جمعه, ۲۳ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۱۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ارتباط مداوم به الله سبحانه و تعالی

از عباده بن صامت روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«من تعار من الیل فقال لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک وله الحمد وهو علی کل شیئ قدیر، الحمد لله وسبحان الله ولا اله الا الله والله اکبر ولا حول ولا قوة الا بالله، ثم قال: اللهم اغفر لی او دعا، استجیب له فان توضأ وصلی قبلت صلاته» (بخاری 1154)

ترجمه: هر کس که در شب بیدار شود و بگوید: "لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد وهو علی کل شیئ قدیر الحمد لله وسبحان الله ولا اله الا الله والله اکبر ولا حول ولا قوة الا بالله" سپس بگوید پروردگارا! من را ببخش و یا دعای دیگری کند، الله آن را استجاب می‌کند و اگر وضو بگیرد و نماز بخواند، آن هم پذیرفته می‌شود.

پروردگارا تو ذات پاک و منزه هستی و حمد و ثنایت را می‌گویم، و عظمت و بزرگی تو والا و ارجمند است و هیچ معبود بر حقی جز تو نیست. پاک و منزه است آن ذاتی که ما را آفرید و راه و روش مستحکم و روشنی را به ما داد تا به بی راهه نرویم. پاک و منزه است ذاتی که ریسمان‌هایی به ما داده است تا توسط آن با تو ارتباط برقرار کنیم، پس تا وقتی که ما به ریسمان تسبیح و حمد خدا چنگ بزنیم ایمان در قلب‌های مان افزایش یافته و تا وقتی که به ریسمان ذکر و یاد خدا چنگ بزنیم تقوا در وجودمان زیاد می شود.خوشا به حال کسانی که آنچه را خدا برای شان داده پذیرفتند و بدا به حال کسانی که از طاعت و یاد خدا روی گردانند.

ای مسلمانان!

به واقعیت آنگونه ارتباطی که الله سبحانه و تعالی از ما می‌خواهد فعلا وجود ندارد؛ زیرا حکام پَست و فرومایه به امت خیانت کردند دوستی را به دشمنی تبدیل نمودند و زندگی را برای امت دشوار نمودند، بدبختانه بعد از اینکه نظام‌های غربی دست ساخت بشر را بالای امت تطبیق نمودند، دیگر هیچ عزتی برای امت و دین‌شان باقی نماند و در زیر چتر نظام سرمایه داری زندگی کردند و روش ذکر و یاد الله سبحانه و تعالی را با تکبیر و دعا بد در حق حکام تغییر دادند، اما در این نیز خیر است چون در هر دو حالت ارتباط با الله سبحانه و تعالی موجود میباشد.

پروردگارا ما را به زود ترین فرصت به خلافت راشده بر منهاج نبوت برسان تا درد مسلمانان را درمان نموده و ظلم و ستم را از سر شان بردارد. پروردگارا این زمین را با نور وجه کریمت منور بگردان.

ادامه مطلب...

زلزله و شرايط مسلمانان

خبر:

زلزله و پس لرزه‌های ترکیه و سوریه!

تبصره:

زلزلۀ فاجعه‌باری‌که بسیاری از شهرها و روستاها را ویران کرد، باعث شد حدود پنجاه هزار کشته، ده‏هاهزار زخمی و میلیون‏ها تن بی‌خانمان برجای بماند و حتی تأثیر آن به شام ​​و مصر برسد. این زلزله  هزاران پس‌لرزه به دنبال داشت که تا امروز ادامه دارد. هرگاه زلزله‏ای بوقوع می‏پیوست، مردم با گفتن الله اکبر و استغفار از خانه‏های شان با ترس از این‏که سقف‏های خانه‏های شان باعث زنده به گور شدن شان نشود،  به صحرا می‏شتافتند.

به این مصیبت می‌توان از دو جنبه نگریست:

اول) این‏که زلزله و آتشفشان و طوفان از نشانه‏های الله و قوانین کیهانی اوست که حکایت از عظمت این خالق و فرمانروا و نیز ضعف و سستی انسان و لاینفک بودن او به الله سبحانه تعالی و رحمت او دارد، و این زلزله نشان داد که مسلمان‏ها تا چه اندازه به این امر پی می‏برند؛ پس با این حادثه قوت ایمان و رابطۀ آنان با الله متعال و رضایت شان از حکم او سبحانه وتعالی نمایان شد. با این حال، میزان همکاری در بین مسلمانان نیز واضح گردید؛ زیرا بیشتر کمک‌ها و مساعدات از فرد فرد مسلمان جمع‌آوری و برای زلزله‌زده‌گان ارسال می‌شد؛ گویی که زلزله مرزهای خیالی غرب کافر استعمارگر را شکسته است.

و اما جنبه دوم) این زلزله بار دیگر بی‌تدبیریی رژیم‌ کشورهای زلزله‌زده را آشکار کرد، و این‏که فساد در این نظام‌ها ریشه‏ی عمیق دارد؛ زیرا نه نظارتی بر پیمانکاران ساخت و سازشده است و نه سازماندهی مدبرانه‌ای بر ساخت و ساز  مناطق خطوط زلزله‌خیز. این حادثه هم‌چنین فاصله‌ی امت مسلمه با این رژیم‏های فاسد و دست‌نشانده را نیز افشا کرد؛ به ویژه کشورهای ثروتمندی‌که ثروت  هنگفتی دارند! آنان به خود زحمت ندادند که برای مردم آسیب دیده قدمی بردارند! بزرگترین کمک‏شان این بوده که به مساجد اجازه جمع‌آوری کمک‏های مردمی را دادند! در این میان، خودشان از خزائن مملوی دست‌داشته خویش يك ذره هم نپرداختند. در حالی‌که به خاطر جلب توجه کشورهای بزرگ از ملیاردها دالر خویش برای‌شان می‌گذرند. با پی بردن به این مسئله واضح می‏شود که این حکام از جنس غرب هستند، نه از جنس امت اسلامی! آن‌ها از ما نیستند و نه هم ما از آن‌ها!

  این زلزله نهادهای بین‌المللی مدعی پاسدار حقوق بشر را نیز یک بار دیگر افشا کرد، مانند سازمان ملل که خود تبعیض نژادی را دامن می‌زند! می‌بینید که این نهادها با نگرانی و جدیت تمام با حوادث کشورهای غیر اسلامی برخورد نموده و از هیچ سعی و تلاشی نسبت به خسارت وارد شده دریغ نمی‏ورزند، در حالی‌که با کشورهای اسلامی توسط یک ابراز تأسفی -که گرسنه‌ای را سیر، بی‌جاه شده‌ای را سر پناه و مریضی را مداوا نمی‌کند- بسنده می‌کنند.

اين چند دلیل بطور نمونه مشتی از خروار بود که بیان گردید. اما مهم‌ترین دلیل نیاز مسلمانان به دولت خلافت راشده است؛ دولتی‌که تمام سرزمین‌های امت مسلمه را متحد ‏سازد، قدرت و ثروت‌شان را کنترول نموده و در راستای منافع‌شان استفاده ‌کند.

ای مسلمانان! باشد که این زلزله‌ها تذکری برای زلزلۀ بزرگ، یعنی زلزلۀ روز قیامت شود، آنجا که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

(إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (۱) وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا) ]زلزال: 1-2]

ترجمه: هنگامی‌که زمین شدیداً به لرزه درآید و زمین بارهای سنگینش را خارج سازد!

ای مسلمانان! از شریعت الله سبحانه وتعالی پیروی کنید و در راستای تنفیذ اوامر آن توسط اقامه شریعت او سبحانه وتعالی و بالاکردن رایه رسول الله صلی علیه وسلم و هم‌چنین در راستای از سرگیری زنده‌گی اسلامی با تأسيس دولت خلافت راشده بر منهج نبوت تلاش نمایید! دولتی‌که بدون آن نه زنده‌گی اسلامی‌، نه حاکمیت شریعت، نه عدالت و نه هم بازپس‌گیری بیت المقدس، قبله اول مسلمانان امکان پذیر است! و گنهکار است کسی‌که شانه از بار این مسئولیت خالی کند! به زودی این دولت به اذن الله سبحانه وتعالی تأسيس خواهد شد، زیرا این وعده الله سبحانه وتعالی بوده و او سبحانه وتعالی هرگز خلاف وعده عمل نمی‌کند. پس ای مسلمانان با کسانی‌که در این راستا فعالیت می‌کنند، همگام شوید!

نویسنده: شیخ دکتر محمد ابراهیم

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایة لبنان

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

در نبود دولت خلافت؛ اعضای "امت برگزیده"در دریاها غرق می‌شوند! Featured

خبرگزاری انسا که یکی از رسانه‌های ایتالیوی است گزارش داده است  که ۶۰ پناهجو که بسیاری از آنها شهروندان افغانستان، پاکستان و ایران استند، در پی غرق شدن یک کشتی در دریای ایتالیا جان باخته‌اند. این کشتی حامل ۲۵۰ پناهجو بود که پس از برخورد با صخره در دریای کروتون ایتالیا غرق شده است. این در حالیست که پولیس بلغاریا شنبه گذشته (۲۹ دلو) از پیدا شدن ۱۸ جسد شهروندان افغانستان در داخل یک موتر باربری خبر داد. گمان می‌رود این پناهجویان بنابر کمبود اکسیجن جان باخته‌اند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه – افغانستان با اظهار تاسف فراوان تذکر می‌دهد که  این تنها مثال‌های کوچکی از رنج و بدبختی این امت برگزیده است که آنرا می‌چشد. امتی که از جانب الله متعال بسوی مردم جهان مسوولیت داده شده است: ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ یعنی: شما (ای پیروان محمّد ص) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده‌اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمائید و به الله سبحانه وتعالی ایمان دارید { آل‌عمران: ۱۱۰}.

 این امت برگزیده تا وقتی که بر اساس مسوولیت و مکلفیت خود زندگی می‌کرد و نظام و دولت اسلام را قایم نموده بود؛ چو فاتحین به سوی اروپا می‌شتافت و خود را تا دروازه های ویانا و مسکو می‌رساند. اما وقتی دولت و نظام اسلام را از دست داد و مسوولیت جهانی خود را فراموش کرد؛ امروز من‌حیث پناهنده‌گان رخ به سوی غرب نموده است. در حالیکه الله متعال انسان ها را خلق نموده تا بر او ایمان بیاورند، مطابق رسالت او زندگی کنند و دین الله متعال را از طریق دولت اسلام (خلافت بر منهج نبوت) در زمین قایم و ظاهر سازند.

با سقوط دولت خلافت بود که سرزمین های ما تجزیه، سپس اشغال و استعمار شد، حکام جابر و نظام‌های کفری بر ما مسلط گشت و منابع ما به غارت رفت. دیگر دارالاسلامی وجود نداشت؛ مکانی که در آنجا برای اتباعش احساس سلامتی ایجاد شود. در اثر همین اشغال و استعمار بود که جنگ، فقر مصنوعی و تفرقه مبتنی بر مرزهای ملی را بر ما تحمیل کردند؛ در قبال این همه حوادث، برخی به رسالت خود پرداختند و مبارزه کردند اما برخی‌ها میدان را خالی گذاشتند؛ جای اینکه برای بیداری امت اسلامی، آزادی از استعمار، ختم اشغال و تاسیس دولت خلافت تلاش می‌ورزیدند و رضایت الله متعال را یک فرصت می‌دانستند، فرهنگ و تمدن غربی را به حیث زندگی آرمانی تلقی نموده؛ سهولت، راحت‌طلبی و شتافتن به سوی غرب را غنیمت شمردند، اگرچه می‌دانستند که رهسپار شدن به سوی غرب و زندگی نمودن در میان کفار عواقب خطرناک دنیوی و اخروی دارد.

از جانبی دیگر حکام مسلمانان در سرزمین های اسلامی بر سر همین پناهندگان معامله می کنند و می‌خواهند که از باداران غربی خود امتیاز گیرند. از سوی دیگر حکومت‌ها و سازمان‌های غربی وحشی‌تر از دیگران عمل می‌کنند؛ ظاهراً از حقوق بشر و انسانیت شعار می‌دهند، اما از پناهندگان استفاده سیاسی و ابزاری می‌نمایند و یا هم تنها استعدادها و نیروی جوان شان را نشانه می‌گیرند و در رشد اقتصاد و تولید خود منحیث منابع کاری از آن استفاده می‌کنند.

فلهذا این مسوولیت حکام فعلی افغانستان است، تا از یک سو به تربیت فکری مسلمانان توجه جدی نموده و از جانب دیگر برای مردم سرپناه، غذا، لباس و همچنان در جامعه شرایط بهتری برای تامین امنیت، تعلیم و صحت را مهیا سازد، تا باشد که اتباع آن در فتنه قرار نگیرد، مجالی برای نفوذ دشمن و دولت های کفری ایجاد نشود و مردم فریفته‌ی وعده های دنیوی غرب نشوند. پس واقعاً ما به یک نظام راشده و برنامه‌ی جامع نیاز داریم تا یک جامعه‌ی ایمانی و با ثبات را تاسیس نماییم که زیر چتر آن دوباره من‌حیث امت فاتح ظهور کنیم و به سوی جهان کفر به شکل پناهندگان نه، بلکه به حیث فاتحین و حاملین خیر (دعوت به اسلام) حرکت کنیم و بس.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

در یادبود از سقوط خلافت فلسطین را تنها خلافت آزاد خواهد نمود؛ پس امت و لشکریانش را برانگیزید تا هرچه زودتر آن را برپا نمایند!

  • نشر شده در فلسطین

رژیم یهود همه روزه در حق مسلمانان مرتکب بدترین انواع ستم، فسق و جنایت می‌شود؛ صبح و شام دست‌اش را با خون‌های پاک آلوده می‌کند؛ هر روز به مسجدالأقصی هجوم می‌برد و عبور و مرور را در آن‌جا متوقف می‌نماید؛ حتی در برابر کسانی‌که به دروغ آنان را "وصایۀ هاشمی" می‌نامند! طیاره‌های یهود بی‌رحمانه بر نوارغزۀ آزاده هجوم می‌برند و اینک هم شاهد این استیم که حکومت بنیامین نتانیاهو خواستار ملحق نمودن متباقی سرزمین مبارک به خودش گردیده است! این‌ها همه در حالی صورت می‌گیرد که هیچ مانعی در برابر خود نمی‌بینند؛ زیرا حکومت خائن موجود در فلسطین هنوز هم به صلح خیالی چشم دوخته و انتظار دارد پروژۀ امریکا مبنی بر تأسیس دو دولت در فلسطین عملی گردد و هم‌چنان به جانب دشمنان الله و رسولش دست دوستی دراز می‌کند. اما سایر نظام‌های مزدور حاکم بر گردۀ امت اسلامی، که پشت پرده با دشمنان علیه اسلام و مسلمانان دسیسه می‌چینند، دست و پای امت را از جهاد فی سبیل الله بسته اند؛ بلکه این حکام خائن حتی با نیرنگ‌های رنگارنگ خویش، روابط‌شان را با رژیم یهود عادی نموده و قهرمانی‌های مردم سربلند فلسطین را نادیده گرفته اند.

خطاب به اهل خویش در سرزمین مبارک فلسطین چنین می‌گوییم: شما نواده‌گان فاتحان استید، شما نواده‌گان عمر، صلاح‌الدین، ظاهر بیبرس و سلطان عبدالحمید استید! پس اهلیت خویش را برای حفظ امانت هم‌چنان نگهدارید و نگذارید سرزمین مبارک تان ضایع شود! به توافق‌نامه‌های خائنانه‌ای‌که سازمان آزادی‌بخش و نظام‌های خائن به الله و رسولش امضاء کرده اند، پشت پا بزنید و طرح و برنامه‌های بین‌المللی را زیرپا نمائید؛ به شمول طرح تشکیل دو دولت، که توسط امریکا مطرح گردیده؛ طرحی‌که به هدف سپردن فلسطین برای اشغال‌گران ریخته شده! بدانید که شما با ثبات و پایداری خویش، با درخواست کمک و یاری از امت خویش و با بیزاری جستن از خائنین به الله و رسولش تبدیل به مشعلی خواهید شد که راه را برای به حرکت در آوردن لشکریان مسلمانان جهت ریشه‌کن نمودن رژیم یهود و پاک کردن سرزمین اسرای رسول الله صلی الله علیه وسلم از چنگال اشغال‌گران روشن نموده و آنان را به حرکت درخواهید آورد!

ای مجاهدان سرزمین مبارک فلسطین!

این نصیحتی است که ما متوجه شما می‌نمائیم؛ پس گوش دل و عقل خویش را به آن بگشائید! از اعتمادکردن به حکام خائن و وساطت آنان برحذر باشید؛ زیرا آنان در دشمنی و جنایت علیه شما شریک جرم یهودیان می‌باشند! الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾ [هود: 113]

ترجمه: و به ستمگران تمايل و تكيه نكنيد كه آتشِ (عذاب) شما را فرا مى‌گيرد و (در اين صورت) براى شما در برابر الله، هيچ دوست و سرپرستى نيست؛ پس (از هيچ ناحيه‌اى) مورد كمك قرار نخواهيد گرفت.

بدانید که قهرمانی‌های انفرادی برای متوقف نمودن روند جنایت‌های رژیم یهود کافی نیست؛ زیرا جنایت‌های اشغال‌گران زمانی پایان خواهد یافت که از صحنۀ روزگار محو گردند، برای این کار انرژی تمام امت باید به کار انداخته شود و در رأس آن، لشکرهای امت فریادزنان به نصرت و یاری مردم آزاده و سربلند فلسطین بشتابند! قضیۀ فلسطین، قضیۀ امت اسلامی است و این واقعیت باید در اظهارات و بیانیه‌های شما انعکاس داده شود و امت و لشکریان آن را مورد خطاب قرار دهید تا به ندای الله سبحانه وتعالی لبیک گویند:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ‌انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ﴾ [توبه: 38]

ترجمه: اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! چرا وقتى به شما گفته مى‌شود در راه الله (و براى جهاد) حركت كنيد، سنگين و زمين‌گير مى‌شويد؟ آيا به جاى آخرت، به زندگى دنيا راضى شده‌ايد؟ پس بدانيد بهره‌ى زندگى دنيا در (برابر) آخرت، جز اندكى نيست.

تا باشد امت و لشکریان آن به انگیزۀ تقوا و احساس مسئولیت دست به کار شده و تصامیم لازم را برای جنگ و جهاد در راه الله سبحانه وتعالی برای آزادسازی مسجدالأقصی و اطراف آن اتخاذ نمایند!

ای مسلمانان! شکی نیست که سرزمین مبارک فلسطین هم‌چنان در حلقوم یهود، امریکا، استعمارگران و تمام کسانی‌که روابط خویش را با یهود عادی نموده اند، به سان یک خار باقی خواهد ماند و هیچ استعمارگر و خائنی موفق نخواهد شد تصمیم خویش را در آن پایدار نگهدارد!

﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا ‌فِي ‌الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾ [انبیاء: 105]

ترجمه: و همانا در (كتاب آسمانى) زبور (كه) بعد از ذكر، (تورات، نازل شده) نوشتيم كه قطعاً بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.

بدانید، فلسطین روزی از دست مان رفت که خلافت نابود گردید، خلافتی‌که این روزها شاهد سال‌روز سقوط آن می‌باشیم! پس پیش به سوی کار و فعالیت خسته‌گی ناپذیر برای برپایی خلافت دوم راشده بر منهج نبوت و به سوی نصرت و یاری کسانی‌که در این راستا فعالیت دارند!

ای مسلمانان! ما شما را برای برپایی خلافت فرا می‌خوانیم، زیرا قسم به الله که این یگانه راه دست‌یابی به عزت و یگانه راه نجات بشریت است! پس به ندای الله متعال لبیک گویید، آن‌جا که می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ﴾ [صف: 14]

ترجمه: ای اهل ایمان، شما هم یاران الله باشید!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ‌يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ [محمد: 7]

ترجمه: اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! اگر الله را يارى كنيد، شما را يارى مى‌كند و گام‌هاي‌تان را استوار مى‌سازد.

حزب‌التحریر-سرزمین مبارک فلسطین

 

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

الجزیره در سایت خود در تاریخ 4/2/2023 چنین منتشر کرد: ابراهیم تراوری، رئیس شورای نظامی "بورکینا فاسو"، براین تأکید نمود که «کشورش به هیچ عنوان روابط دیپلوماتیک خویش را با فرانسه قطع نخواهد کرد». این موضوع را در حالی بیان می‌کند که به تازگی  در تاریخ 21/1/2023م حکومت انتقالی "بورکینا فاسو" اعلام کرد که توافق نظامی با فرانسه به پایان رسیده است؛ طوری‌که برای ماندن نیروهایش در منطقه "واغادوغو" آمادگی گرفته و آرزو دارد تا نیروهایش، خودشان از خود دفاع کنند و از نیروهای فرانسه خواست تا ظرف یک ماه "بورکینافاسو" را ترک کنند. این دوگانه گی را چگونه میتوان درک کرد؟ سپس این‌که حکومت انتقالی در "بورکینافوسو" چرا این تصمیم را گرفت، درحالی‌که مشخص است که انقلاب بالای انقلاب صورت گرفته است؟ پشت این انقلاب چه کسی ایستاده است؟ ارتباط این همه، با تنش‌های بین المللی چگونه است؟ و این‌که آیا "بورکینا فاسو" سرزمین اسلامی‌ست و درصدی مسلمان‌ها در آن چقدر است؟

پاسخ:

واقعیت "بورکینافاسو" و انقلاب‌هایی‌که اخیراً در آن سرعت گرفته است، بیان خواهیم کرد. ابتدا به این می‌پردازیم که "بورکینافاسو" سرزمین اسلامی است.

1-       "بورکینافاسو" سرزمین اسلامی در غرب افریقاست. بر مبنای آمارگیری سال 2006م بیش از 60.5% از ساکنین آن مسلمان‌ها بودند و تقریباً 23% از نصاری و بقیه، دیگر مذاهب هستند. این کشور از جمله سرزمین‌های اسلامی بوده که بعد از فروپاشی کشور مالی تشکیل شده است تا در این اواخر، زمانی‌که فرانسه در افریقا پیشروی داشت، در سال (1335هـ- 1916م) در برابر استعمار فرانسه سرفرود آورد و بنام فولتای علیا شناخته شد. زمانی‌که مسلمانان در فولتای علیا، برای بدست آوردن استقلال خویش می‌کوشیدند، سرزمین‌شان را ازهم پاشانده و به ساحل عاج، مالی و نیجریه تقسیم کردند؛ اما در سال (1375هـ - 1947م) فولتای علیا، سرزمین خویش را در یک مستعمره وحدت بخشید؛ سپس استقلال خویش را در سال (1380هـ - 1960م)، بدست آورد. در اگوست 1984م رئیس توماس سانکارا اقدام به تغییر اسم این کشور به "بورکینافاسو" نمود؛ یعنی کشور مردم پاکیزه که از دو زبان اصلی در کشور اخذ شده است: موری(بورکینا یعنی مردم پاکیزه) و دیولا (فاسو، یعنی خانه پدر یا سرزمین).

مساحت این کشور به 274،200 کیلومتر و تعداد باشندگان آن به 21,510,181 تن می‌رسد، در اقتصاد خود متکی بر زراعت است و شهر واغادوغو، که از مهم‌ترین شهرهای آن است، پایتختش می باشد...

2-       در اوایل سال گذشته در این کشور انقلابی رخداد که فرانسه در آن دست داشت. در آن زمان پاسخ به پرسشی را در 30/1/2022م پیرامون انقلابی‌که در بورکینا فاسو در روز 24/1/2022 رخ‌داد، صادر نمودیم، در آن زمان بیان کردیم که انقلاب و رئیس آن دامبیان در آن دست دارد؛ سپس گفتیم: «این روی‌داد برای رهبر انقلاب، در شهری‌که فرانسه برآن و ارتشش به گونه عام و فراگیر، تسلط دارد  و تزکیه نمدن‌های واهی آن برای انقلاب و روشن شدن آنچه که نشان می‌دهد، فرانسه از انقلاب نگران نیست؛ بلکه از آن راضی به نظر می‌رسد... تمام این‌ها نشان می‌دهد که رهبر انقلاب، به کمک فرانسه اقدام به این انقلاب نموده است؛ به همین دلیل بود که امریکا در اقدامش به این انقلاب، با او به مقابله پرداخت.» مردم در این موضوع بعداً دریافتند که فرانسه، استعمارگر قدیمی و دائمی، طراح پشت پرده‌ این انقلاب است.

3-       بعد از حدود نه ماه، انقلاب دیگری  در پی این انقلاب رخ‌داد. واقعه انقلاب جدید  در عصر روز جمعه 30/9/2022م در بورکینافاسو اعلام گردید که برکناری رئیس شورای نظامی، رهبر انقلاب سابق، بول هنری دامبیا و تعیین رهبر انقلاب جدید، ابراهیم تراوری را دربر داشت؛ درآن جا راه پیمایی‌ها و حملاتی بر نهادهای فرانسوی از قبیل سفارت، قنسولگری، مدارس و مراکز دیگر، صورت گرفت؛ این کار زمانی به وقوع پیوست که اخباری مبنی بر این‌که "دامبیا" به سوی پایگاه نظامی فرانسه فرار نموده است. ابراهیم تراوری رهبر انقلاب جدید، در حالی‌که رئیس ائتلاف جنگ با افراطی‌ها در منطقه کایا، درشمال کشور نیز است، در بیانیه‌ای که بدنبال آن یکی از فرماندهانش در صفحه تلوزیون رسمی کشور اعلام نمود: گروهی از افسرانی‌که با "دامبیا" در بدست گرفتن قدرت در دیسمبر گذشته کمک کرده بودند، تصمیم بر  عزل رهبرشان گرفتند؛ به این دلیل که "دامبیا" از کنترل افراط‌گراها عاجز است؛ کاری‌که برای انجامش، روی کار آمده بود. این همان دلیلی بود که چند ماه پیش انقلابی‌ها آن را در سرنگونی رئیس پیشین، "روک کابوری" استفاده کرده بودند. دربیانیه گفته است:   «دامبیا پیشنهاد افسران در مورد تنظیم ارتش را رد نموده، در بدل آن شکل نظامی را اختیار نمود که در نتیجه منجر به سقوط نظام سابق شد. عمل‌کردهای "دامبیا" بصورت تدریجی ما را به این نتیجه رساند که آزمندی‌های او، ما را از آنچه در ابتداء شروع کرده بودیم، دور می ‌سازد. بنابر این، امروز برکناری او را امضا می‌کنیم.» بیانیه می‌افزاید: «بزودی اصلاح‌طلبان وطنی، پیمان جدید انتقالی امضا نموده و رئیس مدنی یا نظامی جدیدی را تعیین خواهد نمود؛ تعلیق قانون، لغو پیمان انتقالی و بستن مرزها تا مدت نامشخص به انجام خواهد رسید تا آن مدت، تمام فعالیت‌های سیاسی و جامعه مدنی به تعلیق در می‌آید...» (منبع: الغد، 2/10/2022) این نامه می‌رساند: نظامیانی‌که اقدام به انقلاب کردند، از رویکردهای رهبر سیاسی انقلاب سابق، "هنری دامبیا " راضی نبودند؛ بلکه رویکرد سیاسی دیگری دارند، این به این معنی است که رهبر انقلاب سابق "دامبیا" سیاستی را دنبال می کند که با سیاست رهبر انقلابی‌های جدید متفاوت است.

4-       زمانی‌که انقلاب اخیر اتفاق افتاد، حملاتی بر مؤسسات فرانسوی صورت گرفت که موضوع فوق را تأکید می‌کند؛ چنانچه ابراهیم تراوری، رهبر انقلاب اخیر، به این اشاره کرد که "دامبیا" به پایگاه نظامی فرانسه پناه برده است. بعد از این سخن، حملاتی بر مؤسسات فرانسوی صورت گرفت و برخی ازآن‌ها را آتش زدند؛ فرانسه به شدت خشم خویش را نسبت به این حملات اظهار نمود. اخبار گفتند: اعتراض‌کنندگان خشمگین، شام روز شنبه 1/10/2022م در تأسیسات سفارت و قنسولگری فرانسوی‌ها در "واغادوغو" پایتخت "بورکینا فاسو" آتش زدند. بعد از رد و بدل شدن اخبار در مورد، پناه بردن "دامبیا" به پایگاه نظامی فرانسوی‌ها؛ با توجه به این‌که سفارت فرانسه در "واغادوغو" آن را تکذیب نمود. اما مردم پیرامون سفارت علیه فرانسه شعار می‌دادند و رهبر جدید انقلاب را تأیید می‌کردند و عکس‌های از شعله‌های افروخته شده آتش در تأسیسات فرانسوی از طریق شبکه‌های ارتباطی اجتماعی منتشر می‌شد. "آن کلیرلوژاندر"، سخنگوی امور خارجی فرانسه گفت: «باشدیدترین الفاظ هدف قرار گرفتن سفارت خود در "واغادغو" را محکوم می‌کنیم. سلامت شهروندان ما در اولویت است. اجازه بازی با جان آن‌ها را نمی‌دهیم. ...» (منبع: فرانس24، 1/10/2022) چنانچه پایگاه فرانسه مأموریت بزرگی را در "واغادوغو"، پایتخت عهده‌دار است که صدها سرباز فرانسوی در آن وجود دارند، اکثر آن‌ها از نیروهای خاص فرانسه هستند و به بهانه مبارزه با تروریزم، در منطقه‌ی ساحلی افریقا حضور دارند. این انقلاب وجود فرانسه را در منطقه نشانه گرفته است؛ هر آنچه بدست می‌آید، می‌رساند که انقلاب علیه فرانسه انجام شده است.

5-       علاوه برآن، اتحادیه اروپا به بهانه محافظت از توافق در مورد تسلیم قدرت، مخالفت خویش با انقلاب را اظهار داشته و "جزیپ بورل" مسئول خارجی اتحادیه اروپا، گفت: «اتحادیه اروپا، بابت بهرانی شدن وضعیت امنیتی و انسانی در منطقه نگران است...» (منبع: فرانس 24، 1/10/2022م) او به حملاتی اشاره نمود که مؤسسات فرانسه در "بورکینافاسو" را هدف قرار داده است. مسئول خارجی اروپا، مخالفت خویش را با انقلاب به نام فرانسه اعلام نموده است؛ زیرا برای اروپا مصالح فرانسه در افریقا پر اهمیت است. نفوذ فرانسه در منطقه، جزئی از نفوذ اروپا در آن‌جا محسوب می‌شود و نیروهای اقتصادی و سیاسی‌اش را تقویت می‌کند.

6-       اما در مورد موقف امریکا، چنین بنظر می‌رسد که امریکا مخالف انقلاب نیست؛ بلکه بطور ضمنی با انقلاب بوده و آن را انقلاب توصیف نکرده است؛ صرف طرف‌های معین را به آرامش و خویشتن‌داری دعوت نموده است... (منبع: فرانس24، 1/10/2022م) کاربرد این عبارت می‌رساند که آمریکا مخالف انقلاب نیست. بیانیه خبرگزاری فرانسه از موقف امریکا به این کوتاهی، نشان می‌دهد که فرانسوی‌ها از موقف امریکا رنجیدند و درک کردند که امریکا در پشت این انقلاب ایستاده است؛ مخصوصاً در حالتی‌که رئیس شورای نظامی سابق در "بورکینافاسو" مزدور فرانسه بود؛ در حالی‌که امریکا انقلاب اول سال جاری را محکوم نموده و اظهار داشت که از انقلاب راضی نیست و از رئیس شورای نظامی خواست، قانون را احترام گذاشته و باید مزدور سابقش "کابوری" بازگردد. بنابراین، امر راجح آنست که این انقلاب به رهبری ابراهیم تراوری از کارهای امریکاست.

7-        نتیجه چنین شد که سخنگویی حکومت انتقالی در بورکینا فاسو، روز 21/1/2023م از طریق تلویزیون رسمی بورکینی، اعلام نمود که حکومت "بورکینا فاسو" پایان پیمان نظامی با فرانسه را که بر اساس آن نیروهایش، اجازه‌ی بودن در "واغادوغو" را داشتند، امضا نمود؛ چون علاقه‌مند است نیروهای حکومت، خودشان از خود دفاع کنند و از نیروهای فرانسوی خواسته است تا طی یک ماه "بورکینا فاسو" را ترک کنند. رادیوی رسمی بورکینی، بنام  آر تی بی، گفت: فرانسه یک ماه فرصت دارد تا نیروهایش را از منطقه خارج کند. چند روز قبل از علنی شدن این تصمیم، مظاهره‌کنندگان به جاده‌های "واغادوغو" پایتخت ریختند و درخواست اخراج سفیر فرانسوی و بستن پایگاه نظامی فرانسه را داشتند؛ رئیس حکومت انتقالی برایشان وعده سپرد که بزودی باتنظیم روابط با یکی از کشورها اتفاقی رخ خواهد داد؛ اما آن را نام نبرد، با توجه به این‌که از زمان انقلاب در 30 سبتمبر گذشته، اعتراضات  علیه حضور فرانسوی‌ها صورت می گیرد، اخراج آنان و بستن پایگاه‌های نظامی شان در منطقه  مطالبه می‌شود.

8-       براین اساس، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه گفت: در روز سه شنبه 24/1/2023م از سوی شورای نظامی حاکم در "بورکینافاسو" چنین دریافته است که باید نیروهای فرانسوی از منطقه بیرون شود. فرانسه به وعده نهایی در خواست شده که مدت یک ماه است، پایبند می‌باشد. فرانسه توافق‌نامه را در روند اجرایی شدن این مطالبه احترام می گذارد... (منبع: صفحه رسمی فرانس 24، 25/1/2023م) رئیس جمهور فرانسه مدعی شد که درین درخواست غموض و پیچیدگی وجود دارد، و خواست توضیح داده شود. از همین رو تأکیداتی از سوی "بورکینافاسو" و نامه‌های از سوی فرانسه صادر شد که موضوع را توضیح می‌داد. پاسخ از سوی سخنگوی حکومت "بورکینا فاسو"، جان ایمانویل ویدراغو" در روز 23/1/2023م چنین ارائه شد که ما توافق‌نامه را پایان می‌دهیم؛ اما این به معنای پایان دادن به روابط دیپلوماسی، میان "بورکینا فاسو" و فرانسه نیست. پایان وجود نظامی فرانسه، یک امر طبیعی بود که در آن شروط توافق‌نامه، لحاظ گردیده است و ما در حال حاضر روش بهتری برای توضیح درخواست خویش نداریم. (منبع: فرانس برس، العربی الجدید، 25/1/2023م)

9-       اما این‌که چگونه اعلام رهبر حکومت انتقالی، ابراهیم تراوری، مبنی بر این‌که کشورش هرگز رابطه دیپلوماسی را با فرانسه قطع نمی‌کند، ادراک می‌شود؛ در حالی‌که برای فرانسه هشدار داده بود که حضور نظامی خویش را پایان دهد؟ این موضوع به این دلیل است که نفوذ فرانسه ده‌ها سال ادامه یافته و فرانسه در داخل بورکینافاسو، یارانی دارد. حکومت فعلی بر دور ساختن نیروی نظامی فرانسه متمرکز است و بر همین امر اکتفا می‌کند و نمی‌خواهد اوضاع سیاسی را با قطع روابط دیپلوماسی، سراسیمه کند. بعید نیست که فرانسه این موضوع را درک نموده و خروج نظامی را به تعویق بیندازد؛ مگر این‌که با کمک مادی امریکا به حکومت کنونی، در برنامه‌اش به شکست مواجه شود.

10-    هم‌چنین انقلاب‌ها در "بورکینا فاسو" و سایر سرزمین‌های اسلامی ادامه خواهد یافت و برای تغییر اوضاع به سمت بهتر، ایجاد انقلاب حقیقی علیه استعمار، دور انداختن و ریشه‌کن نمودن آن و پاکسازی کشورها از لوث آن، چنانچه باید صورت پذیرد، کاری انجام نخواهد شد، به جز این‌که چهره‌های مزدور یک کشور استعمارگر به مزدوران حکومت استعمارگر دیگر تبدیل شود، و این نتیجه‌ی کشمکش های بین المللی است. پس تغییر حقیقی آنست که مبتنی بر فکر امت اسلامی بوده و دولت کاملی بر اساسش بنا شود و قانون از عقیده و منابع آن ( کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم) سرچشمه گرفته باشد.

﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ [نحل: 89]

ترجمه: کتاب را برای تو بیان‌گر همه چیز، راهنما، رحمت و بشارت برای مسلمین فروفرستادیم.

ازالله غالب و نیرومند خواهانیم که سرزمین‌های اسلامی را در حکومت واحد (خلافت اسلامی) بازگرداند تا در نتیجه آن، اسلام و مسلمین عزت‌مند شوند، کفر وکافرین خوار و ذلیل گردند، دین اسلام در اکناف زمین منتشر شده و سبب عزت عزت‌مند شدن عزت‌مندان و خوارشدن ذلیلان گردد! این امر به اذن الهی انجام شدنی است! احمد در مسند خویش چنین تخریج نموده است...

عن تمیم الداری قال سمعت رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول: «لیبلغن هذا الامر ما بلغ اللیل و النهار و لایترک الله بیت مدر ولا وبر الا ادخله الله هذا الدین بعز عزیز او بذل ذلیل، عزاً یعزالله به الاسلام و ذلاً یذل الله به الکفر».

ترجمه: از تمیم داری روایت است که فرمود: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می‌فرمود: این امر (دین اسلام) یقیناً تاجایی می‌رسد که شب و روز می‌رسد، هیچ خانه گیلی و پشمی نمی‌ماند مگر این‌که الله (سبحانه وتعالی)، این دین را وارد آن می‌گرداند، عزت‌مند عزیز شده و زبون خوار خواهد شد؛ عزتی‌که الله (سبحانه وتعالی) به آن اسلام را عزت می‌بخشد و ذلتی‌که کفر بدان زبون خواهد گشت.

حاکم در مستدرک خود چنین تخریج نموده است:

سمعت المقداد بن الاسود الکندی رضی الله عنه، یقول: سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول: «لایبقی علی ظهرالارض من بیت مدر ولا و بر الا ادخله الله علیهم کلمة الاسلام بعز عزیز، او بذل ذلیل، یعزهم الله فیجعلهم من اهلها، او یذلهم فلا یدینوا لها» و قال الحاکم: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین، و لم یخرجاه.

ترجمه: از مقداد بن الاسود الکندی رضی الله عنه شنیدم که می‌گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود: در روی زمین هیچ خانه کلوخی و پشمی باقی نمی‌ماند، جز این‌که الله متعال بر آنان کلمه اسلام را داخل می‌کند که باعث سربلندی عزت‌مند یا زبونی ذلیل می‌شود، الله (سبحانه وتعالی) آنان را عزت می‌بخشد و از اهل اسلام می‌شوند و یا این‌که ذلیل شان می‌سازد که برایش سر خم نمی‌کنند. حاکم گفته است: این حدیث بنابر شرط شیخین (بخاری و مسلم) صحیح است، اما آن را تخریج نکرده اند.

مترجم: حبیب اسلمی

 

ادامه مطلب...

آغازکردن سلام دروازه‌ای از دروازهای خیر است

   عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: « يُسَلِّمُ الرَّاكِبُ عَلَى الْمَاشِي وَالْمَاشِي عَلَى الْقَاعِدِ وَالْقَلِيلُ عَلَى الْكَثِيرِ». رواه البخاري برقم 2160.

ترجمه : از ابو هریره رضی‌الله عنه روایت است که گفت  رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموند :« باید سلام کند سواره  بر پیاده و پیاده بر نشسته و گروه کوچک بر گروه بزرگ» رواه البخاری 2160

ای دوستان عزیز:

حافظ در کتاب فتح الباری گفته است: علما درباره حکمت هایی که در مشروعیت اول سلام کردن وجود دارد سخن گفته‌اند؛ سلام دادن کوچک به بزرگ حق برزگ بر کوچک می‌باشد زیرا کوچک مأمور است که به بزرگ احترام بگذارد و در برابرش فروتن باشد و سلام کردن گروه کوچک بر گروه بزرگ حق زیاد بر کم است و این همان فضیلت جماعت می‌باشد و سلام دادن سواره بر پیاده، بخاطر این است که به سواره بودن خود متکبر نشود و به تواضع بازگردد و به همین ترتیب.....

ای مسلمانان: 

با نگاهی سریع به این حدیث به بیان حق جماعت بر افراد یا اگر خواستید بگویید حق حزب بر افراد امت می پردازیم ؛ اگر به تعداد اندک واجب باشد که به تعداد زیاد سلام کند  پس چیزی که از سلام کردن بالاتر است واجب‌تر می باشد، بنابراین بر کسی که درباره گروهی می شنود که به سوی الله دعوت می کند و آگاهی، اندیشه و دانش را با خود دارد، شایسته تر است که پیش‌قدمی کند و اول به این گروه سلام بگوید، سپس درباره دعوت، آگاهی و اندیشه‌شان پرس و جو نماید و اگر چیزی که به آن فرا می خوانند با کلام الله و رسولش موافق بود، همراهشان همکاری نماید، این دروازه‌ای از دروازه های خیر عظیم است که با سلام کردن آغاز می شود.

 خدایا! خلافت راشده بر روش پیامبرصلی الله علیه وآل وسلم را زودتر بیاور که توسط آن آشفتگی مسلمانان برطرف می شود و مصیبت ها را از آنان دفع می نماید، پروردگارا! به نور وجه کریم خود زمین را روشن بفرما! اللهم آمین آمین

نویسنده: ابومریم

ادامه مطلب...

لقب ولی الأمر

مسلم در صحیح خود چنین روایت نموده است:

 عَنْ عَوْفِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: "خِيَارُ أَئِمَّتِكُمْ الَّذِينَ تُحِبُّونَهُمْ وَيُحِبُّونَكُمْ وَيُصَلُّونَ عَلَيْكُمْ وَتُصَلُّونَ عَلَيْهِمْ وَشِرَارُ أَئِمَّتِكُمْ الَّذِينَ تُبْغِضُونَهُمْ وَيُبْغِضُونَكُمْ وَتَلْعَنُونَهُمْ وَيَلْعَنُونَكُمْ قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَفَلَا نُنَابِذُهُمْ بِالسَّيْفِ فَقَالَ: لَا مَا أَقَامُوا فِيكُمْ الصَّلَاةَ وَإِذَا رَأَيْتُمْ مِنْ وُلَاتِكُمْ شَيْئًا تَكْرَهُونَهُ فَاكْرَهُوا عَمَلَهُ وَلَا تَنْزِعُوا يَدًا مِنْ طَاعَةٍ".

ترجمه: از عوف ابن مالک از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت است که فرمودند: بهترین امامان (حاکمان) شما، کسانی هستند که شما آنان را دوست دارید و آنان شما را دوست دارند و شما برای آنان، دعای خیر می‌کنید و آنان نیز برای شما دعای خیر میکنند و بدترین امامان شما کسانی هستند که شما با آنان، کین ودشمنی می‌ورزید و آنان نیز نسبت به شما دشمنی می‌ورزند، شما آنان را نفرین می‌کنید و آنان نیز شما را نفرین می‌کنند، صحابه عرض کردند: ای رسو الله صلی الله علیه و سلم! آیا در مقابل آنان شمشیر نکشیم؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: نه خیر؛ تا زمانی ک نماز را در میان شما بر پا می‌دارند و هرگاه از حاکمان خود امر را مشاهده نمودید که شما آنرا ناپسند میپندارید، کارش را ناپسند بدانید اما دست از اطاعت او برندارید.

در شرح نووی بر مسلم آمده است:

این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که گفته است: (خِيَار أَئِمَّتكُمْ الَّذِينَ تُحِبُّونَهُمْ وَيُحِبُّونَكُمْ وَيُصَلُّونَ عَلَيْكُمْ وَتُصَلُّونَ عَلَيْهِمْ)، یُصَلُّونَ به معنی یدعُونَ می‌‌آید یعنی دعا می‌کنند.

رسول الله صلی الله علیه و سلم در این حدیث، حاکم در دولت خلافت را به عنوان امام نامیده است.

چنانکه روایات صحیحی از رسول الله صلی الله علیه و سلم وجود دارد که ایشان حاکم را به لقب خلیفه نیز نامیده‌اند، در احاديثی از جمله آنچه مسلم در صحيح خود از ابوسعيد خدری روايت كرده است که گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا

ترجمه: هرگاه هم‌زمان با دوخلیفه بیعت شد، دومی را بکشید.

چنانچه صحابه بر جواز نام‌گذاری او به عنوان امیرالمؤمنین اجماع کردند. حاکم در مستدرک از ابن شهاب زهری روایت کرده است که عمر بن عبدالعزیز از ابوبکر بن سلیمان بن ابی حثمه پرسید: ... که قبلاً در عصر ابوبکر رضی الله عنه نوشته می‌شد: از جانب خلیفۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم، سپس در ابتدای عصر سیدنا عمر نیز نوشته می‌شد از خلیفه ابوبکر، پس چی کسی برای اولین بار نوشت: از جانب امیرالمؤمنین؟ وی گفت: شفاء که از جمله اولین مهاجران است برایم روایت کرده که عمر رضی الله عنه برای عامل عهد خود در عراق نوشت که دو شخص توانا را نزدم بفرستید تا اوضاع و احوال عراق و اهل آن از ایشان بپرسم، عامل(مسئول پاین تر از والی) عراق دو شخص به نام بن ربیعه و عدی بن حاتم را فرستاد، چون به مدینه آمدند، شتران خویش را در صحن مسجد گذاشتتند و خود وارد مسجد شدند و با عمرو بن عاص روبرو گردیدند و گفتند: ای عمرو! برای ورود نزد امیرالمؤمنین به ما اجازه بگیر، عمرو گفت: سوگند به الله سبحانه و تعالی که شما نام درست و دقیق وی را گفتید، او امیر است و ما مؤمنان، پس عمرو از جا پرید و بر امیرالمومنین عمر وارد شد و گفت: السلام علیک یا امیرالمومنین، عمر گفت: این نام را از کجا پنداشتی یا ابن العاص، گفت: لبید بن ربیعه و عدی بن حاتم آمدند و اسباب سفرشان را در صحن مسجد نهادند. سپس بر من وارد شدند و گفتند: ای عمرو برای ما از امیرالمؤمنین اجازه بگیر، سوگند به الله سبحانه و تعالی که در مورد اسم تو به حق رسیدند؛ ما مؤمنان هستیم و تو امیر ما. سپس از همان روز چنین نوشته شد، شفاء مادربزرگ ابوبکر بن سلیمان بود. بعد از آن این اسم بر خلفای پس از او در زمان صحابه و بعد از آنان نیز اطلاق شد. بر اساس این روایت، عمر را در مقابل چشم و گوش صحابه به نام امیرالمؤمنین می‌نامیدند، بدون اینکه یکی از آنان انکار کرده باشد، پس بر این اجماع است.

از مطالبی که گذشت چنین برداشت می‌شود که اگر حاکم مسلمانان را به لقب خلیفه یا امام و یا امیرالمؤمنین مسمی کنیم درست است، زیرا هر لقبی دلیل شرعی دارد که بر صحت آن دلالت می‌کند. اما لقب خلیفه برای من محبوب‌ترین و نزدیک‌ترین لقب به خودم است زیرا ما را به یاد گذشتۀ باستانی ما می‌اندازد و با آن احساس فخر، عزت و حیثیت می‌کنیم و ما را تشویق می‌کند تا دوباره آن را بازگردانیم، لقبی است که همواره رعب و وحشت را در دل دشمنان الله سبحانه و تعالی ایجاد می‌نماید و خواب را از چشمان‌شان می‌رباید و یادآور روز‌های شکست‌شان در برابر خلفای اولیۀ مسلمانان در دوران پر رونق خلافت است، پس وقتی الله سبحانه و تعالی به ما اجازۀ می‌دهد که خلافت خود را بازگردانیم. به زودی ولی امر خود را به نام خلیفه صدا خواهیم کرد تا کافران با بذل و تلاش‌های که برای محو و نابودی این لقب در هستی انجام دادند با خشم و غیظ شان بمیرند و اعمال‌شان مانند سرابی در بیابان بی‌آب و علف گردد و هرگاه خلافت دوباره قیام کند، پس حیثیت و قدرت او باز می‌گردد که برای کافران و بی‌ایمانان رعب و ترس ایجاد خواهد نمود.

ای بار الها! چنین روز زیبای را زود تر به ما عنایت کن ای اکرم الاکرمین.

مترجم: احمدصادق امین

ادامه مطلب...

زمین‌لرزه چهرۀ واقعی جامعه بین‌المللی و سازمان‌های بین‌المللی را آشکار ساخت

  • نشر شده در سوریه

(ترجمه)

مردم شام در نتیجه زمین‌لرزه‌ای به بزرگی 7.8 درجه ریشتر، که بامداد روز دوشنبه 6 فوریه 2023م به وقوع پیوست، خواب از چشمان شان ربوده شد. این زلزله که به مدت دو دقیقه طول کشید، خسارات زیاد و هولناکی در بسیاری از مناطق سوریه برجای گذاشت که از جمله 3581 کشته و 12400 تن مجروح گردیدند و این ارقام تا عصر روز دوشنبه 13 فوریه 2023م بوده و عملیات جست‌وجو برای گیرماندگان در زیر آوار هنوز ادامه دارد.

ای مسلمانان سرزمین مبارک شام! این زمین‌لرزه چهرۀ واقعی جامعه بین‌المللی و سازمان‌های بین‌المللی را به نمایش گذاشت، بدین‌سان که آن‌ها این فاجعه بزرگ را که بر سر مردم شام آمد، نادیده گرفتند و توجهی به آن نکردند! این حادثه هم‌چنان واقعیت نظام‌های زیان‌آور و دولت‌های مزدور عامل آن را به نمایش گذاشت. این‌ها به عوض دست به کار شدن در جهت بازکردن راه‌ها و اعزام تیم‌های امدادرسان، راه‌ها را مسدود کرده و به این بهانه متوسل شدند که گویا راه‌های بازشده مخصوص انتقال اجساد مردم شام، که در ترکیه کشته شده اند، می‌باشد. سپس دست روی دست گذاشتند و تا پنج روز پس از زلزله منتظر آمدن تیم‌های امدادی شدند، یعنی پس از این‌که امیدها برای نجات بازمانده‌گان تقلیل یافت، سپس وقتی‌که تصمیم به ارسال کمک‌ها به شمال سوریه گرفتند، بر آن شدند که آن را از طریق باند ظالم شام بفرستند تا در یک تلاش سیستماتیک آدم‌کشی و جنایت‌کاری را از سرگیرند.

کسی‌که روش جامعه جهانی و چگونگی اقدام آن را در برابر این فاجعه ملاحظه نماید، به خوبی درک خواهد کرد که جامعه جهانی در صدد افزودن به درد و رنج مردم شام و افزایش فشار بر آن‌هاست تا از این طریق ارادۀ آن‌ها را از بین برده و آن‌ها را وادار به تسلیمی  در برابر سیاست خود کنند، به خصوص پس از آن‌که جنبش بزرگی در مناطق آزاد شده، مصلحت در برابر قصاب شام را رد کردند.

ای مسلمانان سرزمین شام، عقر دار‌الاسلام! شما با وحدت خود توانایی آن را دارید که در برابر مشکلات و بلاها ایستادگی کنید، چون شما از کسانی استید که به الله سبحانه و تعالی، به وعده او و نصرت او که هم‌چون کوه استوار و پابرجاست، ایمان دارید! الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا﴾ [بقره: 217]

ترجمه: و (کافران) پیوسته با شما کارزار کنند تا آن‌که اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند.

این واقعیت آن‌هاست و جز این هدفی ندارند. بناءً همگی به ریسمان (دین) الله چنگ زنید و در اطاعت او دست به دست هم دهید! بگذارید که کارتان جمعی و به شکل سازمان‌یافته به پیش رود، چون نتیجه محسوس در پی دارد. این چیزیست که در این مصیبت بزرگ به خود احساس کردید. پس به دنبال یک رهبری سیاسی آگاه، صادق و مخلص باشید که پروژه سیاسی روشن ناشی از عقیده اسلامی را برای تان اتخاذ کند تا شما را در میان این امواج متلاطم و کوبنده به سوی ساحل نجات سوق دهد که سعادت و پیروزی در آن نهفته است!

﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ﴾ [محمد: 35]

ترجمه: پس (شما ای اهل ایمان در کار دین) سستی روا مدارید و (از ترس جنگ، کافران را) دعوت به صلح مکنید، که شما غالب و بلند مقام‌تر خواهید بود و الله با شماست و از (ثواب) اعمال شما هیچ نمی‌کاهد.

در نهایت، به مردم خود در سرزمین شام، که در رنج و تکلیف قرار دارند، می‌گوییم؛ الله سبحانه و تعالی پاداشی بزرگی برای تان نصیب کند! مردگان تان را ببخشاید! دردهای تان را شفا و زخم‌های تان را التیام بخشد، برای تان صبر جمیل و آرامش واقعی قرار دهد و تنها چیزی را می‎‌گوییم که باعث رضایت پروردگار مان باشد:

﴿إنا لله وإنا إليه راجعونما از آنِ الله ایم و به سوی او باز می‌گردیم.

احمد عبدالوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر- ولایه سوریه

14 فوریه 2023م.

مترجم: حذیفه مستمر

                                                                                                                                     

ادامه مطلب...

بیانیۀ عالم بزرگوار، عطاء بن خلیل ابوالرشته، امیر حزب‌التحریر به مناسبت یادبود از یکصدودومین سال‌روز سقوط دولت خلافت

الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه وبعد:

خطاب به امت اسلامی به صورت عام و خطاب به حاملین دعوت برای اعادۀ خلافت راشده به صورت خاص!

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

یکصدودوسال قبل در چنین روزی، یعنی در 28 رجب 1342هـ.ق موافق با 3 مارچ 1924م، کفار استعمارگر به رهبری بریتانیای وقت و با همکاری خائنان عرب و ترک موفق شدند دولت خلافت را نابود کنند. مصطفی کمال با ملغا اعلام نمودن خلافت در استانبول و محاصرۀ خلیفه و اخراج وی در سحرگاهانِ آن روز، مرتکب جنایت کفر بوّاح، "آشکارا" گردید و به این ترتیب، سقوط خلافت مصیبتی بس دردآور بود که سرزمین‌های مسلمانان را فراگرفت.

مسئولیت و وجیبۀ مسلمانان در آن زمان این بود که با شمشیر به جنگ مرتکبِ کفر آشکار بر می‌خواستند؛ چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث متفق علیه به روایت عباده بن صامت رضی الله عنه فرمود:

«وَأَنْ لَا نُنَازِعَ الْأَمْرَ أَهْلَهُ إِلَّا أَنْ تَرَوْا كُفْراً بَوَاحاً عِنْدَكُمْ مِنْ اللَّهِ فِيهِ بُرْهَانٌ»

ترجمه: و این‌که در برابر حکام نزاع نکنیم؛ مگر این‌که کفر بوّاح، "آشکاری" از آنان ببینیم که در مورد آن از جانب الله دلیلی داشته باشیم.

اما امت اسلامی اقدام به کاری ننمود که آن مجرم و همکارانش را تکان شدیدی داده و آنان را سر جای شان بنشاند؛ بل واکنشی‌که در برابر وی صورت گرفت، بسیار ضعیف بود! این‌جا بود که تاریخ امت تیره و تار گردید؛ زیرا پس از آن‌که خلافت، دولت حق و عدالت امت اسلامی را تشکیل می‌داد، اینک آن دولت به بیش‌تر از پنجاه دولت تقسیم گردیده و حکام این دولت‌ها به شدت از یک‌دیگر متنفر می‌باشند؛ در حدی‌که حتی زلزله‌یی‌که در نیمۀ ماه جاری در سوریه و ترکیه رخ‌داد، با وجود شدتی‌که داشت، بازهم نتوانست جدایی را از میان آنان برداشته و آنان را در قالب دولت واحدی وحدت ببخشد؛ بلکه قبل و بعد از زلزله هم‌چنان پراگنده بوده و هرگز پند نگرفتند:

﴿أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُون﴾ [توبه: 126]

ترجمه: آيا نمى‌بينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مى‌شوند؛ امّا نه توبه مى‌كنند و نه پند مى‌گيرند.

اما باوجود همه، زلزلۀ مذکور نشان داد که اسلام در اعماق عموم مسلمانان هم‌چنان ریشه دارد؛ چنان‌چه درحالی‌که برادران‌شان را از زیر آوار نجات می‌دادند، فریاد "الله اکبر" سر می‌دادند؛ مخصوصاً زمانی‌که سعی می‌کردند آن نوزادی را نجات دهند که مادرش پس از ولادت وی در زیر آوار جان داده بود... و یا آن‌که زیر ویرانه‌های منزل‌ خویش دفن گردیده بود و دست‌اش در حالی‌که ظاهر بود، تسبیحی را حمل می‌نمود که با آن سبحان‌الله می‌گفته... و یا زمانی‌که سعی داشتند، زنی را از زیر ویرانه‌های یک ساختمان نجات دهند و او پیش از آن‌که از زیر آوار بیرون آید، پارچه‌ای می‌خواست تا با آن سرش را بپوشاند، مبادا موی سراش دیده شود... و یا آن کسی را که زیر ساختمان ویرانی گیر مانده بود و وقتی صدایش کردند که می‌خواهند نجات‌اش دهند، او از آنان خواست تا قبل از بیرون آوردنش مقداری آب برای او بفرستند تا نمازاش را اداء کند، مبادا وقت نماز بگذرد... و یا آن مردی را که سعی داشتند از میان ویرانه نجاتش دهند، متوجه شدند که سرگرم تلاوت سورۀ بقره است... و یا آن دختری‌که وقتی تلاش‌ داشتند او را بیرون بکشند، ناراحت بود که نتوانسته نمازهای آن روز را اداء کند... در جریان تمام این صحنه‌ها، فریاد تکبیر طنین‌انداز بود.. الله اکبر!

آری! آنان مسلمانان اند، از الله ذوالجلال برای هر مسلمانی‌که در جریان این زلزله جان داده، طلب رحمت می‌کنیم و امیدواریم به اذن الله متعال در زمرۀ شهدای آخرت محشور گردند! هم‌چنین از او تعالی می‌طلبیم تا مجروحین را شفای عاجل و کامل عطاء نماید و الله عزوجل آن‌عده از مسلمانانی را که جان سالم به در برده اند، کمک و یاری نماید و زندگی پاکی را برای آنان رقم زند تا بقیۀ زندگی خویش را در طاعت الله و رسولش سپری نمایند!

این بود گوشه‌ای از واقعیت مسلمانان و آن هم گوشه‌ای از واقعیت حکام سرزمین‌های مسلمانان، که نشان می‌دهد مسلمانان و حکام‌شان به سان شرق و غرب از یک‌دیگر فاصله دارند. تمام این فاصله در جریان این یکصدودو سالی شکل گرفته که از مصیبت بزرگ فروپاشی خلافت می‌گذرد! سپس کفار استعمارگر با استفاده از نبود دولت خلافت، مصیبت دردناک دیگری را به پیکر امت وارد نمودند؛ آنگاه که در سرزمین مقدس، که سرزمین اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم است، برای یهودیان دولتی برپا نمودند و برای بقای آن از هیچ‌نوع کمک و یاری دریغ نکردند. نخستین کمکی‌که برای بقای آن انجام دادند، آنست که امنیت آن را توسط حکام مزدور در اطراف آن تأمین کردند؛ طوری‌که در هرجنگی‌که در برابر یهود صورت می‌گرفت، حکام مذکور شکست را متقبل می‌شدند و در نتیجه، تصویری از دولت یهود ارائه دادند که برخلاف تصویری است که الله سبحانه وتعالی از آنان ارائه نموده است، آن‌جا که می‌فرماید:

﴿وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَة﴾ [بقره: 61]

ترجمه: و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد.

حکام مزدور به این هم اکتفاء نکردند، بلکه با تمام توان سعی نمودند قضیۀ سرزمین مقدس را از محو رژیم یهود به گفتگو با آن تغییر دهند تا شاید بتوانند آن را راضی کنند و از بخشی از مناطقی‌که در سال 1967م اشغال نموده بود، بیرون رود.

دولت یهود پس از آن همواره بدترین جنایت‌ها را در فلسطین مرتکب می‌شود! کشتار بسی خونین منطقۀ جنین، که به تاریخ 26 جنوری 2023م رخ داد، گویای روشن این مدعاست؛ آنگاه که اردوی تا به دندان مسلح رژیم یهود به اردوگاه جنین هجوم بردند و کشتاری را مرتکب گردیدند که منجر به شهادت نه تن گردید. در جریان این هجوم از هیچ‌گونه جنایتی دریغ نکردند؛ کشتند، دیوار را بالای مجروحین ویران نمودند و با موترهای زرهی خویش مردم را زیر گرفتند؛ سپس با هجوم به منطقۀ نابلس و اردوگاه عقبة جبر به تجاوز آشکار خویش ادامه دادند و در آنجا نیز کشتند و مجروح نمودند. تمام این جنایت‌ها صورت گرفت؛ اما هیچ تحرکی از حکام موجود در سرزمین‌های مسلمانان برای نجات آنان دیده نشد. بزرگ‌ترین کاری را که یکی از پیش‌گامان این حکام انجام داد، این بود که اعلام نمود حاضر است میان جنایت‌کار و کسی‌که بر او جنایت صورت گرفته، وساطت کند!

وای بر این حکام خائن، که بسی بی‌خرد و بسی بزدل اند! آنان در فرومایه‌گی از این هم فراتر رفته و با بی‌شرمی کامل، به سرعت با عادی‌سازی روابط‌‌‌شان با یهود موافقت نموده و مرتکب چنین جنایت بزرگی می‌شوند؛ چنان‌چه پس از آن‌که حکام مصر راه این ذلت و فرومایه‌گی را پیمودند، سازمان کشورهای عرب و حکام هر یک از اردن، امارات، بحرین و المغرب نیز مصر را در این جنایت دنبال نمودند و اینک سودان نیز قصد دارد در این جنایت به آنان بپیوندد؛ چنان‌چه برهان، رئیس‌جمهور سودان از ایلی کوهین، وزیر خارجۀ یهود به تاریخ 2 فبروری 2023م در خرطوم، پایتخت سودان برای بحث و بررسی عادی‌سازی روابط، استقبال نمود! حکام مزدور سرزمین‌های مسلمانان بدون اندکی توجه به ذلت و خواری‌که آنان را احاطه نموده، دست به چنین جنایت بزرگی می‌زنند:

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾ [انعام: 124]

ترجمه: به زودی مجرمان را الله خوار سازد و عذابی سخت به واسطه مکری‌که می‌اندیشیدند، بر آنان فرو فرستد.

تعجب‌آور این‌که هرباری‌که رژِیم یهود دست به جرم و جنایت جدیدی می‌زند، فردای آن روز و یا در همان روز، جنایت رهبران یهود در آغوش حکام عرب و یا در دیدار با آنان به سر می‌برند؛ چنان‌چه نتانیاهو اندکی پیش از وقوع جنایت اردوگاه "جنین"، مهمان قصر حکومت اردن بود! در جریان جنایتی‌که در "جنین" رخ می‌داد، حکومت موجود در فلسطین سرگرم هماهنگی امنیتی با یهود و به رسمیت شناختن آن بود؛ زیرا نگران بود که مبادا رژیم یهود روند هماهنگی‌های امنیتی را پس از انجام جنایاتش متوقف نماید و چنین هم کرد! اما تعجب‌آورتر و شگفت‌انگیزتر از همه این‌که وقتی یکی از قهرمانان فلسطین برای دفاع از سرزمین و مردم خویش دست به کار شده و در یک عملیات قهرمانانه‌ای در قدس، هفت تن از یهودیان را پس از کشتار جنین به قتل می‌رساند، حکام سرزمین‌های مسلمانان فوراً شروع به تقبیح نمودن آن می‌کنند! چنان‌چه وزارت خارجۀ ترکیه، امارات، اردن و مصر در بیانیه‌های مطبوعاتی شان، عملیات مذکور در قدس را تقبیح نمودند!!

این تنها فلسطین نیست که حکام خائن از پشت به آن خنجر می‌زنند؛ بلکه اماکن پاک دیگری از خاک اسلام نیز هست که برای خوش‌خدمتی به باداران‌شان، تسلیم دشمن نموده اند! کشمیر را مشرکان هندو به دولت خود ملحق نمودند؛ در حالی‌که حکام پاکستان در برابر مهر سکوت بر لب زده اند! مسلمانان روهینگیا در میانمار "بورما" بی‌رحمانه سربریده می‌شوند، در حالی‌که انگار حکام بنگله‌دیش خوابیده اند و چیزی را نمی‌بینند، ترکستان شرقی، که چین همواره در آن مرتکب کشتار وحشیانه‌یی می‌گردد، در حالی‌که دولت‌های موجود در سرزمین‌های مسلمانان به سان مردگان خاموشی اختیار نموده اند و اگر کسی از آنان هم سخنی بر لب آورد، این است که این مسٔلۀ داخلی چین است!

﴿كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِباً...﴾ [کهف: 5]

ترجمه: اين كلمه‌اى كه از دهان‌شان بيرون مى‌آيد، تهمت بزرگى است و جز دروغ نمى‌گويند.

کفار استعمارگر به توهین‌هایی‌که در حق امت اسلامی روا می‌دارند، اکتفاء نکردند؛ بلکه به عقیدۀ آنان نیز دست‌درازی می‌کنند؛ چنان‌چه پالودانِ بنیاد‌گرا پس از آن‌که حکومت سویدن به او اجازه داد، به تاریخ 21 جنوری 2023م، دست به آتش زدن نسخه‌ای از قرآن کریم در برابر ساختمان سفارت ترکیه در استکهلم زد. سپس جنایت آتش‌زدن قرآن کریم در روز جمعه 27 جنوری 2023م در لاهه و کوپنهاگن نیز صورت گرفت. در واکنش؛ دیدیم که الأزهر از طریق یکی از نهادهایش سر بلند نمود و با بیانیۀ تند و تیز خویش، این اقدام را تقبیح نموده و خواستار توقف تلاش‌ها برای به بازی گرفتن مقدسات دینی گردید. شکی نیست که علمای أزهر به خوبی می‌دانند که پاسخ درست به آتش زدن قرآن کریم، این نیست که با الفاظ و کلمات تقبیح گردد؛ بلکه لازم است تا لشکرهای مسلمانان برای نصرت دادن به کتاب و دین الله حرکت داده شود؛ زیرا آتش زدن قرآن در حقیقت اعلان جنگ علیه امت اسلامی و عقیدۀ آن بوده و پاسخ به آن نیز همانا راه‌اندازی جنگی است که لرزه بر اندام‌شان اندازد:

﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُون﴾ [انفال: 57]

ترجمه: پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دست‌يافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبهه‌ى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند).

ای مسلمانان! تجاوز به حریم مسلمانان نباید با سخنان خوش ‌آب‌ورنگ و بی‌محتوایی پاسخ داده شود که هیچ دردی را دوا نمی‌کند؛ بلکه باید با لبۀ شمشیر و ضربه‌هایی به آنان پاسخ داده شود که وسوسه‌های شیطان را از یاد آنان ببرد! زمانی‌که مسلمانان خلافت داشتند، این چنین پاسخ می‌دادند! تاریخ شکوفای مان گویای روشن این ادعاست و واقعیت ثابتی است که هیچ صاحب بصیرت و بصارتی نمی‌تواند آن را انکار نماید. نمونه‌های چنین پاسخ‌هایی در تاریخ مسلمانان ثبت گردیده که می‌توان به کتاب‌های "البدایة و النهایة از ابن کثیر، فتوح البلدان از بلاذری، تاریخ ابن خلدون، تاریخ اسلام از ذهبی و منابع دیگری از این دست" مراجعه نمود. اینک بنده به بخشی از آن اشاره می‌کنم:

«- سپس سال 87هجری فرا رسید و در این سال قتیبه بن مسلم به جنگ "پیکند" که از مربوطات بخاری بود، رفت. هنوز نیمه روز فرا نرسیده بود که نصرت الله فرا رسید. مرد یک چشمی در میان دشمن وجود داشت که مردم را علیه مسلمانان تحریک می‌نمود، وقتی او را اسیر کردند، گفت: پنج هزار لباس چینی به شما می‌دهد که هزاران هزار ارزش دارد و در ازای آن من را آزاد کنید؛ شماری از فرماندهان لشکر مسلمانان به قتیبه مشورت دادند که این پیشنهاد را بپذیرد؛ قتیبه گفت: نخیر! قسم به الله که دیگر به تو فرصت نمی‌دهم تا ‌بار دیگر مسلمانی را به وحشت بیندازی؛ سپس دستور داد سرش را از تنش جدا کنند.»

«سپس سال 90 هجری فرارسید... در این سال داهر حاکم سند به کشتی که شماری از زنان مسلمان در آن بودند، هجوم برد و آنان را به اسارت گرفت؛ خلیفه به یکی از والیان خود پیام فرستاد که از آن ظالم انتقام بگیرد! محمد بن قاسم لشکری را به راه انداخت و آن زنان مسلمان را از چنگال او نجات داد و از آن حاکم ستمگر انتقام گرفت و سرزمین سند را فتح نمود.»

«سپس سال 223هجری فرا رسید و پادشاه روم به سرزمین مسلمانان هجوم برده و مردم منطقه زبطره را کشت و اسیر نمود. زنی فریاد زد "وامعتصماه" این فریاد آن زن به معتصم خلیفۀ مسلمانان رسید و او در پاسخ آن لبیک گفت و لشکری را ترتیب داده و انتقام آن زن را گرفت. سپس پرسید: کدام یک از شهرهای روم بزرگ‌تر است؟ گفتند: عموریة "نزدیک انقره"، سپس آن را فتح نمود.»

« سپس سال 582 هجری فرا رسید، در این سال أرناط فرمانروای کرک راه را در برابر قافله‌یی بزرگی از حاجیان بست که از مصر می‌آمدند؛ شماری را کشت و شمار دیگری را اسیر گرفت. سلطان صلاح الدین آمادۀ جنگ با او شد و سربازانی را فراخواند و هشدار داد که اگر دست‌اش به او برسد، او را خواهد کشت. سال 583هـ بود که الله متعال در نیمۀ ماه ربیع الآخر و در جنگ سهم‌گینی او را در چنگ وی قرار داد. صلاح‌الدین او را به دلیل خیانت و بستن راه با دستان خودش به قتل رسانید. سپس در 27 رجب 583هـ بود که آزادی اقصی نصیب‌اش گردید.»

«سپس در سال 1307هـ موافق با 1890م، مؤلف یک روایت به رسول الله افتراء نمود و سعی داشت این افترایش را در یکی از تئاترهای پاریس به نمایش بگذارد؛ زمانی‌که عبدالحمید، خلیفه مسلمانان از تصمیم وی آگاه شد، سفیر فرانسه در استانبول را فراخواند و در حالی‌که هدف‌مندانه لباس نظامی به تن کرده بود، هشدار داد که اگر این نمایش برگزار گردد، دولت عثمانی روابط‌اش را با فرانسه قطع نموده، حالت جنگی به خود خواهد گرفت و با لهجۀ سختی خطاب به سفیر فرانسه گفت: "من خلیفۀ مسلمانان استم، اگر دست از این نمایش برندارید، دنیا را بر سرتان ویران خواهم نمود." فرانسه فوراً عقب‌نشینی نمود و از آن نمایش جلوگیری نمود.»

کفار استعمارگر در آن زمان به خوبی می‌دانستند که هرگونه هتک حرمت به اسلام و مسلمانان با بریدن زبان و شکستن دست و پای‌شان پاسخ داده می‌شود؛ اما امروزه به قرآن کریم اهانت می‌شود، به رسول الله صلی الله علیه وسلم توهین و به سرزمین‌های مسلمانان تجاوز می‌شود و این اهانت‌ها، توهین‌ها و تجاوزها هم‌چنان بی‌پاسخ می‌ماند! دلیل آن بدون شک همانا نبود پیشوایی برای مسلمانان است؛ خلیفۀ راشدی‌که سپر امت خویش در برابر دشمن قرار گیرد. در حدیث صحیح متفق علیه چنین گفته شده:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ، يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ، وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: امام به سان سپری است که "مسلمانان" از پس آن می‌جنگند و به آن پناه می‌برند.

در پایان، روی سخنم با شماست، ای اهل قوت و قدرت! این تنها شماستید که می‌توان درد دل امت را در برابر دشمنان امت و دشمنان دین‌تان مرهم نهید! این تنها شماستید که می‌توانید طلسم این همه ذلت و خواری را که مسلمانان در سرزمین‌های خود به آن گیر مانده اند، در هم شکنید! پس بپا خیزید، این مسئولیت خویش را اداء کنید و الله به شما برکت دهد! به پا خیزید و به ما نصرت دهید! حزب‌التحریر را برای برپایی خلافت راشده نصرت دهید! این نصرت تنها از باب بیان واقعیت نیست؛ بلکه در درجۀ اول، یک فریضۀ عظیم است! کسی‌که توان برپایی خلافت و نصب خلیفه‌ای مستحق بیعت را داشته باشد و این کار را نکند، مرتکب گناه بزرگی شده و انگار با مرگ جاهلیت از دنیا رفته! این توصیف بیانگر شدت گناهی‌ست که چنین کسی مرتکب می‌گردد! رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

ترجمه: کسی‌که بدون بیعت بمیرد، به سان کسی است که در جاهلیت مرده باشد!

از جانب دیگر، می‌دانیم که مسلمانان قبل از آن‌که فریضۀ دفن پیکر مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم را اداء نمایند، به بیعت کردن با خلیفه‌اش پرداختند و دلیل آن همانا اهمیتی است که خلافت برای آنان داشت! هم‌چنین می‌دانیم که عمر رضی الله عنه در روز وفات خویش برای انتخاب خلیفه پس از خود از میان شش تن از کسانی‌که بشارت جنت داشتند، سه روز فرصت تعیین نمود که نباید از آن فراتر رود و اگر کسی با خلیفۀ برگزیده شده در جریان این سه روز موافقت نکرد، باید کشته شود! عمر رضی الله عنه این تصمیم را در حضور اصحاب گرفت؛ اما هیچ یک از آنان با آن مخالفت نکردند؛ پس این تصمیم اجماع اصحاب بود. اما حالت ما را ببینید که "چه سه روزه‌های" زیادی برما گذشته و ما هم‌چنان بدون خلیفه به سر می‌بریم! آری! برپایی خلافت امر بسی عظیم است!

ای لشکریان الله! ما همه می‌دانیم که برای برپایی خلافت هرگز از آسمان ملائکه‌ای فرود نخواهد آمد؛ اما اگر با جدیت برای برپایی خلافت کار کنیم، ملائکه‌های برای کمک برای ما فرود خواهند آمد؛ زیرا این وعدۀ برحقی است که در کتاب الله داده شده:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾ [نور: 55]

ترجمه: الله به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين قرار دهد، همان گونه كه كسانى پيش از ايشان را جانشين كرد.

هم‌چنین این بشارتی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در یک حدیث داده که پس از حکومت‌های ظالمانۀ موجود فرامی‌رسد:

«...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: ... سپس حکومت‌ها جبری و ظالمانه‌ای خواهد بود و تا زمانی‌که الله بخواهد باقی خواهد ماند؛ سپس هرگاه بخواهد آن را بر می‌دارد؛ سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

راوی می‌گوید که رسول الله پس از آن سکوت نمود. حدیث را احمد روایت نموده است.

همین‌گونه، ما می‌دانیم که دشمنان اسلام برپایی مجدد خلافت را مستحیل می‌دانند و با تمسخر، همان سخنِ گذشته‌گان خویش را تکرار می‌کنند که می‌گفتند: «غرّ هؤلاء دینهم؛ آنان را دین‌شان مغرور کرده»؛ اما چنان‌که این سخن تمسخرآمیز باردوش و بلای جان آنان گردید و الله متعال دین خود و اهل دین را نصرت داد. امروزه نیز این تمسخرهای آنان بلای جان آنان خواهد شد؛ زیرا الله عزیز و حکیم همواره با بنده‌گان مخلص‌اش می‌باشد؛ همان بندگانی‌که با جدیت به تلاش خستگی ناپذیر خویش ادامه می‌دهند و این فرمودۀ الله متعال از دل‌ها و اعمال‌شان دور نمی‌شود که فرمود:

﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً﴾ [طلاق: 3]

ترجمه: همانا الله كار خود را محقق مى‌سازد. بدون شک، الله براى هر چيز اندازه‌اى قرار داده است.

به خواست الله متعال آنان با گذشت هر روز به این "قدر" نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند.  

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [اسراء: 51]

ترجمه: و مى‏ گويندآن كى خواهد بود، بگو شايد كه نزديك باشد! 

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

امیر حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

حبس…، انزوا...، مساعدت کننده‌ی نیست Featured

چندی پیش شروق‌البدن، یک‌تن از زندانیان فلسطینی پس از 14 ماه بازداشت اداری از زندان دامون آزاد شد. او گفت که هیچ احساس آزادی نمی‌کند و برای دوستانش در زندان، که حتی نتوانسته با آن‌ها خداحافظی کند، احساس درد و ترس می‌کند. ادارۀ زندان دامون حملۀ سرکوب‌گرانه‌ جدیدی را علیه زندانیان زن من‌حیث مجازات به این دلیل به راه انداخت که آن‌ها از عملیات شهید خیری علقم در قدس اشغالی تجلیل نمودند. واحدهای سرکوب‌گری اتاق‌های زندانیان را مملو از آب سرد کردند و سپس به اتاق شان هجوم برده و با میله برقی آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار داده و به اتاق‌های انفرادی منتقل کردند.

طبق اطلاعات کمیته زندانیان فلسطینی، اشغال‌گران طی یک سال گذشته دست‌کم 172 زن فلسطینی را دست‌گیر کردند و شمار زنان اسیر امروز به 28 تن می‌رسد که شامل سه نوجوان زیر سن می‌باشد. در میان زندانیان زن، شش تن آن‌ها در جریان بازداشت زخم برداشتند. وضعیت زندانی إسراء جعابیص سخت‌‌ترین پرونده عنوان می‌شود، چون در اثر سوختگی‌های جدی، که هنگام دست‌گیری در سال 2015م داشت، از بدشکلی‌های شدیدی در بدن خود رنج می‌برد.

در رابطه به زندان دامون، این زندان در منطقه دالیةالکرمل مربوط  به آستان اشغالی حیفا موقعیت داشته و یکی از زندان‌های مربوط به نهاد یهود می‌باشد که یک بخش آن به زندانیان زن اختصاص یافته است. پیشینه تاریخی این زندان به دوران قیمومت انگلیس بر می‌گردد که بخاطر انبار تنباکو اعمار گردیده بود و سپس به عنوان یکی از خشن‌ترین زندان برای مردان و زنان تبدیل شد.

خشونت‌های فزیکی علیه زنان زندانی در جریان سرکوب‌ها در پنج سال گذشته نسبت به سال‌های گذشته دوبرابر شده است. در زندان دامون، زنان زندانی در سلول‌های انفرادی روزانه مورد ظلم و ستم قرار می‌گیرند، به گونه‌ای که اداره زندان با بهانه‌ها مختلف آن‌ها را همواره از این طریق مجازات می‌کنند. وقتی‌که یک زندانی منزوی می‌شود؛ از "کانتینا" یعنی صالون غذاخوری و "فورة" یعنی صحن حویلی/حیاط زندان محروم می‌شود. برایش اجازه نمی‌دهند که لباس‌هایش را با خود ببرد، یک کمپل مرطوب بدبوی برایش داده می‌شود و یک زندان‌بان درب سلول زندان مؤظف قرار داده می‌شود. بدین معنی که زن زندانی کاملاً از واقعیت جدا می‌شود، تاجایی‌که ارتباط‌‌اش با دیگر زندانیان زن و وکیل قطع شده و اجازۀ دیدن ملاقات کنندگان برایش داده نمی‌شود. ناگفته نماند که دوربین‌های نظارتی نصب شده در زندان به حریم خصوصی آن‌ها نفوذ کرده و این امر باعث شد که زنان زندانی علیه این دوربین‌ها در زندان‌های‌شارن اعتراض کردند.

سال‌ها از زندگی زنان زندانی در شرایط سخت و طاقت‌فرسا و بدور از خانواده، شوهر و فرزندان‌شان می‌گذرد و در میان سازمان‌های مدافع حقوق زن و انجمن‌های فمینیستی که مدعی اند به زندگی، حیثیت و حقوق زنان اهمیت می‌دهند، کسی نیست از رنج این زنان زندانی بکاهد و از حقوق آن‌ها دفاع کند. این انجمن‌ها و سازمان‌ها، که ناکارایی و اهداف شوم‌شان آشکار شده است، به بهانه حقوق و مساوات می‌خواهند به زنان مسلمان آسیب برسانند؛ بلکه در واقع می‌خواهند آن‌ها را از خانه‌های‌شان بیرون کشانده، آبرو و حیثیت شان را از بین برده و مانند زنان غربی مسخ شان کنند. فلهذا، این تنها خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت است که آن‌ها و همه اسیران را آزاد خواهد کرد، سرزمین شان را آزاد و از عزت و آبروی شان حراست خواهد کرد!

بخش زنان دفتر  مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه