سه شنبه, ۰۸ ذیقعده ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۵/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ترسیم دوبارۀ خاورمیانۀ جدید

(ترجمه)

خبر:

ترامپ اعلام کرد که اگر اردن و مصر طرح او برای توسعه غزه را نپذیرند، ممکن است کمک‌های مالی به این دو کشور را متوقف کند. (ای‌بی‌سی نیوز، ۱۱ فوریه ۲۰۲۵) 

تبصره:

راه‌حل ارائه شده از سوی ترامپ که کاملاً غیر عملی و غیر قابل اجرا است، بلافاصله با مخالفت طبیعی و گسترده‌ای عرب‌ها و رهبران جهان روبرو شد. 

در واکنش به این مسئله و هم‌زمان با سفر ملک عبدالله پادشاه اردن در روز دوشنبه ۱۱ فوریه ۲۰۲۵، گفته می‌شود که یک پیشنهاد جایگزین به رهبری عرب‌ها در حال شکل‌گیری است.  پس‌ازآن سیسی رئیس‌جمهور مصر اعلام کرد که سفرش به کاخ سفید را به تعویق انداخته است. 

به احتمال زیاد، طرح جدید شامل اعزام یک نیروی بین‌المللی عربی متشکل از مصر، ترکیه، عربستان و اردن به فلسطین خواهد بود، با این ادعا که هدف آن تضمین ثبات و امنیت پایدار در منطقه است.  این طرح به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که فلسطینیان بتوانند بر سر آن مذاکره کنند و در نهایت آن را بپذیرند. 

اما در پس پرده، طرح مذکور در واقع به گسترش مرزهای رژیم یهود و تضمین امنیت و ثبات آن منجر خواهد شد. نکتۀ جالب ماجرا این است که این طرح با حمایت و تأیید حکام مسلمان در حال اجرا است. چنانچه یکی از عناصر کلیدی این طرح عادی‌سازی کامل و بدون قیدوشرط با رژیم اشغالگر یهود است. 

در همین هنگام، ایران به‌عنوان تهدیدی که در کمین است (احمق و ولگرد) معرفی می‌شود، تهدیدی که رژیم یهود و دولت‌های عربی را در برابر یک دشمن مشترک متحد می‌کند. از سوی دیگر ترکیه به‌عنوان ضامن و میانجی پا به میدان می‌گذارد و وظیفه‌اش این است که  سوریه را کنترل کند و درعین‌حال نفوذ ایران در لبنان را محدود نماید.

اما نکتۀ مهم‌تر چیزی است که پنهان مانده:

﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾ [انفال: 30]

ترجمه: و (به خاطر بیاور) زمانی که کافران درباره‌ی تو نیرنگ زدند تا تو را زندانی کنند، یا به قتل برسانند، یا (از مکه) خارج سازند. آن‌ها مکر می‌ورزند و الله (در برابرشان) مکر می‌کند؛ و الله بهترین تدبیرکنندگان است.

نویسنده: ابو عمر سامر دهشی

مترجم: طه خالدی

18 شعبان 1446ه.ق.

17 فوریۀ 2025م.

ادامه مطلب...

رد طرح ترامپ، اما درهای باز برای تجاوز صهیونیست‌ها به غزه

(ترجمه)

خبر:

طارق البنا، رئیس اتحادیه عربی در کنفرانس خبری که در تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۲۵ در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک برگزار شد، اعلام کرد: «باید به طور قاطعانه طرح مهاجرت اجباری فلسطينيان در غزه رد شود. اتحادیه‌ای عربی به شدت این طرح را که نقض آشکار ماده ۴۹ کنوانسیون ژنو چهارم سال ۱۹۴۹ است، رد می‌کند.»

تبصره:

برخی افراد پیشنهاد اخیر اتحادیۀ عربی، برای بازسازی غزه بدون اخراج مردم آن را به عنوان پاسخی به طرح ترامپ ستایش کرده‌اند که این امر در تضاد آشکار با تسلیم تحقیرآمیز ملک عبدالله حاکم اردن به نظر می‌رسد. اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم این اقدام نوعی پنهان‌کاری استراتژیک است. در ظاهر به نظر می‌رسد که این پیشنهاد برای مقابله با طرح ترامپ برای اخراج مردم غزه و انتقال آن‌ها به مصر و اردن است، طرحی که به‌طور گسترده به عنوان «پاکسازی قومی» متهم شده است. اما با توجه به حمایت آمریکا از اسرائیل و حمایت غالب سیاستمداران یهودی، پیشنهاد گروه عربی در واقع به عنوان یک پوشش عمل می‌کند و حقیقتی را مخفی می‌سازد که حکام عرب در واقع به‌طور ضمنی از تخریب غزه حمایت کرده‌اند تا مردم آن را به شیوۀ مستقیم مانند تهدید ترامپ، یا به‌طور غیرمستقیم پس از بیانیه اتحادیۀ عربی که از انتقال دائم مردم غزه جلوگیری کرد، اما هیچ اقدامی برای متوقف کردن تخریب آن انجام ندادند.

مقامات رژیم صهیونیستی به طور فزاینده‌ای بر روی جابجایی مردم غزه به مناطق دیگر تمرکز کرده‌اند. بتسلئیل سموتریچ وزیر اقتصاد رژیم پست یهود به طور آشکارا پیشنهاد کرده که اسرائیل غزه را اشغال کند و نیمی از جمعیت آن، یعنی حدود ۲.۲ میلیون نفر را تشویق به مهاجرت کند. همچنین ایتمار بن‌غفیر، وزیر امنیت ملی کیان یهود، خواستار تسهیل «مهاجرت داوطلبانه» فلسطینی‌ها از غزه شده است که هدف آن تخلیه غزه از ساکنانش است. روز بعد، سموتریچ گفت که روند مهاجرت از غزه در هفته‌های آینده آغاز می‌شود و مردم غزه در ده تا پانزده سال آینده دیگر دلیلی برای زندگی در غزه نخواهند داشت. او اشاره کرد که پس از بازگشت به جنگ و تخریب بیشتر غزه، هیچ چیزی برای مردم آنجا باقی نخواهد ماند.

در حالی که حکام پست و فرومایۀ عرب مشغول صحبت درباره بازسازی غزه هستند و برخی از آن‌ها به طور شجاعانه ادعا می‌کنند که طرح ترامپ را رد کرده‌اند، در حقیقت آن‌ها از رژیم صهیونیستی کاملاً حمایت می‌کنند. با این‌که آن‌ها می‌دانند که دولت آمریکا به کیان يهود اجازه داده تا حملات خود را پس از پایان آتش‌بس فعلی ادامه دهد و رژیم صهیونیستی در حال تأمین بمب‌های بزرگ برای ارتش خود است تا این حملات را انجام دهد. حکام عرب همچنان به این توافق کردند که آینده غزه باید بدون حماس باشد. آن‌ها در این زمینه کاملاً با اسرائیل هم‌نظر هستند. وقتی به این موضوع مستنیر فکر می‌کنیم، می‌بینیم که تنها تفاوت بین طرح بد ترامپ که قصد دارد «ریویرا را در غزه» بسازد بدون مردم آن با طرح اتحادیۀ عربی این است که ترامپ هیچ راه‌حل عملی برای خارج کردن مردم غزه ارائه نمی‌دهد، در حالی که این اتحادیه‌ هیچ اقدامی نمی‌کند و فقط نظاره‌گر حملات جدید کیان يهود است که آنقدر ویرانگر خواهد بود که پاکسازی قومی به عنوان راه‌حل نهایی به نظر می‌رسد.

اتحادیۀ عربی بدون توجه به واقعیت‌های سیاسی و نظامی فقط بر بازسازی غزه تمرکز کرده‌اند، اما این کار هیچ کمکی به مردم غزه نمی‌کند. در واقع آن‌ها را در وضعیتی قرار می‌دهد که فقط منتظر بمانند تا رژیم صهیونیستی دوباره حمله و تخریب کند. وقتی امت اسلامی این خیانت و فریبکاری صدساله‌ای حاکمان مزدور و دست‌نشانده را بفهمد، دوران آن‌ها به پایان می‌رسد و تاریخ اسلام مسیر جدیدی را آغاز خواهد کرد.

نویسنده: عبد الله روبین

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحرير

مترجم: حسن سلحشور

20 شعبان 1446ه.ق.

19 فبروری 2025م.

ادامه مطلب...

غرور و تکبر ترامپ

(ترجمه)

خبر:

اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ...

تبصره:

سخنان ترامپ بیانگر مفکوره‌ای است که مردم‌ را فقط اعداد و ارقام می‌بیند؛ اعدادی که او باید آن‌ها را در برنامه‌هایش بگنجاند. از همین رو ترامپ با رنج و مصیبت مردم‌ ستم‌دیده مانند یک مسئله‌ی تجاری برخورد می‌کند. هنگامی که از کوچاندن مردم غزه، خرید و فروش آن و تقسیم زمین و ساکنان آن سخن می‌گوید، گویی این سرزمین از املاک پدرانش است! این طرز تفکر سطحی، میزان ناآگاهی او را از مسئله‌ی فلسطین آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که او هیچ درکی از ارزش دینی و تاریخی این سرزمین در نزد مسلمانان ندارد.

ترامپ، که از دوره‌ی اول ریاست‌جمهوری‌اش با اهانت و تحقیر با حاکمان عرب سخن می‌گفت، در دور دوم خود حتی کمتر از قبل می‌تواند بر زبان و سخنانش کنترل داشته باشد. او اکنون بدون هیچ ملاحظه‌ای خیالات استعماری خود را آشکار می‌کند؛ سیاستی که نه دوست می‌شناسد و نه دشمن. تا جایی که گستاخی را به حدی رسانده که سخن از تصرف غزه، این سرزمین خراجی مسلمانان به میان آورده است؛ سرزمینی که اجداد بزرگ ما آن را فتح و آزاد کردند.

اما شرم‌آورتر از گستاخی ترامپ رفتار حکام مسلمان است که برای جلب رضایت این دیوانه با شتاب به کاخ سفید می‌روند. تأسف‌آورتر این‌که در این میان نخستین فردی که به خاک افتاد، پادشاه اردن بود؛ کسی که میراث‌دار خیانت، خواری و ننگ است!

مایه‌ی شرمساری است که در صفحات درخشان تاریخ خود بنگریم و ببینیم که زمانی مسلمانان دولتی داشتند که از آن‌ها حمایت می‌کرد و در رأس آن حاکمی چون هارون‌الرشید بود که با عزت و سربلندی، خطاب به پادشاه روم می‌گفت: «از هارون، خلیفه‌ی مسلمانان، به نیکفور، سگ روم؛ پاسخ را در عمل خواهی دید، نه در کلمات!»

این همان نوع خطابی است که باید در برابر این یورش وحشیانه علیه سرزمین‌های مسلمانان به کار برد. اما حاکمان ذلت‌پذیر و ننگ‌آور، لباس خیانت را بر تن کرده‌اند. ترامپ نیز با وقاحتی بی‌حد، پس از همه‌ی جنایاتی که دست‌پرورده‌اش، رژیم یهود مرتکب شده است -از کشتار، سوزاندن و آواره‌کردن برادران مسلمان‌مان- امروز پا را فراتر گذاشته و درخواست‌های خود را در سایه‌ی سکوت و تسلیم این حاکمان افزایش داده است. او بدون خجالت از این حکام، به صراحت درباره‌ی تأمین مالی جنایاتش از سوی دولت‌های خلیج سخن می‌گوید؛ کشورهایی که او آن‌ها را «گاوهای شیرده» می‌خواند و آنان را به رسواکننده‌ترین خیانت در تاریخ معاصر می‌کشاند.

موقف ما نسبت به برادرانمان در غزه، همان عاملی است که این جنایتکار را به گستاخی و جرأت در بیان این اظهارات استعماری آشکار واداشته است. بی‌توجهی روزافزون مسلمانان به فلسطینیان و رها کردن آن‌ها در برابر سرنوشت نامعلوم‌شان، از جمله عواملی است که این تحقیر و تکبر را رقم زده است؛ تکبری که این گستاخ را به طمع انداخته تا بر سرزمین اجداد بزرگوار ما دست‌درازی کند.

ما به‌خاطر همین حکام خائن، جامه‌ی خواری را بر تن کرده‌ایم. از زمانی که دولت، عزت و کرامت‌مان را از دست دادیم، همچون گوسفندان پراکنده شده‌ایم! این واقعیت تلخ امروز ماست. در حالی که از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، غزه‌ی زخم‌خورده، رنجی عظیم را تحمل می‌کند و ما تنها نظاره‌گر مردم بی‌پناهی هستیم که چیزی جز ایمان، عقیده، و عدالت آرمانشان برای دفاع از خود ندارند.

اما نهایتِ سرافکندگی ما اینست که کارمان به جایی رسیده که به سازمان‌های مجرم بین‌المللی التماس می‌کنیم تا معابر را برای ارسال کمک‌های بشردوستانه به برادران‌مان در غزه باز کنند؛ برادرانی که آنان را در این مصیبت تنها گذاشته‌ایم!

ترامپ امروز چنین جنایت بزرگی را بدون هیچ مانعی در برابر خود می‌بیند، زیرا او واکنش مردم‌های عرب و عجم اسلامی را تنها در اعتراضاتی بی‌ثمر خلاصه می‌کند؛ اعتراضاتی که جز تخلیه‌ی خشم و هدر دادن انرژی مردم، نتیجه‌ای ندارند.

اما آنچه این سوداگر بی‌وجدان، ترامپ و هم‌پیمانش نتانیاهو نمی‌دانند اینست که زمین برای مسلمانان به‌معنای شرف است و مرزهای قراردادی، که از توافقنامه‌ی سایکس-پیکو نشأت گرفته‌اند، در نگاه آنان مانعی ایجاد نمی‌کنند؛ چراکه فلسطین در قلب کودکان مسلمان ریشه دوانده است. مایه‌ی تأسف است که ترامپ با لحن سراسر اعتماد، درباره‌ی طرح کوچ اجباری سخن بگوید؛ با لحنی که در آن قدرت‌طلبی و غرور موج می‌زند. او از حاکمان عرب می‌خواهد که اقدام کنند و از حاکمان خلیج انتظار دارد که هزینه‌ی آن را بپردازند.

آمریکا، که بر اساس فلسفه‌ی لیبرالی و نگرش مادی‌گرایانه به جهان بنا شده، هیچ اهمیتی به فریادهای مردم‌هایی که در دفاع از سرزمین‌های خود جان می‌دهند، نمی‌دهد.

ترامپ طوری سخن می‌گوید که گویی زمین چیزی جز یک قطعه‌ی جغرافیایی نیست که می‌توان در مواقع ضرورت از آن دست کشید، زمانی که انسان احساس ناامنی کند. او با همین نگرش با مردم غزه برخورد می‌کند، تلاش می‌کند آنان را با وعده‌ی خانه‌های جدید فریب دهد؛ در حالی که خود در رؤیای اجرای یک پروژه‌ی سرمایه‌گذاری در غزه است. این طرح نشان می‌دهد که این تمدن تا چه اندازه از هرگونه ارزش تهی شده است؛ زیرا درک نمی‌کند که ملت‌ها چرا برای دفاع از سرزمین، ارزش‌ها، و کرامت خود جان می‌دهند.

ما به ترامپ می‌گوییم: غزه تنها یک سرزمین جغرافیایی نیست که بتوان آن را معامله کرد، بلکه تاریخ، عقیده، و هویت است که هستی صاحبانش با آن گره خورده است! ما مسلمانان هرگز ضعیف نبوده‌ایم؛ بلکه ثروتمندترین ملت روی زمین هستیم. اما آنچه ما را به این وضعیت کشانده، نظام‌های حاکم بر ما هستند که همچون اسیرانی در دستان غربی‌ها قرار گرفته‌اند.

امروز وضعیت ما بسیار دردناک است؛ زیرا ما با یورش بی‌رحمانه از سوی دشمنان الله سبحانه‌وتعالی مواجه‌ایم؛ دشمنانی که چون گرسنگان بر سر طعمه هجوم آورده‌اند. اما راه نجات از این وضعیت، تنها در کار جدی برای بازگرداندن دولت اسلامی نهفته است؛ دولتی که عزت ما را بازگرداند و ما را از این مصائب نجات دهد.

حزب‌التحریر، که همواره بر وعده‌هایش پایبند بوده است، شما را به این مسیر فرا می‌خواند؛ مسیری که با آن کرامت‌تان را حفظ کنید و حقوق‌تان را بازیابید. پس مژده باد مسلمانان را! زیرا امنیت و خلافت در زمین، به‌اذن الله سبحانه وتعالی، برای کسانی که ایمان درست و استوار داشته باشند، تحقق خواهد یافت، هرچند دشمنان، هرچقدر هم که قوی باشند، تلاش کنند تا مانع آن شوند.

﴿...إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدَامَكُم﴾ [محمد: ۷]

ترجمه: ای مؤمنان! اگر (دین) الله را یاری کنید، (الله) شما را یاری می کند.و گام هایتان را استوار می سازد

پس بیایید این افتخار بزرگ را نصیب خود کنیم و شاهد پیروزی حتمی، به‌اذن الله، باشیم!

نویسنده: مؤنس حمید

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

18 شعبان 1446ه.ق.

17فوریه 2025م.

ادامه مطلب...

قضیۀ فلسطین؛ از راه‌حل‌های سیاسی تا راه‌حل ریشه‌ای!

(ترجمه)

خبر:

در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۲۵ رئیس‌جمهور مصر در دیدار با رونالد لاودر، رئیس کنفرانس جهانی یهودیان بر اهمیت تشکیل یک دولت فلسطینی به‌عنوان تنها راه‌حل برای دستیابی به صلح پایدار در خاورمیانه تأکید کرد. وی همچنین بر لزوم آغاز بازسازی نوار غزه بدون جابجایی ساکنان آن تأکید نمود و اشاره کرد که مصر در حال تهیۀ یک طرح جامع در این زمینه است.

در واکنش به طرح ترامپ که شامل کنترل آمریکا بر نوار غزه و تبدیل آن به طرحی تحت نام "ریویرا خاورمیانه" می‌شود سرزمین‌های عربی در تلاش اند تا جایگزینی برای این طرح ارائه دهند.

تبصره:

سال‌هاست که سیاست‌مداران با راه‌حل‌های فریبنده امت را از مسیر اساسی حل قضیۀ فلسطین دور می‌کنند و یکی از این ترفندها ایدۀ تشکیل دولت فلسطینی است. سرابی که دهه‌هاست تبلیغ می‌شود؛ در حالی‌که اشغال‌گران هر روز پیشروی می‌کنند و استعمار غربی نفوذ خود را محکم‌تر می‌کند. آیا واقعاً راه‌حل دو دولت می‌تواند صلح را تضمین کند؟ آیا بازسازی غزه به معنای آزادی آن است؟ و آیا دولت‌های عربی بخاطر اهمیت دادن به سرنوشت فلسطین با طرح جابجایی فلسطینی‌ها مخالفت می‌کنند یا صرفاً منافع‌شان در گرو موازنۀ قدرت‌های غربی است؟

ارائۀ راه‌حل تشکیل دو دولت به‌عنوان تنها راه دستیابی به صلح در واقع ادامۀ توطئه‌های غرب است که از زمان توافق‌نامۀ سایکس-پیکو آغاز شد و سپس با قطع‌نامه‌های سازمان ملل، توافق‌نامۀ اسلو نقشۀ راه و سایر طرح‌های سیاسی ادامه یافت. این توطئه‌ها نه‌تنها مسئله راه‌حل نکردند؛ بلکه موجودیت کیان یهود را تثبیت کرده و برای آن مشروعیت جعلی و دروغین دادند.

در سال ۱۹۴۷ سازمان ملل فلسطین را به دو دولت تقسیم کرد؛ یکی برای یهودیان و دیگری برای عرب‌ها. اما کیان اشغال‌گر یهودی نه‌تنها به این مرزها پایبند نماند؛ بلکه ۷۸٪ از فلسطین را اشغال کرد. در سال ۱۹۶۷ نیز کرانۀ باختری و نوار غزه را تصرف کرد. از آن زمان تاکنون هیچ مذاکرۀ نتوانسته سرزمین‌های اشغالی را بازگرداند. در سال ۱۹۹۳ توافق‌نامۀ اسلو امضا شد اما بجای پایان دادن به اشغال آن را رسمیت بخشید و به تشکیلات خودگردان فلسطین اختیاراتی محدود و بدون حاکمیت واقعی داد؛ درحالی‌که شهرک‌سازی‌ها بیشتر از قبل گسترش یافت. امروز هم با ادامۀ اشغال‌گری و حملات همان طرح قدیمی به‌عنوان راه‌حل نهایی معرفی می‌شود؛ درحالی‌که واقعیت نشان می‌دهد این تنها یک فریب سیاسی برای از بین بردن کامل قضیۀ فلسطین است.

هر طرحی که امروز برای تشکیل یک دولت فلسطینی مطرح می‌شود، در حقیقت یک ساختار بی‌دفاع، بدون حاکمیت واقعی و تحت سلطۀ توافق‌های امنیتی با کیان اشغال‌گر خواهد بود. این فقط یک موجودیت ظاهری است که مسئولیت کنترل فلسطینی‌ها را به جای کنترل اشغالگران به دوش می‌کشد. کیان اشغال‌گر یهودی  هیچ‌گاه به هیچ توافقی وفادار نبوده و هیچ‌گاه به یک دولت فلسطینی واقعی تن نخواهد داد؛ در حالی که از تشکیل دولت فلسطینی صحبت می‌شود. همچنان شهرک‌ها ساخته می‌شود، زمین‌های فلسطینیان تصرف می‌شود و خانه‌های‌شان تخریب می‌گردد. پس کیان یهود هیچ‌گاه به دنبال صلح نیست؛ بلکه هدف او تنها تثبیت و گسترش سلطه و حضور خودش است.

سپس سیسی به موضوع بازسازی غزه می‌پردازد؛ طرحی که در ظاهر انسان‌دوستانه به نظر می‌رسد؛ اما در واقع وسیله‌ای است برای تحکیم اشغال‌گری و کاهش تنش‌ها. بازسازی در سایۀ اشغال به هیچ‌وجه به معنی آزادی نیست؛ بلکه نگهداشتن فلسطینی‌ها در وضعیتی همیشگی از ضعف و وابستگی به کمک‌ها و حمایت‌های بین‌المللی است.

سال‌هاست که صحبت از بازسازی غزه به میان می‌آید؛ اما بمباران‌های مداوم کیان یهود تنها ویرانی را بیشتر می‌کند و هیچ نیرویی برای دفاع از مردم این سرزمین مبارک وجود ندارد. اگر واقعاً جدیتی برای حل بحران غزه وجود داشت، چرا نیروهای نظامی برای آزادسازی آن حرکت نمی‌کنند؛ بجای اینکه تنها به تعمیر خرابی‌هایی که اشغال‌گران به بار می‌آورند بسنده کنند؟

دولت‌های عربی از اخراج فلسطینی‌ها جلوگیری می‌کنند؛ نه به خاطر این‌که واقعاً نگران فلسطین هستند؛ بلکه به این دلیل که نمی‌خواهند پیامدهای این طرح را بر دوش خود بگذارند. آن‌ها می‌دانند که اخراج فلسطینی‌ها نه تنها قضیۀ فلسطین را حل نخواهد کرد؛ بلکه به مشکلات جدیدی در منطقه دامن خواهد زد. این دولت‌ها در گذشته پذیرای میلیون‌ها پناهندۀ فلسطینی بوده‌اند؛ اما هیچ‌گاه حقوق واقعی‌شان را رعایت نکردند و قضیۀشان همچنان بدون حل باقی مانده است و این نشان می‌دهد که موضع‌گیری‌های کنونی آن‌ها اصولی نیست و تنها به دنبال منافع سیاسی خود و اربابان غربی‌شان هستند.

فلسطین تنها یک مسئلۀ ملی یا قومی نیست؛ بلکه یک سرزمین اسلامی است که کفار آن را اشغال کرده‌اند. پس برای امت اسلامی واجب است که آن را از چنگال یهودیان آزاد کند همان‌طور که صلاح‌الدین ایوبی آن را از چنگال صلیبی‌ها آزاد کرد و الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾ [بقرة ۱۹۱]

ترجمه: و آنان را از جایی که شما را بیرون کردند، بیرون کنید.

 امت اسلامی بیش از ۱۳ میلیون ارتش در اختیار دارد دارد؛ اما به دلیل موجودیت دولت‌های دست‌نشانده که بجای امت از اشغال‌گران حمایت می‌کنند، نمی‌تواند آن‌ها را به حرکت دربیاورد. فلسطین از طریق مذاکرات و از طریق راه‌حل‌های دیپلماتیک آزاد نشده؛ بلکه با جهاد آزاد شده است؛ همان‌طور که صلاح‌الدین ایوبی رحمه الله آن را آزاد کرد و همان‌طور که خلیفۀ مسلمانان عمر بن خطاب رضی الله عنه آن را فتح کرد. بنابراین، جهاد برای آزادسازی فلسطین تا زمانی که آزاد شود، واجب است.

بیانات رئیس‌جمهور مصر دربارهٔ راه‌حل دو دولت و بازسازی غزه تنها تکرار توهمات سیاسی است که در طول دهه‌ها هیچ پیشرفتی در قضیۀ فلسطین ایجاد نکرده‌اند. راه‌حل واقعی برای فلسطین در ایجاد دولتی ضعیف تحت اشغال و در پروژه‌های بازسازی که اشغال را ادامه می‌دهند نیست؛ بلکه در آزادی کامل آن و ریشه‌کن کردن این کیان فاسد است و این کار آسان‌تر از یک چشم به هم زدن است که فقط با حرکت ارتش‌های امت اسلامی تحقق می‌یابد.

ای سربازان مصر! شما در پیشگاه الله متعال بابت هر جانی که از دست رفته و هر قطره خونی که ریخته شده، مسئولید! الله سبحانه وتعالی به آنچه کرده‌اید، آنچه می‌کنید و آنچه کیان یهود بر سر برادران‌تان آورد در حالی که تنها نظاره‌گر بوده‌اید آگاه است. در روز قیامت مردم سرزمین مبارک فلسطین در پیشگاه الله متعال به خاطر خیانتی که کردید از شما شکایت خواهند نمود؛ چرا که آن‌ها را رها کرده‌اید و تنهای‌شان گذاشتید؛ در حالی‌که الله سبحانه وتعالی فرمان به یاری‌شان داده بود. پس آماده پاسخ‌گویی باشید؛ زیرا این مسأله جدی است نه شوخی و وقت هدر دادن نتیجۀ این امر یا بهشت است یا جهنم، یا نعمت جاویدان است یا عذاب ابدی پس برای خودتان انتخاب کنید و در صدد ریشه‌کن کردن کیان غاصب یهودی باشید! هر چیزی که مانع این کار است از جمله دولت خیانتکار و دست‌نشاندۀ حاکم بر شما را از میان بردارید؛ زیرا ریشه‌کن کردن این رژیم بر عهدۀ شماست و یاری رساندن به کسانی که برای اجرای احکام اسلام تلاش می‌کنند وظیفۀ شماست؛ پس آنچه را الله سبحانه وتعالی بر شما واجب کرده انجام دهید، باشد که او سبحانه وتعالی پیروزی را به دست شما بنویسد و شما از رستگاران باشید.

﴿وَلَيَنصُرَنَّ اللهُ مَن يَنصُرُهُ إنَّ اللهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (۴۰) الَّذِينَ إن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْـمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْـمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ﴾ [حج ۴۰، ۴۱]

ترجمه: و الله کسانی را که دین او را یاری کنند، یاری می‌کند همانا او (سبحانه وتعالی) توانا و شکست‌ناپذیر است. آن کسانی که اگر در زمین به آنان قدرت و امکانات بدهیم، نماز را برپا می‌دارند، زکات می‌دهند، امر به معروف می‌کنند و نهی از منکر می‌کنند و عاقبت همه امور به دست الله متعال است».

نویسنده: محمود اللیثی

مترجم: حسین سلحشور

19 شعبان 1446ه.ق.

18 فوریۀ 2025م.

ادامه مطلب...

دیدار اردوغان و پرابوو؛ سخنان بی‌اثر درباره فلسطین!

(ترجمه)

خبر: 

اردوغان و رابوو سوبیانتو، رئیس جمهور اندونزی در ۱۲ فوریه ۲۰۲۵ در بوگور دیدار کردند تا روابط اقتصادی و دفاعی را تقویت کنند. این نشست اولین اجلاس شورای همکاری راهبردی سطح بالا بین دو کشور بود. در این مذاکرات مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی به‌ویژه جنگ غزه مورد بحث قرار گرفت. همچنین چندین توافق‌نامه در حوزه‌های تجارت، سرمایه‌گذاری، آموزش، انرژی، کشاورزی، بهداشت و خدمات دینی امضا کردند. علاوه بر این توافق شد که دو کشور به‌صورت مشترک یک کارخانه تولید هواپیماهای بدون سرنشین در اندونزی تأسیس کنند و ترکیه نیز در پروژه ساخت پایتخت جدید اندونزی در جزیره بورنئو سرمایه‌گذاری کند. سفر اردوغان به اندونزی، آغازی جدید در همکاری‌های راهبردی میان ترکیه و اندونزی محسوب می‌شود. 

تبصره: 

با وجود آنکه رؤسای جمهور ترکیه و اندونزی در این دیدار به موضوع غزه پرداختند و از استقلال فلسطین حمایت کردند، اما سخنان آن‌ها چیزی جز اظهارات سیاسی بی‌اثر نبود و تأثیری بر شرایط کنونی فلسطین نداشت. 

از اکتوبر ۲۰۲۳ بدین‌سو اوضاع فلسطین تغییر نکرده است. مردم فلسطین همچنان تحت اشغال رژیم صهیونیستی به سر می‌برند، خانه‌ها و زمین‌های‌شان غصب می‌شوند، به‌طور خودسرانه کشته، بازداشت و شکنجه می‌شوند. این فاجعه دهه‌ها ادامه داشته است، در حالی که سران مسلمان تنها به ایراد سخنرانی‌های بی‌اثر بسنده کرده‌اند و هیچ اقدام قاطع و مؤثری انجام نداده‌اند. 

دیدار اردوغان و پرابوو در حالی صورت گرفت که دونالد ترامپ اخیراً پیشنهاد اسکان مجدد مردم غزه در خارج از سرزمین‌شان را مطرح کرده بود. این دو رهبر باید به این موضوع می‌پرداختند و به‌طور جدی این موضوع را محکوم می‌کردند، زیرا پیشنهاد او در اصل اعلام دشمنی با سرزمین‌های اسلامی است. 

اگر ترکیه و اندونزی واقعاً به حمایت از غزه پایبند هستند، باید تمام همکاری‌های پنهانی خود را با رژیم یهورد که همچنان ادامه دارد، متوقف کنند. علاوه بر این، آن‌ها باید سایر سرزمین‌های اسلامی را به اتخاذ موضعی قاطع علیه آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان و دیگر حامیان رژیم یهود دعوت کنند. 

مایۀ تأسف است که سرزمین‌های اسلامی همچنان سرنوشت خود، از جمله سرنوشت غزه را به قدرت‌های استعماری که از رژیم یهود حمایت می‌کنند، گره زده‌اند. 

مسلمانان سراسر جهان باید این حقیقت را درک کنند که رهبران‌شان به آن‌ها خیانت کرده‌اند و تنها ابزاری در دست قدرت‌های استعماری هستند. امت اسلامی با درک این حقیقت می‌تواند برای ایجاد تغییر متحد شود، این رهبران را کنار بگذارد و حکامی صالح را روی کار بیاورد که از الله سبحانه وتعالی می‌ترسند، مسلمانان را دوست دارند و آماده‌اند جان خود را برای دفاع از برادران مظلوم و مستضعف‌شان فدا کنند.

نویسنده: عبدالله أسوار

مترجم: طه خالد

20 شعبان 1446ه.ق.

19 فوریۀ 2025م.

ادامه مطلب...

بحران انرژی در زامبیا میراث استعمار و سیاست‌های نوین

(ترجمه)

خبر:

در ۱ فوریه ۲۰۲۵، ادارۀ تنظیم انرژی زامبیا تعرفه‌های اضطراری برق را بر شرکت برق زامبیا به مدت سه ماه دیگر تمدید کرد. این تصمیم که از ۱ فوریه تا ۳۰ آوریل ۲۰۲۵ اعمال می‌شود، در واکنش به بحران شدید انرژی در منطقه اتخاذ شده است.

تبصره:

سازمان تنظیم مقررات انرژی با تعرفه‌های اضطراری برق بر شرکت تأمین برق زامبیا موافقت کرد تا این شرکت بتواند ماهانه حدود ۱۵ میلیون دالر از مشتریان خرده‌فروشی کسب کند. این درآمد قرار است هزینه واردات 788 مگاوات برق را تأمین کند. با این حال، علی‌رغم اجرای تعرفه‌های اضطراری برق، شرکت زامبیا نتوانست به هدف درآمدی خود برسد و تنها ۱۰ میلیون دالر در ماه‌های نوامبر و دسامبر جمع‌آوری کرد.

با اجرای تعرفه‌های جدید قیمت برق برای مشترکانی که بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ واحد مصرف می‌کنند ۵۳ نگوی (۰.۰۰۱۹ دالر) به ازای هر واحد افزایش یافته است. برای مصرف‌کنندگان ۳۰۰ تا ۴۰۰ واحدی افزایش ۸۵ نگوی (۰.۰۰۳۶ دالر) و برای مشترکان ۴۰۰ تا ۵۰۰ واحدی، افزایش ۱.۲۷ نگوی (۰.۰۱۳۳ دالر) در نظر گرفته شده است. این تغییرات باعث افزایش تعرفه‌ها بین ۵۰ تا ۱۵۶ درصد شده و میانگین افزایش در تمام گروه‌های مصرفی به ۸۲.۷۵ درصد می‌رسد.

این نخستین باری نیست که دولت زامبیا با عنوان تعرفۀ اضطراری هزینۀ برق را افزایش می‌دهد. در سال ۲۰۱۹، میانگین تعرفه‌ها ۱۱۳ درصد افزایش یافت؛ اما هیچ اقدام جدی برای حل بحران انجام نشد.

نکتۀ تأسف‌بار اینست؛ زامبیا که بخش عمدۀ برق خود را از سد کاریبا تأمین می‌کند -بزرگ‌ترین دریاچه مصنوعی جهان که در دوران استعمار بریتانیا بین سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۹ برای استخراج معادن ساخته شد- حتی پس از استقلال همچنان در مسیر استعمار نوین گام برمی‌دارد. پشرکت Copperbelt Energy Corporation، که یک شرکت چندملیتی غربی و خصوصی است، ۵۵ درصد از برق تولیدی زامبیا را خریداری کرده و آن را به معادن می‌فروشد؛ درحالی‌که تنها ۲۵ درصد از جمعیت زامبیا به برق دسترسی دارند و این رقم در مناطق روستایی کمتر از ۵ درصد است. در شرایطی که کمبود برق بین ۷۰۰ تا ۱۳۰۰ مگاوات برآورد شده زامبیا ظرفیت تولید ۲۳۰۰ مگاوات برق خورشیدی و ۳۰۰۰ مگاوات برق بادی را دارد. بنابراین تنها با استفاده از این دو منبع می‌توان بحران انرژی را به‌طور کامل حل کرد.

افزایش این تعرفه‌ها فشار اقتصادی غیرقابل‌تحملی را به مردم تحمیل کرده و دسترسی اقشار ضعیف را به برق محدودتر می‌کند. این وضعیت نتیجه استعمار نوین است که کشورها را وابسته به نظام سرمایه‌داری غربی کرده و آن‌ها را متقاعد ساخته که مالیات و افزایش قیمت‌ها تنها راه تأمین بودجه دولت است. با وجود منابع عظیم طبیعی آفریقا همچنان در دام این سیستم گرفتار است و هرگز نمی‌تواند در چارچوب سرمایه‌داری استعماری به استقلال واقعی برسد. بنابراین یک تغییر بنیادین ضروری است؛ تغییری که تنها با یک نظام عادلانه و منصفانه امکان‌پذیر است؛ نظامی که بتواند راه‌حل‌های واقعی برای مشکلات بشری ارائه دهد و رهبرانی تربیت کند که توانایی اجرای آن راه‌حل‌ها را داشته باشند.

نویسنده: سعید بیتوموا

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر_تانزانیا

مترجم: حسین سلحشور

19 شعبان 1446ه.ق.

18 فوریۀ 2025م.

ادامه مطلب...

نشست ویانا و سرابِ تغییر دموکراتیک؛ تنها راه نجات، تأسیس خلافت راشده است

پنجمین نشست "روند ویانا" با حضور برخی چهره‌های سیاسی، فعالان مدنی و مقام‌های پیشین نظامی مخالف نظام حاکم در پایتخت اتریش برگزار شد. این نشست در حالی برگزار گردید که جهان اسلام در یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخی خود بسر می‌برد و مسلمانان در قالب دولت‌های ملی زندانی شده‌اند. اما باوجود اين همه مصائب، مخالفت و جنگیدن با حُکام، بر مبنای مفکوره‌های سکولار، دموکراتیک و قومی، برخلاف شریعت اسلامی و عامل فتنه در میان مسلمانان می‌باشد. اسلام نظام حکومتی خود را بر مبنای عقیده اسلامی بنا می‌کند و تمامی سیاست‌ها، قوانین و مبارزه سیاسی و نظامی باید از آن سرچشمه بگیرد. در مقابل، روند ویانا بر اساس ارزش‌های سکولار و ملی‌گرایانه شکل گرفته که نه‌تنها غیرشرعی، بلکه تجربه‌ای شکست‌خورده است.

دموکراسی و جمهوریت، ارزش‌هایی بیگانه و مغایر با باورهای جامعه افغانستان هستند. مردم متدین افغانستان برای حاکمیت ارزش‌های اسلامی قربانی‌های زیادی داده‌اند. تطبیق مُدل‌های سیاسی غربی، نه‌تنها برخلاف اسلام، بلکه در تضاد با خواسته‌های مردم افغانستان قرار دارد. رهبران نشست ویانا به جای تلاش برای وحدت و عزت امت اسلامی، به دنبال ایجاد ساختارهایی غربی هستند که در 20 سال گذشته موجب فساد، جنگ و تفرقه شده است.

امت اسلامی برای احیای عزت و اقتدار خود باید از هرنوع وابستگی‌ فکری، سیاسی و نظامی به استعمار غربی رهایی یابد. چگونه ممکن است کسانی که برای جلب حمایت غرب التماس و تضرع می‌کنند، بتوانند امت را عزت بخشند و تغییر بنیادین و اساسی در زندگی مردم افغانستان بیاورند؟ در حالیکه در وضعیت فعلی افغانستان رهبران روند ویانا سهم فعال و بارز داشته‌اند. 

لازم به ذکر است که تمام جناح‌ها اعم از حکومت افغانستان و مخالفین و موافقین آن بدانند که امت اسلامی در این عصر انحطاط تمام نسخه‌های غربی و شرقی را تجربه نموده و لیکن مشکل آن حل نگردیده و از یک بحران به بحران دیگر پرتاب شده است. در واقع نجات افغانستان و کُل جهان اسلام، نه در دولت‌های ملی است و نه در اتحادهای سکولار، بلکه در بازگشت به اسلام، تأسیس خلافت راشده، اقامه و اظهار دین الله سبحانه وتعالی است. چون پایبندی امت به میثاق خویش با الله متعال و تأسیس خلافت راشده که یگانه قضیه سرنوشت‌ساز و یگانه مُدل حکومت‌داری اسلامی است تنها راه فلاح سیاسی است. هر نقشۀ راهی غیر از این، تکرار تجربه‌های ناکام گذشته و پیروی از سراب‌های سیاسی است که هیچ نتیجه‌ای جز ذلت در دنیا و خسران در آخرت نخواهد داشت.

﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾ (النساء: ۱۳۹)

"آنان که به‌جای مؤمنان، کافران را به دوستی و سرپرستی می‌گیرند، آیا عزت را نزد آنان جستجو می‌کنند؟ درحالی‌که عزت به تمامی از آنِ الله متعال است!"

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

ترامپ و دنباله‌روت، نتانیاهو: چشمانتان کور ﴿وَغَرَّكُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ﴾ سرنوشت هم‌پیمانان‌تان (روم و فارس) و نیز یهودیان ذلیل را فراموش کرده‌اید!

  • نشر شده در حزب

(ترجمه)

ترامپ و همراهانش همچنان بر طبل ادعاهای پوچ خود می‌کوبند و گمان می‌کنند که می‌توانند غزه را خریداری کرده و آن را به ملک شخصی خود تبدیل کنند!

﴿كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِباً﴾ [کهف:۵]

ترجمه: چه سخن بزرگی که از دهان‌شان بیرون می‌آید! آنان جز دروغ نمی‌گویند.

«در تازه‌ترین اظهاراتش، ترامپ بار دیگر تأکید کرد که ایالات متحده بر غزه مسلط خواهد شد و فلسطینیان از آنجا رانده خواهند شد. وی گفت که متعهد به "خرید و تملک غزه" است. این اظهارات را او عصر یکشنبه، در مسیر سفرش به نیواورلئان برای حضور در مسابقه سوپربول، در داخل هواپیمای ریاست جمهوری بیان کرد. (منبع: بی‌بی‌سی، ۱۰ فبروری۲۰۲۵). سپس، هنگام استقبال از پادشاه اردن، ترامپ بار دیگر سخنان خود را تکرار کرد و گفت: "فلسطینیان در جایی دیگر غیر از غزه با امنیت زندگی خواهند کرد و من مطمئنم که می‌توانیم به یک راه‌حل برسیم." او ادامه داد: "غزه را به‌درستی اداره خواهیم کرد، اما آن را نخواهیم خرید." (منبع: رویترز- ارم‌نیوز ، ۱۱ بروری ۲۰۲۵،). پیش از این نیز ترامپ اعلام کرده بود که "اسرائیل پس از پایان درگیری‌ها، غزه را به ایالات متحده تحویل خواهد داد" و اظهار امیدواری کرد که آمریکا "مالکیتی طولانی‌مدت" بر منطقه فلسطین داشته باشد.» (الجزیره، ۶ فبروری۲۰۲۵).

این دیوانه‌ی مستبد نمی‌فهمد که چه می‌گوید! او گمان می‌کند که غزه ملک شخصی او یا برده‌ی کوچک او، نتانیاهو است که بتواند آن را بخرد و بفروشد، یا اینکه نتانیاهو آن را به او تحویل دهد! گویی استبدادش عقلش را زایل کرده و چشمانش را کور ساخته است. او فراموش کرده یا خود را به فراموشی زده که چه بر سر هم‌پیمانانش در گذشته آمد. پیش از او، مستبدانی همچون کسرای فارس و قیصر روم نیز در طغیان خود فرورفتند. چنان‌که کسرای فارس، هنگامی که از بعثت رسول الله ﷺ آگاه شد، دچار غرور شد و یکی از مزدورانش را فرستاد و گفت: «به جزیره برو و سر او را برایم بیاور!» ترامپ نیز اینک به دلیل غروری که دارد چنین ادعاهایی را مطرح می‌کند. «ابن هشام در سیره آورده است: "کسرى به باذان نوشت: به من خبر رسیده که مردی از قریش در مکه ظهور کرده و ادعای پیامبری دارد. نزد او برو، اگر از ادعایش دست کشید، رهایش کن وگرنه سرش را برای من بفرست!". اما سرانجام او نابودی سلطنتش بود؛ پادشاهی کسری به‌دست لشکر مسلمانان درهم شکست و نور اسلام سراسر فارس را دربر گرفت. و اما قیصر روم، او نیز سپاهی عظیم برای نابودی مسلمانان در یرموک فراهم کرد، اما عاقبتش شکست و خواری بود. او از شام گریخت و در هنگام ترک آنجا گفت: "سلام بر تو ای سوریه، سلامی که دیگر دیداری در پی نخواهد داشت!" سپس به زادگاهش در قسطنطنیه بازگشت، تا آنکه آنجا نیز فتح شد و به سرزمین اسلام تبدیل گردید.»

اما کودکانشان (یهود) هیچ ارزشی ندارند و در هر کجا که باشند، ذلیل هستند. همانطور که در قرآن کریم آمده:

﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ﴾ [آل عمران: ۱۱۲]

ترجمه: ذلت بر آنان تحمیل شد، هر جا که یافت شوند، مگر با ریسمانی از سوی الله و ریسمانی از سوی مردم و به غضب الله دچار شدند و مسکنت بر آنان زده شد.

آن‌ها ریسمان الله را با عصیان علیه پیامبرانش قطع کردند و اکنون تنها ریسمان مردم را دارند که آن هم به‌طور حتمی و به اذن الله قطع خواهد شد؛ در زمانی که وعده‌اش تخلف‌ناپذیر است. این قطع شدن به دست لشکریان اسلام خواهد بود، آنگاه که امام‌شان رهبری‌شان می‌کند و از پشت سر او می‌جنگند و از او دفاع می‌کنند. مسلم در صحیح خود از أَعْرَج نقل کرده که از ابوهریره از رسول الله ﷺ روایت کرده است: «امام به سان سپری است که از پشت آن جنگیده می‌شود و به او پناه برده می‌شود».

ای مسلمانان! ترامپ و همدستش نتانیاهو تاریخ قوم خود و ذلت‌شان در برابر مردم را فراموش کرده‌اند و فراموش می‌کنند که عظمت اسلام بر سر آنان بود؛ زمانی که خلافت مسلمانان برقرار بود. اجداد ترامپ و همدستش، نتانیاهو جرات نمی‌کردند حتی زبان‌شان را برای خریدن چیزی از سرزمین اسلام به حرکت درآورند، چه برسد به غزه هاشم؛ بلکه هنگام یاد کردن از حتی یک ذراع یا یک وجب از خاک اسلام و مسلمانان، سرهای‌شان را پایین می‌آوردند…Top of Form

Bottom of Form

بلی، آن‌ها می‌بینند که مسلمانان از صد سال پیش تاکنون بدون خلافت مانده‌اند و سرزمین‌های اسلامی تجزیه شده‌اند و حاکمان آن‌ها دست‌نشاندگان و مزدورانی بیش نیستند. از همین رو، ترامپ بی‌پروا اعلام می‌کند که اهالی غزه را آواره خواهد کرد، غزه را خواهد خرید و مالک آن خواهد شد، درحالی‌که حاکمان سرزمین‌های اسلامی هیچ سپاهی را برای آزادسازی غزه به حرکت درنمی‌آورند، و حتی ترامپ و دنباله‌روش را بر سر جای خود نمی‌نشانند، بلکه ترامپ آشکارا و رویاروی به آنان اعلام می‌کند که با آوارگی فلسطینیان و هر آنچه او بخواهد، موافقت خواهند کرد. هنگامی که از او پرسیده می‌شود: پس چرا این حاکمان با تغییرات اعلام‌شده مخالفت می‌کنند؟ پاسخ می‌دهد: آن‌ها در نهایت موافقت خواهند کرد و منتظر دیدار با من هستند! او این را آشکارا اعلام می‌کند، و با این حال همین حاکمان را به دیدار خود فرا می‌خواند، اما آن‌ها نه خجالت می‌کشند و نه شرم می‌کنند!

ای مسلمانان! خلافت بازخواهد گشت و به حاکمیت حکام مزدورِ سرزمین‌های اسلامی پایان خواهد داد. این بازگشت، به خواست الله سبحانه وتعالی، قطعی و حتمی است، زیرا او فرموده است:

﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾ [نور: ۵۵]

ترجمه: الله به كسانى از شما كه ايمان آورده و عمل صالح كردند، وعده داده است كه قطعا آن‌ها را جانشينان روى زمين قرار خواهد داد، همان طورى كه قبل از اين‌ها كسانى جانشين بودند.

و رسول الله ﷺ نیز بازگشت خلافت را پس از این دوران حکومت جبری که در آن زندگی می‌کنیم، بشارت داده است. امام احمد از حذیفه نقل کرده است که رسول الله ﷺ فرمودند:

«...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ. ثُمَّ سَكَتَ»

ترجمه: ... سپس حکومت جبری خواهد بود، هرچند که الله بخواهد آن باقی خواهد ماند، آنگاه الله آن را از میان برمی‌دارد، و سپس خلافتی بر منهج نبوت برقرار خواهد شد و سپس سکوت کرد.

اما چنان‌که بارها و بارها گفته‌ایم و اهل خرد آن را به‌خوبی درک می‌کنند، سنت الله چنین نیست که فرشتگانی از آسمان بر ما نازل کند تا برایمان خلافت را برپا سازند و با دشمنانمان بجنگند، در حالی که ما دست روی دست گذاشته‌ایم! بلکه الله سبحانه وتعالی فرشتگانش را به عنوان یاری و بشارت پیروزی برای مردانی نازل می‌کند که به پروردگارشان ایمان آورده‌اند و هدایتشان افزون شده است؛ سپاهیانی مسلمان، استوار در جنگ و صبور در برابر سختی‌ها. آنگاه الله عزیز و حکیم آنان را پیروز خواهد ساخت و ما در آن زمان از کسانی خواهیم بود که بشارت پیروزی برایشان تحقق یافته است:

﴿نَصْرٌ مِنَ اللهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [صف: ۱۳]

ترجمه: مؤمنان را به نصرتی از سوی الله و پیروزی‌ای نزدیک بشارت ده!

الحمدلله، بشارت‌های بازگشت خلافت نوید نزدیکی آن را می‌دهند... امت اسلامی، امت زنده و پویاست که برای برپایی خلافت گام برمی‌دارد و از این تلاش حمایت می‌کند تا آنکه وعده‌ی الله سبحانه وتعالی تحقق یابد و پس از تحقق آن، امت اسلامی در حفاظت و حمایت از خلافت پیوسته و استوار خواهد ماند، زیرا این امت، به‌سرعت به مسیر اولیه‌ی خود بازمی‌گردد، همان مسیری که الله آن را برایش برگزید. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: 

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللهِ﴾ [آل عمران:۱۱۰]

ترجمه: شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید، به معروف فرمان می‌دهید و از منکر بازمی‌دارید، و به الله ایمان دارید.

در عین حال، در میان امت، حزبی وجود دارد که به الله سبحانه وتعالی مخلص و با رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم صادق بوده و با گام‌هایی استوار، شب و روز در تلاش است تا آنکه وعده‌ی الله و بشارت رسولش، به دست او محقق شود. این حزب از سرزنش سرزنش‌کنندگان در راه الله هراسی ندارد و به خواست الله اراده‌اش هرگز نرم نمی‌شود و عزمش سست نخواهد شد تا آنکه فرمان الله فرارسد، در حالی‌که همچنان ثابت‌قدم است. گویی حزب مذکور تجسمی از سخن رسول الله ﷺ در حدیثی است که مسلم از طریق ثوبان روایت کرده است:

«لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ظَاهِرِينَ عَلَى الْحَقِّ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللهِ وَهُمْ كَذَٰلِكَ...»

ترجمه: همواره گروهی از امت من بر حق آشکار خواهند بود و کسانی‌که آن‌ها را رها کنند، آسیبی به ایشان نخواهند رساند تا آنکه فرمان الله فرا رسد، در حالی‌که آنان هم‌چنان ثابت‌قدم هستند...

به این ترتیب، خلافت پس از این دوران حکومت جبری که در آن زندگی می‌کنیم، به خواست الله سبحانه وتعالی و با دستان فرزندان امت بازخواهد گشت و کیان یهود نابود خواهد شد و فلسطین به طور کامل، بار دیگر سرزمین اسلام خواهد گشت. مسلم در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده است که رسول الله ﷺ فرمودند:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْيَهُودَ فَيَقْتُلُهُمْ الْمُسْلِمُونَ...»

ترجمه: قیامت برپا نخواهد شد تا آنکه مسلمانان با یهود بجنگند و آنان را به هلاکت برسانند...

بلکه، روم نیز به دستان مسلمانان فتح خواهد شد، همان‌گونه که قسطنطنیه فتح شد. احمد در مسند خود از عبدالله بن عمرو بن عاص روایت کرده است:

عن عَبْدِ الله بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ قَالَ: بَيْنَمَا نَحْنُ حَوْلَ رَسُولِ اللهِ ﷺ نَكْتُبُ إِذْ سُئِلَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: أَيُّ الْمَدِينَتَيْنِ تُفْتَحُ أَوَّلاً قُسْطَنْطِينِيَّةُ أَوْ رُومِيَّةُ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: «مَدِينَةُ هِرَقْلَ تُفْتَحُ أَوَّلاً يَعْنِي قُسْطَنْطِينِيَّةَ».

ترجمه: در حالی‌که گرد رسول الله ﷺ نشسته و در حال نوشتن بودیم، از ایشان سؤال شد: کدام یک از این دو شهر نخست فتح خواهد شد، قسطنطنیه یا روم؟ پس رسول الله ﷺ فرمودند: شهر هِرَقْل نخست فتح خواهد شد، یعنی قسطنطنیه.

ای مسلمانان! این از بزرگ‌ترین مصیبت‌هاست که سرزمین‌های اسلامی، همچون دستبندی که مچ را احاطه کرده، اطراف کیان یهود را فراگرفته‌اند، اما هیچ اردویی را برای جنگیدن با آنان و پاک‌سازی سرزمین مبارک از پلیدی‌شان به حرکت درنمی‌آورند! این از بزرگ‌ترین مصیبت‌هاست که ترامپ آشکارا اعلام کند که اهالی غزه را آواره خواهد کرد، بی‌آنکه هیچ اعتنایی به حاکمان سرزمین‌های اسلامی که پیرامون آن هستند، داشته باشد! و هنگامی که از او پرسیده می‌شود که حاکمان عرب، بلکه حاکمان مسلمان، می‌گویند با آوارگی مردم غزه مخالف‌اند، پاسخ می‌دهد: بلکه آنان دیر یا زود موافقت خواهند کرد! او آنان را در برابر جهانیان رسوا می‌کند، اما با این حال، شرم نمی‌کنند!

این از بزرگ‌ترین مصیبت‌هاست که حتی جرأت ندارند آمریکا را تحریم کنند، یا دست‌کم از دیدار با ترامپ، که آن‌ها را با سخنانش رسوا ساخته است، خودداری کنند. اما با وجود همه‌ی این افتضاحات، باز هم به او تبریک می‌گویند و هرگاه دعوت‌شان کند، به نزدش می‌روند و خوار و زبون به سخنانش گوش می‌سپارند!

این از بزرگ‌ترین مصیبت‌هاست که سپاهیان مسلمانان بدون هیچ حرکتی باقی بمانند، در حالی‌که می‌بینند دشمن وحشی یهود چه بر سر انسان‌ها، درختان و سنگ‌ها آورده است! آنان گمان می‌کنند که اطاعت‌شان از حاکمان‌شان، در خودداری از جنگ با یهود، آنان را نجات خواهد داد، در حالی که:

﴿يُرِيهِمُ اللهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ﴾ [بقره: ۱۶۷]

 ترجمه: الله اعمال‌شان را به‌صورت حسرت‌هایی بر آنان نشان خواهد داد.

و آنگاه پشیمان خواهند شد، اما دیگر وقت پشیمانی نخواهد بود!

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾ [ق:۳۷]

ترجمه: همانا در این [ماجرا] پندی است برای کسی‌که دلی [آگاه] داشته باشد، یا گوش فرادهد در حالی‌که حاضر و هوشیار است.

حزب التحریر

۱۴شعبان ۱۴۴۶هـ.ق.

۱۳ فبروری ۲۰۲۵م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

سوال وجواب

(ترجمه)

سوال:

سایت "العربية نت" در تاریخ ۴ فوریه ۲۰۲۵ گزارش داد: «ارتش سودان و نیروهای هم‌پیمانش در ساعات گذشته وارد بخش‌های جنوب شرقی ایالت خرطوم شدند. این نیروها از ایالت جزیره به این منطقه رسیده‌اند...» همچنین، سایت "الیوم السابع" در تاریخ ۲ فوریه ۲۰۲۵ گزارش داد: «خبرنگار کانال خبری قاهره در یک خبر فوری اعلام کرد که ارتش سودان تعدادی از روستاهای شرق نیل در ایالت خرطوم را بازپس گرفته است.» پیش از این، در تاریخ ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵، نیروهای واکنش سریع در محور ایالت جزیره و پایتخت آن، ود مدنی، توسط ارتش سودان شکست خوردند. در ۱۳ ژانویه ۲۰۲۵، "حمیدتی" فرمانده نیروهای واکنش سریع، در یک فایل صوتی که به او منتسب شده است، شکست نیروهای خود را در ایالت جزیره تأیید کرد (منبع: الجزیره، ۱۳ ژانویه ۲۰۲۵). از آن زمان، مسیر درگیری‌ها به‌طور کامل در سه شهر اصلی پایتخت، یعنی خرطوم، بحری و ام درمان، به نفع ارتش سودان تغییر کرد. ارتش موفق شد کنترول چندین موقعیت مهم در این شهرها را به دست بگیرد و محاصره ستاد فرماندهی کل ارتش را بشکند.

این تحولات سریع و غیرمعمول در میدان نبرد چه دلایلی دارند؟ آیا این صرفاً یک تحول داخلی است که ناشی از قدرت ناگهانی و پیش‌بینی‌نشده ارتش سودان بوده یا اینکه این درگیری‌ها ابعاد بین‌المللی دارند و در چارچوب رقابت‌های قدرت‌های خارجی بر سر سودان باید تحلیل شوند؟

جواب:

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح‌شده، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

اولاً: تسریع درگیری‌های نظامی در سودان:

۱- بلی، افزایش سرعت درگیری‌های نظامی در سودان کاملاً چشم‌گیر است. از زمان آغاز جنگ بین دو جناح حاکم در سودان از آوریل ۲۰۲۳، نبردها در یک دایره بسته از نظر کنترول بر زمین جریان داشت. هر یک از طرفین، مناطق تحت سیطره خود را حفظ می‌کردند و پیشروی یکی از طرفین علیه دیگری در ماه‌های گذشته اندک بود.

«در طول یک سال از آغاز جنگ در ۱۵ آوریل/نيسان ۲۰۲۳، ارتش سودان هیچ پیشروی قابل‌توجهی نداشت، جز بازپس‌گیری مقر رادیو و تلویزیون ملی و چند منطقه دیگر در ام درمان در مارس/آذار ۲۰۲۴. ارتش در این مدت یک تاکتیک دفاعی را برای حفظ سایر مراکز نظامی خود به‌کار گرفت.» (منبع: سایت الراكوبة السوداني، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵).

۲- اما اوضاع میدانی از سپتامبر ۲۰۲۴ تغییر کرد، زیرا ارتش سودان شروع به تجدید آرایش نیروهای خود کرد، با جدیت بیشتری وارد میدان شد و آنچه را "صبر استراتژیک" و "نفس طولانی" می‌نامید، کنار گذاشت. ارتش جبهه‌های نبرد را علیه نیروهای واکنش سریع گشود و موفق شد پل حلفایا و منطقه نیل سفید را تحت کنترل درآورد و مسیر را به سمت مرکز پایتخت و خرطوم بحری باز کند. در ادامه، تحولات میدانی سرعت بیشتری گرفت، به‌گونه‌ای که ارتش در ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵ توانست شهر ود مدنی را، که یک سال پیش به تصرف نیروهای واکنش سریع درآمده بود، بازپس گیرد. این شهر، که پایتخت ایالت جزیره و در مرکز سودان قرار دارد، نقطه‌ای راهبردی محسوب می‌شود و تصرف آن به‌عنوان یک نبرد سرنوشت‌ساز در جنگ میان دو طرف تلقی شد، زیرا ود مدنی دومین شهر بزرگ سودان است و موقعیت مرکزی آن، امکان پشتیبانی نیروها در دیگر ایالت‌ها، به‌ویژه در منطقه پایتخت را فراهم می‌کند. تسلط ارتش بر این شهر ضربه‌ای سخت به نیروهای واکنش سریع وارد کرد و برنامه‌های آنان را به‌هم ریخت، زیرا از دست دادن این منطقه، توان آن‌ها را در ارسال تجهیزات و نیروی کمکی به منطقه خرطوم کاهش داد. علاوه بر این، نیروهای واکنش سریع پایگاه عملیاتی خود را از دست دادند، یعنی همان نقطه‌ای که از آنجا حملات خود را به ایالت جزیره، سنار، نیل سفید و شرق سودان انجام می‌دادند. در نتیجه، امیدها و جاه‌طلبی‌هایشان به‌شدت محدود شد. رئیس شورای حاکمیتی انتقالی و فرمانده کل ارتش، عبدالفتاح البرهان، در جریان بازدید از شهر ود مدنی پس از بازپس‌گیری آن، اعلام کرد که مقدمات لازم برای یک حمله گسترده علیه نیروهای باقی‌مانده واکنش سریع در داخل پایتخت خرطوم و مناطق اطراف آن در حال انجام است. (منبع: ایندیپندنت عربی، ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵).

ثانیاً: تشدید حملات ارتش سودان با قدرت بیشتر پس از تصرف ود مدنی:

۱- ارتش سودان اعلام کرد که پس از بیش از یک سال درگیری با نیروهای واکنش سریع، کنترل پالایشگاه نفت خرطوم را که در شمال شهر خرطوم بحری قرار دارد، بازپس گرفته است. (منبع: بی‌بی‌سی، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۲- خبرنگار شبکه "العربية" روز جمعه گزارش داد که ارتش سودان محاصره‌ای را که نیروهای واکنش سریع به مدت یک سال و نیم بر ستاد فرماندهی کل ارتش در خرطوم اعمال کرده بودند، درهم شکست. همچنین گزارش‌های محلی سودان تأیید کردند که نیروهای ارتش موفق شدند محاصره‌ی یکی از پایگاه‌های مهم مخابراتی نظامی را نیز پس از نبردهایی در مرکز خرطوم بحری از بین ببرند. (منبع: العربیه، ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵)

۳- ارتش سودان موفق شد بزرگ‌ترین پیشروی نظامی خود را در پایتخت رقم بزند. این نیروها به همراه هم‌پیمانان خود، محاصره‌ی دو مقر راهبردی را شکستند؛ نخست، مقر فرماندهی ارتش در مرکز خرطوم و دوم، مرکز فرماندهی ارتباطات نظامی. همچنین، این پایگاه‌ها را به مرکز فرماندهی اصلی ارتش در منطقه وادی سیدنا در شمال شهر ام درمان متصل کردند. علاوه بر این، ارتش توانست کنترل پالایشگاه الجیلی و مناطق مسکونی و نظامی اطراف آن را نیز به دست بگیرد. (منبع: سایت الراکوبة السوداني، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۴- العربية نت در تاریخ ۴ فوریه ۲۰۲۵ گزارش داد که ارتش سودان و نیروهای هم‌پیمانش در ساعات گذشته وارد مناطق جنوب شرقی ایالت خرطوم شده‌اند. این نیروها از ایالت جزیره به این منطقه وارد شده‌اند.

۵- وب‌سایت "الیوم السابع" در تاریخ ۲ فوریه ۲۰۲۵ گزارش داد که خبرنگار شبکه خبری "قاهره" در یک خبر فوری اعلام کرده است که ارتش سودان چندین روستا در شرق رود نیل را که در محدوده‌ی ایالت خرطوم قرار دارد، بازپس گرفته است.

ثالثاً: آغاز نبرد گستردۀ ارتش سودان جهت بیرون راندن نیروهای واکنش سریع:

بدین ترتیب، ارتش سودان درهای جنگ را به‌طور کامل گشود تا نیروهای واکنش سریع را از سه شهر پایتخت خارج کند و کنترل آن‌ها را به ارتش بازگرداند؛ نیرویی که به‌عنوان نماد دولت در سودان شناخته می‌شود، درحالی‌که عبدالفتاح البرهان هرگونه مذاکره با این گروه را رد کرده است. با بررسی این تحولات، نکات زیر قابل مشاهده است:

۱- ارتش سودان سیاست "صبر استراتژیک" و "نفس طولانی" را کنار گذاشته است، اما این کار را بدون ایجاد اختلال جدی در توازن نظامی بین دو طرف انجام داده است. این یعنی ارتش به‌دنبال پایان دادن به جنگ است؛ درحالی‌که از همان آغاز جنگ در آوریل ۲۰۲۳ قادر به انجام این کار بود، اما تا این لحظه چنین نکرد. چنین تغییری بدون دلایل خاص امکان‌پذیر نیست!

۲- درست است که نیروهای واکنش سریع پس از از دست دادن شهر ود مدنی، در پایتخت نیز متحمل شکست‌هایی شده‌اند، اما این نیروها از جبهه‌های جنگ عقب‌نشینی کرده و به سمت منطقه دارفور حرکت می‌کنند. آن‌ها بر چهار مورد از پنج مرکز استان دارفور تسلط دارند، اما به‌جای ارسال نیروهای کمکی از دارفور به پایتخت، به‌طور معکوس، به این منطقه عقب‌نشینی کرده‌اند. در واقع، جنگ در دارفور بار دیگر شعله‌ور شده است، جایی که نیروهای واکنش سریع در آنجا دست برتر را دارند. به نظر می‌رسد که این گروه در حال واگذاری مناطق تحت کنترل خود در پایتخت است تا بتواند تمرکز خود را بر صحنه جنگ در دارفور حفظ کند. علاوه بر این، ارتش سودان، به‌جای فشار برای تسلیم شدن نیروهای واکنش سریع، مسیرهای عبوری را برای آن‌ها به سمت دارفور باز گذاشته است!

۳- نشانه‌های این روند را می‌توان در گزارش "ایندیپندنت عربی" در تاریخ ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ مشاهده کرد، جایی که اشاره شده است که نیروهای واکنش سریع از پل‌های "المنشیه" و "سوبا" در شرق رود نیل برای عقب‌نشینی به مناطق تحت کنترل خود در "جبل اولیا" استفاده می‌کنند. این منطقه تقریباً تنها مسیری است که آن‌ها را به غرب سودان و در نهایت به دارفور می‌رساند. طبق این گزارش، این عقب‌نشینی شامل نیروهای امنیتی، خانواده‌های آن‌ها و افراد همکار با این گروه نیز می‌شود. در این گزارش آمده است: «تراکم شکست‌ها و تلفات نیروهای واکنش سریع در مناطق مرکزی سودان، هر روز گروه‌های بزرگی از آن‌ها را مجبور به عقب‌نشینی به سمت دارفور از طریق مسیرهای محدود و مشخصی کرده است که ارتش عمداً آن‌ها را باز نگه داشته است.» همچنین گزارش تأکید می‌کند که نیروهای واکنش سریع در حال انجام عملیات گسترده جذب نیرو در دارفور هستند. به‌همین دلیل، آن‌ها تلاش خود را برای جذب جوانان از قبایل عربی هم‌پیمان خود در این منطقه افزایش داده‌اند و رهبران قبایل را برای پیوستن به آن‌ها تحت فشار قرار داده‌اند. این گروه در کانال تلگرامی خود اعلام کرده است که چندین قبیله در مناطق "کاس" و "عد الفرسان" در جنوب دارفور، حمایت کامل خود را از نیروهای واکنش سریع اعلام کرده و ۵۰ هزار جنگجو به صفوف آن‌ها پیوسته‌اند.

رابعاً: بدین ترتیب، دارفور به‌عنوان صحنه جنگ آینده آماده می‌شود، جایی که نیروهای واکنش سریع دست برتر را دارند و آن را پایگاه مردمی خود می‌دانند؛

۱- طبق بیانیه سخنگوی نیروهای واکنش سریع، این گروه روز شنبه موفق شد کنترل کامل مناطق الحلف، دریشقی و ماو در ایالت شمال دارفور را به دست بگیرد. (منبع: ایندیپندنت عربی، ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵)

۲- همچنین، درگیری‌های شدیدی در شهر الفاشر، مرکز ایالت شمال دارفور، میان نیروهای واکنش سریع و نیروهای مشترک سودانی از جمله ارتش، گروه‌های مقاومت مسلح، پلیس و یگان‌های دفاع محلی رخ داده است. (منبع: فرانس ۲۴، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۳- علاوه بر این، در محور غربی و پس از هشدارها و مهلتی ۴۸ ساعته که نیروهای واکنش سریع به ارتش و نیروهای مشترک برای خروج از شهر الفاشر، مرکز منطقه دارفور داده بودند، این نیروها حمله‌ای گسترده از چندین محور را علیه این شهر آغاز کردند. درگیری میان نیروهای واکنش سریع با ارتش و نیروهای مشترک بیش از شش ساعت ادامه داشت و از سپیده‌دم روز ۲۴ ژانویه شدت گرفت. (منبع: ایندیپندنت عربی، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۴- تمامی این رویدادها نشان می‌دهد که تحولات میدانی سریع در سودان در یک مسیر واحد پیش می‌روند: بازپس‌گیری کنترل بیشتر مناطق کشور توسط ارتش سودان و واگذاری منطقه غربی، به‌ویژه دارفور، به نیروهای واکنش سریع. اگر این روند تکمیل شود، کشور عملاً به سمت تقسیم پیش خواهد رفت. نیروهای واکنش سریع که بر بخش‌های وسیعی از دارفور (به‌استثنای شهر الفاشر) تسلط دارند، توانایی ارسال نیرو و تجهیزات به ایالت جزیره و منطقه پایتخت را داشتند، اما با وجود لفاظی‌های فراوان، از این مناطق عقب‌نشینی کرده و به سمت دارفور حرکت کردند. این نشان می‌دهد که یک نیروی خارجی در حال هدایت تحولات میدانی است، گویی که مهره‌های شطرنج را بر صفحه‌ای که خود کنترل آن را در سودان در دست دارد، جابه‌جا می‌کند!

خامساً: آنچه کاملاً آشکار است، اینست که این تحولات سریع میدانی هم‌زمان با مواضع جدید و پی‌درپی واشنگتن رخ می‌دهد؛

۱- در هفتم ژانویه ۲۰۲۵، چند روز پیش از انتقال قدرت به دولت جدید امریکا، دولت بایدن که در روزهای پایانی خود بود، نیروهای واکنش سریع را به ارتکاب "نسل‌کشی در منطقه دارفور، واقع در غرب سودان"، متهم کرد. بر اساس این اتهام، واشنگتن تحریم‌های مالی علیه فرماندهان نیروهای واکنش سریع و هفت شرکت که گفته می‌شود از امارات متحده عربی این گروه را تأمین مالی می‌کنند، اعمال کرد. اما تنها چند روز بعد، و به‌طور مشخص در ۱۶ ژانویه، همین دولت امریکا تحریم‌هایی علیه فرمانده ارتش سودان و حاکم عملی این کشور، ژنرال عبدالفتاح البرهان، اعمال کرد و او را به "ایجاد بی‌ثباتی و مانع‌تراشی در مسیر گذار دموکراتیک سودان" متهم ساخت. بر این اساس، تمامی دارایی‌های البرهان در ایالات متحده مسدود شد. (منبع: بی‌بی‌سی، ۲۶ ژانویه ۲۰۲۵)

۲- بدین ترتیب، کاملاً آشکار می‌شود که تحولات در سودان بازتاب مستقیم و نتیجه تغییرات در سیاست‌های امریکا است.

زمانی‌که ایالات متحده پرونده سودان را مورد بررسی قرار داد و تحریم‌هایی را علیه هر دو طرف درگیر در جنگ اعمال کرد، طرف‌های درگیر در سودان شروع به تنظیم مجدد صفوف خود بر اساس نقشه‌ای جدید از مناطق تحت کنترل کردند. امریکا در حال انجام بازنگری‌هایی غیرعلنی در سیاست‌های خود است، و مرحله انتقال قدرت از دولت بایدن به دولت جدید، این بازنگری‌ها را ضروری ساخته است.

به نظر می‌رسد که ترامپ، رئیس‌جمهور جدید امریکا، رویکرد تازه‌ای را برای حل بحران‌های بین‌المللی در پیش گرفته که هم منافع امریکا را تأمین کند و هم جایگاه او را در صحنه سیاسی تقویت نماید. او بر این باور است که یکی از ابزارهای کلیدی‌اش "توافق‌نامه‌های ابراهیم" برای عادی‌سازی روابط با رژیم یهود است و قصد دارد این توافقات را گسترش داده و سودان را نیز به آن‌ها ملحق کند.

ترامپ حتی پیش از آغاز رسمی ریاست‌جمهوری خود، در تحقق "معامله غزه" مشارکت داشت و اکنون می‌خواهد خود را به‌عنوان یک "قهرمان صلح" از موضع قدرت معرفی کند. این دیدگاه جدید در واشنگتن شامل سودان و جنگ داخلی آن نیز می‌شود، زیرا ترامپ قصد دارد سودان را به مشارکت در "توافق‌نامه‌های ابراهیم" وادار کند.

در همین راستا، دیوید شین، دیپلمات سابق امریکا و پژوهشگر امور آفریقا، پیش‌بینی کرده که دولت جدید ترامپ تلاش‌های بیشتری را در این زمینه انجام خواهد داد، "به‌ویژه اینکه مارکو روبیو، وزیر خارجه جدید به‌شدت به پرونده سودان علاقه‌مند است." وی همچنین توضیح داد که دولت اول ترامپ توجه ویژه‌ای به سودان داشت و در آن زمان توانست توافق عادی‌سازی روابط بین سودان و رژیم اسرائیل را در چارچوب "توافق‌نامه‌های ابراهیم" به نتیجه برساند. (منبع: الحُرّة، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)

۳- آنچه این موضوع را بیش از پیش تأیید می‌کند، اظهارات وزیر خارجه سودان، علی یوسف است.

وی فاش کرد که برنامه‌ای برای بازنگری در سیاست‌های امریکا در قبال سودان وجود دارد که پس از به قدرت رسیدن دولت جدید در امریکا آغاز خواهد شد و افزود: «برای تعامل با دولت جدید امریکا زمان وجود دارد.» (منبع: روزنامه الشرق، ۲۳ ژانویه ۲۰۲۵)

همچنین، روزنامه "اخبار السودان" در تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵ گزارش داد که وزیر امور خارجه امریکا، مارکو روبیو، با همتای مصری خود، بدر عبدالعاطی، دیدار کرده است. این دیدار در چارچوب تقویت روابط راهبردی میان ایالات متحده و مصر انجام شد. در این نشست، دو وزیر تحولات اوضاع سودان را مورد بررسی قرار دادند و بر لزوم اعمال فشار بر طرف‌های درگیر برای پایان دادن به درگیری‌ها و گسترش کمک‌های بشردوستانه تأکید کردند.

ششم: بر این اساس، به نظر می‌رسد که تحولات میدانی در سودان تحت هدایت و مدیریت ترامپ در حال انجام است و اهداف زیر را دنبال می‌کند:

۱- تسریع در اجرای طرح امریکا برای آماده‌سازی شرایط جهت تقسیم کشور میان دو جناح وابسته به واشنگتن؛ به این صورت که منطقه دارفور تحت کنترل نیروهای واکنش سریع و فرمانده آن، حمیدتی، قرار گیرد، درحالی‌که ارتش سودان به رهبری البرهان، کنترل مناطق مرکزی و شرقی کشور را در اختیار داشته باشد. در نتیجه، سودان به دو واحد جداگانه تبدیل خواهد شد، و این وضعیت به‌عنوان یک واقعیت جدید تحمیل خواهد شد، چراکه حمیدتی کنترل کامل دارفور را در اختیار دارد.

ما پیش از این، در پاسخ به سؤالی در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳، به این طرح اشاره کرده بودیم و توضیح دادیم که: «امریکا در حال آماده‌سازی شرایط برای تقسیم سودان است و هرگاه منافع آن اقتضا کند، این کار را انجام خواهد داد. همان‌گونه که سودان جنوبی را از کشور جدا کرد، در صورت نیاز دارفور را نیز به‌عنوان یک منطقه مستقل از سودان جدا خواهد کرد. اما به نظر می‌رسد که زمان این جدایی هنوز فرا نرسیده و آنچه در حال حاضر در جریان است، آماده‌سازی مقدمات این روند می‌باشد.» و این همان مسئله‌ای می‌باشد که ما قبلاً آن را متذکر شدیم.

اکنون به نظر می‌رسد که منافع امریکا به سرعت به سمتی حرکت می‌کند که دارفور را از سودان جدا کند، درست همان‌گونه که پیش‌تر سودان جنوبی را تجزیه کرد. این مسئله به‌شدت خطرناک است، و اگر ترامپ بتواند آن را به سرانجام برساند، پیامدهای سنگینی خواهد داشت. بنابراین، امت اسلامی باید در برابر این طرح بایستد و مانند زمان جدایی سودان جنوبی، سکوت نکند!

۲- سوق دادن سودان به سمت عادی‌سازی روابط با رژیم یهود و آماده‌سازی آن برای پیوستن به طرح ترامپ.

ما قبلاً در تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۲۳ در پاسخ به سؤالی درباره عادی‌سازی روابط سودان با رژیم یهود چنین توضیح داده بودیم: «این اقدام از نظر شرعی حرام است، زیرا به معنای به رسمیت شناختن یک غاصب است که فلسطین، یکی از عزیزترین سرزمین‌های امت اسلامی، را اشغال کرده، شبانه‌روز به مردم آن حمله می‌کند، خانه‌هایشان را ویران می‌سازد، فرزندانشان را به قتل می‌رساند و اموالشان را مصادره می‌کند.»

با این وجود، "شورای حاکمیتی سودان اعلام کرده بود که رئیس این شورا، عبدالفتاح البرهان، در خارطوم با دیوید کوهن دیدار کرده و درباره تقویت همکاری‌های مشترک، به‌ویژه در حوزه‌های امنیتی و نظامی، گفتگو کرده است." همچنین، وزارت امور خارجه سودان اعلام کرد که دو طرف "بر ادامه روند عادی‌سازی روابط میان خود توافق کرده‌اند." (منبع: خبرگزاری رسمی سودان، ۲ فوریه ۲۰۲۳)

اکنون به نظر می‌رسد که ترامپ، با سرعت بیشتری این روند را پیش می‌برد. برخلاف دولت بایدن که عادی‌سازی روابط را به‌تدریج پیش می‌برد، ترامپ قصد دارد این روند را بی‌درنگ و بدون طی کردن مراحل تدریجی اجرایی کند.

هفتم: این واقعیت‌ها بیش از پیش تصویر روشنی از رویدادهای سودان ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که واشنگتن همان نیرویی است که این تحولات را هدایت می‌کند.

با درک این موضوع، مردم سودان بطور خاص و مسلمانان به‌طور عام باید دریابند که این جنگ، که در آن ده‌ها هزار نفر کشته شده‌اند، بیش از ۱۲ میلیون سودانی را مجبور به ترک خانه‌هایشان کرده، نظام کشاورزی را در کشوری که زمانی به‌عنوان "سبد غذایی جهان" شناخته می‌شد، نابود ساخته و بخش‌های مهم اقتصادی را از هم فروپاشانده است، نتیجه‌ی یک جنگ بیهوده میان دو جناح وابسته است.

البرهان و حمیدتی و حلقه‌های نزدیک به آن‌ها، این جنگ را صرفاً در خدمت منافع امریکا و تثبیت نفوذ آن در سودان و برای عقب راندن نیروهای وابسته به اروپا به راه انداخته‌اند، و همین امر محقق شده است. اما هیچ‌یک از طرفین به حرمت خون مسلمانان اهمیتی ندادند، درحالی‌که پیروان آن‌ها می‌بایست این مسیر جنایتکارانه را متوقف می‌کردند. اما تحریک و بسیج هر یک از طرفین علیه دیگری و شدت خون‌ریزی، چشمان آن‌ها را کور ساخته، به‌گونه‌ای که متوجه تحریم شدید اسلام نسبت به ریختن خون مسلمانان به دست یکدیگر نشده‌اند.

در حدیث صحیحی که امام بخاری روایت کرده، از الأحنف بن قیس نقل شده است که می‌گوید:

فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: «ِإذَا الْتَقَى الْمُسْلِمَانِ بِسَيْفَيْهِمَا فَالْقَاتِلُ وَالْمَقْتُولُ فِي النَّارِ. قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ هَذَا الْقَاتِلُ فَمَا بَالُ الْمَقْتُولِ؟ قَالَ: إِنَّهُ كَانَ حَرِيصاً عَلَى قَتْلِ صَاحِبِهِ»

ترجمه: از رسول‌الله شنیدم که فرمودند: زمانی که دو مسلمان با شمشیرهایشان در برابر یکدیگر قرار گیرند، قاتل و مقتول هر دو در آتش جهنم خواهند بود. پرسیدم: ای رسول الله ، تکلیف قاتل مشخص است، اما مقتول چرا؟ فرمودند: زیرا او نیز برای کشتن دیگری تلاش داشت.

حال اگر این جنگ نه‌تنها بین مسلمانان بلکه در خدمت منافع امریکا و متحدان آن باشد، چه؟ قطعاً این فاجعه‌بارتر و مصیبت‌بارتر خواهد بود!

و در اخیر: ای مردم سرافراز سودان، حزب‌التحریر، پیشگام حقیقت که هرگز مردمش را فریب نمی‌دهد، شما را خطاب قرار می‌دهد!

شما همان مردمی هستید که دعوت خلیفه عثمان بن عفان (رضی‌الله‌عنه) را پذیرفتید و در سال ۳۱ هجری پرچم اسلام را برافراشتید و از آن زمان تاکنون، قرن‌هاست که در مسیر این دین بزرگ گام برداشته‌اید.

شما نوادگان علی بن دینار هستید، مردی که با عشق و اخلاص، "چاه‌های ابیار علی" را در میقات حرمین برای خدمت به زائران خانه‌ الله سبحانه وتعالی حفر کرد، و سپس در میدان نبرد در برابر کافران، جانش را تقدیم کرد و یکی از دو سرنوشت افتخارآفرین (پیروزی یا شهادت) را دریافت نمود.

امروز ما شما را فرامی‌خوانیم که در برابر سه جنایت بزرگ بایستید و اجازه ندهید که سرزمین‌تان بیش از این به تاراج برود:

۱. تجزیه سودان، پس از آنکه جنوب آن را از پیکرش جدا کردند، و اکنون در تلاشند تا دارفور را نیز از آن جدا سازند.

۲. تحمیل عادی‌سازی روابط با رژیم یهود، غاصب قبله‌ی اول، که سرزمین مقدس را به فساد کشیده و شبانه‌روز خون مسلمانان را می‌ریزد.

۳. این جنگ برادرکشی که مسلمانان را به جان هم انداخته و در خدمت منافع بیگانگان و دشمنان اسلام است.

پس برخیزید و این توطئه‌های شوم را نقش بر آب کنید!

برای سودان، ارتشی یکپارچه و مقتدر بسازید که سلاح خود را نه علیه برادران مسلمان، بلکه علیه دشمنان استعمارگر نشانه رود که در این راه، تنها عزت و سربلندی و پیروزی بزرگ در انتظار شماست. الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت الله سبحانه وتعالی و پیامبرش را اجابت کنید، هنگامی که شما را به چیزی فرامی‌خواند که به شما حیات و عزت می‌بخشد.

آیا شما این دعوت الهی را لبیک خواهید گفت؟

شیخ عطاء بن خلیل ابوالرشته

برگرفته از شماره 534جریده الرایه

۷ شعبان ۱۴۴۶ه.ق

۶ فوریه ۲۰۲۵م.

 

ادامه مطلب...

(ترجمه)

از زمانی‌که غرب با سلاح‌های فکری خود بر سرزمین‌های اسلامی تسلط یافت و با سقوط خلافت، اسلام در جایگاه اتهام قرار گرفت، ادعا شد که این دین به زنان حقوق‌شان را نمی‌دهد، آن‌ها را پایین‌تر از مردان می‌داند و مانع پیشرفت و همگامی‌شان با تمدن می‌شود، باوجود هوش و توانایی‌هایی که دارند. در نتیجه، درخواست‌هایی برای برابری زنان و مردان بر اساس الگوی تمدن غربی مطرح شد؛ اما آیا این شعارها واقعاً باعث نجات زنان می‌شوند، یا آنکه جنگی دیگر علیه مفاهیم اسلامی در رابطه با زنان و مردان است؟ و چگونه این تبلیغات در سرزمین‌های اسلامی گسترش یافت؟

تمدن غربی زن را به‌عنوان کالایی ارزان‌قیمت می‌بیند که مورد خریدوفروش قرار می‌گیرد تا آنچه را که خود نهایت خوشبختی می‌پندارد، محقق کند. در نتیجه، زن تنها ابزاری ارزان و بی‌ارزش می‌شود که صاحب آن هر طور که بخواهد، از او بهره‌برداری می‌کند، به‌گونه‌ای که شرافت و زیبایی‌اش را در ازای لذت‌بخشی به نفس‌های آلوده و ارضای غریزه‌ای که به حیوانیت نزدیک‌تر است، می‌فروشد و این برهنگی را آزادی می‌نامد. بدین ترتیب، زن دوباره به همان جایگاهی که در جاهلیت قدیم داشت، بازگردانده شده است. در آن دوران، پدر، دختر خردسال خود را از ترس ننگ و فقر زنده‌به‌گور می‌کرد؛ اما در جاهلیت مدرن، زن به چاهی افکنده می‌شود که خود تمدن غربی آن را حفر کرده است، با این تفاوت که هدف اکنون سودجویی از جسم، شرافت و کرامت اوست! جاهلیت مدرن، زن را از کرامت انسانی به پایین‌ترین مرتبه حیوانیت کشانده است.

غرب، زنان را با شعارهای فریبنده و عناوین پرزرق‌وبرق فریب داد و آنان را از دژی که عزت، شرافت و کرامتشان را حفظ می‌کرد، بیرون کشید و در میان جنگلی از درندگان انسانی رها کرد.

 تمدن غربی، زن را شریک مساوی با مرد در حقوق و مسئولیت‌ها می‌بیند؛ به‌گونه‌ای که او را در میادین کار در رقابتی شانه‌به‌شانه و دست‌دردست با مردان قرار می‌دهد و در نتیجه، او را از نقش اساسی‌اش به‌عنوان مادر و سرپرست خانه بازمی‌دارد. در اروپا، پدر، اگر اصلاً در خانواده حضور داشته باشد، مسئولیتی در قبال تأمین هزینه‌های دخترش پس از عبور از دوران نوجوانی ندارد، بلکه از او می‌خواهد که هزینه اقامت در خانه را بپردازد. اگر توانایی پرداخت نداشته باشد، گاهی به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن از خانه اخراج می‌شود و در نهایت مجبور می‌شود برای ادامه زندگی، هر نوع کاری، حتی تن‌فروشی نماید.

تمدن غربی، زن را عنصر اساسی در اقتصاد می‌داند. به‌عنوان مثال؛ نظریه لیبرالیسم، زن را شریکِ برابر در اقتصاد معرفی می‌کند و بر این اساس، او باید در نیروی کار مشارکت کند. در بسیاری از کشورهایی که مدعی ارتقای جایگاه زن و حمایت از حقوق او هستند، برابری زن و مرد در فرصت‌های شغلی به‌عنوان یک اصل مطرح شده است، اما نتیجه این سیاست، کنار کشیدن مردان از مسئولیت‌هایشان در قبال زنان بوده که این خود نوعی ظلم آشکار محسوب می‌شود.

سقراط، یکی از بزرگ‌ترین فلاسفه تاریخ اروپا، در توصیف زن چنین گفته است: «زن مانند درختی سمی است که ظاهر زیبا دارد، اما هر پرنده‌ای که از آن بخورد، می‌میرد». آیا تحقیر و توهینی بالاتر از این برای زن وجود دارد؟ و آیا خواری و ذلتی بزرگ‌تر از این وجود دارد؟!

برخی سازمان‌ها برای دفاع از حقوق زنان پا پیش گذاشتند، اما در حقیقت، این سازمان‌ها آن‌ها را به سمت درندگان انسانی سوق می‌دهند. برای مثال؛ سازمان عفو بین‌الملل در مقدمه بیانیه خود چنین می‌نویسد: «هر فرد باید بتواند درباره بدن خود تصمیم بگیرد... هر زن و دختر، حقوق جنسی و تولیدمثلی دارد. این بدان معناست که آن‌ها، به‌طور برابر، حق دسترسی به خدمات بهداشتی، مانند روش‌های پیشگیری از بارداری و سقط‌جنین ایمن را دارند و همچنین می‌توانند درباره ازدواج، زمان ازدواج و انتخاب شریک زندگی خود تصمیم بگیرند. علاوه بر این، آن‌ها باید بتوانند درباره داشتن فرزند، تعداد آن، زمان فرزندآوری و انتخاب پدر فرزندانشان آزادانه تصمیم‌گیری کنند».

این سازمان همچنین، برای منحرف کردن زنان مسلمان از دینشان، اظهاراتی را منتشر کرده است. در یکی از بیانیه‌های خود درباره اردن، چنین نوشته است: «در اردن، سازمان عفو بین‌الملل از مقامات خواسته است که به همکاری با نظام "قیومیت مرد بر زن" که ناقض حقوق زنان است، پایان دهند. این نظام بر زندگی زنان کنترل دارد و آزادی‌های شخصی آن‌ها را محدود می‌کند، از جمله بازداشت زنانی که متهم به ترک خانه بدون اجازه هستند یا زنانی که روابط جنسی خارج از ازدواج داشته‌اند و همچنین آن‌ها را به انجام آزمایش‌های تحقیرآمیز بکارت وادار می‌کند».

بنابر این، غرب استعمارگر کافر این‌گپنه به زن نگاه می‌کند. او را تحقیر و بی‌حرمت می‌کند، شرافت و عفتش را پایمال می‌سازد، انسانیتش را از بین می‌برد و نقش حقیقی‌اش را که برای آن خلق شده است، تقریباً از او سلب می‌کند.

در مقابل، اسلام زن را بر اساس فطرتش در جایگاه واقعی خود قرار داده است. در مقدمه قانون اساسی دولت خلافت که حزب‌التحریر آن را ارائه می‌کند، در ماده ۱۱۲ چنین آمده است: «زن در اصل، مادر و سرپرست خانه است و او شرف و عفتی است که باید مورد صیانت قرار گیرد».

اما در مورد صیانت از زن و حفظ عفت او، اسلام واجب کرده که «هنگامی که زن به سن بلوغ می‌رسد، نباید چیزی از بدن او دیده شود؛ مگر این دو و پیامبر ﷺ به چهره و دستان خود اشاره کرد». بنابراین، مشخص کردن پوشش زن در فضای عمومی امری واجب است تا عورت او پوشانده شده و نگاه طمع‌کاران به سوی او جلب نشود.

برخلاف سایر اصول، اسلام برای زن حریم خصوصی‌ای تعیین کرده است که در آن، تنها خود او یا محارمش حضور دارند. الله متعال می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ [نور: ۲۷]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آوره اید، به غیر خانه‌های خودتان داخل نشوید، مگر آنکه انسی با اهل آن داشته باشید و به اهل خانه سلام کنید، این کار شما برای شما بهتر است، شاید متذکر شوید.

الله در این آیه از ورود به خانه‌های دیگران بدون اجازه اهل آن‌ها نهی کرده است. واژه «تَسْتَأْنِسُوا» کنایه از درخواست اجازه است و هدف از آن، جلوگیری از ورود ناگهانی به خانه‌ای است که ممکن است زنان در آن در وضعیت نامناسبی باشند.

اسلام، همان‌گونه که محدوده عورت را مشخص کرده، افراد مجاز به دیدن بیشتر از آن را نیز به‌دقت تعیین کرده است. این نشانه‌ای از صیانت کامل زن و ممانعت از خلوت میان زن و مرد نامحرم است. ابن عباس روایت کرده که پیامبر ﷺ فرمود: «هیچ مردی نباید با زنی خلوت کند مگر آنکه محرم او همراه باشد».

اسلام همچنین تمام راه‌های تحریک و جلب توجه در فضای عمومی را بر زن بسته و هر چیزی را که نگاه‌ها را جلب کند و غریزه را تحریک نماید، از طریق تحریم تبرج، ممنوع کرده است. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [نور: ۶۰]

ترجمه: و زنان بازنشسته و يائسه‏اى كه اميد ازدواج ندارند، گناهى بر آن‌ها نيست كه لباس روى خود را بيرون بياورند، به شرط آنكه خودنمايى با زينت و آرايش نكنند و اگر عفّت خود را حفظ كنند، براى آن‌ها بهتر است و الله شنواى دانائى است.

این بدان معنا نیست که زن نباید زیور و آرایشی داشته باشد، چراکه زینت برای زن به‌طور کلی جایز است. بلکه مقصود این است که نباید زینت خود را به شیوه‌ای آشکار کند که باعث جلب‌توجه مردان شود. اسلام با وضع این احکام، نظم و امنیت را در فضای عمومی تضمین کرده است، به‌گونه‌ای که همه مردم در جامعه احساس آرامش و اطمینان کنند. این احکام تأکید می‌کنند که زن در اسلام، شرف و عفتی است که باید مورد صیانت و محافظت قرار گیرد.

تمام این احکام نشان‌دهنده توجه اسلام به صیانت از زن و حفظ حقوق اوست. پس از چه آزادی‌ای برای زن سخن می‌گویند؟ و از کدام حقوق دروغین دم می‌زنند؟

این غربی‌های سرمایه‌دار که از طریق سازمان‌هایی که خود تأسیس کرده‌اند، زن را در منجلاب فساد و انحلال اخلاقی فرو می‌برند! این چیزی جز افترا و فریب دادن زنان نیست! هیچ نظامی جز دولت خلافت راشده که احکام اسلام را بر اساس منهج نبوت اجرا می‌کند، نمی‌تواند زن را محافظت کند و کرامتش را حفظ نماید. از این رو، واجب است که تلاش خود را چندین برابر کنیم تا خلافت را برپا سازیم و یقین داشته باشیم که خداوند با ماست و اعمال ما را ضایع نخواهد کرد.

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

نویسنده: استاد زهرا داود-ولایه سودان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه