شنبه, ۲۴ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۱۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

به جواب طارق محمود

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شیخ بزرگوار ما، الله سبحانه و تعالی صحت و عافیت دائمی را برای شما نصیب فرموده و شما را به وسیله‌ی قدرتمندان مسلمانِ با تقوی یاری نموده و نصرت را به دستان شما نصیب فرماید! آمین یا رب العالمین!

شیخ بزرگوار ما! طوری‌که من کتاب‌های علماء را خواندم و با برخی از نصوص مواجه شدم، بعضی از صحابه مثل عبدالله بن مسعود و ام المومنین عائشه رضی الله عنها به اعتبار این‌که این نصوص آیات از قرآن کریم هست، روایت کردند؛ ولی این نصوص گرفته نشده و به آن‌ها به عنوان بخشی از قرآن کریم اعتبار داده نشده است؛ زیرا این نصوص در خبر واحد وارد شده و مشخص است که قرآن کریم به وسیله‌ی خبر واحد ثابت نمی‌شود؛ پس در صورتی‌که خبر به صورت واحد نقل شده باشد، در این صورت ظنی است. اما سوال اینست که ما با این نصوص در حالی‌که صحیح و از طریق کسی روایت شده که ثقه و عادل بوده و دارای حافظه قوی می‌باشد، چی تعامل کنیم؟ این نصوص هرچند که به صورت متواتر ثابت نشده؛ ولی به گمان غالب ثابت شده؛ پس آیا این نصوص در نزد فقهاء و مجتهدین معتبر است؟ آیا در خصوص عمل به این نصوص می‌توان مانند نصوص شرعی عمل کرد و احکام شرعی را از این نصوص استنباط کنیم؟ و یا این‌که این نصوص معتبر نبوده و طوری پنداشته می‌شود که گویا روایت نشده است؟

الله سبحانه و تعالی شما را برکت دهد! از بابت این‌که سوالم طولانی شد، معذرت می‌خواهم!

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

از بابت دعای نیکی‌که در حق ما نمودید، الله سبحانه و تعالی برای شما برکت دهد! ما هم برای شما طلب خیر می‌کنیم.

اما قبل از جواب در خصوص سوال شما در مورد قرآن کریم؛ مسائل زیر را از کتاب‌های ذیل نقل می‌کنیم:

1-      در باب "ما يعتبر حجة من القرآن" در جزء سوم کتاب شخصیه چنین آمده است: «آنچه از قرآن به صورت متواتر برای ما نقل شده و می‌دانیم که آن بخشی از قرآن است، تنها همان به عنوان حجت و دلیل محسوب می‌شود. اما آنچه که به صورت خبر واحد برای ما نقل شده مانند مصحف ابن مسعود و غیره چنین چیزی حجت شمرده نمی‌شود؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم مکلف بود تا قرآن را بر گروهی از صحابه تحمیل نماید که به قول این گروه حجت قاطعه ثابت شود و کسانی‌که به قول آن‌ها حجت قاطعه به وجود می‌آمد، نسبت به ایشان تصور نمی‌شود که آن‌ها توافق به نقل ننمودن قرآن بکنند. هم‌چنان در خصوص ایشان تصور نمی‌شود که اگر بخشی از قرآن به آن‌ها سپرده شده باشد، آن‌ها نقل نکرده باشند؛ چنین چیزی متصور نیست، اما آنچه که به صورت خبر واحد نقل شده او معتبر نیست؛ زیرا واحد بودن خبر برخلاف آن چیزی است که رسول الله صلی الله علیه و سلم به آن مکلف شده بوده و بر خلاف آن چیزی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم قرآن را به تعدادی از مسلمانان تحمیل کرده تا قرآن را حفظ قرآن نمایند؛ در حالی‌که آن‌ها از جمله کسانی بودند که به سبب قول شان حجت ثابت می‌شد. این در کنار آن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم امر به کتابت قرآن نموده است؛ پس در این صورت انفراد یک شخص و یا تعدادی‌که به سبب گفته‌ی شان حجت قاطعه ثابت نمی‌شود، نقل قرآن بخشی از قرآن ثابت نمی‌شود؛ به همین دلیل آنچه از قرآن به صورت خبر واحد نقل شده به صورت مطلق حجت نیست.»

هم‌چنان در همین کتاب چنین آمده است: «اما تفاوت مصاحف آنچه از خبر واحد باشد، از قرآن نبوده، قرآن شمرده نمی‌شود و حجتی هم نیست، و آنچه متواتر باشد، از قرآن شمرده شده و حجت است؛ پس قضیه متعلق به مصحف نیست بلکه قضیه متعلق به آیاتی است که مصحف آن را شامل می‌شود. اگر آیه از رسول الله صلی الله علیه و سلم به صورت متواتر نقل شده باشد، یعنی آن روایت را عددی‌که به حد تواتر برسد، روایت کرده باشد و روایت از کسانی باشد که به اساس گفته‌ی شان حجت قاطعه ثابت شود، پس آن روایت از جملۀ قرآن پنداشته شده و حجت می‌باشد و آن روایتی‌که چنین حالت و شرائط را نداشته باشد، قرآن پنداشته نمی‌شود. به همین دلیل تمام مصحف عثمان رضی الله عنه قرآن است؛ زیرا تمام آیاتی را که این مصحف احتواء می‌کند، به صورت متواتر نقل شده و کسانی نقل کرده که به اساس قول شان حجت قاطعه ثابت می‌شود؛ اما به مصحف ابن مسعود نگاه کرده شود، آنچه را این مصحف از آیات منقولۀ متواتر احتواء می‌کند، قرآن پنداشته شده و آنچه را به صورت خبر واحد احتواء می‌کند، قرآن پنداشته نشده و حجت نمی‌باشد، مثل «فصيام ثلاثة أيام متتابعات؛ پس سه روز، روزۀ پی در پی است».

بناءً اعتراض که در شأن حفظ قرآن و در خصوص مصاحف صحابه وارد شده مردود بوده و ثابت می‌شود که قرآن تنها همان روایاتی است که به صورت متواتر نقل شده و اخبار آحاد از جمله قرآن نمی‌باشد؛ چیزی‌که توجه به آن لازم است، این بوده که قرآن به صورت مشاهده در وقتی‌که به رسول الله صلی الله علیه و سلم نازل شده، نقل شده و در پهلوی حفظ قرآن به صورت کتبی نیز تحریر یافته است. پس صحابه رضوان الله علیهم اجمعین قرآن را به صورت روایت از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت و نقل نکردند، بلکه قرآن را به عین همان شکلی‌که به رسول الله صلی الله علیه و سلم وحی شده و به همان شکلی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم دستور به کتابت آن داده اند، نقل نمودند؛ به خلاف حدیث؛ زیرا حدیث از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت شده و در وقت گفتار رسول الله صلی الله علیه و سلم و در وقت روایت آن نوشته نشده است و جمع‌آوری و ثبت حدیث در زمان تبع تابعین صورت گرفته؛ ولی قرآن در همان وقت نزول خود جمع‌آوری و ثبت شده است و صحابه قرآن را به همان شکل نقل کرده که نازل شده است؛ به همین دلیل گفته می‌شود که صحابه قرآن را برای ما عیناً نقل نموده اند.

2-      در جلد سوم کتاب شخصیه باب "الناسخ والمنسوخ": چنین آمده است: «دوم نسخ حکم آیه است، نه نسخ تلاوت آیه و همین قول، قول جمهور علما و مورد اعتماد است. این قول را این مسأله ثابت می‌سازد که تمام آیات قرآن به دلیل قطعی ثابت شده و هرگاه آیه‌ای به دلیل قطعی ثابت نشده باشد، به عنوان قرآن اعتبار داده نشده و نسخ تلاوت هیچ آیۀ از آیات قرآن به اساس دلیل قطعی ثابت نشده است؛ ولی این‌که دلیل ظنی بر وجود نسخ تلاوت وارد شده هیچ اعتبار و ارزش در مسأله نسخ ندارد؛ زیرا قطعی توسط ظنی نسخ نمی‌شود؛ بلکه قطعی توسط قطعی مانند خودش و یا توسط قطعی بالاتر از خودش نسخ می‌شود. این در حالی است که هیچ دلیل قطعی بر نسخ تلاوت وارد نشده و این خود دلیل است بر این‌که هدف از نسخ حکم است نه نسخ تلاوت.»

-          هم‌چنان در همین کتاب آمده است: «اما نسخ قرآن از لحاظ تلاوت ممنوع و غیر جائز است و تحقق نسخ تلاوت توسط دلیل قطعی ثابت نشده است. دلیل این‌که نسخ آیه از لحاظ تلاوت جواز ندارد، همان آیۀ مبارکۀ : (نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا؛ ما بهتر از آن و یا مانند آن را می‌آوریم.) می‌باشد، زیرا همۀ قرآن بدون تفاوت خیر است؛ اگر هدف از نسخ آیه پاک کردن آن از لوح محفوظ و کتابت بدیلی برایش باشد، در این صورت وصف خیریت در مورد آن آیه مصداق پیدا نمی‌کند؛ لذا معنی نسخ همان نسخ حکم آیه است؛ نه خود آیه. هم‌چنان نزول، حفظ و کتابت قرآن به صورت متواتر صورت گرفته که ایمان به قرآن به همین اسلوب جزء از عقیده محسوب می‌شود. عقیده تنها از دلیل قطعی الثبوت و قطعی الدلالت گرفته می‌شود و قطعی بودن نزول، حفظ و کتابت قرآن در این صورت حاصل نمی‌شود؛ زیرا دلیل قطعی وجود ندارد که دال بر جواز نسخ قرآن از لحاظ تلاوت داشته باشد؛ پس نسخ قرآن از لحاظ تلاوت جائز نیست، اما دلیل عدم وقوع نسخ قرآن از لحاظ تلاوت این است که هیچ دلیل قطعی وارد نشده تا ثابت سازد که آیۀ از آیات قرآن به اساس دلیل قطعی نسخ شده است. اما آنچه که از زید ابن ثابت روایت شده که گفت شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌گفت:

-          «الشَّيْخُ وَالشَّيْخَةُ إِذَا زَنَيَا فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ. فَقَالَ عُمَرُ: لَمَّا أُنْزِلَتْ هَذِهِ أَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ فَقُلْتُ: أَكْتِبْنِيهَا؛ مرد زناکار و زن زناکار وقتی زنا کردند، هر دو را سنگسار کنید؛ سپس عمر گفت؛ وقتی این نازل شد، من نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمدم، گفتم آیا این را برایم بنویسم؟» (احمد این حدیث را تخریج نموده است) و آنچه که عائشه رضی الله عنها روایت نموده است که گفت: «كَانَ فِيمَا أُنْزِلَ مِنَ الْقُرْآنِ عَشْرُ رَضَعَاتٍ مَعْلُومَاتٍ يُحَرِّمْنَ، ثمَّ نُسِخْنَ بِخَمْسٍ مَعْلُومَاتٍ؛ در ابتداء از قرآن طوری نازل شده بود که شیرخوارگی ده ماه مشخص حرمت ازدواج زنان را ثابت می‌کند؛ پس از آن ده ماه نسخ و پنج ماه تعیین شد.» (این حدیث را مسلم روایت کرده است). روایتی‌که از ابن کعب و ابن مسعود روایت شده که آن‌ها چنین قرائت کردند: «فصيام ثلاثة أيام متتابعات» و آنچه روایت شده که سورۀ احزاب معادل سورۀ بقره است و غیر از این قول؛ همۀ این اخبار؛ اخبار آحاد است که حجت بر نسخ دلیل قطعی نمی‌شود؛ زیرا این اخبار ظنی هست و قطعی توسط ظنی نسخ نمی‌شود و قطعی را به جز قطعی نسخ نمی‌کند؛ پس لازم است تا به صورت قطعی ثابت شود که این آیه نازل شده است تا به آن عقیده شود و این آیه از جملۀ قرآن است و سپس به دلیل قطعی ثابت شود که آن آیه نسخ شده است و چنین چیزی اصلاً به وقوع نپیوسته است. بناءً نسخ قرآن از لحاظ تلاوت واقعی نمی‌باشد.»

بناءً به دلائل و مسائل فوق جواب سوال شما از این قرار است:

ا- قرآن کریم چنین تعریف شده است: «قرآن کلام الله است که توسط جبرئیل علیه السلام لفظاً و معناً بر رسول آن محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده که معجز بوده و تلاوت آن عبادت و به صورت متواتر برای ما نقل شده است.» این قرآن است که بر سیدنا محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده و همین قرآن است که بر ما در بین دو جلد مصحف به صورت متواتر نقل شده است. این تعریفی است که به تمام معنی بر مصحف عثمان رضی الله عنه منطبق شده و این تعریف بر مصحف انطباق پیدا می‌کند که در زمان خلیفه راشده عثمان ابن عفان رضی الله عنه در چند نسخه کاپی شد. نسخه‌ای را که ابوبکر صدیق رضی الله عنه در پیش روی و در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم نوشته شده بود و از این نسخه‌های کاپی شده‌اش را به جامعۀ اسلامی پیش‌کش نمود و اصحاب رضی الله عنهم بر این نسخه اجماع کردند؛ چنانچه این موضوع به صورت مفصل در کتاب‌های ما بیان شده است.

ب- این موضوع این را افاده می‌کند که آنچه بر ما به صورت خبر واحد نقل شده، مانند مصحف ابن مسعود و غیره از جملۀ قرآن محسوب نشده و حجت هم شمرده نمی‌شود. هم‌چنان این خبر از جمله سنت نیز محسوب نمی‌شود؛ زیرا این خبر روایت شده که از جملۀ قرآن است و روایت نشده که از جملۀ حدیث است و وقتی چنین باشد؛ پس این خبر از جمله سنت نبوده و جائز نیست که در احکام شرعی و سائر امور که لازم است تا از ادلۀ شرعی استنباط شود، به آن استدلال شود.

ج- قرائت قرآن به مثل این روایات و قرائات شاذه صحیح نیست. ما در پاسخ به پرسش تاریخی 18 ذی القعدۀ 1434هـ.ق/24 سبتمبر2013م موضوع را ذکر کردیم که اشاره به همین مسئله دارد و در این پاسخ به پرسش چنین آمده است: «اما قرائت قرآن به قرائات غیرمتواتر خواه موافق به رسم خط عثمانی موافقت کند و یا نکند، قرائت به چنین قرائت‌های جائز نبوده و این قرائات قرآن محسوب نمی‌شود؛ بلکه قرآن همان چیزی است که به صورت متواتر از رسول الله صلی الله علیه و سلم نقل شده است.»

د- تا زمانی‌که این نصوص روایت شده به صورت آحاد باشد و ادعا شود که این روایات از جملۀ قرآن است، قرآن محسوب نمی‌شود و هم‌چنان این روایات از جملۀ سنت نیز شمرده نمی‌شود؛ زیرا روایت نشده است که این روایات از جملۀ سنت است، لذا نهایت آنچه ممکن است که در خصوص این روایات بگوئیم، اینست که این روایات تفسیر و توضیح صحابه برای قرآن است؛ یعنی ممکن است که این روایات قول صحابی محسوب گردد که این روایت در خصوص بیان معنی آیۀ باشد که این زیادت و قرائت به آن تعلق دارد. یعنی به معنی این است که صحابه این آیه را خوانده و سپس آن آیه را تفسیر نموده بدون این‌که بین آیه و تفسیر آن تفکیک و فاصله آورده باشد و این تفسیر صحابه به تعقیب آیه نقل شده و شنونده گمان کرده که این تفسیر صحابه از جملۀ قرآن است؛ در حالی‌که آن از جملۀ قرآن نبوده؛ بلکه تفسیر صحابی و مطابق به نظر صحابی است. این چیزی است که در این مسئله می‌توان به سوی آن برویم و به این نظر باشیم، فراتر از آن اصلاً ممکن نیست که به هیچ عنوانی بیرون شویم؛ پس قرائت ابن مسعود: «فصيام ثلاثة أيام متتابعات» به زیادت «متتابعات» قول ابن مسعود است که در آن لزوم و وجوب پی‌درپی بودن روزۀ کفارۀ یمین بیان شده است؛ یعنی این زیادت بیان برای حکم تتابع آن هم مطابق به نظر ابن مسعود رضی الله عنه است و ممکن نیست که این مسئله از اجتهاد و فهم صحابه فراتر برود و هم‌چنان این روایت حکم دلیل شرعی به عنوان سنت نمی‌گیرد. بناءً هر نص آحاد که از قرآن کریم با نص قطعی در تعارض قرار گیرد، در مورد آن دقت شود:

اگر سند آن ضعیف بود، به دلیل ضعف آن رد شود و اگر سند آن صحیح بود، آن نص از لحاظ درایت رد شود؛ زیرا این نص با نص قطعی در تعارض است.

3-      آنچه در بعض کتاب‌های فقهای مسلمانان ذکر شده برای معلومات بیش‌تر در این خصوص ذکر می‌کنیم:

ا- در صحفۀ 11908 کتاب موسوعة الفقهی کویتی چنین آمده است: «قرآن آنست که در بین دو جلد مصحف به ما به صورت متواتر نقل شده و به مصحف قید شده است؛ زیرا صحابه رضی الله عنهم در نقل و پاک‌سازی آن از غیرش تلاش و مبالغه کردند تا جایی‌که نقطه‌گذاری را ناپسند دانستند تا قرآن به غیراش خلط نشود؛ پس ما می‌دانیم که آنچه در مصحف نوشته شده، متفق علیه و قرآن است و آنچه خارج از مصحف است، قرآن نمی‌باشد؛ زیرا عرفاً و عادتاً محال است که با وصف موجودیت عوامل بسیاری به حفظ قرآن بازهم در قسمت حفظ و نگهداری آن سهل‌انگاری شود؛ مثلاً نقل شود و یا با آنچه از آن نیست خلط شود.»

موسوعة الفقیه این موضوع را ادامه داده است: «در خصوص این‌که هرآنچه از قرآن است لازم است تا در کلیات و جزئیات خود متواتر باشد، اختلافی وجود ندارد. هم‌چنان در مورد محل، وضع و ترتیب قرآن در نزد جمهور پژوهشگران اهل سنت نیز همین دیدگاه است؛ یعنی لازم است که محل، وضع و ترتیب آن نیز متواتر باشد.» در "مسلم الثبوت" و شرح این کتاب تحت نام "فواتح الرحموت" ذکر شده است: «آنچه به صورت آحاد نقل شده، به هیچ‌وجه از قرآن به شمار نمی‌آید و در این خصوص هیچ‌کسی از اهل مذاهب اختلاف نکرده است. "فواتح الرحموت" استدلال نموده که قرآن به دلیل چلنج دادنش تمامی عوامل نقل را شامل شده و به دلیل این‌که قرآن به اعتبار لفظ و معنی‌اش اساس احکام است، به حدی‌که بسیاری از احکام به نظم آن ارتباط دارد و به دلیل این‌که در تمام عصر و زمان‌ها به قرآن تبرک جسته می‌شود، به همین دلیل تلاش صحابه برای حفظ قرآن به صورت متواتر و قاطع به یقین رسیده است و هر آنچه که عوامل نقل آن تکمیل باشد، عادتاً متواتر نقل می‌شود؛ پس وجود قرآن از لحاظ عادت در حقیقت ملزوم تواتر است و وقتی لازم تواتر باشد، نفی گردد، ملزوم به صورت قطعی نفی می‌گردد و منقول به صورت متواتر آحاد نیست؛ پس در این صورت قرآن شمرده نمی‌شود...»

ب- در کتاب (الإتقان في علوم القرآن "1/ 279") نوشته‌ی سیوطی چنین آمده است: «و ابوعبید در فضائل قرآن گفته است، منظور از قرائت شاذه تفسیر قرائت مشهوره و بیان معانی آن است؛ مانند قرائت عائشه و حفصه "والصلاة الوسطى صَلَاةِ الْعَصْر؛ نماز وسطی همان نماز عصر است" و قرائت ابن مسعود "فَاقْطَعُوا أَيْمَانَهُمَا؛ دست راست شان را قطع کنید" و قرائت جابر "فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ لَهُنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ واقعاً که الله اگر بالای شان اجبار شود، آمورزنده و مهربان است" گفته است این حروف و آنچه مشابه این‌ها است، تفسیر قرآن واقع شده و مثل این از تابعین نقل قول شده و نیک پنداشته شده و قبول شده است؛ پس در صورتی‌که از کبار صحابه روایت شده باشد، حتماً قبول می‌شود...»

امیدوارم که همین قدر کفایت سوال شما را کرده باشد و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حمکمت‌تر است!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

ثبات بر مبدأ و عدم سازش

  • نشر شده در تثقیفی

سخن گفتن از ثبات بر مبدأ، به مثابه اقتداء کردن به رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابه بزرگوارشان است و هم‌چنین راهی است که به بهشت منتهی می­شود و بیانگر داشتن حب الله و رسولش و هم‌چنین، تمسک ورزیدن بر عقیده اسلامی و استقامت بر آن و مقتضیات آن تا هنگام مرگ می­باشد.

ثبات در لغت بقاء و عدم زوال و یاهم ثبات بر فکر و استمرار بر آن را با دلیل گویند و ثبات به معنی شجاعت و فعال بودن نیز بکار برده شده است. اما ثبات در اصطلاح؛ استقامت بر راه هدایت و درست و تمسک ورزیدن بدان با عزم و اراده قوی و اصرار ورزیدن بر ادامه آن را گویند. این استقامت می­طلبد که باید وساوس شیطانی و هوس­های نفسانی را زیر پا کرد و بر ترک معاصی و توبه بسوی الله سبحانه و تعالی حریص بود. و این معنی و مفهوم در کتاب الله سبحانه وتعالی خطاب به رسول الله و مؤمنان آمده است:

﴿وَ إِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِىَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَ إِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا(73) وَ لَوْلَا أَن ثَبَّتْنَٰكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْءًا قَلِيلًا (74) إِذًا لَّأَذَقْنَٰكَ ضِعْفَ الْحَيَوٰةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا﴾ [اسراء: 73-75]

ترجمه: نزدیک بود کافران (با نیرنگ­های گوناگون و نیروهای زر و زور) تو را از (حکم) آنچه به توی وحی کرده ایم (و قرآنش نامیده ایم، دور و) منصرف گردانند (و فقراء را از پیش تو برانند) تا (در عمل، حکم) جز قرآن را به ما نسبت دهی و آن گاه تو را به دوستی گیرند و (همدمی تو را بپذیرند) و اگر ما تو را استوار و پای برجای (بر حق) نمی­داشتیم، دور نبود که اندکی بدانان بگرائی (و اگر چنین می­کردی) در این‌صورت عذاب دنیا و عذاب آخرت (تو) را چندین برابر (می­ساختیم و) به تو می­چشاندیم (چرا که گناه بزرگان بزرگ است). سپس در برابر ما یار و یاوری نمی­یافتی (تا عذاب ما را از تو به دور دارد).

بزرگ­ترین فتنه و گناه ترک وحی الهی و بزرگ­تر از آن افتراء نمودن در دین و تکذیب نمودن رسول امین و تمسک ورزیدن به حکم طاغوت می­باشد. حاکمیت دموکراسی، دوستی با کفار استعمارگر و عادی‌سازی روابط با آن‌ها، بسته نمودن دروازه­های مساجد، جلوگیری از حلقات حفظ قرآنکریم، ممانعت طواف دور کعبه معظمه، منع بوسیدن حجرالأسود و جلوگیری از لمس رکن یمانی؛ همه این­ها افتراء در دین و ترک ثوابتی است که در کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسولش آمده.

در حدیثی‌که از مالک و حاکم روایت شده است رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَرکتُ فِیکُم أمرَینِ لَن تَضِلُّوا مَا تَمَسَّکتُم بِهِمَا؛ کِتَابَ اللهِ وَ سُنةَ  نَبِیِّهِ»

ترجمه: در بین شما دو چیز را برجای گذاشتم که اگر بدان تمسک ورزید هرگز گمراه نمی­شوید: کتاب الله و سنت پیامبرش.

همه گمراهی­ها و انحراف­ها ناشی از ترک این دو چیز بوده و برای حل مشکلات تفحص نمودن در غیر این دوچیز گمراهی بشمار می­آید، از همین سبب است که علماء و اهل اسلام بر دوام این قول الله سبحانه وتعالی تأکید دارند:

﴿رَبَّنَا لَا تُزِغ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ﴾ [آل عمران: 8]

ترجمه: پروردگارا! دل­های ما را (از راه حق) منحرف مگردان بعد از آنکه ما را (از حلاوت هدایت چشانده و بسوی حقیقت) رهنمود نموده­ای و از جانب خود رحمتی به ما عطاء کن. بی­گمان بخشایش­گر توئی تو!

ثبات بر مبدأ بیانگر صحت منهج، قوت إیمان و یقین مؤمن نسبت به الله سبحانه وتعالی است. دعوت­گر همیشه نسبت به پلان‌های شومی‌که علیه این دین طرح­ریزی می­شود، بیدار بوده و واقعیت تلخ، جمود جامعه، عدم استجابت دعوت و طول مسیر؛ همه این­ها دلیل بر صدق و اخلاص وی بوده و بزودی به اهداف خود نایل خواهد گشت! دعوت وی تا جائی­که شب و روز در آن راه داشته باشد، خواهد رسید و هر قدر که دعوت­گران کافر و اهل فسق و فجور بر ضد وی و دعوتش فعالیت کنند؛ در صورتی­که وی از ثبات فکری برخوردار باشد و در دعوتش استقامت داشته باشد، دعوت شان بی­تأثیر بوده و از سوی الله سبحانه وتعالی نصرت داده خواهد شد و بزرگ­ترین دلیل بر صحت عملکرد و یقین وی، همراهی و نصرت الله سبحانه وتعالی می­باشد. «مَا ظَنُّکَ بِاثنَینِ اللهُ ثَالِثَهُمَا»

ثبات دعوت­گر بر مبدأ سبب جلب اعتماد مردم نسبت به وی و دعوت­اش می­گردد، که در نتیجه بالای شان تأثیر گذاشته و آرامش را در میان شان منتشر می­سازد، در وقت مصیبت به وی رجوع می­کنند و از وی راه‌حل می­خواهند -الله به سررساننده امر خود است- و او این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم را برای‌شان بازگو می­کند:

«وَاللَّهِ لَيُتِمَّنَّ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ حَتَّى يَسِيرَ الرَّاكِبُ مِن صَنْعَاءَ إلی حَضْرَمُوتَ مَا يَخَافُ إِلَّا اللَّهَ أوِالذِّئْبَ عَلَى غَنَمِهِ، وَلَكِنَّكُمْ تَستَعْجِلُونَ» (رواه بخاری)

ترجمه: قسم به الله که این دین چنان تکمیل و پرتوان شود که مسافر از صنعاء تا حضرموت برود و جز خوف الله دیگر هیچ خوفی در دل نداشته باشد، مگر آن­که از گرگ بر گوسفندان خود هراس داشته باشد؛ لیکن شما عجله می­نمائید (شکیبایی اختیار کنید).

و هم‌چنین برای شان روایت تمیم الداری رضی الله عنه بازگو می­کند که گفت از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می‌گفت:

«لَیَبلَغَنَّ هَذَالأمرُ مَا بَلَغَ الَیلُ وَالنَّهَارُ، وَ لَا یَترُکُ اللهُ بَیتَ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إلَّا أدخَلَهُ اللهُ هَذَا الدِّینَ، بِعِزِّ عَزِیزٍ أو بِذُلِّ ذَلِیلٍ؛ عِزّا یُعِزُّ اللهُ بِهِ الإسلَامَ وَ ذُلًّا یُذِلُّ اللهُ بِهِ الکُفرَ» (رواه احمد فی مسنده)

ترجمه: این امر (دین اسلام) حتماً تا جائی‌که شب و روز برسد، خواهد رسید، الله (سبحانه وتعالی) هیچ خانه و خیمه­ای را نمی‌ماند، مگر این‌که این دین را با عزت بخشیدن به عزیز و خوار کردن ذلیل، وارد آنجا می­کند؛ عزت­مند می­کند کسی را که بدان بپیوندد و ذلیل می­کند کسی را که با آن مخالفت کند.

دعوت­گر در برابر مشکلات سرتسلیم فرود نمی­آورد و در برابر واقعیت تسلیم نمی­شود، تحت تأثیر خواسته­های حماسه­سرایان عجول نمی­رود و از ثوابت و ثبات خود بدور نمی­شود، در مذاکرات خود به راه­حل­های غیرشرعی تن نمی­دهد و مفکوره حل وسط را نمی‌پذیرد، زیرا حق به وی چنین اجازه نمی­دهد که خلاف رسول الله صلی الله علیه وسلم گام بردارد، از موقف خود تنازل نمی‌کند، حتی اگر اکثریت مردم از دعوت وی روی گردان شوند. در دعوت برایت هیچ اختیاری نیست که طبق دلت و مناسب به احوالت هرچه را خواستی بگیری و هرچه را نخواستی پشت سر کنی! دین الله سبحانه وتعالی را فقط کسی نصرت خواهد داد که همه­جانبه آن را پذیرفته و در زندگی‌اش تطبیق می­کند، دعوت رسول الله که مؤمنان صادق بر آن استقامت و پایداری دارند، اینست: « شما را فرا می­خوانم تا گواهی دهید که هیچ معبودی غیر از الله یکتا وجود ندارد و محمد بنده و رسولش می­باشد و این‌که مرا پناه دهید و یاری رسانید، زیرا  قریش علیه دین الله خیزش نمودند و رسولان وی را تکذیب نمودند و در عوض حق به باطل بسنده کردند و الله بی­نیاز ستوده شده است.» بلی، الله سبحانه وتعالی از انسان­های سست عنصر و بی­ثبات- مثل حرباء- در دین بی­نیاز می­باشد؛ اما با بیان مثال، این مقوله واضح­تر می­گردد: این ثبات مطلوب را در موقف­گیری بلال بن رباح رضی الله عنه و ثبات آن بر قول «احد احد» مشاهده می­کنیم که از موقف خود تنازل ننمود و هم‌چنان استقامت نمود تا آن‌که الله سبحانه وتعالی یاریش نمود. این خبیب بن عدی رضی الله عنه است که برای گردن زدنش جلب شد و دشمنان برایش گفتند که آیا دوست داری به جای تو محمد گردن زده شود و تو در میان کسانت باشی؟ وی رضی الله عنه گفت: «سوگند به الله که دوست ندارم رسول الله در جای خود باشند و خاری به پای شان بخلد و ایشان را اذیت کند و من در میان کسانم سالم باشم.» این خباب رضی الله عنه است که بر شکنجه شدن توسط أم انمار صبر و شیکبایی پیشه می­کند، این زن تکه آهن سوزنده و شعله­ور را بر فرق سرش می­گذاشت و کار بجای می­رسید که وی رضی الله عنه از درد به خود می­پیچید، حتی آنان سنگ داغ و تافته را بر پشت وی می­گذاشتند تا جائی‌که گوشتی برای وی باقی نماند؛ اما بازهم بر ثبات خود ماند و رسول الله وقتی از نزد وی می­گذشتند می‌گفتند: «بارالها! خباب را یاری کن!»... این مبحث گنجایش بیان امثال و نمونه­های دال بر ثبات در مبدأ را ندارد.

در اخیر، هر مسلمان باید بداند که ثبات بر مبدأ در ذات خود نصرت می­باشد. نصرت دین باید همه­جانبه و فراگیر باشد و هرکسی‌که به شرف و منزلت دعوت و اقتداء به رسول الله  نایل گردیده است، باید اسلام را همه­جانبه و بگونه آتی نصرت دهد و بر ثبات خود پایدار بماند: «ای رسول الله! با تو بیعت می­کنیم که سخنانت را بشنویم و اطاعتت نماییم، در هر حالی از احوال، در خوشی و ناخوشی، در سختی و آسانی، در امر به معروف و نهی از منکر و اینکه سخن حق را در راه الله می‌گوییم و از ملامت هیچ ملامت­گری نمی­هراسیم.»

 لذا برای دعوتگران لازم است که همیشه یکدیگر را در سختی  و آسانی بر صبر توصیه کنند و بر ثبات و پایداری و ملبس شدن به اخلاق ثابت­قدمان کوشا و حریص باشند! ما در زمان فتنه­ها بسر می­بریم، برای ما غیر از کتاب الله و سنت رسولش چیزی دیگری وجود ندارد که بدان تمسک ورزیم و بر آن ثابت قدم باشیم! نصرت فقط از نزد الله سبحانه وتعالی که شکست‌ناپذیر و با حکمت است، محقق شدنی­ست، وی سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرُکُم[محمد: 7]

ترجمه: اگر (دین) الله را نصرت دهید، وی شما را نصرت می­دهد.

نویسنده: سعید الکرمی (ابوعبدالرحمن)

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

رژیم جنایت‌کارِ دمشق از یک‌سو خون مسلمانان را می‌ریزاند و از سوی دیگر به بی‌حرمتی به مقدسات آن‌ها ادامه می‌دهد

  • نشر شده در سوریه

فعالان سوری تصاویری را در صفحات اجتماعی و کانال‌های خبری به نشر رساندند که نشان می‌دهد مردم مناسک مذهبی عجیبی را در مسجد اموی دمشق انجام می‌دهند. این در واقع یک نوع تجاوز و بی‌حرمتی رژیم جنایت‌کار سوریه علیه مردم شام و مقدسات مذهبی آن‌ها به شمار می‌رود.

در این تصاویر دیده می‌شود که یک شخص به لباس نارنجی‌رنگ مشغول انجام مراسم مراقبه/مدیتیشن عجیبی مشابه به یوگاست. علاوه بر این، زنی‌که از این فرد تقلید می‌کند، نیز لباس نارنجی‌رنگ به تن داشته و توسط گروهی از زنان که به نظر می‌رسد در حال رقصیدن در مقابل آنان هستند، احاطه گردیده است.

ای مسلمانان در سرزمین مبارک الشام! شکی نیست که حرمت و مقدسات مسلمانان در سرزمین مبارک شام زیر پا می‌شود و مقدسات آن‌ها به ویژه در تحت حاکمیت ستم‌گران شام، یعنی پدر و پسر غصب شده است. در جریان انقلاب سال‌های گذشته، بسیاری از مساجد مشمول مساجدی‌که از لحاظ قدامت تاریخی هم‌زمان با مسجد امیه می‌باشد، تخریب و ازبین رفت و تعدادی هم به اهداف دیگری مورد استفاده قرار گرفت. این فعالان ویدیوهای از حمله بر مسجد حضرت ابوبکر صدیق در شهر حلب را به نشر گذاشتند. هم‌چنان بیش از 1.5 میلیون مسلمان کشته شدند، هزاران زن مسلمانِ پاک‌دامن در بازداشت‌گاه‌ها و دیگر مراکز مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند، نه تنها این بلکه به صدها و هزاران بی‌گناه دیگر در زندان‌ها زندانی شدند، میلیون‌ها انسان بی‌خانمان شدند، شهرها و قریه‌ها تخریب شد، اموال و خانه‌ها به تاراج برده شد.

عموماً در سرزمین‌های اسلامی چی می‌گذرد، به ویژه در سرزمین مبارک شام؟ توهین به مقدسات و ظلم و جنایت این‌همه به اعمال شوم و ویران‌گر حکام فعلی و عدم موجودیت سپر و محافظ مسلمانان بر می‌گردد، سپری‌که به امر وی جهاد کرده می‌‌شود و به تدبیر او مسلمین از شر دشمن حفاظت می‌شوند؛ کسی‌که ارتش را برای زنان بسیج می‌سازد تا از عزت مسلمانان و مقدسات آن‌ها حفاظت صورت گیرد.

غرب کافر، هم‌پیمانانش و مزدورانش جرئت این را نمی‌کردند که به مقدسات مسلمانان بی‌حرمتی کنند یا به پیامبرشان اهانت کنند، یا هم  عزت‌شان را زیر پا کنند، مگر بعد از آن که آن‌ها مسلمانان را منهدم ساختند، دین آن‌ها را از دولت و جامعه از هم جدا ساختند و حاکمان دست‌نشانده را بر بالای‌‌شان تحمیل نمودند، تا هر نوع ظلم، وحشي‌گرى و جنایت را بر سرشان روا دارند تا از نظام کفر حفاظت شود و از بازگشت حاکمیت اسلام جلوگیری صورت گیرد، باشد که از این طریق بتوانند منافع باداران‌شان را تضمین نموده و استعمار سرزمین‌های اسلامی همین‌قسم ادامه داشته باشد.

ای مسلمانان در شام، مقر‌ اسلام! زنده‌گی زیر سایه این نظام دست‌ساخته بشر جز یک زنده‌گی تحقیرآمیز، برده‌گی و اسارت نیست، بدون‌شک یک زنده‌گی ذلت‌بار است که خالق ما الله سبحانه‌و‌تعالی در مورد آن برای ما می‌فرماید:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾ [طه: 124]

ترجمه: و هركس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت زندگى تنگ و سختى خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‌كنيم.

خاموشی شما در مقابل اعمال ستم‌گران و جنایت‌کاران چیزی را تغییر نمی‌دهد؛ بلکه برعکس، ستم‌گران ظلم‌و‌ستم‌شان بیشتر می‌گردد! روز به روز تحقیر می‌شوید و بیشتر از هر وقت بی‌عزت شده خواهید رفت! ستم‌گران به ظلم‌شان ادامه خواهند داد و این فرزندان ما خواهد بود که عمر خویش را تحت حاکمیت این دیکتاتوران جابر سپری کرده و زنده‌گی تحقیر‌آمیز و ذلت‌بار را تجربه  خواهند کرد!

جهت تغییر، اگر زنده‌گی با عزت و با وقار زیر سایه اسلام برای خود و بعد از خود برای فرزندان‌تان را می‌خواهید، باید قربانی دهید و ثابت‌قدم باشید! شما یک انقلاب مبارک را در مقابل یک ظالم که ستم‌گران قوی شناخته شده تاریخ هستند را به‌راه انداختید! بدون‌شک، شما قربانی عظیم را دادید! شما سلطنت او را به لرزه درآوردید و تقریباً پایه‌های قدرت‌شان را از بین بردید! ما جز الله سبحانه‌و‌تعالی دیگر کسی مدد‌کار نداریم، اما بخاطر ثابت‌ماندن در انقلاب ما و تلاش برای اصلاح در این راه، بعد از خنثی نمودن آن‌همه توطئه‌ها و دسیسه‌ها لازمی‌ست. این امر فقط توسط اتخاذ کردن یک پروژه سیاسی واضیح، که از عقیده خود مسلمانان نشأت گردیده باشد و با یک رهبری سیاسی صادق و آگاه که بتواند انقلاب شام را با هوشیاری جهت بدست آوردن اهدافش سوق دهد، که در نهایت رژیم جنایت‌کار را ریشه‌کن ساخته و حاکمیت اسلام را دوباره سری پا کند تا این‌که ما توانسته باشیم افتخار این دنیا و آخرت را بدست آوریم و نام ما در موقف‌های بلند جنت نوشته شود و در تاریخ همیش ماندگار شویم. بنابرین، راه‌نجات خویش را جستجو کنید و قصر مفتخر خود را به‌دستان خود اعمار کنید! منتظر راه‌حل از آدرس دشمنان‌ تان یا فریب‌کاران و توطئه‌چینان که خود را دوستان شما تلقی می‌کنند، مباشید! فلهذا از آن‌ها برحضر باشید! فقط به الله سبحانه‌و‌تعالی اعتماد داشته باشید، به ریسمان او محکم چنگ بزنید! نصرت و کامیابی فقط از جانب الله متعال است!

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ [یوسف:21]

ترجمه: و الله (سبحانه‌و‌تعالی) بر كار خويش چيره است، ولى بيشتر مردم نمى‏‌دانند.

احمد عبدلوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریرو-لایه سوریه

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

حکام آل‌سعود هنوزهم از اوباش‌ها و اراذل کیان یهود در شبه‌جزیره اسلامی استقبال می‌کنند Featured

پس از خشم افکار عمومی مردم در سرزمین‌های اسلامی راجع به پخش ویدیوی جدیدی توسط یک خبرنگار از گشت‌وگذار و سرگردانی یک اوباش یهودی در مکه مکرمه، پولیس از دست‌گیری و انتقال این شهروند یهودی به محاکمه عمومی بعد از تسهیل ورود این اوباش به مکه مکرمه خبر داد. در این گزارش آمده که روز جمعه پولیس عربستان از دست‌گیری یک شهروند و انتقال وی به محاکمه عمومی پس از تسهیل ورود یک خبرنگار خارجی به مکه مکرمه و اجرای مناسک حج همراه با مسلمانان خبر داد. این تقریباً 5 روز بعد از آن بود که شبکه تلویزیونی اسرائیلی 13 از ورود مخفیانه خبرنگارش، "گیل تماری" به مکه مکرمه در موسم حج را نشان می‌داد. سخنگوی پولیس گفت آنچه که این شهروند سعودی انجام داده نقض آشکار مقرراتی است که ورود غیر مسلمانان را به مکه ممنوع ساخته و از تمام کسانی‌که به عربستان سعودی می‌آیند، تقاضا می‌کند تا به مقررات احترام بگذارند و شرایط آمدن به مکه را رعایت کنند؛ بالخصوص احترام به حرمین شریفین (مسجدالحرام و مسجدالنبی) و اماکن مقدس. (شبکه عرب جدید)

حکام آل‌سعود امت اسلامی را فریب می‌دهند و علیه مقدسات توطئه می‌کنند، سال هاست ورود اراذل و اوباش‌های یهودی را به سرزمین حرمین شریفین تسهیل و حتی هماهنگی نموده اند، بعد از آن در رسانه‌ها اعلام می‌کنند تا افکار عمومی مسلمانان را با آن بررسی نمایند. هدف آن‌ها کاشتن بذر ناامیدی در دل مسلمانان به خصوص مردم حرمین است که عادی‌سازی با کیان یهود یک واقعیت بوده و فقط باید اعلام شود.

از رابطه قوی حکام آل‌سعود با خبرنگار یهودی، "توماس فریدمن" گرفته تا روابط نزدیک با داماد "جرد کوشنر"، رئیس جمهور اسبق آمریکا -که ترامپ در باره او گفت؛ وفاداری وی با یهود نسبت به وفاداری وی با آمریکا قوی‌تر است- تا به تصاویر "بن تزیون" یهودی از داخل مسجد رسول الله صلی الله علیه وسلم در سال 2017، تا به اظهارات "احمد الارفج" خبرنگار از طریق چینل روتانا (متعلق به آل سعود) راجع به عادی‌سازی با یهود تا به بداخلاقی فعال جوان آن‌ها "محمد سعود" که به بازدید عمومی از نهاد یهودی رفت سپس دو تن از افراد یهودی مسن را در خانه خود در ریاض پذیرفت و با آن‌ها در خانه‌اش رقص نموده و با آن‌ها اظهار دوستی کرد، بعداً با "بنیامین نتانیاهو"، نخست وزیر اسرائیل تماس گرفت و به او نیز گفت که دوستت دارم، سپس ویدیوی را نشر کرد که در آن آرزوی پیروزی کیان یهود را بالای مردم غزه نمود؛ تا اجازه عبور پروازهای تجارتی یهودی از حریم هوایی حرمین شریفین تا به سرگردانی خبرنگار نظامی شبکه یهودی 13 تا به... به هر صورت، تا به ورود خبرنگار دیگر از همین شبکه 13 به مکه مکرمه در موسم حج. هر بار دولت عربستان توجیه می‌کند و نتیجه هم یک سان است. مقدمه، مقدمه و مقدمه بازگشت یهود به شبه‌جزیره اسلامی پس از 1400 سال ممنوعیت آن‌ها!

این علاوه بر اشارات آمریکا مبنی بر دیدارهای پنهانی دشمن الله، "نتانیاهو" و صحبت در مورد دیدار وی با ولیعهد آل سعود، محمد بن سلمان است. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ [مائده:51]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آوردید، یهود و نصارا را دوست نگزینید، آن‌ها دوستان یکدیگر اند، و اگر کسی از شما به سوی آ‌ن‌ها رجوع کرد، پس از جمله آن‌ها محسوب می‌گردد، و الله ظالمان را هدایت نمی‌کند.

 

معروف است که یهودیان در مجموع ترسو و بزدل هستند و زندګانی دنیا را دوست دارند. اگر خاندان آل سعود تضمین امنیت آن‌ها را نمی‌کرد و ‌آن‌ها را اطمینان نمی‌داد که هیچ خطری متوجه آن‌ها نیست، آن‌ها جرئت نمی‌کردند که به شبه جزیره اسلام سفر کنند.  به همین دلیل است که ما می‌گوییم حکام آل سعود به مردم دروغ می‌گویند! حتی اظهارات پولیس آن‌ها در بیانیه اول فقط ممنوعیت ورود کفار را به مکه و مدینه محدود ساخت و با ورود آن‌ها به شبه جزیره اسلامی مخالفت نکرد. حکام آل سعود سخنان رسول الله صلی الله علیه و سلم را به خاطر داشته باشند که فرمود:

«لَا يَجْتَمِعُ فِي جَزِيرَةِ الْعَرَبِ دِينَانِ؛ در جزیره عرب دو دین جمع نمی‌شوند».

اما عشق آن‌ها با یهود، آن‌ها را از حفاظت اسلام و مقدسات آن کور کرده است.

بنا براین، حکام آل سعود به رهبری ولیعهد ایشان محمد بن سلمان چهره واقعی خود را که دشمنی با منافع مسلمانان است، آشکار ساخت، به خصوص پس از تأسیس اداره سرگرمی، دستگیری علماء، گشودن سرزمین به سوی مهمانی‌های فسق و فجور و بحران اعتیاد به مواد مخدر در میان قشر جوان.

خنجرهای حکام مسلمان هم‌چنان پشت سر امت اسلامی کار می‌کنند و شدیدتر می‌شوند، چرا که بادار آن‌ها در غرب به قدرت فشار در جوانان امت اسلامی پی برده اند، و امت اسلامی وحدت را بر تفرقه ترجیح می‌دهند و خلافت نا گزیر در راه است! بنابراین، آن‌ها به هدایت حکام، مزدوران، متوسل به روند منفور عادی‌سازی شده اند. اما امت در جستجوی آن‌ها هستند، دندان به هم می‌سایند و منتظر اعلام پیروزی هستند تا بر یهودیت و دوستدارانش هجوم آورده و آن‌ها را به تاریخ بسپارند.

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿أذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيراً [اسراء: 7]

ترجمه: پس چون و عده آخر رسید (دشمنان شما را فرستادیم) تا چهره‌های شما را اندوهگین سازند و به معبد بیت المقدس وارد شوند، همانگونه که بار اول وارد شدند و تمامی آنچه را که آن‌ها تصرف کرده بودند، ویران کنند.

انجنیر صلاحالدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

کشتار مردم الجدیده در حومۀ جیسر الشغور ثابت کرد که خائنین بر چه چیزی توافق کرده‌اند Featured

  • نشر شده در سوریه

مردم شهرک الجدیده در حومۀ جیسر الشغور به روز جمعه ۲۳ ماه مبارک ذوالحجه صبحِ‌شان را با قتل و کشتار‌ی آغاز کردند که توسط طیاره‌ها/هواپیماهای ستیزه‌جوی روسی انجام شد. با هدف قرار دادن کلبه‌های فقیرانه‌شان منجر به قتل ۷ فرد ملکی یک خانواده به شمول ۴ طفل شد و ۱۰ فرد دیگر نیز در این حادثه زخم برداشتند. این کشتار یک روز بعد از نشست سه جانبه بین پوتین، اردوغان و رئیسی، که در تهران حضور به هم رسانده بودند، صورت گرفت.

ای مسلمانان سرزمین مقدس شام! با گذشت چندین سال از انقلاب هنوز مردم از کشتارهای پیاپی رنج می‌برید، به خصوص بعد از هر جلسه‌ای این جیره‌خوارهای پلید برگزار می‌کنند. به تعداد ۲۰۰ کشتار دسته‌جمعی رخ داده که بیش‌ترین‌شان قبل و یا بعد از یک جلسۀ سیاسی بوده‌است. کشتار واقعۀ الجدیده نیز از این قبیل کشتارها مستثنیٰ نیست که به‌منظور انتقام، سرکوب‌تان و تبادلۀ پیام‌های سیاسی بین کشورهای هم‌پیمان صورت می‌گیرد.

می‌بینید که چه حالتی را بر سر‌تان آورده‌اند – کشتار بعد از کشتار – که همه و همه به چراغ سبز امریکا، پوشش و تعهد بین‌المللی،‌ و عناصر جیره‌خواری‌که عداوت‌شان برای شما واضح است، به صحنۀ عمل گذاشته می‌شود. بعضی‌های‌شان در پشت اصطلاحات طنین‌انداز پنهان شده‌بودند که بالآخره چندین سال‌ انقلاب باعث شد، تشت رسوایی‌شان از بام بیفتد و افشای‌شان کند،‌ و تا همۀ آن‌ها یک‌جا با هم‌رکاب‌شان یک‌جا شوند؛ به جایی‌که مناسب‌شان است، تعلق گیرند.

ای مردم شام! اکنون واضح شده‌ که این کشتار‌ها چگونه اجرا می‌شوند! رهبران وابسته به قدرت‌های خارجی حتی انگشت انتقاد هم به سمت آن دراز نمی‌کنند و صدایی هم از آن‌ها شنیده نمی‌شود، گویا تختۀ چوبی بیش نیستند. می‌بینید که اندک‌ترین واکنش آن‌ها هم فقط برای فریب شما است –آن هم اگر اتفاق بیافتد. و این کار‌شان هم فقط برای این است که از بار ملامتی شانه خالی کنند، چیز دیگری نیست و ترس از این‌که شما علیه آن‌ها بیسج شوید و آن‌ها را از مقام‌هایی‌که به آن منتسب استند، در نتیجۀ غفلت‌شان ریشه‌کن کنید.

ای مردم شام! اکنون واضح شده‌ که چگونه رهبران این نظام فرقه‌ای در ارائۀ اختیار‌ات‌شان به غرب کافر بسیار زیرک اند و در مقابل تمام امتیازات را به‌دست می‌آورند؛ چیزی‌که در گذشته جواز نداشت، امروز الزام‌آور شده‌است! برای چی؟ برای چند منصب خیالی، اما عاقبت‌شان به مثل پیشین‌یان خواهد بود و داستان دست‌نشانده‌ها و اجیران‌ چنین است؛ بعد از تاریخ مصرف‌شان دور انداخته خواهند شد.

ای مسلمانان شام، مهد اسلام! انتقام خون اطفال‌مان تنها توسط کسانی گرفته خواهد شد که دست‌های‌شان به خون ناحق آلوده نباشد! آن‌ها کسانی اند که به الله سبحانه وتعالی توکل می‌کنند و مشتاق اند تا فقط رضایت الله سبحانه و تعالی را کسب کنند؛ آن‌هایی‌که انتقام قربانی‌های‌مان را خواهند گرفت و آن‌ها کسانی اند که اختیار تصمیم‌شان را دارند تا به سرعت به ریسمان الله سبحانه و تعالی چنگ بزنند! رستگاری‌مان تنها به وسیلۀ مردانی محقق می‌شود که جان و مال‌شان را بغیر از الله سبحانه و تعالی به هر حامی و خاین به قیمت ارزان سودا نخواهند کرد.

بر ما لازم است تا یک رهبری آگاه و مخلص را برگزینیم که در شرایط مختلف آن را آزموده‌ایم و این‌که راه آن واضح و مستقیمی باشد که همراه آن به سوی ثبات،‌ رستگاری، عزت و اهداف‌مان قدم برداریم و این یگانه راه رسیدن به رستگاری است. این‌گونه مکرشان به خودشان برمی‌گردد و قلب‌شان با ندامت، پشیمانی و حقارت پُر می‌شود.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ❊ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال:٢۴]

ترجمه:ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه وتعالی) و رسول‌اش (صلی الله علیه وسلم) را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید الله (سبحانه وتعالی) میان انسان و قلب او حایل می‌شود، و همۀ شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

احمد عبدالوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

یکی از اعضای حزب‌التحریر در ولایت غزنی به شهادت رسیده است Featured

﴿مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾[٣٣:٢٣]

در میان مؤمنان مردانی هستند که با الله راست بوده‌اند در پیمانی که با او بسته‌اند. برخی پیمان خود را بسر برده‌اند (و شربت شهادت سرکشیده‌اند) و برخی نیز در انتظارند. آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده‌اند.

عبدالعزیز محمدی که یکی از اعضای برجسته حزب‌التحریر – ولایه افغانستان در ولایت غزنی می‌باشد سه‌شنبه شب توسط افراد مسلح ناشناس به شهادت رسیده است. او که در جریان شب از دعوت به سوی خانه‌اش در حرکت بود افراد مسلح ناشناس با کمال وحشت و بی‌رحمی دست‌ها، پاها و چشم‌هایش را می‌بندند و پس از شکنجه به چشمانش با مرمی شلیک می‌کنند.
حزب التحریر - ولایه افغانستان این عمل وحشیانه و غیر شرعی را ترور و قتل مرموز دانسته و بیان می‌دارد که حفاظت جان مسلمانان از وجایب اساسی دولت اسلامی می‌باشد، که توسط تطبیق اسلام باید آن را تضمین کند. بناً این از وجایب دولت اسلامی است که با تطبیق نظام اسلامی جان، مال، عزت و مقدسات مسلمانان را حفاظت نموده و خود را از بار مسوولیت دنیوی و اخروی رها سازد. اما در هر حالت مومنین با خدای خود عهد کرده‌اند که جان و مال و هر آنچه نزد آن‌ها محبوب است را از برای رضای الله، در راه اسلام و از برای حاکمیت دولت خلافت و نظام‌اش صدقه کنند.
حزب‌التحریر در طول ۷۰ سال مبارزه‌ای فکری و سیاسی‌اش ثابت ساخته است که به هدف خویش همانا تأسیس دولت خلافت راشده به طریقه‌ی مبارزه فکری و سیاسی ایمان دارد که هیچ غل و زنجیر و هیچ قتل و تعذیبِ این ایمان را منحرف نکرده و نخواهد توانست. ان‌شاءالله!
عبدالعزیز از دعوتگران مخلص و فعال حزب‌التحریر بود که برای احیای زندگی اسلامی توسط تأسیس دولت خلافت، زندگی خود را وقف نموده و تلاش‌های خستگی‌ناپذیر می‌نمود. سرنجام او در تعهد و پیمانی که با الله متعال داشت وفادار ماند. بناً دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه افغانستان این حادثه‌ای المناک را برای تمام اعضای حزب‌التحریر، مبارزین راه اسلام و تمام مسلمانان تسلیت می‌گوید. دعا می‌کنیم که الله متعال شهادت او را قبول نموده، فامیل و اقارب وی را صبر و اجر نصیب کند و نیز قاتلین وی را خوار و ذلیل گرداند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

تغییر افراط‌گرایی فقط با آمدن خلافت بر منهج نبوت صورت می‌گیرد! Featured

  • نشر شده در سودان

در خرطوم، پایتخت سودان یک ائتلاف جدید تحت نام اتحاد نیروهای تغییر افراط‌گرایی به وجود آمده که هدف اصلی آن تکمیل‌ساختن تقاضای انقلاب ماه‌ دسامبر تحت شعار "به‌سوی یک تغییر ملی و افراط‌گرایی" است. گفته می‌شد که این برنامه تغییر افراط‌گرایی مبتنی بر تحقق عدالت اجتماعی در منطقه، پایان دادن به جنگ، تحکیم صلح، به خطر نه انداختن حاکمیت و منابع کشورها، ضرورت دست‌یابی به انتقال مسالمت‌آمیز قدرت و ایجاد یک دولت مدنی و دموکراتیک است.

ناظر برنامه این ائتلاف -که گفته می‌شد بخاطر تغییر افراط‌گرایی است- متوجه می‌شود که ربطی به تغییر افراط‌گرایی ندارد، بلکه تغییر تشریفاتی است، خودساخته بشر بوده و از زمان استعمار تاکنون موجود می‌باشد، که چیزی جدید در آن وجود ندارد، نه هم در بنیادش که بر اساس آن بنا شده و نه در‌راه‌حل‌هایش. بدون‌شک، این بر اساس همان مفکوره سرمایه‌داری -که  مفکرین جدایی دین از دولت آن را به وجود آورده- بنا گردیده است؛ همان راه‌حل‌های شکست خورده‌ای این نظام فرسوده که از ده‌ها سال بدین‌سو در سرزمین ما اعمال می‌شود تا ما را به لبه پرتگاه رساند.

ما، حزب التحریر-ولایه سودان، به شرح زیر پروژه تغییر افراط‌گرایی را ارائه می‌کنیم که از سرکوب آن سودان و حتی کل جهان را نجات می‌دهد:

اول: بنیاد دولت باید بر اساس پایه‌های قانون اسلامی شگل گیرد و در عين حال، زيربنای قانون اساسی با توجه به اين‌كه احكام شرعی از آفريدگار همه بشريت است كه می‌داند چه سود و چه زيان می‌رساند، باشد.

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملک:14]

ترجمه: آيا آن كسی‌كه موجودات را آفريده از حال آن‌ها آگاه نيست؟ در حالی‌كه او از اسرار دقيق با خبر، و نسبت به همه چيز عالم است.

دوم: حاكميت مطلقِ قانون و اقتدار امت از ميان مردمش است که شایستۀ حكومت را برمی‌گزينند و با آن به عنوان خليفه خود بيعت می‌كنند؛ حاکمیتی‌که شريعت الله سبحانه‌وتعالی در آن اعمال می‌شود و اسلام و پيام هدایت و نور را به جهان گم‌شده حمل می‌کند.

ثالثاً: دخالت كفار استعمارگر در امور سرزمین و مردم حرام است؛ زيرا دخالت آن‌ها بر ما تسلط دارد و اسلام آن را حرام كرده است، خداوند متعال می‌فرمايد:

﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً﴾[نسا:141]

ترجمه: و الله هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.

چهارم: دولت خلافت منابع سرزمین را اداره می‌کند، مخصوصاً آنچه در مالکیت عمومی مثل طلا، نفت، گاز و غیره را که به نفع مردم است، مدیریت می‌کند. دولت نیازهای اساسی مانند غذا، پوشاک و مسکن را برای هریک از اعضای رعیت تضمین می‌کند. هم‌چنین ضامن آموزش، مراقبت‌های پزشکی و امنیت همه مردم می‌باشد. بنابراین، درگیری‌ها از روی بی‌عدالتی یا در اطراف زمین یا ملک خاتمه می‌یابد و هرکس حق دارد بر اساس احکام شرعی حق خود را بگیرد، پس جامعۀ با کفایت، عدالت و امنیت بدست آمده تا دولت بتواند خود را وقف وظیفه اصلی خود یعنی رساندن اسلام به جهان از طریق دعوت و جهاد کند.

این همان تغییر رادیکالی است که نفوذ استعمار کافر را ریشه‌کن و زندگی شایسته‌ای را ایجاد می‌کند، به این هرج‌و‌مرج، که سرزمین را گرفتار می‌کند، پایان می‌دهد و ما از جابجایی نظام‌های ستمگر مبتنی بر نظام حریص سرمایه‌داری بیرون می‌آییم.

ای مردم سودان، احزاب و گروه‌ها! حزب التحریر، ضمن حمل پیش‌نویس قانون اساسی متشکل از 191 ماده برگرفته از قرآن، سنت، اجماع صحابه و قیاس، شما را به همکاری با آن برای تغییر اساسی واقعی با برپایی دومین خلافت راشده بر منهج نبوت که به وسیله آن عزت و خوشنودی پروردگارت را کسب کنی، دعوت می‌کند!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال:24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

حمد و ثنا برای الله سبحانه و تعالی، درود و سلام بر رسول الله صلی الله علیه و سلم و اصحابش و کسی‌که آن‌را پیروی می‌کند! و بعد: به جواب برادرانی‌که سوالات شان را به صفحه‌ی ما ارسال کردند و از رؤیت هلال و حساب نجومی سوال کردند.

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

به سوالات شما اطلاع حاصل نمودم که در خصوص رؤیت هلال و حساب نجومی سوال کردید. ما در خصوص این مسئله به چند مرتبه جوابات را صادر کرده بودیم؛ اما بازهم مشکل نیست اکنون هم توضیحات و تأکیدات بیشتر در این‌جا می‌نمائیم، به امید این‌که برادران این توضیحات و تأکیدات را با بینش و عمق نظر تدبر نموده و توفیق از جانب الله سبحانه و تعالی است:

  •  برادران محترم! ما حساب نجومی را در مسئله‌ی رؤیت هلال داخل نمی‌سازیم. نصی‌که در خصوص رؤیت هلال آمده تنها به رؤیت تعلق دارد و ما تنها بر دیدن هلال روزه و افطار می‌کنیم؛ پس وقتی ما هلال را در شام بیست و نهم ماه رمضان ندیدیم، سی روز را تکمیل می‌کنیم؛ اگرچه هلال به حساب نجومی موجود بوده، ولی ابر و یا ظروف جوی آن‌را پوشانده باشد. پس رؤیت هلال اساس حکم صوم و افطار است؛ زیرا نص وارده در این خصوص همان رؤیت هلال است؛ نه موجودیت محض ماه. برای درک بهتر این مسئله به حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم توجه فرمائید که بخاری روایت کرده و گفته است، شنیدم که ابوهریره رضی الله عنه می‌گفت که رسول الله صلی الله علیه و سلم و یا ابوالقاسم فرمودند:

«صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ فَإِنْ غُبِّيَ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا عِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلَاثِينَ»

ترجمه: بادیدن آن روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید، اگر بر شما پوشیده ماند، پس تعداد روزهای شعبان را سی روز تکمیل کنید.

سپس چیزی‌که احمد تخریج نموده این است: ...شنیدم که ابوهریره رضی الله عنه می‌گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«لَا تَصُومُوا حَتَّى تَرَوْا الْهِلَالَ وَلَا تُفْطِرُوا حَتَّى تَرَوْا الْهِلَالَ، وَقَالَ: صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ فَإِنْ غَبِيَ عَلَيْكُمْ فَعُدُّوا ثَلَاثِينَ»

ترجمه: تا زمانی‌که هلال را نمی‌بینید روزه نگیرید، و فرموده اند بادیدن آن روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید، اگر بر شما پوشیده ماند، پس سی روز را بشمارید.

وقتی هلال را ابر پوشاند، به گونه‌ای که مسلمان‌ها آن‌را ندیدند، با وجودی‌که به حساب نجومی در پشت ابر موجود باشد، بازهم بنابر عدم رؤیت هلال افطار نمی‌کنیم، بلکه لازم است که روز سی‌ام را روزه بگیریم؛ زیرا ما هلال را ندیدیم. تکراراً یادآور می‌شوم که حدیث: «فَإِنْ غُبِّيَ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا عِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلَاثِينَ» را دیده و دقت کنید، با وجودی‌که به حساب نجومی هلال موجود باشد.

  • ما می‌دانیم که به اساس محاسبات نجومی، وقت بیرون شدن هلال و حتی ثانیۀ بیرون شدن آن فهیمده می‌شود. هم‌چنان به اساس محاسبات نجومی فهیمده می‌شود که چی وقت هلال غائِب و چند دقیقه بعد از غیابت آفتاب باقی می‌ماند... با وصف آن نص شرعی بر محض موجود بودن هلال صراحت نداشته؛ بلکه بر رؤیت بنا یافته است، به گونه‌ای مثال اوقات نماز را دقت کنید، می‌بینید که نص در خصوص نماز تنها موجودیت وقت را ذکر نموده و بر رؤیت اقتصار نیافته است:

﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ﴾ [اسراء: 76]

ترجمه: نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب [= نیمه شب‌] برپا دار؛

«إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَصَلُّوا»

ترجمه: وقتی آفتاب زوال نمود، نماز بخوانید.

 پس نماز موقوف بر وقت بوده و به هر وسیله‌ای که وقت تحقق یابد، نماز خوانده می‌شود و وقتی شما به آفتاب نگاه کنید تا وقت زوال را ببینید و یا به سوی سایه نگاه کنید تا سایه‌ای هر شی را ببینید که برابر آن شده و یا دو برابر آن شده است، چنان‌چه در احادیث اوقات نماز چنین آمده که اگر این کار را انجام دادی و تحقق پیدا کرد، نماز صحت دارد و اگر این کار را انجام ندادی؛ بلکه به اساس محاسبات نجومی حساب نمودی و دانستی که همین ساعت، وقت نماز است و یا این‌که به طرف ساعت خود نگاه کردی، بدون این‌که بیرون شوی تا آفتاب و یا سایه را ببینی، بازهم نماز صحیح می‌باشد. یعنی اگر وقت به هر وسیله‌ای که تحقق یابد، نماز جایز است چرا؟؛ زیرا الله سبحانه و تعالی نماز را با داخل شدن وقت مطالبه کرده و روش ثبوت دخول وقت را بر خود شخص گذاشته، بدون این‌که کیفیت روش ثبوت دخول وقت تعیین و محدود شده باشد و چنانچه شما می‌بینید، وقتی شما زوال را دیدید، نماز می‌خوانید و وقت زوال را به ساعت خود حساب نمودید، بازهم نماز می‌خوانید، یعنی با رؤیت وقت و حساب نجومی نماز می‌خوانید؛ زیرا نص بر رؤیت بنا نیافته؛ بلکه بر محض موجودیت آفتاب بنا یافته است... و این خلاف نص شرعی است که در خصوص روزۀ رمضان و فطر آمده و تنها بر رؤیت هلال بنا یافته است.

  • اما یک مسئله باقی می‌ماند و او این است که گاهی اوقات رؤیت هلال بر شاهد اشتباه می‌شود، مثلاً: شاهد شهادت می‌دهد که او هلال را دیده، درحالی‌که هلال را ندیده، بلکه چیز دیگری را دیده است؛ پس در چنین حالتی وظیفه و مسئولیت قاضی و صاحب صلاحیت است که شروع و ختم ماه را اعلان کند، و این موضوع بستگی به شهود و تعداد شهود داشته و به هر پیمانه‌ای که تعداد شهود زیاد شود، اطمینان نزدیک‌تر و بیش‌تر شده و از سالم بودن قوۀ بصارت شاهد به قوس هلال خبر می‌دهد؛ هم‌چنان از مدت باقی ماندن هلال بعد از غروب تحقق پیدا می‌کند و از مکانی‌که هلال را از آن‌جا دیده تحقق پیدا می‌کند و از این‌که آن شاهد مسلمان است ویا خیر؟ فاسق است و یا خیر؟ از این موارد نیز رؤیت هلال تحقق پیدا می‌کند... الی آخر.

محمد بن عبدالعزیز بن ابو رزمه گفته است: فضل بن موسی از سفیان از سماک از عکرمه از ابن عباس برای ما خبر داده که گفته است: شخص اعرابی در نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و گفت:

«فَقَالَ رَأَيْتُ الْهِلَالَ فَقَالَ أَتَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ قَالَ نَعَمْ فَنَادَى النَّبِيُّ ﷺ أَنْ صُومُوا»

ترجمه: من هلال را دیدم، گفت آیا شهادت بر لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ می‌دهی؟ اعرابی گفت، بلی، سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم صدا زده و فرمودند؛ روزه بگیرید!

این حدیث را سنن نسائی روایت کرده است. به این شکل ثبوت هلال به اساس شهادت شهود بوده؛ ولی به شرطی‌که محاسبات نجومی در شهادت آن در مرحلۀ اول داخل نشده، یعنی شاهد نگوید که محاسبات نجومی ثابت می‌سازد که هلال در پشت ابر موجود است و یا این‌که ثابت می‌سازد که موجود نیست؛ زیرا داخل ساختن محاسبات نجومی در این مسئله خلاف آن‌چیزی است که در حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم آمده است:

«صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ، وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ، فَإِنْ غُبِيَ عَلَيْكُمْ فَعُدُّوا ثَلَاثِينَ»

ترجمه: با دیدن آن روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید، اگر بر شما پوشیده ماند، پس سی روز را تکمیل کنید.

پس نص در این‌جا واضح است و او این است که ماه سی روز تکمیل شود، با وجودی‌که به اساس محاسبات نجومی هلال در پشت ابر موجود بوده، اما دیده نشود.

  • اما در خصوص این سوال سائل که گفته: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است: «إِنَّا أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ، لاَ نَكْتُبُ وَلاَ نَحْسُبُ، الشَّهْرُ هَكَذَا وَهَكَذَا يَعْنِي مَرَّةً تِسْعَةً وَعِشْرِينَ وَمَرَّةً ثَلَاثِينَ؛ ما امت بی‌سوادی هستیم، نمی‌نویسیم، محاسبات نجومی را کرده نمی‌توانیم، ماه گاهی این‌گونه است، گاهی این‌گونه، یعنی بعضی اوقات بیست و نه روز است و گاهی اوقات سی روز. آیا از این‌حدیث مفهوم مخالف فهیمده نمی‌شود؟ به این معنی‌که وقتی ما به اساس رؤیت ماه عمل می‌کنیم، به خاطری‌که کتابت و محاسبات نجومی را نمی‌دانیم؛ اما وقتی کتابت و محاسبات نجومی را آموختیم، پس در این وقت محاسبات نجومی را اعتبار می‌دهیم.»

این فهم و برداشت مفهوم مخالف جایز نبوده و این یک سخن مردود است؛ چنانچه مسئله‌ای این‌که مفهوم مخالف از این حدیث معطل می‌باشد، در اصول نیز آشکار است؛ زیرا وصف (امیت) به اعتبار اغلبیت گفته شده و این یک اصطلاح است، چون اکثریت اعراب بی‌سواد بودند، ولی به اساس منطوق سایر نصوص از جمله حدیث «فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا الْعِدَّةَ ثَلَاثِينَ» مفهوم مخالف این حدیث از بین می‌رود، چون در این حدیث کدام قیدی ذکر نشده، یعنی وقتی رؤیت هلال به سبب ابر و یا باران و یا به هر دلیل دیگری غیر ممکن گردد، حکم شرعی این است که ماه سی روز تعیین شود، اگرچه هلال وجود داشته باشد، ولی ابر آن‌را پوشانده باشد؛ بنابر آن، به منطوق حدیث عمل شده و مفهوم مخالف معطل قرار می‌گیرد؛ یعنی مفهوم مخالف به دو دلیل در این‌جا معطل است: یکی این‌که این جمله به اساس یک اصطلاح ذکر شده و دوم این‌که منطوق نص دیگری وجود دارد که با این مفهوم مخالف در تعارض قرار می‌گیرد. این چیزی است که در اکثر حالات برداشت مفهوم شرط گذاشته شده، یعنی وقتی به اساس یک اصطلاح ذکر شود، معطل قرار می‌گیرد و یا این‌که نص دیگری به اساس منطوق نص اولی را تعطیل کرده باشد، مثلا ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ﴾ [اسراء: 31]؛ اولاد خود را از ترس تنگ‌دستی نکشید! اکنون می‌بینیم که (خشية إملاق) صفت است که معنی ترس فقر را می‌رساند و هم‌چنان به اعتبار اغلبیت به عنوان یک اصطلاح اعتبار داده می‌شود؛ چون آن‌ها از ترس فقر اولاد خود را می‌کشتند، سپس این مفهوم به اساس این نص تعطیل شده است:

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ﴾ [نساء: 93]؛

ترجمه: و هرکسی مؤمنی را قصداً به قتل رساند، کیفر او دوزخ است.

به همین دلیل این مفهوم معطل می‌شود، پس گفته نمی‌شود که قتل اولاد از ترس فقر حرام است؛ ولی به حالت غنا حلال می‌باشد؛ بلکه قتل نفس در هردو حالت حرام بوده، خواه به دلیل فقر باشد و یا به دلیل غنا. هم‌چنان در آیۀ مبارکۀ:

 ﴿لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً﴾ [آل عمران: 130] صفت مضاعف از آیه فهیمده می‌شود که به اساس اغلبیت و به عنوان یک اصطلاح ذکر شده و مشرکین در آن زمان مضاعف می‌خوردند؛ سپس این مفهوم به اساس آیۀ مبارکه: ﴿وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا﴾ [بقره: 275]؛ الله بیع را حلال و سود را حرام نموده است. معطل قرار گرفته است. به همین دلیل، این مفهوم معطل می‌باشد. پس گفته نمی‌شود که حرام ربای زیاد بوده و خوردن ربای کم جایز می‌باشد، بلکه به هر پیمانۀ که ربا باشد حرام است؛ زیرا مفهوم (أضعافاً مضاعفة) طوری‌که گفتیم معطل است. به همین ترتیب، کلمه (أمية) معطل می‌باشد؛ چنان‌چه بیان کردیم، یعنی رؤیت هلال وقتی به اثر ابر و یا باران متعذر شد، لازم به تکمیل نمودن سی روز است، خواه محاسبات نجومی را بدانیم و یا ندانیم.

  • امسال در اعلان عید تأخیر کردیم، سبب این تأخیر همانا شهادت شهود مختلف مبنی بر رؤیت هلال بوده است:

ا- افغانستان، مالی، نایجریا بعد از غروب روز شنبه مورخ ۳۰ اپریل ۲۰۲۲م رؤیت هلال را اعلان کردند و عید را در اول شوال ۱۴۴۳ روز یک‌شنبه موافق به ۱می‌ ۲۰۲۲م اعلان نمودند.

ب- در حدود ۲۱ دولت عربی عدم ثبوت رؤیت هلال را بعد از غروب روز شنبه اعلان کردند؛ پس به اساس اعلان این دولت‌‌ها روز یک‌شنبه متمم ماه مبارک رمضان گفته می‌شد و روز دوشنبه ۲ می ۲۰۲۲ م عید بود.

ج- چهار دولت به اساس تقویم می‌گفت که روز شنبه بیست و هشتم ماه مبارک رمضان است، به همین دلیل این چهار دولت در شام روز شنبه اصلاً در صدد جستجوی رؤیت هلال نشده و روز دوشنبه را متمم رمضان می‌دانستند و روز سه شنبه ۳ می ۲۰۲۲م را عید می‌دانستند که این دولت‌های هند، بنگلدیش، ایران و پاکستان بودند.

  •  در این‌جا لازم می‌دانم که باید برای دیدن هلال و ماه باید تتبع و پیگری صورت گیرد؛ زیرا کسی‌که ماه را دید، دیدن آن بر کسی‌که ندیده نیز حجت و دلیل بوده و ثبوت رؤیت هلال محسوب می‌شود؛ چنانچه این موضوع در نصوص شرعی وارده شده بدون این‌که محاسبات نجومی در موضوع آن داخل شود؛ زیرا حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم در این خصوص واضح است، «فَإِنْ غَبِيَ عَلَيْكُمْ فَعُدُّوا ثَلَاثِينَ» و دیگر این‌که مالی و نایجیریا در غرب افغانستان است و اگر رؤیت هلال در افغانستان ثابت شود، پس از باب اولی در مالی و ناجیریا ثابت شده است. بناءً ما اعلان ثبوت هلال را از افغانستان شروع نمودیم و رؤیت هلال در این سه کشور به گونۀ ذیل صورت گرفت:

ا- نایجیریا ثبوت رؤیت هلال را در ماه شوال بعد از غروب روز شنبه در مناطق دیفا، طاوا و مرادی و هم‌چنان در شهر زندر اعلان نمود.

ب – ستره محکمه/دیوان عالی افغانستان شام روز شنبه اعلان کرد که روز یک‌شنبه ۱ می‌ اولین روز ایام عید فطر ۲۰۲۲م  در این سرزمین است و طوری‌که از این سرزمین گزارش آمد رؤیت هلال در ولایات غور، غزنی، قندهار و فراه صورت گرفته و شهادت صحیح ۲۷ نفر در نزد کمیتۀ این منطقه ثابت شده است.

ج – هم‌چنان دولت مالی ثبوت رؤیت هلال ماه شوال را در شام شنبه در دوموقعیت از جانب ۸ نفر شاهد ثابت دانسته است.

یعنی این‌که رؤیت هلال از طرف ۳۹ نفر شاهد در مناطق مختلف صورت گرفته است... و ما توان خود را در راستای رؤیت هلال مخصوصاً در افغانستان انجام دادیم؛ زیرا مالی، نایجیر به طرف غرب است، وقتی رؤیت هلال در افغانستان صحیح باشد، پس از باب اولی در مالی و نایجیر صحیح است... پس ما به گفته رسانه‌ها اکتفاء نکردیم و حتی از جانب اشخاص معتبری‌که در ولایات بوده، اکتفاء نکردیم، بلکه به مطبوعات افغانستان به تماس شدیم و هم‌چنان با بعضی برادرانی‌که در اروپا زندگی دارند، به تماس شدیم تا با بعضی اشخاص مشهور به خوبی در افغانستان در خصوص رؤیت هلال صحبت نمایند تا این‌که در نزد ما رؤیت هلال ثابت شد؛ سپس بعد از ثبوت رؤیت هلال حدوداً ساعت ۱۲ بجه شب به وقت مدینه ما رؤیت هلال را اعلان کردیم.

  •  اما این‌که سوال شده که چرا مسلمانان در خصوص رؤیت هلال اختلاف دارند؟ جواب این سوال بسیار آسان بوده و به دلایل ذیل این مسئله قابل درک است:

ا- بدون شک اختلاف سبب عدم پیروی و پیگری حکم شرعی است، با وجود این‌که این مسئله بسیار واضح و آشکار است! رسول الله صلی الله علیه و سلم برای ما بیان کرده اند که جستجوی رؤیت هلال لازم و واجب بوده و بر این مسئله چنین صراحت دادند:

«فَإِنْ غَبِيَ عَلَيْكُمْ فَعُدُّوا ثَلَاثِينَ»

ترجمه: اگر بر شما پوشیده ماند، پس سی روز را بشمارید.

و گفته است:

«لَا تُقَدِّمُوا الشَّهْرَ حَتَّى تَرَوْا الْهِلَالَ أَوْ تُكْمِلُوا الْعِدَّةَ ثُمَّ صُومُوا حَتَّى تَرَوْا الْهِلَالَ أَوْ تُكْمِلُوا الْعِدَّةَ»

ترجمه: تا هلال را نمی‌بینید حکم نکنید و یا این‌که باید روزهای ماه را تکمیل کنید، سپس روزه بگیرید تا هلال شوال را ببینید و یا این‌که تعداد روزها را تکمیل کنید.

 این حدیث را ابوداود روایت کرده و گفته است:

«إِذَا رَأَيْتُمْ الْهِلَالَ فَصُومُوا وَإِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَأَفْطِرُوا فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَصُومُوا ثَلَاثِينَ يَوْماً»

ترجمه: وقتی هلال را دیدید روزه بگیرید و وقتی هلال را دیدید افطار کنید، اگر هلال پوشیده ماند، پس بر شما لازم است که روزه بگیرید و سی روز را کامل کنید.

این حدیث را مسلم روایت کرده و احادیث در این بخش بسیار زیاد است و این احادیث دال بر این است که معتبر در این مسئله رؤیت هلال و یا تکمیل نمودن روزهای ماه است. مقصود این احادیث این نیست که هرکس هلال را به چشم خود ببیند؛ بلکه هدف شهادت شهود عادل است. از ابن عمر رضی الله عنهما در حدیث صحیح روایت شده است:

«تَرَاءَى النَّاسُ الْهِلَالَ فَأَخْبَرْتُ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ أَنِّي رَأَيْتُهُ فَصَامَهُ وَأَمَرَ النَّاسَ بِصِيَامِهِ»

ترجمه: مردم هلال را دیدند، پس من برای رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادم که من هلال را دیدم؛ پس ایشان روزه گرفتند و مردم را به روزه امر کردند.

این حدیث را ابوداود روایت کرده است.

ب – سبب دوم این است که خلافت وجود ندارد تا مسلمانان را وحدت بخشد؛ پس برای مسلمانان حاکم واحد وجود ندارد که اختلاف را از بین امت بردارد؛ چنان‌چه با تدبر در حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم این مسئله کاملاً واضح می‌شود. احمد در مسند خود تخریج نموده که هشیم برای ما حدیث گفت که ابو بشر از ابو عمیر بن انس روایت نموده که عمومه انصاری که از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم بود، برایم گفت که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته است:

«غُمَّ عَلَيْنَا هِلَالُ شَوَّالٍ فَأَصْبَحْنَا صِيَاماً فَجَاءَ رَكْبٌ مِنْ آخِرِ النَّهَارِ فَشَهِدُوا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ﷺ أَنَّهُمْ رَأَوْا الْهِلَالَ بِالْأَمْسِ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ أَنْ يُفْطِرُوا مِنْ يَوْمِهِمْ وَأَنْ يَخْرُجُوا لِعِيدِهِمْ مِنَ الْغَدِ»

ترجمه: هلال ماه شوال بر ما پوشیده ماند و ما روزه گرفتیم، سپس در قسمت آخر روز قرار داشتیم که سوارهای آمدند و در نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم شهادت دادند که آن‌‌ها هلال را شام آن روز دیدند، سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم امر کردند که در همان روز افطار کنند و فردای آن به نماز عید بیرون شوند. (این حدیث در مسند احمد روایت شده است.)

لذا گرچه در آن زمان روابط بین قریه جات و شهرها سخت بود، اما به مجردی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم مسلمانان را در مدینه امر به افطار کردند، مشکل حل شد؛ زیرا دیدن هلال در دشت و بادیه تکمیل شد. سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم مسلمانان را امر کردند تا فردای آن نماز عید را اداء کنند؛ زیرا گروه بادیه‌نشین بعد از وقت نماز عید آن روز به مدینه رسیدند. این مسئله در زمانی بود که انتقال اخبار از یک شهر به شهر دیگر وقت طولانی را در بر می‌گرفت؛ در حالی‌که امروزه چی به سادگی و راحتی تمام خبرها از یک شهر به شهر دیگر و از یک سرزمین به سرزمین دیگر انتقال می‌یابد. اگر برای مسلمانان خلیفۀ واحد و دولت واحد می‌بود، بدون شک مسلمانان در کنار هم برادروار بنده گی الله سبحانه و تعالی را می‌نمودند؛ مخصوصاً که اسلام به تبنی و گزینش حکم اختلافی امر کرده که مسلمانان را وحدت می‌بخشد. دولت حزب و فرد را برای آن مطابق به شریعت مبین اسلام امر کرده است؛ پس تبنی نظر شرعی‌که مسلمانان را جمع کند، مسئله‌ای است که مقام و ارزش آن در نزد اسلام بسیار بزرگ است.

این دو چیزی است که اختلاف را بر می‌دارد و بر مسلمانان واجب است که تمام وسع و توان شان را برای تحقق این دو چیز به خرج دهند تا مسلمانان به عنوان بهترین امت پس به جایگاه اصلی شان برگردند؛ چنانچه الله سبحانه  تعالی در کتاب محکم خود فرموده است:

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ [آل عمران: 110]

ترجمه: شما گزیده امتی بودید که برای مردم بر آورده شدید، مردم را به معروف فرا می‌خوانید و از منکر باز می‌دارید و به الله (سبحانه و تعالی) هم ایمان می‌آورید.

در خاتمه از الله سبحانه و تعالی می‌خواهم که همۀ مسلمانان را به سوی مهم‌ترین مسؤولیت شان هدایت کند و با عزت اسلام آن‌ها را عزت بخشد! به امید آن‌که دولت شان را بعد از غیابت این مدت طولانی برپا کرده و در فرمان‌برداری از پروردگار شان اختلاف نکنند؛ بلکه آن‌طوری‌‌که الله سبحانه و تعالی فرموده است باشند:

﴿فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ﴾ [آل عمران: 174]

ترجمه: پس به لطف نعمتی از الله و فضلی بی آنکه هیچ آسیبی به آنان برسد، بازگشتند و خشنودی الله (سبحانه و تعالی) را پیروی کردند و الله (سبحانه و تعالی) دارای فضل عظیم است.

الله سبحانه و تعالی طاعات را قبول نماید!

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

برای آستانه سه‌گانه، حاکمیت رژیم جنایت‌کار مهم است، نه امنیت مردم سوریه Featured

  • نشر شده در ترکیه

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه که دیروز یک سفر رسمی به ایران داشت، سلسله دیدارهایی با "ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور ایران و "ولادمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه در تهران داشت. در این دیدارها در مورد مسایل همکاری اقتصادی، دهلیز غله‌جات که به دلیل جنگ اوکراین افتتاح شد و احتمال عملیات نظامی برنامه‌ریزی شده علیه شمال سوریه بحث و تبادل نظر شد. در چارچوب این سفر اجلاس هفت آستانه برگزار شد، جلساتی‌که آخرین جلسه آن در اول جولای 2020 برگزار شده بود. در بیانیه مشترک 16 ماده‌ای این جلسات که با حضور رئیس جمهور اردوغان و پوتین برگزار شد، تعهد طرفین به تمامیت ارضی و حاکمیت جمهوری سوریه، عزم آن‌ها برای مبارزه با تروریزم و اعتقادات مشترک آن‌ها در مورد ثبات جلسات کمیته قانون اساسی تأکید شده است. روسیه و ایران، طرف های اجلاس سه جانبه نیز ابراز نظر کردند که مناقشات در سوریه تنها از طریق یک فرایند سیاسی در چارچوب قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل پایان خواهد یافت، نه از طریق راه حل نظامی.

عملیاتی‌که از سال 2011 در سوریه در حال انجام است، تنها دو طرف دارد؛ در یک طرف، مسلمانان و مردم انقلابی هستند که طرف حق ایستاده اند و طرف دیگر رژیم ظالم سوریه، ایران قصاب، روسیه اشغال‌گر، ترکیه همکار و سایر کشورهای منطقه که در کنار کفر یعنی در کنار آمریکا قرار دارند. بنا براین، در جلسات آستانه تنها یک حزب وجود دارد؛ نه سه حزب؛ این حزب آمریکای کافر است. تمام کسانی‌که در پشت میز جلسات آستانه هفتم که در تهران برگزار شده بود، نشسته بودند تلاش می‌کنند تا راه حل سیاسی آمریکا را در سوریه عملی کنند. آن‌ها به حفاظت از جان و مال مردم سوریه اهمیت نمی‌دهند، بلکه به حاکمیت رژیم اسد که مسئول مرگ بیش از یک ملیون غیر نظامی بوده و تمامیت ارضی سوریه اهمیت می‌دهند. پوتین که پشت میز نشسته نماینده روسیه است که در جنگ اوکراین اعتبار خود را از دست داده و خود را تحقیر کرده است. هم‌چنان این پوتین است که اردوغان را دوست خود می نامد، قاتل آن مسلمانانی‌که در بمباران سوریه کشته شده اند.

جنایات ایران فقط به سوریه محدود نمی‌شود، بلکه بخاطر کارهایی‌که در افغانستان، عراق، یمن و لبنان انجام داده برای همه شناخته شده است. به همین دلیل قابل قبول نیست که اردوغان قاتل سوری‌ها، قاسم سلیمانی را «شهید قهرمان» خطاب کند و درحالی‌که به چشمان "رئیسی" نگاه می‌کند او را "برادرم" خطاب کند و به نمایندگی از ترکیه پشت آن میز بنشیند. زیرا او به خوبی از قتل های ایران در سوریه آگاه است.

در مورد ترکیه، که در ابتدا گفته بود، طرفدار مردم سوریه و انقلابیون است، اما با گذشت زمان به شکل علنی با قاتلان مسلمانان دور یک میز جمع شده و نتیجه اقداماتی را که اتخاذ کرده بود این بود که مخالفان را به سمت ادلب سوق داد، مذاکرات و تصمیماتی‌که اتخاذ شده بود، راه نجاتی بود برای رژیم اسد تا دوباره در کشور تسلط کامل پیدا کند. بحران اقتصادی و مالی که ترکیه تجربه می‌کند، دولت را وادار می‌کند تا نه تنها با این قاتلان بلکه با سایر قاتلان نیز روابط دوستانه بر قرار کند، به ویژه با نهاد های یهودی، که نتیجه پالیسی شرم‌آور یک خارجی غیر ایدیولوژیک و منفعت طلب است.

بناءً، به دلیل سیاست‌های منطقه‌ای و انگیزه‌های اقتصادی آمریکا، پذیرفتن دیدار ترکیه با این حاکمان قاتل، نه از لحاظ عقلی و نه از نظر سیاسی و قانونی امکان‌پذیر است. از آن‌جایی‌که کشورهایی‌که این حاکمان آن‌ها را نمایندگی می‌کنند، هرازگاهی نسبت به ترکیه برخورد خصمانه‌ای دارند و این را با اظهارات خود، تحریم‌ها و سیاست‌های منفی خود توضیح می‌دهند. این سیاست‌ها با انگیزه‌های عمل‌گرایانه مشکلات بزرگی را برای مردم مسلمان ترکیه به طور خاص و برای امت اسلامی به طور کلی ایجاد خواهد کرد. علاوه بر همه این‌ها، این قطعاً بار سنگینی از گناهان نزد الله سبحانه و تعالی خواهد بود.

﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[هود: 113]

ترجمه: (شما(مومنان) هرگز نباید با ظالمان هم‌دست، دوست و به آن‌ها دل گرم شوید و گرنه آتش (کیفر آنان) شما را خواهد گرفت و در آن حال جز الله هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز یاری نخواهید شد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه ترکیه

 مترجم عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

پرچاوی اجباری و بهای بلند برق نتیجۀ دنباله‌روی از سیاست‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی است Featured

سال‌هاست که رژیم حسینه مردم را در خصوص تولید و قیمت برق فریب می‌دهد. آنان از یک‌طرف ظرفیت تولید ۲۵۰۰۰ میگاوات برق را در برابر تقاضای ۱۴۰۰۰ میگاوات جشن می‌گیرند، حال‌آن‌که از طرف دیگر مردم باید بهای بلندی را به‌خاطر مازاد تولید حاصل از "مصارف ظرفیتی" تأمین‌کنندگان اجاره‌یی‌اش بپردازند. ما مجبوریم مصارف ظرفیتی تولید برقی را بپردازیم که اصلاً نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم. ۱۶۷.۸۵ میلیارد تاکا در نُه ماه اول سال مالی ۲۰۲۲ بابت مصارف ظرفیتی تولید ۱۱۸ میگاوات برق روزانه‌ای پرداخته شده‌است که ما حتی ۱۴۰۰۰ میگاوات آن را نیز در این مدت زمان به‌دلیل سطح پایین تقاضا مصرف کرده نتوانستیم (منبع: "مصارف ظرفیتی برق: پرداخت ۱۶.۷۸۵ میلیارد تاکا طی ۹ ماه،" دیلی استار، ۲۰ جولای/ژوئیۀ ۲۰۲۲ م). مجموعاً ۵۴۰ میلیارد تاکا از پول مردم تحت نام مصارف ظرفیتی در سه سال گذشته ضایع شده‌است (منبع: دویچه‌ویله، ۲۰ جولای/ژوئیۀ ۲۰۲۲ م)! پرداخت ظرفیت برا‌ی تولیدکنندگان کم استفادۀ مستقل برق به شدت بر هزینۀ تولید برق تأثیر می‌گذارد و در نهایت مردم عادی را می‌سوزاند. آن‌ها اکنون سراسر کشور را تحت عنوان مهار بحران برق ناشی از گرانی جهانی نفت و گاز طبیعی مایع وارد پرچاوی کرده، رنج زیادی را در تابستان امسال برای مردم به همراه آورده و تولیدات صنعتی را نیز مختل کرده‌اند. با این حال، دولت حسینه با عدم الغای ماهرانۀ مصارف ظرفیتی، منافع سرمایه‌داران جانشین خود را تضمین کرده‌است.

ای مردم! با نگاه به تاریخ می‌بینید که هرگز هیچ رژیم سکولار و کپیتالیستی نتوانسته‌ گام‌های جامع و طولانی‌مدتی را برای رسیدن به خودکفایی در تولید برق بردارد، هرچند سکتور برق برای صنعتی‌شدن حیاتی است و به‌عنوان یک قضیۀ امنیت ملی شمرده می‌شود؛ اما آنان این بحران برق را باقی نگه‌داشته اند تا منافع مالی حریصانۀشان را تأمین کنند. جالب است که مردم باوجود مصرف تمام پول‌هایی‌که به سختی به‌دست می‌آورند، هنوز از پرچاوی برق به بهانۀ نبود ذغال‌سنگ در بازارهای بین‌المللی یا جنگ روسیه و اوکراین رنج می‌برند.

برعلاوه نمی‌توانیم از حکام سکولاری توقع خیر داشته باشیم که سیاست‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی را در مورد خصوصی‌سازی سکتور انرژی تعقیب می‌کنند و به شرکت‌های خارجی اجازه می‌دهند کنترول میدان‌های نفت و گازمان را تحت نام "قراردهای تشریک تولید" در دست گیرند. باوجود فراوانی ذخایر ذغال‌سنگ در بنگله‌دیش، چرا هرگز حکام مذکور به‌منظور استفاده از این منبع برای تولید برق و سایر کارخانه‌های صنعتی استفاده نکرده‌اند؟ و در عوض، ذغال‌سنگ را با قیمتی بسیار بیشتر از هند می‌خرند! هم‌چنین گاز طبیعی مایع را با قیمتی بسیار بالا وارد می‌کنند تا کپیتالیست‌های داخلی و خارجی و باداران استعمارگرشان را خوشنود نگهدارند. چرا هرگز به این فکر نیفتاده اند که انرژی فسیلی را از منابع داخلی استخراج کنند تا بهای انرژی را به مراتب کاهش دهند؟ آنان هیچ برنامۀ جامعی برای منابع انرژی اولیه و تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به واردات مواد خام برای تولید برق ندارند، بل در عوض به‌منظور بقا در قدرت و کسب رضایت باداران استعمارگرشان از شرکت انرژی امریکایی "اِکسلِرَیت انرژی" دعوت کرده‌اند تا گاز طبیعی مایع را برای‌شان تأمین کند. آنان با پیروی از دستورات صندوق بین‌المللی پول وارد چنین برنامۀ خصوصی‌سازی تولید برقی شده‌اند که روز به روز به قیمت این کالا می‌افزاید. این‌چنین پروژه‌های اجاره‌ای تنها به سرمایه‌داران داخلی به قیمت بدبختی عام مردم نفع رسانده‌است. آنان با ازکار انداختن عمدی شرکت داخلی کشف گاز و نفت، منابع طبیعی استراتیژیک‌مان را به قدرت‌های استعمارگر واگذار کرده‌اند. بناءً فساد و شرارت این سیاست‌مداران سکولار دست‌نشانده فطری است طوری‌که در برابر قوانین بشری فراتر از حساب‌دهی قرار دارند و هیچ ترسی از الله سبحانه و تعالی و روز حساب در قلب‌های‌شان نیست.

ای مسلمانان! اسلام رهبرانی را تربیت می‌کند که از الله سبحانه و تعالی می‌ترسند و در برابر قوانین شرعی الهی نزد مردم حساب‌ده استند. سیاست برای آنان یک امانت است نه یک شغل جهت کسب منافع مادی. پس برای داشتن رهبران مخلص باید خلافت راشده را بر منهج نبوت برگردانید. حکام زیر چتر خلافت شدیداً مشتاق اند تا به مردم خدمت کنند. آنان سریعاً برنامه‌های خودکفایی را برای تضمین حاکمیت و استقلالیت انرژی اتخاذ می‌کنند. آنان احکام شریعت را با جان و دل در آغوش می‌کشند طوری‌که دیگر جایی برای تجویزات بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول باقی نمی‌ماند. دولت خلافت راشده با قرار دادن منابع انرژی مانند برق تحت مالکیت عمومی و نظارت مستقیم از آن، به عامل ریشه‌ای بحران انرژی و انرژی گران پایان خواهد داد. برخلاف کپیتالیست‌های سکولار، حکام خلافت به ترس از الله سبحانه و تعالی تشویق و رهنمایی خواهند شد. آنان در کسب هیچ دستاورد و منفعت مادی سطحی برای کمک به سرمایه‌داران و کفار افراط نخواهند کرد. بناءً دست رد به سینۀ این نظام حاکم سکولار بزنید و تلاش‌های‌تان را برای برپایی مجدد خلافت به‌منظور بیرون آمدن از این حالت ذلیلانه گسترش دهید. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللّٰهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾ (رعد: ۱۱)

ترجمه: (امّا) الله (سبحانه و تعالی) سرنوشت هیچ قوم (و امتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که آنان آن‌چه را در خودشان است تغییر دهند!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه