یکشنبه, ۲۷ ذیقعده ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۵/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

الله سبحانه و تعالی شما را حفظ فرموده و خیر کثیری نصیب‌تان نماید! می‌خواهم سوالی را مطرح کنم؛ این‌که در جزء اول کتاب شخصیه ذکر شده که حدیث آحاد به عنوان دلیل اعتبار داده نمی‌شود و این دیدگاه تبنی شده‌ای حزب است. در واقعیت نظریات علماء در مورد صحت حدیث غالباً مختلف می‌باشد. به گونۀ مثال: گاهی دیده می‌شود که عالمی بر صحت حدیثی حکم می‌کند؛ سپس در عین زمان علمای دیگری هستند، حکم می‌کنند که این حدیث ضعیف است. بنابر این، پرسش اینست که نظر ما من‌حیث شباب حزب در این مورد چی می‌باشد؟ از بابت جوابی‌که ارائه می نمایید. به امید این‌که الله سبحانه و تعالی شما را جزای خیر دهد!

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

ما این مسئله را در شخصیه اول در باب اعتبار حدیث من‌حیث دلیل در احکام شرعی در صفحه 345 گفتیم:

«اعتبار حدیث به عنوان دلیل در احکام شرعی: برای صحت عقیده لازم است که دلیل يقينی و قطعی باشد. از اين روست که خبر آحاد دليل بر عقيده شده نمی‌تواند؛ اگرچه از حيث روايت و درايت حديث صحيح باشد؛ اما در حکم شرعی دلیل ظنی هم کفایت می‌کند. بنابر آن، همان‌طوری‌که حديث متواتر صلاحیت دليل بر حکم شرعی را دارا می‌باشد، هم‌چنان خبر آحاد صلاحیت دليل بر حکم شرعی را دارد؛ ليکن خبر آحادی می‌تواند دليل بر حکم شرعی باشد که صحيح و یا حسن باشد؛ اما حديث ضعيف به هيچ‌وجه دليل شرعی نبوده، هرکس بدان استدلال کند، چنين پنداشته نمی‌شود که وی به دليل شرعی استدلال کرده است؛ ليکن شمردن حديث صحيح تنها نزد کسی اعتبار دارد که بدان استدلال مي‌کند، اگر نزد این شخص اهليت شناخت حديث وجود داشته باشد، نه نزد همه محدثين؛ زيرا راويانی هستند که نزد بعضی محدثين ثقه و نزد بعض ديگر غير ثقه شمرده مي‌شوند، يا نزد بعضی محدثين از مجهولين شمرده شده و نزد بعض ديگرشان از معروفين به حساب می‌آیند. احاديثی وجود دارد که از يک طريق صحيح نبوده، ولی از طريق ديگری صحيح می‌باشد، و طرقي وجود دارد که نزد بعضی غير صحيح و نزد بعضی ديگری صحيح مي‌باشد. احاديثی هم وجود دارد که نزد بعضی محدثين غير معتبر بوده، بر آن طعن وارد کرده‌اند و محدثين ديگری آن را معتبر دانسته و بدان استدلال کرده‌اند... پس اقدام بر قبول و رد حديث جائز نبوده مگر این‌که طعن بر راوی آن به صورت عام و معروف باشد و یا این‌که از جانب همه محدثین رد شده باشد و یا تنها بعض فقهاء بر آن استدلال کرده باشند که درایتی بر حدیث ندارند در این حالت است که در حدیث طعن وارد شده و یا رد می‌شود، پس تعمق و تفکر در مورد حدیث قبل از طعن و رد آن لازم و حتمی می‌باشد.

محقق و جستجوگر در مورد راويان و احاديث چنین اختلافات را به وفور در ميان محدثين می‌یابد و مثال‌های زیادی در این خصوص وجود دارد؛ مثلاً ابوداود از عمرو ابن شعيب از پدرش و او از پدر کلانش روايت کرده که رسول الله فرموده است:

«الْمُسْلِمُونَ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ، ويَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ، وَيُجِيرُ عَلَيْهِمْ أَقْصَاهُمْ، وَهُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ، يَرُدُّ مُشِدُّهُمْ عَلَى مُضْعِفِهِمْ، وَمُتَسَرِّيهِمْ عَلَى قَاعِدِهِمْ»

ترجمه: حرمت خون مؤمنان همه يکسان است و در پوره کردن ذمه‌شان ادناترين شان هم سعی می‌کند و دورترين شان هم می‌تواند کسی را در برابرشان پناه دهد، آنان همه در مقابل غير خويش يکدست اند، نيرومندشان از ناتوان شان و در جهاد رونده شان از باز نشسته شان دفاع می‌کند.

 راوی اين حديث عمرو ابن شعيب است و در روايت عمرو ابن شعيب از پدرش از پدر کلانش بگومگوهای مشهور وجود دارد، با آن‌هم به حدیث آن تعداد زيادی استناد کرده اند و تعداد ديگری آن را ترک کرده اند. ترمذی می‌گويد: محمد ابن اسماعيل [بخاری] گفت: من احمد و اسحاق ـو غير آن دو را هم ذکر کردـ ديدم که به حديث عمرو ابن شعيب استناد می‌کردند. بخاری گفت: شعيب ابن محمد از عبد الله ابن عمر شنيده بود؛ ابوعيسی [ترمذي] می‌گويد: و کسی‌که در حديث عمرو ابن شعيب طعن وارد کرده تنها  آن را ضعيف گفته که وی از نسخه و نوشتۀ پدر کلان خود حديث روايت می‌کرد، گوئی آنان به اين نظر بودند که وی اين احاديث را از پدر کلان خود نشنيده است. علی ابن ابی عبد الله مدينی می‌گويد که يحی ابن سعيد گفت: حديث عمرو ابن شعيب نزد ما بسيار ضعيف و واهی است. بنابر آن، اگر کسی بر يک حکم شرعی به حديثی استدلال کند که عمرو ابن شعيب روايتش کرده، دليل وی دليل شرعی شمرده می‌شود؛ زيرا عمرو ابن شعيب کسی است که به حديث‌اش نزد بعضی محدثين استناد کرده می‌شود؛ مثلاً در دارقطنی از حسن از عباده و انس ابن مالک روايت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«مَا وُزِنَ مِثْلٌ بِمِثْلٍ إِذَا كَانَ نَوْعاً وَاحِداً، وَمَا كَيْلَ فَمِثْلُ ذَلِكَ، فَإِذَا اخْتَلَفَ النَّوْعَانِ فَلَا بَأْسَ بِهِ»

ترجمه: آنچه وزن می‌شود هرگاه نوع واحد باشد بايد مثل به مثل باشد [در خريد و فروش هردو جانب يک اندازه باشد] و آنچه کيل و پيمانه می‌شود، مثل اين است، و هرگاه دو نوع مختلف بود، آنگاه [کمی و زيادی] باکی ندارد.

در سند اين حديث ربيع ابن صبيح است که وی را ابو زرعه ثقه گفته و جماعتی ضعيفش خوانده اند. اين حديث را بزار نيز روايت کرده و آن را حديث صحيح شمرده است. پس هرگاه کسی به اين حديث و يا به حديث ديگری‌که در اسنادش ربيع ابن صبيح باشد، استدلال کند، وی به دليل شرعی استدلال کرده؛ زيرا اين حديث نزد جماعتی صحيح است؛ چون ربيع نزد جماعتی ثقه می‌باشد. گفته نشود که هرگاه شخصی هم تعديل شود و هم جرح، جرح مقدم بر تعديل می‌باشد؛ زيرا اين قاعده تنها در صورتی است که جرح و تعديل بالای يک شخص از جانب یک شخص وارد شود، اما هرگاه جرح و تعدیل از جانب دو شخص وارد گردد و يکی از آن دو آن را طعن بشمارد و ديگرش آن را طعن نشمارد، در اين صورت استدلال بر آن جايز است. از همين جاست که برخی راويان نزد بعضی معتبر و نزد بعضی ديگر غير معتبر می‌باشند... مثل این اختلاف در بسیاری موارد در احاديث و راويان وطروق روايت ميان محدثين وجود دارد. هم‌چنان اختلاف زياد ميان محدثين و عامه فقهاء و برخی مجتهدين بميان می‌آيد. پس هرگاه حديث بخاطر اين اختلاف رد شود، احاديث بسياری‌که صحيح يا حسن شمرده می‌شوند رد شده و تعداد کثيری از دلايل شرعی ساقط خواهد گردید که چنین امری جايز نيست. بنابر آن، واجب است تا حديث رد نشده، مگر به سبب و دلیل صحیحی‌که نزد عام محدثين معتبر باشد، و يا حديث شروط واجبه در حديث صحيح و حسن را تکمیل نکرده باشد. بناءً استدلال به هر حدیثی‌که در نزد بعضی از محدثین معتبر و شرائط حدیث صحیح و یا حدیث حسن را تکمیل کرده باشد، جائز است و چنین حدیثی به عنوان دلیل شرعی مبنی بر اثبات حکم شرعی اعتبار داده می‌شود...» ختم متن شخصیه.

امیدوارم که در همین حد کفایت نماید و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

در نبود خلافت، فرزندان امت در عراق در معرض وحشت ناسیونالیزم قرار گرفته اند Featured

به تاریخ 29 سپتامبر 2022 خبر گزاری عرب از حملات پهپادی ایران، که به نام عوامل شورشی کُرد در منطقه نامیده می‌شود، گزارش داد. این حملات در شهر "اربیل" در کردستان عراق رخ داد که یک مکتب/مدرسه پر از دانش‌آموز را مورد حملات قرار داد. خبرنگاران حاضر در منطقه شمال کردستان عراق، عکس‌های از صحنه‌های ناگوار اطفال مکتب آلوده به خون را پخش کردند. سایر ویدیوهای ارسال شده توسط روزنامه‌نگاران اطفال مکتب/مدرسه کُردی را نشان می‌دهد که به مکان امن و پناهگاهی در دامنه‌های تپه‌ای در نزدیکی شهر کویا برده می‌شوند.

سپاه پاسداران انقلاب، به اصطلاح اسلامی ایران، چندین موشک بالستیک فاتح "360" پرتاب کرد. موشک جدیدی‌که ایران برای اولین‌بار در سپتامبر 2022 آزمایش کرد. هم‌چنان پهبادهای "انتحار کننده 136 شاهد" نیز در این منطقه استفاده شده است؛ پهبادهایی‌که اخیراً توسط روسیه در جنگ اوکراین مستقر شده بود که حد اقل 14تن به شمول زنان و اطفال کشته و 58 تن دیگر زخمی شده اند.

این همه وحشت را که اطفال این امت باید تحمل کنند، به دلیل اینست که امنیت ندارند؛ مکانی‌که باید امن‌ترین مکان باشد! محل آموزش و رشد رهبران نسل‌های بعدی ما به دلیل ناامنی که در عقب آجنداهای ناسیونالیستی/ملی‌گرایانه سرزمین‌های ما وجود دارد، از بین رفته است. این مهم است؛ ما تشخیص دهیم که این کشتارها و جراحات تنها صدمات جانبی در نتیجه دفاع مشروع از ملت خود نیست! تمام مناطق ما صحنه جنگ است که در آن منافع استعماری به نمایش گذاشته می‌شود و زندگی فرزندان عزیزمان برای خدمت به طمع نخبگان سلاح تبدیل شده است.

"ند پرایس"، یک مقام آمریکایی با صدور بیانیه‌ای حملات رژیم ایران را به کردستان عراق محکوم کرد. این ناله‌های ریاکارانه در مورد وضعیت حقوق‌بشر در خصوص مسلمانان ما را فریب داده نمی‌تواند! این پنهان نیست که چگونه آمریکا و متحدانش قتل، تحریم، بازداشت و شکنجه هزاران مسلمان را در سطح جهان انجام می‌دهند. تاریخ هولناک آن‌ها در حمایت از ظالمان و ریختن خون مسلمانان به خوبی هویداست و در نبود خلافت که حامی و ولی مسلمانان است، این کشتارهای دوام‌دار خاتمه نخواهد یافت. "اسامه گالپی" یک روزنامه‌نگار کُردی معتقد است که این یک اقدام عمدی از سوی تهران برای تنظیم امور " تنظیم آجندا به دلیل پوشش کمتری از اعتراضات و پوشش بیشتر حملات ایران در اخل کردستان عراق وجود دارد". وی اظهار داشت: «درک من اینست که این پیام را به اطراف مختلف از جمله اقلیم کردستان و گروه‌های مخالف کردی ایرانی برسانم.»

با درک این‌که هیچ یک از رهبران ما در جهان اسلام دارای اقتدار مستقل نیستند، آن‌چه که "گالپی" به آن اشاره می‌کند، در واقع کتاب بازی سیاسی معمولی است که در آن توازن قدرت از طریق بی‌ثباتی‌های داخلی تغییر می‌کند. بهایی‌که اطفال بی گناه ما در این "بازی منطقه‌ای" می پردازند، برای این موجودات پست فکری که امور ما را کنترول می‌کنند، بی‌اهمیت است.

الله سبحانه و تعالی این تفرقه بین مسلمانان را که ناشی از مفهوم فاسد ناسیونالیزم/ملی‌گرایی است، نمی‌پذیرد. الله سبحانه وتعالی پارچه شدن سرزمین‌های اسلامی را به دولت ملت‌ها بر اساس هویت ملی یا قومی نمی‌پذیرد که منجر به ظلم و ستم علیه مسلمانان از اقوام مختلف و درگیری‌های بی‌معنی بالای سرزمین و قدرت بین مسلمانان شود! قرآن کریم به صراحت این جنگ‌های ناسیونالیستی/ملی‌گرایانه را حرام نموده است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾ [حجرات: 10]

ترجمه: مؤمنان برادران یکدیگر اند، پس بین برادران خویش صلح‌جویی کنید و از الله تقوا کنید تا بالای تان رحم شود.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم عبدالرحمن قاطع

 

                                                       

ادامه مطلب...

تنها نظام اقتصادی اسلام ترکیه را نجات خواهد داد!

خبر:

نورالدین نباتی، وزیر مالیه/دارایی ترکیه در آغاز "نشست الگوهای جدید و تحول اقتصادی" که توسط خود شخص وزیر میزبانی می‌شد، بیانیه‌ای را در ارتباط به اقتصاد ارایه کرد. وزیر نباتی اقتصاد را با الفاظ نامتعارف و به عاریت گرفته‌شده طور ذیل توصیف کرد: «رویکرد گمراهی‌که رهایی معرفت شناختی را از مفکورۀ اقتصادی نیوکلاسیک ارایه می‌کند، با علم اقتصاد رفتاری و عصبی ارزش بیشتری پیدا کرده‌ که به شکل روزافزون امروز جا می‌افتد.» (منبع: آژانس‌ها،‌ ۲۹ سپتمبر/ سپتامبر ۲۰۲۲ م)

تبصره:

بحران مالی ترکیه که بالای همه تاثیر گذاشته است، با وصف افت بهای لیره بعد از واگیری کووید – ۱۹ روز به روز کمر مردم را خم‌تر می‌کند؛ چون تاهنوز اقدام واقع‌بینانه‌ای روی دست گرفته نشده‌است. مقامات دولتی در هنگام انتخابات مجبور به ایراد چنین بیانیه‌ها می‌شوند و می‌کوشند منبع مشکلات را با راه‌اندازی ابتکاراتی مثل مدل اقتصادی ترکی از انظار عام پنهان کنند. هرچند هر جملۀ وزیر مالیه باید به زبان عامیانه ترجمه شود، اما مقامات این دولت با هر صحبت‌شان نزد مردم حقیرتر می‌شوند و هرباری‌که صحبت می‌کنند، از مردم فاصله می‌گیرند.

نورالدین نباتی، وزیر مالیه کسی است که با چنین جواب دادن مشکلات مردم را به سخره گرفته‌است: «می‌توانید به چشمانم نگاه کنید؟ این اقتصاد در درخشش چشمانم است.» وی این پاسخ را سال گذشته در جریان یک برنامۀ تلویزونی در ارتباط به این‌که کدام چهره‌ها در نظام جدید باقی خواهند بود، ایراد کرد. اما او این‌بار به‌خاطر استفاده از الفاظ بیگانه در نشست تحول اقتصادی به محور تمام مباحث عام مردم تبدیل شده‌است.

سخنان وزیر نباتی که در مطابقت یا عدم مطابقت اصول و نظریات پذیرفته‌شده استوار است، درحقیقت بیان می‌کند که "مُدل اقتصادی ترکی" چیزی جز نسخۀ ترکی سرمایه‌داری نیست؛ چون هر مفکورۀ حامل مطالب و مفاهیم ایدیولوژیکی که از زبان نباتی خارج می‌شود، مستقل از ایدیولوژی سرمایه‌داری نیست. بر علاوه، کافی است تا برای فهم وابستگی ترکیه به مبدأ سرمایه‌داری صرفاً از زمان تأسیس این جمهوریت به عنوان نظام حاکم و برنامه‌های اقتصادی که بالای ما تطبیق می‌شود، نگاه کنیم.

در نظام اقتصادیی‌که واحد پولی به دالر وابسته باشد، بانک‌های سودی به مثل موتور اقتصاد عمل می‌کند،‌ از درآمد مردم از طریق مالیات بهره‌کشی می‌شود و مهم‌تر از همه قوانین نافذ طبق قوانین بین‌المللی تعیین می‌شود. هر اسمی‌که به آن بدهند و هر لباسی را که به آن بپوشانند، این واقعیت را که نظام سرمایه‌داری در ترکیه حاکم است، تغییر داده‌نمی‌توانند.

طبق بیانیه دولت با تطبیق مدل اقتصاد ترکی صادرات افزایش خواهد یافت و تجارت بین‌المللی نیز افزایش پیدا می‌کند که باعث بالا رفتن تولیدات داخلی می‌شود و در نتیجه تورم کاهش خواهد یافت. درحالی‌که از اول سپتمبر ۲۰۲۱ م زمانی‌که بانک مرکزی نرخ سود را کاهش داد، تورم چند برابر شده، کسر بودجه و اُفت تجارت خارجی هنوز افزایش یافته و نرخ تبادلۀ اسعار تاهنوز درحال افزایش است. اگر چه اردوغان تلاش می‌کند تا این سیاست‌اش را با این بیانیه‌ها‌یش که "ربا علت است و تورم معلول" توجیه کند و ظاهراً با سود مخالفت نشان دهد؛ اما در حقیقت برندۀ دوباره همان لابی‌گران سود خواهند بود و باری‌دیگر مردم ترکیه بازندۀ این میدان خواهند ماند؛ چون وقتی‌که به شاخص‌های اقتصادی نگاه می‌کنیم، این تصویر دقیقاً برعکس آن چیزی است که اردوغان می‌گوید. همین‌گونه در شش ماه اول سال ۲۰۲۲م زمانی‌که این مدل تطبیق شد، نرخ سود بانک‌ها از مرز ۴۰۰ درصد افزایش یافته‌است؛ قطع نظر از داتای منفی که در‌آمد مردم را متضرر می‌کند.

بنابرین یگانه جمله‌ای که باید در مورد واقعیت امروز گفت، اینست که نظام سرمایه‌داری علت و نتیجه‌اش بحران‌هاست؛ راه‌حل رویکردهای هترودوکس نیست که عبارت از نسخۀ جدید سرمایه‌داری می‌باشد؛ مگر این‌که نظام اقتصاد اسلامی تطبیق شود که مردم ترکیه به آن باورمند باشند؛ چون در نظام اقتصادی اسلام موجودیت بانک‌های سودی به هیچ وجه جواز ندارد؛ زیرا هر نوع سود حرام است و مشکل رباء به طور بنیادی حل شده‌است. نظام اقتصادی اسلام از پول کاغذیی‌که باعث تورم می‌شود، استفاده نمی‌کند؛ بلکه در عوض معیار طلاء را که ارزش ذاتی دارد، به‌کار می‌برد.

در نظام اقتصادی اسلام انواع دارایی‌ها محدود است، چور و چپاول دارایی‌های عامه توسط شرکت‌های خصوصی جواز ندارد و توزیع عادلانۀ ثروت در بین مردم اساس آن را تشکیل می‌دهد. به‌طور خلاصه، نظام اقتصادی اسلام ضامن عدالت و پیشرفت است طوری‌که حاکمیت ۱۴۰۰ سالۀ اسلام نمونۀ واضح آن در طول تاریخ به‌شمار می‌رود. مکلفیت جمعی ما است تا دست به دست هم دهیم و دولت خلافت بر منهج نبوت را که ضامن تطبیق نظام اقتصادی و دیگر نظام‌های اسلام است برپا کنیم.

نویسنده: محمد ایمان یلدریم

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

مسلمانان پاکستان تسلیمی کشمیر را به دولت هندو به شدت رد می‌کنند هر رهبری نظامی جدید باید برای آزادسازی کشمیر اعلام جهاد و وفاداری خود را به اسلام ثابت کند!

  • نشر شده در پاکستان

جنرال قمر باجوا، رئیس ستاد ارتش پاکستان (COAS) در روز شنبه 8 اکتوبر 2022 در رژه 146دورۀ طولانی در اکادمی نظامی پاکستان سخنرانی کرد. این سخنرانی اصلاً مناسب رئیس ستاد ارتش نبود؛ رهبر نظامی‌که ششمین اردو/ارتش بزرگ جهان را دارد و نهمین اردو/ارتش قدرت‌مند بوده و دارای موشک‌های هسته‌ای و بالستیک محسوب می‌شود.

در زمانی‌که سلطه دولت هندو بر کشمیر اشغالی در حال شدت گرفتن است؛ وحشی‌گری دولت هندو در منطقه نیز افزایش یافته است. مسلمانان در کشمیر و هند قتل عام، خانه‌های‌شان ویران و مساجد شان تخریب می‌شود. همه این‌ها توسط قدرت نظامی و قدرت دولتی دولت هندو صورت می‌گیرد. این درحالی‌ست که جنرال باجوا از مسلمانان و رهبری نظامی جدید می‌خواهد تا به هر قیمتی‌که شده صلح را در منطقه بر قرار کنند. به عبارت دیگر، جنرال باجوا مسلمانان پاکستان را به پذیرش برتری دولت هندو در منطقه ما تشویق می‌کند.

جنرال باجوا بیش از شش سال در پاکستان حکومت کرد؛ اما چه دست‌آوردی داشت؟ او در نتیجه تلاش‌های زیاد برای تمدید و افزایش قدرت خویش بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی را در کشور به ارمغان آورد. او قرار است که به لیست حکامی بپیوندد که به اسلام و مسلمانان ضربه وارد کرده اند. به همین دلیل، حکومت وی یکی از بدترین حکومت‌ها در تاریخ پاکستان تقلی خواهد شد! جنرال باجوا این حالت شرم‌آور را در تاریخ پاکستان دارد؛ زیرا در زمان رهبری وی دولت هندو کشمیر را ضمیمه خود کرد؛ اما او قاطعانه از برداشتن سلاح در مقابل آن‌ها خودداری کرد. از جنرال باجوا به عنوانی جنرالی‌که کشمیر را فروخت، در تاریخ یاد خواهد شد.

ای نیروهای مسلح پاکستان! صلح با دولت هندو به نفع پاکستان و مسلمانان نیست! هدف از این صلح اینست که به دستور آمریکا شرایطی را برای هند فراهم کند تا بتواند سیاست آمریکا را در قبال چین و اسلام بدون نگرانی از پاکستان اجرا کند. کشمیر خط سرخ ما بود؛ اما وقتی‌که هند از این خط سرخ گذشت، رهبری سیاسی و نظامی ما سکوت اختیار کرد. در عوض با تمدید قرارداد صلح با هند در خط کنترول (LOC) به هند کمک کرد تا کشمیر را ضمیمه خود کند.

ای نیروهای مسلح پاکستان! رهبری پاکستان فقط به دلیل سکوت و عدم اقدام عملی شما به کشمیر خیانت کرد! چرا جنرال باجوا را خلع قدرت نکردید؟ رد سیاست جهاد در کشمیر را چگونه می‌پذیرید؟ چگونه به این فریب خوردید که ما فقط یا کشمیر یا اقتصاد را می‌توانیم نجات دهیم؟ چرا با اسلام هر دو را نجات ندهیم؟ امروز به دلیل ترک جهاد هم کشمیر و هم اقتصاد را که رو به زوال است، از دست داده‌ایم.

ای نیروهای مسلح پاکستان! شما جانشینان محمد بن قاسم هستید که اساس حکومت اسلام را در شبه‌قاره هند بنا کرد. شما سوگند یادکرده‌اید که از مسلمانان محافظت کنید. این حکام نسبت به پاکستان و کشمیر صادق نیستند! خط سرخ آن‌ها فقط دوام قدرت و مقام آن‌هاست. دیگر بس است! برخیزید و دستان این حکام را در گردن‌های آن‌ها ببندید و برای تأسیس دوباره خلافت راشده نصرت دهید و با خلیفه بیعت کنید؛ خلیفه‌ای که شمارا در جهاد برای آزادی کشمیر رهبری می‌کند، شمارا برای حمله به هند آماده می‌کند و با قدرت شما حاکمیت اسلام را در سرتاسر شبه قاره هند باز می‌گرداند.

﴿وَعَدَ اللّٰهُ الَّذِينَ اٰمَنُوا مِنكُم وَ عَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ لَـيَستَخلِفَـنَّهُم فِى الاَرضِ كَمَا استَخلَفَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دِينَهُمُ الَّذِى ارتَضٰى لَهُم وَلَـيُبَدِّلَــنَّهُم مِّن بَعدِ خَوفِهِم اَمنًا[نور: 55]

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند، وعده داده است که قطعاً در زمین به آنان قدرت می‌بخشد، همان‌گونه که بر پیشینیانشان قدرت ‌بخشید و دین‌شان را که از انتخابش راضی است، برای آ‌ن‌ها استوار می‌سازد، و بعد از ترسی را که در آن هستند، به امن تبدیل خواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

 مترجم عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

سزاوار رهبری ارتش کسی‌ست که پیروی از آمریکا را رد، نصرت را برای تأسیس خلافت اعطا و ارتش را برای آزاد‌سازی کشمیر اشغالی بسیج نماید!

جنرال باجوا در حال حاضر در واشنگتن به‌‌سر می‌برد و با آقایان خود مصروف ملاقات‌های خداحافظی می‌باشد. هدف از ملاقات‌های او اینست تا دولت آمریکا را اطمینان دهد که پاکستان در چنگ غلامی به آمریکا بعد از خودش نیز همین‌طور باقی خواهد ماند؛ طوری‌که او به همین سلسله با پنتاگون و مقامات اداره دولت آمریکا درحال گفتگو می‌باشد. در این سفر با تقدیر از خدمات طولانی و بی‌پایان او به آمریکا، یک حلقه افتخاری نیز برای او اهداء گردید.

این یک چالش بزرگ برای ارتش پاکستان است که چگونه بعد از یک دوره غلامی جنرال باجوا به آمریکا و رفتن او،  خود را از غلامی استعمار آزاد سازد! مردم پاکستان باید امیدوار به این باشد تا یک رئيس جدید ارتش -که محافظ منافع پاکستان و مسلمانان باشد- قدرت را در دست گیرد! آن‌ها باید از یک نگهبان دیگر برای منافع آمریکا در منطقه همانند جنرال باجوا جلوگیری کنند!

مطابق به اسلام، حکام و سردم‌داران نیروهای مسلمان باید زمینه‌ی‌‌ نصرت را برای تأسیس دوباره خلافت اسلامی مساعد سازند. این سردم‌داران از لحاظ شرعی مکلف هستند تا نصرت خود را برای یک جماعت دهند تا بتواند اسلام را به شکل فراگیر و همه‌جانبه به سلوک انقلابی تطبیق کند! این وجیبه‌ای‌ست از جانب الله سبحانه‌ و‌تعالی بالای رهبری ارتش پاکستان، که لوث نظام کنونی غیراسلامی خودساخته بشر یعنی حکومت دیموکراتیک را از پاکستان برچینید! سفارت‌خانه‌ها و قونسولگرى‌های کفار حربی در پاکستان باید بسته شود! ‌همین‌طور، زیرساخت‌ها و شبکه‌های اطلاعاتی ‌آن‌ها کور ساخته شده و در عوض قیادت به کسانی سپرده شود تا به طور مخلصانه ارتش را برای ریشه‌کن ساختن استعمار با به‌راه‌انداختن جهاد فی سبیل الله صفوف‌بندی کند.

این مکلفیت رهبری ارتش پاکستان است تا کشمیر اشغالی را آزاد کند و به ظلم دولت هندو خاتمه دهد، که این ظلم‌شان منجر به شهادت بیشتر از یک هزار تن مردان مسلمان، زنان و اطفال گردیده است! هزاران زن مسلمان پرهیزگار مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند! هزاران تن از مردان ناپدید گردیده و اطفال ما را مجبور ساختند تا سرود مذهبی هندوها را بسرایند.

نیروهای ارتش پاکستان افتخار امت اسلامی‌ اند، تا آن‌جایی‌که سطح رهبری ‌آن‌ها باید همانند اصحاب کرام سعد بن معاذ و خالد بن ولید رضی ‌الله ‌تعالی‌ علیهم اجمعین، صلاح الدین ایوبی و محمد بن قاسم رحمت الله  علیهم باشند. توقع می‌رود که به دستان شما‌ فتح هند صورت بگیرد و مسجد‌الاقصی را آزاد کند! ارتش پاکستان چنان‌چه امت اسلامی از آن‌ها توقع و تقاضا دارد، باید محافظ اسلام و مسلمانان باشد.

ای نیروی‌های مسلح پاکستان! به‌سوی کامیابی دنیا و آخرت بشتابید و به جهاد در راه‌ الله سبحانه‌ و ‌تعالی صف ببندید! برای آزادسازی مسجد‌الاقصی و ریشه‌کن ساختن اشغال یهود بسیج شوید! برای تأسیس دوباره خلافت و تطبیق کامل شریعت کمر ببندید! برای جنتی‌که در آن  زنده‌گی آرامش ابدی‌ست که الله سبحانه‌وتعالی آن را برای بنده‌گان مطیع و فرمان‌بردارش وعده داده است، جد و جهد کنید! الله سبحانه ‌و تعالی فرموده است:

﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ [حشر: 7]

ترجمه: و آن‌چه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگيريد و از آن‌چه شما را باز داشت، بازايستيد و از الله پروا بداريد كه الله سخت‏ كيفر است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

به رسمیت شناخته شدن حزب نهضت اسلامی تاجیکستان به‌عنوان یک سازمان تروریستی توسط روسیه

خبر:

شبکه تلویزیونی RAPSI گزارش داده است که محکمه/دادگاه عالی روسیه به ادعای لوی سارنوالی/دادستانی کل مبنی بر شناسایی حزب نهضت اسلامی تاجیکستان (IRPT) به عنوان یک سازمان تروریستی رأی تأیید داده‌است. بناءً محکمه/دادگاه دادخواهی این ادعا در ماه جولای/ژوئیۀ امسال برگزار گردید.

جنرال ایگور کراسنوف، سارنوال/دادستان روسی، امام‌علی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان را در این مورد اطلاع داده‌بود و محکمه دادخواهی به درخواست یوسف رحمان، لوی سارنوال/دادستان کل تاجیکستان برگزار گردید.

تبصره:

حزب نهضت اسلامی تاجیکستان طی ۱۶ سال تنها حزب اسلامی فعال رسمی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود. این حزب در سال ۲۰۱۵ متهم به سازماندهی یک کودتای نظامی بود که گفته می‌شد توسط عبدالخالیم نظرزاده، معاون سابق وزیر دفاع این کشور، طراحی شده‌بود و سپس محکمه/دادگاه عالی تاجیکستان این حزب را به عنوان یک سازمان تروریستی به رسمیت شناخت. از آن زمان به‌بعد، امام‌علی رحمان مدام از همتاهای خود در سازمان پیمان امنیت جمعی، سازمان همکاری شانگهای و کشورهای مشترک‌المنافع می‌خواهد تا این حزب را به عنوان یک گروه تروریستی به رسمیت بشناسند.

به‌خاطر داشته باشید که حزب نهضت اسلامی تاجیکستان شاه‌رگ مخالفین تاجیکستان متحد بود که در سال ۱۹۹۷دولت امام‌علی رحمان با پادرمیانی برخی کشورها با آن پیمان صلح بست. تضمین کنندۀ اصلی این پیمان در مرحله اول روسیه و بعد ایران بود. شروط اصلی این توافق‌نامه نمایندگی ۳۰ درصدی آپوزسیون متحد تاجیک در ساختارهای قدرت بود.

امام‌علی رحمان، مزدور مسکو، با تقویت تدریجی قدرت خود به حمایت کرملین، نمایندگان آپوزسیون متحد تاجیک در ساختارهای قدرت و حتی همکاران سابق خود را برکنار کرد. به گفتۀ ناظران، کرملین در دهۀ ۱۹۹۰برای تقویت موقف خود در تاجیکستان پس از فروپاشی شوروی راهی جز مذاکره با مخالفان تاجیک نداشت.

در نهایت پس از تقویت قدرت تحت‌ حمایت مسکو، مخالفان شکست خوردند و مسکو، که ضامن پایبندی به این توافقات بود، هیچ اقدامی انجام نداد؛ زیرا همه‌چیز با رضایت و دستور کرملین اتفاق افتاد. واضح است که قرارداد صلح ۱۹۹۷ دلیل همۀ این اتفاقات است و زمانی‌که مخالفان تاجیک به روسیه اعتماد کردند، نتیجۀ اعتمادشان از قبل مشخص بود؛ چون روسیه دشمن تاریخی اسلام و مسلمانان است و بدین‌ترتیب، مهره‌هایی را بر مستعمرات‌اش جایگزین می‌کند که تنها به‌ دنبال منافع خودش کار کنند.

نویسنده: محمد منصور

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: راشد مسلم

 

ادامه مطلب...

وبا(طاعون) مردم سوریه را از بین می‌برد، پس کجاست دولت حامی؟!

وزارت صحت/بهداشت دولت سوریه روز دوشنبه اعلام کرد که شیوع وبا در مناطق مختلف منجر به کشته شدن 29تن شده است. بر اساس احصایه بدست آمده توسط انجمن خیریه اداره بهداشت دولت سوریه (GOS) تلفات و مجروحین در شمال شهر حلب متمرکز گردیده است که تا حال مرگ 25 تن تأیید شده و الی تاریخ 19 سپتمبر چندین هزار مورد مشکوک در شمال و شرق سوریه گزارش شده است. این واقعه پس از آن اتفاق افتاد که سازمان ملل در ماه جاری اعلام کرد که شیوع این بیماری به آبیاری محصولات با استفاده از آب آلوده و نوشیدن آب غیرصحی از رودخانه فرات، که از شمال به شرق سوریه می‌گذرد، ارتباط دارد.

فاجعه و رنجی‌که ناشی از جنگ سوریه است، گسترده می‌باشد؛ زیرا نزدیک به نیمی از تأسیسات بهداشتی و درمانی را ویران کرد و علاوه بر آسیب جدی به زیر ساخت‌ها، باعث کمبود منابع آب در بسیاری از مناطق آسیب دیده شد. این امر بسیاری از مردم را به تکیه بر منابع آب غیرصحی سوق داده که به نوبۀ خود شیوع امراض ساری را سرعت می‌بخشد و این‌که این مرض به ویژه مردم حلب را که بزرگ‌ترین پایگاه مخالفان رژیم اسد است، درگیر خود کرده، واضح و آشکار است. هدف قرار دادن مناطق پر جمعیت، که در آن اطفال، زنان، جوانان و کهن‌سالان کشته شدند و به دلیل هدف قرار دادن مکاتب/مدارس آن‌ها و یا هم نقل مکان خانه‌های آن‌ها هزاران دانش‌آموز از ادامه تحصیل محروم شدند، ایجاد ناامنی غذایی و گسترش گرسنگی و سوء تغذی در میان هزاران طفل از مواردی هستند که نباید فراموش شوند.

ادعای سازمان‌هایی‌که مبنی بر مراقبت از وضعیت انسانی در سوریه خود را انسان‌دوستانه می‌خوانند، صحت ندارد. هدف آن‌ها آن‌قدر که می‌خواهند از مسئولیت رژیم جنایت‌کار بعث و کسانی‌که دستان‌شان نیز با این جنگ وحشیانه -که قدرت‌های بزرگ علیه مردم شام را که در مقابل  ظلم و ستم قیام کرد، اعلام کرده اند و آلوده شده- کاسته شود، آن‌قدر از رنج مردم نمی‌خواهند بکاهند. روشن است، همانطوری‌که کشورهای سرمایه‌داری هیچ نیت صادقانه‌ای برای نجات مسلمانان در یمن، میانمار، فلسطین، کشمیر و دیگر سرزمین‌های مسلمانان ندارند، پس آن‌ها نیت صادقانه‌ای برای مردم سوریه نیز ندارند؛ زیرا بر اساس معیارهای سرمایه‌داری پوسیدۀ آن‌ها از توقف یا پایان دادن به کشتار کودکان و غیر نظامیان بی‌دفاع هیچ‌گونه منافع سیاسی یا اقتصادی حاصل نمی‌شود.

ای مسلمانان! طوری‌که می‌دانید، در حال حاضر یک فاجعه انسانی توسط افرادی‌که بر مردم ما در سوریه تأثیرگذار هستند، رخ می‌دهد؛ زیرا ممکن است که در نتیجه موادی‌که در صنعت و زراعت توسط مردم استفاده می‌شود، مانند فلزات سنگین، سرب وغیره... آلوده شود. مواد کیمیاوی و ترکیبات خطرناک مانند آفت‌کش‌ها و کودها هم‌چنان ممکن است که در نتیجه مواد با منشأ طبیعی مانند فلز آرسنیک یا مایکرو ارگانیزم‌های مرض‌زا مانند باکتری‌ها، ویروس‌ها و کرم‌های مانند یک سلولی و حشره‌ها آلوده شود. این موارد در صورت عدم تداوی و درمان باعث ایجاد طیف وسیعی از امراض می‌شود که اضرار بزرگی به صحت انسان وارد خواهد کرد. بر اساس گزارش سازمان جهانی صحت، بیش از یک میلیاردتن در سراسر جهان از آب آشامیدنی صحی محروم هستند و حد اقل چهار میلیون تن که بیشتر آن‌ها اطفال هستند، سالانه به اثر مریضی‌های ناشی از آب آشامیدنی آلوده؛ مانند تب حصبه، وبا، شیستوزومیازیس، اسهال خونی و سایر امراض اسهالی جان‌های خود را از دست می‌دهند.

بنابر این، با توجه به مبانی گسترده قانونی که بیان می‌کند که "هیچ ضرری نباید وجود داشته باشد" و طبق روایات احادیث که آلودگی آب‌های عمومی متعلق به همه مسلمانان را منع می‌کند و نظارت بر کیفیت آب آشامیدنی و اطمینان از عدم وجود آلودگی در آن وظیفه دولت است که مراقب پاکیزگی منابع آب باشد؛ اما کجاست آن دولت حامی و عادل؟!

بلی، این وضعیت امت اسلامی در نبود دولتی می‌باشد ‌که به امور آن رسیدگی و از آن دفاع کند. این امت هم‌چنان در انحطاط باقی خواهد ماند تا این‌که درک کند که سعادت و رستگاری‌اش از طریق شناخت دینش و اجرای آن در زندگی است، تأسیس دولتی‌که از عقیده شان سرچشمه گرفته و احکام و مقرراتی‌ را که به آن باورمند هستند، تطبیق کند؛ خلافت راشده بر منهج نبوت!

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 5-4]

ترجمه: و در آن روز است که مؤمنان از یاری و نصرت الله شادمان می‌گردند. هرکی را بخواهد نصرت می‌دهد و او شکست‌ناپذیر مهربان است.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش

چرا عربستان سعودی در حالی‌که مزدور امریکاست، در چهارچوب سازمان "اوپک پلس" با روسیه همگام شده و سطح تولید نفت‌اش را تا حد زیادی کاهش داده؛ کاهشی‌که منجر به افزایش قیمت نفت خواهد گردید؛ درست برخلاف چیزی‌که امریکا می‌خواهد؟ چنان‌چه امریکا از این اقدام سعودی خشم‌گین شده و اعلان نمود که روابط‌اش را با سعودی بازنگری خواهد نمود. «بایدن متعهد شد که قرار گرفتن سعودی در کنار روسیه در کاهش سطح تولید برای سعودی "عواقبی" خواهد داشت و این عواقب منجر به بازنگری در خصوص روابط واشنگتن با ریاض خواهد شد.» (منبع: فرانس 24 16 اوکتوبر 2022) این اقدام را چگونه تفسیر می‌کنید؛ با توجه به این‌که سعودی و ابن سلمان حاکم برحال آن مزدور امریکاست؟ و این‌که چه انتظاری از آن می‌رود؟

پاسخ

در نخست باید تأیید نمود که اقدام سعودی برای کاهش شدید تولید نفت عرضه‌شده به بازارهای جهانی به مقدار دو ملیون بشکه در روز در چهارچوب سازمان "اوپک پلس" و در هماهنگی با روسیه و نیز پیوستن امارات به آن، برای بایدن و اروپا شک‌آور بوده؛ زیرا این دولت‌ها با تمام توان سعی دارند خود را از منابع انرژی روسیه بی‌نیاز کنند و برای این‌کار شدیداً در جستجوی منابع انرژی بدیل منابع روسیه در بازارهای جهانی می‌باشند تا کمبود این منابع، بالای قیمت‌ها تأثیرنگذارد؛ قیمت‌هایی‌که همین حالا به اوج خود رسیده، به ویژه در اروپا.

برای این‌که درک اهداف سعودی از این اقدام آسان‌تر گردد، باید با واقعیت فضای بین‌المللی که این اقدام را احاطه نموده، آشنا شد:

اول) بحران انرژی در اروپا:

1. «اتحادیۀ اروپا چند ماه قبل ششمین دور تحریم‌هایش را به دلیل جنگ اوکراین بالای روسیه تأیید نمود. این تحریم‌ها شامل ممنوعیت واردات نفت مسکو از شروع ماه دسمبر آینده می‌باشد و عملاً واردات نفت خام اتحادیۀ اروپا در ماه آگست گذشته از روسیه به 1.7 ملیون بشکه در روز رسید؛ در حالی‌که در ماه ژانویه روزانه 2.6 ملیون بشکه وارد می‌نمود.» (منبع: اندپندنت عربی 12 سپتمبر 2022م) این تحریم‌ها شامل واردات نفت روسیه از طریق بحر می‌باشد و نه وارداتی‌که از طریق سایر لوله‌ها صورت می‌گیرد. ایالات متحدۀ امریکا برای اظهار همکاری با اروپا، عملاً اقدام به جبران نیمی از نفتی نمود که این اتحادیه قبلاً (پیش از بستۀ ششم تحریم‌ها) از روسیه وارد می‌نمود و سپس آن را متوقف کرد.

2. از جانب دیگر، مشخصاً اروپا از بحران شدید انرژی رنج می‌برد و بهای گاز و برق در آن دو برابر شده و دلیل آن، وابسته‌گی شدیدی است که اروپا قبل از جنگ اوکراین به منابع انرژی روسیه داشت. اگرچه بهای گاز طبیعی این روزها میان امریکا و اروپا چهار برابر متفاوت می‌باشد، اما این واقعیت در خصوص نفت صدق نمی‌کند؛ زیرا بهای نفت در تمام جهان تقریباً یک‌سان است؛ در حالی‌که بهای گاز به دلیل وجود لوله‌های انتقال یا ایستگاه‌های پالایش گاز مایع متفاوت می‌باشد. این بدان معنی است که بستۀ ششم تحریم‌های اروپا بالای روسیه منجر به کاهش عرضۀ نفت در اروپا به میزان 1.4 ملیون بشکه در روز خواهد رسید و انتظار می‌رود این کاهش بزرگ باعث افزایش بیش‌تر بهای نفت گردد که اگر تصمیم اخیر سازمان "اوپک پلس" مبنی بر کاهش تولد جهانی به میزان 2 ملیون بشکه در روز به آن علاوه گردد، در این صورت بهای نفت سر به فلک خواهد زد.

دوم) روسیه و تأثیرگذاری آن بر این روند:

1. در عین حالی‌که امریکا و دولت‌های اروپائی سعی دارند اقتصاد روسیه را محاصره نموده و آن را از درامد زیاد محروم نمایند، در عین حال این دولت‌ها علاقمند عرضۀ بیش‌تر نفت در بازارهای جهانی می‌باشند تا درامد روسیه از این ناحیه کاهش یابد؛ اما تصمیم اخیر سازمان "اوپک پلس" از عرضۀ مذکور می‌کاهد که در نهایت منجر به کاهش عرضه و افزایش قیمت‌ و سر انجام بهره‌برداری مالی روسیه خواهد شد؛ چیزی‌که دولت‌های مذکور نمی‌خواهند. درست است که امریکا برای قطع روابط اروپا با روسیه اهداف درازمدتی دارد، یعنی می‌خواهد رشته‌های واردات انرژی از روسیه به اروپا را قطع نماید؛ اما به مخمسه قرار دادن مسکو از نظر مالی نیز یکی از اهداف بزرگ امریکا به شمار می‌رود. اینجاست که قرار گرفتن عربستان سعودی در برابر این هدف امریکا تعجب‌برانگیز می‌شود.

2. در خصوص اهداف فوق‌الذکر امریکا و اروپا باید گفت که این دولت‌ها با جدیت تمام سعی دارند برای قیمت نفت روسیه سقف مشخصی تعیین و هم‌چنین برای گاز آن اعمال نمایند. به دلیل این‌که دولت‌های مذکور متوجه شده اند پس از آن‌که درامدهای روسیه از منابع انرژی آن در بازارهای اروپا به دلیل تحریم‌ها کاهش یافت، اینک توانسته برای نفت خود بازارهای جدیدی در هند، چین و کشورهای دیگری در آسیا پیدا نماید. هرچند روسیه نفت‌اش را برای کشورهای مذکور با بهای اندک می‌فروشد؛ اما بالا بودن بهای جهانی نفت در پی تحریم‌های اعمال شده بالای روسیه، به این کشور فرصت داده تا این تفاوت در قیمت را جبران نماید؛ به این معنی که درامد روسیه از درک نفت در مقایسه با دورۀ پیش از جنگ اوکراین تغییر نکرده و دلیل آن بالا بودن بهای جهانی نفت است. با توجه به این مسئله، مفکورۀ تعیین سقفی برای بهای نفت روسیه به هدف محاصره نمودن درامد مسکو از نفت مطرح گردید و در عین حال، عرضۀ نفت در بازارهای جهانی کافی باشد و به این ترتیب؛ بهای نفت از نظر این دولت‌ها معقول باقی بماند. البته اعمال سقف مشخصی برای بهای نفت روسیه هنوز زیر بررسی است و دولت‌های اروپائی و امریکا جرأت نکرده اند؛ با توجه به پیامدهای این اقدام برای بهای جهانی نفت عملاً دست به کار شوند؛ زیرا ممکن است روسیه صدور نفت‌اش را به کشورهایی‌که قصد تعیین سقفی برای بهای نفت آن دارند، کاملاً قطع نماید.

سوم) انتخابات کانگرس امریکا:

1. انتخابات نیمه دوره‌ای کانگرس امریکا به تاریخ 8 نومبر 2022م بر گزار می‎شود و حزب جمهوری‌خواهان، یعنی حزب دونالدترامپ، رئیس‌جمهور سابق امریکا امیدوار است در این انتخابات برنده شده و هردو مجلس کانگرس؛ پارلمان و سنا را در دست گیرد. این انتخابات از آن جهت اهمیت دارد که نتائج آن بالای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2024م تأثیرگزار خواهد بود؛ انتخاباتی‌که حزب جمهوری‌خواه برای برگشتن به قدرت روی آن حساب باز نموده و برنامه‌ریزی دارد. در شرایط کنونی -که امریکا به شدت از دوپارچه شدن رنج می‌برد- تصمیم سازمان "اوپک پلس" مبنی برکاهش تولید، ابعاد عمیق داشته و به انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا مرتبط می‌باشد؛ یک طرف حزب دموکرات و شرکت‌های تکنالوژی که از آن حمایت می‌کنند و طرف دیگر حزب جمهوری‌خواه با حمایت شرکت‌های نفت. اینجاست که تصمیم عربستان سعودی مبنی بر همراهی با سازمان اوپک پلس در کاهش تولید نفت، حساسیت برانگیز می‌شود.

2. دلیل اصلی حساسیت مذکور، مرحله بسیار سرنوشت‌سازی است که امریکا در آن قرار دارد، یعنی یک ماه پیش از انتخابات کانگرس: «ائتلاف کشورهای تولیدکنندۀ نفت "اوپک+" به تاریخ 5 اوکتوبر سال جاری اعلان نمودند که تولید نفت‌شان را از ماه نومبر تا دوملیون بشکه در روز کاهش خواهند داد. این اعلان منجر به افزایش بهای نفت تا حدود 10% گردید، در حالی‌که یک هفته قبل از آن تا حدودی کاهش داشت.» (منبع: اناضول 12 اوکتوبر 2022م) این نتیجۀ قطعی تصمیم "اوپک پلس"، یعنی بالارفتن بهای نفت، دقیقاً همان چیزی است که سعودی در حمایت‌ از تصمیم اوپک پلس دنبال آن می‌باشد. به دلیل این‌که قیمت مواد سوخت در امریکا برای رأی‌دهندۀ امریکائی حساس بوده و بالارفتن آن، دیدگاه رأی‌دهنده را تغییر داده، او را از بایدن و حزب دموکرات‌اش دور کرده و تشویق خواهد نمود که به کاندیدان حزب جمهوری‌خواه رأی دهد. از جمله نشانه‌های ثبوت این ادعا، اینست که امریکا با سعودی و دولت‌های خلیج در تماس شده و از آنان خواسته تا تصمیم "اوپک پلس" را یک ماه به تعویق اندازند؛ یعنی تا پس از انتخابات نیمه دوره‌ای پارلمان امریکا، «روزنامۀ وول استریت ژورنال گفته که عربستان سعودی درخواست‌های مسؤولین امریکایی مبنی بر تعویق انداختن تصمیم کاهش تولید نفت در چهارچوب گروه "اوپک پلس" را رد نموده است. روزنامۀ مذکور به نقل از منابعی‌که در جریان گفتگوها بوده اند، می‌گوید که مسئولین امریکائی چند روز قبل از نهائی شدن تصمیم مذکور در پنجم اوکتوبر با همتایان شان در عربستان سعودی و سایر دولت‌های تولید کنندۀ نفت خلیج در تماس شده و از آنان خواسته بودند تصمیم شان را یک ماه دیگر به تعویق بیندازند؛ اما آنان این درخواست را رد کردند. برخی افراد -که در جریان این امور قرار دارند- گفته اند که شماری از مسئولین دولت امریکا جهت وادار نمودن سعودی برای به تعویق انداختن تصمیم‌اش یک سلسله اعمال فشارهای سختی را راه‌اندازی نموده اند. به گفتۀ روزنامۀ مذکور، مسئولین قصر سفید چندین بار با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در تماس شدند و جانیت یلین وزیر خزانه‌داری امریکا با وزیر مالی سعودی تماس گرفته است.» (منبع: الحرة 11 اوکتوبر 2022م) به این ترتیب، روشن می‌شود که تصمیم کاهش تولید نفت پیش از انتخابات، برای حزب دموکرات و ادارۀ حکومت بایدن به شدت حساسیت‌برانگیز است و این اداره سعی نمود آن را به تعویق اندازد، اما موفق نشد.

3. با توجه به موارد فوق، روشن می‌شود که هدف سعودی از حمایت قاطع‌اش از تصمیم "اوپک پلس" در کاهش تولید نفت به میزان بسیار زیاد (2 ملیون بشکه در روز)، این نیست که به درامد روسیه‌ کمک نماید؛ روسیه‌ای‌که غرب با آن سر دشمنی دارد! و نیز هدف سعودی این نیست که بحران انرژی را در اروپا عمیق‌تر نماید؛ زیرا سعودی ناتوان‌تر از آن است که بتواند در برابر اروپا قرار گیرد؛ مگر این‌که بادارانش در واشنگتن از آن بخواهند. هم‌چنین روشن می‌شود که عربستان سعودی همراه با بادارانش در امریکا قصد دارند شانس حزب جمهوری‌خواه؛ حزبی را ‌که ترامپ عضو آن می‌باشد، در انتخابات بالا ببرد. این اوضاع نشان می‌دهد که زندگی سیاسی در امریکا تا چه حد در معرض دو پارچه شدن قرار دارد؛ در حدی‌که یک حزب برای ضربه زدن به منافع حزب دیگر با طرف‌های خارجی همکار می‌شود، حتی اگر حزب رقیب حکومت را در دست داشته باشد!

4. ادارۀ حکومت بایدن علیه عربستان سعودی و تصمیم آن سخت ابراز خشم و انزجار نمود. «بایدن در گفتگویی با شبکۀ "سی ان ان" در شام سه شنبه گفت: کاری را که "سعودی‌ها" در همرای با روسیه انجام دادند، عواقبی خواهد داشت. بایدن اشاره نمود که: وقت آن رسیده که واشنگتن در خصوص روابط‌اش با عربستان سعودی تجدید نظر نماید.» (منبع: اناضول 12 اوکتوبر 2022م) هم‌چنین: «کارین جان بیبر سخن‌گوی قصر سفید گفت که رئیس‌جمهور بایدن از همان شروع کار اداره‌اش به صراحت می‌گفت که لازم است با سعودی روابط متفاوت داشته باشیم. سخنگوی مذکور افزود که واشنگتن روابط با سعودی را بررسی نموده و تحولات را در جریان هفته‌های آینده با مشورۀ پارلمان دنبال خواهد نمود. وی هم‌چنین افزود: تصمیم "اوپک پلس" نشان می‌دهد که سعودی در خصوص سیاست‌های مربوط به انرژی با روسیه هم‌پیمان شده است.» (منبع: الجزیره نت 12 اوکتوبر 2022م)

چهارم) این‌که پیش‌بینی‌ها در این خصوص چیست؟ باید گفت:

1. شکی نیست که کاهش تولید توسط سازمان "اوپک پلس" به مقدار دو ملیون بشکه در روز، تصمیمی است که به هدف زیر فشار قرار دادن شدید عرضۀ نفت اتخاذ گردیده. ادارۀ حکومت بایدن حتی پیش از این تصمیم، مصمم بود که برای شش ماه یک ملیون بشکه از ذخیرۀ اضطراری امریکا را پس گیرد تا با افزایش بهای مواد سوخت در ایالات متحده مقابله نماید و به این ترتیب، ادارۀ بایدن در انتخابات پارلمانی متضرر نشود و نیز در برابر روسیه قرار گرفته باشد. «جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا از راه‌اندازی فعالیت‌های بی سابقه‌ای در خصوص ذخایر نفت امریکا و روی دست گرفتن اقداماتی برای مجازات شرکت‌های نفت به دلیل عدم افزایش تولید اجاره‌های به کارگرفته نشده در مناطق فدرالی خبر داد. قصر سفید در این خصوص گفته: رئیس‌جمهور پس از مشوره با هم‌پیمانان و شرکاء، بزرگ‌ترین روند به کارگیری ذخایر نفت در طول تاریخ را اعلان خواهد نمود؛ طوری‌که در شش ماه پیش‌رو، روزانه به گونۀ متوسط یک ملیون بشکه اضافه به بازار عرضه خواهد شد.» (منبع: سی ان ان عربی 31 مارچ 2022م)

2. به این ترتیب واضح می‌شود که رئیس‌جمهور امریکا چگونه سعی دارد پیش از انتخابات پارلمانی بازار مواد سوخت داخلی را آرام نماید؛ در حالی‌که سعودی درخواست‌های بایدن برای افزایش تولید را نمی‌پذیرد و سرانجام که یک ماه به انتخابات پارلمانی مانده، اقدام به حمایت از تصمیم "اوپک پلس" مبنی بر کاهش شدید تولید نفت می‌نماید؛ بلکه عربستان سعودی حتی از این هم پا فراتر گذاشته و میزان نفت وارداتی‌اش از روسیه را دو برابر نموده است. اظهارات "ریفینیتیف ایکون" نشان می‌دهد که: «عربستان سعودی 647 هزار تن نفت از روسیه وارد نموده که معادل 48 هزار بشکه در هر روز می‌شود. سعودی این نفت را در جریان ماه‌های اپریل تا جون و از طریق بندرهای روسیه و استونیا تسلیم شده است. این مقدار نفت دو برابر مقداری است که سعودی در همین مدت در سال 2021م از روسیه وارد نموده بود.» (منبع: الحره 15 جولای 2022م) این خود دلیلی است بر دسیسه‌ای بزرگی که سعودی در توافق با شرکت‌های نفت امریکا و حزب جمهوری‌خواه امریکا برای مختل نمودن سیاست بایدن برعلیه روسیه و در برابر بهای جهانی نفت راه‌اندازی نموده است.

اگر تماس‌های شماری از ارکان ادارۀ حکومت پیشین ترامپ مانند جارید کوشنر با سعودی را به موارد فوق علاوه نماییم، به خوبی روشن خواهد شد که عربستان سعودی سیاست‌های نفتی خود را با حزب جمهوری‌خواه امریکا، به ویژه تیم ترامپ رئیس‌جمهوری پیشین و شرکت‌های نفتی امریکایی وابسته به حزب جمهوری‌خواه هماهنگ می‌نماید، مخصوصاً با توجه به این‌که شرکت‌های مذکور دست باز و بلندی در نفت سعودی دارند.

3. شکی نیست که این سیاست‌هایی را که سعودی در قبال امریکا پیش گرفته در روزهای آینده آن را در معرض فشارهایی از جانب ادارۀ ترامپ قرار خواهد داد؛ چنان‌چه ادارۀ بایدن پیش از این اعلان نموده بود که پس از تصمیم "اوپک پلس" مبنی بر کاهش شدید تولید نفت، در پی تجدید نظر در روابط خود با سعودی می‌باشد. حتی برخی از مسئولین ادارۀ بایدن ادعا می‌کنند که سعودی با روسیه در ارتباط می‌باشد: «بایدن رئیس‌جمهور امریکا تأکید نمود که تصمیم سعودی برای کاهش تولید نفت در چهارچوب اوپک پلس "بی پیامد" نخواهد بود. وی تأکید نمود که زمان "تجدید نظر" در روابط با سعودی فرا رسیده. از جانب دیگر، جون کربی سخن‌گوی شورای امنیت ملی امریکا نیز تأکید نمود که رئیس‌جمهور دستور "ارزیابی مجدد" روابط میان ایالات متحده و سعودی را داده.» (منبع: الحرة 12 اوکتوبر 2022) هم‌چنین بوب مینیندیز یکی از سناتورهای متنفذ دموکرات به شدت از رئیس کمیتۀ روابط خارجی سنای سعودی انتقاد نموده و ادعا نمود که «ریاض در جنگ وحشیانۀ روسیه علیه اوکراین به گونۀ فعال از روسیه حمایت می‌کند. وی که در تلویزیون CNN صحبت می‌نمود گفت: بگذارید در این خصوص کاملاً روشن و واضح صحبت کنیم. پوتین و حکومت شاهی عربستان سعودی در ایالات متحده قرار دارند. وی تأکید نمود که: سعودی هم‌پیمان قابل اعتمادی نیست.» (منبع: الحرة 12 اوکتوبر 2022م) شکی نیست که سعودی به خاطر منافع روسیه اقدام به این کارها نمی‌کند؛ چنان‌چه در سال 2020م و در جریان حکومت ترامپ برای وادار نمودن روسیه به کاهش تولید نفت، منافع روسیه را زیر فشار قرار داد، چنان‌چه در پاسخ به پرسش مان زیر عنوان "بحران نفت و پیامدهای آن" که به تاریخ 29 اپریل 2020م منتشر نمودیم، به این موضوع پرداختیم. بنابر این نباید حتی تصور نمود که سعودی برای کمک به روسیه علیه امریکا قرار گرفته، بلکه مطمئن باید بود که حکام سعودی مزدوران سروپا قرص امریکا می‌باشند.

پنجم: اینست واقعیت سیاست نفتی سعودی در حال حاضر، سیاستی‌که به وضوح با تمایلات ادارۀ حکومت بایدن در تناقض قرار دارد؛ اما هم‌خوان و هم‌نوا با تمایلات حزب جمهوری‌خواه امریکا و شرکت‌های نفتی امریکاست که از این حزب حمایت می‌کنند؛ شرکت‌هایی‌که از یک طرف می‌خواهند با افزایش بهای نفت سود بیش‌تری بدست آورند و از طرف دیگر و مهم‌تر، قصد دارند طرف‌داران دیموکرات بایدن را در انتخابات نیمه‌دوره‌ای پیش‌روی کانگرس از صحنه دور نمایند، به امید این‌که حزب جمهوری‌خواه بتواند هردو اتاق کانگرس را در اختیار بگیرند و به این ترتیب، راه‌شان برای برگشتن به پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2024م هموار گردد.

اگر سعودی و برخی از دولت‌نماهای نفتی خلیج اراده می‌کردند که بازارهای نفت، اعم از بازاریابی و قیمت نفت را به نفع خود و منافع مردم خود جهت دهند، قطعاً توان و امکانات آن را داشتند، اما چنین فکری حتی در تصور این حکام مزدور نمی‌گذرد؛ زیرا مزدوری و تن دادن برای بیگانه‌گان با خون آنان عجین گشته؛ درست همان‌طور که دشمنی با اسلام و اهل اسلام نیز با خون آنان عجین شده است. پس هرگز نفت مسلمانان به عنوان سلاحی کشنده از اختیار دشمنان اسلام بیرون و در دست خود مسلمانان قرار نخواهد گرفت، مگر توسط دولت خلافتی‌که به خواست الله متعال به زودی برپا خواهد شد.

﴿ویومئذ یفرح المؤمنون (4) بنصر الله ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم

ترجمه: و در آن روز مؤمنان شادمان می‌شوند؛ به نصرت الله، اللهی‌که هرکی را بخواهد نصرت می‌دهد و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است.

ادامه مطلب...

اطفال افغانستان و منافقت غرب

پس از ختم اشغال آمریکا در افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان، فشارهای غرب علی‌الرغم برخی دیگر از تصمیماتش علیه طالبان افزایش یافته است؛ آن‌هم پس از آن‌که طالبان تصمیماتی را در رابطه به تحمیل حجاب بالای زنان و تفکیک طبقاتی میان زن و مرد اتخاذ کردند که در تناقض با تمدن و سبک زندگی غربی قرار دارد.

 رسانه‌های غربی گردبادی از گزارشات و اخبار را ایجاد کرده‌اند که در آن اسلام سیاسی، اساساً طالبان را به عنوان آفت/بلای معرفی می‌کند که با آن می‌توانند غرب را از اسلام بترسانند.

سازمان ملل و سازمان‌های وابسته به آن، در باره اطفال افغانستان نگران هستند و در مورد آن‌ها نسبت به طالبان در هراس اند! در یک تصویر تکراری، غرب لطف و مهربانی‌اش را نسبت به رنج اطفال افغان برای ما نشان می‌دهد که گویا اطفال افغان از تحصیل محروم اند، از تبعیض جنسیتی رنج می‌برند و مجبور به کار کردن می‌شوند، و این‌که اگر از یکی آن‌ها بپرسید چه آرزویی در سر دارند، آن‌ها نمی‌دانند. در گزارشی‌که توسط سازمان حمایت از اطفال"Save the Children" تهیه و توسط ABC News  نشر گردید، اعلام کرده که یک تحقیق بالای 1400 طفل و 1400  مراقبت کنندگان اطفال صورت گرفته، نشان می‌دهد که فیصدی خانواده‌هایی‌که می‌گفتند فرزند کارگر دارند، از ماه دسامبر تا ژوئن از 18درصد به 22درصد افزایش یافته است. این گزارش می‌افزاید: «این نشان می‌دهد که بیش از یک میلیون طفل در سراسر کشور مشغول بکار هستند.»

این گزارشات رسانه‌ای فاقد تخصصی بودن و دقت در کار هستند؛ چون مبتنی بر توهم  و تصورات از قبل تعین شده تحریر شده و 40 میلیون تن را از احصایه‌ای که بالای 1400 طفل انجام شده، مورد قضاوت قرار داده است. سپس گزارش حاکی از وجود یک میلیون طفل کارگر زمانی منحیث خبر تأیید می‌شود که ذهن غربی آن را به میل خود بسازد و از آن برای متقاعد کردن مردم به آن‌چه فکر می‌کند، استفاده نماید.

همدردی غرب سرشار از غم و اندوه اطفال افغانستان است؛ اطفالی‌که در زمستان و تابستان برای تأمین غذای خانواده‌های شان کار شاقه می‌کنند؛ اما غرب این را به یاد نمی‌آورد که منابع این سرزمین را به تاراج می‌برد تا خودش در رفاه زندگی کند! غرب برای طفل افغانی‌که برای زنده ماندن کار می‌کند و دختری‌که محجبه است، می‌گرید؛ اما از این‌که سالیان متمادی این سرزمین را تحت اشغال داشت، هزاران طفل را به قتل رساند و طعم فجایع را به این سرزمین چشاند، چشم‌پوشی می‌کند! غرب از اطفال یمن و آفریقا، که ثروت و منابع شان را کشورهای غربی به تاراج بردند، چشم‌پوشی می‌کند؛ اطفالی‌که همین‌طور رها شده اند تا از گرسنگی بمیرند! غرب از اطفال سوریه و فلسطین، که توسط یهودیان و روس‌ها به قتل می‌رسند، چشم‌پوشی می‌کند؛ اما فقط برای اطفال اوکراین نگران است! شاید بخاطر این باشد که آن‌ها برخلاف اطفال افغانستان و مسلمانان آسیای‌میانه جلد سفید و چشمان آبی دارند!

تلاش غرب برای تحریف تصویر اسلام با به چالش کشاندن قابلیت طالبان در اداره امور کشور، یک تلاش بدخواهانه و ناموفق خواهد بود. ان شاءالله! چون اسلام قانون عادلانه الله سبحانه و تعالی است که باطل بر آن تأثیر نمی‌گذارد! اسلام توسط طالبان نمایندگی نمی‌شود؛ بلکه این طالبان است که توسط اسلام شناخته شده و مورد قضاوت قرار می‌گیرند!

اسلام با نظام‌های اقتصادی خود و سیاست رسیدگی به امور امت می‌تواند به زندگی مرفه و کافی دست یابد و حق کامل خوراک، پوشاک و مسکن را برای هر فردی بدهد؛ اما این امر زمانی صورت می‌گیرد که اسلام به شکل درست و کامل تطبیق شود و آن‌هم در داخل یک نظامی‌که پاشیده و پارچه‌پارچه نبوده و یا این‌که بخواهد به تدریج اسلام را تطبیق کند و بدون این‌که به سوی کدام قدرتی رجوع کند، به جز از قدرت الله سبحانه و تعالی که یگانه و شکست‌ناپذیر است! به زودی شاهد این امر خواهیم بود! ان شاءالله! و این چیزی‌ست که غرب به خوبی آن‌را می ‌داند و سعی دارد تا برای جلوگیری و دفع آن از مردم به سیاست توطئه پناه ببرد؛ اما الله سبحانه و تعالی وعده داده و ما به بازگشت با شکوه آن ایمان داریم که در آن امت ما سر بلند خواهد بود، فرزندان ما آینده روشنی خواهند داشت و دشمن ما آن‌چه را که شایستۀ آن است، ان شاءالله خواهد دید!

﴿أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ﴾ [طور: 42]

ترجمه: یا قصد توطئه (علیه پیامبر) را دارند، سپس این کافران هستند که قربانی مکرهای خویش می‌شوند.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

بزرگ‌ترین دموکراسی جهان برای آزادی بخشیدن به زنان مسلمان، آنان را سرکوب می‌کند!

خبر:

حکومت کارناتاکا به‌تاریخ ۲۲ فبروری ۲۰۲۲م بر پوشیدن حجاب محدودیت وضع کرد. این محدودیت که از قبل نیز وجود داشت؛ درحالی توسط محکمه/دادگاه عالی هند تأیید شد که تحلیل‌گران به عواقب اجتماعی گسترده‌ی آن، به‌خصوص روی شاگردان/دانش‌آموزان پی‌بردند. اتحادیۀ آزادی‌های مدنی مردم (PUCL) طی تحقیقی گزارش داده‌است: «از آن‌جایی‌که محدودیت پوشیدن حجاب منجر شده‌است شاگردان به جستجوی نهادهای اسلامی بپردازند و روابط‌شان را با شاگردان سایر جوامع محدود کنند، این امکان نیز وجود دارد که قانون مذکور به محرومیت آموزشی نیز بینجامد.»

تبصره:

تحقیقات اخیر بیان‌گر تأثیرات روانی ناشی از این قانون بر زنان جوان مسلمان است. این محدودیت باعث حس عمیق تفرق و افسرده‌گی جوانانی شده‌است که تحت تأثیر این قوانین تبعیض‌آمیز قرار گرفته اند.

بدبختی این خواهران چیزی جز زندگی تحت کنترول قدرتی نیست که هیچ اعتنایی برای‌شان ندارد و از نظریات آزادی‌خواهانۀ عده‌ای از زنان مجهول‌الهویت به‌منظور بهانه‌جویی حقوق انسانی‌شان استفاده می‌کند.

محکمه/دادگاه عالی کارناتاکا بیان کرده‌‌است که: «پوشش حجاب از الزامات دینی عقیدۀ اسلامی به‌شمار نمی‌رود و این قانون در آزادی‌های مذهبی مادۀ ۲۵ قانون اساسی هند شامل نیست.»

در اوایل این ماه، حین یک صحبت در محکمه/دادگاه عالی به‌منظور به‌چالش کشیدن محدودیت حجاب، ادعای مزخرفی صورت گرفت و آن این‌که: «حق پوشش، حق لخت شدن را نیز دربر می‌گیرد.»

در گزارش (PUCL) آمده است که فرمان محکمه/دادگاه عالی حق پوشیدن حجاب توسط زنان را به‌طور اختیاری نقض کرده‌است.

احکام ستمگرانه‌ای که طرز پوشش زنان را تعیین می‌کند، روایت‌گر نفاق بی‌شماری نظم لیبرال دموکرات است که با رهایی زنان ایرانی از لباس به دنبال آن می‌باشد. با این حال، برای زنان مسلمانی‌که حجاب را انتخاب کرده‌اند، نیز از همان مجازات‌های تنبیهی استفاده می‌کنند.

دیدگاه‌های لیبرال دموکراتیک درحالی محدودیت آموزش زنان افغان را به‌منظور بدنام‌سازی قوانین شرعی محکوم می‌کند که خودشان همین کار را به‌خاطر تأمین خواسته‌های‌شان انجام می‌دهند.

بعضی زنان در هند، صرف نظر از دین‌شان، دوست دارند سر خود را بپوشند؛ چون با پوشیدن سر حس مصؤنیت کرده و یا به‌خاطر رسوم فرهنگی به این کار عادت کرده‌اند. قرار نگرفتن این زنان تحت فشار محدویت حجاب واضح می‌کند که تنها اسلام زیر بار این حملات قرار دارد. دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر قبلاً نیز خبر و تبصره‌ای را در خصوص تبعیض در محل کار زنان مسلمان در هند بیان کرده‌است که به معنی آزادی دروغین زنان تحت نظام سکولار می‌باشد. تنها راهی‌که زنان مسلمان می‌توانند توانایی‌های‌شان را در میدان عمل نمایان کنند، تحت حاکمیت خلافت است که تمام نیازهای زنان مسلمان را بدون هیچ‌گونه تبعیض فراهم می‌کند.

آموزش زنان در اسلام یک امر ارزشمند است و مخالفت با آموزش زنان مسلمان با قوانین شرعی مطابقت ندارد.

﴿يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَمَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً وَمَا يَذَّكَّرُ اِلَّا اُولُوا الاَلْبَابِ﴾ [بقره: ۲۶۹]

ترجمه: (الله سبحانه وتعالی) حکمت را به هرکس بخواهد (و شایسته بداند) می‌دهد و به هرکس حکمت داده شود خیر فراوانی داده شده‌است و جز خردمندان (این حقایق را درک نمی‌کنند و) متذکر نمی‌شوند.

نویسنده: عمرانه محمد

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: راشد مسلم

 

 

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه