جمعه, ۳۰ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

هنگامیکه قدرت اول جهان پس از خروج تحقیرآمیز خود از افغانستان به دنبال بازیابی موقعیت و اعتبار خود است، توضیحات و آمارهایی‌که افغانستان را یک کشور ضعیف، فقیر و در معرض خطر قحطی جلوه می­دهد Featured

ترجمه

برنامۀ جهانی غذا و سازمان خواربار و کشاورزی(فائو) در یک بیانیۀ مطبوعاتی مشترک گفتند که کمک­های بشردوستانه باعث جلوگیری از فاجعه در ماه­های سخت زمستان در افغانستان شد، اما گرسنگی در سراسر کشور در تمام سطوح ادامه دارد. یک تحلیل جدید نشان می­دهد که حدود 19.7 میلیون نفر که تقریباً نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل می­دهد، از گرسنگی شدید رنج می­برند.

آنتیا وب، معاون مدیر منطقه‌ای WFP برای آسیا و اقیانوسیه افزود که خشکسالی مداوم در کشور همراه با بحران اقتصادی نشان می‌دهد که گرسنگی بی‌سابقه‌ای‌که مردم را رنج می‌دهد، هم‌چنان زندگی و معیشت میلیون‌ها نفر در سراسر افغانستان را تهدید خواهد کرد. وی هم‌چنین توضیح داد که برنامۀ جهانی غذا بزرگترین عملیات غذایی بشردوستانه در جهان را ظرف چند ماه راه‌اندازی کرد که تا کنون به بیش از 16 میلیون نفر در سال 2022 رسیده است، و خاطرنشان کرد که جنگ در اوکراین هم‌چنان بر عرضه گندم، مواد غذایی و قیمت سوخت در افغانستان فشار خواهد آورد. سازمان ملل هم‌چنین تأیید کرد که در سال جاری به 1.4 میلیارد دلار بودجه برای ادامه واکنش به شرایط اضطراری، تغذیه و دوام پروژه نیاز دارد.

در تمام موارد از قحطی­یی که جان میلیون­ها نفر را در افغانستان تهدید می­کند، هشدار می­دهند و در گزارش­ها و آمارهای خود به این تعداد وحشتناک قربانیان اشاره می­کنند. افغانستان، کشوری‌که ارتش آمریکا را پس از آغاز جنگ نظامی با شعار (مبارزه با تروریسم) پس از حملات 11 سپتامبر 2001، مجبور به عقب‌نشینی و خروج از خاک خود کرد، و خسارات سنگینی به امریکا وارد نمود، باعث شد تا انتقادات فراوان عليه امريكا ایجاد شود و حتی این قضیه سیاست امریکا را به حیث قدرت اول جهان  زیر سوال برد. از سوی دیگر، تردیدهای زیادی در مورد قصد واشنگتن درآینده برای به دست آوردن مجدد رهبری خود وجود دارد. محقق امریکایی متخصص در امور امنیتی " الی لیک" در گزارشی‌که خبرگزاری بلومبرگ منتشر کرد، تایید کرد که طرح پس از خروج امریکا از افغانستان جهت حفظ توانایی خارجی برای هدف قرار دادن تروریست­ها در افغانستان است. این به این معنی که امریکا به تأیید پاکستان برای انجام پروازهای هوایی نیاز دارد.

این عادت امریکاست که مشکلات و بحران­ها را ایجاد کرده و سپس از سازمان­های خود برای برجسته کردن تلاش خود در حل این مشکلات و بحران­ها استفاده می­کند! چگونه می­تواند دوباره با کشوری برخورد کند که با آن جنگ طاقت‌فرسایی را سپری نموده، در حالی­که  نتیجه­اش برای او جز ناامیدی، شکست، عقب‌نشینی و زیر سوال رفتن سیاست­هایش نبوده، آیا این همه بی حرمتی را فقط بخاطر تغییر اسالیب در سیاست هایش تحمل می­کند؟! در حالی­که شرط امریکا این است که رهبری و قیادت خود را به جهانیان ثابت کند و قدرت خود را به نمایش بگذارد، قضیۀ افغانستان پر هزینه ترین قضیه برایش تمام شد. امریکا میلیاردها دلار را برای تسلیحات، پشتیبانی لوجستیکی و اطلاعاتی خرج کرد تا موقعیت خود را حفظ کند و اقتدار و سیاست خود را تحمیل کند.

بمب‌گذاری‌های اخیر که ده‌ها قربانی در افغانستان گرفت، گواه ازسرگیری فعالیت‌های اطلاعاتی پیچیده این کشور است که آن را به طالبان نسبت داده تا حضور داعش را تقویت کند، شبکه‌های اطلاعاتی امریکایی، غربی و منطقه‌ای بتوانند به کار خود ادامه دهند و از طریق آنها بتواند در امور افغانستان مداخلۀ داشته باشد. علاوه بر آن، حمایت اخیر امریکا از اوکراین در جنگ با روسیه در ازای الحاق آن به ناتو، بهترین شاهد است که امریکا به فجایع و قحطی‌هایی‌که ناشی از سیاست‌هایش است، که می‌تواند میلیون‌ها قربانی در پی داشته باشد، اهمیتی نمی‌دهد.

ای مردم ما در افغانستان! رشادت و شهامتی‌که در جنگ با ایالات متحده نشان دادید، باعث شد سربازانش با سرهای خمیده، ناامید، ترسیده و بازنده عقب‌نشینی کنند. این کشور مغرور و کینه‌توز این شکست فجیع را هرگز فراموش نخواهدکرد. از این رو افغانستان را  یک کشور ضعیف خطاب کرده که مردم آن در حکومت طالبان از گرسنگی و ترس رنج می­برند. برای دولتی‌که سرمایه‌داری بر آن حکومت می­کند و مبتنی بر تأمین منافع شخصی و نادیده گرفتن ارزش­های انسانی و اخلاقی است، عجیب نیست که متکبرانه عمل نموده و منافع خود را با ضرر دیگران تأمین کند. برای این کشور عجیب نیست که برای حفظ وجهه و جایگاه بین المللی خود، مبالغ هنگفتی را برای دامن زدن به جنگ­ها و فقیر ساختن مردم و گرسنگی دادن آن‌ها صرف کند.

ای مردم ما در افغانستان! آنچه شما از کمبود غذا، فقر، گرسنگی و ترس تجربه می‌کنید، محدود به شما نیست، زیرا اکثر سرزمین‌های اسلامی و جهان تحت این نظام سرمایه‌داری حریص زندگی می‌کنند، فقط تعداد انگشت‌شماری اند که از آن لذت می‌ببرند. در حالی‌که اکثریت جهان از مال دنیا بی‌بهره بوده و حتی در سختی و فقر و ظلم به سر می‌برند. اگر آرزوی زندگی شرافتمندانه دارید، حاکمیت شریعت الهی را بر خود بطلبید و اولین کسانی باشید که دین الله سبحانه و تعالی را نصرت داده و اساس‌گذاران  پایه‌های خلافت اسلامی بر منهج نبوت باشید.

ای مردم ما در افغانستان! شما به زور بینی سربازان بزرگترین کشور را به خاک مالیدید و با ذلت بیرون‌شان کردید! شما در ایمان تان قوی هستید! از همین رو الله شما را بر این دشمنان پیروز گردانید. پس بگذارید انگیزه و هدف‌تان بالاتر و عالی‌تر باشد و با فرزندان مخلص امت برای زدودن آبرو و ذلت از بهترین­های امت تلاش کنید و با حزب التحریر همگام شوید؛ حزبی‌که در هیچ مکانی نه به شما دروغ گفته و نه به مردمش و همواره با نصیحت­هایش دسیسه­های دشمنانتان را برملا ساخته است.

ای مردم افغانستان! این زمان زمان بررسی است. پس دریابید که چه کسی از شما مخلص است و با او در نصرت دین خود و اعلای کلیمة الله یک جا شوید و با الله سبحانه و تعالی با این فرموده­اش عهد به بندید:

﴿منَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا [احزاب: 23]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی‌که با الله بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

تا این­که الله سبحانه وتعالی به شما در نصرت خود کمک نماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ [محمد: 7]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) الله را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را استوار می‌دارد!

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب بکر ساعد

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

حکم ادای صدقۀ فطر و کفارات مانند کفارۀ یمین و کفارۀ ظهار به اساس قیمت و پول نقدی چی می‌باشد؟ آیا قیمت صدقۀ فطر و کفارات جایز است که برای یک مسکین داده شود و یا این‌که لازم است که طبق الله سبحانه و تعالی در قرآن کریم تعیین نموده در کفارۀ یمین به ده مسکین داده شود و در کفارۀ ظهار به شصت مسکین؟ الله سبحانه و تعالی برای شما برکت دهد.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

شما در خصوص دو مسئله سوال نمودید:

اول: آیا پرداخت قیمت در صدقۀ فطر و کفارات در عوض اشیاء که در نصوص شرعی ذکر شده مانند طعام دادن و پوشانیدن و مانند آن جایز است و یا خیر؟

سوال دوم: آیا قیمت برای یک مسکین داده شود مانند که در نصوص وارد شده برای اشخاص معین از مساکین پرداخته شود، و یا  لازم است که به تعداد مساکینی‌که در نصوص تعیین شده پایبندی شده و کل قیمت برای یک مسکین داده نشده؛  بلکه برای مساکین که در نصوص تعداد شان ذکر شده پرداخت گردد؟

1-    در خصوص سوال اول باید گفت که علماء در جزئیات پرداخت قیمت اختلاف کردند یعنی بعضی علماء به این نظر اند که در احادیث وارد شده است:

-          بخاری از نافع ابن عمر رضی الله عنه تخریج نموده که گفته است:

«فَرَضَ رَسُولُ اللَّه صَدَقَةَ الْفِطْرِ صَاعاً مِنْ شَعِيرٍ أَوْ صَاعاً مِنْ تَمْرٍ عَلَى الصَّغِيرِ وَالْكَبِيرِ وَالْحُرِّ وَالْمَمْلُوكِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم صدقۀ فطر را یک صاع از جو و یا یک صاع از خرما فرض کرده خواه شخص صغیر باشد و یا کبیر، آزاد باشد و یا برده.

ترمذی نیز این حدیث را تخریج نموده با زیادت«عَلَى الذَّكَرِ وَالْأُنْثَى... قَالَ فَعَدَلَ النَّاسُ إِلَى نِصْفِ صَاعٍ مِنْ بُرٍّ» یعنی بر مرد و زن... گفته است بعدا مردم به نصف صاع از گندم عدول کردند.

-          و یا این‌که صدقه فطر به قیمت نقدی به تقدیر و اندازه و در برابر عین چیزی‌که در احادیث ذکر شده به پول نقد پرداخت شود... نظر راجح در نزد ما همان نظری است که در کتاب اموال در کتاب دولت خلافت ذکر شده؛ موضوعی‌که از جواز پرداخت قیمت خبر می‌دهد و این مسئله به دلیل آن است که به اساس دلایل ذیل پرداخت قیمت در زکات جایز است:

ا- در صفحه ۱۵۰ و ۱۵۱ کتاب فایل ورد کتاب دولت خلافت آمده است: «زکات در زروع، میوه جایز است که در بدل اخذ عین زورع و میوه از قیمت آن گرفته شود نقد باشد و یا غیر نقد و این به دلیل روایتی است که عمرو بن دینار از طاوس شده است:

«أَنَّ النَّبِيَّ  بَعَثَ مُعَاذاً إِلَى الْيَمَنِ فَكَانَ يَأْخُذُ الثِّيَابَ بِصَدَقَةِ الْحِنْطَةِ وَالشَّعِيرِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم معاذ را به سوی یمن فرستاد و او لباس را در عوض گندم و جو به عنوان زکات می‌گرفت. (این حدیث را ابو عبید روایت کرده است).

از معاذ در خصوص نفس زکات روایت شده که او کالا را در برابر زکات می‌گرفت و این در این قول اش واضح شده است:  «إيتوني بخميس أو لبيس آخذه منكم مكان الصدقة، فإنّه أهون عليكم وأنفع للمهاجرين بالمدينة» ترجمه: خمس و یا لباس‌های کار کرده خود را بدهید که آنها را در برابر زکات از شما می گیرم، زیرا این برای شما آسان‌تر و برای مهاجرین مفیدتر است.

در سنت آمده است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم و اصحاب آن روایت شده که گاهی حق در مال ثابت می‌شود؛ سپس به غیر آن رجوع می‌شود؛ به چیزی‌که برای دهنده آن نسبت به اصل مال آسان‌تر می‌باشد؛ به همین دلیل نامه‌ای رسول الله صلی الله علیه و سلم در خصوص جزیه به معاذ در یمن وجود دارد:

«أَنَّ عَلَى كُلِّ حَالِمٍ دِينَاراً أَوْ عِدْلَهُ مِنَ الْمَعَافِرِ»

ترجمه: بر هر شخص بالغ یک دینار و یا به اندازۀ آن از لباس‌های یمنی است.

 این حدیث را ابوداود روایت کرده است.

پس رسول الله صلی الله علیه و سلم کالا را در جای عین قرار داده است، یعنی گرفتن لباس در جای طلا و از همین باب است نامۀ که به اهل نجران فرستاد:

«أَنَّ عَلَيْهِمْ أَلْفَيْ حُلَّةٍ فِي كُلِّ عَامٍ، أَوْ عِدْلَهَا مِنَ الأَوَاقِيِّ»

ترجمه: بر ایشان لازم است که دو هزار جامه بدهند و یا معادل آن از ظروف پرداخت نمایند.

این حدیث را ابوعید روایت کرده است.

ابن قدامه در مغنی ذکر کرده است که عمر رضی الله عنه شتر را در عوض طلا و نقره می‌گرفت چنانچه علی رضی الله عنه سوزن، تناب، و مایعات را در جزیه در عوض طلا و نقره می‌گرفت.» ختم شد.

ب- در صفحه ۱۵۹ کتاب اموال در دولت خلافت آمده است: «از طلا به طلا زکات گرفته شود و هم‌چنان به اوراق که قایم مقام طلا قرار دارد و یا به اوارق وثیقه زکات گرفته می‌شود، هم‌چنان از نقره به نقره زکات گرفته شود و یا به اوراق که قایم مقام نقره قرار دارد و یا اوراق وثیقه زکات گرفته می‌شود، چنانچه جایز است که از طلا به نقره زکات گرفته و به اوراق که در یک جامعه الزام شده و از نقره به نقره زکات گرفته شود و هم‌چنان به اوراق الزامی؛ زیرا تمامی این پول‌ها قیمت گفته می‌شود، پس بعضی در عوض بعض دیگر جایز است و جایز است که بعض این پول‌ها در عوض پول دیگر به عنوان زکات پرداخت گردد؛ چون هدف تحقق پیدا می‌یابد، دلایل اخذ قیمت در بدل عین مالی‌که در آن زکات واجب شده در باب زکات زورع و میوه جات ذکر و گذشته است.» ختم شد.

بناءً من ترجیح می‌دهم که پرداخت زکات فطر به قیمت نقدی و یا با اخراج عین آن مال جایز است؛ چنانچه در احادیث شریفه ذکر شده است.

ج- برای معلومات بیش‌تر باید گفت که در آن خصوص نظریات فقهاء وجود دارد که از جملۀ نظریات فقهاء به قرار ذیل است:

-          علمای احناف به این نظر اند که واجب در صدقۀ فطر نصف صاع از گندم یا آرد، تلخان، کشمش، و یا یک صاع از خرما و یا جو می‌باشد اما خصوصیت و صفت مالی‌که به عنوان صدقۀ فطر پرداخت می‌شود، این است که مال متقوم است نه این‌که او مال عین است؛ پس جایز است که از تمام این اموال متقوم قیمت آن از درهم، دینار، پول، کالای تجارتی و یا هرچیزی‌که شخص خواست پرداخته شود، اما سرخسی در صفحات ۱۰۷ و ۱۰۸ جلد ۳ کتاب المبسوط گفته است: «اگر شخص قیمت گندم را پرداخت نمود در نزد ما جایز است، زیرا معتبر حصول بر آوردن نیاز بوده و بر آوردن نیاز با پرداخت قیمت نیز حاصل می‌شود؛ چنان‌چه که این هدف با پرداخت گندم بر آورده می‌شود این مذهب حنفیه است و به این قول عمل شده و فتوای مذهب شان نیز بر این قول است که در زکات هرچیزی و در کفارات، نذر، خراج و غیره پرداخت قیمت جایز است.

-          عمر ابن عبدالعزیز به این نظر است که پرداخت قیمت نیز جایز است، از وکیع از قره روایت است که گفت: نامۀ عمر ابن عبدالعزیز در خصوص صدقۀ فطر برای ما آمد که نصف صاع از هر شخص پرداخت شود و یا قیمت نصف صاع از قیمت آن به حساب درهم پرداخته شود. و این آثار را امام ابوبکر ابن ابی شیبه در صحفه ۳۹۸ جلد ۲ تصنیف‌اش تحریر نموده است.

بناءً واجب نیست که حتما از عین اشیاء که در نصوص وارد شده زکات و صدقه فطر پرداخت شود بلکه پرداخت قیمت این اشیاء نیز جایز است چنانچه دلایل شرعی آن در فوق ذکر شد.

2-    اما نسبت به سوال دوم شما باید گفت که علماء در این خصوص نیز اختلاف کردند نظری‌که من آن‌را ترجیح می‌دهم این است که وقتی نص به عدد مشخص از مساکین ذکر شده:

﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ﴾ [مائده: 89]

ترجمه: کفارۀ آن طعام دادن به ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید و یا پوشاک آنان می‌پوشانید

 ﴿فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً﴾ [مجادله: 4]

ترجمه: پس کسی‌که توان نداشت شصت مسکین را سیر کند

پس در این صورت پایبندی به همان عدد ده و شصت که در نصوص ذکر شده لازم است خواه پرداخت عین باشد و یا قیمت آن؛ زیرا عدد در این نصوص هدف است؛ پس این یک قید لازمی است، اما در صورتی‌که نصوص پرداخت برای مساکین را بدون ذکر عدد طلب می‌نمود، پس در آن صورت جایز بود که کل آن برای یک نفر پرداخت شود؛ چون قید عدد در آن‌جا وجود نداشت و هم‌چنان جایز بود که بیش‌تر از آن پرداخت شود مانند این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ [توبه:60]

ترجمه: صدقات منحصرا برای فقیران و درماندگان و مأمورین وصول آن و جذب و برای آزاد کردن اسیران و وامداران و در راه الله (سبحانه و تعالی) و فرزندان سبیل است فریضه‌ای است از جانب الله (سبحانه و تعالی) و یقینا که او (سبحانه و تعالی) دانای با حکمت است.

پس برای زکات دهنده جایز است که زکات‌اش را برای یک مسکین پرداخت کند و هم‌چنان جایز است که برای مساکین زیادی تقسیم کند؛ زیرا در آیه عدد معین وارد نشده، بلکه لفظ مساکین بدون ذکر عدد ذکر شده است؛ اما در این آیه این مسئله در نظر گرفته می‌شود که پرداخت زکات برای این مردم به دلیل وصف مسکنت شان است؛ پس حد نهایی برای پرداخت زکات خواه یک نفر باشد و یا بیش‌تر به اندازۀ است که آن‌ها را از زکات گرفتن غنی بگرداند؛ یعنی غیر مستحق شده و از وصف مسکنت بیرون شوند و پرداخت بیش‌تر از این حد برای شان جایز نبوده و طبیعی است که این مقدار نسبت به اشخاص و حالات متفاوت است، این چیزی است که من آن‌را ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

خطاب به معترضین در یمن؛ تنها ارتش مسلمانان می‌تواند فلسطین را آزاد سازد!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان برای یادبود از روز بین‌المللی قدس در پایتخت یمن، "صنعا" و چندین ولایات که تحت کنترول هوثی‌ها است، تظاهرات صورت گرفت. سخنرانی‌هایی‌که در جریان این اعتراضات صورت گرفت، نشان داد که موقف مردم یمن از گذشته تا حال حمایت مردم فلسطین و فرزندان امت در دفاع از شعایر و محرمات اسلام و مقاومت آن‌ها در برابر نیرو‌های اشغال‌گر صهیونست بوده است.

لذا لازم است تا به موارد ذیل اشاره نمائیم:

یکم) اشغال فلسطین توسط یهود برعلاوۀ کشتار، بی‌جا ساختن و مهاجر ساختن مسلمانان یکی از بزرگ‌ترین مصیبت‌هایی است که امت بعد از انهدام خلافت با آن مواجه شده است. در حالی‌که در اواخر خلافت عثمانی‌ها با وجود ضعف، دولت خلافت قادر بود تا به حیث دژ محکم و غیر قابل نفوذ علیه پلان‌های شوم صهیونست‌ها برای اشغال فلسطین که در عقب آن غرب کافر قرار داشت، مقابله نماید. قضیه فلسطین به طور عام در تمام سرزمین‌های اسلامی و به طور خاص در کشور‌های کفری فضا گیر شد. راه‌حل این موضوع از زمان ورود یهود در فلسطین با حمایت انگلیس و فرانسه در سال‌های 1920 م تا اکنون که در هر روزنامه و رادیو پخش می‌گردد، تنها در بطن برگذاری کنفرانس‌ها، راه پیمائی‌ها و راه حل‌های پوچ و بی‌معنی خلاصه ‌گردیده است.

دوم) حقیقت موضوع فلسطین این است که آن قضیه سرنوشت‌ساز تمام مسلمانان است و این سرزمین اسلامی توسط کفار استعمار‌‌گر غصب و اشغال گردیده است. اولین بار خلیفۀ راشد حضرت عمر رض بن خطاب آن را فتح و صلاح‌الدین ایوبی آن را آزاد ساخت. امروز فلسطین در انتظار کسی است تا آن را از کثافت یهود پاک و آزاد سازد.

سوم) وظیفه مسلمانان است تا فلسطین را دوباره جزء سرزمین‌های اسلامی سازند؛ فلهذا، باید بدانند که چگونه به شکل اساسی و درست توسط اسلام و ارتش اسلامی که پرچم جهاد را در اهتزاز در آورده و قلعه‌های یهود را به خاک یکسان نمایند، این مشکل را حل سازند. این را بدانید که فلسطین توسط شعار‌ها، کنفرانس‌ها، راه پیمائی‌ها و ایستادن در مقابل دروازه‌های مساجد برای تقاضای پول از مسلمانان، هرگز از چنگال یهود آزاد نمی‌گردد. باید کاملاً واضح باشد که قضیه فلسطین یک موضوع حیاتی مسلمانان است و باید مرجع راه‌حل آن قوانین الله سبحانه و تعالی باشد و غیر از آن هر راه حلِ دیگر باطل است. آزاد سازی آن، مسئولیت امت اسلامی مخصوصاً ارتش مسلمانان است تا توسط جهاد فی سبیل الله برای رهاسازی آن اقدام نمایند نه توسط مذاکرات بیهوده و دعوت برای عادی سازی روابط که توسط عباس و حکام مزدور در سرزمین‌های اسلامی رهبری می‌گردد.

چهارم) مفکوره چنین راه پیمائی‌ها برای یاد‌آوری مسلمانان از روز بین‌المللی قدس توسط ایران و پیروان آن آغاز شد. اما جالب این که از زمان آغاز چنین راه پیمائی‌ها تا اکنون، ما شاهد هیچ گونه حملات موشکی بالای یهود نبوده ایم! ما از اشخاص که خود را ریشه‌های مقاومت می‌نامند، در شگفتیم، زیرا آن‌ها به طور عام امت را و به طور خاص مردم فلسطین را با اعمال شان احمق ساخته و با شعار‌های بیهوده، فریب می‌دهند. در حقیقت ما خواستار عملِ هستیم که باعث سرنگونی یهود و خواری آن‌ها گردد.

پنجم) قضیه فلسطین چهره اصلی و حقیقی حکام قبلی و فعلی را کاملاً برملا ساخت. این حکام تنها با فروختن فلسطین راضی نشدند، بلکه در عادی‌سازی روابط با دولت یهود رقابت نمودند. در حقیقت کشور‌های خلیج با عادی‌سازی روابط با دولت یهود خود را در مقابل آن‌ها خوار و ذلیل ساخته اند. در واقع تمام حکام سرزمین‌های اسلامی باید توسط دولت اسلامی که باعث وحدت میان مسلمین و حفاظت اسلام توسط ارتش واحد و یک امام می‌گردد، تعویض گردد و یکی از مسؤلیت‌های اساسی دولت اسلامی وحدت سرزمین‌های می‌باشد که توسط غرب استعمار‌‌گر پارچه پارچه گردیده است. از این که برگرداندن فلسطین تحت حاکمیت اسلام واجب است؛ لذا، لازم است تا برای تأسیس دولت اسلامی تلاش صورت گیرد، زیرا آزاد سازی فلسطین تنها مسئولیت دولت اسلامی توسط ارتش واحد می‌باشد. قاعده شرعی این است "هر چیزی‌که بدون آن واجب ادا نمی‌گردد، خودش نیز واجب است". پس بالای تمام مسلمانان و حرکات اسلامی فرض است تا با سرعت و انرژی کامل برای سرنگونی حکام خائن و نصب یک خلیفه برای تمام مسلمانان کار نمایند تا احکام الله سبحانه و تعالی تطبیق و از تحقیر و ظلم یهود که الله سبحانه و تعالی آن‌ها را خوارترین و زشت‌ترین مردم دنیا خطاب نموده و از زیر نفوذ حکام خائن مسلمانان، رهائی یابیم. حزب‌التحریر از شما دعوت می‌نماید تا در چنین مبارزه و پیکار اشتراک ورزید.

ششم) قدرت‌های بین‌الملل در پشت پرده در قضایای امت به شمول قضیه فلسطین فضولانه دخالت می‌نمایند و این قضایا را بر محور منافع و نفوذ خود می‌چرخانند. اما به خواست الله سبحانه و‌تعالی در آیندۀ نزدیک تمام این دسائس و پلان‌های شوم کفار توسط خلافت راشدۀ ثانی بر منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم به خاک یکسان خواهد شد و زمان آن نزدیک و هلال ماه درخشان دولت خلافت ظاهر گردیده است. الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ٥٣﴾ [یوسف:21[

ترجمه: الله بر كار خود چيره و مسلّط است، ولي بيش‌تر مردم ( حكمت و لطف تدبيرش را) نمي‌دانند.‏

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

نظام آموزشی پاکستان ناقص و فاسد است، باعث بدبختی می‌شود و جلو پیشرفت را می‌گیرد

(ترجمه)

بدبختانه از بدو ایجاد پاکستان هرگز روی نظام معارف/آموزش این کشور کار نشده و به فساد گراییده است. این امر منجر شده‌است تا میلیون‌ها پسر و دختر از تعلیم و تربیه/آموزش و پرورش محروم شوند، حال‌آن‌که اسلام دستور به فراگیری علم داده‌است. نظام آموزشی به جا مانده از بریتانیای استعمارگر، علوم اسلامی را از علوم تجربی جدا کرده‌است تا دو نهاد جداگانه تحت نام مدارس عادی و مدارس دینی به وجود آیند. این چارچوب بدون در نظرداشت حکم اسلام در رابطه به این موضوع هنوز تطبیق می‌شود. بر خلاف تمدن غرب، چیزی به‌نام جدایی دین از زندگی در اسلام وجود ندارد. اسلام اساس تمام دیدگاه‌ها و اعمال زندگی‌مان را تشکیل می‌دهد، درحالی‌که نظام تحصیلی فعلی از یک سو یک تعداد رجال دنیایی را عرضه می‌کند که به اسلام منحیث یک ایدیولوژی جهانی نمی‌بینند،‌ و از سوی دیگر اشخاصی را تربیه می‌کند که توانایی تطبیق اسلام را در زندگی عملی‌‌شان ندارند. این انشعاب منجر به انحطاط فکری، پذیرش مفاهم غربی،‌ رشد احساسات غربی، کاهش علما، مفکرین شایسته و سیاست‌مداران مخلص شده‌است؛ به همین دلیل مردم از «خلأ رهبری» شکایت دارند.

هدف و پالیسی نظام آموزشی فعلی این است تا اسلام را از حوزۀ عملی دور نگهدارد و آن را به یک مضمون علمی تبدیل کند،‌ درحالی‌که اسلام به پیشرفت شخصیت‌های پویا، مخلص و آگاه دستور می‌دهد. اما خلافت افراد را به روش اسلامی تثقیف می‌کند تا بتوانند اسلام را در زندگی فردی و سیاسی‌شان تطبیق کنند. آن‌ها می‌دانند که هدف زندگی‌ در این دنیا عبادت و کسب رضایت الله سبحانه و تعالی است‌، نه دور کردن اسلام از زندگی سیاسی‌. این طرز دید باعث می‌شود تا فرزندان پسر و دختر امت اسلامی دین‌شان را به‌عنوان مجموعه‌یی ببینند که به مشکلات اقتصادی،‌ سیاسی، داخلی و خارجی امت راه‌حل دارد؛ به همین خاطر است که تمدن اسلامی بیشتر از یک هزاره علم‌دار هدایت بشر بود. دولت اسلامی فرزندان با استعدادی را به ارمغان آورد که در زمینه‌های گوناگون اعم از ریاضیات، طب، فقه و نجوم پیش‌گام بودند. زبان عربی، زبان رسمی خلافت، به نشانۀ مردان و زنان تحصیل‌کردۀ جهان تبدیل شده‌بود، و شهرهای تحت حاکمیت دولت خلافت به مقاصد ارزش‌مند کسب تحصیل برای اروپائیان تبدیل شده‌بود.

برعلاوه، نظام فعلی روش‌های تدریس غلطی را نشر می‌دهد که روی یادگیری مجمل طوطی‌وار تمرکز دارد، نه روی رشد فکری که افکار شخص را به احساسات‌اش به‌منظور ایجاد وضاحت ارتباط می‌دهد؛ این دلیل انحراف از تفکر عقلی است که طی قرن‌ها معیار سنجش تمدن اسلامی به‌حساب می‌آمد. به‌علاوه، کمبود سهولت‌های مناسب در مکاتب، ازجمله نبود استادان مسلکی و شایسته نیز قابل رویت است.‌ اکثر مضامین در بیشتر مکاتب به زبانی تدریس می‌شود که نه زبان قرآن و نه هم زبان مادری شاگردان است. پاکستان در میان ۱۲۰ کشور جهان از لحاظ تعلیم، مقام ۱۱۳ را از آن خود کرده‌است. ناکامی‌های حکومت در پالیسی و بودجۀ به افزایش سکتور خصوصی تحصیلات انجامیده است، حتی پوهنتون‌ها/دانشگاه‌های خصوصی نیز رایج شده‌است. بناءً بار اقتصادی والدین افزایش یافته است. با این وجود، اکثر والدین احساس می‌کنند که نیاز به استخدام استادان خصوصی دارند و این باعث چندین برابر شدن زمان، تلاش و فیس آموزش می‌شود. به‌خاطر این‌همه کاستی‌ها، اکثر شاگردان/دانش‌آموزان دوست دارند برای تحصیلات عالی خود به غرب سفر کنند. بناءً با فرار مغز‌ها از پاکستان و دیگر سرزمین‌های اسلامی، جوانان ارزشمند و با استعدادی را از دست می‌دهیم که باید مصدر خدمت به امت مسلمه قرار گیرند. آنان دلیلی برای برگشت به پاکستان ندارند چون تحصیلاتی را کسب کرده‌اند که فراتر از صنعت و زراعت موجود در این کشور می‌باشد، و دولت در ایجاد ارتباط بین تحقیقات و نیازمندی‌های صنعتی و زراعتی ناکام بوده‌است.

نظام آموزشی پاکستان ابزاری بیش نیست که مسلمانان را از عقیدۀ اسلامی و میراث اسلامی‌شان دور می‌کند و مانع احیاء اسلام و پیشرفت‌شان می‌شود.

پالیسی استعمار تطبیق طرح تحصیلی است که دربرگیرنده نصاب و هدفی می‌باشد که ارتباط مسلمانان با عقیدۀشان را با ترویج مفاهیم سکولریزم،‌ لیبرالیزم، دموکراسی،‌ نقش انسان به حیث شارع و دیگر مفاهیم مبدئی غرب تأمین می‌کند، مفاهیمی‌که اساسات‌اش توسط بریتانیا در جریان اشغال ریخته شده‌است و امروز توسط امریکا، اروپا و دیگر سازمان‌های استعماری از قبیل بانک جهانی نظارت می‌شود. بنابراین کتاب‌هایی‌که از طرف دولت، و هم‌چنان کتاب‌هایی‌که در مکاتب خصوصی تدریس می‌شود، توسط اساتید غربی تألیف و خاصتاً برای پاکستان طرح شده‌است. پلان‌شان این است تا از اسلام تنها یک تصویر دینی محض را ارایه دهند. آن‌ها می‌خواهند مفاهیم فاسد روشن‌فکران، فیلسوفان و دانش‌مندان غربی را در این سرزمین اسلامی  مستحکم کنند و علاقمندی به ادبیات و روش زندگی غربی را ترویج دهند. هدف‌شان تربیۀ شخصیت‌های سکولری است که به ایدیولوژی سرمایه‌داری و قوانین بشری رجوع کنند.

در نظام کنونی مدارس،‌ اسلام به شکل نظری تدریس می‌شود، طوری‌که هیچ ارتباطی با واقعیت زندگی برقرار نمی‌کند. نصاب تعلیمی مدارس به یک تعداد احکام معین عبادی و اخلاقی گذشته، به‌طور مثال میراث، نکاح و طلاق خلاصه می‌شود. سایر احکامی‌که به معاملات، داد و ستد اقتصادی، و‌ امورات و مسایل خارجی که به حاکمیت ارتباط دارد نادیده گرفته می‌شود.

بودجۀ دولت کفایت فراهم‌آوری منابع،‌ سهولت‌ها و اساتید ورزیده‌ و متخصص را برای تولید، تحقیق، تکنالوژی و پیشرفت نمی‌کند.

پیشرفت نظام آموزشی مطابق عقیدۀ اسلامی

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ﴾ (تحریم: ۶)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! خود و خانودۀ خویش را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌ها است نگهدارید.

دولت اسلامی مسئولیت آموزش و پرورش پسران و دختران امت را بر عهده خواهد گرفت. هدف اصلی‌اش ایجاد راهکار آموزشی است که شخصیت‌های اسلامی را با عقلیه و نفسیۀ قوی رشد دهد. بنابر‌این نصاب تعلیمی  را به نحوی توسعه می‌دهد که مهارت‌های فکری، تفکر تحلیلی و علاقه به آموختن علم به‌منظور کسب ثواب و رضایت الله سبحانه و تعالی و نیز همکاری‌های معنادار با جامعه را در شاگردان/دانش‌آموزان می‌پروراند. حزب‌التحریر در مقدمۀ قانون اساسی خود در مادۀ ۱۷۰ چنین استنباط کرده‌است: «عقیدۀ اسلامی اساس نصاب تعلیمی اسلام را تشکیل می‌دهد، بناءً معیار پذیرش معلومات را از زاویۀ تصدیق و باور به آن قرار داده‌است، نه از این زاویه که آن‌ها اطلاعات محض است.»

علوم تجربی در هر سطح تعلیمی با هدف ایجاد تحقیق، توسعۀ و فن‌آوری جدید مورد اولویت قرار می‌گیرد تا خلافت در عرصۀ نوآوری‌های صنعتی، صحی/بهداشتی، مهندسی و سایر نیازهای عملی بشر پیشتاز جهان باشد. علم و فناوری با نیازهای عملی و محرک‌اش مانند صنعت، زراعت و مراقبت‌های صحی/بهداشتی ارتباط داده خواهد شد. این همان چیزی‌ست که استفادۀ داکتران/پزشکان، دانشمندان و انجنیران/مهندسان موجود در میان امت را به بهترین وجه ممکن تضمین می‌کند. ازین‌رو، ازدواج پسران و دختران توانای امت با هدف علیای ایجاد انقلاب در عرصۀ خلاقیت و تولیدات انجام می‌شود، و خلافت را به سمت یک قدرت پیشتاز سوق می‌دهد. علوم فرهنگی نیز در سطوح ابتدایی و متوسطه بر طبق راهکارهای خاصی تدریس می‌شود که مفاهیم و قوانین اسلامی را نقض نمی‌کند. این علوم فرهنگی در عرصۀ تحصیلات عالی مانند سایر علوم مورد مطالعه قرار می‌گیرد، با این شرط که باعث انحراف از راهکار تعلیمی و هدف‌اش نشود. حزب‌التحریر در مقدمۀ قانون اساسی خود در مادۀ ۱۷۴ در مورد علوم فرهنگی چنین استنباط کرده‌است: «از آن‌جایی‌که آموختن آن‌چه موجب انحراف، گمراهی و ضعف در عقیده می‌شود به آسانی بر کودکان تأثیر می‌گذارد، بناءً تدریس این نوع دانش حتی در کم‌ترین مقدار برای سطوح آموزشی ابتدایی و متوسطه جایز نمی‌باشد.»

زمان برابری به زبان عربی و علوم اسلامی اختصاص داده خواهد شد تا اطفال‌مان در فراگیری اصول دین و پیاده‌سازی اسلام به پخته‌گی برسند. فرهنگ اسلامی در تمامی مقاطع تعلمیی تدریس خواهد شد. بااستعدادترین پسران و دختران‌مان به فقیه شدن تشویق خواهند شد تا فهم اسلام در زندگی عملی در دستان بهترین اشخاص قرار گیرد. حزب‌التحریر در مقدمۀ قانون اساسی خود در مادۀ ۱۷۳ استنباط کرده‌است این‌که: «هدف از تدریس تمام این علوم در دورۀ مکتب این است که شخصیت اسلامی شاگرد/دانش‌آموز ساخته شود، برای ورود به عرصۀ عملی زندگی آماده شوند، با ادامۀ تحصیلات عالی به شخصیت‌های متمایزی تبدیل شوند که لازمۀ ارتقای سطح علمی امت است، و برای هدایت جهان و بیرون بردن تمام مردم از ظلمت کفر به نور اسلام و از ظلم و ستم قوانین بشر به عدالت شریعت الهی آماده شوند.» در مادۀ ۱۷۵ حزب‌التحریر آمده‌است: «دلیل این ماده از عمل رسول الله صلی الله علیه و سلم است، زیرا ایشان احکام اسلام را به مردان و زنان و پیران و جوانان آموزش می‌دادند امری‌که به تدریس اسلام به تمام نسل‌ها و یادگیری موضوعات‌اش در تمام سطوح تعلیمی دلالت دارد.»

دولت خلافت سهولت‌هایی را برای مکاتب و برنامه‌های آموزشی را برای معلمان فراهم می‌آورد تا دانش نوین را رشد دهند و روش‌های تدریس عقلی و منطقی را برای سهولت در یادگیری حاصل کنند. آموزش و تعلیم از سطح ابتدایی تا عالی ارائه، و به تحقیق و پژوهش اولویت داده خواهد شد.

خلافت به‌منظور تأمین بودجۀ آموزشی مجدداً به نسل درآمدزای خود ساختار خواهد داد تا روند رشد آموزشی را طبق احکام شریعت تسریع کنند. به‌علاوه، درآمد بالایی را از مالکیت‌های عمومی مانند انرژی و شرکت‌های دولتی مانند شرکت‌های ساختمانی بزرگ و تولیدکننده‌گان ماشین‌آلات به‌دست خواهد آورد. هم‌چنین به مالیات سرسام‌آور بر عاید و فروش که موجب افول فعالیت‌های اقتصادی شده‌است پایان خواهد داد. خلافت از بازپرداخت قرضه‌ها/وام‌های سودی به استعمارگران و دیگران که یک سوم هزینه‌های پاکستان را به‌عنوان خدمات بدهی می‌بلعند خودداری می‌کند، و اگر این قیودات برای انجام تعهدات‌اش کافی نباشد، فقط از کسانی‌که می‌توانند نیازهای اولیه و برخی از تجملات خود را تأمین کنند، مالیات موقتی را بر ثروت‌شان وضع خواهد کرد. خلافت باری‌دیگر امت را همانند قرن‌ها قبل به عنوان چراغی برای علم و دانش برخواهد انگیخت. حزب‌التحریر در مقدمۀ قانون اساسی خود در مادۀ ۱۷۹ چنین استنباط کرده‌است: «هرچه برای انجام یک ماموریت و وظیفه لازم باشد خود آن نیز یک ماموریت و ظیفه است». کتاب‌خانه‌ها و آزمایش‌گاه‌ها و سایر ابزار رشد علم جزء امور امت است که امام باید آن را کنترول کند و زیرا از کوتاهی در برابر آن مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.»

حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: راشد مسلم

ادامه مطلب...

عامل اصلی بحران جهانی غذا نظام سرمایه‌داری است و راه‌حلی جز تطبیق اسلام ندارد

(ترجمه)

خبر:

آنالینا بیربوک، وزیر امور خارجه آلمان روز چهارشنبه روسیه را متهم کرد که صادرات غلات از اوکراین را به عنوان یک سلاح جنگی مسدود میکند. بیربوک در نشست وزیران امور خارجه در سازمان ملل در نیویورک گفت: "روسیه با یک سلاح وحشتناک و قدرتمند دیگر، گرسنگی و محرومیت، این جنگ را رهبری می‌کند. روسیه با بستن بنادر اوکراین و با تخریب سیلوها، خیابان‌ها و راه‌آهن‌ها، در حال راه‌اندازی یک جنگ غلات است که جرقه یک بحران جهانی غذا را برانگیخته است".

وی افزود: "مسکو این کار را در زمانی انجام می‌دهد که میلیون‌ها تن به ویژه در خاورمیانه و آفریقا به دلیل اثرات مخرب بحران آب و هوا، به دلیل همه‌گیری کووید19 و به دلیل درگیری‌های شدید در مناطق آن‌ها به خطر گرسنگی مواجه هستند".

به گفتۀ دولت آلمان، روسیه از صادرات 20 میلیون تن غلات از اوکراین به ویژه به شمال آفریقا و آسیا جلوگیری می‌کند  که بسیاری از آن‌ها در بندر اودسا مسدود شده اند.

اوکراین یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان غلات در جهان است. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد بر اهمیت عرضه غلات، مواد غذایی و کودهای اوکراینی تولید شده توسط روسیه و بلاروس به بازارهای جهانی تاکید کرد. او گفت که اوکراین و روسیه با هم نزدیک به یک سوم گندم و جو و نیمی از روغن آفتابگردان جهان را تولید می‌کنند. وی خاطرنشان ساخت که جنگ در اوکراین می‌تواند میلیون‌ها تن را به ناامنی غذایی سوق داده و باعث ایجاد بحرانی شود که سال‌ها ادامه یابد.

تبصره:

الله انسان را آفرید و برآوردن نیازهای اولیه او از قبیل غذا و نوشیدنی و مسکن را حق او قرار داد و امنیت و صحت و آموزش را از ضروریات زندگی انسان تعین نمود که این امور از ارکان اساسی زندگی انسان بشمار می‌رود؛ هیچ فردی ولو هرکس که باشد، حق ندارد از این حقوق انسان را محروم کند، زیرا زندگی او به آن امور بستگی دارد؛ حتی بیشتر از آن، فرد در جامعه باید بتواند تا حد امکان به تجملات دست یابد.

اسلام برای تحقق این امور، احکام شرعی متعددی وضع کرده است،  بنابراین دولت را موظف نموده تا اطمینان حاصل کند که هر یک از افراد رعیت حق خود را در مورد غذا، پوشاک، مسکن، امنیت، امور صحی و آموزشی به دست آورده و فرد را قادر می‌سازد تا حد امکان تجملات خود را برآورده کند و همه این‌ها به تفصیل در کتب فقهی با تمام جزئیات آمده، و شیخ تقی الدین النبهانی رحمه الله در کتاب نظام اقتصادی در اسلام خالص‌ترین و ناب‌ترین این احکام را جمع‌آوری نموده است.

وضعیت امروز جهان بر هیچ‌کس پوشیده نیست، پس از آن که مبدأ فردی سرمایه‌داری جنایتکار در تمام بخش‌های زندگی و در تمام نقاط جهان مورد توجه قرار گرفت، دنیا در آتش این مبدأ جنایتکار و ناعادلانه شروع به سوختن کرد. مبدئی‌که ارزشی جز ارزش مادی توخالیی‌که جامعه را به سمت بدبختی، فلاکت، گرسنگی و محرومیت سوق می‌دهد ندارد. در بین کشورهای جهان، تعداد بسیار کمی را می‌یابید که صاحب سرزمین و منابع خود باشند و معیشت اکثریت قریب به اتفاق مردم را کنترل کنند.

بر مردم جهان واجب است که علیه این ایدیولوژی ظالم که حتی یک قرص نانی برای آن‌ها باقی نگذاشته است قیام کنند. دولت‌های غرب و شرق در جنایت برابرند، نه آلمان از روسیه بهتر است، نه چین از امریکا و نه فرانسه بهتر از انگلیس؛ بلکه تمام آن‌ها به یک اندازه در بدی مساوی اند، و از شرایط طوری سوء استفاده می‌کنند که فقط به نفع خودشان باشد؛ دین و قبلۀ شان فقط مصلحت، منفعت و ارزش مادی میباشد نه چیز دیگری. آن‌ها لاشخورهای وحشی اند که بدون ترحم و شفقت گوشت انسان را می‌بلعند.

هم‌چنین مایه تأسف و درد است که سرزمین‌های اسلامی غذای کافی برای تغذیه مردم خود تولید نمی‌کنند و بحران جهانی غذای امروز ناشی از جنگ روسیه و اوکراین این رژیم‌های دست نشانده را رسوا کرد و نشان داد که آن‌ها از جنس دشمنان امت هستند.

ای مسلمانان در اقصی نقاط جهان! خود و جهان را با خانوادهای از جنایات سرمایه‌داری نجات دهید که به دلیل آن تعداد گرسنگان جهان به بیش از یک چهارم میلیارد نفر رسیده و تعداد آن‌ها در حال افزایش است. بیشتر از این منتظر نباشید، زیرا این حالت از حد گذشته، و ای مسلمانان! بدانید که جز شما هیچ کس بشریت را نجات نمی‌دهد! چگونه ممکن نباشد؛ درحالی‌که صاحب بزرگ‌ترین عقیده از جانب رب العالمین هستید؟!  عقیده‌ای که عقل را قناعت داده و به آن آرامش می‌بخشد و انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و بهترین‌های دنیا و پیروزیی آخرت را به او عطا می‌کند. ای مسلمانان! بدانید که این کار جز با تلاش در راه اقامۀ خلافت راشده بر منهج نبوت ممکن نیست و فقط در این صورت است که احکام پروردگار عالم به دستور حق تعالی اجرا می‌شود! پس بشتابید تا بشریت را از کفر و زیان نجات داده و انسانیت را سیر از ایمان کنید؛ همانطوری‌که ایشان را از گندم و غذا سیر می‌کنید، برای انجام آن دست به کار شوید!

نویسنده: دکتر.  محمد التمیزی

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

حزب‌التحریر بریتانیا تظاهراتی را علیه مداخله امریکا در سیاست داخلی پاکستان راه‌اندازی خواهد کرد

 

(ترجمه)

اعضای حزب التحریر-بریتانیا به روز شنبه، 7 می، ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر تظاهراتی را در مقابلکمیسیون عالی پاکستان در لندن علیه مداخله امریکا در سیاست پاکستان، راه‌اندازی می‌کند. این تظاهرات تحت عنوان؛ "آزدای، نه مداخله –مداخله امریکا در امور پاکستان و عادی‌سازی روابط با هند را توقف دهید." راه‌اندازی می‌گردد.

سخنگویان واقعیت اسفبار مداخله امریکا در امور داخلی و خارجی پاکستان را مورد بحث قرار خواهند داد؛ به گونه‌ای که آن‌ها تصمیم خواهند گرفت که چه کسی پاکستان را اداره خواهد کرد؟ پالیسی اقتصادی پاکستان چگونه خواهد بود، و این که آیا از کشمیر دفاع خواهد شد یا آن را به برنامه عادی‌سازی با هند واگذار خواهد شد؟

مسلمانان در بریتانیا صدای شان را بلند خواهند نمود که آن‌ها قطعاً مداخله امریکا و تسلیمی سرزمین مسلمانان به رژیم افراطی ملی‌گرای هند به دستور امریکا را که هرگز به مردم پاکستان خدمت نمی‌کند و نه هم می‌گذارد که پیام اسلام به سایر ملل حمل شود، هرگز نخواهند پذیرفت.  

﴿ الٓر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾ [ابراهیم:1]

ترجمه: الر (الف. لام. را) این (قرآن) کتابی‌ست که بر (ای پیامبر) نازل کردیم، تا مردم را به فرمان پروردگارشان از تاریکی‌ها (ی شرک و جهالت) به سوی روشنایی (ایمان و دانش) در آوری، به سوی راه (الله) پیروزمند ستوده.

یحیی نسبت

نمایندۀ مطبوعاتی حزب‌التحریر-بریتانیا 

ادامه مطلب...

با سقوط روپیه و انفجار تورم، سیاست‌های سرمایه‌داری دموکراتیک اقتصاد را به مراقبت‌های ویژه سوق داده است خلافت به تنهایی از طریق سیاست‌های اسلامی، اقتصاد مستقلی را ایجاد خواد کرد Featured

(ترجمه)

یک ملت مستقل هرگز نمی‌تواند زاده ساختارها، سیاست‌ها و رژیم‌های اقتصادی مبتنی به برده‌داری باشد. چه شد نتیجه هفتاد سال سیاست بردگی، دموکراتیک و سرمایه‌داری؟ هنگامی‌که قیمت بین‌المللی نفت افزایش می‌یابد، اقتصاد شروع به تزلزل، انفجار و متلاشی شدن می‌کند. زمانی‌که فدرال رزرو آمریکا نرخ بهره را بلند می‌بَرد، دلار شروع به افزایش سرسام‌آور می‌کند، در حالی‌که روپیه به شدت در حالت سقوط است. زمانی‌که یک معامله گاز ملی مایع (LNG) با نرخ بالاتری تسویه شود، اقتصاد دچار بحران می‌شود. وقتی روسیه و اوکراین وارد جنگ می‌شوند، غذا برای مردم عادی به طرز وحشتناک گران می‌شود. ما می‌پرسیم این چه نوع اقتصادی‌ست که همیشه روی هواکش است، در حالی‌که مردم از شکم خالی رنج می‌برند، در گرمای سوزان بدون برق، شب‌ها نمی‌توانند بخوابند؟ علاوه بر این، حاکمان دموکرات پاکستان همیشه آماده اجرای همان نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول هستند که در نتیجه آن پاکستان را در همان وهلۀ اول به دستگاه تنفس مصنوعی پرت کرد. در واقع، حاکمان دموکرات پاکستان نسخه‌های مخرب صندوق بین‌المللی پول را قبلاً 21 بار اجرا کرده‌اند که منجر به وابستگی کامل به غرب و فرسایش هر مفهوم از حاکمیت شده است.

یقیناً ملت آزاد هرگز از بردگی زاده نمی‌شود. اقتصاد وابسته به واردات پاکستان همیشه از بحران دلار رنج خواهد برد که برای آن صندوق بین‌المللی پول اقداماتی را جهت تحت فشار قرار دادن فعالیت‌های اقتصادی به منظور کاهش واردات و در نتیجه کاهش بحران دلار و کسری حساب جاری تجویز می‌کند. با این حال، نسخه مورد نیاز جایگزین واردات، سیاست‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت صنعتی‌سازی برای خودکفایی و متحد کردن مناطق غنی از انرژی مسلمان در یک کشور عظیم است.

خلافت به تنهایی می‌تواند نسخه مورد نیاز را ارائه دهد، در حالی‌که حاکمان دموکرات همیشه بردگی فلج کننده را برای غرب تضمین می‌کنند. پاکستان وابسته به صادرات، همیشه آمادۀ به خطر انداختن حاکمیت خود خواهد بود و حتی حفاظت از آبروی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم را برای «امتیازاتی» مانند GSP- Plus  یا «کلیت‌بخشیدن سیستم اولویت‌ها» کنار می‌گذارد. در واقع، اقتصاد یک کشور مستقل هرگز نمی‌تواند به صادرات به صلیبیون غربی وابسته باشد.

این خلافت است که به تنهایی خود با ایجاد تجارت بین‌المللی بر طلا و نقره به هژمونی دالر پایان خواهد داد. تنها خلافت است که اقتصاد را پاسخگوی نیا‌زهای محلی و تکالیف شرعی می‌کند تا خلافت با سیاست خارجی مستقل پیام اسلام را از طریق دعوت و جهاد منتشر کند. این حاکمان دموکراتیک حتی نمی‌توانند چنین بینشی را در خواب ببینند، زیرا به برده‌گی عادت کرده اند.

ای افسران مخلص ارتش پاکستان، وقت آن است که در قبال این نمایش دموکراتیک «بی‌طرف» نباشیم و یک بار برای همیشه از شر آن خلاص شویم! این شما هستید که جان خود را در پیشگاه الله سبحانه‌وتعالی وثیقه برای دفاع از مسلمین قرار داده اید و بیش از هر چیز به دنبال اطاعت از الله متعال و اوامر او هستید. همه شما در پیشگاه الله سبحان‌وتعالی حاضر خواهید شد، از تمام درجات، مدال‌ها و دارایی‌های دنیوی محروم خواهید شد، و به خاطر قدرتی‌که الله سبحانه‌وتعالی به شما عطا کرده است، حساب خواهید داد. پس بیرون بیایید و نصرت را برای برپایی مجدد خلافت بر منهج نبوت عطا کنید. حزب‌التحریر شما را با آمادگی کامل فرا می‌خواند، اکنون پاسخ دهید! الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾(انفال: 24)

ترجمه: اى كسانى‌كه ايمان آورده‏ ايد چون الله و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‌‏بخشد آنان را اجابت كنيد و بدانيد كه الله ميان آدمى و دلش حايل مى‏‌گردد و هم در نزد او محشور خواهيد شد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

ناامنی غذایی در زیر چتر نظام سرمایه­داری

ترجمه

خبر:

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل گفت: به شدت نگران خطر گرسنگی گسترده به دلیل تأثیر جنگ در اوکراین بر امنیت غذایی جهانی می­باشد. (سازمان ملل)

تبصره:

 شواهد و قرائن برای همه واضع ساخت که اعلان جنگ روسیه علیه اوکراین به تحریک امریکا بوده و این برای دستیابی به منافع بسیاری است که نه تنها روسیه را تضعیف نموده و آن را در یک جنگ طولانی مدت استهلاک می‏کند، بلکه اروپا را نیز تضعیف کرده و مجبور می‏کند زیر عبای امن امریکا بماند و به فکر رهایی از یوغ پیمان ناتو و کنترل نظامی امریکا نباشد؛ پیمانی به گفتۀ ماکرون رئیس جمهور فرانسه: بیماری‌که در بستر مرگ به سر می‌برد.

آمریکا به جنگ اوکراین دامن زده و میلیاردها دالر را برای تسلیحات، پشتیبانی لوجستیکی و اطلاعاتی خرج می‏کند و با وعده حفاظت از اوکراین و الحاق آن به ناتو پس از پیروزی در جنگ، وحشی‌گری جنگ را تشدید می‏بخشد. در این جنگ نه تنها مردم اوکراین؛ بلکه تمام کشورهای آسیب‌پذیر قربانی می‏شود. و این ابراز نگرانی از جانب گوترش به جنگ پایان نمی‌دهد و بحران‌های انسانی که میلیون‌ها نفر را از شدت گرسنگی و فقر به دلیل قطع مواد اولیه غذایی مانند گندم، جو و روغن و یا قیمت‌های بالا خواهد کشت، حل نخواهد کرد.

دیگر این‏که اتکای قدرت‏های کارتونی در سرزمین‌های مسلمان به واردات مواد غذایی، آن‌ها را در برابر این بحران‌ها آسیب‌پذیرتر می‌سازد، زیرا هر زمان که کشورهای سرمایه‌داری بخواهند اقوام و یا ملت‌ها را مطیع سیاست‌های خود کنند، از طریق وضع تحریم‏ها بر مواد اولیه طرح‌های استعماری خود را اجرا کرده و نقاط قوت این ملل را تحت کنترل خود می‏گیرند‏.

عجیب نیست کشورهای تحت حاکمیت سرمایه­داری، که بر اساس منافع شخصی ساخته شده اند، ارزش‏های انسانی و اخلاقی را نادیده بگیرند و برای تأمین منافع خود به قیمت جان دیگران با نهایت غرور، تکبر و حماقت رفتار کنند، حتی اگر آن ملت از هم‏نوعان خودشان باشد. حالت فعلی اوکراین گواه بر این مدعاست، پس اگر محراق توجه کفار یکی از سرزمین‌های اسلامی باشد، چه خواهند کرد؟! از محاصرۀ عراق دیری نمی‌گذرد که ده‏ها هزار کودک به دلیل کمبود دارو و غذا جان خود را از دست دادند و از این قبیل قضایا در تاریخ بسیار است.

زمان آن فرا رسیده که همۀ امت علیه حاکمان حقیر خود قیام کرده و این وضعیت را قبل از همه گیری گرسنگی و فقر، حتی شدیدتر از آنچه که اکنون هست تغییر دهند. این قول الله سبحانه و تعالی ما را هشدار می‏دهد:

﴿إنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ﴾ [رعد: 11]

ترجمه: الله سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!

نویسنده: م. یوسف سلامه

مترجم: محمد یاسین سادات

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب مقدسی

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

 الله سبحانه و تعالی شما را یاری رساند! در نزدم دو پرسش است: اول در خصوص نماز و دوم در خصوص ملاقات‌های فامیلی.

پرسش اول: حکم خواندن سورۀ فاتحه بر مقتدی در نماز چیست؟ آیا در صورتی‌که مقتدی امام را در حالی در یابد که او در رکوع و یا نزدیک به رکوع است، به گونه‌ای که برای مقتدی ممکن نیست تا سورۀ فاتحه را به صورت مکمل بخواند، آیا در این صورت آن رکعت تکمیل محسوب می‌شود؟

سوال دوم: در ملاقات‌های فامیلی و یا صله‌رحم در عیدها و غیره که شوهر خواهر با زن برادر ملاقات می‌کند و یا پسر کاکا با دختر کاکا و یا زن برادر با برادر ملاقات می‌کند و به همین ترتیب، سایر اقارب در حالی‌که محارم نیز حضور دارند و در یک مجلس بر طعام و غیر طعام در خانه جمع می‌شوند؛ پس در این صورت حکم شرعی چیست؟ موضوع را واضح سازید الله سبحانه و تعالی به شما برکت دهد.

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

  • در خصوص این‌که شخص امام را در حالی‌ در می‌یابد که برایش مقدور نیست تا سورۀ فاتحه را قرائت نماید، این مسئله را در کتاب احکام نماز در صفحه ۶۷ بیان نموده و به گونۀ ذیل واضح ساختیم:

«اگر مقتدی امام را در قیام دریافت و می‌ترسید که قرائت‌اش ترک می‌شود، دعای شروع نماز را ترک و قرائت را بخواند؛ زیرا قرائت فرض و به نفل مشغول نشود، اگر قسمتی از فاتحه را خواند، سپس رکوع کرد، باید مقتدی هم رکوع کرده و قرائت را ترک نماید، زیرا متابعت از امام تأکید بیشتری شده است؛ اگر مقتدی امام را در حالی‌ در یافت که امام در رکوع بود، در این صورت در حالی‌که مقتدی ایستاده است، تکبیر تحریمه را گفته سپس تکبیر گفته به رکوع برود؛ اگر مقتدی تکبیر گفت و نیت تحریمه را در آن تکبیر داشت و به همان تکبیر به رکوع رفت، آن تکبیر به عنوان تکبیر فرض جایز محسوب نشده و جایز نمی‌باشد؛ زیرا او نیت را در بین فرض و نفل خلط نموده پس در این صورت نمازش منعقد نمی‌شود و اگر مقتدی رکوع جایز و تکمیل را با امام دریافت، پس در حقیقت رکعت را در یافته است و اگر رکوع جایز را در نیافت، در حقیقت رکوع را در نیافته است و زمانی‌که رکعت را با امام در یافت پس در این صورت نماز جماعت را در یافته است؛ به دلیل آن‌چه از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«إذا جئتم إلى الصلاة ونحن سجود فاسجدوا ولا تعدوها شيئاً ومن أدرك الركعة فقد أدرك الصلاة»

ترجمه: وقتی به سوی نماز رفتید و ما در حال سجده بودیم، پس در این صورت شما نیز سجده نمائید و از آن تجاوز نکنید و کسی‌که رکعت را در یافت، در حقیقت نماز را در یافته است.

و اگر مقتدی رکعت اخیر را با امام در یافت در حقیقت همان رکعت اول نماز مقتدی است، به دلیل آنچه از حضرت علی رضی الله عنه روایت شده است که او قرموده است:

«ما أدركت فهو أول صلاتك»

ترجمه: آنچه در یافتی او اول نمازت است.

بنابر این، وقتی امام سلام داد، مقتدی ایستاده شده و باقی ماندۀ نماز‌ش را اداء نماید؛ اگر در نماز بود که قنوت داشت، با امام قنوت خوانده باز در اخیر نماز، قنوت را اعاده نماید؛ هم‌چنان برای مقتدی لازم است که از امام متابعت نموده و در هیچ عملی از امام پیش قدم نشود؛ چنان‌چه ابوهریره روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«إنما جعل الإمام ليؤتم به فلا تختلفوا عليه، فإذا كبر فكبروا، وإذا ركع فاركعوا، وإذا قال سمع الله لمن حمده فقولوا اللهم ربنا لك الحمد، وإذا سجد فاسجدوا»

ترجمه: امام تعیین شده است تا به آن اقتداء صورت گیرد، پس در خصوص امام اختلاف نکنید، وقتی امام تکبیر گفت شما نیز تکبیر بگوئید، وقتی امام رکوع کرد، شما نیز رکوع نمائید، وقتی امام سمع الله لمن حمده گفت، شما ربنا لک الحمد بگوئید و وقتی امام سجده نمود، شما نیز سجده نمائید.

اگر امام در نماز‌ش سهو کرد و سهو آن در قرائت بود، مقتدی به آن فتحه دهد؛ به دلیل آن‌چه که انس رضی الله عنه روایت نموده که گفته است:

«كان أصحاب رسول الله يلقن بعضهم بعضاً في الصلاة»

ترجمه: اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم بعضی بعض دیگر را در نماز تلقین می‌کرد.

و اگر در یاد آوردن غیر از قرائت بود، مقتدی باید آن‌را بلند بگوید تا آن‌را برای امام بشنواند و اگر امام در عمل خود سهو کرد، مقتدی تسبیح بگوید تا امام را متوجه بسازد و اگر مقتدی مفارقت امام را نیت کرد و نماز را برای خودش تمام کرد، درست است خواه اتمام نماز به دلیل عذر باشد و یا بدون عذر:

«لأن معاذاً أطال القراءة فانفرد عنه أعرابي، وذكر ذلك للنبي فلم ينكر عليه».

 ترجمه: حضرت معاذ قرائت را طولانی کرد و شخص اعرابی از آن به تنهائی جدا شد و این مسأله را برای رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت، رسول الله صلی الله علیه و سلم این عمل اعرابی را رد نکرد.»

  • اما در خصوص صله‌رحم باید گفت که در این خصوص در کتاب‌های ما صراحت دارد:

ا- در کتاب نظام اجتماعی در خصوص صله‌رحم آمده است:

«از احادیث چنین ظاهر می‌باشد که صلۀ رحم شامل هرکدام از صاحبان رحم را می‌شود، خواه رحم محرم باشد و یا غیر محرم، از عصابات باشد و یا از ذوالارحام، زیرا بر همه ایشان کلمه ارحام مصداق دارد. احادیث متعددی در خصوص صلۀ رحم آمده است؛ مثلاً رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:

«لا يَدخلُ الجنَّةَ قاطعُ رحِم»

ترجمه: قطع کنندۀ رحم داخل جنت نمی شود. (این حدیث را مسلم از طریق جبیر بن مطعم روایت نموده است).

از انس بن مالک روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«من أَحبَّ أن يُبْسَطَ له في رِزْقِهِ ويُنْسَأَ له في أَثَرِهِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ»

ترجمه: کسی‌که دوست دارد تا رزق‌اش وسیع و عمرش طولانی شود، باید صله رحم را به جای آورد(و ینسأ له اثره یعنی اجل آن به تأخیر انداخته ‌شود). (متفق علیه)

از ابوهریره روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ حَتَّى إِذا فَرَغ مِنْ خَلْقِهِ قَالَتْ الرَّحِمُ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِكَ مِنْ الْقَطِيعَةِ قَالَ نَعَمْ أَمَا تَرْضَيْنَ أَنْ أَصِلَ مَنْ وَصَلَكِ وَأَقْطَعَ مَنْ قَطَعَكِ قَالَتْ بَلَى يَا رَبِّ قَالَ فَهُوَ لَكِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  فَاقْرَءُوا إِنْ شِئْتُمْ فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ»

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) مخلوقات را آفریده، وقتی از خلقت مخلوقات فارغ شد، رحم گفت؛ این جایگاه کسی است که صله رحم را قطع می کند؟ الله (سبحانه و تعالی) فرمود بلی، و فرمود؛ آیا راضی هستی که هرکس ترا وصل کرد آن‌را برای خودم وصل کنم و هرکس آن را قطع کند آن را قطع کنم؟ گفت؛ بلی پروردگارم، سپس پروردگار گفت آن برای توست، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود اگر می‌خواهید بخوانید، اگر شما روی بگردانید در روی زمین فساد می‌کنید و رحم‌های خود را قطع می‌کنید.

این حدیث متفق علیه است و لفظ از بخاری چنین است که گفته است:

«لَيْسَ الواصِلُ بالمُكافئِ ولكنَّ الواصِلَ الذي إذا قَطَعَتْ رَحِمُهُ وَصَلَها»

ترجمه: وصل کننده به شخصی گفته نمی‌شود که هرگاه با آن صلۀ رحم شود او در برابر آن عمل مقابل بالمثل نماید، بلکه وصل کننده کسی است که صله رحم قطعت شده باشد و او آن را وصل کند.

بخاری این حدیث را عبدالله بن عمرو روایت نموده است. و تمام این احادیث دلالت به تشویق کردن صله‌رحم می‌کند و صله‌رحم دلالت بر ارزش واهمیت آن‌چیزی است که الله سبحانه و تعالی آن‌را مشروع نموده و دوستی را در بین گروه مسلمانان از طریق صله‌رحم اقارب و هم‌کاری در بین‌شان قرار داده است و هم‌چنان صله‌رحم را بر اهمیت توجه شریعت در تنظیم زن با مرد قرار داده است، هم‌چنان تنظیم نمودن آن‌چه که از این اجتماع و ارتباطات نشأت می‌کند قرار داده پس شریعت اسلامی به احکامی‌که در بخش اجتماعی در جامعه شرع نموده بهترین اجتماع برای انسان است.»

ب: در کتاب نظامی اجتماعی در خصوص حیات خاص چنین آمده است: «احکام حیات خاص در خانه برای کسانی‌ است که می‌خواهند داخل خانه شوند، فرق در این نیست که شخص اجنبی باشد و یا محرم نزدیک و یا محرم دور باشد؛ اما احکام حیات خاص در داخل خانه یک شکل آن این است که زن با دیگر زنان و یا با محارم‌اش زندگی می‌کند؛ زیرا برای زن جایز است که برای این اشخاص محل زینت اعضای خویش را آشکار سازد؛ اعضای‌که آشکار کردن آن در حیات خاص ناچاری است و غیر از زنان و غیر از محارم جایز نیست که با ایشان زندگی کند؛ زیرا برای زن جایز نیست که محل زینت‌اش را از اعضایش آشکار سازد؛ اعضای‌که زن در حیات خاصه نیاز است که غیر از روی و کف‌های دست خود آشکار سازد؛ پس حیات خاصه تنها محدود به زنان و محارم شرعی است و فرق بین زنان مسلمان و کافر نمی‌باشد؛ پس تمام شان زن است. زنی‌که آشکار کردن اعضایش نهی شده آن است که برای اجانب زینت نماید و نهی شده که این اعضای محل زینت‌اش را برای اجانب آشکار سازد؛ دلیل آشکار بر منحصر شدن حیات خاصه برای محارم این قول الله سبحانه و تعالی است:

﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ (نور:31)

ترجمه: و به زنان مومن بگو که نگاه‌های‌شان را فروکاهند و عفت خویش را حفظ نموده و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و رو سری‌های خویش را برگریبان شان بیندازند و زینت خویش را آشکار نسازند، جز برای شوهران شان، پدران شان، پدرشوهران شان، برادران شان، زنان شان، برادرزاده‌های شان، خواهرزاده‌‌های شان، زنان شان، بردگان تحت تسلط شان خواجگان تحت تبعیت که بی رغبت به زنان اند و کودکانی‌که بر شرمگاه‌های زنان آگاه نشده اند.

بردگان آزاد شده که مالکیت شان را دارند، نیز به محارم قیاس شده. هم‌چنان پیرمردانی‌که شهوت نداشته، سال‌خورده و ناتوان شدند و یا کسانی‌که خصیه ندارند و یا کسی‌که ذکرش قطع شده و یا کسانی‌که مانندشان است که دارای عقل نیستند؛ یعنی حاجت به زن ندارند؛ زیرا جایز که این اشخاص در حیات خاصه باشند غیر از این‌ها از مردان اجانب جایز نیست که در حیات خاصه باشند، هرچند که از اقارب باشند؛ زیرا برای زن جایز نیست که محل زینت خویش را از اعضایش آشکار سازد؛ اعضایی‌که عادتاً در خانه ظاهر می‌شود. پس اجتماع مردان اجانب با زنان اجانب در حیات خاصه مطلقاً حرام بوده؛ مگر در حالاتی‌که شریعت استثناء کرده باشد؛ مانند طعام خوردن و صله‌رحم به شرطی‌که با زن محرم شرعی باشد و زن تمام عورت خویش را پوشیده باشد.»

هم‌چنان ما این مسئله را در چندین جواب واضح ساختیم که از جمله جواب‌های ذکر شده این جواب است: جواب سوال ۲۸ فیبروری ۲۰۱۰م است: «وجود مردان و زنان در حیات خاصه اسلامی که رسول الله صلی الله علیه و سلم آن‌را تائید کرده جایز بوده و دلایل شرعی‌که معاملات شرعی بین مردان و زنان را تنظیم نموده موجود می‌باشد... تمام این دلایل بیان‌گر این مطلب می‌باشد و در این مورد بیش‌تر از یک جواب صادر شده امیدواریم که در این خصوص هیچ‌گونه غموض و ابهامی وجود نداشته باشد، با وجود آن من چیزی را اضافه می‌کنم تا به یاری الله سبحانه و تعالی وضاحت بیش‌تری بوده و امید است که هرگونه ابهامی‌که در این خصوص وجود داشته باشد برطرف گردد:

حیات عامه یعنی این‌که مردان و زنان در اماکن عامه که نیاز به اجازه وارد شدن در آن نیست می‌باشد و این بخش از زندگی احکام شرعی دارد که روابط مردان و زنان را تنظیم می‌کند.

اما حیات خاصه یعنی خانه‌ها، مسئله‌ی آن واضح بوده و احتیاج به وضاحت بیش‌تری ندارد؛ زیرا زندگی زنان در حیات خاصه تنها با محارم شان بوده نه با اجانب مگر این‌که نصی در حالت مشخص وارد شود، مانند صله‌رحم. پس در این بخش زندگی جایز است که زن با قریب و قومش صله‌رحم را به جا آورده اگرچه محرم نباشد، مثل این‌که پسر کاکا در روزهای عید به دختر کاکایش سلام کند، طبعاً که در این صورت نباید خلوت صورت گیرد و نباید کشف عورت شود؛ مثلاً با پدرش و یا کاکایش به دیدن آن برود و صله‌رحم را به جا آورد، اگرچه که از غیر محارم است.

اما حیات عامه: اگر نیازی باشد که شریعت اجتماع مردان و زنان را تائید نماید، در این صورت اجتماع مردان و زنان بر وجه شرعی‌اش جایز است، وجه شرعی گفتیم به خاطری‌که در این قسمت احکام شرعی وجود دارد که اجتماع مردان و زنان را به صورت ذیل تنظیم می‌کند:

  • لازم است که در بین صفوف مردان و زنان فاصله باشد، آن هم وقتی که شریعت اجتماع مردان و زنان را اجازه داده و اجتماع مردان و زنان به خاطر یک هدف باشد، مثل وجود مردان و زنان در نماز، فراگیری علم، حاضر شدن در دعوت و یا عمل دیگری از اعمال عامه مربوط به دعوت... در این حالات وجود مردان و زنان با رعایت فاصله صفوف جایز است و این حالت‌ها حیات عامه گفته می‌شود که احکام خاصی دارد، یعنی کیفیت خاص برای حضور مردان و زنان وجود دارد.
  • عدم لزوم فاصله صفوف در حیات عامه؛ وقتی‌که شریعت وجود مردان و زنان را برای یک نیاز مشروع گردانیده باشد، مثلاً وقتی با اهداف مختلف باشد، مثل وجود مردان و زنان در بازار و یا در سرک یا در باغ عمومی و در سواری سرویس‌های عمومی... و این حالت به دوقسم است:

ا- اغراض مختلف به دست نمی‌ آید، مگر به وسلیۀ اختلاط از لحاظ مکان و سخن زدن مانند خرید و فروش در بازار و در این بخش اختلاط جایز می‌باشد.

ب: اغراض مختلف بدون اختلاط به دست می‌آید، یعنی ضرورت به خلط شدن از لحاظ مکانی و سخن زدن نمی‌باشد؛ مانند سواری موترها و سرویس‌‌های عمومی و باغ‌های عمومی و رفتن در سرک‌ها ... در این حالت‌ها وجود مردان و زنان بدون اختلاط جایز بوده یعنی نیاز به خلط شدن از لحاظ مکان و سخن نبوده؛ بلکه امکان دارد که مردان و زنان از لحاظ مکانی در مجاوریت همدیگر باشند، ولی هرکدام شان برای هدف و مقصد خودش بدون این‌که با همدیگر سخن بگویند حضور داشته باشند، مانند رفتن در سرک و باغ‌های عمومی و رفتن در موترهای عمومی... طوری‌که شما می‌بینید احکام اجتماع مردان و زنان واضح بوده و در حیات خاصه و عامه تعریف شده است: پس حیات خاصه یعنی خانه و جای است که برای داخل شدن در آن نیاز به اجازه داشته و حیات عامه جای است که برای داخل شدن نیاز به اجازه نمی‌‌باشد، و از حیات عامه بخش‌های است که نیازی ایجاد فاصله در صفوف را داشته و بخش‌های است که نیازی به فاصله در صفوف را ندارد. هم‌چنان از حیات عامه بعضی بخش‌های است که خلط شدن از لحاظ مکانی و سخن زدن در آن جایز بوده و بعضی بخش‌های است که از لحاظ مکانی خلط شدن جایز بوده ولی از لحاظ سخن زدن اختلاط جایز نمی‌باشد...» ختم.

امیدوارم که در همین حد کفایت کند.» ختم.

در جواب سوال ۶ جون ۲۰۲۶م چنین آمده است: «ا- اختلاط یعنی اجتماع مردان و زنان اجنبی وقتی بدون ضرورت باشد، حرام است، ضرورتی‌که شریعت آن‌را برای اجتماع مردان و زنان تائید نماید... اما وقتی اجتماع شان به خاطری نیاز وضرورت باشد که شریعت آن‌را تائید نموده باشد جایز است، به گونه که این نیاز بدون اجتماع مردان و زنان حاصل نشود، پس در این صورت اختلاط جایز است.

ب- دلایل شرعی‌که اجتماع را به خاطری نیاز‌های‌که شریعت آن‌را تائید کرده وارد شده خواه این اجتماع در حیات خاصه باشد و یا در حیات عامه، مثلاً: در بخش حیات خاصه با اقارب دلایل شرعی وارد شده که صله‌رحم، نان خوردن و عیادت مریض را اجازه داده و در حیات عامه معالجه‌‌ای مجروحین جنگی را نیز اجازه داده است و در بازار رفتن، نماز در مساجد، حضور در مجالس علم، حج و غیره و تمام این موارد طبق احکام شریعت از لحاظ فاصله صفوف بیان شده است مانند مساجد، گرد همائی‌های عامه و یا بدون فاصله مانند بازار و حج...

ج- صله‌رحم تنها برای محارم نیست؛ بلکه برای اقارب غیر محارم نیز می‌باشد، مانند پسر کاکا؛ «موضوع صله‌رحم در کتاب نظام اجتماعی را ببین» پس صله‌رحم جایز بوده و اقارب می‌توانند که بعضی ایشان به مناسبت‌های عید و سایر مناسبات صلۀ‌رحم کنند و با هم بنشینند؛ اما صله‌رحم باشد، یعنی برای احوال پرسی و جویا شدن از صحت و سلامتی و عیادت مریضی و بر آورده کردن نیازها و مانند آن باشد، نه به این شکل که با هم بنشینند و با شکل فضیع بازی کنند و یا این‌که با هم به تفریح بیرون شوند و در پارک با هم بنشینند و با صحبت‌های شان جذب همدیگر شوند این جایز نیست...» ختم.

امیدوارم که جوابات فوق به سوالات تان کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

سرو صداهای ترور روزنامه‌نگار، شیرین ابوعاقله

(ترجمه)

خبر:

رسانه‌های عربی و بین‌المللی خبر کشته شدن شیرین ابوعاقله، خبرنگار الجزیره و مجروح شدن همکارش، علی السمودی از ناحیه کمر هنگام پوشش تهاجم نیروهای جنایتکار یهودی به اردوگاه جنین در فلسطین را در پی تیراندازی سربازان یهودی منتشر کردند.

در مصاحبه‌های تلویزیونی، شاهدان عینی، تک تیراندازان یهودی را متهم کردند که علی رغم آگاهی از وابستگی آن‌ها به رسانه‌ها، عمداً کارکنان رسانه‌ها را با خون‌سردی هدف قرار داده اند. احزاب مختلف قصد خود را برای تشکیل پرونده علیه ارتش و دولت یهود اعلام کردند.

سیکولارها در شبکه‌های اجتماعی گردابی از بحث و جدل به راه انداختند و باوجود مسیحی بودن شیرین ابو عاقله او را شهید خطاب کردند. از سوی دیگر، بسیاری خواستار کنار گذاشتن بحث در این زمینه و صرف تمرکز بر افشای جرایم نهاد جنایتکار شدند.

تبصره:

در این خصوص مطالب مهمی را مطرح می‌کنیم که نباید ذهن یک مسلمان از آن غافل باشد:

اول: خون یک روز نامه‌نگار مشهور از خون یک مرد عام و ناشناخته رنگین‌تر نیست. وجود اختلاف در واکنش رسانه‌ها و روشنفکران جای تأسف دارد. چنانچه واکنش به کشتار جوانان و زنان در فلسطین، شام، یمن و دیگر سرزمین‌های اسلامی بسیار سرد و بی‌توجه است. فقط تعداد و ارقام قربانیان را بر شمرده، سپس صدای بلند موزیک را پخش می‌کنند و کاغذ را کنار گذاشته خبرهای اقتصادی و ورزشی و امثال این‌ها را می‌خوانند. اما وقتی یک فرد یا خبر نگار مشهور کشته شود، سروصداهایی  به راه می‌اندازند که باعث ایجاد تصور بی‌ارزش بودن خون بی‌گناهان نزد مردم می‌شود و اهمیت خون هرکس را به اندازه اهمیت وظیفه و کار آن قرار داده و آنچه در رسانه‌ها و محافل سیاسی نشان می‌دهد، باعث دور شدن آگاهی عامه مردم از مفهوم اسلامی و شدت حرمت ریختن خون بی‌گناه شده است و لو که صاحب آن هرکه باشد.

دوم: وظیفه ملت در قبال خون‌های بی‌گناه و حرامی‌که دشمنان ملت ما در سرزمین ما ریخته اند؛ قصاص، جنگ و جهاد با کسانی است که به مقدسات ما توهین می‌کنند، که در رأس آن‌ها رژیم یهود قرار دارد. مسئولیت حفاظت از غیر مسلمانانی‌که تحت ذمه امت رسول صلی الله علیه وسلم هستند، بر عهده ما مسلمانان است.

اگر ناکامی ما در اتحاد کلمه، نیرو و ارتش مان بر سر اسلام و دولت آن نبود، در برابر هر قربانی خویش که به دست ترسوترین مردم، یعنی یهودیان رخ می‌دهد، مات و مبهوت نمی‌ایستادیم. مسئولیت ما این نیست که قضایای خویش را به محاکم غرب ببریم، بلکه اینست که این رژیم را از بیخ و بن برکنیم. بردن قضایا به محاکم غرب مثل پناه بردن از گرمی به آتش است که در برخورد با مسائل ما، خون ما و اهل ذمه از معیارهای دوگانه استفاده می‌کند و با وقاحت تمام در برخورد با پرونده اوکراینی در تمام جنبه‌های آن دو میلیارد مسلمان را تحریک می‌کنند.

سوم: عقیده و احکام اسلام هرگز قابل سازش نیست؛ علی رغم تلاش سیکولرها برای تضعیف اعتقادات و احکام دین ما و با استفاده از احساسات و عواطف ما می‌خواهند مفاهیم سیکولاریستی‌شان را بر مفاهیم و احکام اسلامی‌مان ترجیح دهیم. برای مسلمان جایز نیست که بخاطر دین الله احساس ملامتی کند و چیزی از دین خود را برای دلجویی از کسانی‌که از آنچه الله سبحانه و تعالی نازل کرده بیزاری می‌جویند، بفروشد و برای کشته شده‌گان غیر مسلمانان دعای رحمت نماید. آن‌ها آنگونه که ادعا می کنند، نه به دنبال ترویج "وحدت ملی"است و نه هم به دنبال بستن صفوف در برابر دشمنان؛ بلکه هدف آن‌ها ضعیف کردن احکام ولاء وبراء در اسلام بوده و می‌خواهد مسلمانان را از استناد به ایمان از جمله ایمان به آخرت یا معیار قرار دادن آن برای گفتار و کردار منصرف کند. چون رحمت بر اموات در اسلام معطوف به رحمت خاصی است که الله سبحانه و تعالی برای مؤمنان فراهم کرده است که همان مغفرت و ورود به بهشت ​​است. برای مسلمان جایز نیست به غیر مسلمانانی‌که از دنیا رفته است، دعای رحمت کند. این بدان معنا نیست که او از همسایه خود دلجویی نمی‌کند یا ویژگی‌ها و رفتارهای خوب او را ذکر نمی کند. و این به معنی تبرئه از خون بی‌گناه او و یا ترک قصاص برای او نیست و این ربطی به وحدت اوضاع در مواجهه با قاتلان جنایتکار ندارد؛ بلکه واقعیت ثابت کرده  که غیر مسلمانان اهمیتی نمی‌دهند که مسلمانان برای اموات شان طلب رحمت می‌کنند یا نه. هم‌چنان مسلمانان هم اهمیت نمی‌دهند که غیر مسلمان برای اموات شان طلب رحمت می‌کنند یانه. این موضوع در طول تاریخ برای مسلمانان و دیگران مشکلی ایجاد نکرده، اما سکولارها آن را به عنوان توهین به اسلام و وسوسه‌ای بین مسلمانان و دیگران مطرح می‌کنند تا اعتقادشان، یعنی جدایی دین از زندگی را تبیلغ کند.

اما شهادت در اسلام، مقام مسلمانانی است که در راه اطاعت الله سبحانه و تعالی کشته شده باشند؛ پس ما لازم می‌دانیم همان طوری‌که است باشد و ما آن را به قوانین ملی سیکولارهایی‌که هیچ چیزی از واقعیت آن را ندارند، مبدل نمی‌کنیم. و اما دعوت به ترک بیان حکم شرعی در این مورد به بهانه وحدت صف، ابتدا متوجه سکولارهایی است که از عواطف و غم و اندوه مردم برای هجوم حقیرانه به أصول و احکام اسلام سوء استفاده می‌کنند. به نظر می‌رسد این دعوت مشتاق تمرکز نیزه‌ها بر روی سینه قاتلان است. اما ناخواسته از ما می‌خواهد که خود را در معرض جراحات چاقوی کشنده‌تری نسبت به گلوله‌های متجاوزان قرار دهیم و در را برای سکولارها باز گذاشت تا مفاهیم  خود را به یکی از مبانی دین تبدیل کنند.

از الله متعال می‌خواهیم که ما را در امور دین‌مان بصیرت دهد و ما را در حمایت از دین خود و حمایت از ضعیفان یاری فرماید!

نویسند: عدنان مزیانه

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی  حزب التحریر

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه