شنبه, ۲۴ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۱۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ذلت دنیا و آخرت؛ نتیجۀ اجتناب‌ناپذیر عادی‌سازی روابط با دولت یهود!

  • نشر شده در ترکیه

تصمیم تبادل سُفرا میان ترکیه و دولت غاصب یهود در سال گذشته به‌عنوان گامی برای عادی‌سازی روابط‌شان برداشته شد. طوری‌که چاووش‌اوغلو، وزیر خارجۀ ترکیه گفت: «تصمیم گرفتیم به تل آویو سفیر بفرستیم. درحقیقت، تعیین سُفرا در انتقال مستقیم پیام‌مان درخصوص فلسطین و قدس به اسرائیل نیز بسیار حائز اهمیت است.» او حتی بیان این مسئله را لازم دانست که عادی‌سازی روابط با دولت یهود به معنی دست کشیدن از قضیۀ فلسطین نیست!

وقتی به روابط ترکیه و دولت یهود از زمان تأسیس‌اش نگاه می‌کنیم، حوادثی را می‌بینیم که توصیف‌شان حتی در پست‌ترین کلمات موجود در فرهنگ‌های لغات نیز ناممکن است. تنها حوادث یک دهۀ گذشته برای بیان این ذلت و حقارت کفایت می‌کند؛ مثلاً امتیازاتی‌که رئیس جمهور اردوغان پس از صحبت‌های "یک دقیقه" خود اعطا کرد، کرسی پایین سفیر ترکیه، رفتار بی‌شرمانۀ ترکیه با اوباش‌های شهرک‌نشین یهودی، بستن مسجدالاقصی بر روی مسلمانان، اعلام قدس منحیث پایتخت دولت یهود، و محکومیت‌های ریاکارانه علیه این دولت. قرار بر این شد که در عوض دست کشیدن از قضیه ماوی مرمره، از ترکیه معذرت خواسته شود، خسارت‌های وارده بر خانواده‌های آسیب‌دیده جبران شود و محاصرۀ نوار غزه برداشته شود. هرچند گفته می‌شود اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده وقت، نخست وزیر نتانیاهو را به معذرت‌خواهی شفاهی مجبور و این‌گونه قضیه را ماست‌مالی کرد؛ او گفت که دولت غاصب یهود در بدل خون شهیدانی‌که ریختانده، از جیب خودش به‌عنوان تحفه غرامت می‌پردازد، اما این پول‌ها نه از طریق دولت بلکه از طریق انجوها به خانواده‌های مستحق پرداخت خواهد شد. بدین‌گونه خون شهدای مرمره به قیمت چند دالری‌که این دولت غاصب منحیث پول امدادی می‌فرستد، به فروش رسید.

مقامات ترکیه به‌عوض این‌که درخصوص برداشتن محاصرۀ غزه و ویرانی نوار غزه در اثر بمباردمان صحبت کنند، دربارۀ منافع حاصل از عادی‌سازی روابط با دولت یهود سخن می‌گفتند. هم‌چنین روابطی در سطح سفیران در پاسخ به کشتار مسلمانان پس از اعلام امریکا مبنی بر انتقال سفارت‌اش به قدس منحیث پایتخت دولت یهود در سال ۲۰۱۸ م به حالت تعلیق درآمده بود، اکنون دوباره به حالت اول برگشته و ترکیه تصمیم دارد به تل آویو سفیر بفرستد. چگونه یک‌بار دیگر روابط خود را به حالت عادی برمی‌گردانند، حال‌آن‌که دولت یهود هنوز یک قدم هم از موضع خود عقب‌نشینی نکرده‌است؟! برعکس، به رذالت و تکبرش می‌افزاید! ترکیه‌ای که از فروپاشی سیاسی، رکود اقتصادی ضعف دیپلوماتیک و نبود روحیه رنج می‌برد، یک‌بار دیگر تحقیر و رسوا شده‌، چون امیدوار است از دولت یهود کمک بگیرد؛ حال‌آن‌که چهره و آبرویش را در نزد مسلمانان ضربه زده‌است.

حتی اگر یک تار موی مردم فلسطین هم از سرشان کم نمی‌شد، دولت یهود به محرمات‌مان دست نمی‌زد و این سرزمین را به باشکوه‌ترین منطقۀ جهان تبدیل می‌کرد، بازهم عادی‌سازی روابط به همراهش قابل‌قبول نبود. ارتش مسلمانان باید تا حدی درمقابلش بجنگند که از نقشۀ روزگار حذف شود. اصلاً باید به تمام روابط با این دولت غرب‌ساخته که هم‌چون خنجری در قلب‌های مسلمانان است پایان داده شود و برای براندازی‌اش هرچه سریع‌تر ارتش‌ها/اردوها به راه بیفتند. شاید امروزه امتیازاتی تحت نام عادی‌سازی برای حکام ترکیه مشروعیت بخشد، ولی این گام‌ها هیچ مشروعیتی به دولت غاصب یهود نخواهد داد. تصامیم و اقدامات این حکام هیچ تغییری در این واقعیت نمی‌آورد و آنان تنها حقارت و ناکامی دنیا و عذاب آخرت را نصیب می‌شوند!

﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (103) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً﴾ [کهف: ۱۰۳ – ۱۰۴]

ترجمه: بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیان‌کارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ آن‌ها که تلاش‌های‌شان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده‌است؛ با این حال می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه ترکیه

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ؛ به تحقیق دشمنی در زبان آن‌ها آشکار است و بدون ‌شک آن‌چه که در دل دارند، بزرگ‌تر از آن است!

  • نشر شده در سوریه

مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه روز پنج‌شنبه در حاشیه نشست "جنبش غیر متعهدها" که در ماه اکتوبر در بلگراد، پایتخت صربستان برگزار شده بود، افشا کرد که در گفتگوی کوتاهی‌که با فیصل مقداد، وزیر امور خارجه دولت سوریه داشت، گفته است که «ما باید به نحوی به آشتی میان دولت سوریه و مخالفین دست پیدا کنیم؛ در غیر آن صلح پایداری وجود نخواهد داشت.» چاووش اغلو در پاسخ به این سوال که آیا میان ترکیه و دولت سوریه در سطوح سیاسی و دیپلوماتیک ارتباطات و جود دارد یا خیر؟ تأکید کرد که در حال حاضر روابط بین دو جناح  محدود به سرویس‌های استخباراتی است.

ای مسلمانان سرزمین مبارک شام!

بیانیه‌های "چاووش اغلو"، وزیر خارجه ترکیه نقش کارکردی دولت ترکیه در خدمت به آمریکا و حفظ  مشتری‌اش " اسد" را نشان می‌دهد و اصرار برای دفن یکی از بزرگترین انقلاب‌های تاریخ آن‌ها را تأیید می‌کند.

تمام دنبال کننده‌گان رویدادها به خوبی می‌دانند که دولت ترکیه از ابتدا در جستجوی آن بوده که در اجرای راه‌حل‌های مخرب به اصطلاح راه‌حل‌های سیاسی آمریکایی، با مصادره تصمیمات رهبران، سلب اراده آن‌ها، باز گرداندن آن‌ها به غلامی و می‌خواهند بعد از این‌که توسط رژیم اسد به بعضی از مناطق دست پیدا کرده اند، تمام مناطق شام را تحت کنترول ظالمانه آن در آورد. آن‌ها در خدمت منافع خودشان و باداران‌شان هستند و فهرست جرایم علیه انقلاب ادامه دارد...

هرکسی‌که با وزیر خارجه دولت جنایت‌کار سوریه و استخبارات سوریه دیدار کند و یا تماس تلفونی یا جلسه‌ای را با این جنایت کار "شام" ترتیب دهد، شکی نیست که او یک توطئه‌گر علیه انقلاب شام است، مهم نیست که او دیگر چی ادعایی دارد. پس حد اقل باید ارتباط با او قطع شود!

ای مسلمانان سرزمین شام – اقامت‌گاه اسلام!

ظهور تظاهرات در مناطقِ به اصطلاح آزاد شده علیه توطئه دولت ترکیه و دعوت آن به آشتی با رژیم جنایتکار، مؤید آن است که انقلاب هم‌چنان در سینه‌های جوانانش شعله‌ور بوده، هنوزهم خواهان سرنگونی این رژیم جنایتکار هستند و مرگ با افتخار را نسبت به حتی فکر کردن در باره صلح شرم‌آور با وی ترجیح می‌دهند. هم‌چنان تأثیر قوی افکار عمومی مردم هنگامی‌که صدای خود را بلند می‌کند، حرف خود را می‌زند و توطئه گران را مجبور می‌کند تا مانند آفتاب‌پرست رنگ خود را تغییر داده و روش‌های جدیدی را اتخاذ کنند که با این کار شرم تجارت قربانی‌ها و خون مردم انقلاب را در خدمت دشمنان آن‌ها پنهان نمی‌توانند.

این امر بعد از افشا شدن حقایق برای تعداد محدودی‌که تا حال چشمان شان بسته بود، مستلزم آن است تا همگی از رویدادها و وقایع آگاه بوده و مسئولیت‌پذیر باشند و باید با تمام دشمنان ما که توسط دولت ترکیه رهبری می‌شدند و انتظار بدبختی ما را داشتند، روابط قطع گردیده و به ریسمان الله سبحانه و تعالی چنگ زده و در عقب یک رهبری سیاسی آگاه و مخلص که حامل برنامه آزادی امت باشد، این راه را ادامه دهند؛ رهبری‌که رژیم را سرنگون کرده مردم را از شر آن نجات دهد و حاکمیت اسلام را توسط خلافت راشده بر منهج نبوت تأسیس کند؛ حتی اگر دشمنان الله از آن کراهیت داشته باشند! الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [اسرا‌ء- 51]

ترجمه: و آن ها سوال می‌کنند که چی وقت "این اتفاق خواهد افتاد؟" بگو شاید نزدیک باشد!

احمد عبدالوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

ترویج زن‌کشی Featured

قتل زنان جوان تاهنوز ادامه دارد. مردم درگیر عِلل و موجبات یک جرم استند ‌که جرم دیگری به وقوع می‌پیوندد. این صحنه‌های وحشیانه مردم را وا داشته تا درباره عوامل این خشونت‌های مفرط حیرت‌زده شوند و بخواهند عاملین این جرایم را به اشد مجازات منحیث یک قوۀ بازدارنده برسانند. درحالی‌که بعضی از سازمان‌های حقوق بشر و حقوق مدنی در یک اعلامیۀ مشترک چنین سوالی را مطرح کرده‌اند: «آیا حق زندگی برای زنان و دختران در مصر دشوار شده‌است؟» و تأکید کردند که روند صدور یک قانون مشترک برای مبارزه با خشونت علیه زنان یا "طرح ملی مبارزه با خشونت علیه زنان ۲۰۱۵ – ۲۰۲۰" تسریع شود؛ اما این طرح هنوز نشر نشده‌است.

رسانه‌ها ترویج خشونت علیه زنان در مصر و سایر کشورها را در گزارشات‌شان تقبیح می‌کنند؛ درحالی‌که اصطلاح زن‌کشی زمانی فضاگیر شد که خود همین رسانه‌ها روی ترویج دید خصومت‌گرایانۀشان از جنس مرد و زن و ترویج مفکوره‌های فیمنستی تمرکز داشتند. رسانه‌ها عمداً از مفاهیم جوامع سرزمین‌های اسلامی‌مان چشم‌پوشی می‌کند، حال‌آن‌که اسلام چنین راه‌حل‌های اساسی معرفی می‌کند؛ مثلاً این‌که اگر شخصی یک فرد بی‌گناهی را بکُشد، گویا تمام جهان را به قتل رسانده‌است؛ صرف نظر از این‌که مرد باشد یا زن! اما این رسانه‌ها از ظلم سیاسی، اقتصادی و انسانی موجود بر جوانان مرد و زن در سرزمین‌های اسلامی چیزی به زبان نمی‌آورند.

رسانه‌ها در گسترش و تبلیغ این جرایم و دیو‌س کردن جوامع سرزمین‌های اسلامی نقش عمده‌ای را ایفا می‌کنند. یک رسانه از یک صحنۀ جرم طوری عکس گرفته و نشر کرده که حرمت اجساد را اصلاً در نظر نگرفته است. اول وضعیت دختری را به تصویر می‌کشد که هفده زخم برداشته‌ و دوم دختر دیگری را نشان می‌دهد که در روز روشن جلو دروازۀ پوهنتون/دانشگاه به قتل رسیده‌است، و دختر سومی بعد از لت و کوب شدید بر روی زمین کشیده‌شده است. این عکس‌ها سد روانی گیرندۀ پیام را درهم می‌شکند و در عوض کاهش جرم به گسترش آن کمک خواهد کرد.

از وقتی افکار و مفاهیم غربی بر این سرزمین‌ سایه انداخته‌، زنان مصر روی عدالت را ندیده‌اند. دیگر به زنان منحیث مادر، خواهر و ناموسی‌که باید از آن محافظت صورت گیرد،‌ دیده نمی‌شود؛ بلکه طبق مفاهیم غربی، زنان کالایی بیش نیستند که این‌ طرف و آن طرف پرتاب می‌شوند. این حالت از مقام و موقف یک زن کاسته‌است. در عوض همکاری شانه به شانۀ مرد و زن در زندگی‌ برای تشکیل و تعالی جامعه، رقابت و هم‌چشمی روابط‌شان را تهدید می‌کند و توازن جامعه را برهم می‌زند! برخلاف فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم اند و ازین‌پس زنان خواهران مسلمانان نیستند و ازین‌پس سر لوحۀ جامعه، مهربانی با زنان نیست!

این فلاکت در سرزمین‌های اسلامی ریشه در نبود مفاهیم اسلامی دارد؛ مفاهیمی‌که رابطه بین مرد و زن را تنظیم می‌کند (نظام اجتماعی اسلام). این محصول طبیعی نبود، نظام‌های اسلامی و نبود مفاهیم اسلامی در ابعاد گوناگون زندگی است. ممکن نیست تحت مفاهیم جنگل و افکار سرمایه‌داری غرب حاکم بر سرزمین‌های اسلامی، زنان مسلمان در امن و امان زندگی کنند. بناءً امنیت و مصؤنیت کامل تحت نظام عقلی توأم با ترحم خالق بر بشریت اعم از جنس مرد و زن، زمانی امکان‌پذیر است که این نظام توسط دولت خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت بر بشریت تطبیق شود و تحقق چنین امری برای الله سبحانه و تعالی کاری بس آسان است.

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً﴾ [نساء: ۱]

ترجمه: ای مردم! از (مخالفت الله (سبحانه و تعالی) بپرهیزید! همان کسی‌که همه شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر کرد. و از الله (سبحانه وتعالی) بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی‌که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا الله (سبحانه و تعالی) مراقب شماست.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

وقتی جهان غرب از خود خطوط سرخ دارد اسلام نیز خطوط سرخ دارد!

خبر:

اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد با اشاره به حمله‌ی اخیر بر مسجد گذرگاه ولایت هرات گفته‌اند که «تروریزم» یکی از جدی‌ترین تهدیدها برای صلح و امنیت بین‌المللی است، و باید با آن مبارزه شود. این موقف در مورد انفجاری اتخاذ شده است که روز جمعه 11 سنبله (دوم سپتامبر) در مسجد جامع گذرگاه هرات به وقوع پیوست، که در آن «مولانا مجیب‌الرحمن انصاری» خطیب آن مسجد با جمعی از افراد دیگر به شهادت رسید. مرحوم انصاری در پهلوی این‌که خطیب مسجد بود من‌حیث عالم و متنفذمردمی نیز شناخته می‌شد.

تبصره:

سازمان ملل متحد، امریکا و قدرت‌های بزرگ همواره در امور جهان اسلام و افغانستان دخالت کرده‌اند. آن‌ها بخاطر این‌که حاکمیت خود را بر جهان حفظ و نظم‌سکولار جهانی را در کنترول داشته باشند برای کنترول کشورهای اسلامی همیشه در کمین بوده‌اند. امریکا و قدرت‌های غربی برای این‌که بتوانند امارت اسلامی را به سوی ارزش‌های غربی و روش زندگی سکولار سوق دهند بارها موقف‌گیری‌های مداخله‌جویانه داشته‌اند. چنانچه واضح است که امریکا خانمی به‌نام «رینا امیری» را منحیث نماینده‌ی ویژه‌ای امریکا در امور زنان و حقوق بشر در افغانستان تعیین کرده است. شخص دیگر به‌نام «تام وست» نماینده ویژه‌ای امریکا در امور افغانستان می‌باشد. ریچارد بنت، گزارشگر ویژه‌ای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان است. همین گونه نماینده ویژه‌ای اتحادیه اروپا و نمایندگان خاص بقیه قدرت‌ها نمایانگر این است که آن‌ها می‌خواهند هم از لحاظ ارزشی و هم از لحاظ منافع استعماری در افغانستان مداخله داشته باشند.

نمایندگان شورای امنیت سازمان ملل متحد با استفاده‌ای ابزاری از یک حادثه در افغانستان بر «تهدید تروریزم» فضاسازی می‌کنند، تا منافع خود را تامین نمایند. وقتی قدرت‌های غربی نسبت به آزادی، حقوق زن، حقوق بشر و غیره موارد ابراز نگرانی نموده و برمبنای آن امارت اسلامی را تهدید و تطمیع می‌کنند این‌همه به معنی آن است که جهان غرب از خود دارای خطوط سرخ می‌باشد که همیشه آن را در جوامع خود بیان و تطبیق نموده و از آن دفاع می‌کند؛ اما در جوامع ما مسلمانان از آن استفاده‌ای ابزاری و شعاری می‌نماید.

ارزش‌های سکولار و منافع قدرت‌های غربی آن‌ها را وامی‌دارد تا در امور بقیه کشورها دخالت نموده و حتی تکلیف رابطه میان زن و شوهر را تعیین کنند؛ اما در مقابل از امارت اسلامی می‌خواهند که از عدم مداخله در امور کشورهای دیگر برای آن‌ها تضمین بدهد، و جهان را مطمین سازد که دولت آن‌ها از مرزها عبور نمی‌کند!

امارت اسلامی این را باید درک کند که در نخست عدم مداخله در امور دیگران یک اصل غیرواقعی و خیالی است. در قدم دوم، وقتی جهان غرب از خود خطوط سرخ دارد و براساس آن با ما تعامل می‌کنند، اسلام نیز از خود خطوط سرخ دارد که دولت اسلامی باید از آن حراست نموده و برمبنای آن با ملت‌ها و کشورهای دیگر تعامل کند. هرگاه کشور و ملتی آن را نقض کرد باید جواب دندان‌شکن به آن داده شود.

دولت اسلامی از همان اوایلی که در مدینه تاسیس شد از خود معیار داشت و با تمام بشر برمبنای آن عمل می‌کرد. در واقع اسلام خودش معیار است، و این معیار تنها توسط یک دولت واحد و مقتدر جهانی می‌تواند تمثیل شود. اسلام معیار حق و باطل، خوب و بد، مشروع و نامشروع، خیر و شر، افراط و تفریط می‌باشد. اسلام آمده است تا یگانه معیارجهانی برای تعریف حق و مکلفیت برای بشر باشد. پس امروز وقت آن رسیده است که با تاسیس دوباره دولت خلافت راشده از این معیار و خطوط سرخ دفاع شده و منحیث معیارجهانی تمثیل شود.

سیف الله مستنیر

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش: پشت تنش امریکا و چین در مورد  تایوان چه نهفته است؟  تحرکات پشت این این تنش  چی‌ها استند؟ چرا امریکا چین را  به واسطه سفر رئیس و اعضای پارلمان به تایوان تحریک می‌کند. این جزیره برای امریکا و چین چه اهمیتی دارد؟ آیا کار به جنگ کشیده خواهد شد یا به آرامش؟
جواب
برای توضیح واقعیت و تنش در حال افزایش  در مورد  تایوان، انگیزه های آن و علت تحرکات؛ باید برخی  حقایق  مرتبط را یاد آوری نمود، تا این قضیه روشن گردد:
اول: امریکا چین را رقیب جهانی درجه اول خویش می‌داند، زیرا اقتصاد چین بسیار بزرگ  و رشد آن از رشد اقتصاد امریکایی سریع تراست؛ این تهدیدی است که ممکن چین جایگاه اول اقتصادی جهان را درسال‌های نه چندان دور اشغال کند، و نیروی اقتصادی در چین ممکن است تبدیل به نیروی نظامی شود؛ زیرا هزینه‌های نظامی در چین سال به سال در حال افزایش است، همراه با آن توانایی های سنتی  و هستوی ارتش چین نیز پیشرفت کرده و دامنه قدرت سیاسی چین نیز گسترده خواهد شد. خواست سیاسی چین در حال افزایش است، از جمله  راه ابریشم که چین را قادر می‌سازد تا نفوذ سیاسی و اقتصادی خویش را در تعدادی از کشورها به ویژه در آسیا گسترش دهد. این وضعیت برای آمریکا قابل تحمل نبوده و از همین لحاظ امریکا با چین، جنگ اقتصادی را اعلان کرده  و در آسیا بدنبال  بستن پیمان‌های نظامی است، تا بتواند پیشرفت چین را پیش گیری کند.
دوم: اما در مورد تایوان باید گفت؛ جزیره بزرگی است که مساحت آن به 36 هزار کیلومتر مربع می‌رسد و 24 میلیون نفوس دارد. اقتصاد پیشرفته‌ی آن  این کشور را در  شماره بیست وششمین  اقتصادی در جهان ساخته است، و به ساخت  چیپ‌های الکترونیک شهرت دارد. تایوان تمام معیارهای یک کشور را در خود دارد؛ اما تاریخ آن، اینکه ساکنین آن چینی هستند و اینکه از چین 140 کیلومتر بیشتر فاصله ندارد؛ باعث شده است چین آن را به چشم سرزمین متمرد خویش ببیند؛ زیرا تاریخ سیاسی تایوان یکی از موضوعات مهم تاریخ چین است؛ بعد از اینکه حزب کمونستی قدرت را در چین در سال 1949م  گرفتند؛ حاکمان شکست خورده ( حزب ملی چین  – کمیتاگ) به تایوان  رفتند و امور از آنجا پیش می‌بردند. دو میلیون چینای از مخالفین حزب کمونستی به تایوان مهاجرت کردند؛ سپس پایتخت تایپی  را اساس گذاشتند. رهبران پیشین چین( مخالفان کمونیزم)  جزیره‌ی تایوان را تحت فرمانروایی خویش حفظ نموده و دراین کار حمایت نظامی آمریکا همراه آنها بود. امریکا درسال 1955م توافق دفاعی مشترک با تایوان را زیرعنوان جمهوری چین امضا نمود؛ زیرا امریکا در آن زمان چین را که حزب کمونستی برآن حاکم شده بود، به رسمیت نمی شناخت؛ امریکا بارها برای دفاع از تایوان مداخله نموده جایگاه دائمی چین در شورایی امنیت  سازمان ملل  را برای تایوان داد.
سوم: هرچند امریکا بعد از تفاهم با پکن کرسی  سازمان ملل متحد را به پکن یعنی حزب کمونست چین برگرداند و تایوان را از ملل متحد  اخراج  کرد،  در آن  زمان اعلان کرد که سیاست چین واحد را کمک نموده ، استقلال تایوان را به رسمیت نمی شناسد؛ اما به پیمان دفاعی با تایوان برای منع چین از  ضمیمه  کردن آن به خاک خودش هم‌چنان ادامه داد. این مسایل  امریکا را به عنوان  یک عنصر فعال در مسئله‌ی تایوان در بیش از هفتاد سال قرار داده است.  آمریکا این کشور را به حیث یک کشور مستقل بدون آنکه اور ا به رسمیت بشناسد با آن تعامل می‌کند. با آن روابط سیاسی، تجاری، اقتصادی و نظامی برقرار می کند؛ برعلاوه‌ی آن برای محافظت از کشتی‌های هوا پیما بر آمریکا، دفتر در تایپی ساخته که کار یک سفارت را می‌کند، اما آن را سفارت نمی‌گویند.
چهارم: این در مورد تولد تایوان به عنوان یک تشکل سیاسی جدا از ساختار چین بود؛ اما امروز نیروی چین بگونه‌ی قابل توجهی رشد نموده و در عرصه‌ی مختلف در سطح بین المللی کشور قابل ملاحظه است، نفوذ  قابل ملاحظه‌ی  در آسیا  دارد؛  به ویژه نفوذ اقتصادی. ناتوانی چین در حل مسئله‌ی تایوان به عنوان سرزمین سرکش، نقطه ضعف بزرگی را بر آن نشان می‌دهد. چین هیچ‌گاه از نیروی نظامی تایوان نترسیده و برای برگرداندن آن به آغوش خود به نیروی خویش اعتماد کامل دارد؛ اما همیشه از جنگ با امریکا به خاطر تایوان بیم داشته است؛ این در بحران کنونی که امریکا در آن علیه چین ظاهر گردیده روشن است؛ زیرا چین به همین اکتفا می کند که کشورهای جهان تایوان را به عنوان کشور مستقل نشناسند؛ همان سیاست شناخته شده و هم‌نوا با امریکا به عنوان سیاست چین واحد را به پیش می‌برد. با وجود اینکه همه‌ی کشورها، در رأس شان امریکا با تایوان به عنوان یک کشور مستقل تعامل می‌کنند. خلاصه اینکه چین نمی‌خواهد در تایوان چنان برخورد که کند  که باعث ضعف روابط تجاری چین با جهان شود.
پنجم: امریکا  تایوان را وسیله‌ی برای  تحریک، توهین و تحقیر چین ساخته است؛  این ضعف چین را نشان می‌دهد  که از این تحرکات متاثر گردیده، و خود را کنار بکشد. اما اگر به این تحرکات پاسخ دهد، تایوان به باتلاق  تبدیل خواهد شد که چین در آن گیر می ماند؛ پس چین در میان دو گزینه قرار گرفته است، هر دوی آن به ضرر چین است. این خلاصه‌ی چیزی است که در تایوان اتفاق افتاده است. بدون دلیل موجه‌ی امریکا اعلان کرد که نانسی پلوسی رئیس کنگره‌ی امریکا در 3/8/2022م قصد دارد از تایوان بازدید کند؛ چین هم در عکلس العمل به این سفر برای امریکا هشدار داد که اگر نانسی پلوسی به بازدید از تایوان اقدام کند امریکا بهای سنگینی را خواهد پرداخت ( وپکن هشدار داد که اگر هواپیماها حریم هوایی تایوان را نقض کنند، آنها را ساقط خواهد کرد. (روزنامه الشروق، 2/8/2022 ) آمریکا بدون توجه به هشدار چین به تحرکات خویش ادامه داد و  نانسی پلوسی با یک هواپیمای نظامی امریکایی به همراهی 13 هواپیمای نظامی دیگر از پایگاه نظامی جاپان حرکت کردند، و به تایوان رفتند.
ششم: چین مانورهای بزرگ نظامی در تنگه‌ی تایوان که شامل پرتاب موشک بود اعلان کرد و از امریکا خواست که بر سیاست "چین واحد" از سال 1971م میان دو طرف توافق شده است پایدار باشد. اما این تحریکات با اقدام بازدید گروه دیگری از اعضای مجلس امریکا از تایوان افزوده شد اقدامی که  نشان می‌داد امریکا برای به چالش کشیدن به  چین مصمم است. بر اساس اعلان انستیوت که به عوض سفارت آمریکا کار می‌کند؛  بعد از گذشت چند روز از سفر نانسی پلوسی و نماینده‌های کانگرس آمریکا؛ از مانور نظامی چین در اطراف جزیره برای محکوم کردن این سفرها خبر داد. (اندیپندینت عربی، 14/8/2022 ) چین با مانورهای نظامی جدید در تنگه پاسخ داد؛ و هم‌چنان امریکا برای انتقال کشتی‌های هواپیما بر و قوای هوای خویش به تایوان خبر داد.  تایوان نیز خشم خویش را نشان داده و مانورهای نظامی  را به شکل شبیه‌سازی دفع حمله‌ی چین راه اندازی کرد، تا نشان دهد بر علیه هجوم چین است. به این ترتیب بحران تایوان میان چین و امریکا شعله ور گردید که خلاصه‌ی آن قرار ذیل است:
1-     چین خشم‌گین است و خود را برای نبرد احتمالی آماده می سازد. (وزارت دفاع چین در توضیح جداگانه گفته است: بازدید نمایندگان امریکایی از تایوان بیان‌گر نقض حاکمیت چین و وحدت سرزمین آن است و بگونه ی کامل چهره‌ی  واقعی  ایالات متحده را بعنوان تخریب کننده ی صلح و امنیت در تنگه تایوان به نمایش می گذارد؛ او افزوده است که ارتش آزاد ملی چین با تمرینات نظامی آماده‌ی نبرد می شود، باجدیت از حاکمیت ملی و وحدت سرزمین خویش دفاع می کند. باتمام نیرو و به هرشکلی برنامه استقلال تایوان  و مداخلات بیگانگان را  جلوگیری می‌کند. (اندیپندنت عربی 16/8/2022)
2-     اما در مورد امریکا، هم‌چنان بر تحریکات، بسیج کردن هم پیمانان و تشویق کردن  بر علیه چین  ادامه می دهد ( کارل توماس معاون نیروی در یایی امریکا در ناو جنگی هفتم، سه شنبه، 16 اگست، در اثنای اجلاس در سنگاپور، تاکید کرد که چین قرار است در فضای تایوان موشک پرتاب کند، باید علیه آن به عنوان یک عمل غیرمسؤولانه اعتراض شود. (اندیپندنت عربی 16/8/2022م) او کشورهای آسیای را بر علیه چین تحریک کرد. (منبع فوق)      امریکا می‌گوید: ( اگر باچین مقابله نکنید ممکن است، مشکل عادی جلوه داده شود و مردم قبول می‌کنند؛ مانند جزایر دریای جنوبی چین، جایکه اکنون پایگاه های نظامی است، که  غافل گیر شوید.) رئیس جمهور امریکا با وضاحت بیان نموده است که اگر چین با تایوان در گیر شود، امریکا در کنار تایوان خواهد جنگید.( رئیس جمهور امریکا جوبایدن هشدار داده است که چین در مسأله‌ی تایوان با آتش بازی می کند و به مداخله نظامی، برای حمایت از جزیره‌ی تایوان، زمانیکه مورد تهاجم واقع شود وعده سپرده است ...، در پاسخ این پرسش که چرا ایالات متحده وقتی چین با تایوان در گیر شود از آن دفاع نظامی می کند؛ اما از اکراین دفاع نظامی نکرد؟ بایدن گفت: بله! آن هم مسوولیت ما بود که ادا کردیم.( بی بی سی، 23/5/2022م) چین با دریافت تحرکات به سطح بالا از طرف آمریکا، مانورها نظامی را به راه انداخته و آمریکا نیز تسلیحات خویش در تنگه‌ی تایوان آورده و چین را در دروازه خودش به مبارزه می‌طبد. این بحران را بسیار بزرگ نشان می دهد؛ زیرا امریکا کشور است که برای بحرانی تر شدن اوضاع تلاش می کند و سالهاست نیروهایش را در آسیا برای احتمال رویا رویی نظامی با چین بسیج کرده است. از همین جهت است که امریکا گامهای خویش را برای پیمان های نظامی جدید علیه چین سریع تر برمیدارد؛ مانند پیمان "اوکس" با استرالیا وبریتانیا وپیمان نظامی دیگری بنام "کواد" با جاپان، هند و استرالیا. یعنی امریکا تهدید نظامی را در کنار تهدید اقتصادی به پیش برده که تهدید نظامی از تهدیدی اقتصادی مؤثرتر است.
3-    به نظر می رسد چین میداند که این نقشه‌ها مربوط به سیاست بزرگ امریکا در قبال چین است، مسأله  فقط تایوان نیست؛ به همن دلیل است که چین قدرت نمایی می کند. در بیانیه‌ی فرماندهی شرقی ارتش چین آمده است ( ارتش ازاد ملی چین در 15 اگست نقشه‌ی را طرح کرده است که مانورهای جنگی و آمادگی جنگهای چند جانبه را در دریا و هوای  اطراف تایوان انجام دهد.(اندیپندنت عربی، 14/8/2022م) هم‌چنین ارتش چین گفته است: ( امروز مانورهای را نزدیک تایوان به اجرا می گذارد، تا  مانع  جدی برای واشنگتن و تایپی  با شد؛ که بازی‌های سیاسی را برای برهم زدن صلح و امنیت در تنگه‌ی تایوان به راه انداختند. فرمانده شرقی ارتش  چین توضیح میدهد که، ارتش آزاد ملی چین مانورهای جنگی با ذخایر زنده در دریا و هوا راه اندازی نموده است. در همین مورد وزارت دفاع چین گفته است: نیروهای چین به حدی از تمرینات و آمادگی‌های جنگی رسیدند که باجدیت از حاکمیت ملی دفاع می کنند و هر نوع از  استقلال طلبی  و تلاشهای خارجی برای مداخله را  خنثی می‌کند. وزارت دفاع چین به ایالات متحده امریکا و حزب دمکراتیک حاکم  در تایپی  هشدار داده است: استفاده از تایوان برای در گیر کردن چین آخرش شکست است.( الجزیره نت، 15/8/2022م) همچنین چین برخی از نیروهایش را در 17/8/2022م به روسیه برای تمرینات مشترک با ارتش روسیه فرستاد تا امریکا را تهدید کند و این پیام را برساند که که روسیه در بحران تایوان در کنار چین استاده است.
هفتم: این ابعاد بحران تایوان بود که امریکا ساخته و می‌خواهد که توسط آن چین را به زانو در آورد. مهم‌ترین نکات مرتبط به آن چهار چیز است:
1-    امریکا همیشه از جنگهای اقتصادی با چین بیم داشته ؛ بدلیل اینکه چین اقتصاد قوی دارد. اما میان امریکا و چین از لحاظ  نظامی فرق بزرگی وجود دارد و امریکا از مقابله‌ی نظامی باچین هراسی ندارد؛ بنابراین این یک قضیه‌ی واضح است که آمریکا می‌خواهد که جنگ را از عرصه اقتصادی به عرصه‌ی نظامی انتقال دهد، میدان که در آن آمریکا برتری دارد. به احتمال زیاد مشغولیت روسیه در جنگ با اکراین هرگونه حمایت نظامی از چین را نفی می‌کند؛ و استفاده از سلاح هستوی در مورد جنگ اکراین نیز منتفی است.  .
2-    زمانیکه امریکا در بدام انداختن چین در تایوان موفق شود، با هم‌پیمانانش اقدام به وضع  تحریم‌های اقتصادی علیه چین، مانند روسیه خواهد کرد؛ عظمت چین و نمونه بودنش در اقتصادی جهانی تهدیدی  بی نهایت بزرگی به امریکا بوده و باعث نگرانی آمریکا گردیده است؛ که امریکا را از ناحیه‌ی اقتصادی نیروی چین نگران می سازد. تحریم‌های احتمالی علیه چین در صورتی که به جنگ با تایوان منجر شود تأثیر بزرگی از سوی امریکا (برچین) می گذارد و بگونه‌ی درد آوری ثروت‌مندان بزرگ چینی را تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ آنها رهبران حزب کمونستی حاکم هستند؛ این طبقه ی تأثیر گذار زمانی که از این ناحیه متضرر شوند، بر اساس اجندای آمریکا پیش خواهد رفتند.
3-    با تمام آنچه بیان شد روشن می شود که منشأ بحران پیرامون تایوان امریکاست؛ و در حال افزایش آن استند. هم‌چنین روشن است که مشغولیت امریکا در جنگ اکراین او را از افزایش بحران با چین مانع نمی شود؛ برای این موضوع دلایل زیادی است، از جمله اینکه پولند وقتی از امریکا خواست در بدل دادن سلاح ساخت شوری MiGs  به اکراین به پولند طیاره های F16 را تسلیم کند امریکا گفت: کارخانه های امریکا مشغول مجهز کردن تایوان با هواپیماهای جنگی می باشند؛ به این معنی که جنگ اکراین چشم امریکا را از چین نبسته است. این از بحران کنونی تایوان وعوامل آن بود.
4-    اما اینکه آیا این بحران به جنگ می‌کشد یا به صلح؟ مهم  مشغول ساختن چین در  بحران در دروازه‌های خانه اش است، که سبب می‌شود چین را از کمک کردن با روسیه منع کند. امریکا بحرانی را برای روسیه در اکراین و بحرانی را برای چین در تایوان به راه انداخته  که این حالت فرصت برای آمریکا جهت تضعیف چین و روسیه به وجود آورده است. این زمانی متحقق خواهد شد که روسیه و چین میزان خطر سناریوی که امریکا در داغ ساختن دو بحران در اکراین و تایوان برای شان طراحی نمود است، درک نکنند. ما می گوییم : این  مهمم است. زیرا احتمال جنگ و یا حد اقل کشمکش‌های نظامی احتمال واردی است؛ زیرا هر خطای محاسبه نشده در این حالت مانند نزدیک شدن ارتش‌ها و بالاگرفتن تنش این احتمال را به واقعیت تبدیل خواهد کرد.
هشتم : خلاصه اینکه جهان را اکنون کشورهای بزرگی رهبری می‌کنند که برای عدالت و خیر خواهی ارزشی قایل نیستند و از سر تا پای آنها را ظلم و بد خواهی فرا گرفته است. اینها کشورهای هستند که اگر مصلحت شان اقتضاء کند نسل‌ها را نابود می‌کنند؛ و اگر تمایل به ریختاندن خون مردم برای اهداف فاسد شان داشتند پس  این کار را می‌کنند. گویا که واقعیت فارس و روم  دو کشور بزرگ آن زمان بازگشته است! چنانکه او کشورها به قدرت مسلمان‌ها از بین برده شد، کشورهای بزرگ امروزی نیز با بازوی مسلمین از بین برده خواهد شد و با اذن الهی خلافت راشده بر منهج نبوت از نو خواهد درخشید و خیر و نیکی را در دنیا منتشر خواهد ساخت.

وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا

گویند که آن چه وقت است؟ بگو: که نزدیک است( الأسرا: 51)

 مترجم: حبیب اسلمی

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

قبل از سؤال؛ من و برادران زیادی در دعوت برای شما تقاضای خیر فراوان و دعای طول عمر و حسن عمل داریم! آمین.

اما سوال من در مورد توضیح عبارتی است که در مقدمۀ دستور آمده: «دولت یک نهاد اجرایی برای مجموعه‌ای از مفاهیم، ​​معیارها و اعتقادات است»، این سه اصطلاح، به طور خاص با مثال چه معنای دارند؟

الله سبحانه و تعالی به شما خیر و برکت دهد.

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

در نخست از الله می‌طلبم که به شما و برادران‌تان به سبب دعای نیک‌تان برکت دهد و از الله تقاضای خیر فراوان برای‌تان دارم!

شما در سوال خود به آنچه در کتاب مقدمۀ دستور، قسمت اول در توضیح مادۀ (1) آمده، اشاره نمودید که در آن چنین آمده است: «بنابراین، دولت به عنوان یک نهاد اجرایی برای مجموعه‌ای از مفاهیم، ​​معیارها و اعتقاداتی است که توسط گروهی از مردم پذیرفته شده است». ضمناً این سخن نه تنها در کتاب مقدمه، بلکه در کتاب‌های دیگری مانند کتاب شخصیت اسلامی جلد دوم نیز آمده است که می‌گوید: «زیرا وجود امت عبارت از مجموعه‌ی مردم با مجموعه‌ای از مفاهیم، ​​معیارها و اعتقادات است و نهاد دولت عبارت از مجموعه‌ای مردم است که با مجموعه‌ای از معیارها، مفاهیم و اعتقادات، صلاحیت حکومت دارند». اما پرکاربردترین کتاب برای این سخن؛ کتاب "ورود به جامعه" است که ده‌ها بار در آن به این سخن اشاره شده است.

با بررسی این گفته معلوم می‌شود که از میان سه اصطلاح (مفاهیم، ​​معیارها، اعتقادات) به طور عام و خاص به قسمی‌که می‌گویند، بیان آن چنین است:

1-       افکار عبارت از معانی الفاظ هستند و مفاهیم عبارت از معانی افکار می‌باشند؛ اگر انسان به فکری اعتقاد داشته باشد، سپس همان فکر محض به مفهومی تبدیل می‌شود که بر رفتار تأثیر می‌گذارد. در کتاب شخصیت اسلامی جلد اول، صفحۀ 12-13 در فایل وُرد آن موارد زیر آمده است:

«مفاهیم عبارت از معانی افکار هستند، نه معانی الفاظ؛ زیرا لفظ عبارت از کلامی است که دلالت بر معانی دارد که ممکن است در واقعیت وجود داشته باشد یا نداشته باشد. وقتی شاعر می‌گوید:

ومن الرجال إذا انبريتَ لهدْمِهِ *** هَرَمٌ غليظُ منَاكِبِ الصُّفَّا حِ

فإذا رميتَ الحَقَّ في أَجْلادِهِ *** تركَ الصراعَ مُضعضَعَ الألوا حِ

در میان مردان، کسانی اند که اگر بخواهید آن‌ها را نابود کنید *** هم‌چون هرمی ضخیم با دستی سنگین است

اما اگر حق را بر پوست او بیندازی *** مبارزه را برای تضعیف الواح رها سازد

این معنا در واقعیت وجود دارد و از طریق حواس قابل ادراک است؛ هرچند تحقق آن مستلزم ژرف‌نگری و وضاحت باشد؛ اما وقتی شاعر می‌گوید:

قالوا: أَينظم فارسين بطعنة *** يومَ النّزالِ ولا يراه جَليلا

فأجبتهمْ: لو كانَ طولُ قَناته *** مِيلا إذنْ نَظَمَ الفَوارسَ ميلا

گفتند: آیا می‌تواند در روز جنگ اسپ‌سواران را با نیزه *** صف‌آرایی کند و او را با وقار نبیند؟

من به آن‌ها پاسخ دادم: اگر طول نیزۀ او *** یک مایل بود، اسپ‌سوار را یک مایل نظم می‌داد

این معنا اصلاً وجود ندارد؛ چون ممدوح اسپ‌سواران را با نیزه سازماندهی نکرده و هیچ‌کس این سؤال را نپرسیده است و نمی‌توان اسپ‌سواران را تا یک مایل سازماندهی کرد. این معانی برای جملات، الفاظ آن‌ها را توضیح و تفسیر می‌کند.

 اما معنای فکر این است: در صورتی‌که این معنای موجود در کلام دارای واقعیتی باشد که حواس بر آن بیفتد یا ذهن آن را امری معقول بداند و آن را باور کند، این معنا نزد کسی‌که آن را حس‌ یا درک می‌کند، مفهوم است و کسی‌که آن را حس یا درک نمی‌کند، برایش مفهوم نیست، حتی اگر درک این معنا بخشی از جمله‌ای باشد که به او گفته شده یا خوانده شده است. پس مفاهیم عبارت از معانی است که ادراک می‌شود و واقعیتی در ذهن دارد، فرق نمی‌کند که این یک واقعیت محسوس در خارج باشد و یا واقعیتی‌که در خارج بر اساس یک واقعیت محسوس وجود خارجی شناخته شود و غیر از معانی الفاظ و جملات، مفهوم نامیده نمی‌شود، بلکه فقط اطلاعات است و بس.

بر این اساس، هر فکری‌که تصدیق شده باشد، صرف نظر از ضیق یا وسعت معنای موجود در آن، مفهوم نامیده می‌شود.

2-      از جمله مفاهیمی‌که مربوط به یک امر فرعی است، مثل حرمت نوشیدن خمر که یک معنا دارد و آن این‌که شریعت از نوشیدن خمر نهی می‌کند؛ یعنی فقط یک فرع دارد. اما برخی مفاهیم به چند معنا مربوط می‌شوند؛ زیرا چندین فکر فرعی را می‌توان با آن‌ها سنجید؛ بنابراین، محدود به یک موضوع نیست. مثلاً مفهوم حلال و حرام مفهومی است که همه اعمال انسان را در بر می‌گیرد؛ چون به عنوان میزان اعمال انسان قرار می‌گیرد که فقط به یک چیز مربوط نمی‌شود؛ بلکه این مفهوم در این مورد معیاری است که با آن عقاید و مفاهیم دیگر سنجیده می‌شود. مثلاً مفهوم "اصل در اشیاء اباحت است" معیاری است که با آن خیلی چیزها سنجیده می‌شود و محدود به یک چیز نیست. مثلاً مفهوم "هدف وسیله را توجیه نمی‌کند" ملاک بسیاری از اعمال سیاسی و غیرسیاسی است. این چنین معیار از نگاه وسعت، عام‌تر از مفهوم است و در مقابل، از طرفی خاص‌تر از آن است؛ زیرا مفهوم به اعتبار اصطلاحی بر افکار جزئی اطلاق می‌شود، همانطور که بر معیار نیز اطلاق می‌گردد. بنابراین، روشن می‌شود که هر معیاری برای کسانی‌که به آن معتقدند، یک فکر و یک مفهوم است؛ اما هر مفهومی به عنوان معیار نیست؛ زیرا مفهوم ممکن است گاهی یک فکر فرعی باشد و ممکن است یک معیار باشد؛ اما معیار چیزی نیست جز موضوعی‌که فروع بر اساس آن ساخته و سنجیده می‌شوند. پس معیار، فکر فرعی نیست.

3-       اعتقادات، مفاهیم و معیارهای هستند که نقش خون در رگ را در فرد و امت به عهده دارند و چنان در نفس‌ افراد و جامعه متمرکز شدند که بیرون کشیدن آن‌ها دشوار است. هرگاه مفهوم و معیار در شخص و جامعه ریشه‌ یافت، اینجاست که چنان اعتقادی حاصل می‌گردد که دور ساختن و نابود ساختن آن از فرد و جامعه به آسانی ممکن نیست. بعضی مفاهیم و معیارهایی وجود دارد که لازم است تا به درجۀ عقیده نزد فرد و جامعه برسد تا فرد و امت را حفظ بدارد؛ مانند مفهوم و معیاری‌که می‌گوید: اصل در اعمال مقید بودن به حکم شرعی است، مفهوم طاعت، جهاد، توکل به الله سبحانه و تعالی و غیره...

با این ملاحظه‌ای که در مورد عقیده ذکر شد، می‌توان گفت: هر عقیده‌ای یک مفهوم یا معیار است، اما هر مفهوم یا معیاری، عقیده نیست؛ زیرا مفهوم و معیاری‌که ریشه در نفس فرد و جامعه نداشته باشد، به درجۀ عقیده نمی‌رسد؛ اگرچه به آن باور وجود داشته باشد، یعنی به درجه‌ای از استحکام، استقرار و ثباتی نمی‌رسند که اصطلاحاً به آن اعتقاد می‌گویند. البته این بدان معنا نیست که مردم به معنای لغوی عقیده به آن‌ها معتقد نمی‌شوند؛ چون به آن‌ها اعتقاد دارند؛ بلکه آن دو (مفهوم و معیار) وصف عقیده را به معنای اصطلاحی محقق نمی‌سازند؛ هرچند مفهوم و معیار شده اند.

در کتاب نظام اجتماعی صفحۀ 11 فایل وُرد آمده است: «علت این آشفتگی فکری و انحراف در فهم صواب، تهاجم گسترده‌ای است که تمدن غرب با آن به ما حمله کرد و آن را در اندیشه و علایق ما کاملاً حاکم ساخت. به وسیلۀ آن مفاهیم ما در مورد زندگی، معیارهای ما از اشیاء و اعتقادات عمیق در جان ما را تغییر داد. مثل غیرت ما به اسلام و تکریم مقدسات‌مان.» پایان.

نتیجه‌گیری

اگر فکر فرعی باشد و تصدیق به آن حاصل شود، مفهوم است و اگر فکری باشد که افکار فرعی دیگری بر آن استوار شده و تصدیق به آن حاصل گردیده است، این مفهوم به عنوان معیار قرار می‌گیرد. مفهوم و معیار اگر ریشه در جان‌ها، جامعه و امت داشته باشد، به اعتقادات تبدیل شده است... بنابراین، استفادۀ مورد نظر از این اصطلاحات سه گانه و ضرورت تفکیک در میان شان هنگام کار برای تغییر جامعه و تأسیس دولت ظاهر می‌شود. وقتی حزب برای تغییر در امت تلاش می‌کند، باید از افکار فرعی که می‌خواهد به مفاهیم امت تبدیل کند، آگاه و صاحب درک باشد و از معیارهایی‌که می‌خواهد در امت ایجاد کند، آگاه باشد. از مفاهیم و معیارهای آگاه باشد، که می‌خواهد نقش خون در رگ را به خود بگیرد که ریشه در جان فرد، جامعه و امت داشته باشد، تا تبدیل به عقایدی گردد که حذف آن دشوار است. این چنین حزب می‌تواند قبل از تشکیل دولت، اولویت‌های خود را در کار تعیین کند و بعد از آن بر مفاهیم و معیارهایی‌که برای حفظ امت و دولت مهم‌ترین و لازم‌ترین است، تمرکز کند و بیشترین توجه را به آن‌ها معطوف نماید و تلاش کند تا آن‌ها را به اعتقاداتی تبدیل سازد که نمی‌توان آن را به راحتی از دل‌ها بیرون کرد.

امیدوارم پاسخ روشن باشد.

برادرتان عطاء بن خلیل أبوالرشته

مترجم: محمدیونس کریمی

 

ادامه مطلب...

در یادبود هجرت شرایط مشابه و رویکرد یکسان

  • نشر شده در تثقیفی

هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم یک حادثۀ عطفی را در تاریخ مسلمانان شکل داد، اعلانی برای مرحله جدید دعوت بود و با هجرت رسول اله صلی الله علیه وسلم نقطه ارتکاز یعنی دولتی شکل گرفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم طی دعوت سیزده سالۀ خود در مکه برای بدست آوردن آن فعالیت نمود. آن حضرت از تعقیب قبایل زیادی از عرب و طلب النصرت از آنان دست نکشید تا این‌که الله پذیرش اوس و خزرج را در مدینه منوره به وی موهبت نمود. در نتیجه آغاز برپایی دولت توسط آنان صورت گرفت تا مرحله نوینی آغاز گردد که مسلمانان در آن از هیچ تلاشی دریغ نکردند و لحظه‌ای از زمان را بیهود صرف ننمودند، از آن برای وارد کردن اسلام به هر خانه گِلی و چادری استفاده نمودند و الله برایشان پیروزی و نصرت را محقق نمود.

پس وضعیت مسلمانان پیش از برپایی دولت در مدینه منوره چگونه بود؟ و چه شباهتی میان آن و وضعیت کنونی مسلمانان به صورت کلی و مردم شام به صورت خاص، وجود دارد؟ هرکس سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم را تعقیب کند، در می‏یابد که از لحاظ مادی، هیچ نور امیدی برای نجات وجود نداشت! رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب بزرگوارش تا آخرین روز در مکه با مشکلات دست و پنجه نرم می‏کردند و نیت کفار قریش از قتل رسول الله پیش از هجرت آن حضرت صلی الله علیه وسلم به عنوان دلیل بر وضعیت زندگی شان کافی است. تنها نگاه مادی بر وضعیت دعوت تا پیش از هجرت، بیانگر آن است، بناءً پیامبر رهبر و یاران مؤمن وی در محاصره مردم و خشونت کامل بسر برده، از فشارهای مختلف رنج می‏بردند که هر لحظه ممکن بود بمیرند و دعوت پایان یابد! هم‌چنین وضعیت مادی آنان بیان می‏کرد که هیچ جرقه آرزویی در افق نمودار نیست و هیچ راه نجاتی وجود ندارد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابۀ همراهش، حتی لحظه‌ای بدور از فشار، شکنجه و تبلیغات مغرضانه قریش سپری نکردند. مجال بر آنان تنگ و تبلیغات شدید علیه‌شان جریان داشت و عکس العمل طائف دلیلی بر شدت آن چیزی بود که در مقابل رسول الله صلی الله علیه وسلم دعوت و یارانش در جریان بود؛ واقعیتی‌که اگر کسی آن را مفصل مطالعه نموده باشد، خواهی گفت: نجات، کامیابی و پناه‏گاه کجاست؟!

در مقابل، آیات الله متعال برای ثابت‏قدمی مسلمانان و کشت اطمینان و آرامش در قلب‏ها و جان‏های‏شان نازل می‏شد و مژده می‏داد که پیروزی نزدیک و آینده از آن این دین پر عظمت است؛ حتی اگر مدتی به طول بینجامد و کفار دوست نداشته باشند.

شرایط و واقعیتی‌که دعوت و حاملین آن به سر می‏بردند، در برابر مصیبت‏ها صبر پیشه کردند و به پیروزی از جانب الله که در رأس آن اندیشه "دولت قرار داشت، یقین داشتند و وضعیت پستی‌که در آن زمان بر مردم تحمیل می‏گردید، گمراهی بزرگی که از جانب سیاست‏مداران‏ در معرض‏اش قرار می‏گرفتند، ظلم نظامی‌که بر آنان حکم می‏راند و بردگی که تحت نظام دست ساخته آن زمان در آن به سر می‏بردند، افزون بر آن بود.

پس نادانی فراگیر شد و سلطه و استبداد آنان هم حکم‏فرما گردید تا این‌که مردم هیچ امیدی به نجات نداشتند و در نتیجه چیرگی نظام‏های حاکم آن را احساس نمی‌کردند.

مسلمانان امروزی هم همان چیزی را احساس می‏کنند که مردم در گذشته احساس می‏کردند! تجاوز، استعمار، تسلط و استبداد نظام‏ها باعث شده که مردم احساس کنند، هیچ راه نجاتی از آنچه متحمل می‏شوند، وجود ندارد و آنچه طی انقلاب‏های شان بدست آوردند، این ناامیدی را افزایش می‏دهد و هیچ یار و یاوری نیافتند؛ علاوه بر کثرت توطئه‏گرهایی‌که بر آنان و انقلاب هایشان وجود دارد، حقیقتی‌که مردم طی مشاهده واقعیت احساس می‏کنند، علاوه بر تمام این‏ها ابزرا و وسایل گوناگونی که نظام‏ها در اختیار دارند و علیه شان بکار می‏گیرند، چه رسانه‌ای باشد و چه غیر رسانه‏ای، که باعث تقویت این دیدگاه گردیده و در آینده هر درخشش آرزویی‌ را که در نزد برخی انسان‏های خوشبین از نجات حاصل می‏شود، نابود می‏کند.

اگر اندکی دقت نماییم، همین موضوع را در بین مردم شام مشاهده می‏کنیم! حجم فشارهای زیاد و استفاده از ابزار فراوانی‌که همه و همه به منظور خدمت و تثبیت این دیدگاه می‏باشد. بناءً حجم نشست‏هایی‌که فقط الله از آن آگاه است، شدیدترین ممنوعیت‏ها، فشار زیاد و عدم پشتیبانی از جانب سردم‏داران انقلاب و کسانی‌که ادعا می‏کنند، حامی، نگهبان و یاور برحال و بالقوه آن هستند، برای چی است؟ فقط برای یک چیز است؛ این‌که مردم را از وقوع تغییر، ناامید نموده این اندیشه که دیگر امیدی برای نجات نیست را در اذهان‏شان راسخ سازد، که دلیل آن حوادثی است که مردم صبح و شام با آن روبرو هستند. با وجود تمام این‏ها نویدهایی بر تو می‏وزد و دلداری می‏دهد که آرزوی تغییر در وجود مردم شام و دیگر فرزندان امت راسخ است و شوق آنان به تغییر وضعیت شان موجود و نیرومند است!

با وجود تمام آنچه پیشتر یاد نمودیم، موضوع قابل ملاحظه این است که مردم بند ترس را شکسته و چشم به یک تغییر ریشه‌ای و مبدئی دوخته اند! این‏ها نویدهایی خوبی اند که امید و اعتماد به نیروی فرزندان راستین امت بر تغییر را بار دیگر زنده می‏سازد.

اگر درباره دعوت و حاملین آن صحبت کنیم، خواهیم دید که آنان نیز در هم‌چو حالاتی اند که رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحابش به سر می‏بردند. بناءً تمام برآورد‏های ظاهری چنین می‏نماید که هیچ نجات و دریچه‌ای در افق پدیدار نیست، پس دعوت از فشاری‌که بر آن تحمیل می‏شود، رنج می‏برد و حاملین آن لحظه‌ای هم بدون شکنجه، قتل، تعقیب و تهمت‏های دروغین بر آنان نمی‌گذرانند. واقعیتی‌که در خود آن قدر متشابه است که ممکن است نتوانی آن را تمایز نمایی، تا اندک زمانی توقف کنیم و بخوانیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم منحیث الگوی نیکوی ما در این موقف چه عملکردی داشته است. صبر آنان در مقابل نظام‏ها یاد هجرت را زنده می‏کند، هم‌چنین جنگجویی و استقامت صاحب هجرت صلی الله علیه وسلم و یاران گرامی‏اش با وجود آنچه یاد نمودیم، همان چیزی است که در پایان نتیجه‏بخش ظاهر گردید.

پس تمام آنچه در مقابل آنان و دعوت انجام می‏شود، بالای عزم‏شان هیچ تأثیر نمی‏گذارد؛ بلکه انگیزه‌ای برای بذل بیشتر و یقین به این است که الله نصرت دهنده دین خود و غالب کننده پیامبر خود است و این همان چیزی است که ما امروزه باید بر آن عمل کنیم. بناءً دریای توطئه خروشان و امواج کینه مرتفع است! تنها چیزی‌که با آن روبرو می‏شود، این است که یقین داشته باشیم یاری الله نزدیک است و هر قدر سختی بیشتر گردد، گشایش نزدیک می‌شود و کشتی حکم بما انزل الله به ساحل نمادین خود یعنی نقطه ارتکاز  دوم خواهد رسید! هرکس می‏خواهد بخواهد و هرکس سر باز می‏زند سر باز زند! به اذن الله روزی قریب الوقوع است و روزی از روزهای الله که مسلمانان متیقین به وعده الله سبحانه و تعالی بوده انتظار آن را می‏کشند، فرا خواهد رسید:

﴿الا إنَّ نصر الله قریبٌ﴾ [بقره: 214]

ترجمه: آگاه باشید، یاریِ الله نزدیک است!

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

شهادت مولوی صاحب انصاری ادامه‌ی قتل‌های مرموز استخباراتی است! Featured

در نتیجه‌ی انفجاری که در مسجد گازرگاه هرات رخ داد، مولوی مجیب‌الرحمن انصاری، خطیب مسجد گازرگاه هرات به شمول 17 تن دیگر به شهادت رسیده و ده‌ها تن دیگر زخم برداشتند. دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه افغانستان این حمله و ترور وحشیانه را خلاف تمام موازین انسانی و شرعی دانسته و آن را شدیداً محکوم می‌کند. الله متعال شهادت شهدا را قبول نموده، مجروحین را شفای عاجل نصیب کرده و برای اقارب آنها صبر جمیل و اجر عظیم نصیب گرداند.

این بار نخست نیست که ما شاهد ترور علما، متنفذین و بزرگان این امت استیم، خصوصاً در 20 سال اخیر که افغاستان تحت سیطره اشغال و استعمار قرار داشت قتل‌های زنجیره‌ی و هدف‌مند علما و متنفذین به شدت جریان داشت، اشغال‌گران و حلقات استخباراتی آنها قتل‌های مرموزی را در این سرزمین انجام دادند، تا کسانی را که در میان مردم هویت و محبوبیت دارند و کسانی را که در مقابل پلان‌‎ها و دسایس اشغال‌گران مانع قرار می‌گیرند به شکلی از اشکال یا منزوی نموده، ترور شخصیت کنند و یا به شهادت برسانند که شهادت مولوی صاحب انصاری ادامه‌ی همان فعالیت‌های استخباراتی می‌باشد.

اشغال در افغانستان شکست خورد، اما اشغال‌گران آرام ننشسته‌اند. دشمنان اسلام با استفاده از اسالیب متفاوتی می‌خواهند که حملات بی‌دریغ خود را علیه ارزش‌های اسلامی، نظام حاکم، علما و متنفذین این جامعه انجام دهند تا از یک طرف امارت اسلامی را تحت فشار قرار داده و به چالش بکشند و از سوی دیگر کسانی را که سد راه خود می‌دانند از راه بردارند. بناً امارت اسلامی باید درک کند که استعمار غربی و همکاران منطقه‌ای آنها چهره‌های متفاوتی دارند؛ دشمن گاهی با کمک‌های پولی ظاهر می‌شود، گاهی با نهادهای خیریه، گاهی با فعالیت‌های مدنی، تظاهرات و فشارهای مطبوعاتی، گاهی با فشارهای سیاسی و گاهی هم با فعالیت‌های مرموز استخباراتی و ترورهای هدف‌مند.

ما قبلاً نیز بارها این‌چنین دسایس دشمن را افشا نموده و بزرگان جامعه را از آن آگاه نموده بودیم و امروز نیز این حقیقت را تکرار می‌کنیم که غرب چند پهلو و پیچیده سیاست می‌کند، در ظاهر از کمک‌های بشردوستانه و حقوق بشر حرف می‌زند، ولی در میدان عمل مانع شکل‌گیری یک دولت باثبات و مقتدر در افغانستان و منطقه می‌شود. پس باید دانست که تنها با نزدیکی با امت و تطبیق کامل شریعت است که می‌توان مانع فتنه‌اندوزی‌های داخلی شد، توطئه‌های خارجی را خنثی نمود، مجرمین را مجازات کرد و امنیت جانی و مالی مسلمانان را تامین نمود. فراموش نگردد که شکل دادن یک هویت قوی اسلامی و احیای یک جامعه‌ی باثبات است که ما را توانایی می‌بخشد تا در مقابل دشمن خارجی خود چون صف پولادین ایستادگی نموده و در مقابل هرگونه کید و مکر آنها فایق آییم.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

به جواب ابوحنیفه شامی

امیر بزرگوارما، الله سبحانه و تعالی به عمرتان برکت دهد!

چی می‌شود در صورتی‌که از ماه ذی القعده به روزۀ دو ماه شروع کند؟ آیا روزۀ عید اضحی از جمله روزۀ کفاره محسوب می‌شود و آیا قطع کردن پی‌درپی به سبب افطار در این روز جائز است و بعداً قضاء بیاورد؟ به امید این‌که مطلب را واضح کنید و الله سبحانه و تعالی شما را برکت دهد.

پاسخ

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شما در این سوال و استفسار خود جواب سوال را تبصره نمودید که ما در 15 شعبان 1443هـ.ق/18 مارچ 2022م در خصوص کفارۀ قتل خطاء و این‌که آیا جائز است که ماه مبارک رمضان در ضمن روزۀ دو ماه باشد که شریعت صیام آن را برای کسی‌که غلام نیابد، فرض نموده است؟ و شما در خصوص پی‌درپی بودن و در خصوص این سوال نمودید که وقتی روزۀ خود را در ماه ذی القعده شروع نمود، پس آیا روزۀ روز عیداضحی برایش جائز است؟ و آیا برایش جائز است که به سبب افطار عیداضحی پی‌درپی بودن را قطع کند؟

جواب به گونۀ ذیل آمده بود: «حکم کفارۀ قتل خطاء در این قول الله سبحانه و تعالی آمده است:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً ۚ وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُوا ۚ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ۖ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ۖ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا [نساء: ۹۲]

ترجمه: هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر این‌که این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند(و در عین حال،) کسی‌که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر این‌که آن‌ها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند(و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده(تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آن‌ها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی‌درپی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و الله، دانا و حکیم است.

مطابق به این آیۀ کریمه تقاضا در وقت نبود غلام روزه گرفتن دو ماه پی در پی است، یعنی بر کسی‌که روزۀ کفاره واجب شده باید در وقتی روزه بگیرد که تحقق این تقاضای پی درپی بودن روزۀ دو ماه برایش ممکن باشد و تحقق این تقاضا در ذی القعده و ذوالحجة ممکن نیست، به دلیل قطع شدن روزه در این دو ماه با وجود روز اضحی و روزهای تشریق.

لذا برای کسی‌که کفاره قتل خطاء بر آن لازم شده به مقتضی این آیۀ کریمه لازم است که فرصت و وقتی را جستجو کند که امکان روزۀ دو ماه پی در پی برایش ممکن باشد، بدون این‌که در آن انقطاع به وجود آید؛ در حالی‌که او توانائی این کار را دارد، چنانچه در جواب سوال گذشته بیان کرده بودیم.

برای معلومات باید گفت که در کتاب موسوعة الفقهیة الکویتی آمده که در خصوص مسألۀ قطع پی در پی بودن فطر دو عید و ایام تشریق به گونۀ ذیل ذکر کرده است:

«آنچه که پی در پی را در مسألۀ روزۀ کفارات قطع می‌کند: پی در پی کفارۀ روزه به سبب امور آتی که فقهاء ذکر کردند، قطع می‌شود: ج- داخل شدن رمضان، دو عید و ایام تشریق.12- احناف به این نظر اند که داخل شدن ماه رمضان، عید فطر، عید اضحی و ایام تشریق روزۀ کفاره را قطع می‌کند، به خاطری‌که روزۀ رمضان واجب بوده و دیگر انواع روزه‌ها در این ماه حرام است و به دلیل این‌که شخص می‌تواند دو ماه دیگری را روزه بگیرد که این حالات و اوقات نباشد و این نظری است که شوافع نیز به همین نظر است، غیر از روزۀ اسیر، اما وقتی اسیر به اجتهاد خودش روزه بگیرد و قبل از آنکه دو ماه روزۀ کفاره تکمیل شود، ماه رمضان و یا عید داخل شود، در خصوص انقطاع تتابع روزه کفاره در این صورت همان اختلاف است که در خصوص افطار مریض اختلاف است.

اما حنبلی‌ها به این نظر اند که کفارۀ روزه به این سبب به صورت مطلق قطع نمی‌شود، به دلیل وجوب روزۀ رمضان با لازم نمودن شریعت و به دلیل این‌که فطر دو عید و ایام تشریق هم‌چنان به سبب لازم نمودن شریعت واجب است، یعنی این وقتی است که شریعت روزه گرفتن آن را منع نموده است، مانند شب.» ختم.

این مسأله چنین معنی می‌دهد که احناف، شوافع و مالکی‌ها به این نظر اند که فطر روز عید تتابع یعنی پی‌درپی بودن دو ماه کفاره را قطع می‌کند و بر صاحب کفاره لازم است که حساب دو ماه را از سر بگیرد؛ اما حنابله به این نظر اند که تتابع (پی در پی بودن) دو ماه کفاره به سبب عید اضحی قطع نمی‌شود.

2- اما روزۀ روز عید اضحی و ایام تشریق جائز نیست، به دلیل این‌که مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم:

«نَهَى عَنْ صِيَامِ يَوْمَيْنِ يَوْمِ الْأَضْحَى وَيَوْمِ الْفِطْرِ»

ترجمه: از روزۀ دو روز یعنی روز اضحی و فطر منع نموده است.

و به دلیل حدیثی‌که مسلم از نبیشة هذلی روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«أَيَّامُ التَّشْرِيقِ أَيَّامُ أَكْلٍ وَشُرْبٍ»

ترجمه: روزهای تشریق روزهای خوردن و نوشیدن است.

و این چنین معنی می‌دهد که برای صاحب کفاره جائز نیست که در روز عیداضحی و ایام تشریق روزه بگیرد؛ اگر روزه کفاره این روزها را شامل می‌شد؛ بلکه بر آن لازم است که این روزها را افطار کند و فطر آن در این روزها به معنی انقطاق تتابع (پی درپی) روزۀ کفاره‌ای است که در ذوالقعده تشریع شده است؛ یعنی این‌که بر او لازم است که غیر از آنچه قبلاً روزه گرفته دو ماه دیگر را به صورت تتابع (پی در پی) روزه بگیرد؛ زیرا تتابع (پی درپی) که از طرف شریعت در روزۀ کفاره تقاضا شده، قطع شده است.

3- وقتی به جواب سوال 15 شعبان 1443هـ.ق مراجعه کردم، متوجه شدم که در آن جواب سهواً یک اشتباه نوشتاری صورت گرفته است؛ زیرا در جواب مشار الیه آمده است: «کفارۀ قتل خطاء برای کسی‌که غلام را برای آزادسازی نیابد، روزۀ پی در پی دو ماه و یا طعام دادن شصت مسکین است؛ چنانچه در آیه مبارکۀ قرآن کریم آمده است:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً ۚ وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُوا ۚ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ۖ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ۖ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا [نساء: ۹۲]

ترجمه: هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر این‌که این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند(و در عین حال،) کسی‌که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر این‌که آن‌ها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند(و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده(تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آن‌ها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی‌درپی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و الله، دانا و حکیم است.

در جواب سابق آمده است: «او روزۀ دو ماه پی در پی است، برای کسی‌که غلام را برای آزاد کردن و یا نان دادن شصت مسکین را نیابد.» کلمۀ (یعتق) درست است، ولی جملۀ (و یا طعام دادن شصت مسکین) غیر صحیح است؛ پس در کفارۀ قتل خطاء طعام دادن شصت مسکین نیست و در آیه‌ای که در جواب سوال به آن استناد شده، نیز جمله طعام دادن شصت مسکین ذکر نشده است؛ بلکه در جواب آمده که بر کسی‌که توان روزه را ندارد، طعام دادن نیست. در بند 3 جواب مذکور ذکر شده است.

«آنچه من ترجیح می‌دهم این است که وقتی به موجب آنچه ذکر کردیم نتوانست روزه بگیرد، در این صورت چیزی بر او لازم نمی‌شود؛ بلکه از الله سبحانه و تعالی استغفار کند و به سبب نوافل به الله سبحانه و تعالی تقرب بجوید که او غفور و رحیم است؛ اما چرا ما کفارۀ قتل خطاء را بر کفارۀ ظهار قیاس نمی‌کنیم؟ زیرا در کفارات تعلیل و قیاس نمی‌شود...» بناءً جمله «و یا طعام دادن شصت مسکین» در این موضوع سهواً تحریر یافته است؛ پس این جمله با سائر جواب مشار الیه در تناقض است. درست این است که بگوئیم که این جواب با حذف جملۀ ذکر شده صحیح است:

«پس کفارۀ قتل خطاء همان روزۀ دو ماه پی در پی برای کسی است که غلام را برای آزاد ساختن نمی‌یابد؛ چنانچه در آیۀ مبارکه ذکر شده است:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً ۚ وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُوا ۚ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ۖ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ۖ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا [نساء: ۹۲]

ترجمه: هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر این‌که این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند(و در عین حال،) کسی‌که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر این‌که آن‌ها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند(و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده(تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آن‌ها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی‌درپی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و الله، دانا و حکیم است.

از آیۀ مبارکه فوق واضح می‌شود که تقاضای این دو ماه به صورت پی‌درپی در کفاره مطلوب است، پس سائر روزه‌های فرضی در کفاره داخل نمی‌شود، مانند روزۀ ماه مبارک رمضان، و نص شرعی در روزۀ رمضان.

﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾  [بقره: 185]

ترجمه: (روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی‌که قرآن، برای راهنمایی مردم و نشانه‌های هدایت و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد!

این غیر از نص شرعی است که در خصوص کفارۀ قتل خطاء وارد شده است، پس این دو باهم تداخل پید نمی‌کنند. امید است که جواب واضح شده باشد.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

مسئوليت خونريزى مردم شبوه، بالای شانه‌های کسانی‌ست که امر ریختاندن آن را صادر کرده!

  • نشر شده در یمن

به روز چهارشنبه 10 اگست 2022م، رئیس‌جمهور یمن، داکتر رشاد العلیمی یک بیانیه‌ی واضح را در یکی از نشست‌ها در ولایت شبوه اعلام کرد. این بیانیه توسط آژانس خبری صبا نشر شد که گفته می‌شود در این نشست شماری از تصامیم به شمول برکناری بعضی از رهبران در این ولایت گرفته شده است. بر علاوه این معلومات، یک کمیته توسط وزیر دفاع، وزیر داخله و پنج‌تن از اعضای کمیته امنیت نظامی مشترک جهت تحقیق حقایق و پیدا کردن علت‌هایی‌که باعث از دست‌ دادن جان‌ها شده است، ایجاد گردید. از سوی دیگر، گزارش نتیجه تحقیق این کمیته برای هيئت رهبری ریاست‌جمهوری پیش‌کش شد تا در مورد آن اقدام قانونی صورت گیرد.

اعلامیه‌ی ریاست‌جمهوری بعد از جنگ‌های شدید که سه روز متوالی ادامه داشت، صادر گردید که هزاران تن کشته و زخمی برجا گذاشت! بی‌حرمتی و ریختاندن خون همان مردم، که عقیده و سرزمین‌شان یکی است، آن‌ها این فرموده الله سبحانه‌و‌تعالی را خوب می‌فهمند: 

﴿وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً[نسا: 93]

ترجمه: كسی‌كه مؤمنی را از روی عمد بكشد و از ایمان او باخبر بوده و تجاوزكارانه او را به قتل برساند و چنین قتلی را حلال بداند، كافر بشمار می‌آید و كیفر او دوزخ است و جاودانه در آن جا می‌ماند و الله سبحانه وتعالی بر او خشم می‌گیرد، او را از رحمت خود محروم می‌سازد و عذاب عظیمی برای وی تهیه می‌بیند.

پیامبر گرامی ما صلی‌الله‌علیه‌وسلم در روایت البراء بن عازب می‌فرماید:

«لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ قَتْلِ مُؤْمِنٍ بِغَيْرِ حَقٍّ»

ترجمه: نابود شدن دنيا نزد الله (سبحانه‌و‌تعالی) سبك‌تر از كشتن مؤْمن به‌طور ناحق است.

این جنگ‌ها در پرتو زوال خدمات در مناطق زیراداره فرمان ریاست‌جمهوری، به‌شمول مردم شبوه، که از بی‌توجهی در صحت، اقتصاد، آب و دیگر ضرورت‌ها به عنوان نتیجه به‌هم‌پیوستن نظام به مفکوره سرمایه‌داری رنج می‌برند، که هیچ نگرانی از محافظت امورات مردم مطابق به قوانین اسلام را ندارند؛ بلکه بیشتر نگران آن هستند تا مالیات را بر مردم تحمیل نمایند و آن‌ها را بیشتر از هر روز دیگر در فقر نگهدارند و جیب‌های حکم‌رانان را با بودیجه ملکیت عامه و ملکیت دولت پُر نمایند. این اعلامیه هم‌چنان در پرتو جداسازی آشکار بین اعضای شورای رهبری ریاست‌جمهوری، حمایت‌گران و رقیبان، مطابق به رهنمود‌های احزاب که آن‌ها را حمایت می‌کند، صادر شده است! در حقیقت شورا در عدم موجودیت نماینده طارق صالح، بحسنی و عراده برگزار شده است.

آن‌چه در شبوه می‌گذرد، دریافت می‌شود که این تبدیلی‌ست بین نماینده‌ها که پيمان یا همبستگی با مردم هم‌عقیده و هم‌سرزمین‌شان را احترام نمی‌کنند. تشویش و نگرانی آن‌ها این است تا هر چه می‌توانند بر سر  حرکی چوکی قدرت بنشینند، بر خیانت‌شان به امت ادامه داده و صداقت خود را برای نظام کفر و مردم‌اش تضمین کند. معقل بن ٌسار از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت می‌کند، او می‌گوید:

﴿مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْتَرْعِيهِ اللَّهُ رَعِيَّةً يَمُوتُ يَوْمَ يَمُوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لِرَعِيَّتِهِ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ﴾

ترجمه: هیچ بنده ای نیست که الله متعال عده‌ای را تحت سرپرستی او قرار دهد و او درحالی بميرد که به زيردستانش خيانت کرده است، مگر این‌که الله متعال بهشت را بر او حرام می‌گرداند.

ای مردم یمن، تا چی وقت ادامه می‌دهید تا چوپ سوخت برای جنگ باشید، در حالی‌که در آن دخیل نیستید؟ این حکام دست‌نشانده اسلام را از حاکمیت منزوی ساخته است، از توجه به مردم بی‌اعتنا هستند و آن را خاتمه نداند، بلکه بیشتر آن‌ها خون شما را ریختاندند. شایسته بود که این خون در راه‌ حمل اسلام به جهان از طریق جهاد جهت کسب رضای او الله سبحانه‌و‌تعالی ریخانده می‌شد! که این امر فقط با آمدن خلافت بر منهج نبوت که حزب‌التحریر برای آن کار می‌کند، تحقق می‌یابد. از الله سبحانه‌و‌تعالی نصرت آن را خواهانیم.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن

مترجم: ارسلان مبارز

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه