸درصد قلم از تولیدات چینی به ارزش ۳۴ بیلیون، شامل ماشین‌آلات صنعتی، وسایل‌طبی و بخش‌های اتوماتیک می‌شود. ضمناً بیجینگ وعده‌داده است تا ‌این‌که به‌این قضیه واکنش‌نشان‌دهد. پس آیا ما واقعاَ به یک جنگ بزرگ ‌اقتصادی نگاه می‌کنیم و یا چیزی بدتر از آن؟

تبصره:

منازعۀ جاری بین واشنگتن و بیجینگ صرف بخاطر ‌تجارت نیست، بلکه دیدگاهای زیادی دیگر بین این دو کشور موجود است که ممکن به زودی به یک جنگ بزرگ تبدیل شود. تغییر اسکناس توسط بیجینگ، بیزاری کوریای‌شمالی در مقابل تسلیم شدن توافق هسته‌ای امریکا، استقلال‌طلبی تایوان، کشمکش‌های مررزی چین با همسایه‌هایش و تنش‌ها با نیروی بحری امریکا در‌ جنوب دریای چین، قابل توجه است. وقتی یک قدرت نوظهور دارای نیروی‌کافی باشد تا این‌که قدرت متصدی را در منطقه بخاطر حاکمیت به چالش کشد، حامیان قدرت انتقالی، احتمال جنگ شدیدی را‌ ملاحظه می‌کنند. در آسیای شرقی، چین مبارزه‌طلب و امریکا، قدرت همیشه‌گی بوده که بیش‌ترین دستورات را رهبری می‌کند.

از این جا دیده می‌شود که جنگ اقتصادی چین و امریکا اهمیت زیادی را کسب کرده و همگام با چندین دیدگاهای دیگری خط‌سیر‌ چین از یک مرداب قدرت منطقوی به کسی را که تمایل به بی‌جا کردن نفوذ امریکا هست، تأیید می‌کند. گذشته از این، امریکا در تلاش برای دخیل ساختن چین در قوانین موجودۀ دستگاه بین‌المللی می‌باشد، و این یک نشانه‌ای از واگذاری تخت و تاج امریکا منحیث ابرقدرت دنیا در جهان است.

ادارۀ ترامپ از ضعف امریکا و محدودیت‌های دستگاه بین‌المللی، که شدت چالش قدرت‌های منطقوی مثل چین، روسیه و اروپا را تلافی کند، آگاه است. در یک دنیای‌ در حال تحولی‌که از حالت یک قطبی به حالت دوقطبی بازنویسی قوانین مثل دانۀ پیادۀ شطرنج است(شروع بازی شطرنج، از دست دادن یک و یا دو پیاده بخاطر کسب امتیازات) ادارۀ ترامپ به این باور است که امریکا را به بهترین وجه حمایت خواهد کرد. ترامپ توجه اندک به‌پیمان‌های تجارت بین‌الملل و به هیأت تجاری مثل سازمان تجارت جهانی دارد. چین می‌تواند از سازمان تجارت جهانی هرچه بخواهد، شکایت کند؛ اما ترامپ رئیس جمهور امریکا به اندازۀ یک‌انچ خود ‌را تکان نمی‌دهد.

از این نقطۀ مفید، پیشنهاد صلح ترامپ همراه با پوتین و نگرانی‌ها از متحدان سنتی‌اش، کاملاً قابل فهم است. ترامپ به این باور است که یک توافق جدیدی همراه روسیه می‌تواند موانع امریکا‌ را-که وضع نهائی آن دگرگونی‌جهان می‌تواند باشد- کمک کرده و ‌علیه نفوذ چین و اروپا منحیث یک مانع بزرگ عمل کند. این برخورد عجولانه، ترامپ را به‌سوی معامله با چین تحریک و به بازجویی‌های خویش از اتحادیۀ اروپا و استفادۀ ناتو پشت می‌زند.

تمام این هدایات را ترامپ طرح‌ریزی کرد تا از شر این هم‌بستگی با متحدین طولانی مدت، راحت شده و روابط سراسری را دوباره ایجاد ‌کند. روزنۀ راه‌حل جنگ تجارتی با چین و اروپا، اروپایان را نسبت‌ به‌بررسی راهکارهای مستحکم‌تر در روابط با چین خسته کرده است. به هر حال، این‌که این وضعیت تا چه حد دوام پیدا می‌کند، زمان پاسخ خواهد داد، اما مسئولیت امت اسلامی در قبال این همه امورات همان رسالت واحد است که بتوانند به این چالش‌ها فایق آمده و خود را از چنگ رهبران دست نشاندۀ شان نجات داده و به یک راه‌حل واقعی دست پیدا کنند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ﴾

[رعد: ۱۱]

ترجمه: الله(سبحانه‌ وتعالی) حالت‌هیچ قومی را تغییر‌نمی دهد تا این‌که خودشان حالت خود را تغییر ندهند.

نویسنده: عبدالمجید باتی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

رژیم تونس نتوانست تا جلو رسوایی‌هایش را بگیرد و تروریزم با "مهمات زنده" در این سرزمین دوباره بازگشت نمود

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

حادثه‌ای که به‌تاریخ ۸ جولای ۲۰۱۸م در ایالت جندوبه اتفاق افتید، که در آثر آن خون نیروهای بی‌گناه امنیتی ریختانده شد، جرم است که توسط یک تعداد خائنان مزدور و بزدل صورت گرفت. در واقع این‌ کار ادامه و ازسرگیری جنایات وحشتناک نظام است که تحت آن خون فرزندان عزیز ما ریختانده می‌شود، تا موقعیت سیاسی قانع کننده‌ای را ایجاد کنند که از سالیان دراز برای پروژۀ آن سرمایه‌گذاری نموده اند تا باشد که کشور را و یا حتی تمام منطقه را در بند تاریکی اشغال و استعمار قرار داده و تحت شعار جنگ علیه تروریزم و افراط‌گرایی بر هویت اسلامی حمله‌ور شده و علیه آن نیز بجنگند.

این واقعیت به‌نظر همه‌ای خردمندان آشکار شده که در عقب این عملیات‌ها دستان کثیف استخبارات سیاسی و کشورهای استعمارگر قرار دارد که خواست حکم‌‌فرمایی را در منطقه دارند. بنابر این، برنامه‌های خود را با اختصاص دادن پول هنگفت رهبری نموده و از حکامی‌‌که به حفظ منافع آن‌ها صادق و مطیع فرمان آن‌ها هستند، استفاده می‌کنند. زمانی‌که این واقعیت‌ها آشکار گردید و رسوائی آن چنان بزرگ بود که قابل پوشش و پنهان نبود و هنگامی‌که مردم تونس از تمام پالیسی‌‌های جنایت‌کارانه‌ای نظام این کشور-که با دین‌شان در تضاد قرار داشت- امتناع ورزیدند، اموال‌شان به غارت ‌برده شده و اطفال‌شان به برده‌گی گرفته شدند که در نهایت تروریزم با مهمات زنده در این سرزمین دوباره بازگشت نمود. حزب التحریر-ولایه تونس در این خصوص اظهار می‌دارد:

در نتیجه ما به مردم عزیز خود-که خون فرزندان‌شان بدون کدام مانع و به شکل بسیار خائنانه ریخته شد- ابراز غم‌شریکی و تسلیت عرض می‌داریم و  به الله سبحانه و‌تعالی از شر بی‌عدالتی، خیانت و جرایم رقبای جرمی این نظام پناه می‌بریم. ما از مردم خود در تونس می‌خواهیم تا نسبت به این رژیم منفور اعلام بیزاری نموده و نسبت به آن پشت گردانند.هم‌چنان به نیروهای امنیتی بخاطر دوستان و همسنگران‌شان ابراز تسلیت عرض نموده و آن‌ها‌ را مورد خطاب قرار می‌دهیم: این‌که شما این صنعت  تروریزم و بازی استخباراتی کثیف خونین را بهتر می‌دانید، که به منظور تسلیمی و مطیع‌سازی شما و مردم تونس به راه انداخته شده است، طوری‌که علیه این رژیم فاسد هیچ انقلابی طرح‌ریزی نخواهد شد؛ چون این رژیم ساخته و پرداختۀ دست پلید استعمارگران بوده و توسط "بزدلان و غلامان حلقه‌به‌گوش آن‌ها" رهبری و به خدمت گرفته شده است.

فلهذا به‌دنبال شکار تروریزم در مغاره‌های کوها نباشید؛ بلکه در سفارت‌خانه‌های استعماری(لانۀ مارها) به‌شمول سفارت انگلیس که طراح چنین اعمال تروریستی بوده و پول‌های هنگفت را در راستای ترویج آن مصرف می‌نمایند و بخاطر آن سربازگیری می‌کنند، جستجو کنید. ساکنان مغاره‌ها جز یک ابزار سیاسی برای فریب عوام چیزی دیگری نیستند، بلکه ساکنان و اهل سفارت‌‌خانه‌ها، بازدید کننده‌گان‌شان و دوست‌داران  غرب اصل مرض و منشای خیانت و تهدید اند. 

بدانید که این جنایات پی‌در‌پی علیه سرزمین تونس و مردمانش هرگز با اشک تمساح حکام و نه هم توسط ایجاد کمیسیون‌هایی که حق را در پرتو باطل گم کرده اند، پایان نخواهد یافت. تونس از گزند تروریزم و دست‌اندرکارانش  هرگز نجات نخواهد یافت؛ مگر توسط اسلام عزیز؛ اسلامی‌که امت مسلمه از دل و جان آن را پذیرفته و توسط مردمان مخلص و توانا در چارچوب یک دولت واقعی؛ مانند دولتی‌که توسط رسول الله ﷺ در مدینه تأسیس گردید، تطبیق و اعمال می‌گردد که از این سرزمین حمایت نموده، ثروت و دارایی آن را حفظ و علیه دشمنان آن به جنگ برخواسته و دستان کثیف‌شان را قطع خواهد کرد و در نهایت خدمات اساسی، رفاه و آسایش را در چارچوب اسلام برای مردمش به بار خواهد آورد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس

ادامه مطلب...

قطعاً که روابط با هند و امریکا برای استقرار صلح و امنیت در منطقه یک امر مسخره است

  • نشر شده در پاکستان

آیا کافی نیست که خون مسلمانان در راه حق ریخته شود تا در نهایت سپر امت، خلافت بر منهچ نبوت، تأسیس گردد؟

(ترجمه)

امروز یکشنبه 15 جولای 2018م به عنوان روز ماتم ملی پس از آن اعلان شد که در شهر مستونگ در 13 جولای انفجاری بزرگی رخ داد که در اثر آن بیش از 130 تن شهید و 200 تن دیگر زخمی گردیدند. روی این ملحوظ، از الله سبحانه‌و‌تعالی برای کسانی‌که جان‌های شیرین‌شان را از دست دادند، بهشت برین، برای بازمانده‌گان‌شان صبر جمیل و برای مجروحین‌شان شفای عاجل خواهانیم، و در این روز بیائید تا در مسیری گام بگذاریم که تأمین کنندۀ صلح و ثبات برای مسلمانان در اینجا و هرجای دیگری باشد و این مسیر همانا مسیر اسلام و سپر آن برای مسلمانان است که عبارت از خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت می‌باشد.

دقیقاً که ادعای جنرال بجوا در حین دیدارش از زخمیان و بازماندگان این حادثه در شهر مستونگ مبنی بر این‌که: «تلاش‌های ما در راستای استقرار صلح سرتاسری تا هنوز به گونه‌یی‌که ما آرزوی آن را داریم، به سرمنزل مقصود نرسیده است؛ اما ما بطور بسیار موفقانه در حال نزدیک شدن به اهداف خود هستیم.» یک ادعای غلط و مسخره است. برای همه‌گان همچو آفتاب روشن است که خون سرخ مسلمانان در جاده‌های ما دال بر این است که رهبری پاکستان در طول هفده سال گذشته این سرزمین را از رسیدن به صلح واقعی به دور نگهداشته است که می‌توان از مشرف خائن؛ کسی‌که این سرزمین را به بهانۀ جنگ با تروریزم به امریکا تسلیم نمود، نام برد؛ جنگ خانمان‌سوزی‌که با حمایت پاکستان از امریکا منجر به ایجاد شبکۀ ریموند دیوید بخاطر ریختن خون ما در سرزمین خود ما گردید. این همان جنگ خانمان‌سوزی است که هرچه بیشتر به امریکا اجازه داد تا هند را در ایجاد شبکۀ "کلبوشان یاداف" حمایت کند تا سهم کامل خود را در ریزاندن خون ما حاصل کند. پس آیا وقت آن نیست تا با دولت‌های متخاصم و دشمن به عنوان یک دشمن برخورد کنیم و نه این‌که با آن‌ها روابط دوستانه ایجاد کنیم و بیهوده خود را مشغول دغدغه‌های صلح کنیم؟

برای استقرار صلح در پاکستان لازم است تا درخت تلخ ائتلاف با امریکا از بنیاد برکنده شود، به روی سفارت خانه‌ها و قونسولگری‌هایش خط بطلان کشیده و دروازه‌های آن‌ها برای همیشه مسدود گردد، اطلاعات و ارتش خصوصی آن ذلیل گردیده و اخراج گردند و تمام خطوط تدارکاتی آن باید قطع شود که  این همه را جز دولت واقعی خلافت برمنهج نبوت چیزی دیگری قادر به اجرای آن نخواهد بود. بناءً بر مسلمانان پاکستان لازم است تا در این مسیر گامهای‌شان را استوار بدارند، زیرا با تمسک به این امر مهم هرگز منحرف نخواهند شد و تحت رهبری گمراه و مسخره‌ قرار نخواهند گرفت. هم‌چنان بر آن‌هاست تا از افسران مخلص در نیرو‌های مسلح پاکستان بخواهند تا گام‌های نخست‌شان را در این مسیر بسوی امنیت بگذارند که همانا نصرت دادن به حزب التحریر برای تأسیس دوبارۀ خلافت اسلامی منهج نبوت می‌باشد. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ﴾

[آل عمران: ١١٨]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! محرم اسراری از غیر خود انتخاب نکنید! آن‌ها از هرگونه شرّ و فسادی در بارۀ شما کوتاهی نمی‌کنند. آن‌ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

زمان آن فرا رسیده‌است که نیروهای مسلح پاکستان برای تأسیس خلافت به منهج نبوت نصرت بدهند

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ الله﴾

[نساء: ۱۰۵]

ترجمه: یقیناً(این) کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا به آنچه الله(سبحانه وتعالی) به تو آموخته، در میان مردم داوری کنی.

حزب التحریر-ولایه پاکستان یک کمپاین مستحکم و مؤثری را در سراسر این سرزمین تحت عنوان: "بیاییم در این رمضان برای حاکم کردن هرآنچه الله سبحانه وتعالی نازل کرده‌است، بکوشیم"، با پخش جزوه‌ها و نشرات، پیام‌های شبکه‌های اجتماعی، صدور اعلامیه‌ها، تماس با مقامات و برگزاری تجمعات، به عهده گرفته است. از تعامل با مسلمانان پاکستان، به وفور معلوم می‌شود که بی‌علاقه‌گی و ناامیدی گسترده‌ای در اذهان‌شان نسبت به دموکراسی-نظام حکومتی تمایلات و خواهشات نفسانی بشر- ایجاد شده‌است. حتی کسانی‌که از رأی دادن در انتخابات پیش‌رو کناره‌گیری کرده‌اند، کوچک‌ترین دلیل‌شان فضای بدبینی و نگرانی موجود در این نظام است. شباب حزب التحریر در جریان این کمپاین از طرف افرادی‌که خواهان خلافت برمنهج نبوت بودند، علاقۀ فراوان، سوالات مهم و اساسی و اشتیاق بی‌مانندی را شاهد بودند.

در چنین یک وضعیت مناسب برای بازگشت خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم، مسلمانان باید کاملاً به اقارب‌شان که در ارتش هستند، توجه کنند. زمانی‌که فکر برای تغییر آماده باشد، پس تنها بخش باقی‌ماندۀ این معادله، وسیلۀ تغییر-به توفیق الله سبحانه وتعالی- است. این نیز از طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم واضح می‌شود؛ او صلی الله علیه وسلم برای اقامۀ آنچه الله سبحانه وتعالی نازل کرده‌است، سخت کوشید. هم‌چنان مردم یثرب پذیرای اسلام بودند، ولی عملاً تغییری رخ نداد تا این‌که مردان قدرت، جنگ و شمشیر، یعنی بزرگان انصار از خزرج و اوس رضی الله تعالی عنهم اجمعین به رسول الله صلی الله علیه وسلم نصرت دادند، و همین بزرگان بودند که در جریان بیعت عقبۀ دوم برای دادن نصرت، با جان‌شان بیعت کردند. بلی، آن همان دوره‌ای از تاریخ اسلام بود که در آن بنای دولتی گذاشته شد که برای قرن‌ها بر جهان حاکمیت کرد و اسلام را از مشرق به مغرب گسترش داد. امروزه این وظیفۀ هر مسلمان است که از اقاربش در ارتش بخواهد که در راه حمل این مسئولیت گام بردارند و برای تأسیس مجدد خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم نصرت بدهند.

ای مسلمانان نیروهای مسلح، این مردان نصرت، این انصار امروز! طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم برای تأسیس خلافت از تک تک شما نصرت می‌خواهد. نگذارید بی‌حرکتی و سستی مردم ما را بعد از یک دورۀ دیگر دموکراسی، پارچه پارچه و زمین‌گیر کند. دموکراسی در پاکستان مرده است و بوی بد جسد فاسد آن توسط هر صاحب بصیرت و بدون بصیرت حس می‌شود. حالا زمان آن رسیده‌است که با دادن نصرت به حزب التحریر برای تأسیس دوبارۀ خلافت برمنهج نبوت، دموکراسی را به خاک بسپارید.

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾

[آل عمران: ۱۶۰]

ترجمه: اگر الله(سبحانه وتعالی) شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد، و اگر شما را به خود واگذارد(و یاری‌تان نکند) پس چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد؟ و مؤمنان باید تنها بر الله(سبحانه وتعالی) توکل کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

تو همراه مال‌هایت از پدرت هستید

از جابر بن عبدالله رضی الله عنه روایت است که مردی برای رسول الله صلی الله عرض نموده و گفت: من دارای مال و اولاد می‌باشم و پدرم می‌خواهد مالم را در تصرف خود در آورد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«أَنْتَ وَمَالُكَ لِأَبِيكَ»

(سنن ابن ماجه)

ترجمه: مالت همراه خودت از پدرت هستید.

مفهوم حدیث:

ظاهراً حدیث فوق این مفهوم را می‌رساند که برای پدر جایز است هر نوع تصرفی‌که می‌خواهد در مال و اولاد نماید، بیاورد، زیرا خود پسر به منزلۀ غلام کار کننده نزد پدر می‌باشد؛ اما فقهاء این تصرف را در وقت ضرورت جایز می‌دانند.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

از این‌که پرسشم به نوعی حساسیت‌برانگیز است، پیشاپیش معذرت خواهی می‌کنم، به ویژه بخش دوم پرسش؛ اما واقعیت اینست که مدتی‌ست این پرسش در ذهنم خطور می‌کند. اگر پاسخی وجود داشت، خیر است و اگر هم وجود نداشت، بازهم خیر خواهد بود؛ زیرا بنده این را پذیرفته‌ام که شما شرایط مناسب برای پاسخ دادن به چنین پرسشی را نسبت به من بهتر می‌دانید. پرسش دو بخش دارد:

بخش اول: بیشتر از 60 سال است که حزب در شرایط سخت و طاقت‌فرسایی فعالیت می‌کند، شرایطی‌که به ندرت می‌توان جریان دیگری را پیدا نمود که در آن به فعالیت‌اش ادامه داده باشد؛ اما ممکن است تمام اعضای حزب نتوانند این امانت را در چنین شرایط دشواری به دوش کشند و سر انجام حزب را ترک کنند. پرسش اینست که بهتر نیست به جای موقف‌گیری‌های "ناملایم" در برابر آنان، شرایط آنان در نظر گرفته شده و عذرشان در نظر گرفته شود؟ بخش دوم: آیا به درازا کشیدن زمان دعوت بیانگر این نیست که در طلب نصرت احسان مراعات نگردیده؟

در اخیر لازم به یادآوری می‌دانم که قلبم مملو از محبت به حزب بوده و می‌دانم که فکره و طریقۀ آن برحق است و الله شاهد است که هدف من از این پرسش چیزی بجز خیر نیست و هرگز قصد مزاحمت و سنگ‌اندازی ندارم.

پاسخ

بلی، بخش دوم پرسش حساسیت‌برانگیز است و شاید جای مناسب برای پاسخ دادن به این پرسش، منشور "پاسخ به پرسش" نبوده؛ بلکه بهتر بود، حضوراً پاسخ داده می‌شد؛ اما الله سبحانه وتعالی حکام ظالم را محو و نابود کند که پیوسته و در هرکجا در کمین کلمۀ حق و پیروان آن نشسته و از باطل و پیروان آن حمایت می‌کنند.

به هر صورت؛ همواره در طول تاریخ این سیرت دعوت‌گران برحق الهی، اعم از انبیاء و صالحین، بوده که توسط حکام ظالم و مزدور مورد پیگرد و آزار و شکنجه قرار می‌گرفتند، اما آن‌چه که مسلم است، این است که عاقبت از آن پرهیزگاران است.

در گذشته نیز چنین پرسش‌هایی، بعضاً کنایه‌آمیز و بعضاً به صراحت، متوجه ما گردیده، اما از جانب انسان‌هایی‌که دل‌های شان مملو از کینه و نفرت با اسلام و مسلمانان بوده و انگیزۀ شان شناخت حق نه، بلکه شبهه‌افگنی و خوش‌خدمتی به انسان‌های شیطان‌صفت بوده تا در عوض آن به چیزی از مال ناچیز دنیا دست پیدا کنند. به همین دلیل بوده که ما نخواستیم به پرسش‌های آنان پاسخ دهیم، زیرا آنان در پی شناخت حق نبودند تا پاسخ ما به آنان کمک کند، بلکه هدف آنان فتنه‌افگنی بوده، در حالی‌که نمی‌دانند خودشان در دل فتنه به سر می‌برند. بناءً ما هیچ توجهی به پرسش‌های آنان نشان نداده‌ایم.

اما در پرسش شما نشانه‌هایی از صداقت و رعایت آداب سخن و پرسش به نظر می‌خورد، بناءً سعی می‌کنم به خواست الله متعال در حد لازم به آن پاسخ دهم، به ویژه بخش دوم پرسش را که به دلیل مناسب نبودن جای پاسخ، به جزئیات نخواهم پرداخت.

1- پاسخ بخش اول پرسش:

نخست باید گفت که عبارت "موقف‌گیری‌های ناملایم" که در پرسش به کار رفته، کاملاً روشن نیست و ممکن است هدف شما مواردی باشد که در آن با برخی از کسانی‌که حزب را ترک می‌کنند، عطوفت ننموده و به دلیل اعمال بدشان به آنان توجه نمی‌کنیم. اگر این برداشت من درست باشد، پس بدانید که واقعیت از این قرار است:

ما این را به خوبی می‌دانیم که بعضی از جوانان حزب به دلیل شرایط خاصی‌که دارند، توان حمل بار سنگین دعوت را ندارند، به ویژه در زمان حاضر، که دعوت با فشارها و دشواری‌های زیادی مواجه می‌باشد، ممکن است حب دنیا و زینت آن در نزد بعضی‌ها نسبت به رضایت الله و حب آخرت غالب آمده و نتوانند در برابر سختی‌های دعوت مقاومت نمایند. اگر از چنین کسانی بپرسی که چرا دعوت را ترک نمودی، با صداقت خواهد گفت که او در شرایطی قرار دارد که نمی‌تواند در حمل دعوت سهیم شود، اما تلاش خواهد نمود تا بر این شرایط غلبه نموده و مجدداً برگردد. ما واقعیت چنین کسانی را به خوبی درک می‌کنیم و روابط نیک خویش را با آنان حفظ نموده و از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم آنان را به بهترین حالت ممکن قرار دهد تا بتوانند مجدداً در حمل دعوت سهم بگیرند و گناه بازنشستن از حمل دعوت را با اعمال نیک خویش جبران نمایند.

اما آنانی‌که "با ایشان عطوفت نکرده و به دلیل اعمال بدشان به آنان توجه نمی‌کنیم"، موقفی‌که شما در پرسش از آن "موقف ناملایم" یاد نمودید، آنان کسانی استند که از مسیر درست منحرف شده و دعوت را ترک می‌کنند. چنین کسانی به جای این‌که استغفار نموده و به جانب الله سبحانه وتعالی توبه کنند، تا شاید گناه بازنشستن از دعوت و انحراف‌شان با اعمال و گفتار نیک جبران شود، تمام تلاش‌شان این است که بازنشستن از دعوت و انحراف خویش را با تهمت بستن و افتراء علیه حزب و رهبری و مسئولین آن، توجیه و تأویل نمایند. آنان با بی‌باکی تمام دروغ می‌گویند، در حالی‌که دروغ در شریعت الله سبحانه وتعالی گناهی است بس بزرگ، چنان‌چه مسلم در صحیح خویش چنین روایت می‌کند: عمش از برادر خویش و او از عبدالله روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«...وَإِيَّاكُمْ وَالْكَذِبَ فَإِنَّ الْكَذِبَ يَهْدِي إِلَى الْفُجُورِ وَإِنَّ الْفُجُورَ يَهْدِي إِلَى النَّارِ وَمَا يَزَالُ الرَّجُلُ يَكْذِبُ وَيَتَحَرَّى الْكَذِبَ حَتَّى يُكْتَبَ عِنْدَ اللَّهِ كَذَّابًا»

ترجمه: از دروغ گفتن بپرهیزید، زیرا دروغ به جانب فجور سوق داده و فجور به جانب آتش جهنم و هرگاه کسی پیوسته دروغ بگوید و به دروغ گفتن عادت کند، سر انجام در نزد الله(سبحانه وتعالی) دروغگو نوشته خواهد شد.»

اما آنان کسانی استند که با وجود این‌که از این حدیث معلومات دارند، بازهم تهمت بسته و دروغ می‌گویند، آنان به این نیز اکتفاء نکرده، دست به منتشر نمودن این تهمت‌های دروغین می‌زنند. چنین کسانی استند که با آنان عطوفت نکرده و به دلیل اعمال بدی که انجام می‌دهند، به آنان توجه نمی‌کنیم. اما آنانی‌که با صداقت اعتراف می‌کنند که به دلیل شرایط خاصی‌که دارند، توان حمل بار سنگین دعوت را ندارند، ما واقعیت چنین کسانی را به خوبی می‌دانیم و خطاب ما با آنان در قالب سخنان نیک بوده و اگر بتوانیم به آنان کمک می‌کنیم تا آن شرایط سخت را پشت سر گذاشته و به دعوت برگردند. اینک به نمونه‌ای از این چنین افراد اشاره می‌کنم که بنده خود شاهد آن بوده‌ام:

زمانی‌که در یکی از سرزمین‌ها مسئول بودم، از جانب امیر دوم حزب رحمه الله به من دستور آمد تا با یکی از کسانی‌که حزب را ترک کرده بود، ملاقات نموده و برای برگشت‌اش زمینه‌سازی نمایم، زیرا وی قبلاً از نظر درایت و فهم، از جملۀ بهترین دعوت‌گران به شمار می‌رفت. نزدش رفته و از وی پرسیدم که چرا مجدداً به حزب برنمی‌گردی؟ گفت: «ای ابوالحسن! واقعیت اینست که من به اندازۀ کافی توان حمل این بار سنگین را ندارم، چنان‌چه بازداشت شدم و نتوانستم بیشتر از چند روز تحمل نمایم و از عضویت حزب انکار کردم. زمانی‌که از زندان بیرون آمدم، پی‌بردم که من ناتوان‌تر از آنم که این بار سنگین را به دوش کشم.» هرچند من موفق نشدم او را قناعت دهم تا مجدداً به حزب برگردد، اما او پیوسته حزب را تأیید نموده و به هیچ‌وجه با حزب اظهار عداوت نمی‌نمود.

بناءً چنین کسانی را که با صداقت اعتراف می‌کنند، احترام نموده و برای‌شان دعای خیر می‌کنیم، اما کسی‌که ضعف خویش را با تهمت بستن به دیگران توجیه می‌کند و ادعا دارد که به دلیل فلان مشکلی‌که فلان مسئول دارد، حزب را ترک می‌کند، تهمت‌های بی‌شماری را به او بسته و گمان می‌کند که کار درست را انجام می‌دهد و به جای این‌که استغفار نموده و به جانب الله سبحانه وتعالی برگردد، می‌بینی که بدون ترس از الله جبار و منتقم، شروع به عداوت و اتهام بستن به حزب و رهبری آن می‌کند. چنین کسانی‌که حزب را ترک می‌کنند، به هیچ‌وجه مستحق این نیستند که برای‌شان عذری جستجو شود؛ بلکه آنان همان کسانی استند که ما به هیچ‌وجه با آنان عطوفت نکرده و به دلیل اعمال بدی‌که انجام می‌دهند، به آنان توجه نمی‌کنیم.

2- بخش دوم پرسش:

پیش از آن‌که به بخش دوم پرسش جواب دهم، می‌خواهم برخی معلومات در مورد چگونگی طلب نصرت توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم را ارائه نمایم:

أم المؤمنین خدیجة رضی الله عنها، که بهترین غمخوار و پشتیبان رسول الله صلی الله علیه وسلم بود، در سال دهم بعثت درگذشت. ابوطالب کاکای رسول الله صلی الله علیه وسلم، که او نیز حامی رسول الله در برابر قریش بود، در همین سال در گذشت و به این ترتیب سال دهم بعثت، سال حزن و اندوه نام گرفت.

سپس الله سبحانه وتعالی رسولش صلی الله علیه وسلم را با دو امر بزرگ مورد اکرام قرار داد: یکی اسراء و معراج و دیگری، اجازۀ طلب نصرت. به این ترتیب رسول الله صلی الله علیه وسلم بیش از ده بار از بنی ثقیف، بنی عامر، بنی شیبان، بنی حنیفه وغیره طلب نصرت نمود؛ اما هیچ یک از این قبایل به او نصرت ندادند؛ بلکه برخی از این قبایل حتی با برخورد زشت او صلی الله علیه وسلم را رد نموده و حتی خونش را جاری نمودند. بعدها رسول الله صلی الله علیه وسلم، حضرت مصعب را به مدینۀ منوره فرستاد و الله سبحانه وتعالی برایش گشایش داد و جمعی از متنفذین و قدرتمندان انصار به او پاسخ مثبت دادند و در جریان موسم حج به مکه آمده و با رسول الله علیه السلام بیعت نصرت بستند، که همانا بیعت عقبۀ دوم بود. سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم به مدینۀ منوره هجرت نمود و به این ترتیب دولت تأسیس گردید.

اینک پرسش اینست که آیا رسول الله صلی علیه وسلم در طلب نصرت احسان را رعایت نمی‌کرد و به همین دلیل قبایل عرب به او نصرت نداد؟ و یا این‌که حضرت مصعب در طلب نصرت احسان را بیشتر از رسول الله صلی الله علیه وسلم رعایت نمود؟ پاسخ قطعاً منفی است؛ بلکه واقعیت اینست که هر کاری زمان مشخصی در نزد الله سبحانه وتعالی دارد:

﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) فرمانش را به انجام رساننده است. به راستى الله(سبحانه وتعالی) براى هرچيزى اندازه‏اى مقرر كرده است.

برادر گرامی! ما نیز به رسول الله صلی الله علیه وسلم اقتداء می‌کنیم، در طلب نصرت جد و جهد می‌کنیم و در حد توان خویش سعی می‌کنیم با اتقان و احسان طلب نصرت نمائیم، در همه چیز به الله سبحانه وتعالی توکل می کنیم و جهت حصول اطمینان از انجام تمام امور به هدف کسب رضایت الله متعال، با دقت تمام پیگیر امور می‌باشیم. اما این راه را در حالی ادامه می‌دهیم که در دل‌ها و عقل‌های مان دوچیز وجود دارد:

اول: به هر اندازه‌ای که در کار برای برپائی خلافت احسان رعایت گردد، بازهم آن‌که فیصلۀ نهائی در خصوص زمان و مکان برپائی خلافت را خواهد نمود، همانا الله توانا و عزیز است و بس.

دوم: سنت الهی این است که خلافت به هیچ‌وجه توسط انسان‌های تنبل و بیکاره برپا نخواهد شد و نیز سنت الهی این نیست که ملائکه را بفرستد تا به نیابت از ما برای برپائی خلافت کار کنند؛ بلکه خلافت با بازوان مؤمنین فعال، جدی و با پشت کار برپاخواهد گردید؛ آنانی‌که اگر الله سبحانه وتعالی نصرت را به پیش انداخت، شکر گذار می‌باشند و اگر به تأخیر انداخت، صبر نموده و هرگز از رحمت او تعالی مأیوس نمی شوند و به هیچ‌وجه از سعی و تلاش در راستای برپائی حاکمیت الله سبحانه وتعالی دست بر نداشته و تا فرارسیدن امر او تعالی هم‌چنان راه شان را ادامه می‌دهند.

خلاصه این که:

1- به تأخیر افتادن نصرت الهی در برپائی خلافت الزاماً به معنی این نیست که در طلب نصرت احسان صورت نگرفته، زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم بیشتر از ده بار طلب نصرت نمود؛ اما کسی به او نصرت نداد و این در حالی بود که وی صلی الله علیه وسلم احسان را بهتر از هرکس دیگری رعایت می‌نمود، اما از حضرت مصعب در طلب نصرت استجابت صورت گرفت؛ در حالی‌که او به هیچ‌وجه مانند رسول الله صلی الله علیه وسلم احسان را مراعات نکرده بود. واقعیت این است که هرکاری زمان تعیین شده‌ای دارد.

2- ما به خواست الله متعال اوضاع را به وجه‌احسن زیر نظر داریم و به بهترین صورت ممکن پیگیر امور هستیم. کار را در حالی ادامه می‌دهیم که دل‌های مان سرشار از اطمینان به این است که الله سبحانه وتعالی با ما مانند برادران ایمانی پیش از ما تعامل خواهد نمود.

﴿وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

ترجمه: و به ياد آوريد هنگامى را كه شما در زمين گروهى اندك و مستضعف بوديد، مى‌ترسيديد که مردم شما را بربايند؛ پس الله(سبحانه وتعالی) به شما پناه داد و شما را به يارى خود نيرومند گردانيد و از چيزهاى پاك به شما روزى داد باشد كه سپاسگزارى كنيد.

پس نه تنها "به ما پناه خواهد داد"؛ بلکه "با نصرت خویش ما را مورد تأیید قرار خواهد داد" و در عین حال، "از طیبات به ما رزق خواهد داد". در هر حال حمد و ثنا از آن رب العالمین است. در خاتمه به برادری‌که این پرسش را مطرح نموده است، سلام تقدیم نموده و برایش دعای خیر می‌نمایم.

11 شوال 1439هـ.ق

24 جون 2018م

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: برنامه "حلقة علی الهواء مع احمد القصص"

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر افتخار دارد که برای تعقیب کنندگان و بازدید کنندگان صفحات انترنتی این دفتر مطبوعاتی برنامۀ جدید ویدیوئی را از برنامه‌های تلویزیون الواقیه تحت عنوان "حلقة علی الهواء مع احمد القصص" به نشر می‌رساند که استاد محترم احمد القصص در این برنامه کتاب "نظام اسلام" را تدریس می‌نماید؛ با ما باشید...
-حلقه 38 از کتاب نظام اسلام-
حکم وطن پرستی (و ملیت گرایی) در اسلام
تقدیم: استاد توانا احمد القصص
حزب التحریر-ولایه لبنان

دوشنبه، 12 رمضان مبارک 1439هـ.ق /28 می 2018م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه