سه شنبه, ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۱۱/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

پیام زن آزادۀ غوطه شرقی به رهبران گروه ها!

چهارشنبه، 19 جمادى الثانی 1439هـ مطابق با 07 مارچ 2018م

ادامه مطلب...

ارایه کننده: شيخ أبو عمران البرق

جمعه، 14 جمادى الثانی 1439هـ مطابق با 02 مارچ 2018م

ادامه مطلب...

گفت‌وگوی زنده تلویزيون الواقيه با استاد ناصر رضا رئيس کمیته ارتباطات مرکزی حزب التحرير ولايه سودان تحت عنوان "سرمایه داری وحشی بر ریخته شدن خون مسلمانان مى‌رقصد"

.پنج شنبه، 13 جمادى الثانی 1439هـ مطابق با 01 مارچ 2018م

ادامه مطلب...

ارايه كننده: شيخ يوسف مخارزة (أبو الهمام)
عضو حزب التحرير سرزمين مقدس(فلسطين)   
جمعه، 14 جمادى الثانى 1439هـ مطابق با 02 مارچ 2018م

ادامه مطلب...

چکید مصاحبه حزب التحرير ولايه سوريه  با انجنیر علي عبد الرحمن تحت عنوان "چرا بعد از تشکیل هر گروه جنگ و درگیری رخ میدهد؟!" .
 
سه شنبه، 18 جمادى الثانی 1439هـ مطابق با 06 مارچ 2018م

ادامه مطلب...

فاجعۀ قبیلۀ اسمات و رژیمی‌که انتقاد پذیر نیست

(ترجمه)

خبر:

 واقعۀ نابهنجاری در ولایت پاپوای منطقۀ اسمات در بین ماه‌‌های سپتمبر ۲۰۱۷م الی ماه جنوری ۲۰۱۸م رخ داد که در آن حدود ۶۱ طفل از اثر بیماری سوء تغذیه و سرخکان وفات نمودند. ‏ضمناً بر اساس اطلاعات دفتر صحی ادارۀ شهر اسمات، در بین ماه‌های اکتوبر ۲۰۱۷م الی جنوری ۲۰۱۸م، تقریباً ۱۷۱ طفل برای معالجه به شفاخانه آورده شده و حدود ۳۹۳ طفل در شفاخانۀ "اَگتس" از اثر مریضی سرخکان بستری شده اند.

در خصوص قضیه اسمات، زمانی‌که در ماه فبروری سال پار، "جوکاوی" در شصت و هشتمین سالگرد پوهنتون اندونیزیا اشتراک کرد، رئیس محصلان هیئت اجرایی پوهنتون اندونیزیا(BEM UI)، در برابر وی واکنش شدیدی از خود نشان داد. ذادت تقوا  رئیس پوهنتون اندونیزیا بخاطری مشکلات اخیری‌که در این کشور رخ داده است، به جوکاوی رئیس جمهور این کشور به‌طور یک هشدار به او کارت زرد بلند نمود؛ چون عامل اصلی این واکنش‌ها، مصایب و فاجعه‌های منطقۀ اسمات شناخته شده است. رئیس جمهور جوکاوی بلافاصله به انتقادات پاسخ داده گفت: «از شما رئیس پوهنتون تقاضا به عمل می‌آید که در خصوص مصیبت ولایت پاپوای منطقۀ اسمات، باید همراه با محصلین یک‌جا وضعیت آن‌ منطقه را بررسی کنید.» چالیز توارو، یکی از فعالان سیاسی "صلح سبز" پاپوا، چنین اظهار نمود: «از دیدگاه من پاسخ جوکاوی به ذادت تقوا اشتباه است، چون غیرمنصفانه و اشتباه پاسخ داده است. او به تاریخ ۲ فبروری ۲۰۱۸م در "تمپو" گفت: بهتر می‌بود که رئیس جمهور فاجعه پاپوا را حل می‌کرد، نسبت به این‌که به محصلین دستور بررسی و کشف عامل آن را می‌داد.» چالیز به صدای بلند استدلال کرد که انتقادات محصلین برای رفع مشکلات مؤثر و کارساز است. او گفت: «مشکل عمدۀ پاپوا تنها امراض سوء تغذیه و اپیدیمی سرخکان نیست.» چالیز افزود: «توسعۀ شرکت‌های صنعتی در پاپوا باعث تخریب محیط زیست ما شده است، چون ذینفع یا مرتبط با روش زندگی ما نیست و کاملاً اثرات مستقیمی بر بالای رفاه و آسایش زندگی ما دارد. به این دلیل عامل این بیماری‌ها دود و ضایعات شرکت‌های صنعتی که در هوا آزاد می‌شود، است.»

تبصره:

اطفال پاپوائی قربانی تیغ برندۀ این رژیم شده‌اند. نخست، تیغی‌که توسط دولت برای این‌ها بخاطر اجرای پالیسی اقتصادی فاسد سرمایه‌داری تیز شد، که قرارداد‌های استخراج منابع طبیعی پاپوائی‌ها را به سکتور خصوصی خارجی تحویل داد، که این کار باعث تشدید فقر و بیکاری وسیعی در منطقه شد. ثانیاً، شرکت‌های خصوصی حریص اند که منابع طبیعی پاپوا را به تاراج ببرند، که این‌ کار سبب بروز یک سلسله "امراض اندیمیک" و آسیب به محیط زیست شده است. هر دو تیغ برنده، عوامل سیاسی منافع جیوپولیتیک را تشدید می‌دهد که با سیاست‌های مکارانۀ‌ شان می‌خواهند پاپوا را از اندونیزیا توسط حرکت‌های "جدایی طلب" تجزیه کنند.

بنابر این، با توجه به پیچیدگی‌های سیاسی و مشکلات موجوده به حکام پاپوا لازم است تا به انتقادات مردم عام و جوانان انتقادگر گوش دهند، هرچند ‌که مشکلات جدی باشد یا خیر. پریجانتوس، نویسندۀ رویداد‌های سیاسی در مقاله‌اش که در راکیات مردیکا آنلاین(Rakyat Merdeka Online) نشر شد، چنین نوشت: «انتقاد کارت زرد "ذادت تقوا" مرا به یاد تاریخ خلافت عمر بن خطاب(رضی الله عنه) انداخت، که همیشه با گوش شنوا از مردمش انتقاد دریافت می‌کرد. او جناب همواره مردمش را دوست داشت و مردم هم‌چنان او را. حکایت است که یک بار توسط زنی فقیر سرزنش شد، زن به او جناب گفت: "من این سنگ‌ها را برای فریب دادن اطفالم با آب جوش می‌دهم و این گرسنگی اطفالم از تقصیر حاکمیت عمر بن خطاب است؛ چون او هیچ توجهی به نیازمندی‌های مردم ندارد، که آیا نیاز آنان بر آورده شده یا خیر." با شنیدن این حرف‌ها، قلب عمر بن خطاب(رضی الله عنه) لرزید و اشک از چشمانش جاری شد، و او با ملایمت خدا حافظی کرد که به مدینه برگردد و به بیت‌المال رفت که یک بوجی آرد را برای آن زن و اطفال گرسنه‌اش بر روی شانه‌های خود حمل کند تا آنان سیر شوند.»

اگر ذادت تقوا در عصر حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه زندگی می‌کرد، و او به حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه کارت زرد بلند می‌کرد، آنگاه حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه می‌بود که از وی عذرخواهی نموده و بخاطر هشدارش از وی تشکری می‌کرد. این است منزلت رهبریتی که بر اساس آموزه‌های اسلامی استوار است.

از سوی دیگر، انتقاد کردن از حکام در اسلام به مثابۀ امر به معروف و نهی از منکر است؛ زیرا با این کار "کشتی نجات دولت هرگز غرق نخواهد شد". هر آن کسی‌که کپیتان کشتی تعیین شود، به او لازم است که در فکر سرنشینان کشتی باشد و همیشه در طوفان‌های بحری کشتی را از باد، باران و غرق شدن نجات دهد. آمر کشتی هیچ‌گاه فکر نکند که مقام آمریت به او تعلق دارد. اگر سرنشینان صدا بزنند که در کشتی سوراخی است و آب داخل می‌آید، آمر کشتی بجای آرام کردن سرنشینان باید سوراخ را بند کند تا آب داخل نشود.

اسلام واضحاً تعریف رهبریت و حاکمیت را برای ما آشکار ساخته، خصوصاً شرایط حاکم بودن را. حکمران در حقیقت، محافظ، سرپرست و کسی‌ است که بخاطر تطبیق شریعت الله سبحانه وتعالی انتخاب شده و مسئول منافع شخصی رعیت خود است. حاکم نمایندۀ رسمی یک حزب نیست و نه یک مؤسس شرکتی که به اساس سلیقۀ شخصی خود، منابع امت را مدیریت کند تا باشد که برای او و حزبش منفعتی به دست آید. اسلام ما را از غارت منابع طبیعی هم‌چو معدن مس و طلا در پاپوا منع نموده که همین اکنون توسط یک سلسله اشخاص سرمایه‌دار کنترول می‌شود؛ بلکه این منابع طبیعی حق مردم عام بوده که آنان را از فقر و ناداری بیرون می‌کشاند. قرارداد‌های منابع نباید به اعتماد سکتور‌های خصوصی داخلی امضاء شود و نه هم به سکتور خصوصی خارجی. منابع باید توسط دولت منحیث مال مردم یا نمایندۀ مردم مدیریت شود و مفادش کاملاً به مردم واگذار شود، و باید دولت این مفاد بدست آمده را خرج خدمت‌گذاری به مردم به خصوص اطفال و زنان بکند.

فلهذا، مصیبت و فاجعۀ اسمات در پاپوا تنها توسط حاکمی‌که واقعاً مردمش را درک کند و از ارزش‌های‌شان دفاع نماید و اسلام را در زندگی ما منحیث یک نظام به شیوۀ خلفای ماقبل پیاده سازد، پایان می‌یابد. رهبر واقعی کسی است که واقعاً به شکایات مردمش گوش داده و در عین حال دارای قلب وسیع برای انتقادپذیری باشد، هرچند که حرف زشت از رعیتش بشنود. رهبر واقعی و غمخوار امت کسی است که با تقوا بوده و همیشه برای آزادی و پیشرفت تلاش می‌نماید و برای اقتدار نظام‌اش هرگونه مداخلات خارجی را دفع ‌می‌کند و در برابر هر خنجری سینه را سپر می‌سازد، و این کار میسر نیست؛ مگر توسط تطبیق نظام جامع اسلامی در قالب یک دولت قدرت‌مند سیاسی. این قدرت سیاسی همانا نظام الهی تحت عنوان "خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت" است و بس. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«مَا مِنْ وَالٍ يَلِي رَعِيَّةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَيَمُوتُ وَهْوَ غَاشٌّ لَهُمْ، إِلاَّ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»

(رواه بخاری)

ترجمه: اگر زعیم مسلمانان در حالی بمیرد، که از آن‌ها مفاد بگیرد و با آن‌ها غش کند، الله(سبحانه وتعالی) جنت را بر وی حرام گردانیده است.

نویسنده: فیکا کومارا

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

کودکان غوطۀ شرقی از بین می روند، کی از خون آن‌ها دفاع خواهد کرد؟!

(ترجمه)

به تاریخ 22 فبروری 2018م، سازمان حقوق بشر سوریه در بریتانیا اعلام کرد که، در 5 روز گذشته بیش از 400 تن به شمول 150 کودک در غوطۀ شرقی به اثر بمباردمان نیروهای وحشی بشارالاسد و دولت روسیه کشته شدند. آن‌ها افراد بی‌گناه را در خانه‌ها، مغازه‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها و شهرها، مورد هدف قرار داده و کودکان را بی‌رحمانه در آوار ساختمان‌ها دفن می‌کنند. با این حال، کودکان مجبور هستند تا رسیدن نوبت مرگ خویش، به غارها و یا زیر زمینی‌های خانه‌های خویش خود ‌را پنهان کنند. داکتران در این ویرانه‌ها و زیرزمینی‌ها در تلاش اند تا جان نوزادان و کودکان را نجات دهند. این در حال است که دبیر کل سازمان ملل متحد این وضیعت را "جهنم روی زمین" توصیف کرد.

علاوه بر این‌، تقریباً محاصرۀ 5 سالۀ دولت سوریه سبب کمبود شدید مواد اولیۀ غذایی، مواد‌ سوخت و دوا شده که در نتیجه منجر به گرسنگی و مشکلات صحی دسته جمعی در این مناطق گردیده که این امر بیشتر کودکان را تحت شعاع قرار داده است. بنابر اظهارات سازمان ملل متحد، 12درصد از کودکان زیر 5 سال مبتلاء به سوء تغذی هستند. وضعیت چنان وخیم است که مادرانی که در حالت مرگ قرار دارند، آرزوی این را دارند که الله سبحانه وتعالی جان فرزندان شان را هرچه زودتر گرفته و یا حداقل برای یک بار هم که شده پیش از مرگ، شکم سیر داشته باشند؛ زیرا از نظر آن‌ها زنده ماندن در این آوارها و مخروبه‌ها با این بمباردمان‌های شبانه‌روزی از طرف دولت خونخوار سوریه و روسیه ناممکن است.

ما می‌بینیم که بمب‌ها بر سر کودکان گرسنۀ غوطۀ شرقی شبانه‌روزی می بارد و آن‌ها در حال حاضر در معرض نابودی قرار دارند. با وجود این‌که ما روزانه هزاران کفن خونین اطفال، اشک‌های مادران بی‌سرپناه و گرسنه، تخریب این سرزمین با برکت و کشتار بی‌رحمانۀ خواهران و برادران مان را می‌بینیم اما باز هم جوانان مسلمان به این ظلم و کشتار شان سر تسلیم نکرده و در مقابل بشارالاسد، این قصاب زمان و همکاران ظالم اش، به خاطر رهایی از این زجر زمان ایستادگی می‌کنند. این شاید بدتر از آن چیزی باشد که در حلب چندی قبل صورت گرفت و هنوز هم جریان دارد. با وجود این همه وحشت سازمان‌های بین المللی، سازمان ملل و حاکمان سرزمین‌های اسلامی، این  خونریزی‌ها را نادیده گرفته و برای اسد و مجرمان هم دست‌اش که کودکان معصوم را به قتل می رسانند، به عوض مجازات، مجوز ادامۀ کشتار را می‌دهند.

با وجود این همه، آن‌ها با نشان دادن کنوانسیون‌های حقوق بشری و کرامت انسانی به جهانیان، خود را عاری از همه ظلم و بی‌عدالتی‌ها می‌دانند. واضح است که حتی همین "جهنم زندگی" که حامیان شان می‌گویند هم برای تکان دادن و بیدار ساختن وجدان شان کافی نیست. برای آن‌ها روان شدن سیلاب‌ها با خون کودکان غوطه، هزینۀ کمی است که برای رسیدن به منافع سیاسی خود در منطقه می‌پردازند. در حقیقت آن‌ها برای رسیدن به منافع سیاسی خود آماده نیستند که هیچ‌گونه سرحدی برای این همه وحشت تعیین کنند.

پس هیچ‌گونه دلیلی دیگر لازم نیست که ما حتی کمی هم به سازمان ملل متحد و رهبران سرزمین‌های اسلامی امید داشته باشیم و دل ببندیم که آن‌ها امت مسلمه را در سوریه محافظت کرده و آن‌ها را دست‌گیری کنند. آن‌ها با الفاظ صلح طلبانه و راه‌حل‌های پیشنهادی خویش در حقیقت هنوز هم می‌خواهند بشارالاسد جنایت کار را حمایت و قدرت دهند؛ تا وی به قتل، ظلم و تجاوز مسلمانان ادامه دهد. این همه فجایع چیزی است که در حقیقت ناشی از روند صلح سال گذشته میان روسیه، ترکیه، ایران و سازمان ملل بوده و چهرۀ اصلی آن‌ها را نیز نشان می‌دهد.

با وجودی که این همه جنایات قلب انسان را جریحه‌دار می‌سازد، بخش زنان در دفتر مطبوعاتی حزب التحریر یک کمپاین آنلاین را تحت عنوان "کی از اطفال غوطه دفاع می‌کند؟" راه اندازی نموده است. این کمپاین امت مسلمه و از همه بیشتر ارتش امت اسلامی را متوجه می‌سازد تا به زودترین فرصت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم در تأسیس دولت خلافت دست بکار شوند؛ چون این یگانه دولتی است که به کرامت انسانی ارزش قایل بوده و سپر امت مسلمه می‌باشد که به ظلم، قتل و کشتار امت مسلمه در سراسر جهان پایان می‌دهد.

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا

[نسا: 75]

ترجمه:و چرا شما در راه الله سبحانه وتعالی(و در راه نجات) مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‌جنگيد؟! همانا كه مى‏‌گويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‏ پيشه‏ اند بيرون ببر! و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما!

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

انجنیر جنید و نبیل اختر نباید در قید به سر ببرند

  • نشر شده در پاکستان

آیا برای مسلمانی که در برابر  استبدادگران قرار می‌گیرد و بسوی اسلام بعنوان یگانه راه زندگی دعوت می‌کند حقِّی وجود ندارد؟!

(ترجمه)

از پنج ماه قبل بدینسو دو تن از جوانان مسلمان بنام‌های نایب اختر "مسئول مالی" و جنید اقبال "مهندس نساجی" به جرم این‌که حکام پاکستان را در خصوص هماهنگی و متحد شدن ذلت بار و خانمان‌سوز‌شان با امریکای شیطان محاسبه نموده و امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند، در شهر کراچی توسط رباینده‌گان این رژیم مزدور ربوده شدند. این دو از جمله مردانی مؤمنی اند که از ذکاوت عالی برخوردار بوده و فرزندان نیک و صالحی اند که خانواده‌های مسلمان برای آنان دعای نیک می‌کنند. اوباشان و رباینده‌گان این رژیم به جرم توضیع برگه‌ها تحت عنوان "دیگر بس است رهبری بی‌اساسی که در صدد هماهنگی با امریکا باشد و عزت را از آن مطالبه نماید"، این داعیان مخلص را ربودند. چگونه می‌توان از امریکا توقع عزت داشت و بر پیمان چنین دشمنی اعتماد کرد؟ در حالی‌که الله سبحانه وتعالی از این امر هشدار داده است:

﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾

[نساء: ١٣٩]

ترجمه: آنانی‌که کفار را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می‌کنند. آیا عزّت، قدرت و آبرو نزد آنان می‌جویند؟ یا این‌که عزت، قدرت و آبرو همه از آن الله (سبحانه وتعالی) است؟!

در واقع، سؤالاتی در رابطه به هم‌پیمانی امریکا در سراسر پاکستان، از جمله نیرو‌های مسلح این سرزمین مطرح شده است؛ با این حال، رژیم فاسد پاکستان برای سرکوبی هر آن کسی‌که به محاسبه این رژیم چه از طریق زبان و چه از طریق نوشتار بپردازد، از طریق جبر و اکراه اقدام می‌کند.

مسلمانان این سرزمین خوب می‌دانند که تحت رژیمی زندگی می‌کنند که حکام آن در جنگ علیه اسلام با دشمنان کنار آمده‌اند. لذا، این حکام دروازۀ آزادی بیان را تنها برای کسانی باز می‌کنند که در صدد بدنام کردن اسلام اند، ولی در مقابل کسانی‌که بسوی الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ دعوت می‌کنند از خشونت و استبداد کار گرفته و دروازۀ آزادی بیان را بسته می‌کنند. اسلام نه‌تنها که بر مسلمان این حق را می‌دهد تا حاکم ستمگر را محاسبه و امر به معروف و نهی از منکر نماید؛ بلکه آن را بعنوان یک فرض دستور می‌دهد که در صورت غفلت به آن خشم الهی فرو می‌ریزد و کسی‌که در تبلیغ آن غفلت نماید مستحق عذاب الهی خواهد شد. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

                                                                   ﴿ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ﴾

(نسائی)

ترجمه: بهترین و افضل ترین جهاد نزد الله(سبحانه وتعالی) همانا ابراز سخن حق در مقابل حاکم ظالم و مستبد می‌باشد.

حکام پاکستان به عوض تقدیر از داعیان مخلصی که امر به معروف و نهی از منکر را وجیبۀ دینی خود می‌دانند، دقیقاً مانند قریش در سرکشی‌شان نسبت به الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ عمل می‌کنند؛ طوری‌که آن‌ها به تهمت، اختطاف و ضرب و شتم کسانی می‌پردازند که به اسلام به عنوان یگانه راه زنده‌گی دعوت می‌کنند. این حاکمان کسانی اند که بخاطر منافع خود و منافع باداران‌شان حتماً چنین کاری مبادرت می‌ورزند؛ با وجودی‌که الله سبحانه وتعالی در زمینه هشدار می‌دهد:

﴿إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ﴾

[بروج: ١٠]

ترجمه: کسانی‌که مردان و زنان باایمان را شکنجه دادند سپس توبه نکردند، برای آن‌ها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است!

فلهذا، دیگر نباید در یک دولتی که تحت نام اسلام ایجاد شده است و با خون هزاران شهید آبیاری شده است ظلم و بی‌عدالتی صورت گیرد. بیائید همه باهم بویژه کسانی‌که در رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشر هستند صدای عدالت خواهی مان را در تمام جاها و در همه سطوح در راستای آزاد سازی فوری فرزندان صالح و شجاع مان بلند نماییم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شیخ بزرگوار ما، در حفظ الله متعال بوده باشید! دو پرسش دارم که قرار ذیل می‌باشند:

۱- وقتی‌که نطفۀ مردی با نطفۀ زن(همسرش) یک‌جا گردد و در لابراتوار آزمایش گردد، بعداً آن نطفۀ بارور جهت حامله گردیدن به رحم زن دیگری‌که بنابر سببی از حمل گرفتن به طور عادی عاجز بوده باشد، گذاشته شود، آیا چنین کاری جائز است یا خیر؟

۲- اگر آن زن همسر دوم این مرد بوده باشد، چه اشکالی دارد؟ آیا کدام حالت وجود دارد که این کار جائز بوده باشد؛ مثلاً اگر همسر دومی از انتقال نطفۀ بارور خود به همسر اولی شوهرش امتناع ورزد، شوهر همسر دوم‌اش را تهدید به طلاق نماید؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

گرفتن نطفۀ شوهر همراه نطفۀ(تخمه) زن و بعد از بارور ساختن آن در آزمایشگاه و انتقال آن در رحم زنی دیگر، جواز نداشته و حرام می‌باشد؛ زیرا واجب این است که آن نطفۀ بارور شده به خود آن زن(مادری‌که صاحب آن است) باز گردانیده شود، و دلیل این مدعاء پیوست بودن کلمۀ(والدات) به کلمۀ(اولادهن) در قرآن کریم می‌باشد؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ﴾

[بقرة: ۲۳۳]

ترجمه: مادران، اولادهایشان را شیر بدهند.

بناءً مادر طفل به دنیا می‌آورد و طفل اولاد او می‌باشد. بنابر این، برای زن جایز نیست که غیر از اولادش را به دنیا آورد. در جای دیگر الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ﴾

[نحل: ۷۸]

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) شما را از شكمهای مادرانتان بيرون آورد.

و هم‌چنین می‌فرماید:

﴿إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ﴾

[مجادله: ۲]

ترجمه: هر آینه مادرانشان تنها زنانی هستند كه ايشان را زائيده‌اند.

با در نظر داشت آیات قرآنی، مادر است که تولد می‌نماید؛ پس برای مادر جایز نیست که به غیر از اولادش، کسی را تولد نماید که مادر او نمی‌باشد. بناءً هیچ حالتی وجود ندارد که مرتکب شدن این حرام جائز بوده باشد، و لو اگر زن این‌کار را ننماید، تهدید به طلاق و یا چیز دیگری گردد؛ زیرا حق همان چیزی است که باید از آن پیروی شود؛ نه از چیز دیگر، و کسی‌که زن را در این حالت تهدید می‌نماید، به گناه رو آورده است.

خلاصۀ سخن این‌که: وقتی‌که تداوی چنین اقتضاء نماید که تخمۀ زن با نطفۀ شوهرش در آزمایشگاه بارور شود، پس واجب است که آن تخمۀ بارور شده به رحم همان زن، که صاحب آن تخمه است، گذاشته شود، نه در رحم زن دیگر؛ اگرچه آن زن، همسر دوم این مرد باشد؛ در غیر آن چنین کاری حرام می‌باشد.

برادر شما عطاء بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه