دوشنبه, ۱۹ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ارائه تسلیحات مدرن از سوی آمریکا به هند برای مقابله با چین، تهدید مستقیم به امنیت پاکستان است

  • نشر شده در پاکستان

 تا چه‌وقت رهبری سیاسی و نظامی پاکستان معاملات با آمریکا را به عنوان یک متحد ادامه خواهد داد؛ در حالی‌که این کشور دشمن آشکار اسلام و مسلمانان می‌باشد؟

(ترجمه)

پس از دیدار "جوبایدن" و "نارندرا مودی" در 22 جون 2023، بیانیۀ مشترکی از سوی آمریکا و هند صادر گردید که باعث نگرانی جامعۀ استراتژیک پاکستان گردیده است. این بیانیه بر همکاری همه‌جانبه در روابط آمریکا و هند تأکید می‌نماید. این امر از یک خطر آشکار و موجود برای امنیت پاکستان نمایندگی می‌نماید. اعلامیه ماده 58 خود اذعان می‌کند که «هیچ گوشه‌ای از فعالیت‌های انسانی با مشارکت بین دو کشور بزرگ ما که از دریاها تا ستاره‌ها را در بر می‌گیرد، دست نخورده نیست.»  علاوه بر همکاری در زنجیره‌های تأمین صنعتی و همکاری‌های دریایی و امنیتی در مورد اقیانوس هند-پاسیفیک، برما، پاکستان، طالبان و اوکراین، آمریکا هند را در ساخت طیاره‌های بدون سرنشین و انجن‌های جیت، از جملۀ سایر تکنالوژی‌های پیش‌رفتۀ نظامی کمک خواهد نمود.

گرچه هدف از این قراردادها افزایش توان اقتصادی و دفاعی هند است تا هند بتواند از لحاظ نظامی و اقتصادی با چین مقابله نماید، اما افزایش توان‌مندی‌های هند تهدید مستقیم برای پاکستان و مسلمانان منطقه نیز خواهد بود. هند توسط یک دولت هندو و ضد اسلامی اداره گردیده که متعهد به اعمال سیاست‌های ضد اسلامی می‌باشد. این امر جمعیت مسلمانان هند و کشمیر اشغالی را به سوی ویرانی می‌کشاند. دهلی نو به دلیل خصومت عمیقی که با پاکستان دارد، اصرار نمود تا واشنگتن سیاست‌های ضد پاکستانی را در بیانیۀ آمریکا و هند شامل نماید.

این‌جا باید در نظر گرفت که آمریکا فقط زمانی می‌تواند هند را در مقابل چین قرار دهد که هند توسط پاکستان به چالش کشیده نشود. هند باید مطمئن گردد که پاکستان تهدیدی برای امنیت و اهداف منطقه‌ای اش نیست. در واقع، دهلی نو در حال حاضر از سوی اسلام آباد مطمئن است که ارتش پاکستان اقدام نظامی بالای کشمیر انجام نخواهد داد. رهبری نظامی و سیاسی کنونی پاکستان تمایل خود را برای عادی‌سازی روابط با هند ابراز نموده است. این کشور با توافق‌نامۀ آتش‌بس در خط کنترول  رفاه را برای ارتش هند فراهم نموده است. هم‌چنان این کشور سیاست خویشتن‌داری را اتخاذ نموده و از اقدام نظامی بر سر کشمیر اشغالی خودداری نموده است. بنابراین، این رهبری پاکستان است که آمریکا را در تلاش برای قرار دادن هند در مقابل چین تسهیل نموده است.

ای نیروهای مسلح پاکستان! آیا بزرگان ما در شبه قارۀ هند کشوری را برای تأمین امنیت آن‌ها ایجاد نکرد که حاکمیت آن در اختیار مسلمانان بود؟ آیا آن‌ها تعهد نکردند که هرگز حاکمیت هندوی مشرک و حکومت کفری آنان را نپذیرند؟ پس چگونه حاضرید امروز راج استعمارگر هندو را در منطقه بپذیرید؟ آیا با چشمان خود شاهد خباثت راج هندو علیه اسلام نیستید؟

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ [آل عمران: 118]

ترجمه: یقیناً کینه و عداوت در زبانهای شان آشکار است، و آن‌چه که در دل دارند بزرگ‌تر از آن است.

اگر شما در برابر اعمال حکام خویش بی‌حرکت و بی‌احساس بمانید، هند کشمیر را کاملاً غصب خواهد کرد. این حاکمان پس از انتخابات هند در سال 2024، از فشارهای اقتصادی به عنوان دفاعیه استفاده نموده عادی‌سازی را با هند ترویج خواهند کرد. آن‌ها شما را برای انتقال انرژی، از آسیای مرکزی و ایران، به هند به عنوان نگهبان قرار خواهند داد. فرهنگ، تمدن و رسوم مشرک هندو که اجداد ما علیه آن قیام نمودند، در خاک ما بالای نسل جوان ما تحمیل خواهد شد.

ای نیروهای مسلح پاکستان! شما این توانایی را دارید که پلان‌های آمریکا برای منطقه‌را برهم بزنی!. شما باید از تبدیل شدن به یک کشور تابعۀ هند جلوگیری نمایید! شما نباید اجازه دهید که آمریکا دشمن شما را علیه شما تا دندان مسلح سازد! با هند مقابله نمایید، یک سیاست نظامی را برای آزادسازی کشمیر اعلام نموده و انتقال نفت و گاز از سرزمین‌های مسلمانان را به هند توقف دهید! شما می‌دانید که یک رهبری بزدل و طرف‌دار آمریکا حتی نمی‌تواند به انجام این امر فکر کند. پس زمین را از زیر پای این حاکمان بکشید. نصرت خودرا به حزب‌التحریر اعطا نمایید تا خلافت برمنهج نبوت را دوباره تأسیس نماید. خلیفۀ مسلمانان با قدرت نظامی شما سرزمین مسلمانان را وحدت خواهد بخشید. خلافت با گاز قطر و آذربایجان، نفت ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، قدرت نظامی پاکستان، ترکیه و افغانستان و ثروت زراعتی پاکستان و آسیای مرکزی تقویت خواهد شد. حضور شیطانی آمریکا را از سرزمین مسلمانان فوراً ریشه‌کن نموده و ارزش واقعی آن را به دولت هندو یادآوری خواهد کرد.

ای نیروهای مسلح پاکستان! مسلمانان وارثان واقعی شبه قارۀ هند هستند! مسلمانان با وجود تعداد کم، قرن‌ها بر این منطقه حکومت نمودند. قدرت شما در فراوانی منابع نیست. قدرت شما در ایمان به الله و روحیۀ جهاد در راه وی می‌باشد. بیرون آیید و با تأسیس دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت، بر دشمنان خود چیره شوید.

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ [آل عمران: 139]

ترجمه: قلبهای تان نلرزد و غمګین مباشید؛ اګر مؤمن باشید شما غالب هستید!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

17 ذوالحجة 1444هـ.ق.

چهار‌شنبه 5 جولای 2023م.

 مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

 

ادامه مطلب...

غرب تجاوز به مقدسات‌ امت اسلامی را هرگز عادی ساخته نمی‌توانند؛ در عوض، خلافت دست‌ها و زبان‌های شیطانی آن‌ها را کوتاه خواهد نمود!

  • نشر شده در پاکستان

غرب با کشیدن کاریکاتور رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم و با سوزاندن قرآن‌کریم، سرسختانه به اسلام حمله می‌کند. این بخاطری‌ست که از مسلمانان حساسیت‌زدایی نموده و نقض مقدسات اسلام برای شان عادی گردد. این سلسلۀ حملات در دهۀ اخیر با "سلمان رشدی" و "تسلیمه نسرین" آغاز گردیده و با حمایت از اقدامات کینه‌توزانه‌ای دولت‌های فرانسه، دنمارک، ناروی، هند و آمریکا ادامه یافت. کفار امیدوار هستند که مسلمانان از ایستادگی برای حفظ مقدسات خود عقب‌نشینی نموده و به تدریج حرمت آزادی‌های غربی را بپذیرند؛ همان‌طور که قبلاً مسیحیان انجام دادند. به هرحال، این رویای آن‌ها متحقق نخواهد شد. امت اسلامی در دفاع از مقدسات خود از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد. به‌علاوه، خلافتی‌که به زودی تأسیس خواهد شد، هر دست و زبان شیطانی را مجبور و محکوم به سقوط خواهد نمود؛ همانندی‌که قرن‌ها در طول تاریخ بزرگ خود انجام داده است.

هر ایدیولوژی و تمدن مجموعه‌ای از ارزش‌های منحصر به فرد خود را دارد. گسترش و پذیرش این ارزش‌ها صرف نظر از برحق بودن و برحق نبودن آن نمایان‌گر تسلط و نفوذ آن ایدیولوژی می‌باشد. ارزش‌های تمدن لیبرال غربی مبتنی بر تحقیر اعمال و نمادهای دینی و محدودیت نقش دین است. به عقیدۀ آن‌ها، دست‌یابی به لذت‌های جسمانی، هیدونیزم "لذت‌گرایی"، معیار موفقیت است. غرب ویژگی‌های منحصر به فرد و ضروری زن بودن را کم ارزش ‌دانسته و اصرار دارد که مسئولیت‌های اضافی مردان را بر دوش زن بگذارند و زنان نیز مردان را معیاری برای برابری قرار دهند. اشکال بی‌شماری از انحرافات جنسی اکنون به هؤیت جدیدی برای تمدن غرب تبدیل گردیده است. قضیه به جایی رسیده که جنسیت از دید سیالی دیده می‌شود که بر اساس آن مردان خود را زن می‌دانند و زنان خودرا مرد و هر فرد بر حسب میل و خواهش خویش انتخاب می‌نماید. البته، همۀ این‌ها بر اساس آزادی‌های لیبرالیزم ساخته شده است که از آن به عنوان حقوق اساسی و جهانی دفاع می‌گردد.

بنابراین، مقامات غربی همه با یک‌صدا صحبت نموده و گفتند که هر قدر هم که یک عمل را مفجور و منفور بدانند، بازهم آزادی بیان را نفی نمی‌کنند. در واقع، تنفر از دین و محدود ساختن اعمال دینی یکی از ارزش‌های اساسی تمدن لیبرال سکولر می‌باشد. رهبران و دولت‌های غربی اکنون در تلاش هستند تا چهرۀ منزجر کنندۀ این تمدن پوسیدۀ لیبرال غربی را از مسلمانان پنهان نمایند. آن‌ها مخالفت خود را با هتک حرمت به قرآن‌کریم اعلام می‌کنند؛ در حالی‌که حق هتک حرمت را به آن‌ شخص می‌دهند. با این حال، اکنون امت نمای منفور غرب را به وضوح مشاهده می‌نمایند.

در میان تجاوزات مکرر به اسلام، حقیقت دیگری بر همگان آشکار گردید. در این برخورد ایدیولوژی‌ها و تمدن‌ها، حاکمان نامشروع سرزمین‌های مسلمانان مدافع ارزش‌های غربی از آب درآمدند. به جای مجازات کسانی‌که جرئت حمایت از بدنام کردن اسلام را نمودند و آن‌ها را عبرتی برای دیگران سازند، تنها دغدغۀ آن‌ها کنترل مسلمانان بوده و بس. از این‌رو، طبق روال همیشه‌گی آن‌ها، به دلیل فشارهای مردم، محکومیت‌های ریائی و شفاهی صادر گردید. با این حال، ما کاملاً فاقد یک گام موثر و عملی هستیم. این وضعیت ادامه خواهد داشت؛ زیرا هتک حرمت دین در حیطۀ هیچ یک از وظایف "منافع ملی" قرار نمی‌گیرد. به‌راستی که هرگز هیچ دولت-ملتی در سرزمین مسلمانان برای دفاع از مقدسات اسلام قیام نخواهد کرد.

شعائر و نمادهایی‌که مشخصۀ تمدن اسلامی است، تنها توسط دولت مبتنی بر اسلام، یعنی خلافت اسلامی راشده بر منهج نبوت، دفاع خواهد شد. عزت رحمة للعالمین "رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم" و احترام به قرآن کریم خط سرخ خلافت مقدس خواهد بود. این گونه تهاجمات به منزلۀ اعلان جنگ با خلافت خواهد بود. خلافت با کشورهایی‌که علیه اسلام جنگ می‎نمایند، هیچ رابطۀ دیپلوماتیک نخواهد داشت. از ملکیت آن‌ها حمایت نگردیده و دارایی‌های آن‌ها در آسمان، زمین و دریاهای ما اجازه عبور و مرور را نخواهند داشت. تمام تانکرهای نفت و کشتی‌های باربری با بیرق سویدن که از تنگه مالاکا، تنگه هرمز یا کانال سویس عبور نمایند، مصادره خواهند شد؛ همان‌طور که آمریکا نفت‌کش‌ها و کشتی‌های باربری ایران و کرۀ شمالی را مصادره نمود.

تا زمانی‌که این دولت-ملت‌ها در سرزمین‌های مسلمانان وجود دارند، این حملات دل‌خراش ادامه خواهند داشت. غرب از وفاداری حکام مسلمانان رضایت کامل دارد. این خلافت بر منهج نبوت است که ان‌شاءالله به زودی برپا خواهد شد و هر زبان و دست بدی را مجبور به سقوط خواهد کرد. پس ای نیروهای مسلح امت اسلامی! بیرون آیید، این غلامان غرب را از ریشه برکنید و به حزب‌التحریر نصرت اعطا نمایید تا خلافت به منهج نبوت را دوباره تأسیس نماید تا بالاخره در دفاع از پیامبر و کتاب الله سبحانه وتعالی بسیج شوید! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ [حجرات: 2]

ترجمه: ای کسانیکه ایمان آورده‌اید، صدای تان را بالای صدای پیامبر بلند نکنید و فریاد نزنید؛ مانندی‌که بعضی های‌تان بالای بعضی دیگر فریاد می‌زنید، که اعمال تان حبط می‌گردد و شما آگاه نمی‌باشید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

 مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

 

ادامه مطلب...

وضعیت ارتش مسلمانان؛ آموزش‌دیده اما بیهوده!

 چرا برای محافظت و نجات فلسطین از جامعۀ جهانی دعوت می‌شود؛ در حالی‌که ارتش مسلمانان برای انجام این وجیبۀ خویش، مجهز و آموزش دیده‌اند؟

(ترجمه)

خبر:

در حملۀ شهرک‌نشینان اسرائیلی به روستای کرانه باختری چندین فلسطینی کشته شد. ساکنان "ترمس ایا" می‌گویند که 400 شهرک‌نشین در سرک عمومی قریه راه‌پیمایی می‌کنند و موترها، خانه‌ها و درختان را آتش می‌زنند. (منبع: روزنامه گاردین)

شاروال ترمس ایا "لافی شلبی" میزان خسارات مادی اولیه در نتیجۀ حملات شهرک‌نشینان به این شهررا در روزهای گذشته اعلام نمود. وی در گفت‌گو با صدای فلسطین که توسط "اکو نیوز(صدا نیوز)" دنبال می‌گردد، گفت: خسارات مادی اولیه در نتیجۀ حملات شهرک‌نشینان در آتش زدن تعدادی از موترها، خانه‌ها و محصولات زراعتی حدود 10 میلیون دالر تخمین شده است. (منبع: رام الله میکس، 25 جون 2023)

تبصره:

دیدارهای میان‌تهی توسط مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین به دلیل پخش ویدیوهایی از شکایات اهالی "ترمس ایا" در فضای مجازی، بیشتر بالای زخم نمک می‌پاشد. مقامات تشکیلات خودگردان به خانه‌ها و قصرهای مجلل خود بازمی‌گردند؛ در حالی‌که ساکنان برای بازسازی خانه‌های سوختۀ خود و کاشت دوباره زمین‌های‌شان تلاش می‌کنند؛ البته اگر گله‌های شهرک‌نشین برای تخریب دوباره آن‌ها برنگردند.

فلسطین به طور کامل (زمین، خانه، وسایل نقلیه، و با ارزش تر از همه مردم آن) دوباره مورد حمله قرار خواهد گرفت، و دوباره همان کلمات تکرار می‌گردد... تا چی‌زمانی از بدیل چیزی‌که عدالت واقعی‌را به ارمغان می‌آورد، استفاده گردد؟

 مردم فلسطین با انواع گلوله‌ها، توسط تک‌تیراندازان آموزش دیدۀ نهاد یهودی مورد اصابت قرار می‌گیرند؛ زیرا چندین شاهد عینی دیده‌اند که آن‌ها جوانان و زنان فلسطینی را هدف قرار می‌دهند؛ جنایت‌کاران بی‌رحمی که برای کشتن لیسنس/مجوز بین‌المللی دارند. بلی، آن‌ها برای کشتن و زخمی کردن از معافیت کامل برخوردار هستند. هیچ کشوری آن‌ها را برای پیگرد قانونی به محاکم بین‌المللی نخواهد کشاند. چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد. چه زمانی به اصطلاح، کارشناسان مسئله فلسطین چشمان خود را باز می‌کنند و دیگر برای دفاع از فلسطین و مردم و سرزمین‌ها و اموال آن‌ها از شورای امنیت دعوت نمی‌کنند؟

فلسطین توسط سرزمین‌های اسلامی احاطه گردیده که ارتش آن‌ها کاملاً آموزش دیده‌اند و قادر به آزادسازی و اجرای عدالت بالای نهاد تروریست و غاصب یهود هستند؛ موجودی‌که به طور غیرقانونی توسط انگلیس در قلب امت ساخته شده و اکنون کاملاً توسط بادار جنایت‌کار خویش، "آمریکا" حمایت می‌گردد.

ارتش‌های مسلمان ظرفیت و آموزش - تخصص کدری در زمینۀ نظامی را دارند؛ اما ما آن‌ها را در مورد کابوس‌هایی‌که فلسطین به همه روزه از زمان تأسیس اجباری تشکیلات یهودی با آن روبرو می‌شود، بیهوده تلقی می‌نماییم. وقتی ما شیوه‌ی استثمارگرانه و حرام قدرت نظامیان مسلمانان را می‌بینیم که در مرزهای ساخته شده به طرز وحشتناکی در برابر برادران مسلمان خود استفاده می‌گردند و بهترین‌ افراد نظامی، استراتیژی‌ها و قدرت خودرا در برابر امت خود به کار می‌برند.

﴿مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى ٱلْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا ٱلنَّاسَ جَمِيعًا [مائده: 32]

ترجمه: کسیکه انسانی را به ناحق و یا از روی فساد در روی زمین بکشد، مانند این است که تمام انسانها را کشته است، و کسی‌که انسانی را نجات دهد، گویا تمام انسان ها را نجات داده است.

یحیی برای من از مالک روایت نمود که یحیی ابن سید از عمر خطاب روایت نموده است که فرمود: «شرف مؤمن  تقوی اوست، دین او نسب وی است، مردانگی او شخصیت خوب اوست و جرئت و بزدلی جزء غرایز است که الله در هر کجا که بخواهد قرار می‌دهد. بزدل حتی از دفاع از پدر و مادرش خودداری می‌کند و جسور به خاطر جنگ می‌جنگد؛ نه برای غنیمت. کشته شدن یکی از راه‌های ملاقات با مرگ است و شهید کسی است که خود را نسبت به الله محاسبه نماید.»

رتبه‌بندی نیروی نظامی GFP یک رتبه بندی سالانه کشورها بر اساس قدرت نظامی آن‌هاست. در این رتبه‌بندی عوامل مختلفی از جمله تمام نفوس، پرسونل نظامی فعال، نیروی انسانی موجود، سیستم‌های زمینی، نیروی هوایی، نیروی دریایی، بخش مالی، تدارکاتی و منابع طبیعی در نظر گرفته شده است. این رتبه‌بندی برای ارائه یک نمای کلی از قابلیت‌های نظامی یک کشور در نظر گرفته شده است. (منبع: میدیا لاین)

با در نظر گرفتن موارد ذکر شدۀ فوق، نگاهی اجمالی به ظرفیت، چند واقعیت می‌اندازیم که عبارتند از:

ارتش پاکستان به عنوان قدرت‌مندترین ارتش در منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) است و در سطح جهان از رتبۀ نهم دو پله به هفتم صعود نموده است. این کشور دارای امتیاز PwrIndx* 0.1694 می‌باشد (این در حالی است که امتیاز 0.0000 "عالی" می‌باشد، Global Firepower). پس از پاکستان، بالاترین رتبه در منطقه MENA ترکیه می‌باشد، که در رتبه یازدهم جهانی قرار دارد و پس از آن مصر که در رتبه (14) قرار دارد.

ایران که روحانیونش بالای شیطان بزرگ، رژیم یهود(اسرائیل) غرش می‌کنند، چطور؟ ایران در بین کشورهای در نظر گرفته شده برای بررسی سالانه Global Firepower در رتبه 17 میان 145 کشور قرار دارد. این کشور دارای امتیاز شاخص قدرت 0.2712 با امتیاز 0.0000 که در ارزیابی GFP که توسط Global Firepower ذکر شده‌است، استثنایی در نظر گرفته شده است. (بررسی 9 جنوری 2023)

 چقدر این حقیقت تأثیرگذار است! اما از سوی دیگر، این آمار چقدر خشم‌آور است، قدرت در دستان آن‌هاست اما در مقابل یک موجود کوچک بیهوده و نابکار!

مردم فلسطین به خوبی می‌دانند که چطور ارتش این امت همین‌‌طور رها می‌گردد؛ زمانی‌که عزیزان‌شان را دفن می‌نمایند، و زمانی‌که خانه‌های آن‌ها توسط نیروهای یهودی انفجار داده می‌شود و آوراه‌ها بیرون رانده می‌شوند. سؤال دقیقاً این‌جاست که چه زمانی ارتش مسلمانان به وجیبۀ خود برای آزادی فلسطین قیام می‌کنند؟

نویسنده: منال بدر

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

13 ذوالحجة 1444 هـ.ق.

شنبه 1 جولای 2023م.

 مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

حکومت آلمان به تاریخ 14 جون 2023م، برای نخستین بار از زمان پایان جنگ جهانی دوم، یک استراتیژی ملی را برای امنیت ملی آلمان تصویب نمود. این استراتیژی پس از گذشت بیشتر از یک سال گفتگو میان جریان‌های مختلف آلمان تصویب می‌شود.

پرسش این است که آیا این استراتیژی بیان‌گر پایان محدودیت‌هایی است که بعد از شکست آلمان در سال 1945م در جنگ دوم جهانی علیه آن اعمال گردید؟ و این‌که اینک پس از تصویب این استراتیژی انتظار می‌رود آلمان در سیاست اروپا و جهان چه نقشی بازی نماید؟

پاسخ:

آلمان به عنوان دولت شکست‌خورده در جنگ جهانی دوم به چهار قسمت تقسیم گردید و هریک از این قسمت‌ها زیر تسلط یکی از دولت‌های بزرگ و پیروز در جنگ مذکور قرار گرفت(امریکا، اتحادجماهیر شوروی، بریتانیا و فرانسه). سپس دولت‌های سه‌گانه غربی اقدام به تأسیس آلمان غربی نمودند و روسیه، آلمان شرقی را تأسیس نمود. برای معلومات بیش‌تر باید گفت که آلمان غربی به عنوان دولت وابسته به امریکا و آلمان شرقی به عنوان دولت وابسته به اتحاد جماهیر شوروی(روسیه) در حرکت بود و به این ترتیب، آلمان شرقی نقش پایگاه نظامی پیش‌رفتۀ اتحاد جماهیر شوروی را در برابر غرب بازی می‌کرد و آلمان غربی نقش پایگاه نظامی غربی را در برابر شرق. این واقعیت پس از جنگ جهانی دوم بود؛ اما رفته رفته و به تدریج تغییر نمود؛ طوری که:

1. به استثنای برخی امور ظاهری، هیچ یک از دو دولت آلمان سیاست مستقلی از نظم عام "رهبر پایگاه" نداشت. این واقعیت هم‌چنان ادامه داشت تا آن‌که اتحاد جماهیر شوروی ضعیف شد و در سال 1990م با وحدت آلمان موافقت نمود؛ به این معنا که مسکو آلمان شرقی را به نفع غرب واگذار شد. امضای معاهدۀ ماستریخت در سال 1992م برای وحدت اروپا بر خلاف میل امریکا و تمرکز روسیه بالای مشکلات داخلی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991م به آلمان فرصت داد تا به عنوان قدرت مهم اقتصادی در اروپا عرض وجود نماید. آلمان‌ها متوجه شدند که شرایط جهانی تغییر نموده و فرصت خوبی برای استحکام بخش اقتصادی به عنوان یک پایۀ اصلی برای استقلال آلمان فراهم گردیده است. بناءً آلمان به عنوان یک قدرت اقتصادی ظاهر گردید که باسایر قدرت‌های اروپایی به رقابت پرداخت؛ البته بدون این‌که قدرت‌های اروپایی دیگر اعم از؛ انگلیس و فرانسه و قدرت‌های جهانی مانند روسیه و امریکا را تحریک نماید؛ به ویژه این‌که آلمان در سیاست دفاعی، به کم‌ترین حد نظامی‌‌سازی پایبند ماند.

2. آلمان با موفقیت‌هایی که در عرصۀ اقتصادی و صنعتی به دست آورد و نیز با گسترش روابط تجارتی‌اش با روسیه، توانست رهبری اقتصادی دولت‌های اروپائی را در دست گیرد، این رهبری آلمان به عنوان یک واقعیت موجود اعمال می‌شد که به عنوان نمونه می‌توان از بحران اقتصادی یونان در سال 2010م یاد نمود. خلاصه این‌که هیچ مسألۀ بزرگ اقتصادی را در داخل اروپا و یا در روابط خارجی نمی‌توان بدون آلمان فیصله نمود.

هرچند این واقعیت آلمان برای سایر دولت‌های اروپایی مخصوصاً فرانسه چندان خوش آیند نبود، اما ضعف نظامی آلمان همواره به فرانسه امید می‌داد که رقابت میان این دو دولت هنوز در چهارچوب ریاضیکی خوبی قرار دارد و باید ادامه داد. آلمان در آن دوره‌ها، موقف‌اش را در برابر چالش‌های امنیتی با صدور کتاب‌های سفید از وزارت دفاع خود انعکاس می‌داد؛ کتاب‌هایی‌‌که نخستین آن در سال 1969م و آخرین آن در سال 2016م منتشر گردید. اما آلمان در این کتاب‌ها از امنیت، تروریزم و تمایل به مشارکت از طریق سازمان ملل سخن می‌گفت. زمانی‌که روسیه در سال 2014م اقدام به جداکردن جزیرۀ کریمیه از اوکراین و ملحق کردن آن به خود نمود، آلمان به شدت با این کار مخالفت ورزید و در تحریم‌های غرب علیه روسیه مشارکت نمود؛ اما منافع تجارتی عظیمی که با روسیه داشت، به آن اجازه نمی‌داد رهبری هیچ اقدامی را علیه روسیه در دست گیرد. هرچند گفته می‌شد که روسیه معادلۀ امنیت اروپا را از طریق ملحق نمودن جزیرۀ کریمیه به خود مختل خواهد کرد؛ اما دخیل بودن آلمان در توافق‌نامه‌های مینسک به آلمان‌ها این امیدواری را می‌داد که بتوانند خطرهای روسیه فراتر از مرزهای کریمیه و منطقۀ دونباس را متوقف نمایند؛ مناطقی‌که روسیه آتش جنگ را در آن بر افروخت و جدایی‌طلبان روس را علیه حکومت اوکراین حمایت نمود.

3. اما با آغاز جنگ اوکراین در سال 2022م توسط روسیه و مطمئن شدن امریکا به این‌که روسیه قصد دارد زیربناهای امنیت جهانی را که امریکا ساخته است، ویران نماید، شرایط اروپا و جهان طوری رقم خورد که به آلمان فرصت طلایی داده شود تا به علاوۀ پایه‌های مستحکم اقتصادی که دارد، پایه‌های نظامی خود را نیز استحکام بخشد. دلیل این کار آن است که امریکا از اروپا می‌خواهد به نیابت از امریکا در برابر روسیه قرار گیرند تا خودش فرصت داشته باشد، از رشد روز افزون چین جلوگیری نماید.

این‌جا بود که آلمان متوجه شد میدان جهانی برای ظهور آلمان به صفت یک دولت بزرگ نظامی باز شده و با قطع کردن اساسات تجارتی خود با روسیه، از ساخت صندوق مالی بزرگی به ارزش 100 ملیارد یورو به هدف تقویت و تجهیز اردوی خود خبر داد تا بتواند امنیت خود را حفظ کند. آلمان اعلام نمود که جنگ اوکراین، نمایانگر نقطۀ تحول است؛ در حدی‌که حتی طیاره‌ها/هواپیماهای نظامی خود را فرستاد تا در ماحول بحر آرام به گشت‌زنی بپردازند. این اقدام آلمان اشارۀ قوی بر این است که قدرت نظامی آلمان کم‌کم خود را از محدودیت‌های مابعد جنگ جهانی دوم رها می‌کند.

به این ترتیب، احساس بزرگی در میان مردم آلمان بالا گرفت و آلمان از اقدامات ویژه در قبال اوکراین و حتی در قبال اروپای شرقی سخن گفت و آلمان‌ها از نیاز آماده‌گی در رویارویی با آزمندی‌های امپریالیزم روسیه حرف می‌زنند؛ آزمندی‌هایی‌که به باور آن‌ها به مرزهای اوکراین خلاصه نخواهد شد.

4. حکومت شولتز، نخست‌وزیر آلمان در جریان طرح استراتیژی امنیت ملی به تاریخ 14 جون 2023م، تأکید نمود که آلمان‌ها با این استراتیژی موافقت دارند و نماینده‌گان احزاب آلمان در ائتلاف حکومت در جریان طرح مذکور در کنار نخست‌وزیر حضور داشتند؛ به شمول وزیران منتخب از حزب سبز، حزب دموکراتیک آزاد و به علاوۀ حزب خود شولتز، نخست‌وزیر آلمان(حزب سوسیال دموکرات). این واقعیت بیان‌گر جدیت این تحولات در داخل آلمان و پیامدهای آن در انتقال جرمنی از یک موقعیت نظامی و امنیتی که چندین دهه پس از جنگ جهانی دوم ادامه داشت، به یک موقعیت جدید می‌باشد؛ هرچند احزاب مخالف اتهامات فراوانی را مبنی بر شفاف نبودن این استراتیژی، متوجه حکومت نمودند.

5. شاید اظهارات شولتز، نخست‌وزیر آلمان، روند تحول نوین و بزرگ سیاسی آلمان را به خوبی توضیح دهد:

«نخست‌وزیر آلمان تأکید نمود که استراتیژی امنیت ملی که حکومت آلمان امروز تصویب نمود، در اوضاع متغیر کنونی نقش مهمی در تضمین امنیت مردم در آلمان خواهد داشت. این سیاست‌مدار سوسیال دموکرات گفت که شورای وزیران آلمان با تصویب این استراتیژی تصمیم مهم و غیر معمولی را اتخاذ نمود. شولتز اظهار داشت که محیط سیاست و امنیت آلمان در سایۀ تهاجم روسیه به اوکراین و بروز خصومت روز افزون با حکومت چین با قوت تمام تغییر نموده است. شولتز هم‌چنین گفت که مسئولیت اساسی دولت این است که بدون هیچ‌گونه کوتاهی در راستای تأمین امنیت شهروندان کار کند. وی به این اشاره نمود که این مسئولیت از طریق استراتیژی امنیت که از اصل ویژه امنیت خالص پیروی می‌کند، صورت می‌گیرد. او در ادامه گفت: کوتاهی‌هایی که تا کنون در ترسیم سیاست دفاعی توسط حکومت آلمان صورت گرفته، اینک با دنبال نمودن منهج کلی و فراگیر پیگیری خواهد شد.» (منبع: دویچه‌ویله آلمان، 14 جون 2023م)

6. پیمان‌نامۀ استراتیژی امنیت ملی آلمان ممثل اساساتی است که حکومت آلمان را به جانب تأمین امنیت مردم آن رهنمایی می‌کند. یکی از مهم‌ترین اساسات پذیرفته شده از زمان جنگ جهانی دوم، که در این پیمان‌نامه جای داده شده این است که اردوی آلمان برای قرار گرفتن در برابر تهدیدهای امنیتی دست به عملیات دفاعی می‌زند و به سوی انجام اقدامات فراگیر می‌رود؛ یعنی شامل حمله نیز می‌شود و باید دانست که این یک پیشرفت بزرگ و خطرناکی در اروپا به شمار می‌رود. پیمان‌نامۀ مذکور از رشد فراگیر و سریع اردوی آلمان بحث می‌کند.

بناءً به علاوۀ تأکید روی پایبندی به تصامیم پیمان ناتو در سال 2014م مبنی بر هزینه کردن حد اقل 2% از درآمد ملی برای اردو و امنیت، آلمان سعی دارد سایر وزارت‌خانه‌ها را طوری تجهیز نماید که بودجۀ خود را به نفع اردو کاهش دهند و این نیز در کاستن از مفکورۀ آسایش آلمان یک تغییر بزرگ محسوب می‌شود؛ چنان‌چه کریستیان لیندنر، وزیر مالیۀ آلمان در اظهاراتی گفت: «آلمان برای چندین دهه "با درامد صلح" به سر برده است. این بدان معناست که آلمان همواره این مفکوره را ترویج می‌کرد که نیازی به توجه زیاد به مسألۀ دفاع نیست. وزیر مالیه در جریان ارائۀ استراتیژی فوق‌الذکر در برلین گفت: این بدان معناست که سهمیه‌ها در بودجه به گونۀ دوام‌دار تغییر خواهد نمود.» (منبع: دویچه‌ویله آلمان، 16 جون 2023م)

7. پیمان‌نامۀ مذکور هم‌چنین نظریۀ حکومت آلمان را در تحلیل و تجزیۀ خطرها تمثیل می‌کند و اردوی روسیه چنان‌که آنان تعبیر می‌کنند؛ تهاجم روسیه به اوکراین، در رأس خطرهای خارجی قرار دارد. سپس در درجۀ پایین‌تر، قرار گرفتن در برابر رشد چین و نظام حاکم در آن، نظامی‌که در غرب آن را نظام خودکامه و مستبد می‌خوانند، چنان‌که در اظهارات شولتز از آن یاد شد: «ظهور خصمانۀ روزافزون حکومت چین».

پیمان‌نامۀ یاشده از خطرهای داخلی مانند امنیت سایبری، خطر تهدید زیربناهای آلمان و تغییر آب و هوا نیز غافل نشده، هرچند این مسائل، مستقیماً با تهدیدهای خارجی ربط دارد؛ چنان‌که روسیه را متهم می‌کنند که دست به حملات سایبری در دولت‌های غربی می‌زند و هم‌‎چنین هماهنگی‌های جهانی به هدف کاستن از خطرهای تغییر آب و هوا، به این معنا که استراتیژی امنیت ملی آلمان بیان‌گر انتقال آلمان از یک وضعیت به وضعیت دیگری در سیاست خارجی آن می‌باشد؛ هرچند برخی شک و گمان‌ها بالای مفکورۀ سیاسی آلمان هنوز تسلط دارد.

8. آلمان با تقویت اردویش و نیز با مجهز نمودن آن از طریق افزایش سرسام‌آور بودجۀ نظامی و هم‌چنین با گشودن راه به سوی اقدامات نظامی در بیرون به شمول اقدامات تهاجمی، خود را از قید و بندهای تحمیل‌ شدۀ نظامی که به محدودیت‌های بعد از جنگ جهانی دوم مشهور می‌باشد، رها نموده، یعنی محدودیت‌های مذکور دیگر به گذشته پیوسته است. این واقعیت جدید، اختلافات بزرگ و جوهری را میان آلمان و فرانسه بر می‌انگیزد؛ اختلافاتی‌که امروزه از چشم کسی پوشیده نیست؛ هرچند آلمان هم‌چنان به معاهدۀ عدم گسترش سلاح هسته‌ای پایبند بوده و حالت غیر هسته‌ای بودن خود را حفظ کرده و این وضع خود را در سال 1990م در "معاهدۀ حل و فصل نهائی مربوط به آلمان"، مجدداً تأیید نمود؛ معاهده‌ای که در هنگام توحید آلمان در همان سال توسط چهار دولت بزرگ به امضا رسید.

برای درک بهتر تغییرات اخیر در آلمان باید گفت که تقویت اردوی آلمان، مستلزم افزایش تعداد سربازان آن می‌باشد و این مخالف تعهد آلمان در "معاهدۀ حل و فصل نهائی مربوط به آلمان" می‌باشد که در سال 1990م برای متحد کردن آلمان توسط چهار دولت بزرگ امضا گردید. در معاهدۀ مذکور تعداد سربازان اردوی آلمان مشخص گردید که نباید از 370 هزار سرباز فراتر رود. اما تحریک نمودن آلمان توسط امریکا و انگلیس برای بازی نمودن نقش جدیدی در رویارویی با روسیه، به آلمان فرصت خواهد داد پای خود را از حدود معاهدۀ مذکور فراتر بگذارد و این به معنای خروج آلمان از قید و بندهای روسیه علیه قدرت نظامی آن می‌باشد. اما موقف فرانسه در برابر روی‌کردهای امریکا و انگلیس در تقویت آلمان، ضعیف به نظر می‌رسد؛ در حدی‌که حتی ممکن است اختلافات روزافزون میان آلمان و فرانسه باعث شود تمام اروپا از هم بپاشد؛ چیزی‌که امریکا و انگلیس از آن استقبال می‌کنند.

9. برای کاستن از نگرانی‌های فرانسه، مخصوصاً از رشد نظامی آلمان، استراتیژی آلمان، این دولت را بخشی از اتحادیۀ اروپا خوانده می‌گوید: «حکومت در این استراتیژی، چند هدف را مشخص نموده، مانند نیاز به استحکام دفاع تکنولوژیکی در سطح اروپا، تقویت مبارزه با تجسس، تخریب و حملات سایبری. به علاوۀ نیاز به هماهنگی اصول صدور سلاح در سطح اتحادیۀ اروپا.» (منبع: دویچه‌ویله، 16 جون 2023م) اما این مسأله از یک زاویۀ دیگر، نوع دیگری از نگرانی‌ها را برای پاریس به بار می‌آورد، به ویژه با توجه به این‌که استراتیژی‌های اروپا معمولاً از برلین صادر می‌گردد؛ زیرا آلمان، برنامۀ دفاع هوایی اروپا را رهبری می‌کند: «استراتیژی جدید آلمان را منحیث بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی و نفوس اروپا معرفی می‌نماید و بر این اساس انتظار می‌رود در تقویت منظومۀ دفاعی اروپا و پیمان ناتو سهم فعال داشته باشد. در استراتیژی به تمایل آلمان در بازی کردن نقش رهبری کننده‌ در اتحادیه اشاره شده، مخصوصاً که آلمان در تلاش ساختن سپر موشکی اروپا موسوم به "اسکای شیلد" است و ببیستوریوس وزیر دفاع آن اعلان نمود که تا کنون 18 دولت موافقت ابتدائی خود را در مشارکت کردن در این پیشگامی ابراز نموده اند.» (منبع: الشرق، 17 جون 2023م)

10. در خصوص دیدگاه آلمان نسبت به چین و روسیه به عنوان نظام‌های خودکامه، بیربوک، وزیر خارجۀ آلمان در جریان تشریح استراتیژی امنیت ملی آلمان گفت: «این استراتیژی در سیاست امنیتی به "سه بُعد مرکزی" متکی می‌باشد که عبارت اند از: دفاع، پایداری و تداوم. دفاع، شامل تقویت اردو، پولیس و حمایت از شهروندان می‌شود. پایداری یا توانایی مقاومت، مربوط به دفاع از "نظام اساسی دموکراتیک و آزاد مان در برابر نفوذ غیر رسمی بیرونی" به علاوۀ این‌که باید از "پیامدهای یک‌جانبه در عرصۀ مواد خام و منابع انرژی" کاسته شود و منابع تامین آن متغیر باشد.» (منبع: دویچه‌ویله، 16 جون 2023م)

روشن است که در این خصوص، آلمان تا حدود خیلی زیادی از سیاست امریکا در کاستن وابسته‌گی به واردات از چین پیروی می‌کند؛ چنان‌چه امریکا، آلمان و تمام اروپا را وادار نموده بسیاری از رشته‌های واردات انرژی خویش را از روسیه قطع کنند. این مسأله با صراحت و بدون هیچ نوع پوشیدگی در اظهارات آلمان‌ها مشاهده می‌شود؛ چنان‌که به گفتۀ منبع فوق؛ شولتز، نخست‌وزیر آلمان گفته: «ارتباط با اتحادیۀ اروپا و ائتلاف با آتلانتیک برای ما یک مسألۀ اساسی است.»

11. به این ترتیب، ابعاد این استراتیژی امنیت ملی آلمان را می‌توان به گونۀ ذیل خلاصه نمود:

الف) این استراتیژی، محدودیت نظامی اعمال شده علیه آلمان از زمان پایان جنگ جهانی دوم را به گونه چشم‌گیری کاهش داد؛ چنان‌که آلمان با گام‌های استوار به جانب تقویت اردوی خود و تبدیل نمودن آن به ضامن امنیت خویش در حرکت است؛ اما آلمان این محدودیت‌ها را با فراهم شدن شرایط جهانی درهم می‌شکند و به عنوان دولتی‌که پیمان عدم انتشار سلاح هسته‌ای را امضا نموده، باقی می‌ماند.

ب) آلمان در هماهنگی با شرایط بین‌المللی غرب، دشمن‌های خود را تعریف می‌نماید و بر اساس این شرایط؛ اردوی روسیه دشمن درجه اول و از چین در درجۀ دوم دشمن آلمان خوانده شده است. استراتیژی آلمان، چین را یک شریک تجاری و در عین حال دولتی می‌داند که به جانب اطراف آلمان دیدگاه خصمانۀ روزافزون دارد؛ اما نمی‌خواهد همکاری‌هایش را با چین در حل مشکلات بین‌المللی لغو نماید. موقف آلمان در این خصوص دقیقاً همان موقف اعلام شدۀ گروه هفت دولت بزرگ است.

ج) آلمان به عنوان یک دولت عضو در اتحادیۀ اروپا و نیز عضو ناتو، چالش‌های امنیتی و نظامی ماحول خود را تعریف می‌کند؛ چنان‌که استراتیژی جدید آلمان تأکید دارد که آلمان به همکاری با نمایندگان اروپایی و جهانی پایبند است.

د) هرچند این استراتیژی جدید تأکید دارد که آلمان بخشی از اروپا و دولت‌های ناتو می‌باشد، امنیت خود را بخشی از امنیت جمعی منظومۀ اروپا و منظومۀ آتلانتیک می‌داند و تأکید دارد که از نظام جهانی به رهبری امریکا حمایت می‌کند. اما هیچ یک از این ادعاها از حجم خطر این استراتیژی آلمان کم نمی‌کند و نیز این حقیقت را نادیده نمی‌گیرد که این استراتیژی در حقیقت یکی از خسارت‌های بزرگ جهانی است که به مسکو وارد گردیده، درست مانند پیوستن سویدن و فنلند به پیمان ناتو.

ه) آلمان در جریان سه دهۀ گذشته از موقعیت خود در داخل اتحادیۀ اروپا برای برجسته کردن نقش رهبری کنندۀ خویش در مسائل اقتصادی استفاده نمود و این نخستین گام آلمان به سوی تبدیل شدن به قدرت بزرگ بود. اینک نیز دارد از جنگ اوکراین و شرایط جهانی که به وجود آمده استفاده می‌کند تا اردوی نیرومند و پایگاه نظامی صنعتی تشکیل دهد تا دومین گامش به سوی تبدیل شدن به قدرت بزرگ باشد. پس از گذاشتن این دو گام، آلمان قادر خواهد بود خود را از سایر قید و بندها رها نموده و استراتیژی مستقل از دولت‌های اروپا و نیز امریکا بسازد. هرچند انتظار نمی‌رود آلمان در کوتاه‌مدت به این اهداف دست یابد؛ اما حوادث نشان می‌دهد که آلمان در همین مسیر در حرکت است.

12. در پایان باید گفت که دولت‌های بزرگ جهان امروز در ریختن خون بی‌گناهان، ظلم و تجاوز، گسترش فساد در زمین، نابود کردن انسان‌ها و نباتات با یکدیگر رقابت می‌کنند. این وضعیت نابسامان بشر هرگز سامان نخواهد یافت، مگر زمانی‌که نور خلافت یک‌بار دیگر بر زمین بتابد تا امنیت و آرامش را نه تنها برای مسلمانان؛ بلکه تمام کسانی‌که زیر سایۀ آن قرار می‌گیرند، به بار آورد. آنگاست که فریاد حق، سراسر جهان را فرا خواهد گرفت:

﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً﴾ [اسراء: 81]

ترجمه: و بگو حق آمد و باطل نابود شد؛ بدون شک باطل نابود شدنی است.

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [اسراء: 51]

ترجمه: و می‌گویند کی خواهد بود؟ بگو: چه بسا نزدیک باشد.

5 ذی الحجة 1444هـ.ق.

23 جون 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

و خسران ادامه دارد...

خبر:

در تلاش برای جلب رضایت صندوق بین‌المللی پول(IMF)؛ دولت پاکستان لغو فوری محدودیت‌های واردات را اعلام کرده است. با این حال، هم جامعۀ تجاری و هم تحلیل‌گران بر این باور‌اند که این حرکت به تنهایی تغییرات قابل توجهی در فعالیت‌های تجاری عملی ایجاد نمی‌کند؛ مگر این‌که ذخایر ارزی به میزان قابل توجهی تقویت گردد.

تبصره:

پاکستان از زمان ایجاد خود در وضعیت بحران اقتصادی قرار داشته و بیشتر در دام فقر فرو رفته است. در واقع، این فقر توسط رهبران ناکارآمد و فریبندۀ حاکم  پاکستان و سایر کشورهای جهان سوم ایجاد می‌گردد. این کشورها پس از استعمار و غارت توسط طراحان کنونی با قرضه‌ها و دام‌های فقر مبتنی بر قرضه، در ویرانه رها شدند و وضعیت دولت-ملت بالای آن‌ها تحمیل گردید. نظام اقتصادی که در پاکستان اعمال می‌شود، خود یک چرخۀ تقویت کنندۀ فقر را به میان می‌ورد. پاکستان در سال 1950 در بحبوحۀ مشکلات مالی به صندوق بین‌المللی پول پیوست. در سال 1958، پاکستان اولین کشوری بود که از صندوق بین‌المللی پول درخواست کمک نمود. خواه دموکراسی باشد یا حکومت نظامی، سکولار یا محافظه کار، همه در برابر صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی سر تعظیم فرود آوردند. این روی‌کرد غیرقابل توقفی بود که پس از ایوب هر حاکم دیگر آن‌را در پیش گرفت  و این فقط برای مردم خسارت وارد نمود و بس. اسحاق دار، وزیر مالیه، از افزایش 215 میلیارد روپیه مالیات جدید خبر داده است. بار این مالیات بیشتر به گردن افراد کم امتیاز افتاده، در حالی‌که ثروت‌مندان و افراد صاحب نفوذ از آن فرار نموده یا مبلغ کمی را می‌پردازند. تورم در کشور از مرزها عبور کرده و قیمت موادغذایی افزایش دیوانه‌واری دارد.

رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:«لا ضرر و لا ضرار؛ نه ضرر کن و نه ضرر برسان!» پیش از این، شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، در ابتدای سال 2023 گفته بود: «شرایطی که ما باید با صندوق بین‌المللی پول موافقت کنیم فراتر از تصور است. اما ما مجبور خواهیم شد تا با شرایط موافقت کنیم.» سال 2023 هفتادوششمین سال‌گرد تشکیل پاکستان خواهد بود؛ اما ما شاهد قهقرای دائمی اجتماعی، اخلاقی، فکری و اقتصادی هستیم. دلیل این انحطاط دائمی، پیروی نکردن از مفکورۀ ایجاد این سرزمین است؛ یعنی داشتن دولتی مبتنی بر ایدیولوژی اسلام که بیشتر چتر همه نقاط پراگندۀ امت اسلامی باشد. مسلمانان شبه‌قاره ممکن است به استقلال فزیکی دست یافته باشند و باهم به منطقه‌ای اکثریت، مسلمان‌نشین نقل مکان نموده باشند، اما اوضاع از آن‌جا فراتر نرفت. بنابراین، این دولت-ملت به زندانی برای مسلمانان تبدیل شد که در آن قیمت کالاها برای تأمین تسهیلات توسط کسانی‌که به ما وضعیت چنین آزادی را داده‌اند، دیکته می‌شود.

بنابراین، پاکستان در حال حاضر ممکن است قدرت‌های سرمایه‌داری را تسهیل کند، اما ایدیولوژیی ندارد که از آن پیروی نماید. نظام اقتصادی سرمایه‌داری تنها یک هدف دارد و آن افزایش ثروت کل کشور و دست‌یابی به بالاترین سطح ممکن تولید و نهایت تجمل برای افراد است. تحت نظم جهانی سرمایه‌داری کنونی، نهادهایی مانند صندوق بین‌المللی پول با بردگی کشورهای جهان سوم از طریق قرضه‌هایی که هرگز قادر به پرداخت آن نخواهند بود، کسب درآمد می‌کنند. صندوق بین‌المللی پول خود یک نهاد سیاسی است که توسط افراد منصوب سیاسی کشورهای عضو اداره می‌شود و تصمیمات آن متأثر از منافع سیاسی اعضای آن می‌باشد. به همین دلیل است که می‌بینیم صندوق بین‌المللی پول به عنوان ابزار سیاست خارجی آمریکا عمل می‌کند.

سیاست اقتصادی اسلام برگرفته از شریعت اسلام (قرآن و سنت) بوده و موفقیت یا شکست آن با سود و زیان سنجیده نمی‌شود؛ بلکه با معیارهای حلال و حرام سنجیده می‌شود و بر توزیع ثروت متمرکز بوده و احتکار را منع می‌کند. گردش ثروت باعث رفاه و ایجاد فرصت‌ها برای مردم می‌شود.

سرزمین‌های اسلامی باید یک سیاست اقتصادی برگرفته از عقیدۀ اسلامی را ترسیم نمایند. هر سیاست اقتصادی دیگری ناقص می‌باشد، نه فقط برای ثبات اقتصادی؛ حتی اگر کسی از ایدیولوژی اقتصادی دیگری که مخالف اسلام است، نفع برد، بازهم آن نافرمانی الله سبحانه وتعالی می‌باشد؛ نه این‌که ترسیم و تلاش برای تطبیق آن منتج به چیزی جز افزایش مشکلات اقتصادی، فقیر کردن مردم، تداوم زوال و مشکلات ‌گردد.

بنابراین، سیاست اقتصادی سرزمین‌های اسلامی باید مانند همیشه یک سیاست اقتصادی اسلامی باشد! اقامۀ خلافت بر منهج نبوت به مسلمانان کمک می‌کند تا عزت و شکوه از دست رفته خود را باز یابند. ما مسلمانان باید به خاطر داشته باشیم که موفقیت ما در گرو اطاعت از الله متعال است، نه حرکتی که به ما کمک کند در لحظه‌ای زندگی کنیم؛ اما ما را به سوی خشم الله سوق ده!. ما مسلمانان پاکستان از دست‌کاری بیشتر خودداری نموده و قربانی شدن برای هرگونه معاملۀ صندوق بین‌المللی پول را رد می‌نماییم.

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ [نور: 55]

ترجمه: الله کسانیرا که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، وعده داده است که خلافت (حاکمیت) روی زمین را به آن‌ها می‌دهد؛ همان‌طوری‌که به مردمان قبل از آن‌ها داد.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

11 ذوالحجة 1444هـ.ق.

پنجشنبه 29 جون 2023م.

مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

ادامه مطلب...

مقامات سویدنی به یک افراط‌گرا اجازه دادند که نسخه‌ای از قرآن شریف را بسوزاند!

(ترجمه)

خبر:

مقامات سویدن به یک افراطی عراقی الاصل اجازه دادند تا قرآن شریف را پاره کند و سپس در روز اول عید قربان در مقابل مسجد مرکزی استکهلم و دوربین رسانه‌ها و با حفاظت پولیس سویدن آن را به آتش کشید.

تبصره:

این اولین بار نیست که قرآن شریف در این کشور کافر سوزانده می‌شود؛ بلکه قبلاً در ژانویه گذشته در مقابل سفارت ترکیه سوزانده شده بود. پیش از این در فرانسه و جاهای دیگر نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نقاشی‌های تمسخرآمیز می‌کشیدند و او را به ارهاب و خونریزی وصف می‌کردند. بنابر این، مسلمانان ساکن در کشورهای غربی نمی‌پذیرند که به مقدسات آن‌ها اهانت شود؛ ازین‌رو، وقتی راسموس ودان قرآن را سوزاند، عکس‌العمل آن‌ها عالی بود.

با این حال، سویدن بر سیاست ضد اسلامی خود پافشاری نموده، به هرکسی‌که می‌خواهد به آن توهین کند، اجازه می‌دهد و تحت نام آنچه آزادی بیان نامیده می‌شود، این کار را انجام دهد و از آن حمایت می‌کند.

این به وضوح نشان می‌دهد که این کشورها دشمنی غیر از اسلام را نمی‌بینند و با وجودی‌که درگیر جنگ روسیه و اوکراین هستند که هزینه‌های میلیاردی برای آن‌ها به همراه داشته و منجر به مشکلات اقتصادی عظیمی در کشورهای‌شان شده است؛ اما جنگ آن‌ها با اسلام هم‌چنان در رأس اولویت‌های شان باقی مانده است.

این جنگ آشکارا با اسلام و مسلمانان بر صحت این مقوله دلالت دارد که: «اسلام و سلطان هم‌چون برادران دوقلویی هستند که هیچ یک از آن‌ها صحیح نیست؛ مگر با صاحب خود. پس اسلام اساس یا پایه است و سلطان نگهبان؛ اگر اساس یا پایه نباشد، ویران می‌شود و اگر نگهبان نباشد، از بین می‌رود.» هم‌چنان رسول الله صلی الله علیه وسلم این را به صراحت بیان فرموده است که:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: به تحقیق امام (خلیفه) سپری است که شما از عقب آن می‌جنگید و به او پناه می‌برید.

مردم می‌دانند که هیچ امامی برای مسلمانان وجود ندارد که از دین و اسلام و ناموس آن‌ها دفاع کند و نیز می‌دانند که حاکمان امروز مسلمانان چیزی جز بدخواهان اسلام و مسلمانان نیستند؛ بلکه آن‌ها اولین کسانی هستند که اسلام را آزار می‌دهند. حتی اگر کعبه شریف بمباردمان شود، انگشت تکان نمی‌دهند و به همین دلیل است که دولت‌های غربی علناً شبانه روز با وقاحت تمام به دین و اعتقاد ما توهین می‌کنند.

در کتاب‌های تاریخ آمده است که سلطان سلیمان چگونه فرانسویان را از رقص زنان با مردان باز می‌داشت تا این رسم زشت به سرزمین‌های اسلامی نرسد! نامه‌ای به پادشاه فرانسه فرستاد و در آن گفت: «به من گزارش شده که مردان و زنان کشورتان در مهمانی‌های بی‌شرمانه‌ای که ایجاد کرده‌اید، در مقابل مردم یکدیگر را در آغوش کشیده و به شیوه‌ی غیراخلاقی می‌رقصند و چون کشورتان با سرزمین ما مرز دارد، این احتمال وجود دارد که این گستاخی به خانه‌های ما سرازیر شود و به همین دلیل است که وقتی پیام من را دریافت کردید، باید فوراً به آن وقاحت پایان دهید! در غیر این صورت من می‌توانم خودم به آنجا مراجعه کنم تا آن را از بین ببرم!»

مورخ بنام، "هامر" آن را ثبت کرده که این رقص تا صدسال پس از این نامه در فرانسه کاملاً مخفیانه شده بود.

به الله، اگر فرانسوی‌ها به کتاب الله و رسول الله توهین می‌کردند، واکنش سلطان سلیمان چگونه می‌بود؟

پروردگارا! ما را به خلیفه راشده گرامی بدار که از ایمان و ناموس مسلمانان دفاع می‌کند و از ریختن خون‌شان حفاظت می‌کند!

نویسنده: محمد أبو هشام

13 ذی الحجة 1444ه‍ـ.ق.

شنبه 1 جولای 2023م.

مترجم: پارسا امید

ادامه مطلب...

افسران نظامی مسلمان نباید تأسیس خلافت را به تأخیر بیندازند؛ زیرا آمریکا هند را متجاوز می‌سازد

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

پیش از سفر رسمی نخست‌وزیر دولت هندو به آمریکا، که درین سفر در 22 جون 2023 در کنگره آمریکا سخنرانی می‌کند؛ فرصتی‌که تنها به نزدیک‌ترین متحدان داده شده است، دولت بایدن ساختمان تجاوزی خودرا در هند تأیید نمود. در 5 جون 2023، سخنگوی وزارت امور خارجۀ آمریکا اعلام نمود: «مشارکت ما با هند یکی از پر پیامدترین مشارکت‌ها به شمار می‌رود.» در همان روز وزارت دفاع آمریکا اعلام نمود: «لوید جی آستین سوم، وزیر دفاع، در 4 تا 5 جون به هند سفر کرد تا مشارکت دفاعی اصلی را تقویت نموده و همکاری در حوزه‌های حیاتی را پیش از سفر رسمی نخست‌وزیر مودی به واشنگتن، بهبود بخشد.  وزیر امور خارجه با "آجیت دوال" مشاور امنیت ملی و "راجنات سینگ" وزیر دفاع دیدار نمود.»

آمریکا برای مقابله با چین و مسلمانان، دولت هندو را متجاوز می‌سازد. در عین حال، آمریکا از اتحاد خود با پاکستان برای از بین بردن آن به عنوان مانعی برای ظهور هند استفاده می‌کند. بنابراین، هنگامی‌که هند به زور کشمیر اشغالی را ضمیمه کرد، آمریکا به حاکمان پاکستان دستور داد تا خویشتن‌داری نموده و توافق‌نامۀ آتش‌بس را امضا نمایند. هرگاه هند در مرز مشترک خود با چین درگیر می‌شود، آمریکا حاکمان پاکستان را از استفادۀ فرصت گشودن جبهۀ دوم علیه هند و آزادسازی کشمیر اشغالی جلوگیری می‌کند.

بنای هند و تضعیف پاکستان برای هر افسر نظامی مسلمان آگاه آشکار است، که این امر منجر به احساس ناامیدی شدید می‌گردد. در واقع، این ناامیدی برای کسانی‌که نمی‌توانند خودرا خارج از اتحاد با آمریکا ببینند، اجتناب ناپذیر است. هرچه پاکستان بیشتر با آمریکا پیوند داشته باشد، بیشتر تضعیف خواهد گردید. چنین وضعیت ناامیدی، افسر مسلمان را وادار می‌کند تا برای تنها بدیل تلاش نماید که اسلام و خلافت آن است.

خلافت بر منهج نبوت همه ائتلاف‌های خسارت‌بار با دولت‌های استعمارگر را قطع خواهد کرد. خلافت پنجاه و پنج کشور دولت-ملت مسلمانان را در یک دولت خلافت وحدت خواهد بخشید. خلافت مانند خلافت راشده عمل نموده و سرزمین‌های جدیدی را به روی اسلام گشوده و دشمنان را وادار به عقب‌نشینی خواهد کرد.

ای افسران نظامی مسلمان! بدون شک خلافت نیاز زمان است. حالا هم دیر نیست که جلوی پیش‌روی دشمنان مان را بگیریم! ضمناً این در دین اسلام یک فریضه‌ است. هرگونه کوتاهی در انجام فریضۀ خلافت، گناه کبیره به شمار می‌رود. علاوه بر این، وظیفۀ شما از وظیفه غیرنظامیان مسلمان بیشتر است. غیرنظامیان باید برای خلافت کار و دعوت نمایند؛ اما هر قدر هم که تلاش نمایند فقط می‌توانند آن‌را مطالبه نمایند؛ ولی عملاً نمی‌توانند خلافت را مستقر نمایند، و اما شما، شما مردان جنگی مانند انصار رضی الله عهنم هستید! وظیفۀ شما این است که عملاً حمایت فزیکی و مادی نموده نصرت دهید تا مطمئیناً خلافت برقرار گردد!  مانند زمانی‌که انصار رضی الله عنهم نصرت دادند تا این‌که دولت اسلامی در مدینه منوره تأسیس گردید.

این‌جا، افسر مسلمان نمی‌تواند عذر خودرا پیش‌کش نماید که مکلف به اطاعت از رهبری نظامی و سیاسی فعلی است. اما این عذر در روز قیامت پذیرفته نمی‌شود! این عذر او را از عذاب جهنم نجات نمی‌دهد. افسر مسلمان نمی‌تواند عقب این بهانه پنهان گردد؛ زیرا رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم امر فرمود:

«لا طَاعَةَ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِی الْمَعْرُوفِ» (بخاری و مسلم)

ترجمه: در اموری‌که مربوط به الله است، اطاعت دیگری نیست، طاعت فقط در معروف است."

در واقع اطاعت از هیچ مرد یا گروهی از انسان‌ها هنگامی‌که دستور به نافرمانی خالق انسان‌ها الله سبحانه وتعالی باشد، وجود ندارد.

این‌جا نیز افسر مسلمان نمی‌تواند ادعا نماید که این کار مسئولیت شخصی او نیست! او نمی‌تواند عذر کند که چون دیگران عمل نمی‌کنند، او نیز مجبور به انجام آن نیست. او هم‌چنان نمی‌تواند عذر کند که وقتی دیگران شروع به کار کنند، من هم خواهم کرد. تک تک افسران مسلمان نگهبان وفادار اسلام هستند. رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«أَلاَ أُنَبِّئُکُمْ بِلَیْلَةٍ أَفْضَلَ مِنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ- حارِسٌ حَرَسَ فِی أَرْضِ خَوفٍ لَعَلَهُ لَا یَرجِعُ إلَی أَهْلِهِ» (حاکم)

ترجمه: آیا شما را از شبى بهتر از شب قدر خبر ندهم؟ آن شبی است که نگهبانی که از یک سرزمین جنگی محافظت می‌کند و مطمئن نیست که آیا دوباره به خانه‌اش باز می‌گردد یا خیر."

فقیه امام اوزاعی رحمة‌الله علیه می‌فرماید: «کان یقال ما من مسلم إلا وهو قائم علی ثغرة من ثغر الإسلام، فمن استطاع ألا یؤتى الإسلام من ثغرته فلیفعل؛ گفته شد که هیچ مسلمانی نیست مگر این‌که در مرزهای اسلام ایستاده باشد؛ پس هرکی می‌تواند جلو تضعیف اسلام یا تعرض به اسلام را بگیرد، این کار را بکند.» پس وقتی افسر مسلمان می‌بیند که می‌تواند جلو ضرر و زیان اسلام را بگیرد، باید عمل نماید. در مقابل پیش‌روی دشمن اگر مجبور شد، به تنهایی عمل می‌کند. او دیگران را برای انجام این کار استخدام می‌کند، اگر افراد مناسب را پیدا کند. هرچه را که در دست دارد، می‌گیرد و با توکل به الله اقدام به عمل می‌کند! او تمام تلاش خود را می‌کند تا پروردگارش را بدون ملامتی و عذری برای رحمت او ملاقات نماید!

البته افسر مسلمان نمی‌تواند ادعا کند که نمی‌تواند عمل کند؛ زیرا ممکن است به مال یا شخص خودش ضرری وارد شود، نمی‌تواند؛ چون وجوب اقامۀ خلافت مسئله مرگ و زندگی است. این مسئله‌ای است که قربانی می‌‌خواهد؛ قربانی که افسر نظامی مسلمان آن‌را در جای مناسب‌اش قرار می‌دهد. رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم هشدار داده است:

«إِذَا تَبَایَعْتُمْ بِالْعِینَةِ، وَ أَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ، وَ رَضِیتُمْ بِالزَّرْعِ، وَتَرَکتُمُ‌الجِهَاد، سَلَّطَ‌اللَّهُ عَلَیْکُمْ ذُلًّا لَا یَنْزِعُهُ حَتَّی تَرْجِعُوا إِلَی دِینِکُمْ»(ابن تیمیه ابو داود)

ترجمه: زمانی‌که تجارت می‌کنید، گوش گاو های‌تان را گرفته‌اید و در تجارت خویش راضی هستید؛ در حالى‌كه جهاد را ترك كرده‏اید، الله خوارى و ذلت را بالای تان مسلط مى‏سازد و از بین نمی‌رود تا این‌که به دين خود بازگردید.

بنابراین، افسر نظامی مسلمان دارای قلب قوی و جنگ‌جو می‌باشد. او دل ضعیف مردی را ندارد که به دنیا وابسته است. او همیشه به دنبال فرصت‌هایی برای فداکاری و تلاش در هر لحظه می‌باشد. او به راحتی و آسایش، مال دنیا و ثروت نمی‌چسبد. او هر روز خودرا برای ملاقات با پروردگارش آماده می‌سازد؛ گرچه تقاضای رویارویی با دشمن را نمی‌کند، اما برای شهادت صمیمانه دعا می‌کند! این چنین رزمندگانی هستند که با رهبری شخصی خود این تغییر را می‌آورند.کم‌تر از این، یک مرد نمی‌تواند این‌کار را انجام دهد.

ای نیروهای مسلح مسلمان پاکستان! هنوز دیر نیست، از اتحاد با کفار روی گردانید! اسلام را به حاکمیت عملی آن برسانید، در راه الله جهاد نمایید! همین حالا نصرت خودرا به حزب‌التحریر اعطا نمایید تا بتوانید برای تغییر واقعی برنامه‌ریزی و اقدام کنید!

نویسنده: مصعب عمیر – ولایه پاکستان

10 ذوالحجة 1444ه.ق.

چهارشنبه 28 جون 2023م.

مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

آزادی رسانه تحت چتر دموکراسی خطرناک‌تر از آزادی دردوران دیکتاتوری به نظر می‌رسد!

(ترجمه)

در ۱۰ می ۲۰۲۳ گزارش‌های مختلف در رسانه‌ها به نشر رسید که در شهرهای بهرپال و حیدرآباد هند نزدیک به ۱۶ مسلمان دست‌گیر شده است. در این اتهامات جنجالی بالای حزب‌التحریر حمله گردیده و آن‌را یک سازمان تروریستی که قصد جهاد علیه هند را دارد، معرفی نموده‌اند. منبع این گزارش‌ها برعلاوه ادارات استخباراتی "خارجی" سازمان‌های مختلف استخباراتی "دولتی و اتحادیه‌ای" به گونه "نامعلوم" اخذ گردیده است. کتاب‌ها و نشریات حزب‌التحریر در دست افراد دستگیر شده اساس اتهامات گفته شده است.

از آن زمان بدین‌سو اتهامات مختلف بشکل آنلاین به نشر می‌رسد؛ طوری‌که بعضی آن‌ها این ۱۶ فرد گرفتار شده مسلمان را به آن قضیه اعضای حزب‌التحریر ارتباط می‌دهند که فعلا ً در ایالت "تامیل نادو"در جریان است. حتی رسانه‌های خبری برجسته‌ مانند (India Today) یا (Economic Times of India) نتوانستند به اصول و مقررات رفتاری پابند باشند و با بی‌شرمی آن را در ویب‌سایت‌های خود به نشر رسانده و به راحتی روایتی را که به آن‌ها رسیده است، بدون انجام بررسی اولیۀ حقایق در مورد حزب‌التحریر سرخط خبرها می‌سازند. اگر آن‌ها به اصول و مقررات پابندی می‌داشتند پی می‌بردند که حزب‌التحریر یک حزب سیاسی است که برای تأسیس دوباره خلافت؛ نظام حکم‌روایی اسلام به منهج نبوت از طریق یک مبارزه سیاسی و فکری کار می‌نماید و دست به اعمال مسلحانه نزده و از رسول‌الله صلی‌الله ‌علیه ‌وسلم و سیرت آن در تأسیس اولین دولت اسلامی الگوبرداری می‌نماید.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا جهان اسلام را دشمن فرضی جدید معرفی نمود تا مردم خود را در کنار کسانی‌که دولت آمریکا را اداره می‌کنند، نگهدارد. این امر صحنه‌ای از روایات رسانه جهانی را ایجاد نمود که اعمال جنایت‌کارانه را به عنوان "تروریزم اسلامی" به تصویر می‌کشد؛ در حالی‌که بیشتر آن‌ها عملیات‌هایی‌ اند که توسط آمریکا و متحدانش طراحی گردیده‌اند.

از زمانی‌که آمریکا جنگ وحشیانه علیه اسلام را از سال 2001 بدین‌سو به طور یک‌جانبه به راه انداخت، این روایات توسط شرکای حریص و حاکمان دست‌نشانده‌اش صادر و مورد استقبال قرار گرفته است. بنابراین، از "عالی‌ترین دموکراسی" تا "کلان‌ترین دموکراسی"، در رسانه‌های آمریکا و هند هم‌دستی زیادی وجود دارد که حقیقت را پنهان نموده و دروغ‌ها را نشر می‌کنند، به‌خصوص وقتی صحبت از گزارش‌ اخبار در مورد مسلمانان و اسلام می‌شود.

برای خواستن اعتبار و نفوذ در بازار رسانه، مجموعه‌ای در تلاش برای جلب رضایت اهل قدرت و تمایل به کسب پاداش از سوی ثروت‌مندان اند و همۀ این شرارت‌ها تضمینی است، برای این‌که منافع تبدیل به معیار عمل در میان شخصیت‌های رسانه‌ای شده است، نه ارزش‌های والا و جستجوی حقیقت.

آزادی رسانه در دموکراسی به عنوان یکی از نهادهای اولیه بازپرسی سایر نهادها در داخل کشور مورد توجه و حمایت است. این یکی از معیارهای اصلی است که نهادهای غربی با آن "سلامت و رفاه" سایر ملل را می‌سنجند.

بنابراین، در مورد نهادهای رسانه‌ای برجسته در هند؛ کلان‌ترین دموکراسی، که به اصول و قوانین رفتاری منتشر شده در ویب‌سایت‌های خود پابند نیستند، چه باید گفت؟ اصول و قوانین رفتاری مانند اجرای یک راستی‌آزمایی ساده یا ایجاد تعادل با ارائه نظریات مخالف یا عدم گمراه کردن مردم یا دروغ گفتن.

اکثر اوقات می‌توان منابع رسانه‌ای مانند "منبع موثق" یا "منبع غیر افشا شده" را هنگام اشاره به افراد در دولت به عنوان منبع مشاهده کرد. چنین افرادی‌که به ندرت می‌توان آن‌ها را در برابر قانون برای دروغ‌پردازی در محیط عامه پاسخ‌گو کرد.

با رسانه‌ای که از "آزادی بیان" حمایت می‌کند؛ در حالی‌که ایمیل‌ها را بدون این‌که از نقطه نظر دیگر در دانستن آن زحمت بکشد، مسدود می‌کند، چه باید کرد؟

در مورد رسانه‌ای که توسط سانسور فلج شده و مانع دست‌رسی آن‌ها به ویب‌سایت‌ها می‌شود؛ البته از سوی دولتی‌که سعی در پاسخ‌گویی از آن‌ها دارد، چه می‌توان گفت؟

از "شورای مطبوعاتی هند" که نتوانسته ارزش "دروغ نگفتن" را در اعضای خود بقبولاند و اصول و قوانین رفتاری را که تجویز کرده است، مکرراً توسط اعضای شورای آن حذف شد، چه ساخته است؟

در مورد رسانه‌ای در کلان‌ترین دموکراسی، که در برخورد با دولت خود ناکام بوده و "کتب و بیان‌ها" را به عنوان "تسلیحات و مهمات" تحت قوانین ستم‌گرانه‌ی UAPA مجازات می‌کند، چه باید گفت؟

طرف‌داری از دروغ به گونه‌ای که "حقیقت" را گم‌راه کند یا عمداً روی آن سرپوش بگذارد؛ همان‌طور که در دموکراسی‌ها شاهد آن هستیم، خطرناک‌تر از سکوت در مورد حقیقت است؛ همان‌طور که در دیکتاتوری‌ها چنین است.

‌طوری‌که معلوم است، برای سرپوش گذاشتن بر دروغی باید دروغ‌های دیگری اختراع کرد. بنابراین، در دیموکراسی‌ها و با موجودیت تعدد نهادها به عنوان سازوکار ادعایی برای کنترول و جلوگیری از انحصار قدرت‌ها، دروغ‌پردازی به یک وظیفه تبدیل شده است که همه این نهادها بتوانند یک دروغ را بپوشانند. این همان چیزی است که باعث فساد و گم‌راهی مردم می‌شود.

اسلام برای کسی‌که حاکم را به خاطر حق محاسبه کند، ارزش والایی قائل است. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه ‌وسلم فرمودند:

«سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَرَجُلٌ قَامَ إلَى إمَامٍ جَائِرٍ فَأَمَرَهُ وَنَهَاهُ، فَقَتَلَهُ»

سید شهداء حضرت حمزه ابن عبدالمطلب، او کسی است که سخن حق را در برابر حاکم ظالم می‌گوید و در این راه کشته می‌شود.

بنابراین، برای کسانی‌که مسئول انتقال اخبار به مردم هستند و هنوزهم ارزش گفتن حقیقت را نگه می‌دارند، کافی است یک تحقیق و بازجویی ساده در هریک از پلتفرم‌های اطلاعات اینترنتی مانند ChatGPT، ویکی‌پیدیا، گوگل وغیره انجام دهید تا یک توضیح اولیه در مورد حزب‌التحریر دریافت کنید که باید تمام دروغ‌های ساخته شده را در اذهان‌تان پاک کند.

در مورد رسانه‌هایی که به صورت شرم‌آوری تصمیم گرفته‌اند رسالت خود را در رساندن حقیقت فراموش کنند، ما با استفاده از سخنان حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم قول شان را در رابطه به مسلک خبررسانی تذکر می‌دهیم:

«أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ؟؛ آیا شما را از بزرگ‌ترین گناهان کبیره آگاه نکنم؟» گفتند: یقیناً یا رسول الله. فرمودند؛ «الْإِشْرَاكُ بِاللهِ وَعُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ؛ شرک به الله و نافرمانی از پدر و مادر.» و او دراز کشیده بود، پس نشست و گفت: «أَلَا وَقَوْلُ الزُّورِ؛ و گفتار باطل و شهادت دروغ.» و آن را تکرار نمود تا این‌که ساکت شد.

انجنیر صلاح الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 ۴ ذوالحجه ۱۴۴۴ه.ق.

 پنج‌شنبه، 22 جون 2023م.

مترجم: ابوبکر کابلی

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

صرب‌های اقلیم کوزوو اخیراً تظاهرات گسترده‌یی را در شمال این اقلیم علیه پولیس و نیروهای ناتو مستقر در اقلیم مذکور راه‌اندازی نمودند. صربستان نیروهایش را در حالت آماده‌باش قرار داد تا در صورت نیاز برای دفاع از اقلیت صرب وارد این اقلیم شوند.

شبکۀ الجزیره به نقل از صفحۀ انترنتی "نشنل انترست" (National Interest) گفت که ممکن است جنگ آیندۀ اروپا در کوزوو آغاز گردد. در گزارش گفته شده: «میان اوضاع کوزوو و کشمکش موجود در اوکراین شباهت‌هایی وجود دارد و از سیاست‌گزاران غرب خواسته شده به این مسأله توجه نمایند. او گفت: بحران اخیر در شمال کوزوو، جهان را به این فکر انداخته که ممکن است جنگ وحشیانه اوکراین، بزرگ‌ترین تهدید برای ثبات کنونی اروپا تلقی گردد، اما این جنگ به هیچ وجه یگانه تهدید نیست.» (منبع: الجزیرة+ نشنال انترست، 10 جون 2023م)

پرسش این است که در پس این حوادث چه می‌گذرد؟ و آیا چنان‌که از اظهارات مسئولین بین‌المللی بر می‌آید، امکان این وجود دارد که حوادث کوزوو، منطقۀ بالکان را درگیر جنگ نماید و به این ترتیب؛ دولت‌های اروپایی مشغول جنگ دیگری به علاوۀ جنگ اوکراین شوند؟

پاسخ:

برای روشن شدن ابعاد تنش‌های امروز در منطقۀ شمال کوزوو، امور زیر را بررسی می‌نماییم:

اول: پیشینۀ تاریخی:

1  پس از فتوحات اسلامی در منطقۀ بالکان توسط عثمانی‌ها در جریان قرن پانزدهم میلادی، اسلام راهش را به جانب منطقه‌یی باز نمود که دولت روم آن را تبدیل به منطقۀ خالص مسیحی نموده بود. آلبانی‌ها، که امروزه مردم آلبان و اقلیم کوزوو نامیده می‌شوند، پس از فتوحات مسلمان شدند، سپس بوسنیایی‌ها، که امروزه مردم بوسنیا و هرزگوینا نامیده می‌شوند و در سال 1992م از یوگوسلاویا استقلال گرفتند، به اسلام روی آوردند و در این منطقه بعدها جنگی صورت گرفت که در آن مردم قتل عام شدند و هزاران تن از مسلمانان در آن کشته شدند.

2  کوزوو هم‌چنان بخشی از دولت عثمانی بود تا آن که در سال 1912م و در ادامۀ کشمکش‌های جدائی‌طلبانۀ قومی که توسط بریتانیا در سراسر منطقۀ بالکان به راه انداخته شد، از پیکر دولت عثمانی جدا شد. سپس ممالک زیادی بر سر حاکمیت بر کوزوو به رقابت پرداختند، مانند صربستان، کوه سیاه، استعمار ایتالیا که کوزوو را ضمن آلبانیا جزء مستعمره‌های خود قرار داد. سپس تیتو حاکم یوگوسلاویا، کوزوو را در سال 1946م در چهارچوب حل و فصل‌های پس از جنگ دوم جهانی به خاک خود ملحق نمود و حاکمیت مستقلی به آن داد. کوزوو هم‌چنان بخشی از یوگوسلاویا به شمار می‌رفت تا این که خود یوگوسلاویا در اوایل دهۀ نهم از هم پاشید و به این ترتیب کوزوو به علاوۀ مناطق باقی مانده یوگوسلاویا به دامن صربستان افتاد.

برای این‌که کوزوو اعلان استقلال نکند، سلوبودان میلوسیچ، رئیس‌جمهمور بدنام صربستان با ظلم و ستم بی‌حد بر آن حکمروایی نمود و حاکمیت مستقل آن را ملغا اعلان کرد. پس از همه‌پرسی در مورد استقلال آن در سال 1990م، نا آرامی‌های بی‌شماری در آن رخ داد و خشونت‌ها و کشتار تا سال 1999م در این منطقه ادامه داشت. سپس در پی شرایط بین‌المللی که پیش آمد، ائتلاف کشورهای شمال آتلانتیک موسوم به "ناتو" در منطقه دخالت نمود و صربستان را زیر بمباردمان گرفت تا آن که وادار به خروج از منطقۀ کوزوو شدند. از آن زمان به بعد، نیروهای ناتو به صفت نیروهای نظامی ضامن صلح در این منطقه مستقر می‌باشند.

3  کوزوو در سال 2008م رسماً اعلان استقلال از صربستان نمود و بسیاری از دولت‌های جهان و در رأس آن امریکا و بسیاری از دولت‌های اروپایی آن را به رسمیت شناختند. روسیه و صربستان به شدت با این استقلال مخالفت نمودند و روسیه و چین با مخالفت خویش از پیوستن کوزوو به بسیاری از سازمان‌های جهانی ممانعت نمودند. سپس به تاریخ 19 مارچ 2023م و در پی وعده‌های اتحادیۀ اروپا مبنی بر پذیرفتن آن در اتحادیۀ اروپا و نیز ابراز خصومت روسیه پس از جنگ علیه اوکراین، اتحادیۀ اروپا اعلام نمود که صربستان و کوزوو موافقت نموده اند تا روابط خویش را به حالت عادی برگردانند، البته بدون این‌که این کار به معنای به رسمیت شناختن استقلال کوزوو توسط صربستان باشد. این توافق به معنای باز شدن دروازۀ پیوستن هر یک از صربستان و کوزوو به اتحادیۀ اروپا بود.

دوم: اوضاع داخلی و جهانی در قبل از حوادث کنونی:

 صربستان آخرین منطقۀ نفوذ روسیه در اروپای شرقی به شمار می‌رود و در طول سال‌هایی که صربستان با ناتو درگیر بود، روسیه آن را کمک می‌نمود. بهتر است بگوییم مداخلۀ ناتو در سال 1999م برای جدا کردن کوزوو از صربستان به مثابۀ ضربۀ شدیدی بود بر آخرین منقطۀ زیر نفوذ روسیه در بالکان، زیرا مداخلۀ ناتو ضعف و عجز روسیه در پشتیبانی از پیروانش را برجسته نمود، اما روسیه به حمایت خود از صربستان و ارسال کمک‌های نظامی و نیز حمایت سیاسی از آن در سازمان‌های جهانی هم‌چنان ادامه داد و با قاطعیت کامل با استقلال کوزوو مخالفت نمود. از راه‌اندازی پروژه‌های اقتصادی در بوسنیا و هیرزگوینا برای کمک به صرب‌ها خبر داد، روابط میان کلیساهای دو سرزمین را استحکام بخشید، یک مرکز بزرگ رسانه‌یی برای آژانس سپوتنیک در بلگراد بنا نمود که تبدیل به مرکزی شد برای بالابردن تنش‌ها و برجسته نمودن کمک‌های روسیه به صربستان. بلاخره کار به جایی رسید که رهبران صربستان سعی می‌کردند قبل از انتخابات در صربستان برای کسب آرای مردم در کنار پوتین رئیس جمهور روسیه عکس بگیرند. خلاصه این‌که روسیه در داخل صربستان و نیز در میان صرب‌های کوزوو و بوسنیا و هرزگوینا نفوذ فوق العاده زیادی دارد.

2. پس از آن که روسیه جنگ اوکراین را به راه انداخت و متوجه شد که قدرت‌های غربی علیه آن جمع شدند، غرب تلاش‌ها برای نزدیک‌تر شدن خود به صربستان را آغاز نمود، از جمله این که توافق به دست آمده در ماه (مارچ 2023م) میان صربستان و کوزوو برای عادی سازی روابط میان دو طرف را تأیید نمود و راه را برای ملحق شدن صربستان به اتحادیۀ اروپا باز و شاید هم به "ناتو" در آینده‌ها باز نمود. هدف غرب از این کار همان هدفی بود که از ملحق نمودن سویدن و فنلند به ناتو دنبال می‌نمود، یعنی سبک نمودن پلۀ جهانی روسی به دلیل جنگ در اوکراین.

به این ترتیب، غرب و صربستان بسیار به یک دیگر نزدیک شدند؛ در حدی که در ماه مارچ 2022م، دولت‌های اروپایی به لاوروف وزیر خارجۀ روسیه اجازه ندادند برای سفر به صربستان از آسمان اروپا عبور کند و این ممانعت، صربستان را بر انگیخت، چنان‌چه وزیر داخلۀ صربستان در اظهاراتی گفت: «صربستان یگانه کشوری در اروپاست که روسیه را تحریم نکرد و به هیستیریای دشمنی با روسیه نپیوست.» (منبع: روزنامۀ الیوم السابع، 22 آگست 2023م) از این اظهارات به خوبی بر می‌آید که صربستان به دلیل روابطی که با روسیه دارد تا چه اندازه خود را زیر فشار احساس می‌کند، مخصوصاً با توجه به این که دولت‌های غربی دروازه‌های خود را در برابر آن باز نموده است.

ممکن است باز شدن دروازه‌های غرب در برابر صربستان و کشانیدن آن به جانب غرب، نتایج وسیع‌تری نیز حاصل نموده باشد، چنان‌چه اسکای نیوز عربی به تاریخ 4 مارچ 2023م با نشر خبری گفت: «روسیه روز پنج شنبه از هم‌پیمانش، صربستان خواست در مورد گزارش‌های منتشر شده مبنی بر این که دولت‌های منطقۀ بالکان هزاران فروند موشک به اوکراین تسلیم نموده اند، رسماً توضیح دهد. ماریا زاخاروا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه در مورد گزارش‌هایی که برای نخستین بار در در ماه گذشته در رسانه‌های حکومتی روسیه منتشر گردید "عمیقاً ابراز نگرانی" نمود.

هرچند صربستان، مداخله در کشمکش موجود در اوکراین را رد می‌کند، اما موقف‌گیری‌های فوق نشان می‌دهد که صربستان اندک اندک دارد از روسیه فاصله می‌گیرد؛ هرچند در این مسیر هنوز با موانع و مشکلاتی مواجه می‌باشد.

در حالی‌که روابط میان روسیه و صربستان پس از جنگ در اوکراین شکل جدیدی به خود می‌گیرد، روسیه که از نفوذ گسترده‌یی در داخل صربستان برخوردار می‌باشد، دست به کار شده و سعی دارد از نفوذی که در میان صرب‌ها دارد استفاده نموده و تنش‌هایی را به راه اندازد تا از روند جدا شدن صربستان از زیر نفوذ روسیه جلوگیری کند. چنان‌چه: «حاکم کوزوو، روسیه را متهم نمود که از "ویران نمودن منطقه" نفع می‌برد، به شمول حمله به کوزوو، بوسنیا و کوه سیاه.» (منبع: اندپندنت عربی 22 دسمبر 2022م) همین منبع می‌نویسد: «روزنامۀ "واشنگتن پست" نوشته که جنگ روسیه در اوکراین، تنش‌های گسترده‌تری را به وجود آورده و به نقل از تحلیل‌گرانی گفته که اظهارات نژادپرستانۀ روسیه توسط شماری از رهبران استقبال گردیده به شمول الکسندر ووتچیچ رئیس جمهور صربستان، کسی‌که یک نژادپرست متشدد بوده و هم‌فکر رئیس‌جمهوری قبلی یعنی سلویدان میلوسویتچ می‌باشد. روزنامۀ "وول استریت ژورنال (Wall Street Journal) نیز در آن زمان نوشت که پیمان آتلانتیک شمالی و اتحادیۀ اروپا برای آرام نمودن تنش‌ها میان کوزوو و صربستان پس از بالاگرفتن تنش‌های اخیر به سرعت دست به کار شدند و این در حالی بود که نگرانی‌هایی مبنی بر این وجود داشت که ممکن است روسیه از کشمکش میان دو کشور برای مختل نمودن صلح در اروپا استفاده نماید.»

4  ایوانا استرادنر یکی از پژوهش‌گران "مرکز برنامه‌های امریکا برای تحقیقات سیاست عام" پیش از شروع جنگ در اوکراین هشدار داده بود که روسیه قصد دارد در بالکان هرج و مرج به راه اندازد. وی در مقاله‌یی زیر عنوان "روسیه در بالکان با آتش بازی می‌کند" که در مجلۀ "فورین افیرز" منتشر گردید و اندپندنت عربی نیز آن را به تاریخ 20 اپریل 2023م منتشر نمود، نوشت: «بعید نمی شمارم که منطقۀ بالکان تبدیل به نمایش جدیدی شود که روسیه با استفاده از آن، اتحادیۀ اروپا و ناتو را به چالش بکشد و با تمسک به این نمایش استدلال نماید که اروپا و ناتو پای خود را از گلیم خود بیرون نموده اند.» (منبع: اندپندنت عربی، 20 فبروری 2022م)

بنابر این و به گمان اغلب؛ این روسیه است که نزاع موجود در کوزوو دامن می‌زند تا با این کار، افکار عامه را از ضعفی که در جنگ اوکراین نشان داده دور نماید و کشورهای اروپایی متخاصم با خود را درگیر جنگ دیگری در اروپا نماید و نیز به این هدف که روند دور شدن صربستان از زیر نفوذ خود را متوقف نماید.

سوم: واقعیت حوادث اخیر:

1  شمار صرب‌ها در کوزوو از 120 هزار تن از مجموع نزدیک به دو ملیون تن ساکن در این اقلیم فراتر نمی‌رود و یک سوم این صرب‌ها در شهرهای مرزی با صربستان سکونت دارند؛ شهرهایی‌که مرکز کشمکش‌های اخیر به شمار می‌رود. در این چهار شهر "50 هزار تن" سکونت دارند که صرب‌ها "90%" آنان را تشکیل می‌دهند و تسلط دولت وابسته به پریشتینا پایتخت کوزوو در این مناطق پیوسته ضعیف شده است؛ در حدی‌که پولیس نمی‌تواند با مجرمین برخورد نموده و آنان را بازداشت نماید، به دلایل نژادی و نیز به دلیل این‌که پولیس متهم می‌شود که صرب‌ها را هدف قرار می‌دهد. صرب‌ها در این شهرها به دلایل نژادی دست به هرج و مرج می‌زنند و خواستار ملحق شدن به صربستان می‌باشند و این کار آنان، مردم آن طرف مرز در داخل صربستان را تحریک می‌کند تا برای دفاع از صرب‌های کوزوو دست به کار شوند.

2  حکومت کوزوو برای اعمال سیطرۀ خود بالای شهرهای مرزی با صربستان، در ماه آگست 2022م قوانینی را وضع نمود که بر اساس آن هر فرد موظف است کارت شناسایی داشته و کسانی‌که موتر دارند، نمبرپلیت مخصوص شمال کوزوو را با خود داشته باشد. این اقدام باعث شد رؤسای شاروالی/شهرداری‌ها و نیز رؤسای پولیس که اصالت صرب داشتد، در ماه نومبر 2022م به گونۀ دسته‌جمعی استعفاء کنند و اعتراض‌ها سراسر شمال کوزوو را در بر گرفت.

سپس حکومت کوزوو در ماه اپریل 2023م انتخابات داخلی به راه انداخت، اما صرب‌ها در آن مشارکت نکردند و اعلان نمود که نامزدهای مسلمان در آن برنده شده اند. صرب‌ از این نتیجه برانگیخته شدند، زیرا آنان نمی‌خواهند رؤسای شهرداری‌های شان از مسلمانان آلبانی "کوزوو" باشند. در نتیجه؛ هرج و مرج همه جا را فراگرفت، از بستن راه‌ها و سایر اقدامات تا این‌که حکومت کوزوو مجبور شد در روند معرفی رؤسای جدید شهرداری‌ها به پست‌های شان از نیروهای امنیتی کار بگیرد، صرب‌ها به ساختمان‌های دولتی هجوم برده و قصد داشتند این ساختمان‌ها را تصرف کنند، اما ناگهان با پولیس کوزوو مواجه شدند که در کمین آنان نشسته بودند و آنان را نگذاشتند وارد ساختمان‌های شهرداری‌ها شوند. رئیس‌جمهور صربستان اندکی پیش از آن اردویش را به حالت آماده‌باش در آورده بود و با این کار می‌خواست بگوید که احتمال مداخلۀ نظامی وجود دارد.

1  اما روسیه سعی می‌کرد آتش‌بیار معرکه باشد و وانمود می‌کرد که حاضر است کمک زیادی به صرب‌ها کند، چنان‌چه سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه پیش از تظاهرات 29 می 2023م در اظهاراتی گفت: «روسیه با قاطعیت تمام اقدامات تحریک‌آمیز کوزوو را تقبیح می‌کند؛ اقداماتی‌که اوضاع را به شدت متشنج نموده. وی افزود: مسئولیت اقدامات تحریک‌آمیز علیه صربستان بر دوش ایالات متحده و اتحادیۀ اروپاست.» (منبع: الیوم السابع، 28 می2023م) پس از تظاهرات «سیرگی لاوروف گفت: تنش‌های رو به افزایش کوزوو ممکن است تا سر حد "یک انفجار بزرگ" در قلب اروپا پیش برود. وزیر خارجۀ روسیه نیز روز دو شنبه خطاب به روزنامه‌نگاران گفت: این وضعیت "خطرناک است". وی هشدار دارد ممکن است در منطقۀ بالکان یک آتش‌فشان بزرگ به راه افتد.» (منبع: صوت الخلیج، 30 می 2023م) هم‌چنین «سیرگی لاوروف وزیرخارجۀ روسیه تأکید نمود که صرب‌ها در شمال کوزوو برای به دست آوردن حقوق خود می‌جنگند. او گفت که اردو در حالت آماده‌باش به سر می‌برد و تصمیم را رئیس‌جمهور صربستان می‌گیرد.» (منبع: اندپندنت عربی، 30 می 2023م)

2  موقف امریکا تفاوت چندانی با موقف اروپا ندارد، چنان‌چه امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیا بیانیۀ مشترکی را منتشر نمودند که و در آن به روی دست گرفتن اقدامات فوری به هدف متوقف کردن تنش‌ها در شمال این اقلیم تأکید شده. (منبع: سایت حکومت انگلیس در انترنت، 26 می 2023م)

انگلیس اصرار داشت رهبری نیروهای مرکزی منطقۀ پایتخت "پریشتینا" که در چهارچوب ناتو در زمان مداخلۀ ائتلاف ناتو در سال 1999م وارد این منطقه گردیده بود، در اختیار انگلیس باشد و انگلیس نخستین دولتی در قالب ناتو بود که پس از استقلال کوزوو، سفیرش را به پریشتینا فرستاد. (منبع: سایت رادیو سوا، 21 فبروری 2008م) پنج ماه  امریکا نیز سفیر خود را فرستاد (منبع: الیوم السابع، 19 جولای 2008م)

بلنکن، تصمیم مسئولین پریشتینا مبنی بر استفاده از نیروهای امنیتی در ارسال رؤسای شهرداری‌ها به مراکز اداری شمال اقلیم را "باعث افزایش شدید تنش و غیر موجه" دانست. (منبع: آر تی، 31 می 2023م) هم‌چنین، «انتونی بلنکن وزیر خارجۀ امریکا رهبران صربستان و کوزوو را تشویق نمود که هرچه زودتر به کاهش تنش‌ها اقدام نمایند و هشدار داد که آنان آرزوهای شان مبنی بر ملحق شدن به اروپا را به خطر می‌اندازند. بلنگن در جریان گفتگوهای "ناتو" در اسلو خطاب به روزنامه‌نگاران گفت: از حکومت کوزوو و صربستان می‌خواهیم هرچه زودتر برای پایان دادن به تنش‌ها دست به کار شوند.» (منبع: الجزیره نت، 2 جون 2023م)

1  به احتمال زیاد، این موقف‌گیری‌های غرب باعث شود تنش‌ها رو به کاهش گذارد، چنان‌چه درحالی‌که البین کورتی، نخست‌وزیر کوزوو قبلاً موقف‌های سخت و سفتی از خود نشان می‌داد، به یک‌باره‌گی از آن موقف‌ها پایین آمده و از خود نرمی نشان می‌دهد؛ «البین کورتی نخست‌وزیر کوزوو در اظهاراتی گفت که وی سعی دارد از تمام صرب‌های کوزوو دفاع کند و تأکید نمود که آنان حق دارند صدای شان را به گونۀ مسالمت‌آمیز برسانند. وی افزود: قدرت را در کوزوو می‌توان از طریق انتخابات به دست آورد و نه خشونت. کورتی پیشنهاد نمود برای شهرداری‌ها انتخابات جدیدی راه‌اندازی گردد تا باشد خشونت‌های اخیر در شمال کوزوو متوقف گردد.» (منبع: الجزیره نت، 2 جون 2023م) در همین حال، ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و شولتز، نخست‌وزیر آلمان در جریان نشست مالدوف بالای رئیس کوزوو فشار آوردند برای کاهش تنش‌ها با رئیس‌جمهور صربستان دیدار و گفتگو کند.

2  از تمام آن‌چه گفته شد، چنین بر می‌آید که روسیه به علاوۀ این نفوذی‌که در صربستان دارد، توان این را نیز دارد که تنش‌ها در اقلیم کوزوو را عملاً تشدید نماید، زیرا در صربستان و نیز در میان صرب‌های اقلیم کوزوو نفوذ و عوامل زیادی دارد. روسیه می‌خواهد به این تنش‌ها دامن بزند تا به این ترتیب، ضعف خود در جنگ اوکراین را بپوشاند و نیز می‌خواهد از روند قطع نفوذ صربستان جلوگیری کند. اما دولت‌های اروپایی و نیز امریکا از همان شروع کمشمکش‌ها تلاش می‌کردند از آن جلوگیری کنند و امریکا و دولت‌های اروپایی به شدت حریص بودند آتش این کشمکش‌ها هرچه زودتر خاموش شود.

چهارم: خلاصه این‌که روسیه از تنش‌های کوزوو که صرب‌های کوزوو به راه انداخته اند و باعث تحریک صربستان گردیده، بدور نیست. روسیه امیدوار بود این تنش‌ها غرب را به خود مشغول کند به این اعتبار که ناتو در کوزوو حضور دارد و به این ترتیب، میان صرب‌ها و کوزوو جنگی به راه افتد و غرب و ناتو در وسط این جنگ قرار گیرد. هدف روسیه از این کار این بود که تمرکز امریکا و پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو" از تشدید جنگ میان روسیه و اوکراین کم شود. به نظر می‌رسد امریکا و غرب به این هدف روسیه پی برده اند و با تمام توان سعی دارند اوضاع میان صرب‌ها و کوزوو را آرام کنند، چنان‌چه به هر دو طرف اشاره نمودند که امکان پیوستن شان به اتحادیه اروپا و سپس به پیمان ناتو وجود دارد، اما به شرط این که در خاموش کردن این تنش‌ها با یکدگیر همکار باشند. به نظر می‌رسد امریکا و غرب در این کار موفق شده اند، چنان‌چه در فوق به اظهارات مسئولین مخصوصاً امریکا و کوززو در این مورد اشاره شد.

این بود گمان اغلب ما در مورد پیامدهای حوادث یادشده و جریان و نتایج آن.

در اخیر باید گفت که کوزوو، چنان که در فوق یاد شد، بخشی از دولت عثمانی بود و مردم این سرزمین مدت‌ها پیش اسلام را پذیرفته بودند. اگر مسلمان‌ها دولت خلافت را، که از آنان در برابر شرارت‌طلبی‌های کفار استعمارگر حمایت می‌نمود، از دست نمی‌دادند، امروزه امور در دست این دولت‌های کفر و استعمارگر قرار نمی‌داشت؛ دولت‌هایی که سرنوشت سرزمین‌های بالکان و کوزوو را در دست گرفته اند و بر این سرزمین‌ها، که زمانی پرچم اسلام بر فراز آن می‌درخشید، تسلط دارند.

از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم به رنج و در امت اسلامی پایان دهد و این امت را با برپایی مجدد خلافت یک‌بار دیگر به همان عزت و سربلندی از دست رفته‌اش برگرداند!

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (۴) بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان شادمان می‌گردند؛ به خاطر یاری رساندن الله و او تعالی هر کس را که بخواهد یاری می‌کند و او شکست ناپذیر مهربان است.

12 ذی القعده 1444هـ.ق.

11 جون 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

پرسش از  Walid Elmi: شیخ بزرگوار ما! آیا بیع جنس لایملک توسط بانک، تنها بر بانک حرام است و یا بر مشتری نیز؟

پرسش از Wafaa Muhtasib: در صورتی‌که کالا و یا جنس در نزد تاجر نباشد، اما تاجر آن جنس را از نزد تاجر دیگری سفارش نموده و برای مشتری خود به فروش برساند؛ آیا چنین بیعی، بیع لایملک محسوب می‌شود و یا خیر؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

هر دو سوال شما در خصوص یک موضوع است. بناءً جواب هردو سوال را ذیلاً بیان می‌دارم:

فروش کالاها و یا جنسی‌که تاجر و یا شخص بر آن مالک نباشد، حرام است؛ یعنی چنین عقدی، یک عقد باطل بوده که بائع و مشتری در این عقد گنه‌کار می‌شوند؛ البته مشتری با انجام این عقد وقتی مرتکب گناه می‌شود که از عدم ملکیت بائع بر آن جنس آگاهی داشته و بداند که تاجر بایع بعد از عقد، آن کالا را از بازار خریداری نموده و برای مشتری حاضر و به فروش می‌رساند که ما این موضوع را در جلد دوم کتاب شخصیه، باب "لایجوز بیع ما لیس عندک" چنین واضح ساختیم:

«فروش کالا قبل از تملک و یا ملکیت آن جائز نیست. اگر شخص کالای غیر مملوک را به فروش برساند، بیع آن شخص باطل بوده که این موضوع در دو حالت مصداق پیدا می‌کند: حالت اول این‌که تاجر کالا را قبل از تملک‌اش به فروش برساند و حالت دوم این‌که تاجر کالا را بعد از خرید ولی قبل از قبض به فروش برساند؛ البته در عقدی‌که قبض کالا و یا جنس در آن عقد شرط تکمیل ملکیت باشد؛ زیرا عقد بیع بر ملک واقع می‌شود؛ در حالی‌که بائع بر جنس و یا کالا مالکیت حاصل نکرده و یا این‌که تاجر آن کالا را خریده، اما تملک و مالکیت آن تا اکنون بالای آن جنس و یا کالا تکمیل نشده است. بناً فروش آن جنس برایش جائز نمی‌باشد؛ زیرا آن شخص تا اکنون کالا را قبض نکرده و بیع بر آن صحت ندارد؛ به دلیل این‌که شرعاً محلی وجود ندارد که عقد بر آن منعقد گردد، لذا رسول الله صلی الله علیه وسلم از بیع ما لایملک نهی نموده؛ چنانچه از حکیم ابن حزام روایت شده که گفته است: «گفتم یا رسول الله، مردی نزدم می‌آید و از من تقاضای فروش کالایی ‌را می‌نماید که در نزدم موجود نیست و من آن کالا و یا جنس را در حالی برایش به فروش می‌رسانم که در بازار موجود بوده و بعداً برایش مهیا می‌کنم.» رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا تبع ما ليس عندك» (رواه احمد)

ترجمه: آنچه که در نزد تو موجود نیست، به فروش نرسان!

از عمروبن شعیب از پدرش از جدش روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا يحل سلف وبيع، ولا شرطان في بيع، ولا ربح ما لم تضمن، ولا بيع ما ليس عندك» (رواه أبو داود)

ترجمه: سلف و بیع هم‌زمان با هم جائز نیست. هم‌چنان دو شرط در یک بیع و فائده‌ای که بر آن ضمان نباشد و بیع آنچه که در نزدت موجود نیست جائز نمی‌باشد.

لذا تعبیر رسول الله صلی الله علیه وسلم از آنچه در نزد شخص موجود نیست، عام بوده و شامل هر آن‌چیزی می‌گردد که در ملکیت شخص در نیامده و یا قدرت تسلیمی آن را نداشته و یا مالکیت شخص بالای آن جنس تکمیل نشده است. این مسأله را احادیث وارده در خصوص بیع آنچه که قبض نشده در معاملاتی‌که قبض جنس، شرط تملک و ملکیت عقد است، واضح ساخته است. تمام این احادیث دال بر این است که هرکس کالا و یا جنسی را خریداری نمود؛ در حالی‌که قبض آن جنس شرط تکمیلی بیع و شرط تمامی ملکیت است، باید برای صحت عقد، جنس را قبض و در چنین عقدی قبض مبیعه لازمی است و در چنین مواردی بیع مبیعه قبل از قبض جائز نمی‌باشد. بناً چنین عقدی حکم آن حکم بیع ما لایملک است؛ به دلیل این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«من ابتاع طعاماً فلا يبعه حتى يستوفيه» (روایت بخاری)

ترجمه: کسی‌که طعامی را خریداری نمود تا زمانی‌که آن را کامل به دست نیاورد، نباید به فروش برساند.

به دلیلی‌که ابوداود روایت نموده است:

«أن النبي نهى عن أن تباع السلع حيث تبتاع حتى يحوزها التجار إلى رحالهم»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از فروش کالای‌که تحت احراز و ملکیت تاجر نیامده و به محل کارش انتقال داده نشده منع نموده است.

به دلیل روایتی‌که ابن ماجه روایت نموده است:

«أن النبي نهى عن شراء الصدقات حتى تقبض»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از خرید اموال زکاتی‌که قبض نشده نهی نموده اند.

و به دلیل روایتی‌که بیهقی از ابن عباس شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم به عتاب ابن اسید گفته است:

«إني قد بعثتك إلى أهل الله، وأهل مكة، فانههم عن بيع ما لم يقبضوا»

ترجمه: من ترا به سوی اهل الله و اهل مکه فرستادم، پس آن‌ها را از بیع جنسی‌که قبض نشده منع کن.

تمام این احادیث صراحت به نهی از بیع جنسی دارد که قبض نشده است؛ زیرا ملکیت چنین جنسی تمام نشده است؛ چون کالای‌که قبض آن شرط است، لازم است تا مشتری برای اتمام ملکیت خود قبض نماید و به دلیل این‌که مبیعه قبل از قبض به ضمانت و یا تضمین بائع است.

از بیانات فوق معلوم می‌شود که شرط صحت بیع این است که قبلاً مالک بر کالا و یا جنس تملک و یا ملکیت پیدا کرده و ملکیت مالک بر آن کالا تکمیل شده باشد؛ اما در صورتی‌که ملکیت آن را حاصل نکرده و یا ملکیت بر آن را حاصل کرده؛ اما ملکیتش تکمیل نشده باشد، در این صورت فروش آن جنس و یا کالا برای بائع جواز ندارد. این شامل آن موردی نیز می‌شود که مالکیت بر آن حاصل کرده، ولی با وصف این‌که از جمله اجناسی است که قبض در آن شرط تکمیلی بیع است ولی موصوف قبض نکرده است که این موارد شامل مکیلات( آنچه پیمانه می‎شود)، موزونات(آنچه وزن می‎شود) و معدودات(آنچه قابل شمارش است) می‌شود؛ اما آن اجناس و کالاهای‌که عمل قبض شرط تکمیل شدن ملکیت نیست قبض را لازم ندارد، مانند غیر مکیلات، غیر موزونات و غیر معدودات. فروش چنین اجناسی قبل از قبض جواز دارد؛ مثل حیوانات، خانه، زمین و غیره؛ زیرا مجرد حصول عقد بیع به ایجاب و قبول در این موارد تمام شده خواه مشتری قبض کرده باشد و یا نکرده باشد. پس بیع جنس صورت گرفته که ملکیت آن برای بائع تکمیل شده است. لذا مسأله‌ای بیع ارتباط به قبض و عدم قبض نداشته، بلکه ارتباط به ملکیت بائع و تکمیل بودن ملکیت آن دارد؛ اما جواز بیع آنچه قبض نشده درغیرمکیلات، غیرموزونات و غیرمعدودات به اساس حدیث صحیح ثابت شده که بخاری از ابن عمر روایت نموده که او بر"بکر صعب" (بچه شتر جوان) که مال حضرت عمر رضی الله عنه بود، نشسته بود:

«فقال له النبي بعنيه، فقال عمر: هو لك فاشتراه ثم قال: هو لك يا عبد الله بن عمر، فاصنع به ما شئت»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش گفت: آن را برایم به فروش برسان. عمر گفت: این حیوان از شما باشد و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را خرید؛ سپس فرمودند: ای عبدالله بن عمر! این حیوان از تو باشد؛ هر تصرفی‌که می‌خواهی بر آن انجام بده.

این عمل‌کرد رسول الله صلی الله علیه وسلم در حقیقت از نوع تصرف بر هبه است که قبل از قبض آن حیوان انجام شد و این خود دال بر این است که ملک مبیعه قبل از قبض تمام شده و این عمل‌کرد رسول الله صلی الله علیه وسلم دلالت بر جواز بیع قبل از قبض می‌نماید؛ به دلیل این‌که ملکیت رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن حیوان تکمیل شده است. بناً جنسی‌که بائع بر آن تملک یافته و ملکیت بر آن تکمیل شده، بیع آن جنس بر بائع آن جائز بوده؛ اما آنچه که بائع بر آن تملک پیدا نکرده و یا ملکیتش بر آن تمام نشده، در این صورت بیع آن جنس جواز ندارد.

بناً عملی‌که تجار کوچک انجام می‌دهند، مثلاً همرای مشتری توافق به ثمن نموده و جنس را برای مشتری به فروش می‌رسانند، سپس بعد از فروش جنس به نزد تاجر دیگری رفته و آن جنس را خریداری و به مشتری خود حاضر و تسلیم می‌دهد، در این صورت بیع جواز ندارد؛ زیرا در این صورت، بیع ما لایملک محسوب می‌گردد. به دلیل این‌که وقتی از تاجر از این جنس و کالا پرسیده می‌شود، آن کالا در نزد بائع نبوده و بائع مالک آن جنس هم نمی‌باشد؛ بلکه فقط تنها او می‌داند که آن جنس در بازار در نزد غیرش موجود است؛ اما او برای مشتری خود به دروغ می‌گوید که این جنس در نزد وی موجود است؛ بعداً می‌رود تا آن جنس را خریداری و به مشتری اش به فروش برساند که این عمل و معامله حرام و ناجائز است؛ زیرا این بیع، بیع کالا و یا جنس ما لا‌یملک می‌باشد.

به همین ترتیب عملی‌که اصحاب دکاکین سبزیجات و بازار غله‌جات انجام می‌دهند و سبزی‌جات و گندم را قبل از این‌که بر آن تملک حاصل کنند و ملکیت شان بالای آن تکمیل گردد، آن جنس را به فروش می‌رسانند که این معامله نیز از باب همین معاملات غیرمجاز است؛ مثلاً بعضی از تجار سبزیجات و یا گندم را از زارعین خریداری نموده؛ اما قبل از این‌که آن را قبض نمایند، به فروش می‌رسانند که چنین معامله‎ای جواز ندارد؛ زیرا این معامله از باب بیع مطعومات است که ملکیت بائع بر آن بدون قبض تکمیل نمی‌شود.

هم‌چنان عمل‌کرد وارد کنندگان کالاهای‌که از شهرها و کشورهای دیگر وارد می‌کنند، از همین قبیل محسوب می‌شود؛ زیرا بعضی از این واردکنندگان کالاها و اجناس را خریداری می‌نمایند که تسلیم دادن آن اجناس و کالاها در آن منطقه شرط است؛ اما آن شخص قبل از رسیدن آن جنس به سرزمین و کشور مقصد یعنی قبل از تکمیلی مالکیت‌اش، آن جنس را به فروش می‌رساند که این یک بیع حرام است؛ زیرا این بیع از جمله موارد بیع ما لا‌یملک است.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند؛ الله سبحانه وتعالی از همه داناتر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

6 ذوالقعدة 1444هـ.ق.

26 می 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه