جمعه, ۲۳ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۱۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

پیام تسلیت حزب‌التحریر به مناسبت شهادت شهدای زلزله ترکیه و سوریه

﴿الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون (۱۵۶) أولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و أولئک هم المهتدون﴾ [بقره: ۱۵۶-۱۵۷]

ترجمه: کسانی‌که چون مصیبتی به آنان برسد، می‌گویند ما از آن الله هستیم و به سوی او باز می‌گردیم. برایشان درودها و رحمتی از پروردگارشان "باد" و راه‌یافتگان "هم" خود آنان اند.

خطاب به برادران و خواهران دعوت‌گر مان در ترکیه و سوریه و خطاب به حاملین دعوت به صورت عام!

خطاب به اهل صبور و سربلند مان در ترکیه و سوریه و امت اسلامی به صورت عام!

حزب‌التحریر شهادت شهدای زلزله‌ی ترکیه و سوریه را برای همه تسلیت می‌گوید و از بارگاه الله علیّ و عظیم می‌خواهد تا آنان را در درگاه خویش در زمرۀ شهدای آخرت بنویسد؛ چنان‌چه در حدیث متفق علیه‌ به روایت ابوهریره رضی الله عنه گفته شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«الشّهداء خمسة المطعون و المبطون و الغرق و صاحب الهدم و الشهید فی سبیل الله عزّ و جلّ»

ترجمه: پنج کس شهید است؛ کسی که با بیماری طاعون درگذرد، کسی که با درد شکم درگذرد، کسی که غرق شود، کسی که زیر آوار درگذرد و شهید در راه الله عزّ و جلّ.

«صاحب هدم» کسی است که زیر آوار جان می‌دهد.

از الله تبارک و تعالی می‌طلبیم تا به لطف خویش مجروحین را شفای عاجل و کامل دهد!

برای آنانی‌که از این حادثه جان سالم به در برده اند، از بارگاه الله تعالی آرزوی زندگی نیکو را داریم تا باشد به فضل و برکت او تعالی بقیه عمر خویش را در طاعت الله سبحانه و تعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم سپری نمایند!

این مصیبت نشان داد که اسلام هنوز در عمق وجود مسلمانان ریشه دارد؛ چنان‌چه در جریان تلاش برای نجات دادن برادران خویش پیوسته فریاد تکبیر را سر می‎دادند، به ویژه زمانی‌که آن نوزادی را نجات می‌دادند که مادرش در جندیرس، منطقه عفرین، پس از ولادت‌اش زیر آوار جان داد و یا زمانی‌که سعی می‌کردند زنی را که در منطقه غازی عنتاب زیر یک ساختمان ویران شده گیر مانده بود، نجات دهند و او پیش از آن‌که از زیر آوار بیرون‌آید، از نجات دهند‌گانش می‌خواست پارچه‌ای به او بدهند تا سرش را بپوشاند و موی سرش ظاهر نگردد و یا آن‌که در شهر کهرمان زیر آوار گیرمانده‌ای بود و وقتی صدایش کردند تا او را از زیر آوار بیرون آورند، اما او از آنان خواست نخست مقداری آب بفرستند تا وضوء بگیرد و نمازش قضاء نشود! در جریان تمام این صحنه‌ها، فریاد تکبیر هم‌چنان بالا بود... الله اکبر... الله اکبر... الله اکبر!

شکی نیست که انسان مؤمن از سایر مردم متفاوت می‌باشد، زیرا می‌داند که هیچ‌چیزی نمی‌تواند قضای الهی را متوقف کند و قضای الهی همواره حکمتی دارد که خود الله سبحانه وتعالی آن را می‌داند. بناءً مؤمن در برابر مصائب همواره صبر و شکیبایی پیش می‌گیرد و در جستجوی رضایت پروردگار خویش می‌باشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی‌که مسلم از صهیب روایت نموده می‌فرماید:

«عجباً لأمر المؤمن إنّ أمره کلّه خیر و لیس ذاک لأحد إلّا للمؤمن إن أصابته سراء شکر فکان خیراً له و أصابته ضرّاء صبر فکان خیراً له»

ترجمه: واقعیت مؤمن تعجب‌آور است، زیرا سرتاسر خیر است و این به جز مؤمن برای هیچ کس دیگری نیست؛ طوری‌که اگر به او شادمانی برسد، شکر می‌کند و این به خیر او است و اگر به او مصیبتی برسد صبر می‌کند و این نیز به خیر او است.

سرزمین‌های مسلمانان هر ازگاهی دست‌خوش مصیبت‌ها می‌شود، هیچ گوشه‌ای از سرزمین‌هایی مان خالی از مصیبت نیست: زلزله، سیل، خشک‌سالی، جنگ، درگیری‌ها، فقر، گرسنگی وغیره! اگرچه آن‌چه را که حوادث طبیعی می‌نامند، در داریرۀ قضاء است؛ اما اتخاذ تدابیر لازم و رعایت درست امور مسلمانان و کوتاهی نکردن در آن بالای دولتی‌که مسئولیت رعایت امورشان را دارد، واجب می‌باشد. اگر مسلمانان دولت خلافت را می‌داشتند، قطعاً آنان را وحدت می‌بخشید و در هنگام مصیبت‌ها از آنان دلجویی می‌نمود، با رعایت درست امور شان، بارسختی‌ها را از آنان کم می‌نمود، آنان را به جانب خیر سوق می‌داد و به این ترتیب به کمک‌های بیگانه‌گان نیازی نمی‌داشتند.

الله متعال اموات مان را بیامرزد، مجروحین مان را شفا دهد و نجات یافته‌گان این مصیبت را خوداش زیر رعایت خویش بگیرد! آیت کریمه‌ای را که در ابتداء آوردیم، اینک یک‌بار دیگر تکرار می‌نماییم:

﴿الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون(۱۵۶) أولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و أولئک هم المهتدون

ترجمه: کسانی‌که چون مصیبتی به آنان برسد، می‌گویند ما از آن الله هستیم و به سوی او باز می‌گردیم. برایشان درودها و رحمتی از پروردگارشان "باد" و راه‌یافتگان "هم" خود آنان اند.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

امیر حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

موقف مسلمانان در برابر هتک حرمت به مقدسات‌شان چگونه باید باشد؛ سرخوردگی و تسلیم شدن یا درایت و تلاش مجدانه!

خبر:

خبر سوزاندن نسخه‌ای از قرآن در سویدن در روز شنبه 21/1/2023م و متعاقباً دو روز بعد از آن نسخۀ دیگر در شهر لاهه هلند منتشر شد و این‌کار هردو دولت با موافقت خودِ دولت صورت گرفت. واکنش مسلمانان حیرت‌آور بود؛ چنانچه مراجع فتوا و سازمان‌های رسمی اسلامی آن را یک اقدام تحریک‌آمیز و جنایت ناپسند توصیف کردند. مواضع حکام مسلمانان در حد تهدید بوده و اظهار داشتند که سوختاندن قرآن منجر به شعله‌ور شدن احساسات مسلمانان شده و موجب نفرت و درگیری خواهد شد.

تبصره:

این نخستین بار نیست که به مقدسات مسلمانان بی‌حرمتی می‌شود؛ از هتک حرمت به قرآن کریم تا توهین به رسول الله صلی الله علیه وسلم و ویران کردن مساجد. گذشته از این‌که همواره به جان، مال و آبروی مسلمانان دست‌درازی نموده و انواع و اقسام ظلم و بی‌داد را در حق آنان روا می‌دارند. آنچه در واکنش‌های مسلمانان قابل تأمل است، موقف عام مسلمانان است.

موقف حکام مسلمانان ارزش تأمل و درنگ را ندارد؛ زیرا آن‌ها دشمنان امت بوده و با دشمنان موالات و دوستی دارند؛ امت از آنان متنفر بوده و آنان از امت. قرآن و هیچ یک از مقدسات مسلمانان برای‌شان اهمیتی ندارد. از این رو، مواضع آنان، محکومیت تعرض به قرآن نبوده؛ بلکه محکومیت اعمال تحریک‌آمیزی است که مبادا سبب شود امت دست به اقداماتی بزند که خارج از کنترل باشد. این بیانگر آنست که مواضع این حکام دفاع از قرآن نه؛ بلکه حفاظت از حاکمیت و نظام‌های شان می‌باشد.

اما مواضع مراجع فتوا و سازمان‌های اسلامی، تابع نظام‌های حاکم بوده و به فرد ساکتی می‌ماند که شعور نداشته، مسئولیت‌پذیر نمی‌باشد و هم‌چنان یک دسیسه‌ پیش‌پا افتاده بوده که جز نیرنگ و گمراهی چیزی را به بار نمی‌آورد و یا به فرد ساده‌لوحی می‌ماند که فاقد دیدگاه مستقل است. مراجع فتوا فقط به تحریم کالاها می‌توانند فتوا دهند و بس! در میان این نهادها کسی نیست که از حکام بخواهد با این دولت‌ها قطع رابطه کنند یا بیانیه گمراهی، کفر و فسادشان را به جهان صادر کنند و آن‌ها را بسوی اسلام فرا بخوانند. از این رو، این نهادها با پیش‌گویی هشدار نسبت به اسلام‌هراسی و دامن زدن به نفرت بین ادیان برآمده اند.

بنابر این، مواضع حکام مسلمانان و مراجع فتوا و سازمان‌های دینی رسمی چندان جای تأمل را ندارند، به ویژه پس از تکرار مواضع شان و بعد از آن‌که معلوم شد که آنان، تربیه‌شده‌گان و ابزار غرب کافر بوده و وظیفه شان، آماده‌سازی امت برای جهل و کرنش به اربابان شان و هم‌چنان مشغول کردن امت به آرزوهای بی‌ارزش و احمقانه می‌باشد. اما آنچه درخور تأمل و دقت است، موضع‌گیری ضعیف امت است؛ در حالی‌که در گذشته مواضع قوی‌تر و بزرگ‌تری را در برابر اقدامات مشابه اتخاذ می‌کرد. آیا امت به سبب شکست مکرر از نتائج، ناامید شده است؟ آیا احساس شکست می‌کند و یا غرب کافر، مسلمانان را به مشاهده هتک مقدسات شان عادت داده یاهم علت چیز دیگری است؟

این موضوع، جای درک و تأمل را دارد؛ زیرا امت موضع عمل و فعالیت بوده و توانایی‌هایش منابع قویی برای تغییر و تحول می‌باشد. بر اساس رویدادهای تاریخی و اخیر یأس و ناامیدی در امت جای ندارد و اگر به برخی از افراد یا گروه‌های از مسلمانان سرایت کند، به عموم مسلمانان سرایت نخواهد کرد. وسائل ارتباط جمعی -علی‌رغم رسانه‌های نظام‌های حاکم- میزان خشم مسلمانان را که با سرخوردگی و درد آمیخته است، نشان داده و تنها دلیل خشم‌شان را می‌توان، بسته بودن راه‌های واکنش فعال و مؤثر عنوان کرد.

اما تکرار بی‌حرمتی و تجاوز به مقدسات و احکام اسلام، برخی از مسلمانان را به این باور رسانیده که انگار کدام راه صحیحی برای مبارزه و مقابله با آن وجود ندارد. بنابر این، ناامیدانه تسلیم واقعیت شدند که این نیز نادرست است؛ زیرا اسلام یک عقیده زنده و تأثیرگذاردائمی بوده و مسلمان همواره شکست می‌خورند تا دوباره به پا خیزند.

﴿اِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَٰئِفٌ مِّنَ الشَّيْطَٰنِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ[اعراف: 201]

ترجمه: پرهیزگاران هنگامی‌که گرفتار وسوسه‌ای از شیطان می‌شوند، به یاد (عداوت و نیرنگ شیطان و عقاب و ثواب الله سبحانه وتعالی) می‌افتند و (در پرتو یاد الله و به خاطر دشمنی شیطان) بینا می‌گردند (و آگاه می‌شوند که اشتباه کرده اند و از راه حق منحرف شده اند و لذا شتابان به سوی حق بر می‌گردند).

اگر ناامیدی به برخی از مسلمانان و یا به گروهی از آنان سرایت کند، خیلی زود به خود آمده و به واقعیت پی خواهند برد. موضوع ناتوانی عموم مسلمانان، در چگونگی انجام عملی است که تجاوزگران و دولت‌ها را تأدیب کرده و قلوب مسلمانان را شفاء دهد و دلیل آن، واکنش‌های اکثر مسلمانان در اماکن مختلف می‌باشد؛ با آن‌که این واکنش‌های شان عمیق و تأثیرگذار نیست؛ اما نشان‌هایی است مبنی بر این‌که نمی‌توان امت اسلامی را عادت داد تا در برابر بی‌حرمتی به دینش بی‌تفاوت باشد.

در حقیقت این مواضع امت گواه بهره‌مندی آن از تجربیات فراوانی است که در آن به ندای نادرست و گمراه‌کن بسوی آزادی و تغییر پاسخ داده است. بارها میلیون‌ها تن در بسیاری از سرزمین‌ها و در مناسبت‌های مختلفی به پا استاده و قربانی‌ها داده اند. سپس نمایان شد که دوباره تسلیم مزدوران و تجار قضایا و بیانات دروغین شده و به سرعت به سوی پروژه‌های جدیدی بدون تفکر و درک عمیق رفتند و به اقداماتی پرداختند که آن‌ها را ضعیف‌تر و محدودتر نمود. از این رو، آنچه در امت می‌یابیم؛ ناامیدی از داشتن توانایی تغییر، تسلیمی در برابر سلطه کفر، رضایت به حکام مزدور و هم‌زیستی با هتک‌حرمت به مقدسات و احکام اسلام نبوده؛ بلکه مشکل اینجاست که امت قبل از طی نمودن مسیری و پرداختن به کاری تحقیق و بررسی نکرده و سرانجام و عواقب آن اقدامات خود را نمی‌سنجد و این تفکر باید میان احساس  و عمل به میان آید. بنابر این، واکنش‌های کم‌رنگ دلیل بیداری امت است؛ زیرا امت در جستجوی واکنش درست و مناسبی است تا با پرداختن به آن درس لازم را به دشمنان گستاخ خود داده و قلوب مسلمانان را شفا دهد.

بلی، این موضوع دلیل بر بیداری و آگاهی است، نه غیر آن. تحریک امت در هر اقدامی و یا پیمودن مسیری برای تغییر، مستلزم ارائه دید قانع کننده از سطح کلی تفکر در آن است؛ به این دلیلی‌که این عمل و یا این منهج هدف را تحقق بخشیده و تغییر مطلوب را به میان می‌آورد و بر نیروهای دشمنان غلبه کرده و مکربزرگ شان را نابود می‌سازد. موفق بودن طرح و پلان به تنهایی کافی نیست؛ بلکه لازم است که برای امت، قانع کننده نیز باشد تا امت آن را با ارزش و بزرگ دانسته و هزینه آن را بپردازنند.

به هر حال، نمی‌توان امت را به خاطر مواضع آن مقصر دانست؛ زیرا طرح و پلان بدون رهبر به درستی پیش برده نمی‌شود. مسئولیت بر عهده کسی است که در آوردن تغییر و رهبری امت یا سوق دادن آن برای بکارگیری نیروهایش در تحقق هدف مطلوب پیش‌گام شود. امروزه امت با شوق و اشتیاق فراوان منتظر آمدن رهبری است که با خود طرح و پلان بزرگ و قانع کننده به همراه دارد.

نویسنده: محمود عبدالهادی

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

سویدن و دروغ آزادی بیان

خبر:

روزنامۀ القدس العربی روز شنبه گذشته، 28/1/2023م، گزارش داد که زیف نیو کولمان، سفیر رژیم یهود جمعه گذشته در استکهلم، پایتخت سویدن از ممنوعیت سوزاندن تورات با هماهنگی مقامات سویدنی در مقابل ساختمان سفارت تل ابیب خبر داد.

تبصره:

همۀ دنیا شنیدند که چگونه یک افراطی سویدنی به نام راسموس پالودان، روز شنبه برابر با 21/1/2023م، یک نسخه از قرآن شریف را در مقابل سفارت ترکیه در استکهلم، پایتخت سویدن آتش زد و مقامات سویدنی این جنایت را به او اجازه دادند تا آن را انجام دهد و پولیس سویدن از این کار او حمایت کرد. این دولت فاشیست که متنفر از اسلام و مسلمانان است، آتش زدن قرآن کریم را تحت نام آزادی بیان توجیه و ادعا می‌نماید که آزادی بیان در سویدن محدودیتی ندارد.

الله سبحانه وتعالی می‌خواهد این حکومت و سائر دولت‌های غربی را رسوا کند و آزادی بیانی را که به آن فخر می‌کنند، فقط وسیله‌ای برای مبارزه با اسلام و مسلمین قرار داده‌اند؛ پس این حکومت به کسانی‌که می‌خواهند تورات را در استکهلم جلو سفارت یهود آتش بزند، اجازه نمی‌دهد و این اقدام را یهودی‌ستیزانه می‌دانند؛ نه آزادی بیان.

بناءً تاریخ سویدن یک تاریخ سیاه و پر از نفرت علیه مسلمانان است، آن‌ها هرگز وسیله مبارزه با اسلام و انحراف مسلمانان از دین‌شان را ترک نخواهند کرد و برای همه واضح است که کودکان مسلمانان را از خانواده‌های‌شان اختطاف و آن‌ها را نزد بداخلاقان سویدنی قرار می‌دهند و الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن تَرضَی عَنکَ الیَهُودُ وَلَا النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم﴾ [بقره: 120]

ترجمه: هرگز یهود و نصارا از شما راضی نمی‌شوند؛ مگر این‌که از دین و آیین‌شان پیروی کنید.

سویدن تنها کشوری نیست که این روش ضد اسلامی را دنبال می‌کند؛ بلکه سیاست واحد همه کشورهای غرب کافر است و در شرایطی‌که کشورهای غربی بیشترین آسیب‌ها را از لحاظ اقتصادی، سیاسی و انسانی به خاطر جنگ روسیه و اوکراین می‌بینند؛ اما نفرت‌شان نسبت به اسلام و مردم آن هم‌چنان در رأس اولویت‌های آن‌ها بوده و عقیده اسلامی و مقدسات آن، که در معرض توهین این قوم بی‌ادب قرار گرفته، باقی خواهد ماند و تا زمانی‌که مسلمانان در پشت خود خلیفه و سپر، که از عقب آن بجنگند و توسط آن محافظت شوند، نداشته باشند، هرگز برای اسلام و مسلمانان احترامی نخواهد بود؛ مگر در موجودیت دولت خلافت ثانی بر منهج نبوت؛ دولتی‌که در دفاع از قرآن این امت و رسولش با تمام آنچه قدرت دارد، در دفاع از آن کوتاهی نخواهد کرد. پس پروردگارا، ما را مسبب استقرار و إقامه آن بگردان و بدون شک تو بر هر کار قادر و توانا هستی و ما را در این امر یاری فرما!

نویسنده: محمد أبو هشام

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...

قرآن‌سوزی؛ دولت‌ها مقصر اصلی این اهانت‌ها می‌باشند!

  • نشر شده در دنمارک

پس از قرآن‌سوزی‌های اخیر، که ابتدا در تاریخ 21 ژانویه در برابر سفارت ترکیه در استکهلم و سپس در روز جمعه 27 ژانویه در مقابل مسجدی در کپنهاگِن صورت گرفت، سیاست‌مداران به طور ناگهانی تلاش کردند تا خود را هرچه عاجل از این قضیه کنار کشیده و برائت دهند. به محض این‌که سفیر دنمارک در ترکیه  احضار گردید، لارس لوکه راسموسن، وزیر امور خارجه دنمارک به رادیوی دولتی دنمارک گفت که او به شدت از این "اقدام تحریک‌آمیز" فاصله دارد. وی افزود که این کار "بسیار آزاردهنده" بوده و کسی‌که چنین عملی را مرتکب گردیده "به هیچ‌وجه نماینده دنمارک نیست". این لحن ناآشنا و منافقانه طبیعتاً ناشی از تمایل سویدن برای پیوستن به ناتو است که با تأییدی ترکیه امکان آن می‌رود.

هرچند این اعمال نفرت‌آور نیابت از کل شهروندان دنمارکی ندارد؛ ولی با این حال، امری‌ست که توسط دولت دنمارک تسهیل گردید و در بلندترین حد خود، نتیجه دو دهه سیاست‌های اسلام‌ستیزانه‌ی است که در این کشور و سایر کشورهای اروپایی روی دست گرفته می‌شود. از سال 2000 بدین‌سو، آزادی بیان ارجح‌ترین سلاح سیاست‌مداران و رسانه‌های دنمارکی است که جهت ارتکاب خشونت و بدبینی به سوی مسلمانان نشانه گرفته می‌شود. وزیر خارجه شاید تصور می‌کند که گویا مردم فراموش کرده اند که جناب‌شان بخشی از دولتی به حساب می‌آیند که به ایجاد کارتون‌های نفرت‌انگیزی تشویق می‌کرد که مسلمانان را مجبور می‌کرد تا در برابر "تمسخر، توهین و تحقیر"  سر تعظیم فرو برند. همان دولتی‌که دنمارک را وارد جنگ‌های تجاوزگرانه آمریکا علیه سرزمین‌های مسلمانان کرد که در پایگاهِ شکنجه و عذاب _گوانتانامو_ به نسخه‌های قرآن بی‌حرمتی صورت گرفت، در عراق سربازان‌شان به سوی قرآن تیراندازی کردند و در پایگاه بگرامِ افغانستان آن را به آتش کشیدند.

مدت‌هاست که آزادی بیان من‌حیث ابزار قدرت سیاسی قرار گرفته است. هنگامی‌که حرفی از اعمال و مفاهیم اسلامی به میان آید، اجبار و ممنوعیت‌ها در سراسر اروپا اعمال می‌شود که ما آن را به چشم سر خود در ممنوعیت حجاب، ایجاد قوانین خاص برای امامان، جرم‌انگاری ارزش‌های اسلامی برای خانواده‌های مسلمان، تعطیلی مساجد و مدارس مسلمانان... مشاهده می‌کنیم. این در حالی‌ست که در بسیاری موارد دیگر، تمام جامعه (مسلمانان) مجبور می‌شوند روی پوست تخم مرغ راه بروند تا مورد قضاوت یا محکومیت مبنی بر سخنان نفرت‌بار قرار نگیرند؛ تنفر ساخته شده‌ی سیاسی از اسلام، که جناح راست افراطی را بارور نموده و سبب رشد و تقویت آن گردیده است.

بیش از دو دهه تغییر حکومت‌ها در دنمارک، عداوت و دشمنی با مسلمانان و مبارزه با اسلام ــالبته نه از طریق بحث‌ها و استدلال‌های واقعی؛ بلکه از طریق جنگ، اعمال قوانین خاص تبعیض‌آمیز، تحریک و خشونت_ برای مقامات و سیاست‌مداران دنمارکی یک فضیلت مستقل و انضباط سیاسی به حساب آمده است. از این رو، اقدامات نفرت‌انگیزی‌که توسط افراد شقی و ضلیل علیه مسلمانان صورت می‌گیرد، کاملاً نمایندگی از یک دنمارک سیاسی می‌کند.

این امر بزرگ‌ترین ضعف فکری اروپای لیبرال و سکولار را نشان می‌دهد که دنماک مشمول آن است. اسلام و مسلمانان از فرهنگ فوق‌العاده غنی در خصوص بحث و استدلال منتقدانه برخوردار اند و به همین خاطر، ما قطعاً تحت تأثیر اهانت‌های نفرت‌بار قرار نخواهیم گرفت! آن‌ها حتی آن‌قدر بی‌رو و بی‌حیا اند که وقتی مرتکب توهین و تحقیر می‌شوند، از مسلمانان می‌خواهند که آن را نادیده بگیرند. سیاست‌ نظام‌مند ضداسلامی دولت‌های متوالی، از جمله دولت دنمارک را نمی‌توان و نباید با سکوت و خاموشی پاسخ داد.

 ما مسئولیت این نفرت و دشمنی علیه مسلمانان را متعلق به جایی می‌دانیم که از آن‌جا؛ یعنی کریستینزبورگ آغاز و سپس به هر طرف گسترش یافت. در همین حال، ما تأکید می‌داریم که ما مسلمانان در اروپا و هرکجای دیگر تازمانی‌که از داشتن یک دولت مقتدری‌که در واقع بازتاب‌دهندۀ عقاید و خواسته‌های جمعیت ما مسلمانان می‌باشد، محروم باشیم، هم‌چنان زیرپا لِه خواهیم ماند. فلهذا، ما از تک‌تکِ مسلمانان می‌خواهیم که در جهت فعالیت برای تأسیس دوبارۀ خلافت راشده در سرزمین‌های مسلمانان با ما هماهنگ شوند و از هر طریقی‌که ممکن است، چه اقتصادی، دیپلماتیک و یا در صورت نیاز به شکل نظامی پاسدار ارزش‌ها و مقدسات اسلام باشند.

الیاس لمرابط

نمایندۀ مطبوعاتی حزب‌التحریر-دنمارک

مترجم: حذیفه مستمر 

: کمپاین هشتگ‌های زیر را دنبال و همگانی سازید

#Time4Khilafah #EstablishKhilafah
#ReturnTheKhilafah #TurudisheniKhilafah
#KhilafahBringsRealChange #بالخلافة_يحصل_التغيير_الحقيقي
أقيموا_الخلافة# كيف_تقام_الخلافة#

#YenidenHilafet

تغییر_واقعی_باخلافت_بوجود_می‌آید

 #HakikiDeğişimHilafetle

#خلافت_را_اقامه_کنید

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب...

اسعار ما بدون دینار(طلا) و درهم(نقرۀ) اسلام همواره در مقابل دالر سقوط خواهد کرد هژمونی دالر توسط صندوق بین‌المللی پول، "نگهبان نظم مالی بین‌المللی غرب" حفظ می‌شود Featured

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

دولت پاکستان با پذیرفتن شرایط صندوق بین‌المللی پول ارزش روپیه را تا بیست و پنج روپیه که حدود ده فیصد ارزش آن است، به شدت کاهش داد(طوفانی از تورم). افزایش قیمت‌های برق، نفت و گاز به زودی پیش‌بینی می‌شود. خبرهای مبنی بر مصوبه 300 میلیاردی مالیات اضافی نیز به گوش می‌رسد. همۀ این مشکلات کمرشکن مقدمه‌ای برای مأموریت متوقع صندوق بین‌المللی پول برای "بررسی نهم" می‌باشد. این اقدمات سخت پس از آن صورت می‌گیرد که شهباز شریف، نخست وزیر، تسلیمی به تمامی شروط صندوق بین‌المللی پول را اعلام کرد. بنابر این، مشخص شد که در نظم بین‌المللی غرب، پاکستان هرگز نمی‌تواند به پای خود بایستد، حتی اگر هزارها دولت تغییر و تبدیل شود.

نظم کنونی بین‌المللی به نفع غرب جعل شده و این امر به آمریکا و دالرِ آن نسبت به سیستم‌های مالی سایر کشورها برتری ناعادلانه‌ای می‌دهد. آمریکا این بی‌عدالتی را نهادینه کرده و تا زمانی‌که این نظم از بین برده نشود، ما همیشه بردۀ این نظم آمریکایی خواهیم بود. این نظم اقتدار ما را به تدریج از ما سلب نموده و از نگرانی‌های حیاتی ما، که شامل افغانستان، کشمیر و سیاست‌های داخلی می‌شود، قربانی می‌گیرد و حال هم تضعیف نیروهای ارتش پاکستان و محدود ساختن سرمایه‌گذاری هسته‌ای نیز شامل آن می‌گردد.

این خلافت است که با استفاده از دینار(طلا) و درهم (نقره) برای تجارت داخلی و بین‌المللی به انحصار و تک‌قطبی دالر آمریکا پایان خواهد داد. اسعار پایدار اسلام به چنین تورم‌های متمادی پایان داده و ثبات مالی را برقرار خواهد کرد. پس هرکسی‌که با این نظم بین‌المللی در عمل هم‌کاری نموده و یاهم رؤیاهای دروغین موفقیت را تحت این نظم بین‌المللی استعماری دست‌فروشی می‌کند، مستقیم یا غیرمستقیم هم خائن و هم اجیر این نظم بین‌المللی می‌باشد.

این همان نظم بین‌المللی آمریکایی هست که سه رودخانه/دریاچه را از ما گرفت، بنگله دیش را جدا نمود، کشمیر را پس از "سیاچن" تسلیم کرد، به هند اجازه داد تا روی رودخانه/دریاچه‌های ما سد بسازد و جلو ما را از اعدام نمودن "کلبوشان یادف" گرفته و آزادی "آبیناندن وارثمن" را ضمانت نمود. ما را مجبور می‌سازد که سهم شیر از درامد‌های مالیاتی را بابت پرداخت‌های سود (ربا) بپردازیم. این بانک جهانی بود که در دهه 1990پاکستان را مجبور نمود تا سکتور تولید برق را به سکتور خصوصی واگذار نماید. اکنون نه دولت توانایی تولید برق کافی را دارد و نه مردم توان تأمین برق موجود را دارند. واضح است که هیچ سعادتی تحت این نظم بین‌المللی برای پاکستان وجود ندارد.

ای افسران نظامی ارتش پاکستان! چین، روسیه، آلمان، فرانسه و بریتانیا هیچ‌یک از این کشورها این نظم بین‌المللی آمریکایی را از بین نخواهند برد. تمام آن‌ها شرکای آمریکا بوده و از سیستم آن سود می‌برند. نظم کنونی بین‌المللی آخرین نوع نظم غربی است که علیه اسلام و مسلمانان سازمان‌دهی شده است. این نظم تنها به دست سربازان مخلص این دین ریشه‌کن خواهد شد؛ آن‌هم زمانی‌که آن‌ها در سرزمین‌های اسلامی به خصوص پاکستان خلافت را تأسیس نمایند. این خلافت است که بنگله‌دیش، افغانستان، آسیای مرکزی و شرق‌میانه و به همین ترتیب فراتر از آن آفریقا و جنوب شرق آسیا را من‌حیث قدرت‌مندترین دولت جهان وحدت می‌بخشد. این خلافت است که با تبنی دینار(طلا) و درهم(نقره) به تک‌قطبی پولی دالر آمریکایی پایان داده و زمینه را برای رد نمودن آن برای سایر کشورها نیز مهیا می‌سازد. خلافت گاز و تیل را تنها در بدل طلا به فروش می‌رساند. خلافت تمامی قرضه‌ها را به اساس سود(ربا) باطل خواهد کرد. خلافت دولتی است که امنیت غذایی، امنیت انرژی و قوای دفاعیۀ قوی خواهد داشت. خلافت برتری اسلام را ثابت نموده و ظلم نظم بین‌المللی آمریکایی را برای همیش دفن خواهد کرد. پس ای نیروهای مسلح پاکستان! برای چه منتظر هستید؟ برای تأسیس خلافت بر منهج نبوت نصرت دهید!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

ای مجمع فقه اسلامی، طلاق یک حکم شرعی‌ست؛ موضوعی نیست که آن را تحریف کرد!

  • نشر شده در سودان

مجمع فقه اسلامی در خرطوم تصدیق نمود که تلاش دارد در خصوص چگونگی طلاق و پیامدهای آن از روان‌پزشکان و روان‌شناسان کمک بگیرد. این سخنان در یکی از جلسات منشی عمومی/دبیرکل شورا با روان‌شناس مشهور بنام "دکتر انس بن عوف" مورد بحث قرار گرفت. داکتر انس به این باور است؛ کسی‌که زن خود را در حالات رنج، افسردگی و تشویش طلاق می‌دهد، لزوماً دیوانه است. به گفتۀ او در این شرایط و حالات ذکر شده، هیچ نوع طلاق واقع نشده و آن‌ها موا‌ٔخذه نمی‌شوند. داکتر انس بن عوف نیز کتاب خود را در این خصوص به شورای فقه اهدا کرد تا مطابق به آن عمل کنند. (المحور نیوز، 15 ژانویه 2023م)

بخش زنان حزب‌التحریر-ولایه سودان می‌خواهد باتوجه به این امر حقایق آتی را روشن سازد:

اول: طلاق در اسلام بر اساس قرآن، سنت و اجماع امری‌ست شرعی و قانونی؛ چنان‌چه  الله سبحانه‌و‌تعالی در قرآن می‌فرماید:

﴿لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً﴾ [بقره: 236]

ترجمه:  اگر زنان را قبل از آميزش جنسی يا تعيين مهر، به عللی طلاق دهيد، گناهی بر شما نيست.

چنان‌چه این امر به روایت ابن عباس و ابن عمر ثابت گردیده است:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ طَلَّقَ حَفْصَةَ، ثُمَّ رَاجَعَهَا»

ترجمه: رسول الله صلی‌ الله ‌علیه‌ و سلم حفصه را طلاق داد و سپس دوباره به او رجعت کرد.

یکی از اصل‌ها اینست که نکاح یک قرارداد بین زن و شوهر است؛ همانند دیگر قراردادها امکان الغا و فسخ آن وجود دارد که تنها توسط یک شخص عاقل  صورت می‌‌گیرد. پس به کدامین دلیل این داکتر، شخصی را که به عمل طلاق دست می‌زند، دیوانه و مجنون خطاب می‌کند؟! 

ثانیاً: طلاق از خود شرایط دارد. بلی، بلکه اکثر علماء به این امر اتفاق نظر دارند که طلاق حتٰی از یک شخصی‌که شراب نوشیده باشد، نیز صورت بگیرد، برای او حکمی وجود دارد. هم‌چنین، او از اعمال خود حساب خواهد داد و بی‌اطاعتی‌اش -حتٰی در حالت مستی- عذری برای چشم‌پوشی از طلاق پنداشته نمی‌شود؛ چنان‌که برای او این هم عذر پنداشته نمی‌شود که به دلیل زوال عقلش در اثر گناه (نوشیدن خمر) مرتکب اعمالی هم‌چون؛ قتل، دزدی و زنا گردد. فلهذا، هنگامی‌که وی در هم‌چو یک حالت طلاق داد، برای او مجازات در نظر گرفته می‌شود تا از گناه بازداشته شود.

سوم: مجمع شورای فقه اسلامی، که متشکل از گروه از علماء و خبرگان می‌باشد، بدانند که طلاق یک حکم قطعی در اسلام بوده و جایی برای جر و بحث در آن وجود ندارد. فرضیات علمی همه در محدودۀ حدس و گمان بوده و اعتبار و عدم اعتبار آن‌ها زمانی ثابت می‌شود که سازگاری یا عدم سازگاری با واقعیت داشته باشند. لذا، شورا چگونه می‌تواند نظریه‌پردازی در حکم طلاق را بپذیرد که علی‌رغم وقوع آن، به عدم وقوع آن منجر شود؟ در حالی‌که برهم زدن حکم طلاق، امری‌ست که در تناقض به حکم شرعی می‌باشد!

چهارم: برادرانی‌که عضویت در مجلس فقه اسلامی را دارند، آگاه باشند که یک جنگ فکری و تشریعی در حال وقوع است که احکام اسلامی مربوط به نظام اجتماعی را هدف قرار می‌دهد. نظامی اجتماعیِ که در آن رابطه بین زن و مرد به ویژه برای کسانی‌که به وحی پابند می‌باشند، حفظ و مصئون است.

ای مسلمانان! ساینس و علم بر اساس یافته‌ها شکل گرفته و در تمام بخش‌های زنده‌گی مورد استفاده قرار گرفته می‌تواند؛ اما این قابل قبول نیست که از آن به‌عنوان جای‌گزین احکام شرعی استفاده صورت گیرد که ما حکم فقهی طلاق را کنار بگزاریم و ما کتاب‌های شخصی را که طلاق را بر اساس داروهای روان‌شناسی می‌بیند، نه برمبنای احکام اسلام، اتخاذ کنیم. ممکن است حکمت قوانین اسلام به بسیاری از مردم پنهان باشد و شرط برای مؤمن، گوش فرادادن و اطاعت از اوامر الله سبحانه و تعالی است،  نه انسان‌ها، و نباید نظریه‌های مردم و قانون‌گذاری انسان‌ها جای‌گزین احکام اسلامی شود. بناءً از فرامین خالق‌تان پیروی کنید تا رستگار شوید! این انحرافات به دلیل نبود حاکمیت اسلام در امورات مردم در دولت و جامعه و سلطۀ قوانین وضعی بشری است. تنها دولت خلافت راشده بر منهج نبوت، که زنده‌گی را بر اساس بنیاد لا اله الا الله محمد الرسول الله استوار می‌سازد، به این امر پایان خواهد داد.

﴿لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ﴾ [صافات:61]

ترجمه: برای چنین پاداشی باید تلاش‌گران بکوشند.

سخنگوی رسمی بخش زنان حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: ارسلان مبارز

 

ادامه مطلب...

ای مسلمانان! روابط مخفی با کیهان یهود نشان می‌دهد که حکام و سیاست‌مداران سکولار دشمنان مسلمانان و اسلام اند! Featured

رسانه‌ها در بنگله‌دیش به تاریخ 11 ژانویه 2023م، یک گزارشی را منتشر کردند که حکومت بنگله‌دیش به‌طور مخفیانه نرم‌افزارهای جاسوسی و تجهیزات نظارتی پیشرفته را در سال گذشته از یک کمپنی که توسط فرمانده اسبق دستگاه‌ تکنالوژی جاسوسی/واحد فناوری اطلاعات کیهان یهود(اسرایل) مدیریت می‌شد، خریداری کرده است. حکومت منافق حسینه کسانی را به شراکت برگزیده  است که توسط پروردگار جهان‌یان الله سبحانه‌و‌تعالی لعنت شده اند. چه کسی از میان مسلمانان جرئت این را دارد که با دشمنان سرسخت امت اسلامی در امر جاسوسی و شکنجه، آن‌ها را یاری کند؛ مگر کسانی‌که از مسلمانان متنفر باشند؟! الله سبحانه‌ و ‌تعالی می‌فرماید:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا﴾ [مائده: 82]

ترجمه: مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده‏ اند، دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت.

در ژانویه سال گذشته، این خیانت‌کاران نیروهای دریایی ما را به IMX یا تمرینات/رزمایشات بین‌المللی دریایی که اسرایل هم برای بار اول در آن سهم گرفته بود، فرستاده بود. رئیس صلیبی‌ها (آمریکا) این تمرین نظامی را به‌عنوان تحکیم روابط بین سرزمین‌های مسلمانان و کیهان یهود نامشروع به‌راه‌ انداخته بود. هویداست که دولت خائن حسینه می‌خواهد آهسته آهسته روابط خود را با دولت غاصب یهود عادی‌ بسازد تا آمریکا را در امر ژئوپولیتیک یاری نموده و به  بقای تاج و تخت خود بیفزاید. به راستی که حکومت حسینه از جمله حکومت‌های ظالم و مستبدی است که در مخالفت با فرمان الله سبحانه و تعالی و ائتلاف با یهود و نصارا خشم الله را برانگیخته است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ [مائده: 51]

ترجمه: اى كسانى‌كه ايمان آورده‏ ايد، يهود و نصارى را ولی و دوستان خود مگيريد كه بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هركس از شما آن‌ها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود؛ بی‌گمان الله گروه ظالمان را هدایت نمی‌کند.

افزون بر این، نه‌تنها حکام فعلی در چنین خیانت‌ها دست دارند؛ بلکه دیده می‌شود که دیگر رهبران سکولار در احزاب مخالف نیز با رهبران اسرایل اشغال‌گر ارتباط دارند. پیش از این اسلم چاودری دبیر کل/ سرمنشی مشترک حزب ملی بنگله‌دیش و اخیراً معاون اسبق اتحادیه دانشجویان دانشگاه مرکزی داکا و دیدارهای  بحث‌برانگیز نورالحق نور، رهبر حزب سیاسی "گونو اودیکار پریشاد" بنگله‌دیش بامندین صفدی، سیاست‌مدار برجسته کیان نامشروع یهود احساسات مردم را برانگیخت. بنابراین، خائنان، حاکمان سکولار و رهبران احزاب مخالف مسلمانان را با نشان دادن اتحاد دروغین با مسلمانان فلسطین فریب می‌دهند؛ درحالی‌که مخفیانه با یهودی‌های مهاجم مسجد مبارک الاقصی دوست و هم‌پیمان شده‌اند.

ای مسلمانان! اصل سیاست‌های سکولار و نظام حاکم بر محور منفعت و مصلحت استوار می‌باشد. در تحت سیطرۀ سکولار، جایی برای عقاید اساسی اسلام، مانند الولاء و البراء (دوستی و دشمنی برای الله)  وجود ندارد. صداقت به الله سبحانه‌ و تعالی، رسولش صلی ‌الله‌ علیه‌ و سلم و مؤمنان و دوری و نفرت نسبت به کفار جایش را به وفاداری به استعمارگران کافر در این نظم جهانی به رهبری غرب عوض کرده است. سرنوشت حاکمان و سیاست‌مداران سکولار سرزمین‌های ما، که از بطن این نظم جهانی زاده شده اند، چیزی جز حفظ منافع قدرت‌های استعمارگر نیست. سیاست و حکم‌روایی آن‌ها قطعاً مراقبت دل‌سوزانۀ امت و وحدت منابع و قوت آن‌ها نیست تا آن‌ها را از شر استعمارگران رهایی بخشد. از این رو، خیانت، سرکوب و استبداد جوهر اساسی سیاست آن‌ها می‌باشد. فلهذا بر شماست که با این حاکمان سکولار خائن و نظام ستم‌گرشان وارد معرکه شده و آن را شدیداً رد کنید و برای اعادۀ خلافت موعود بر منهج نبوت تلاش نمایید. خلافت قريب‌الوقوعی‌که این حکام مزدور و خائن را پیش از آن که الله قوی و عظیم آن‌ها را در روز رستاخیز مواخذه کند، در این دنیا مورد محاسبه قرار خواهد داد. رسول الله صلی‌ الله ‌علیه ‌‌و سلم در مورد سرنوشت این حاکمان خائن فرموده است:

«لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرْفَعُ لَهُ بِقَدْرِ غَدْرِهِ أَلَا وَلَا غَادِرَ أَعْظَمُ غَدْرًا مِنْ أَمِيرِ عَامَّةٍ» (بخاری و مسلم)

ترجمه: برای هر خائن در روز قیامت پرچمی‌ست که به اندازۀ خیانت‌اش بلند می‌شود، آگاه باشید که خیانت هیچ خائنی بلندتر از خیانت امیر عامه نمی‌باشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه بنگله‌دیش

مترجم: ارسلان مبارز

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

هر ازگاهی میان نیروهای امنیتی افغانستان و پاکستان در دوسوی خط دیورند درگیری‌هایی رخ می‌دهد که در نتیجۀ آن ده‌ها تن زندگی خود را از دست می‌دهند. از زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در نیمۀ ماه آگست 2021م، تنش‌های مرزی افزایش یافته، دلیل آن چیست؟ و این‌که آیا تنش‌های مذکور اسباب داخلی دارد و یا خارجی؟

پاسخ:

برای روشن شدن اسباب این تنش‌ها، موارد زیر را بررسی می‌نماییم:

اول) واقعیت تاریخی و جغرافیایی افغانستان و پاکستان:

1. در سال 1893م سرمورتیمر دیورند، وزیر خارجۀ وقت انگلیس و امیر عبدالرحمن خان پادشاه افغانستان توافق‌نامه‌ای را امضا نمودند که بر اساس آن، مرز موسوم به "خط دیورند" به طول 2640 کیلومتر میان افغانستان و پاکستان، که از شمال شرق تا جنوب غرب افغانستان ادامه دارد، به وجود آمد. این مرز به عنوان مرز رسمی میان پاکستان و افغانستان شناخته شد و قبایل پشتون را به دو بخش در دو سوی مرز تقسیم نمود. جهت معلومات باید گفت که ساکنین مناطق مرزی میان دو طرف را اکثراً پشتون‌ها تشکیل می‌دهند و پشتون‌ها اکثریت نفوس افغانستان را  نیز تشکیل می‌دهند؛ چنان‌چه حدود 40% از اتباع این سرزمین، پشتون‌ها استند و تمام حکام آن در طول دو قرن، پشتون بوده اند. در پاکستان پشتون‌ها پس از پنجابی‌ها‌ بیش‌ترین نفوس را دارند. در هر صورت؛ افغانستان خط مرزی مذکور را به رسمیت نشناخته، مخصوصاً با توجه به این‌که انگلیس در زمان ترسیم خط دیورند در 12 نومبر 1893، ساختار جیوسیاسی، نژادی و قبیلوی منطقه را در نظر نگرفته و ترسیم آن به گونۀ خودخواسته و با درنظرداشت منافع استعمارگرایانۀ انگلیس صورت گرفته است. انگلیس‌ها مانند بسیاری از قدرت‌های پیش از خود تلاش نمودند بالای مناطق مرزی مذکور مسلط شوند؛ مناطقی‌که قبایل سرکش آن بر فراز کوه‌ها رفته و هرگز تسلیم تلاش‌های توسعه‌طلبانۀ فارس و حکام هند نشدند. انگلیس در زمان تجاوز‌ش به افغانستان، شکست نظامی شرم‌آوری را میان سال‌های 1839 تا 1842م در این سرزمین متحمل گردید. سپس در سال 1878م، یک‌بار دیگر به افغانستان تجاوز نمود؛ اما دو سال بعد نیروهایش را از آن‌جا بیرون کشید. لیکن نفوذ انگلیس توسط حکام افغانستان، که در سال 1879م توافق‌نامۀ گندمک را امضا نموده بودند، هم‌چنان در افغانستان باقی ماند و بر اساس توافق‌نامۀ مذکور، افغانستان مناطق وسیعی از خاک خود را به نفع انگلیس‌های استعمارگر، که بر شبه‌جزیرۀ هند اسلامی حکومت می‌نمودند، از دست داد. حکام افغانستان پذیرفتند که انگلیس بالای روابط خارجی سرزمین‌شان اشراف داشته باشد؛ در حدی‌که انگلیس در بدل مقدار کمک نقدی، روابط خارجی افغانستان را با خودش خلاصه نموده بود.

2. در حول و حوش نیمۀ قرن بیستم، انگلیس بالای هردو سرزمین؛ "افغانستان و پاکستان" و سیاست آن‌ها مسلط گردید و این وضعیت تا سقوط نفوذش از طریق انقلاب‌های نظامی در پاکستان، که توسط امریکا طراحی گردیده بود و سقوط نظام پادشاهی در افغانستان و تسلط روس‌ها در زمان اتحاد جماهیر شوروی بر آن و اشغال آن در اواخر سال 1979م، ادامه داشت؛ اما روس‌ها در افغانستان شکست ننگینی خورده و ذلیلانه از آن بیرون رفتند. سپس امریکا شروع به فعالیت نمود تا خودش را در این سرزمین جای‌گزین روس‌ها نموده و نفوذ خود را از طریق پاکستان و عربستان سعودی، که تابع امر آن بودند، در افغانستان بگستراند. سپس حکومت اول طالبان در سال 1996م در افغانستان برپا گردید؛ حکومتی‌که امریکا آن را در سال 2001م سقوط داد و به این ترتیب افغانستان را اشغال نمود. اما همین امریکا پس از بیست‌ سال اشغال این سرزمین و با متحمل شدن شکست نظامی در سال 2021م از افغانستان بیرون رفت و به این ترتیب؛ گروه طالبان از تاریخ 15 آگست 2021م یک‌بار دیگر بر افغانستان حاکم گردید.

دوم) درگیری‌های اخیر میان افغانستان و پاکستان:

1. پس از آن‌که امریکا بر اساس توافق‌نامۀ دوحه در ماه آگست 2021م از افغانستان بیرون رفت و گروه طالبان قدرت را در کابل در دست گرفتند، با صدای‌رسا و به‌گونۀ علنی با اقدامات مرزی پاکستان مخالفت نمودند و به این ترتیب، فعالیت‌های تحریک‌آمیز مرزی میان دو طرف در دو سوی مرز موجود، بالا گرفت. پاکستان هرازگاهی با اعمال فشار بالای مهاجران افغان و خانواده‌های پشتونی‌که قبلاً با سهولت در مرز رفت و آمد داشتند و هیچ‌کسی مانع آنان نمی‌شد، به تنش‌ها دامن می‌زد و این تنش‌ها گاهی با درگیری‌هایی برای باز نمودن مرز و عبور و مرور کالاها و مردم همراه بود که در مواردی منجر به کشته‌ و زخمی شدن شماری نیز می‌گردید. سپس پاکستان فشارهایش را افزایش داده و برای نخستین بار در تاریخ این مرز، داشتن ویزا را برای ورود به پاکستان بالای افغان‌ها الزامی نمود. اقدام پاکستان برای ساخت مانع مرزی به ارتفاع 3متر در حدود صدها کیلومتر و با هزینه ملیون‌ها دالر نیز تنش‌ها را تشدید نمود. مانع مرزی مذکور به بهانۀ کنترول جریان کالاهای صادراتی و وارداتی و عبور و مرور افراد و جلوگیری از ورود "تروریستان" بنا گردید. به این ترتیب، مانع مرزی یاد شده یکی از اسبابی بود که باعث تنش‌ها و درگیری‌ها در منطقۀ مرزی میان این دو سرزمین گردید. سپس حکومت طالبان از ادامۀ نصب مانع مرزی توسط پاکستان در فاصلۀ حدود 2700 کیلومتر ممانعت نمودند و این در حالی است که حدود 90% کار مانع مرزی مذکور تمام شده بود. حکومت اشرف غنی پیش از آن‌که سقوط کند، با نصب این مانع مرزی موافقت نموده بود؛ اما اینک هرگاه نیروهای پاکستانی تلاش نمودند مانع مرزی را نصب نمایند، با ممانعت حکومت طالبان مواجه گردیده اند و این امر منجر به درگیری‌هایی میان نیروهای دوطرف مرز گردیده که در مواردی شماری کشته و زخمی نیز در دو طرف به جا گذاشته است. مینا گل زدران، والی ولایت خوست افغانستان در اظهاراتی در این خصوص گفته: «موقف طالبان در این خصوص هم‌گام با طبیعت قبائل موجود در دو سوی مرز است، نمی‌توان میان فرزندان یک قوم و قبیله، که عرف، دین و جامعۀ واحد دارند، مانع مرزی گذاشت. مردم ساکن در دو سوی مرز روابط خانوادگی دارند و قبایل به همین دلیل از همان ابتدا با ساخت این مانع مخالف بودند؛ اما کاری از دست شان بر نمی‌آمد. حکومت اشرف غنی در خصوص ساخت این مانع مرزی موافقت نموده بود؛ اما طالبان اهمیت قبایل را در قبال خود درک می‌کند و تمام توان خویش را از همین قبایل گرفته است.» (منبع: العربی الجدید 19 اپریل 2022م)

2. به این ترتیب بود که اوضاع میان این دو سرزمین بحرانی شد؛ به ویژه زمانی‌که پاکستان، گروه حاکم طالبان را متهم نمود که مانع حملۀ گروه طالبان پاکستان به اردوی پاکستان نمی‌شود؛ سپس پاکستان اقدام به پرتاب موشک به مناطقی در داخل افغانستان نمود و ادعا نمود که گروه طالبان پاکستان را هدف قرار داده است. خصومت‌ها میان دو طرف شدت گرفت؛ سپس گروه طالبان پاکستان، حکومت پاکستان را متهم نمود که پاکستان هنوز گذرگاه هواپیماها/جنگنده‌های امریکا برای هدف قرار دادن افغانستان است؛ مانند حمله‌ای که منجر به درگذشت ایمن الظواهری، رهبر القاعده در کابل گردید. «ملا محمد یعقوب سرپرست وزارت دفاع حکومت طالبان در اظهاراتی گفت: پاکستان نباید اجازه دهد، هواپیماهای بدون‌سرنشین امریکا برای ورود به آسمان افغانستان از فضای پاکستان استفاده نمایند. ماه گذشته موشکی‌که یک هواپیمای بدون‌سرنشین امریکایی پرتاب نمود، ایمن الظواهری، رهبر القاعده را در کابل کشت. ملا یعقوب در خصوص آن گفت که چنین هواپیماها از پاکستان وارد افغانستان می‌شود.» (منبع: بی بی سی 28 آگست 2022م)

3. گروه طالبان پاکستان منافع پاکستان را چه در داخل پاکستان و چه در افغانستان هدف قرار دادند. اردوی پاکستان در واکنش به مواضع این گروه در داخل افغانستان حمله نمود و با حملات هوایی در ماه مارچ 2022م، مناطقی را در ولایت‌های خوست و کنر در شرق افغانستان هدف قرار داد که منجر به کشته شدن 47تن گردید. این حملات هوایی پاکستان در پاسخ به حملاتی بود که از مناطق مرزی افغانستان، مناطقی را در داخل خاک پاکستان هدف قرار داده بود و 7 تن از سربازان پاکستانی را در منطقه وزیرستان به قتل رسانیده بود. کسانی‌که این حمله را انجام داده بودند، افراد مسلحی بودند که با سهولتِ تمام و بدونِ هیچ‌گونه مانعی در داخل خاک افغانستان گشت و گذار دارند. حکومت طالبان، حکومت پاکستان را هشدار داد که ساکت نخواهد نشست و در صورتی‌که چنین حملاتی تکرار شود، با قوت تمام پاسخ خواهد داد. هرچند با وساطتِ حکومت افغانستان به تاریخ 2 جون 2022م میان گروه طالبان پاکستان و حکومت پاکستان توافق آتش‌بس صورت گرفت؛ اما زمانی‌که پاکستان یکی از رهبران طالبان پاکستان را با سه تن از همراهانش در ماه آگست 2022م به قتل رساند و ادعا نمود که این رهبر مسئول کشتار محصلین نظامی بوده که در سال 2014م رخ داد و منجر به کشته شدن 126 محصل نظامی گردید، توافق مذکور نقض گردید و در پی آن بود که درگیری‌های اخیر به تاریخ 15 دسمبر 2022م رخ داد و 16 غیر نظامی پاکستانی در اثر آن مجروح گردیدند؛ درگیری‌که در کمتر از یک هفته دو بار میان نیروهای مرزی پاکستان و افغانستان اتفاق افتاد. سپس گذرگاه مرزی چمن برای یک هفته مسدود گردید؛ گذرگاهی‌که یکی از شلوغ‌ترین گذرگاه‌ها و راه‌های تجارتی اصلی به شمار می‌رود. بعد از آن به تاریخ 20 دسمبر 2022م مسئولین بلندرتبه نظامی و غیرنظامی دو طرف در دروازۀ دوستی پاکستان – افغانستان با یکدیگر دیدار نمودند تا چگونگی تلاش‌های صلح و آرامش در مرز دو طرف را به بررسی گیرند؛ آرامشی‌که در پی تنش‌های موجود در مناطق مرزی با درگیری‌ها و حملات متقابل متعدد میان نیروهای دو طرف مختل گردیده و پاکستان در پی آن مرزهای خود را در جریان آن به گونۀ موقت مسدود نمود؛ اما این دیدار و گفتگوها ناکام ماند و هیچ‌گونه نتیجۀ مؤثری در پی نداشت.

سوم) انگیزه این درگیری‌ها و دلیل تنش‌های داغ میان دو طرف:

پاسخ به این پرسش می‌طلبد تا به دو مسئلۀ مهم دقت صورت گیرد: فشارها و اقدامات تحریک‌آمیز از جانب پاکستان و امریکا، که جزئیات آن قرار ذیل است:

الف) فشارها و اقدامات تحریک‌آمیز نظام حاکم در پاکستان:

1. اقدامات تحریک‌آمیزی‌که پاکستان در مرزهایش در برابر افغان‌ها انجام می‌دهد، مانند اعمال فشار و ممانعت از عبور و مرورشان، پرتاب موشک به داخل خاک افغانستان و نیز برپا نمودن مانع مرزی و اعمال آن به عنوان یک کار انجام شده و استحکام شدید مرزها. این اقدامات تحریک‌آمیز پاکستان، گروه طالبان حاکم در افغانستان را وادار به واکنش می‌نماید؛ طوری‌که در واکنش به پرتاب موشک، آنان نیز به جانب پاکستان موشک پرتاب می‌نمایند و بخش‌های از مانع مرزی را که اردوی پاکستان گذاشته در هم می‌شکنند و این واکنش‌ها منجر به برخورد داغ و افزایش تنش‌ها گردیده و هردو طرف را در حالت آماده‌باش قرار می‌دهد.

2. هم‌چنین، جنگ اردوی پاکستان برعلیه پشتون‌ها در پاکستان و موارد دیگری از این قبیل، مانند انتقال خط مرزی به داخل افغانستان. و نیز اعمال فشار بالای مهاجرین افغان و خانواده‌های پشتونی که به آسانی در دو سوی مرز رفت و آمد می‌کردند بدون این که کسی مانع آنان شود، تمام این موارد، اوضاع را چنان حساس نمود که منجر به درگیری‌های خونین برای گشودن مرز و اجازه یافتن مردم برای رفت و آمد و انتقال کالا گردید، سپس پاکستان فشارهایش را تشدید نمود و برای نخستین‌بار در طول تاریخ، افغان‌ها را وادار نمود تا برای تردد باید ویزا داشته باشند.

3. مسئلۀ دیگری که تنش‌ها را تشدید بخشید این بود که نظام حاکم در پاکستان زمینۀ عبور هواپیماهای امریکایی به داخل افغانستان را آسان نمود تا به اهدافی در داخل افغانستان حمله نمایند، مانند حمله‌ای که منجر به درگذشت ایمن الظواهری رهبر گروه القاعده در کابل گردید، چنان‌چه قبلاً در اظهارات ملا محمد یعقوب به آن اشاره شد.

ب) فشارهای امریکا بالای حکومت طالبان:

1. به رسمیت شناخته نشدن حاکمیت طالبان در افغانستان در سطح جهانی و این‌که آن را عمل انجام شده می‌خواند و هم‌چنین شرط‌های فراوانی را که برای به رسمیت‌شناخته شدن گذاشته است؛ در حقیقت مسئلۀ به رسمیت شناخته شدن توسط جهان تبدیل به سلاحی شده که بالای حکومت طالبان نصب کرده اند و این حکومت را با استفاده از آن، وادار می‌نمایند به شرط‌های جهانی تن دهد؛ شرط‌های مثل سهم‌دادن شماری از سکولر‌های افغانستان و مزدوران سابق امریکا در حکومت و حقوق زن و درخواست‌های ساخته‌گی و انتقاد از گروه طالبان در ارتباط به آن.

2. مسدود نمودن دارایی‌های افغانستان در خارج و منع حکومت جدید از استفادۀ آن؛ حتی از مصرف بخشی از آن در موارد غیرحکومتی، یعنی برای تضعیف حاکمیت گروه طالبان و نیز اعمال فشار برای ایجاد سازمان‌های جامعۀ مدنی در داخل افغانستان که با غرب در ارتباط باشد.

3. ایالات متحده می‌خواهد مرزهای هند با پاکستان آرام باشد تا هند بتواند بالای چین تمرکز کند. برای این‌کار لازم است پاکستان درگیر حوادث مرزی‌اش با افغانستان باشد. پس نمی‌گذارد درگیری‌ها میان پاکستان و افغانستان آرام شود و به این ترتیب، جبهۀ جنگ میان پاکستان و هند آرام می‌ماند و در نتیجه هند فرصت می‌داشته باشد بالای چین تمرکز نماید.

ج) وقتی فشارهای وارده بالای طالبان توسط امریکا و پاکستان را بررسی نماییم، به خصوص با توجه به این‌که پاکستان در حال حاضر زیر حاکمیت نظامی به سر می‌برد که به شدت وابسته به امریکا می‌باشد؛ نظامی‌که پس از به قدرت رسیدن شهبازشریف به تاریخ 11 اپریل 2022م بر سر کار آمد و در نتیجه حکومت موجود پاکستان هیچ‌گونه روابط بین‌المللی و سیاست خارجی را به پیش نمی‌برد؛ مگر در چهارچوب خواسته‌های امریکا. اگر تمام این موارد را کنار هم قرار دهیم، نتایج زیر به دست خواهد آمد:

1. علی رغم آن‌که امریکا توافق‌نامۀ صلح با گروه طالبان را در سال 2020م در دوحه، پایتخت قطر امضا نمود و گروه طالبان به نام امارت اسلامی افغانستان متعهد شد که "هرگز اجازه نخواهد داد از خاک افغانستان تهدیدی متوجه امنیت امریکا و هم‌پیمانان آن شود و این‌که از گروه‌ها و افرادی در افغانستان، که تهدیدی برای امنیت امریکا و هم‌پیمانان آن باشند، جلوگیری خواهد نمود و هم‌چنین اجازه نخواهد داد چنین گروه‌ها و افرادی در افغانستان سربازگیری نموده، تمرینات نظامی انجام دهند و یا تمویل شوند و هرگز از آنان استقبال نخواهد نمود" و این‌که "امریکا و امارت اسلامی سعی خواهند نمود با یکدیگر روابط مثبت داشته باشند." علی‌رغم تمام این توافقات صورت گرفته در دوحه، بازهم خاک افغانستان هنوز در معرض حملات امریکا قرار دارد؛ چنان‌چه جوزف بایدن، رئیس‌جمهور امریکا به تاریخ 1 آگست 2022م در صفحۀ رسمی ادارۀ حکومت امریکا اعلام نمود که: «امریکا در یک حملۀ هوایی به کابل، پایتخت افغانستان، ایمن الظواهری، رهبر القاعده را به قتل رسانیده است.» و نیز چنان‌چه در اظهارات فوقِ ملامحمد یعقوب نیز به آن اشاره شد. تمام این واقعیت‌ها بیان‌گر آنست که امریکا هنوز با استفاده از دستگاه استخباراتی، جاسوسان و مزدورانش در افغانستان فعال می‌باشد و این‌که پاکستان هنوز زیر نفوذ امریکا قرار دارد؛ چنان‌چه امریکا از خاک آن حرکت نموده و فعالیت‌هایش را در افغانستان در هماهنگی با آن به پیش می‌برد.

2. هم‌چنین درگیری‌های مرزی میان افغانستان و پاکستان بیان‌گر اینست که با تشویق و انگیزه‌دهی امریکا صورت می‌گیرد و هدف از آن، مشغول نگهداشتن پاکستان به درگیری‌های مرزی است تا هند بتواند بالای چین تمرکز کند. هدف دیگر اینست که طالبان، به خصوص شبکۀ حقانی را وادار نماید برخی از توافقات یا افکار بین‌المللی را بپذیرد و تسلیم امریکا شود. لازم به ذکر است که شبکه حقانی بخشی از گروه طالبان می‌باشد و حملات زیادی‌که در افغانستان علیه نیروهای امریکایی و نیروهای ناتو صورت گرفته، به این شبکه نسبت داده می‌شود.

چهارم: در اخیر باید گفت که امریکا و طرف‌هایی‌که به صفت مزدوران و پیروان آن عمل می‌نمایند، اصل و اساس فساد در سرزمین‌های مسلمانان به شمار می‌روند؛ زیرا امریکا و پیروان آن هیچ‌گونه اهمیتی برای هیچ مؤمنی قایل نیستند.

﴿ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ [منافقون: 4]

ترجمه: آنان دشمن اند، پس از آنان برحذر باش!

بنابر این، جای تعجب است که مسئولین حکومت طالبان، با وجود تمام موارد فوق‌الذکر، با مسئولین امریکایی در قطر دیدار نمایند؛ امریکایی‌که پیوسته در کمین افغانستان و تمام مسلمانان نشسته و هیچ‌گونه احترامی به پیمان‌های خود قائل نیست؛ چنان‌چه برخلاف توافق دوحه، دارایی‌های افغانستان را مسدود نمود و حریم زمینی و هوایی آن را نقض کرد! بلی، دولت‌های استعمارگر کافر چنین اند؛ زیرا کفر ملت واحد است و به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند.

شکی نیست که واقعیت مسلمانان امروز بهبود نخواهد یافت؛ مگر با همان‌چیزی‌که اول آن بهبود یافته است که همانا حکم بما أنزل الله در چهارچوب خلافت بر منهج نبوت می‌باشد؛ خلافتی‌که کفار را فراری خواهد داد.

﴿فإمّا تثقفنّهم فی الحرب فشرّد بهم من خلفهم لعلّهم یذّکّرون﴾ [انفال: 57]

ترجمه: اگر آن‌ها را در(میدان) جنگ بیابى، آن‌چنان به آن‌ها حمله کن که جمعیّت‌هایى‌که پشت سر آن‌ها هستند، پراکنده شوند؛ شاید متذکّر گردند(و عبرت گیرند).

خلافتی‌که قانون اساسی آن را اسلام به شمول کتاب الله جل جلاله و سنت رسولش صلی الله علیه وسلم و منابع دیگری تشکیل می‌دهد که قرآن و سنت به آن رهنمود کرده است؛ به شمول اجماع اصحاب و قیاس شرعی؛ نه قانون وضعی؛ چه این قانون، قانون سال 1964م زمانِ محمد ظاهرشاه افغانستان باشد که اعتبار آن در سال 1973م پایان یافت؛ اما طالبان به تاریخ 28 سپتمبر 2021م توسط وزیر عدلیه‌‌اش اعلام نمود که آن قانون اساسی را اعتبار می‌دهد. (منبع: الجزیره و اناضول 28 سپتمبر 2021م) و یا سایر قوانین اساسی وضعی باشد که در سایر سرزمین‌های مسلمانان تطبیق می‌گردد. تمام این قوانین برخلاف دساتیر الله سبحانه و تعالی است.

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ﴾ [ماءده: 49]

ترجمه: و (تو ای پیامبر) به آنچه الله فرستاده میان آنان حکم کن و پیرو خواهش‌های ایشان مباش، و بیندیش که مبادا تو را فریب دهند و در بعض احکامی‌که الله به تو فرستاده تقاضای تغییر کنند؛ پس اگر از حکم الله روی گردانیدند(باک مدار) بدان که الله می‌خواهد آن‌ها را به عقوبت بعض گناهان‌شان گرفتار سازد و همانا بسیاری از مردم فاسق و بدکارند.

دلیل تمام این مصیبت‌ها، فتنه‌ها و آزمندی‌های کفار استعمارگر در سرزمین‌‌های مسلمانان اینست که این امت از حاکمیت قوانین الهی در چهارچوب دولت خلافت راشده بر منهج نبوت فاصله گرفته اند. این واقعیتی است که بر کسی پوشیده نبوده و برای هرکسی‌که درک داشته و بصارت و بصیرتی داشته باشد، معلوم و آشکار است.

افغانستان و پاکستان را امریکا با یک‌دیگر درگیر نموده و دو طرف نمی‌دانند که گناه درگیری میان مسلمانان بسی سنگین است و نمی‌دانند که در اصل هردو باهم باید به سراغ دشمنان واقعی خود که همانا امریکا و هند باشد بروند؛ امریکا و هندی‌که آتش این درگیری‌ها را بر افروخته و از آن برای تحقق اهداف خبیثانۀ خود استفاده می‌نمایند. برای افغانستان و پاکستان زیبنده و لازم اینست که روابط برادرانۀ اسلامی را در میان خود استحکام بخشیده و هرگونه ارتباط خویش را با امریکا، که رهبر کفار است و با سایر دولت‌های کفری استعمارگر و طماع قطع نمایند و این‌که فراخوان نصرت کسانی را که برای برپائی خلافت کار و پیکار دارند، بپذیرند تا باشد که اسلام و مسلمانان یک‌بار دیگر عزت خویش را به دست آورند و کفر و کفار خوار و ذلیل گردند!

﴿وَيَومَئِذٖ يَفرَحُ ٱلمُؤمِنُونَ (4) بِنَصرِ ٱللَّهِۚيَنصُرُ مَن يَشَآءُۖوَهُوَ ٱلعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ [روم: 4-5]

ترجمه: و آن روز  مؤمنان شاد می‌شوند، به یاری الله؛ الله هر که را بخواهد نصرت و پیروزی می‌بخشد و اوست که مقتدر و مهربان است.

مترجم: عبدالله دانشجو

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

به جواب ابوبنان

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

آیا خالکوبی برای مرد حلال است و یا حرام؟ زیرا الله سبحانه و تعالی (واشمه و مستوشمة) را که به صیغۀ مونث ذکر شده، لعنت کرده است. تقاضای جواب مفصل را دارم! سلام‌هایم خدمت شما.

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

1- نسبت به خالکوبی باید بگویم که خالکوبی حرام است. بخاری از ابوهریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«لَعَنَ اللَّهُ الوَاصِلَةَ وَالمُسْتَوْصِلَةَ، وَالوَاشِمَةَ وَالمُسْتَوْشِمَةَ»

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) زنان پیوندزننده و زنان قبول کنندۀ پیوند و زنان خالکوب کننده و زنان قبول کنندۀ خالکوبی را لعنت کرده است.

"وشم" حرام آن است که شخص جلد را به وسیلۀ سوزنی سوراخ می‌کند؛ سپس آن را توسط سرمه و یا رنگی پر می‌کند و جای آن یا آبی و یا سبز می‌شود. هم‌چنان در "الموسوعة الطبية الفقهية" باب جلد وشم تعریف شده که «وشم جلد نوعی از زینت است که با سوراخ کردن جلد توسط سوزن انجام می‌شود تا خون از آن بیرون شده سپس سرمه و یا رنگی و یا سائر رنگ‌های مخصوصی برآن ریخته می‌شود تا سبز و یا آبی شود.» پس خالکوبی یک عادت قدیمی است که شکل پیشرفته‌تری به او داده شده و بر این پدیده لفظ اجنبی "تاتو tattoo" نیز استفاده می‌شود.

2- احادیثی‌که بر تحریم خالکوبی صراحت دارد، به صیغۀ تأنیث آمده نه صیغۀ تذکیر؛ به گونۀ مثال:

ا- بخاری در صحیح خود از ابوهریره رضی الله روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«لَعَنَ اللَّهُ الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ وَالْوَاشِمَةَ وَالْمُسْتَوْشِمَةَ»

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) زنان پیوند زننده و زنان قبول کنندۀ پیوند و زنان خالکوب کننده و زنان قبول کنندۀ خالکوبی را لعنت کرده است.

ب- هم‌چنان بخاری در صحیح خود از عبدالله روایت نموده که او گفته است: الله سبحانه و تعالی واشمات(زنان خالکوب کننده)، موتشمات(زنانی‌که خالکوبی را قبول می‌کنند)، متنمصات(زنانی‌که ابروهای شان را می‌تراشند) و متفلجات(زنانی‌که بین دندان‌های شان را باز می‌کنند) و تغییر دهنده خلق الله هستند، لعنت کند. این خبر برای زن از بنی اسد رسید که به او ام یعقوب گفته می‌شد، سپس او زن آمد و گفت: این خبر برایم رسیده که تو چنین و چنان لعنت کردی؛ سپس عبدالله گفت چی مشکل برایم دارد کسانی‌ را که رسول الله صلی الله علیه و سلم لعنت کرده و در کتاب الله سبحانه و تعالی آمده لعنت کنم؟ سپس او زن گفت: من بین دو لوح را خواندم، ولی چیزی را که تو می‌گوئی، نیافتم! عبدالله در جواب گفت اگر تو می‌خواندی، حتماً آن را می‌یافتی. آیا نخواندی؟

﴿وَمَا آتَاكُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾

ترجمه: هرچه فرستادۀ الله (سبحانه و تعالی) بر شما داد بگیرید و از آنچه نهی کرده خودداری نمائید!

او زن در جواب گفت: چرا خواندم، عبدالله گفت: پس رسول الله صلی الله علیه وسلم این عمل را نهی کرده است؛ سپس زن گفت: من اهل ترا دیدم که این عمل را انجام می‌دهند! عبدالله گفت؛ پس برو و نگاه کن و او زن رفت و نگاه کرد؛ ولی کدام چیزی نیافت. عبدالله گفت؛ اگر چنین می‌بود، دیگر با او جماع نمی‌کردم.

ج- در روایتی دیگری از بخاری از ابن مسعود رضی الله عنه آمده که گفته است:

«لَعَنَ اللَّهُ الْوَاشِمَاتِ وَالْمُسْتَوْشِمَاتِ وَالْمُتَنَمِّصَاتِ وَالْمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ الْمُغَيِّرَاتِ خَلْقَ اللَّهِ، مَا لِي لَا أَلْعَنُ مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ وَهُوَ فِي كِتَابِ اللَّهِ»

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) زنانی را که دیگران را خالکوبی می‌کنند و یا خودشان را خالکوبی می‌کنند، زنانی را که موی و ابرو را می‌تراشند و زنانی‌که بین دندان‌های شان را به خاطر زیبای باز می‌کنند و به خلقت الله (سبحانه و تعالی) تغییر می‌آورند، لعنت کرده است؛ چرا من کسی را که رسول الله صلی الله علیه و سلم لعنت کرده و در کتاب الله سبحانه و تعالی لعنت شده لعنت نکنم؟

د- در حدیث ابوهریره "وَالوَاشِمَةَ وَالمُسْتَوْشِمَةَ" به صیغۀ مونث ذکر شده و در حدیث عبدالله بن مسعود "الْوَاشِمَاتِ وَالْمُوتَشِمَاتِ" ذکر شده و در روایت دیگری "الْوَاشِمَاتِ وَالْمُسْتَوْشِمَاتِ" ذکر شده. از همه این روایت واضح می‌شود که صیغۀ مستعمله در احادیث شریفۀ نبوی صیغۀ تأنیث می‌باشد.

3- در زبان عربی در این خصوص اسلوب بنام اسلوب (تغلیب) و جود دارد که این اسلوب در اصول فقه مشهور بوده و معنی این اسلوب این است:

ا- وقتی خطاب به صیغه مذکر و یا به صیغۀ رجل باشد، در این صورت هم‌چنان بر صیغۀ مونث از باب "تغلیب" مصداق پیدا می‌کند و بدون این‌که نص دیگری ذکر نشود، زنان از این خطاب مستثنی نمی‌شوند؛ مثلاً این قول الله سبحانه وتعالی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ پس در این آیۀ مبارکه زنان مؤمنه نیز داخل می‌شود؛ هرچند که آیۀ مبارکه به صیغۀ مذکر ذکر شده؛ زیرا کدام نص دیگری وارد نشده که زنان را از این حکم خارج بسازد. هم‌چنان مثل روایتی‌که بخاری از ابوهریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت نموده است:

«أَيُّمَا رَجُلٍ أَعْتَقَ امْرَأً مُسْلِماً، اسْتَنْقَذَ اللَّهُ بِكُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْواً مِنْهُ مِنَ النَّارِ»

ترجمه: هر مردی‌که شخص مسلمان را آزاد بسازد، الله (سبحانه و تعالی) در برابر هر عضو آن شخص یک عضو آن شخص آزاد کننده را از آتش جهنم نجات می‌دهد.

ب- اما وقتی این اسلوب "تغلیب" توسط نص دیگری تعطیل شود؛ یعنی توسط نص دیگری خاص گردد، زن از عمومیت آن خارج می‌شود؛ مثلاً این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ﴾ [بقره: 216]

ترجمه: بر شما قتال فرض شده؛ در حالی‌که آن برای شما نا خوشایند است.

پس مخاطب در اینجا صیغۀ مذکر ذکر شده و فرضیت جهاد را افاده می‌کند؛ ولی تغلیب در اینجا استعمال نمی‌شود. پس گفته نشود که زنان به اسلوب تغلیب به لفظ "كتب عليكن القتال" شامل جهاد می‌شود؛ زیرا این تغلیب به وسیلۀ نصوص دیگر معطل شده که جهاد را بر مردان فرض گردانیده است. ابن ماجه از حبیب ابن ابوعمرة از عائشه بنت طلحة از ام المومنین عائشه رضی الله عنها روایت نموده که گفته است: گفتم: یا رسوالله، بر زنان جهاد است؟ فرمود:

«نَعَمْ، عَلَيْهِنَّ جِهَادٌ، لَا قِتَالَ فِيهِ: الْحَجُّ وَالْعُمْرَةُ»

ترجمه: بلی، بر آن‌ها جهادی است که در آن قتال نمی‌باشد؛ حج و عمره است.

یعنی جهاد به معنی قتال بر زنان فرض نیست، و مثل این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ [جمعه: 9]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، هرگاه به نماز جمعه ندا داده شود؛ پس به سوی یاد الله (سبحانه و تعالی) بشتابید و دادوستد را رها سازید؛ این به سود شما است اگر می‌دانیستید.

این نص فرضیت نماز جمعه وسعی برای نماز جمعه را در وقت نداء آن افاده می‌کند و در اینجا اسلوب تغلیب عمل نمی‌شود؛ یعنی فرضیت جمعه بر زنان تطبیق نمی‌گردد؛ زیرا نص وارد شده که فرضیت جمعه را بر مردان اختصاص داده و زنان را از این فرضیت خارج ساخته است، به دلیل این قول او صلی الله علیه و سلم که حاکم در مستدرک بر صحیحین از ابو موسی از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت نموده که گفته است:

«الْجُمُعَةُ حَقٌّ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فِي جَمَاعَةٍ إِلَّا أَرْبَعَةٌ: عَبْدٌ مَمْلُوكٌ، أَوِ امْرَأَةٌ، أَوْ صَبِيٌّ، أَوْ مَرِيضٌ»

ترجمه: جمعه بر هر مسلمان در جماعت واجب است، مگر بر چهار نفر بردۀ مملوک، زن، کودک و مریض.

حاکم گفته است که این حدیث بر شرط شیخین صحیح بوده و ذهبی آن را نیز موافقت کرده است.

ج- ولی این نص به صیغۀ تأنیث به خاطر بیان حکمی است که مردان در آن داخل نمی‌شود؛ مگر به نص جدیدی‌که به اساس آن نص جدید داخل شود؛ مثلاً ابن حبان در صحیح خود از ابن مسعود تخریج نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است: «الْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ» (زن عورت است) سپس روی و کف‌های دست استثنا شده، چنانچه در تفسیر این قول سبحانه و تعالی وارد شده است:

﴿وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ [نور: 31]

ترجمه: و زینت خویش را آشکار نسازند، مگر آنچه به صورت طبیعی آشکار است.

چنانچه بیهقی از ابن عباس روایت نموده که منظور از "ماظهر" روی و کف‌های دست است، و این حدیث را اسماعیل قاضی از ابن عباس مرفوعاً در سند جدیدی تخریج نموده؛ چنانچه در عون المعبود جلد 9 صحفه 138 آمده است: این دو نص به صیغه تأنیث آمده، پس تمام بدن زن عورت است، غیر از روی و کف‌های دست. پس عورت مرد مثل عورت زن نیست؛ بلکه از ناف تا به زانو است که این به اساس نصوص دیگری ثابت شده  است. دارقطعی در سنن خود در جلد 2 صفحه 482 از عطاء ابن یسار از ابوایوب روایت نموده که شنیدم رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌گفتند:

«مَا فَوْقَ الرُّكْبَتَيْنِ مِنَ الْعَوْرَةِ وَمَا أَسْفَلَ مِنَ السُّرَّةِ مِنَ الْعَوْرَةِ»

ترجمه: بالاتر از زانو و پاین‌تر از ناف عورت است.

و به گونۀ مثال احمد در مسند خود از عبدالله بن سوید انصاری روایت نموده که ام حمید، عمه‌اش در نزد رسول الله صلی الله علیه  و سلم آمده و گفته است: یا رسول الله، من نماز را همرای شما دوست دارم، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«قَدْ عَلِمْتُ أَنَّكِ تُحِبِّينَ الصَّلَاةَ مَعِي... وَصَلَاتُكِ فِي دَارِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ، وَصَلَاتُكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي مَسْجِدِي»

ترجمه: من دانستم که تو نماز را با من دوست داری... و نماز تو در خانۀ تو بهتر از نمازت در مسجد قوم تو است و نمازت در مسجد قوم‌ات بهتر از نمازی است که در مسجد من اداء کنی.

پس این حدیث با این صیغۀ تأنیث که ذکر شده مردان در آن داخل نمی‌شود؛ پس نماز مرد در خانه‌اش بهتر از نمازش در مسجد نمی‌باشد. یعنی نص به صیغۀ تأنیث منحصر به زن باقی مانده و مرد در آن داخل نمی‌شود؛ مگر توسط نص دیگری.

4- با دقت به نصوص وارده در خصوص خالکوبی در می‌یابیم که همۀ این نصوص به صیغۀ تأنیث وارد شده؛ پس این نصوص مردان را شامل نمی‌شود... و این‌که ابن مسعود راوی این حدیث نیز چنین برداشت و فهم کرده، دلالت بر این موضوع دارد. هم‌چنان زنی‌که از قبیلۀ بنی اسد بنام ام یعقوب از این حدیث چنین فهم کرده بود، بر این معنی دلالت دارد؛ چنانچه در حدیث مذکور بخاری آمده است:

«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَعَنَ اللَّهُ الْوَاشِمَاتِ وَالْمُوتَشِمَاتِ وَالْمُتَنَمِّصَاتِ وَالْمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ الْمُغَيِّرَاتِ خَلْقَ اللَّهِ، فَبَلَغَ ذَلِكَ امْرَأَةً مِنْ بَنِي أَسَدٍ يُقَالُ لَهَا أُمُّ يَعْقُوبَ فَجَاءَتْ فَقَالَتْ: إِنَّهُ بَلَغَنِي عَنْكَ أَنَّكَ لَعَنْتَ كَيْتَ وَكَيْتَ، فَقَالَ: وَمَا لِي أَلْعَنُ مَنْ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ وَمَنْ هُوَ فِي كِتَابِ اللَّهِ؟ فَقَالَتْ: لَقَدْ قَرَأْتُ مَا بَيْنَ اللَّوْحَيْنِ فَمَا وَجَدْتُ فِيهِ مَا تَقُولُ! قَالَ: لَئِنْ كُنْتِ قَرَأْتِيهِ لَقَدْ وَجَدْتِيهِ أَمَا قَرَأْتِ ﴿وَمَا آتَاكُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾؟ قَالَتْ: بَلَى. قَالَ: فَإِنَّهُ قَدْ نَهَى عَنْهُ. قَالَتْ: فَإِنِّي أَرَى أَهْلَكَ يَفْعَلُونَهُ! قَالَ: فَاذْهَبِي فَانْظُرِي، فَذَهَبَتْ فَنَظَرَتْ فَلَمْ تَرَ مِنْ حَاجَتِهَا شَيْئاً. فَقَالَ: لَوْ كَانَتْ كَذَلِكَ مَا جَامَعْتُهَا»

ترجمه: از عبدالله روایت است که گفته الله (سبحانه و تعالی) زنان پیوند زننده و تقاضا کنندۀ پیوند، زنان تراشندۀ ابرو و زنانی‌که دندان‌های شان را به خاطری تغییر خلق الله باز می‌کنند، لعنت کرده است. این خبر به زنی از بنی اسد رسید که به آن ام یعقوب گفته می‌شد؛ پس او زن آمد و گفت: بر من خبر رسیده که تو چنین و چنان لعنت کردی، پس گفت: چی شده مرا تا کسی را ‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم لعنت کرده و در کتاب الله لعنت شده لعنت نکنم؟ او زن گفت؛ من بین دو لوح را  خواندم؛ ولی آنچه تو می‌گوئی نیافتم! او گفت اگر می‌خواندی حتماً آن را می‌یافتی. گفت آیا این آیه مبارکه را نخواندی؟ (و آنچه رسول برای شما آورده بگیرید و از آنچه شما را نهی کرده خود را باز دارید) او زن گفت: چرا! این آیه را خواندم. او گفت: بدون شک که از این مسئله نیز نهی شده است. او زن گفت من خانوادۀ تو را دیدم که چنین می‌کنند! او گفت: برو و نگاه کن، پس او زن رفت؛ ولی ندیده که خانوادۀ آن چنین عملی را انجام داده باشد. سپس او گفت: اگر چنین کاری انجام می‌داد، با او جماع نمی‌کردم.

پس او زن که از قبیلۀ بنی اسد بود و به او ام یعقوب گفته می‌شد، از این حدیث طوری فهمید که لعنت در حق زنان است و برای ابن مسعود گفت: «من می‌بینم که خانواده‌ات نیز چنین می‌کند؛ پس ابن مسعود به او زن جواب داد و گفت برو و نگاه کن! او زن رفت و نگاه کرد و کدام چیزی نیافت. ابن مسعود گفت؛ اگر چنین می‌بود، دیگر با او جماع نمی‌کردم.»

از این حدیث واضح دانسته می‌شود که این دو نفر طوری فهم کرده بودند که این حدیث در حق زنان وارد شده است. و حدیث "خالکوبی" به صیغۀ تأنیث وارد شده؛ پس این حدیث شامل مردان نبوده؛ مگر این‌که به نص دیگری وارد شده باشد؛ نه به احادیث ذکر شدۀ خالکوبی.

5- اما در این خصوص مسئله دیگری هم هست که به (خالکوبی) تعلق می‌گیرد و او این است که خالکوبی به دلیل حبس کردن خون در نقطۀ خالکوبی نجس است. در کتاب "الموسوعة الفقهية الكويتية" آمده است: «فقهاء بر این اتفاق کردند که خالکوبی نجس است، زیرا خون در مکان خالکوبی جمع شده، به دلیل رنگی‌که بر آن پاشیده» و دور ساختن این نجاست در بدن به آسانی مقدور نیست و ایجاد این نجاست در بدن به اختیار شخص بالغ و عاقل عمل غیر جائز است؛ زیرا به این نجاست مشکلات تعلق می‌گیرد که پاکی آن را سخت می‌سازد... و به دلیل این‌که در این عمل به هدف خالکوبی انتفاع به نجاست(خون) است و انتفاع به نجاست حرام بوده، مگر در دوای حرام نه؛ بلکه مکروه است و انتفاع به خالکوبی و جمع کردن خون به هدف خالکوبی به هدف تداوی نبوده؛ اگر به هدف تداوی می‌بود، مکروه بود؛ نه حرام؛ ولی این به هدف دیگری است. به همین دلیل خالکوبی حرام است؛ زیرا خالکوبی انتفاع به نجس و به هدف غیر دوائی است که این مسئله شامل مرد و زن می‌شود و این مسأله در عام نصوص وارد شده که از جمله دلائل وارده بر تحریم انتفاع به نجاست قرار ذیل است:

- بخاری از جابر ابن عبدالله رضی الله عنهما روایت نموده که از رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌شنید که در روز فتح مکه می‌فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ حَرَّمَ بَيْعَ الْخَمْرِ وَالْمَيْتَةِ وَالْخِنْزِيرِ وَالْأَصْنَامِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَيْتَ شُحُومَ الْمَيْتَةِ فَإِنَّهَا يُطْلَى بِهَا السُّفُنُ وَيُدْهَنُ بِهَا الْجُلُودُ وَيَسْتَصْبِحُ بِهَا النَّاسُ فَقَالَ لَا هُوَ حَرَامٌ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ ذَلِكَ قَاتَلَ اللَّهُ الْيَهُودَ إِنَّ اللَّهَ لَمَّا حَرَّمَ شُحُومَهَا جَمَلُوهُ ثُمَّ بَاعُوهُ فَأَكَلُوا ثَمَنَهُ»

ترجمه: واقعاً که الله (سبحانه و تعالی) و رسولش خرید و فروش شراب، خود مرده، خوک و بت‌ها را حرام کرده است. گفته شد یا رسول الله، در خصوص روغن خودمرده چی‌ ‌می‌گوئید؛ زیرا توسط این روغن کشتی‌ها مزین می‌شود و پوست‌ها چرب می‌شود و مردم در روشنی از این روغن استفاده می‌کنند؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند؛ نخیر این روغن نیز حرام است. سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم گفتند؛ الله (سبحانه و تعالی) یهود را نابود کند، وقتی الله (سبحانه و تعالی) روغن خودمرده را حرام کرده بود، آن را تغییر دادند و بعداً آن را به فروش رساندند و پول آن را خوردند.

- پوست خود مرده استثنا شده؛ چنانچه از ابوداود از ابن عباس روایت شده که مسدد و وهب از میمونه روایت نموده که گفته است؛ برای مولای ما از صدقات هدیه داده شد و این گوسفند مرد رسول الله صلی الله علیه و سلم از کنار آن گذشت و گفت:

«أَلَا دَبَغْتُمْ إِهَابَهَا وَاسْتَنْفَعْتُمْ بِهِ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهَا مَيْتَةٌ قَالَ إِنَّمَا حُرِّمَ أَكْلُهَا»

ترجمه: چرا آن را رنگ آمیزی نکردید تا از آن استفاده کنید، گفتند؛ یا رسول الله این خود مرده است که خوردن آن حرام است.

هم‌چنان تداوی از حرمت مستثنی شده است؛ پس تداوی به حرام، حرام نیست. مسلم از انس تخریج نموده:

«رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ أَوْ رُخِّصَ لِلزُّبَيْرِ بْنِ الْعَوَّامِ وَعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ فِي لُبْسِ الْحَرِيرِ لِحِكَّةٍ كَانَتْ بِهِمَا»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم برای زبیر ابن عوام و عبدالرحمن بن عوف پوشیدن لباس ابریشم را به خاطری مریضی خارش بدن شان اجازه داد.

- پوشیدن ابریشم برای مردان حرام؛ ولی در تداوی جائز است. هم‌چنان حدیث نسائی و ابوداود، ترمذی‌ که لفظ آن از نسائی است، گفته است؛ عبدالرحمن بن طرفه از جده‌اش عرفجه بن اسعد حدیث گفته است که بینی‌اش در روز کلاب در جاهلیت مجروح شده بود؛ پس از ورق بینی‌اش را ساخت و منتن شد؛ «فَأَمَرَهُ النَّبِيُّ ﷺ أَنْ يَتَّخِذَ أَنْفاً مِنْ ذَهَبٍ؛ پس رسول الله صلی الله علیه و سلم آن را دستور داد که بینی‌اش را از طلا بسازد» در حالی‌که طلا برای مردان حرام است؛ ولی در تداوی جائز شمرده شده است.

- تداوی به شیء نجس حرام نیست؛ به دلیل حدیثی‌که بخاری از انس رضی الله عنه روایت نموده:

«أَنَّ نَاساً اجْتَوَوْا فِي الْمَدِينَةِ فَأَمَرَهُمْ النَّبِيُّ أَنْ يَلْحَقُوا بِرَاعِيهِ يَعْنِي الْإِبِلَ فَيَشْرَبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا فَلَحِقُوا بِرَاعِيهِ فَشَرِبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا...»

ترجمه: مردمی زنده‌گی را در شهر مدینه به دلیل مریضی ناپسند دانستند، سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم آن‌ها را دستور داد که در نزد چوپان شتران صدقه رفته و از شیر و ادرار آن شتران بخورند و آن‌ها در نزد چوپان آن شتران رفته و از شیر و ادرار آن شتران خوردند.

و معنی "اجتوو" یعنی که غذای آن منطقه با آن‌ها سازگار نشد، مریض شدند، زنده‌گی را در آن شهر ناپسند دانستند و رسول الله صلی الله علیه و سلم به هدف تداوی برای شان اجازه داد تا از بول استفاده کنند؛ در حالی‌که بول نجس است. بخاری از ابوهریره روایت کرده که او گفته است:

«قام أعرابي فبال في المسجد، فتناوله الناس، فقال لهم النبي صلى الله عليه وآله وسلم: دعوه وهَريقوا على بوله سَجْلاً من ماء - أو ذَنُوباً من ماء - فإنما بُعثتم مُيسِّرين ولم تُبعثوا مُعسِّرين»

ترجمه: اعرابی در مسجد ادرار کرد، مردم شروع به حرف زدن کردند؛ رسول الله صلی الله علیه و سلم برای شان گفت؛ آن را بگذارید و بر ادرار آن دلوی از آب بریزید! شما آسان‌گیر فرستاده شدید، نه سخت گیر!

منظور از "سجلا و ذنوبا" دلو پر است.

چنانچه در فوق گفتیم که انتفاع به نجس حرام است، به همین دلیل، من ترجیح می‌دهم که خالکوبی نیز از باب انتفاع به حرام بوده و در حق مردان حرام است؛ اگرچه احادیث وارده در خصوص حرمت خالکوبی شامل خالکوبی نمی‌شود؛ بلکه به دلیل حرمت انتفاع از نجس است... این چیزی است که در خصوص خالکوبی آن را حرام می‌دانم و این هم از همین باب حرام است.

6- فقهاء در خصوص ازالۀ خالکوبی اختلاف کردند؛ چون خالکوبی نجس است... از جملۀ این نظریات به قرار ذیل است:

- در موسوعة الفقهی159/43 آمده است: «و شافعی گفته است: ازالۀ خالکوبی واجب است؛ مگر این‌که احتمال ضرری باشد که تیمم را مباح گرداند. اگر به وسیلۀ بر طرف کردن خالکوبی احتمال ضرر بود که تیمم را مباح می‌گردانید، در این صورت ازالۀ خالکوبی واجب نبوده و بعد از توبه بر آن شخص گناهی نیست. این در صورتی است که شخص به رضایت خودش و بعد از بلوغش خالکوبی را انجام داده باشد، در غیر آن ازالۀ خالکوبی به صورت مطلق بر آن واجب نیست و نماز و امامت آن صحیح است.»

-  در کتاب " مغني المحتاج إلى معرفة معاني ألفاظ المنهاج" تألیف شمس الدین محمد احمد الخطیب الشربینی الشافعی" متوفی 977هـ آمده است: باب شرط‌های نماز و موانع آن: 406/1: فروعاتی است: «خالکوبی، عبارت از سوراخ کردن پوست توسط سوزن می باشد، به اندازه‌ای که خون از آن جاری شود؛ سپس بر آن رنگی پاشیده می‌شود تا به سبب خون سوراخ کردن سوزن حاصل می‌شود و رنگ آن آبی و یا سبز می‌شود و این حرام است... پس ازالۀ این خون واجب بوده؛ مگر این‌که ضرر وارد شود که تیمم را مباح گرداند. اگر احتمال چنین ضرر بود، ازاله آن واجب نبوده و بعد از توبه بر آن گناهی نیست و این در صورتی است که این عمل را به رضایت خودش انجام داده باشد؛ چنانچه زرکشی گفته است: یعنی بعد از بلوغ خود این کار را انجام دهد و اگر چنین نباشد، ازالۀ آن بر آن لازم نیست؛ چنانچه ماوردی این مسئله را تصریح نموده و گفته است نماز و امامت آن صحیح است...»

- نظریات دیگری نیز در این خصوص وجود دارد.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاینی بین‌المللیِ را تحت عنوان "تغییر واقعی تنها از طریق دعوت به‌سوی خلافت ممکن است" راه‌اندازی می‌کند Featured

امروزه جهان دور و نزدیک بر فراز هرج و مرج و تاریکی قرار دارد. رنج و نکبت بشر روز به روز در حال فزونی‌ست، به این دلیل که ملت‌ها از بحرانی به بحرانی فرو می‌روند. تنگ‌دستی، بی‌ثباتی اقتصادی، گرسنگی، نسل‌کشی‌ها، اشغال‌گری‌های وحشیانه، خودکامگی‌ها، جنگ‌های بی‌مورد، ازهم‌پاشیدگی خانواده‌ها، روش‌های زندگی ویران‌گر، همه‌گیری جنایات، خشونت علیه زنان، بحران‌های صحی، آموزشی و سایر چالش‌های فلج کننده در تحت حاکمیت دست‌ساخته بشر و رهبری نابکاری‌که در خصوص چگونگی رسیدگی مؤثر به امور مردم و رفع نیازهای‌شان عاجز مانده اند، سرزمین‌های کل دنیا را به کام خود فرو برده است. این در حالی‌ست که سیاست‌ها، قوانین و اقدامات‌شان به رنج مردم بیشتر می‌افزاید.

سرزمین‌های اسلامی و بقیه سرزمین‌های جهان، دیگر مجبور نیستند در هم‌چو یک وضعیت ظاهراً پایان ناپذیر در پرتگاه تاریکی، ویرانی، بدبختی و بحران قرار داشته باشند! مع هذا، تغییر واقعی با ایجاد چند تغییر در نظام نابکار حاکم یا تغییر جزئی تدریجی، که در میان اقیانوسی از مشکلات تنها قطره‌ای ز آن را کاهش می‌دهد، یا ارائه راه‌حل‌های مؤقتی و یاهم از سرگیری نظام‌های سکولار دموکراتیک شکست‌خورده با چهره‌های جدید در رأس آن -که بارها و بارها ثابت ساخته اند که قادر به حل مشکلات بشریت، حمایت از مظلومان یا تأمین عدالت نیستند و با وعده‌های دروغین شان به درد و رنج امت اسلامی و بشریت می‌افزایند- رونما نخواهد شد.

تغییر واقعی لازمۀ آن است که ما من‌حیث مسلمانان دیدگاه فراتر از وضعیت موجود فعلی، نظم جهانی کپیتالیستی کنونی و نظام‌های دست‌ساخته بشری حاکم داشته باشیم. این برای ما لازم می‌نماید که بینش خود را نسبت به روش‌های ویران‌گر و فاجعه‌بار حکومت‌داری و تنظیم امور تغییر دهیم! ین امر مستلزم تولد یک نظام بدیلی‌ست که راه‌حل‌های واقعی برای مشکلات بشریت را در خود دارد. برای ما مسلمانان لازمی‌ست که به آن‌چه الله سبحانه و تعالی بدان فراخوانده باز گردیم -که عبارت از قوانین الله سبحانه و تعالی و نظام او می‌باشد- و این‌که پیام اسلام را با دل و جان بپذیریم و رهبری واقعی را برای بشریت تأسیس کنیم که همانا خلافت بر منهج نبوت است! ین یگانه نظامِ مورد تأیید الله سبحانه و تعالی است که سعادت و رستگاری را برای امت اسلامی و بقیه بشریت به ارمغان می‌آورد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾ [طه: 124-123]

ترجمه: پس اگر از جانب من برای شما هدایت و راهنمایی بیاید، آن هنگام هر که از راه من پیروی کند، نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد، وهر کس از یاد من اعراض کند، همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامت نابینا محشورش بداریم!

رجب امسال، ماهی‌‌که مصادف با یکصدودومین سال‌گرد سقوط خلافت است، بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاین بین‌المللیِ را تحت عنوان " تغییر واقعی تنها از طریق دعوت به خلافت به‌وجود می‌آید" راه‌اندازی می‌کند. در این کمپاین موضوعاتی از جمله: بررسی دیدگاه‌های موجود در مورد دست‌یابی به آینده درخشان سرزمین‌های اسلامی، خلافت چگونه مشکلات و هرج‌ومرج‌ها را به فرصت‌ها تبدیل نموده و برای مشکلات بشر چه راه‌حل‌های واقعی دارد، این‌که مسلمانان چه نقشی در ایجاد تغییر واقعی در جهان اسلام و جهان دارند و این‌که آیا تغییر رادیکال و اقامۀ خلافت بر منهج نبوت خیال است یا امری‌ست واقع‌شدنی، مورد بحث قرار می‌گیرد:

این کمپاین را می‌توانید از طریق آدرس‌های زیر دنبال کنید:

آدرس سایت حزب: www.hizb-ut-tahrir.info

صفحه فیسبوک/رخنامه: https://www.facebook.com/womenscmoht.

آدرس معرفی کمپاین: : https://youtu.be/zRk5dx2t1ew

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر  مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حذیفه مستمر

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه