چهارشنبه, ۲۳ ذیقعده ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۵/۲۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

مقامات سویدنی به یک افراط‌گرا اجازه دادند که نسخه‌ای از قرآن شریف را بسوزاند!

(ترجمه)

خبر:

مقامات سویدن به یک افراطی عراقی الاصل اجازه دادند تا قرآن شریف را پاره کند و سپس در روز اول عید قربان در مقابل مسجد مرکزی استکهلم و دوربین رسانه‌ها و با حفاظت پولیس سویدن آن را به آتش کشید.

تبصره:

این اولین بار نیست که قرآن شریف در این کشور کافر سوزانده می‌شود؛ بلکه قبلاً در ژانویه گذشته در مقابل سفارت ترکیه سوزانده شده بود. پیش از این در فرانسه و جاهای دیگر نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نقاشی‌های تمسخرآمیز می‌کشیدند و او را به ارهاب و خونریزی وصف می‌کردند. بنابر این، مسلمانان ساکن در کشورهای غربی نمی‌پذیرند که به مقدسات آن‌ها اهانت شود؛ ازین‌رو، وقتی راسموس ودان قرآن را سوزاند، عکس‌العمل آن‌ها عالی بود.

با این حال، سویدن بر سیاست ضد اسلامی خود پافشاری نموده، به هرکسی‌که می‌خواهد به آن توهین کند، اجازه می‌دهد و تحت نام آنچه آزادی بیان نامیده می‌شود، این کار را انجام دهد و از آن حمایت می‌کند.

این به وضوح نشان می‌دهد که این کشورها دشمنی غیر از اسلام را نمی‌بینند و با وجودی‌که درگیر جنگ روسیه و اوکراین هستند که هزینه‌های میلیاردی برای آن‌ها به همراه داشته و منجر به مشکلات اقتصادی عظیمی در کشورهای‌شان شده است؛ اما جنگ آن‌ها با اسلام هم‌چنان در رأس اولویت‌های شان باقی مانده است.

این جنگ آشکارا با اسلام و مسلمانان بر صحت این مقوله دلالت دارد که: «اسلام و سلطان هم‌چون برادران دوقلویی هستند که هیچ یک از آن‌ها صحیح نیست؛ مگر با صاحب خود. پس اسلام اساس یا پایه است و سلطان نگهبان؛ اگر اساس یا پایه نباشد، ویران می‌شود و اگر نگهبان نباشد، از بین می‌رود.» هم‌چنان رسول الله صلی الله علیه وسلم این را به صراحت بیان فرموده است که:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: به تحقیق امام (خلیفه) سپری است که شما از عقب آن می‌جنگید و به او پناه می‌برید.

مردم می‌دانند که هیچ امامی برای مسلمانان وجود ندارد که از دین و اسلام و ناموس آن‌ها دفاع کند و نیز می‌دانند که حاکمان امروز مسلمانان چیزی جز بدخواهان اسلام و مسلمانان نیستند؛ بلکه آن‌ها اولین کسانی هستند که اسلام را آزار می‌دهند. حتی اگر کعبه شریف بمباردمان شود، انگشت تکان نمی‌دهند و به همین دلیل است که دولت‌های غربی علناً شبانه روز با وقاحت تمام به دین و اعتقاد ما توهین می‌کنند.

در کتاب‌های تاریخ آمده است که سلطان سلیمان چگونه فرانسویان را از رقص زنان با مردان باز می‌داشت تا این رسم زشت به سرزمین‌های اسلامی نرسد! نامه‌ای به پادشاه فرانسه فرستاد و در آن گفت: «به من گزارش شده که مردان و زنان کشورتان در مهمانی‌های بی‌شرمانه‌ای که ایجاد کرده‌اید، در مقابل مردم یکدیگر را در آغوش کشیده و به شیوه‌ی غیراخلاقی می‌رقصند و چون کشورتان با سرزمین ما مرز دارد، این احتمال وجود دارد که این گستاخی به خانه‌های ما سرازیر شود و به همین دلیل است که وقتی پیام من را دریافت کردید، باید فوراً به آن وقاحت پایان دهید! در غیر این صورت من می‌توانم خودم به آنجا مراجعه کنم تا آن را از بین ببرم!»

مورخ بنام، "هامر" آن را ثبت کرده که این رقص تا صدسال پس از این نامه در فرانسه کاملاً مخفیانه شده بود.

به الله، اگر فرانسوی‌ها به کتاب الله و رسول الله توهین می‌کردند، واکنش سلطان سلیمان چگونه می‌بود؟

پروردگارا! ما را به خلیفه راشده گرامی بدار که از ایمان و ناموس مسلمانان دفاع می‌کند و از ریختن خون‌شان حفاظت می‌کند!

نویسنده: محمد أبو هشام

13 ذی الحجة 1444ه‍ـ.ق.

شنبه 1 جولای 2023م.

مترجم: پارسا امید

ادامه مطلب...

افسران نظامی مسلمان نباید تأسیس خلافت را به تأخیر بیندازند؛ زیرا آمریکا هند را متجاوز می‌سازد

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

پیش از سفر رسمی نخست‌وزیر دولت هندو به آمریکا، که درین سفر در 22 جون 2023 در کنگره آمریکا سخنرانی می‌کند؛ فرصتی‌که تنها به نزدیک‌ترین متحدان داده شده است، دولت بایدن ساختمان تجاوزی خودرا در هند تأیید نمود. در 5 جون 2023، سخنگوی وزارت امور خارجۀ آمریکا اعلام نمود: «مشارکت ما با هند یکی از پر پیامدترین مشارکت‌ها به شمار می‌رود.» در همان روز وزارت دفاع آمریکا اعلام نمود: «لوید جی آستین سوم، وزیر دفاع، در 4 تا 5 جون به هند سفر کرد تا مشارکت دفاعی اصلی را تقویت نموده و همکاری در حوزه‌های حیاتی را پیش از سفر رسمی نخست‌وزیر مودی به واشنگتن، بهبود بخشد.  وزیر امور خارجه با "آجیت دوال" مشاور امنیت ملی و "راجنات سینگ" وزیر دفاع دیدار نمود.»

آمریکا برای مقابله با چین و مسلمانان، دولت هندو را متجاوز می‌سازد. در عین حال، آمریکا از اتحاد خود با پاکستان برای از بین بردن آن به عنوان مانعی برای ظهور هند استفاده می‌کند. بنابراین، هنگامی‌که هند به زور کشمیر اشغالی را ضمیمه کرد، آمریکا به حاکمان پاکستان دستور داد تا خویشتن‌داری نموده و توافق‌نامۀ آتش‌بس را امضا نمایند. هرگاه هند در مرز مشترک خود با چین درگیر می‌شود، آمریکا حاکمان پاکستان را از استفادۀ فرصت گشودن جبهۀ دوم علیه هند و آزادسازی کشمیر اشغالی جلوگیری می‌کند.

بنای هند و تضعیف پاکستان برای هر افسر نظامی مسلمان آگاه آشکار است، که این امر منجر به احساس ناامیدی شدید می‌گردد. در واقع، این ناامیدی برای کسانی‌که نمی‌توانند خودرا خارج از اتحاد با آمریکا ببینند، اجتناب ناپذیر است. هرچه پاکستان بیشتر با آمریکا پیوند داشته باشد، بیشتر تضعیف خواهد گردید. چنین وضعیت ناامیدی، افسر مسلمان را وادار می‌کند تا برای تنها بدیل تلاش نماید که اسلام و خلافت آن است.

خلافت بر منهج نبوت همه ائتلاف‌های خسارت‌بار با دولت‌های استعمارگر را قطع خواهد کرد. خلافت پنجاه و پنج کشور دولت-ملت مسلمانان را در یک دولت خلافت وحدت خواهد بخشید. خلافت مانند خلافت راشده عمل نموده و سرزمین‌های جدیدی را به روی اسلام گشوده و دشمنان را وادار به عقب‌نشینی خواهد کرد.

ای افسران نظامی مسلمان! بدون شک خلافت نیاز زمان است. حالا هم دیر نیست که جلوی پیش‌روی دشمنان مان را بگیریم! ضمناً این در دین اسلام یک فریضه‌ است. هرگونه کوتاهی در انجام فریضۀ خلافت، گناه کبیره به شمار می‌رود. علاوه بر این، وظیفۀ شما از وظیفه غیرنظامیان مسلمان بیشتر است. غیرنظامیان باید برای خلافت کار و دعوت نمایند؛ اما هر قدر هم که تلاش نمایند فقط می‌توانند آن‌را مطالبه نمایند؛ ولی عملاً نمی‌توانند خلافت را مستقر نمایند، و اما شما، شما مردان جنگی مانند انصار رضی الله عهنم هستید! وظیفۀ شما این است که عملاً حمایت فزیکی و مادی نموده نصرت دهید تا مطمئیناً خلافت برقرار گردد!  مانند زمانی‌که انصار رضی الله عنهم نصرت دادند تا این‌که دولت اسلامی در مدینه منوره تأسیس گردید.

این‌جا، افسر مسلمان نمی‌تواند عذر خودرا پیش‌کش نماید که مکلف به اطاعت از رهبری نظامی و سیاسی فعلی است. اما این عذر در روز قیامت پذیرفته نمی‌شود! این عذر او را از عذاب جهنم نجات نمی‌دهد. افسر مسلمان نمی‌تواند عقب این بهانه پنهان گردد؛ زیرا رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم امر فرمود:

«لا طَاعَةَ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِی الْمَعْرُوفِ» (بخاری و مسلم)

ترجمه: در اموری‌که مربوط به الله است، اطاعت دیگری نیست، طاعت فقط در معروف است."

در واقع اطاعت از هیچ مرد یا گروهی از انسان‌ها هنگامی‌که دستور به نافرمانی خالق انسان‌ها الله سبحانه وتعالی باشد، وجود ندارد.

این‌جا نیز افسر مسلمان نمی‌تواند ادعا نماید که این کار مسئولیت شخصی او نیست! او نمی‌تواند عذر کند که چون دیگران عمل نمی‌کنند، او نیز مجبور به انجام آن نیست. او هم‌چنان نمی‌تواند عذر کند که وقتی دیگران شروع به کار کنند، من هم خواهم کرد. تک تک افسران مسلمان نگهبان وفادار اسلام هستند. رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«أَلاَ أُنَبِّئُکُمْ بِلَیْلَةٍ أَفْضَلَ مِنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ- حارِسٌ حَرَسَ فِی أَرْضِ خَوفٍ لَعَلَهُ لَا یَرجِعُ إلَی أَهْلِهِ» (حاکم)

ترجمه: آیا شما را از شبى بهتر از شب قدر خبر ندهم؟ آن شبی است که نگهبانی که از یک سرزمین جنگی محافظت می‌کند و مطمئن نیست که آیا دوباره به خانه‌اش باز می‌گردد یا خیر."

فقیه امام اوزاعی رحمة‌الله علیه می‌فرماید: «کان یقال ما من مسلم إلا وهو قائم علی ثغرة من ثغر الإسلام، فمن استطاع ألا یؤتى الإسلام من ثغرته فلیفعل؛ گفته شد که هیچ مسلمانی نیست مگر این‌که در مرزهای اسلام ایستاده باشد؛ پس هرکی می‌تواند جلو تضعیف اسلام یا تعرض به اسلام را بگیرد، این کار را بکند.» پس وقتی افسر مسلمان می‌بیند که می‌تواند جلو ضرر و زیان اسلام را بگیرد، باید عمل نماید. در مقابل پیش‌روی دشمن اگر مجبور شد، به تنهایی عمل می‌کند. او دیگران را برای انجام این کار استخدام می‌کند، اگر افراد مناسب را پیدا کند. هرچه را که در دست دارد، می‌گیرد و با توکل به الله اقدام به عمل می‌کند! او تمام تلاش خود را می‌کند تا پروردگارش را بدون ملامتی و عذری برای رحمت او ملاقات نماید!

البته افسر مسلمان نمی‌تواند ادعا کند که نمی‌تواند عمل کند؛ زیرا ممکن است به مال یا شخص خودش ضرری وارد شود، نمی‌تواند؛ چون وجوب اقامۀ خلافت مسئله مرگ و زندگی است. این مسئله‌ای است که قربانی می‌‌خواهد؛ قربانی که افسر نظامی مسلمان آن‌را در جای مناسب‌اش قرار می‌دهد. رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم هشدار داده است:

«إِذَا تَبَایَعْتُمْ بِالْعِینَةِ، وَ أَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ، وَ رَضِیتُمْ بِالزَّرْعِ، وَتَرَکتُمُ‌الجِهَاد، سَلَّطَ‌اللَّهُ عَلَیْکُمْ ذُلًّا لَا یَنْزِعُهُ حَتَّی تَرْجِعُوا إِلَی دِینِکُمْ»(ابن تیمیه ابو داود)

ترجمه: زمانی‌که تجارت می‌کنید، گوش گاو های‌تان را گرفته‌اید و در تجارت خویش راضی هستید؛ در حالى‌كه جهاد را ترك كرده‏اید، الله خوارى و ذلت را بالای تان مسلط مى‏سازد و از بین نمی‌رود تا این‌که به دين خود بازگردید.

بنابراین، افسر نظامی مسلمان دارای قلب قوی و جنگ‌جو می‌باشد. او دل ضعیف مردی را ندارد که به دنیا وابسته است. او همیشه به دنبال فرصت‌هایی برای فداکاری و تلاش در هر لحظه می‌باشد. او به راحتی و آسایش، مال دنیا و ثروت نمی‌چسبد. او هر روز خودرا برای ملاقات با پروردگارش آماده می‌سازد؛ گرچه تقاضای رویارویی با دشمن را نمی‌کند، اما برای شهادت صمیمانه دعا می‌کند! این چنین رزمندگانی هستند که با رهبری شخصی خود این تغییر را می‌آورند.کم‌تر از این، یک مرد نمی‌تواند این‌کار را انجام دهد.

ای نیروهای مسلح مسلمان پاکستان! هنوز دیر نیست، از اتحاد با کفار روی گردانید! اسلام را به حاکمیت عملی آن برسانید، در راه الله جهاد نمایید! همین حالا نصرت خودرا به حزب‌التحریر اعطا نمایید تا بتوانید برای تغییر واقعی برنامه‌ریزی و اقدام کنید!

نویسنده: مصعب عمیر – ولایه پاکستان

10 ذوالحجة 1444ه.ق.

چهارشنبه 28 جون 2023م.

مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

آزادی رسانه تحت چتر دموکراسی خطرناک‌تر از آزادی دردوران دیکتاتوری به نظر می‌رسد!

(ترجمه)

در ۱۰ می ۲۰۲۳ گزارش‌های مختلف در رسانه‌ها به نشر رسید که در شهرهای بهرپال و حیدرآباد هند نزدیک به ۱۶ مسلمان دست‌گیر شده است. در این اتهامات جنجالی بالای حزب‌التحریر حمله گردیده و آن‌را یک سازمان تروریستی که قصد جهاد علیه هند را دارد، معرفی نموده‌اند. منبع این گزارش‌ها برعلاوه ادارات استخباراتی "خارجی" سازمان‌های مختلف استخباراتی "دولتی و اتحادیه‌ای" به گونه "نامعلوم" اخذ گردیده است. کتاب‌ها و نشریات حزب‌التحریر در دست افراد دستگیر شده اساس اتهامات گفته شده است.

از آن زمان بدین‌سو اتهامات مختلف بشکل آنلاین به نشر می‌رسد؛ طوری‌که بعضی آن‌ها این ۱۶ فرد گرفتار شده مسلمان را به آن قضیه اعضای حزب‌التحریر ارتباط می‌دهند که فعلا ً در ایالت "تامیل نادو"در جریان است. حتی رسانه‌های خبری برجسته‌ مانند (India Today) یا (Economic Times of India) نتوانستند به اصول و مقررات رفتاری پابند باشند و با بی‌شرمی آن را در ویب‌سایت‌های خود به نشر رسانده و به راحتی روایتی را که به آن‌ها رسیده است، بدون انجام بررسی اولیۀ حقایق در مورد حزب‌التحریر سرخط خبرها می‌سازند. اگر آن‌ها به اصول و مقررات پابندی می‌داشتند پی می‌بردند که حزب‌التحریر یک حزب سیاسی است که برای تأسیس دوباره خلافت؛ نظام حکم‌روایی اسلام به منهج نبوت از طریق یک مبارزه سیاسی و فکری کار می‌نماید و دست به اعمال مسلحانه نزده و از رسول‌الله صلی‌الله ‌علیه ‌وسلم و سیرت آن در تأسیس اولین دولت اسلامی الگوبرداری می‌نماید.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا جهان اسلام را دشمن فرضی جدید معرفی نمود تا مردم خود را در کنار کسانی‌که دولت آمریکا را اداره می‌کنند، نگهدارد. این امر صحنه‌ای از روایات رسانه جهانی را ایجاد نمود که اعمال جنایت‌کارانه را به عنوان "تروریزم اسلامی" به تصویر می‌کشد؛ در حالی‌که بیشتر آن‌ها عملیات‌هایی‌ اند که توسط آمریکا و متحدانش طراحی گردیده‌اند.

از زمانی‌که آمریکا جنگ وحشیانه علیه اسلام را از سال 2001 بدین‌سو به طور یک‌جانبه به راه انداخت، این روایات توسط شرکای حریص و حاکمان دست‌نشانده‌اش صادر و مورد استقبال قرار گرفته است. بنابراین، از "عالی‌ترین دموکراسی" تا "کلان‌ترین دموکراسی"، در رسانه‌های آمریکا و هند هم‌دستی زیادی وجود دارد که حقیقت را پنهان نموده و دروغ‌ها را نشر می‌کنند، به‌خصوص وقتی صحبت از گزارش‌ اخبار در مورد مسلمانان و اسلام می‌شود.

برای خواستن اعتبار و نفوذ در بازار رسانه، مجموعه‌ای در تلاش برای جلب رضایت اهل قدرت و تمایل به کسب پاداش از سوی ثروت‌مندان اند و همۀ این شرارت‌ها تضمینی است، برای این‌که منافع تبدیل به معیار عمل در میان شخصیت‌های رسانه‌ای شده است، نه ارزش‌های والا و جستجوی حقیقت.

آزادی رسانه در دموکراسی به عنوان یکی از نهادهای اولیه بازپرسی سایر نهادها در داخل کشور مورد توجه و حمایت است. این یکی از معیارهای اصلی است که نهادهای غربی با آن "سلامت و رفاه" سایر ملل را می‌سنجند.

بنابراین، در مورد نهادهای رسانه‌ای برجسته در هند؛ کلان‌ترین دموکراسی، که به اصول و قوانین رفتاری منتشر شده در ویب‌سایت‌های خود پابند نیستند، چه باید گفت؟ اصول و قوانین رفتاری مانند اجرای یک راستی‌آزمایی ساده یا ایجاد تعادل با ارائه نظریات مخالف یا عدم گمراه کردن مردم یا دروغ گفتن.

اکثر اوقات می‌توان منابع رسانه‌ای مانند "منبع موثق" یا "منبع غیر افشا شده" را هنگام اشاره به افراد در دولت به عنوان منبع مشاهده کرد. چنین افرادی‌که به ندرت می‌توان آن‌ها را در برابر قانون برای دروغ‌پردازی در محیط عامه پاسخ‌گو کرد.

با رسانه‌ای که از "آزادی بیان" حمایت می‌کند؛ در حالی‌که ایمیل‌ها را بدون این‌که از نقطه نظر دیگر در دانستن آن زحمت بکشد، مسدود می‌کند، چه باید کرد؟

در مورد رسانه‌ای که توسط سانسور فلج شده و مانع دست‌رسی آن‌ها به ویب‌سایت‌ها می‌شود؛ البته از سوی دولتی‌که سعی در پاسخ‌گویی از آن‌ها دارد، چه می‌توان گفت؟

از "شورای مطبوعاتی هند" که نتوانسته ارزش "دروغ نگفتن" را در اعضای خود بقبولاند و اصول و قوانین رفتاری را که تجویز کرده است، مکرراً توسط اعضای شورای آن حذف شد، چه ساخته است؟

در مورد رسانه‌ای در کلان‌ترین دموکراسی، که در برخورد با دولت خود ناکام بوده و "کتب و بیان‌ها" را به عنوان "تسلیحات و مهمات" تحت قوانین ستم‌گرانه‌ی UAPA مجازات می‌کند، چه باید گفت؟

طرف‌داری از دروغ به گونه‌ای که "حقیقت" را گم‌راه کند یا عمداً روی آن سرپوش بگذارد؛ همان‌طور که در دموکراسی‌ها شاهد آن هستیم، خطرناک‌تر از سکوت در مورد حقیقت است؛ همان‌طور که در دیکتاتوری‌ها چنین است.

‌طوری‌که معلوم است، برای سرپوش گذاشتن بر دروغی باید دروغ‌های دیگری اختراع کرد. بنابراین، در دیموکراسی‌ها و با موجودیت تعدد نهادها به عنوان سازوکار ادعایی برای کنترول و جلوگیری از انحصار قدرت‌ها، دروغ‌پردازی به یک وظیفه تبدیل شده است که همه این نهادها بتوانند یک دروغ را بپوشانند. این همان چیزی است که باعث فساد و گم‌راهی مردم می‌شود.

اسلام برای کسی‌که حاکم را به خاطر حق محاسبه کند، ارزش والایی قائل است. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه ‌وسلم فرمودند:

«سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَرَجُلٌ قَامَ إلَى إمَامٍ جَائِرٍ فَأَمَرَهُ وَنَهَاهُ، فَقَتَلَهُ»

سید شهداء حضرت حمزه ابن عبدالمطلب، او کسی است که سخن حق را در برابر حاکم ظالم می‌گوید و در این راه کشته می‌شود.

بنابراین، برای کسانی‌که مسئول انتقال اخبار به مردم هستند و هنوزهم ارزش گفتن حقیقت را نگه می‌دارند، کافی است یک تحقیق و بازجویی ساده در هریک از پلتفرم‌های اطلاعات اینترنتی مانند ChatGPT، ویکی‌پیدیا، گوگل وغیره انجام دهید تا یک توضیح اولیه در مورد حزب‌التحریر دریافت کنید که باید تمام دروغ‌های ساخته شده را در اذهان‌تان پاک کند.

در مورد رسانه‌هایی که به صورت شرم‌آوری تصمیم گرفته‌اند رسالت خود را در رساندن حقیقت فراموش کنند، ما با استفاده از سخنان حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم قول شان را در رابطه به مسلک خبررسانی تذکر می‌دهیم:

«أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ؟؛ آیا شما را از بزرگ‌ترین گناهان کبیره آگاه نکنم؟» گفتند: یقیناً یا رسول الله. فرمودند؛ «الْإِشْرَاكُ بِاللهِ وَعُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ؛ شرک به الله و نافرمانی از پدر و مادر.» و او دراز کشیده بود، پس نشست و گفت: «أَلَا وَقَوْلُ الزُّورِ؛ و گفتار باطل و شهادت دروغ.» و آن را تکرار نمود تا این‌که ساکت شد.

انجنیر صلاح الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 ۴ ذوالحجه ۱۴۴۴ه.ق.

 پنج‌شنبه، 22 جون 2023م.

مترجم: ابوبکر کابلی

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

صرب‌های اقلیم کوزوو اخیراً تظاهرات گسترده‌یی را در شمال این اقلیم علیه پولیس و نیروهای ناتو مستقر در اقلیم مذکور راه‌اندازی نمودند. صربستان نیروهایش را در حالت آماده‌باش قرار داد تا در صورت نیاز برای دفاع از اقلیت صرب وارد این اقلیم شوند.

شبکۀ الجزیره به نقل از صفحۀ انترنتی "نشنل انترست" (National Interest) گفت که ممکن است جنگ آیندۀ اروپا در کوزوو آغاز گردد. در گزارش گفته شده: «میان اوضاع کوزوو و کشمکش موجود در اوکراین شباهت‌هایی وجود دارد و از سیاست‌گزاران غرب خواسته شده به این مسأله توجه نمایند. او گفت: بحران اخیر در شمال کوزوو، جهان را به این فکر انداخته که ممکن است جنگ وحشیانه اوکراین، بزرگ‌ترین تهدید برای ثبات کنونی اروپا تلقی گردد، اما این جنگ به هیچ وجه یگانه تهدید نیست.» (منبع: الجزیرة+ نشنال انترست، 10 جون 2023م)

پرسش این است که در پس این حوادث چه می‌گذرد؟ و آیا چنان‌که از اظهارات مسئولین بین‌المللی بر می‌آید، امکان این وجود دارد که حوادث کوزوو، منطقۀ بالکان را درگیر جنگ نماید و به این ترتیب؛ دولت‌های اروپایی مشغول جنگ دیگری به علاوۀ جنگ اوکراین شوند؟

پاسخ:

برای روشن شدن ابعاد تنش‌های امروز در منطقۀ شمال کوزوو، امور زیر را بررسی می‌نماییم:

اول: پیشینۀ تاریخی:

1  پس از فتوحات اسلامی در منطقۀ بالکان توسط عثمانی‌ها در جریان قرن پانزدهم میلادی، اسلام راهش را به جانب منطقه‌یی باز نمود که دولت روم آن را تبدیل به منطقۀ خالص مسیحی نموده بود. آلبانی‌ها، که امروزه مردم آلبان و اقلیم کوزوو نامیده می‌شوند، پس از فتوحات مسلمان شدند، سپس بوسنیایی‌ها، که امروزه مردم بوسنیا و هرزگوینا نامیده می‌شوند و در سال 1992م از یوگوسلاویا استقلال گرفتند، به اسلام روی آوردند و در این منطقه بعدها جنگی صورت گرفت که در آن مردم قتل عام شدند و هزاران تن از مسلمانان در آن کشته شدند.

2  کوزوو هم‌چنان بخشی از دولت عثمانی بود تا آن که در سال 1912م و در ادامۀ کشمکش‌های جدائی‌طلبانۀ قومی که توسط بریتانیا در سراسر منطقۀ بالکان به راه انداخته شد، از پیکر دولت عثمانی جدا شد. سپس ممالک زیادی بر سر حاکمیت بر کوزوو به رقابت پرداختند، مانند صربستان، کوه سیاه، استعمار ایتالیا که کوزوو را ضمن آلبانیا جزء مستعمره‌های خود قرار داد. سپس تیتو حاکم یوگوسلاویا، کوزوو را در سال 1946م در چهارچوب حل و فصل‌های پس از جنگ دوم جهانی به خاک خود ملحق نمود و حاکمیت مستقلی به آن داد. کوزوو هم‌چنان بخشی از یوگوسلاویا به شمار می‌رفت تا این که خود یوگوسلاویا در اوایل دهۀ نهم از هم پاشید و به این ترتیب کوزوو به علاوۀ مناطق باقی مانده یوگوسلاویا به دامن صربستان افتاد.

برای این‌که کوزوو اعلان استقلال نکند، سلوبودان میلوسیچ، رئیس‌جمهمور بدنام صربستان با ظلم و ستم بی‌حد بر آن حکمروایی نمود و حاکمیت مستقل آن را ملغا اعلان کرد. پس از همه‌پرسی در مورد استقلال آن در سال 1990م، نا آرامی‌های بی‌شماری در آن رخ داد و خشونت‌ها و کشتار تا سال 1999م در این منطقه ادامه داشت. سپس در پی شرایط بین‌المللی که پیش آمد، ائتلاف کشورهای شمال آتلانتیک موسوم به "ناتو" در منطقه دخالت نمود و صربستان را زیر بمباردمان گرفت تا آن که وادار به خروج از منطقۀ کوزوو شدند. از آن زمان به بعد، نیروهای ناتو به صفت نیروهای نظامی ضامن صلح در این منطقه مستقر می‌باشند.

3  کوزوو در سال 2008م رسماً اعلان استقلال از صربستان نمود و بسیاری از دولت‌های جهان و در رأس آن امریکا و بسیاری از دولت‌های اروپایی آن را به رسمیت شناختند. روسیه و صربستان به شدت با این استقلال مخالفت نمودند و روسیه و چین با مخالفت خویش از پیوستن کوزوو به بسیاری از سازمان‌های جهانی ممانعت نمودند. سپس به تاریخ 19 مارچ 2023م و در پی وعده‌های اتحادیۀ اروپا مبنی بر پذیرفتن آن در اتحادیۀ اروپا و نیز ابراز خصومت روسیه پس از جنگ علیه اوکراین، اتحادیۀ اروپا اعلام نمود که صربستان و کوزوو موافقت نموده اند تا روابط خویش را به حالت عادی برگردانند، البته بدون این‌که این کار به معنای به رسمیت شناختن استقلال کوزوو توسط صربستان باشد. این توافق به معنای باز شدن دروازۀ پیوستن هر یک از صربستان و کوزوو به اتحادیۀ اروپا بود.

دوم: اوضاع داخلی و جهانی در قبل از حوادث کنونی:

 صربستان آخرین منطقۀ نفوذ روسیه در اروپای شرقی به شمار می‌رود و در طول سال‌هایی که صربستان با ناتو درگیر بود، روسیه آن را کمک می‌نمود. بهتر است بگوییم مداخلۀ ناتو در سال 1999م برای جدا کردن کوزوو از صربستان به مثابۀ ضربۀ شدیدی بود بر آخرین منقطۀ زیر نفوذ روسیه در بالکان، زیرا مداخلۀ ناتو ضعف و عجز روسیه در پشتیبانی از پیروانش را برجسته نمود، اما روسیه به حمایت خود از صربستان و ارسال کمک‌های نظامی و نیز حمایت سیاسی از آن در سازمان‌های جهانی هم‌چنان ادامه داد و با قاطعیت کامل با استقلال کوزوو مخالفت نمود. از راه‌اندازی پروژه‌های اقتصادی در بوسنیا و هیرزگوینا برای کمک به صرب‌ها خبر داد، روابط میان کلیساهای دو سرزمین را استحکام بخشید، یک مرکز بزرگ رسانه‌یی برای آژانس سپوتنیک در بلگراد بنا نمود که تبدیل به مرکزی شد برای بالابردن تنش‌ها و برجسته نمودن کمک‌های روسیه به صربستان. بلاخره کار به جایی رسید که رهبران صربستان سعی می‌کردند قبل از انتخابات در صربستان برای کسب آرای مردم در کنار پوتین رئیس جمهور روسیه عکس بگیرند. خلاصه این‌که روسیه در داخل صربستان و نیز در میان صرب‌های کوزوو و بوسنیا و هرزگوینا نفوذ فوق العاده زیادی دارد.

2. پس از آن که روسیه جنگ اوکراین را به راه انداخت و متوجه شد که قدرت‌های غربی علیه آن جمع شدند، غرب تلاش‌ها برای نزدیک‌تر شدن خود به صربستان را آغاز نمود، از جمله این که توافق به دست آمده در ماه (مارچ 2023م) میان صربستان و کوزوو برای عادی سازی روابط میان دو طرف را تأیید نمود و راه را برای ملحق شدن صربستان به اتحادیۀ اروپا باز و شاید هم به "ناتو" در آینده‌ها باز نمود. هدف غرب از این کار همان هدفی بود که از ملحق نمودن سویدن و فنلند به ناتو دنبال می‌نمود، یعنی سبک نمودن پلۀ جهانی روسی به دلیل جنگ در اوکراین.

به این ترتیب، غرب و صربستان بسیار به یک دیگر نزدیک شدند؛ در حدی که در ماه مارچ 2022م، دولت‌های اروپایی به لاوروف وزیر خارجۀ روسیه اجازه ندادند برای سفر به صربستان از آسمان اروپا عبور کند و این ممانعت، صربستان را بر انگیخت، چنان‌چه وزیر داخلۀ صربستان در اظهاراتی گفت: «صربستان یگانه کشوری در اروپاست که روسیه را تحریم نکرد و به هیستیریای دشمنی با روسیه نپیوست.» (منبع: روزنامۀ الیوم السابع، 22 آگست 2023م) از این اظهارات به خوبی بر می‌آید که صربستان به دلیل روابطی که با روسیه دارد تا چه اندازه خود را زیر فشار احساس می‌کند، مخصوصاً با توجه به این که دولت‌های غربی دروازه‌های خود را در برابر آن باز نموده است.

ممکن است باز شدن دروازه‌های غرب در برابر صربستان و کشانیدن آن به جانب غرب، نتایج وسیع‌تری نیز حاصل نموده باشد، چنان‌چه اسکای نیوز عربی به تاریخ 4 مارچ 2023م با نشر خبری گفت: «روسیه روز پنج شنبه از هم‌پیمانش، صربستان خواست در مورد گزارش‌های منتشر شده مبنی بر این که دولت‌های منطقۀ بالکان هزاران فروند موشک به اوکراین تسلیم نموده اند، رسماً توضیح دهد. ماریا زاخاروا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه در مورد گزارش‌هایی که برای نخستین بار در در ماه گذشته در رسانه‌های حکومتی روسیه منتشر گردید "عمیقاً ابراز نگرانی" نمود.

هرچند صربستان، مداخله در کشمکش موجود در اوکراین را رد می‌کند، اما موقف‌گیری‌های فوق نشان می‌دهد که صربستان اندک اندک دارد از روسیه فاصله می‌گیرد؛ هرچند در این مسیر هنوز با موانع و مشکلاتی مواجه می‌باشد.

در حالی‌که روابط میان روسیه و صربستان پس از جنگ در اوکراین شکل جدیدی به خود می‌گیرد، روسیه که از نفوذ گسترده‌یی در داخل صربستان برخوردار می‌باشد، دست به کار شده و سعی دارد از نفوذی که در میان صرب‌ها دارد استفاده نموده و تنش‌هایی را به راه اندازد تا از روند جدا شدن صربستان از زیر نفوذ روسیه جلوگیری کند. چنان‌چه: «حاکم کوزوو، روسیه را متهم نمود که از "ویران نمودن منطقه" نفع می‌برد، به شمول حمله به کوزوو، بوسنیا و کوه سیاه.» (منبع: اندپندنت عربی 22 دسمبر 2022م) همین منبع می‌نویسد: «روزنامۀ "واشنگتن پست" نوشته که جنگ روسیه در اوکراین، تنش‌های گسترده‌تری را به وجود آورده و به نقل از تحلیل‌گرانی گفته که اظهارات نژادپرستانۀ روسیه توسط شماری از رهبران استقبال گردیده به شمول الکسندر ووتچیچ رئیس جمهور صربستان، کسی‌که یک نژادپرست متشدد بوده و هم‌فکر رئیس‌جمهوری قبلی یعنی سلویدان میلوسویتچ می‌باشد. روزنامۀ "وول استریت ژورنال (Wall Street Journal) نیز در آن زمان نوشت که پیمان آتلانتیک شمالی و اتحادیۀ اروپا برای آرام نمودن تنش‌ها میان کوزوو و صربستان پس از بالاگرفتن تنش‌های اخیر به سرعت دست به کار شدند و این در حالی بود که نگرانی‌هایی مبنی بر این وجود داشت که ممکن است روسیه از کشمکش میان دو کشور برای مختل نمودن صلح در اروپا استفاده نماید.»

4  ایوانا استرادنر یکی از پژوهش‌گران "مرکز برنامه‌های امریکا برای تحقیقات سیاست عام" پیش از شروع جنگ در اوکراین هشدار داده بود که روسیه قصد دارد در بالکان هرج و مرج به راه اندازد. وی در مقاله‌یی زیر عنوان "روسیه در بالکان با آتش بازی می‌کند" که در مجلۀ "فورین افیرز" منتشر گردید و اندپندنت عربی نیز آن را به تاریخ 20 اپریل 2023م منتشر نمود، نوشت: «بعید نمی شمارم که منطقۀ بالکان تبدیل به نمایش جدیدی شود که روسیه با استفاده از آن، اتحادیۀ اروپا و ناتو را به چالش بکشد و با تمسک به این نمایش استدلال نماید که اروپا و ناتو پای خود را از گلیم خود بیرون نموده اند.» (منبع: اندپندنت عربی، 20 فبروری 2022م)

بنابر این و به گمان اغلب؛ این روسیه است که نزاع موجود در کوزوو دامن می‌زند تا با این کار، افکار عامه را از ضعفی که در جنگ اوکراین نشان داده دور نماید و کشورهای اروپایی متخاصم با خود را درگیر جنگ دیگری در اروپا نماید و نیز به این هدف که روند دور شدن صربستان از زیر نفوذ خود را متوقف نماید.

سوم: واقعیت حوادث اخیر:

1  شمار صرب‌ها در کوزوو از 120 هزار تن از مجموع نزدیک به دو ملیون تن ساکن در این اقلیم فراتر نمی‌رود و یک سوم این صرب‌ها در شهرهای مرزی با صربستان سکونت دارند؛ شهرهایی‌که مرکز کشمکش‌های اخیر به شمار می‌رود. در این چهار شهر "50 هزار تن" سکونت دارند که صرب‌ها "90%" آنان را تشکیل می‌دهند و تسلط دولت وابسته به پریشتینا پایتخت کوزوو در این مناطق پیوسته ضعیف شده است؛ در حدی‌که پولیس نمی‌تواند با مجرمین برخورد نموده و آنان را بازداشت نماید، به دلایل نژادی و نیز به دلیل این‌که پولیس متهم می‌شود که صرب‌ها را هدف قرار می‌دهد. صرب‌ها در این شهرها به دلایل نژادی دست به هرج و مرج می‌زنند و خواستار ملحق شدن به صربستان می‌باشند و این کار آنان، مردم آن طرف مرز در داخل صربستان را تحریک می‌کند تا برای دفاع از صرب‌های کوزوو دست به کار شوند.

2  حکومت کوزوو برای اعمال سیطرۀ خود بالای شهرهای مرزی با صربستان، در ماه آگست 2022م قوانینی را وضع نمود که بر اساس آن هر فرد موظف است کارت شناسایی داشته و کسانی‌که موتر دارند، نمبرپلیت مخصوص شمال کوزوو را با خود داشته باشد. این اقدام باعث شد رؤسای شاروالی/شهرداری‌ها و نیز رؤسای پولیس که اصالت صرب داشتد، در ماه نومبر 2022م به گونۀ دسته‌جمعی استعفاء کنند و اعتراض‌ها سراسر شمال کوزوو را در بر گرفت.

سپس حکومت کوزوو در ماه اپریل 2023م انتخابات داخلی به راه انداخت، اما صرب‌ها در آن مشارکت نکردند و اعلان نمود که نامزدهای مسلمان در آن برنده شده اند. صرب‌ از این نتیجه برانگیخته شدند، زیرا آنان نمی‌خواهند رؤسای شهرداری‌های شان از مسلمانان آلبانی "کوزوو" باشند. در نتیجه؛ هرج و مرج همه جا را فراگرفت، از بستن راه‌ها و سایر اقدامات تا این‌که حکومت کوزوو مجبور شد در روند معرفی رؤسای جدید شهرداری‌ها به پست‌های شان از نیروهای امنیتی کار بگیرد، صرب‌ها به ساختمان‌های دولتی هجوم برده و قصد داشتند این ساختمان‌ها را تصرف کنند، اما ناگهان با پولیس کوزوو مواجه شدند که در کمین آنان نشسته بودند و آنان را نگذاشتند وارد ساختمان‌های شهرداری‌ها شوند. رئیس‌جمهور صربستان اندکی پیش از آن اردویش را به حالت آماده‌باش در آورده بود و با این کار می‌خواست بگوید که احتمال مداخلۀ نظامی وجود دارد.

1  اما روسیه سعی می‌کرد آتش‌بیار معرکه باشد و وانمود می‌کرد که حاضر است کمک زیادی به صرب‌ها کند، چنان‌چه سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه پیش از تظاهرات 29 می 2023م در اظهاراتی گفت: «روسیه با قاطعیت تمام اقدامات تحریک‌آمیز کوزوو را تقبیح می‌کند؛ اقداماتی‌که اوضاع را به شدت متشنج نموده. وی افزود: مسئولیت اقدامات تحریک‌آمیز علیه صربستان بر دوش ایالات متحده و اتحادیۀ اروپاست.» (منبع: الیوم السابع، 28 می2023م) پس از تظاهرات «سیرگی لاوروف گفت: تنش‌های رو به افزایش کوزوو ممکن است تا سر حد "یک انفجار بزرگ" در قلب اروپا پیش برود. وزیر خارجۀ روسیه نیز روز دو شنبه خطاب به روزنامه‌نگاران گفت: این وضعیت "خطرناک است". وی هشدار دارد ممکن است در منطقۀ بالکان یک آتش‌فشان بزرگ به راه افتد.» (منبع: صوت الخلیج، 30 می 2023م) هم‌چنین «سیرگی لاوروف وزیرخارجۀ روسیه تأکید نمود که صرب‌ها در شمال کوزوو برای به دست آوردن حقوق خود می‌جنگند. او گفت که اردو در حالت آماده‌باش به سر می‌برد و تصمیم را رئیس‌جمهور صربستان می‌گیرد.» (منبع: اندپندنت عربی، 30 می 2023م)

2  موقف امریکا تفاوت چندانی با موقف اروپا ندارد، چنان‌چه امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیا بیانیۀ مشترکی را منتشر نمودند که و در آن به روی دست گرفتن اقدامات فوری به هدف متوقف کردن تنش‌ها در شمال این اقلیم تأکید شده. (منبع: سایت حکومت انگلیس در انترنت، 26 می 2023م)

انگلیس اصرار داشت رهبری نیروهای مرکزی منطقۀ پایتخت "پریشتینا" که در چهارچوب ناتو در زمان مداخلۀ ائتلاف ناتو در سال 1999م وارد این منطقه گردیده بود، در اختیار انگلیس باشد و انگلیس نخستین دولتی در قالب ناتو بود که پس از استقلال کوزوو، سفیرش را به پریشتینا فرستاد. (منبع: سایت رادیو سوا، 21 فبروری 2008م) پنج ماه  امریکا نیز سفیر خود را فرستاد (منبع: الیوم السابع، 19 جولای 2008م)

بلنکن، تصمیم مسئولین پریشتینا مبنی بر استفاده از نیروهای امنیتی در ارسال رؤسای شهرداری‌ها به مراکز اداری شمال اقلیم را "باعث افزایش شدید تنش و غیر موجه" دانست. (منبع: آر تی، 31 می 2023م) هم‌چنین، «انتونی بلنکن وزیر خارجۀ امریکا رهبران صربستان و کوزوو را تشویق نمود که هرچه زودتر به کاهش تنش‌ها اقدام نمایند و هشدار داد که آنان آرزوهای شان مبنی بر ملحق شدن به اروپا را به خطر می‌اندازند. بلنگن در جریان گفتگوهای "ناتو" در اسلو خطاب به روزنامه‌نگاران گفت: از حکومت کوزوو و صربستان می‌خواهیم هرچه زودتر برای پایان دادن به تنش‌ها دست به کار شوند.» (منبع: الجزیره نت، 2 جون 2023م)

1  به احتمال زیاد، این موقف‌گیری‌های غرب باعث شود تنش‌ها رو به کاهش گذارد، چنان‌چه درحالی‌که البین کورتی، نخست‌وزیر کوزوو قبلاً موقف‌های سخت و سفتی از خود نشان می‌داد، به یک‌باره‌گی از آن موقف‌ها پایین آمده و از خود نرمی نشان می‌دهد؛ «البین کورتی نخست‌وزیر کوزوو در اظهاراتی گفت که وی سعی دارد از تمام صرب‌های کوزوو دفاع کند و تأکید نمود که آنان حق دارند صدای شان را به گونۀ مسالمت‌آمیز برسانند. وی افزود: قدرت را در کوزوو می‌توان از طریق انتخابات به دست آورد و نه خشونت. کورتی پیشنهاد نمود برای شهرداری‌ها انتخابات جدیدی راه‌اندازی گردد تا باشد خشونت‌های اخیر در شمال کوزوو متوقف گردد.» (منبع: الجزیره نت، 2 جون 2023م) در همین حال، ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و شولتز، نخست‌وزیر آلمان در جریان نشست مالدوف بالای رئیس کوزوو فشار آوردند برای کاهش تنش‌ها با رئیس‌جمهور صربستان دیدار و گفتگو کند.

2  از تمام آن‌چه گفته شد، چنین بر می‌آید که روسیه به علاوۀ این نفوذی‌که در صربستان دارد، توان این را نیز دارد که تنش‌ها در اقلیم کوزوو را عملاً تشدید نماید، زیرا در صربستان و نیز در میان صرب‌های اقلیم کوزوو نفوذ و عوامل زیادی دارد. روسیه می‌خواهد به این تنش‌ها دامن بزند تا به این ترتیب، ضعف خود در جنگ اوکراین را بپوشاند و نیز می‌خواهد از روند قطع نفوذ صربستان جلوگیری کند. اما دولت‌های اروپایی و نیز امریکا از همان شروع کمشمکش‌ها تلاش می‌کردند از آن جلوگیری کنند و امریکا و دولت‌های اروپایی به شدت حریص بودند آتش این کشمکش‌ها هرچه زودتر خاموش شود.

چهارم: خلاصه این‌که روسیه از تنش‌های کوزوو که صرب‌های کوزوو به راه انداخته اند و باعث تحریک صربستان گردیده، بدور نیست. روسیه امیدوار بود این تنش‌ها غرب را به خود مشغول کند به این اعتبار که ناتو در کوزوو حضور دارد و به این ترتیب، میان صرب‌ها و کوزوو جنگی به راه افتد و غرب و ناتو در وسط این جنگ قرار گیرد. هدف روسیه از این کار این بود که تمرکز امریکا و پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو" از تشدید جنگ میان روسیه و اوکراین کم شود. به نظر می‌رسد امریکا و غرب به این هدف روسیه پی برده اند و با تمام توان سعی دارند اوضاع میان صرب‌ها و کوزوو را آرام کنند، چنان‌چه به هر دو طرف اشاره نمودند که امکان پیوستن شان به اتحادیه اروپا و سپس به پیمان ناتو وجود دارد، اما به شرط این که در خاموش کردن این تنش‌ها با یکدگیر همکار باشند. به نظر می‌رسد امریکا و غرب در این کار موفق شده اند، چنان‌چه در فوق به اظهارات مسئولین مخصوصاً امریکا و کوززو در این مورد اشاره شد.

این بود گمان اغلب ما در مورد پیامدهای حوادث یادشده و جریان و نتایج آن.

در اخیر باید گفت که کوزوو، چنان که در فوق یاد شد، بخشی از دولت عثمانی بود و مردم این سرزمین مدت‌ها پیش اسلام را پذیرفته بودند. اگر مسلمان‌ها دولت خلافت را، که از آنان در برابر شرارت‌طلبی‌های کفار استعمارگر حمایت می‌نمود، از دست نمی‌دادند، امروزه امور در دست این دولت‌های کفر و استعمارگر قرار نمی‌داشت؛ دولت‌هایی که سرنوشت سرزمین‌های بالکان و کوزوو را در دست گرفته اند و بر این سرزمین‌ها، که زمانی پرچم اسلام بر فراز آن می‌درخشید، تسلط دارند.

از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم به رنج و در امت اسلامی پایان دهد و این امت را با برپایی مجدد خلافت یک‌بار دیگر به همان عزت و سربلندی از دست رفته‌اش برگرداند!

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (۴) بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان شادمان می‌گردند؛ به خاطر یاری رساندن الله و او تعالی هر کس را که بخواهد یاری می‌کند و او شکست ناپذیر مهربان است.

12 ذی القعده 1444هـ.ق.

11 جون 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

پرسش از  Walid Elmi: شیخ بزرگوار ما! آیا بیع جنس لایملک توسط بانک، تنها بر بانک حرام است و یا بر مشتری نیز؟

پرسش از Wafaa Muhtasib: در صورتی‌که کالا و یا جنس در نزد تاجر نباشد، اما تاجر آن جنس را از نزد تاجر دیگری سفارش نموده و برای مشتری خود به فروش برساند؛ آیا چنین بیعی، بیع لایملک محسوب می‌شود و یا خیر؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

هر دو سوال شما در خصوص یک موضوع است. بناءً جواب هردو سوال را ذیلاً بیان می‌دارم:

فروش کالاها و یا جنسی‌که تاجر و یا شخص بر آن مالک نباشد، حرام است؛ یعنی چنین عقدی، یک عقد باطل بوده که بائع و مشتری در این عقد گنه‌کار می‌شوند؛ البته مشتری با انجام این عقد وقتی مرتکب گناه می‌شود که از عدم ملکیت بائع بر آن جنس آگاهی داشته و بداند که تاجر بایع بعد از عقد، آن کالا را از بازار خریداری نموده و برای مشتری حاضر و به فروش می‌رساند که ما این موضوع را در جلد دوم کتاب شخصیه، باب "لایجوز بیع ما لیس عندک" چنین واضح ساختیم:

«فروش کالا قبل از تملک و یا ملکیت آن جائز نیست. اگر شخص کالای غیر مملوک را به فروش برساند، بیع آن شخص باطل بوده که این موضوع در دو حالت مصداق پیدا می‌کند: حالت اول این‌که تاجر کالا را قبل از تملک‌اش به فروش برساند و حالت دوم این‌که تاجر کالا را بعد از خرید ولی قبل از قبض به فروش برساند؛ البته در عقدی‌که قبض کالا و یا جنس در آن عقد شرط تکمیل ملکیت باشد؛ زیرا عقد بیع بر ملک واقع می‌شود؛ در حالی‌که بائع بر جنس و یا کالا مالکیت حاصل نکرده و یا این‌که تاجر آن کالا را خریده، اما تملک و مالکیت آن تا اکنون بالای آن جنس و یا کالا تکمیل نشده است. بناً فروش آن جنس برایش جائز نمی‌باشد؛ زیرا آن شخص تا اکنون کالا را قبض نکرده و بیع بر آن صحت ندارد؛ به دلیل این‌که شرعاً محلی وجود ندارد که عقد بر آن منعقد گردد، لذا رسول الله صلی الله علیه وسلم از بیع ما لایملک نهی نموده؛ چنانچه از حکیم ابن حزام روایت شده که گفته است: «گفتم یا رسول الله، مردی نزدم می‌آید و از من تقاضای فروش کالایی ‌را می‌نماید که در نزدم موجود نیست و من آن کالا و یا جنس را در حالی برایش به فروش می‌رسانم که در بازار موجود بوده و بعداً برایش مهیا می‌کنم.» رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا تبع ما ليس عندك» (رواه احمد)

ترجمه: آنچه که در نزد تو موجود نیست، به فروش نرسان!

از عمروبن شعیب از پدرش از جدش روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا يحل سلف وبيع، ولا شرطان في بيع، ولا ربح ما لم تضمن، ولا بيع ما ليس عندك» (رواه أبو داود)

ترجمه: سلف و بیع هم‌زمان با هم جائز نیست. هم‌چنان دو شرط در یک بیع و فائده‌ای که بر آن ضمان نباشد و بیع آنچه که در نزدت موجود نیست جائز نمی‌باشد.

لذا تعبیر رسول الله صلی الله علیه وسلم از آنچه در نزد شخص موجود نیست، عام بوده و شامل هر آن‌چیزی می‌گردد که در ملکیت شخص در نیامده و یا قدرت تسلیمی آن را نداشته و یا مالکیت شخص بالای آن جنس تکمیل نشده است. این مسأله را احادیث وارده در خصوص بیع آنچه که قبض نشده در معاملاتی‌که قبض جنس، شرط تملک و ملکیت عقد است، واضح ساخته است. تمام این احادیث دال بر این است که هرکس کالا و یا جنسی را خریداری نمود؛ در حالی‌که قبض آن جنس شرط تکمیلی بیع و شرط تمامی ملکیت است، باید برای صحت عقد، جنس را قبض و در چنین عقدی قبض مبیعه لازمی است و در چنین مواردی بیع مبیعه قبل از قبض جائز نمی‌باشد. بناً چنین عقدی حکم آن حکم بیع ما لایملک است؛ به دلیل این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«من ابتاع طعاماً فلا يبعه حتى يستوفيه» (روایت بخاری)

ترجمه: کسی‌که طعامی را خریداری نمود تا زمانی‌که آن را کامل به دست نیاورد، نباید به فروش برساند.

به دلیلی‌که ابوداود روایت نموده است:

«أن النبي نهى عن أن تباع السلع حيث تبتاع حتى يحوزها التجار إلى رحالهم»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از فروش کالای‌که تحت احراز و ملکیت تاجر نیامده و به محل کارش انتقال داده نشده منع نموده است.

به دلیل روایتی‌که ابن ماجه روایت نموده است:

«أن النبي نهى عن شراء الصدقات حتى تقبض»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از خرید اموال زکاتی‌که قبض نشده نهی نموده اند.

و به دلیل روایتی‌که بیهقی از ابن عباس شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم به عتاب ابن اسید گفته است:

«إني قد بعثتك إلى أهل الله، وأهل مكة، فانههم عن بيع ما لم يقبضوا»

ترجمه: من ترا به سوی اهل الله و اهل مکه فرستادم، پس آن‌ها را از بیع جنسی‌که قبض نشده منع کن.

تمام این احادیث صراحت به نهی از بیع جنسی دارد که قبض نشده است؛ زیرا ملکیت چنین جنسی تمام نشده است؛ چون کالای‌که قبض آن شرط است، لازم است تا مشتری برای اتمام ملکیت خود قبض نماید و به دلیل این‌که مبیعه قبل از قبض به ضمانت و یا تضمین بائع است.

از بیانات فوق معلوم می‌شود که شرط صحت بیع این است که قبلاً مالک بر کالا و یا جنس تملک و یا ملکیت پیدا کرده و ملکیت مالک بر آن کالا تکمیل شده باشد؛ اما در صورتی‌که ملکیت آن را حاصل نکرده و یا ملکیت بر آن را حاصل کرده؛ اما ملکیتش تکمیل نشده باشد، در این صورت فروش آن جنس و یا کالا برای بائع جواز ندارد. این شامل آن موردی نیز می‌شود که مالکیت بر آن حاصل کرده، ولی با وصف این‌که از جمله اجناسی است که قبض در آن شرط تکمیلی بیع است ولی موصوف قبض نکرده است که این موارد شامل مکیلات( آنچه پیمانه می‎شود)، موزونات(آنچه وزن می‎شود) و معدودات(آنچه قابل شمارش است) می‌شود؛ اما آن اجناس و کالاهای‌که عمل قبض شرط تکمیل شدن ملکیت نیست قبض را لازم ندارد، مانند غیر مکیلات، غیر موزونات و غیر معدودات. فروش چنین اجناسی قبل از قبض جواز دارد؛ مثل حیوانات، خانه، زمین و غیره؛ زیرا مجرد حصول عقد بیع به ایجاب و قبول در این موارد تمام شده خواه مشتری قبض کرده باشد و یا نکرده باشد. پس بیع جنس صورت گرفته که ملکیت آن برای بائع تکمیل شده است. لذا مسأله‌ای بیع ارتباط به قبض و عدم قبض نداشته، بلکه ارتباط به ملکیت بائع و تکمیل بودن ملکیت آن دارد؛ اما جواز بیع آنچه قبض نشده درغیرمکیلات، غیرموزونات و غیرمعدودات به اساس حدیث صحیح ثابت شده که بخاری از ابن عمر روایت نموده که او بر"بکر صعب" (بچه شتر جوان) که مال حضرت عمر رضی الله عنه بود، نشسته بود:

«فقال له النبي بعنيه، فقال عمر: هو لك فاشتراه ثم قال: هو لك يا عبد الله بن عمر، فاصنع به ما شئت»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش گفت: آن را برایم به فروش برسان. عمر گفت: این حیوان از شما باشد و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را خرید؛ سپس فرمودند: ای عبدالله بن عمر! این حیوان از تو باشد؛ هر تصرفی‌که می‌خواهی بر آن انجام بده.

این عمل‌کرد رسول الله صلی الله علیه وسلم در حقیقت از نوع تصرف بر هبه است که قبل از قبض آن حیوان انجام شد و این خود دال بر این است که ملک مبیعه قبل از قبض تمام شده و این عمل‌کرد رسول الله صلی الله علیه وسلم دلالت بر جواز بیع قبل از قبض می‌نماید؛ به دلیل این‌که ملکیت رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن حیوان تکمیل شده است. بناً جنسی‌که بائع بر آن تملک یافته و ملکیت بر آن تکمیل شده، بیع آن جنس بر بائع آن جائز بوده؛ اما آنچه که بائع بر آن تملک پیدا نکرده و یا ملکیتش بر آن تمام نشده، در این صورت بیع آن جنس جواز ندارد.

بناً عملی‌که تجار کوچک انجام می‌دهند، مثلاً همرای مشتری توافق به ثمن نموده و جنس را برای مشتری به فروش می‌رسانند، سپس بعد از فروش جنس به نزد تاجر دیگری رفته و آن جنس را خریداری و به مشتری خود حاضر و تسلیم می‌دهد، در این صورت بیع جواز ندارد؛ زیرا در این صورت، بیع ما لایملک محسوب می‌گردد. به دلیل این‌که وقتی از تاجر از این جنس و کالا پرسیده می‌شود، آن کالا در نزد بائع نبوده و بائع مالک آن جنس هم نمی‌باشد؛ بلکه فقط تنها او می‌داند که آن جنس در بازار در نزد غیرش موجود است؛ اما او برای مشتری خود به دروغ می‌گوید که این جنس در نزد وی موجود است؛ بعداً می‌رود تا آن جنس را خریداری و به مشتری اش به فروش برساند که این عمل و معامله حرام و ناجائز است؛ زیرا این بیع، بیع کالا و یا جنس ما لا‌یملک می‌باشد.

به همین ترتیب عملی‌که اصحاب دکاکین سبزیجات و بازار غله‌جات انجام می‌دهند و سبزی‌جات و گندم را قبل از این‌که بر آن تملک حاصل کنند و ملکیت شان بالای آن تکمیل گردد، آن جنس را به فروش می‌رسانند که این معامله نیز از باب همین معاملات غیرمجاز است؛ مثلاً بعضی از تجار سبزیجات و یا گندم را از زارعین خریداری نموده؛ اما قبل از این‌که آن را قبض نمایند، به فروش می‌رسانند که چنین معامله‎ای جواز ندارد؛ زیرا این معامله از باب بیع مطعومات است که ملکیت بائع بر آن بدون قبض تکمیل نمی‌شود.

هم‌چنان عمل‌کرد وارد کنندگان کالاهای‌که از شهرها و کشورهای دیگر وارد می‌کنند، از همین قبیل محسوب می‌شود؛ زیرا بعضی از این واردکنندگان کالاها و اجناس را خریداری می‌نمایند که تسلیم دادن آن اجناس و کالاها در آن منطقه شرط است؛ اما آن شخص قبل از رسیدن آن جنس به سرزمین و کشور مقصد یعنی قبل از تکمیلی مالکیت‌اش، آن جنس را به فروش می‌رساند که این یک بیع حرام است؛ زیرا این بیع از جمله موارد بیع ما لا‌یملک است.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند؛ الله سبحانه وتعالی از همه داناتر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

6 ذوالقعدة 1444هـ.ق.

26 می 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

تبریکی عید سعید قربان سال 1444هـ.ق Featured

(ترجمه)

الله اکبر الله اکبر الله اکبر لا إله إلا الله، الله اکبر الله اکبر و لله الحمد!

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی أفضل المرسلین سیدنا محمد و علی آله و صحبه أجمعین!

حزب‌التحریر بهترین تهنیت و تبریکات خویش را به مناسبت فرارسیدن عید سعید قربان برای امت اسلامی عرض می‌نماید و از الله سبحانه وتعالی می‌طلبد تا این روزها را مملو از شادمانی، اطمینان خاطر و برکت قرار دهد.

هم‌چنین تبریک و تهنیت رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر و نیز تمام برادران و خواهران دست‌اندرکار در تمام ادارات این دفتر را خدمت عالم بزرگوار، شیخ عطاء بن خلیل ابورشته، امیر حزب‌التحریر حفظه الله تقدیم می‌نماییم و از الله ذوالجلال و الاکرام می‌طلبیم نصرت و تمیکن را توسط ایشان نصیب امت اسلامی بگرداند!

امت اسلامی فرارسیدن عید مبارک قربان را جشن می‌گیرد و این مناسبتی است که مفهوم قربانی دادن و بخشندگی را، که اسلام عزیز در دل‌های مسلمانان کاشته، تجسم می‌نماید. عید قربان ما را به یاد قربانی‌های انبیاء و پیروان شان می‌اندازد؛ آنانی‌که در راه سربلندی اسلام قربانی‌ها دادند. این عید سعید فرصتی است برای حزب‌التحریر تا با استفاده از آن، مفاهیم بزرگ اسلام را در این زمان مملو از چالش‌های گوناگون، به یاد امت اسلامی دهد.

سال‌های اخیر امت اسلامی شاهد ظهور چالش‌های جدید و تهاجم‌هایی است که هویت آن را هدف قرار داده. پس از زنده شدن امیدها به برگشتن اسلام به صحنۀ زندگی، مخصوصاً در جریان حوادثی‌که در انقلاب‌های بهار عربی شاهد بودیم؛ آن‌جا که تظاهر کنندگان فریاد می‌زدند: «رهبرما تا ابد آقای ما محمد!»، غرب تلاش‌هایش را برای خنثی کردن این امید در دل‌های جوانان امت با جدیت تمام آغاز نمود و به همین دلیل است که غرب کافر و استعمارگر، تهاجمات خود را به هدف ضربه زدن به معنویات مسلمانان و ایجاد احساس ناامیدی در آنان از برگشتن مجدد زندگی ایده‌آل اسلامی ادامه می‌دهد.

آن‌چه در این دور از تهاجم غرب کافر و استعمارگر به امت اسلامی جدید است، اینست که این بار هویت اسلامی را هدف قرار داده، اما نه به گونۀ مستقیم و آشکار، بلکه از طریق کاستن از جایگاه و اهمیت مفاهیم اسلامی در تمام عرصه‌های زندگی؛ چنان‌چه به عوض برانگیختن احساسات و عزم و ارادۀ مسلمانان با اعمال توهین‌آمیز و زننده به صورت مستقیم، این بار می‌کوشند ارادۀ امت را در هم شکسته و احساس شک و سرخوردگی را در دل‌های مسلمانان زرع نمایند. این اسلوب جدید تهاجم غرب در چند مورد ظاهر گردیده که مهم‌ترین آن، تلاش برای تحمیل سیاست عادی‌سازی روابط با رژیم یهود می‌باشد و پیام نامرئی را که می‌خواهند از این طریق برسانند همانا باطل نمودن مفهوم جهاد برای آزادی سرزمین مبارک است. مورد دیگر آن؛ همانا تلاش‌های بی‌وقفه و سریعی است که برای انتشار مظاهر فسق و فجور در سرزمین حرمین به خرج می‌دهند؛ چنان‌چه حکام آل سعود می‌کوشند اسلام متشدد معمول در این سرزمین را به سکولارزم سراسر فسق تغییر دهند و از این طریق به گونۀ غیر مستقیم به مسلمانان این احساس را بدهند که در دفاع از مقدسات خویش عاجز آمده و دیگر توان حمایت از آن را ندارند.

مورد دیگر تهاجم غرب این است که اختلافات کوچک نژادی را تحریک می‌کنند؛ اختلافاتی‌که امت اسلامی قرن‌ها با آن کنار آمده. هدف آنان از تحریک این اختلافات آن است که می‌خواهند احساس رهبری جهان و احساس مسئولیت در برابر حاکمیت، امنیت و مردم جهان را از مسلمانان بگیرند.

تمام این موارد، آگاهانه و هدف‌مندانه به پیش برده می‌شود و هدف نهایی شان این است که سکولاریزم و اساسات آن را نهادینه نمایند و جوانان امت اسلامی را از برگشتن مجدد خلافت ناامید کنند.

در این فرصت؛ فرصت عید قربان، که قربانی دادن در راه الله سبحانه وتعالی و ثابت قدم ماندن بر مسیر حق، از جمله افکار و پیام‌های اساسی آن به شمار می‌رود، حزب التحریر تمام امت اسلامی، به خصوص کسانی را که در میان امت تأثیرگذار می‌باشند، تشویق و ترغیب می‌کند تا با قوت تمام در برابر این تهاجم کثیفی که توسط غرب مدیریت و توسط حکام خاین مسلمانان تطبیق می‌گردد، بایستند.

وسوسه‌های شیطان برای غرب مبنی بر این‌که از آمدن "بهار دیگری" در امت اسلامی جلوگیری خواهند نمود، پیوسته و با دیدن احترام روز افزون فرزندان این امت به دین شان، بر باد می‌رود؛ چنان‌چه می‌بینند که فرزندان این امت با شوق و ذوق فراوان می‌کوشند زندگی خویش را با زندگی اصحاب کرام در زیر سایۀ خلافت راشده هم‌سان نمایند.

امت اسلامی به وضوح شاهد ذوب شدن جوامع غرب و ناکامی آن در خصومت آشکارشان در برابر اسلام و مسلمانان می‌باشند؛ چنان‌چه می‌بینند که غرب کافر با آزمندی تمام، دارایی‌های مسلمانان را به تاراج برده و اقتصاد سرزمین‌های اسلامی را در سراسر جهان ویران می‌کند. غرب دیگر به سان یک دیوانه به پیش می‌رود؛ در حدی‌که از درک تفاوت میان مرد و زن عاجز مانده است!

امت اسلامی دیگر به این مسأله نیز پی برده که نخستین پشتیبان و حامی اساسی حکام ستمگر مسلمانان همانا غرب کافر است. این امت به واقعیت تمام آلودگی‌های فکری و ایدئولوژیکی غرب در مورد زندگی نیز پی برده و در جستجوی راه سوم می‌باشد؛ راه سومی که چیزی بجز خلافت راشده دوم بر منهج نبوت نیست. هرچند امت این راه‌حل را با این نام یاد نمی‌کند، اما توجه و روی‌کرد امت در زمان مشکلات و حوادث تلخ به خوبی نشان می‌دهد که در جستجوی همین راه‌حل می‌باشد و بس. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿والله متمّ نوره و لو کره الکافرون﴾ [صف: ۸]

ترجمه: و الله کامل کنندۀ نور خویش است؛ هرچند کافران را خوش نیاید!

به این ترتیب به وضوح معلوم می‌شود که امت اسلامی، اسلام را به عنوان یک حقیقت مسلّم و خلافت را به عنوان نظام حکم برگزیده و این واقعیت تبدیل به باور عام در میان مسلمانان گردیده. بنابر این، زمینۀ طلوع خورشید تابناک دولت اسلامی به خوبی فراهم آمده و چیزی باقی نمانده بجز این‌که اهل قدرت از میان امت سر بلند نموده و مفکورۀ خلافت را نصرت دهند! تغییر در گرو تصمیم اهل قدرت است، زیرا آنان اند که توان گرفتن حاکمیت از چنگال حکام مزدور و برگرداندن آن به امت را دارا می‌باشند و این بدون هیچ شک و شبهه‌یی ممکن نیست، مگر با ایجاد تغییر در نفس‌های مان؛ تغییری‌که پیش زمینۀ تغییر از جانب الله سبحانه وتعالی می‌باشد. او تعالی می‌فرماید:

﴿إنّ الله لا یغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بأنفسهم﴾ [رعد: ۱۱]

ترجمه: بی گمان الله حال هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را که در دل‌های‌شان دارند دگرگون سازند!

پس ای اهل قدرت! در مورد مسلمانان از الله بترسید و در مورد دنیای خویش تقوا کنید! پیش از آن‌که صفحه‌های زندگی شما بسته شود و دنیا را در حالی ترک کنید که از یاری رسانیدن به الله و رسولش و کسانی‌که ایمان آورده اند، سرباز زده اید!

از الله متعال می‌خواهیم شادمانی‌های این عید سعید را بشارت روزهای نصرت و تمکین قرار دهد! ما در حزب‌التحریر به شما تعهد می‌دهیم که هم‌چنان برمنهج نبوت پایبند و در تلاش مجدانه و خستگی ناپذیر برای برپایی خلافت ثابت قدم باقی خواهیم ماند! از الله متعال می‌خواهیم ما و شما را تا فرارسیدن نصرت و تمکین، توفیق تلاش و پایبندی عنایت فرماید! الله متعال می‌فرماید:

﴿إنّ الله بالغ أمره قد جعل الله لکلّ شیءٍ قدراً﴾ [طلاق: ۳]

ترجمه: بی‌گمان الله فرمان خود را به انجام می‌رساند، مسلماً الله برای هرچیزی اندازه‌یی قرار داده است.

عیدتان مبارک و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

شیخ بزرگ ازهر موجودیت کیان یهود را تصدیق نموده و ارتش مسلمانان را از وجیبۀ آزادسازی بیت‌المقدس و اطراف آن معاف می‌نماید

  • نشر شده در مصر

(ترجمه)

شیخ ازهر از شورای امنیت سازمان ملل و جامعه جهانی خواست تا روند به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین و بیت‌المقدس را به عنوان پایتخت آن تسریع بخشد. وی هم‌چنان نیاز بر حمایت از مسجدالاقصی و خشونت‌های که روزمره با آن دست و پنجه نرم می‌کند، تأکید نمود. شیخ الطیب در جریان سخنرانی خویش به روز چهارشنبه مؤرخ 14/06/2023 در مقابل شورای امنیت گفت: «من از مقدسات فلسطین، مقدسات من و مقدسات شما صحبت نمودم. من نسبت به جسارت قدرت، ظلم و استبداد و سکوت جامعۀ جهانی در قبال حقوق مردم فلسطین نگرانی عمیق خودرا ابراز می‌نمایم.» (منبع: دنیا الوطن)

سرزمین فلسطین یک سرزمین خراجی است که در اختیار همه امت می‌باشد؛ حتی یک وجب آن را نمی‌توان وا گذار نمود. این وجیبۀ تمام امت است تا آن‌را از دست غاصبین آن آزاد نمایند و این وجیبه بر عهدۀ سرزمین‌های همسایۀ آن می‌باشد که مصر در رأس آن قرار دارد. درخواست‌های شیخ ازهر به شورای امنیت سازمان ملل و جامعۀ جهانی به منزلۀ به رسمیت شناختن وجود یک نهاد یهودی و معاف نمودن ارتش‌های امت اسلامی از آزادی این سرزمین اسلامی و مقدسات آن می‌باشد. نهادهای استعماری غرب کسانی هستند که کیان یهود را به عنوان خنجر زهر آلود در قلب امت به وجود آورده و یک بار دیگر مانع وحدت یافتن امت گردیدند. آن‌ها حامیان اصلی کیان یهود بوده که آن را توسط رژیم‌های مزدور از خشم مستقیم امت پناه می‌دهد، و دراین امر رژیم مصر در ایفای کامل نقش خائنانه خود پیشتاز است.

مصر با مردم و ارتش آن آرزوی آزادی فلسطین را دارند که آن‌را نقطه مرکزی و موضوع محوری تلقی می‌نمایند. این موضوع ریشۀ عمیقی در عواطف اسلامی آن‌ها، برادری، دل‌بستگی به عقیدۀ اسلام و غیرت آن‌ها برای پاسداری از مقدسات آن دارد، درست مانند ریختن خون مسلمان. آزادی فلسطین وجیبۀ ارتش تمام امت اسلامی بالخصوص ارتش مصر به عنوان یکی از قدرت‌مندترین ارتش و جغرافیای نزدیک آن به فلسطین می‌باشد. ما مطمئن هستیم که مخلصین زیادی در ارتش مصر وجود دارد که مشتقانه خواهان این آزادی بوده و کاملاً می‌دانند که این امر وجیبۀ آن‌ها در قبال امت، دین و برادران شان است. تنها مانعی سد راه آن‌ها رژیم فعلی می‌باشد. بنابراین، آزادی فلسطین مستلزم ریشه‌کن ساختن این رژیم و ایجاد دولت اسلامی می‌باشد که ارتش‌ها را برای آزادی نه تنها فلسطین، بل دیگر سرزمین‌های اسلامی اشغال‌شده بسیج نماید.

ای مخلصین ارتش کنانه! آزادی فسلطین و مردم مظلوم آن وظیفۀ شما بوده و در روز قیامت شما در قبال آن نزد الله سبحانه وتعالی مؤاخذه خواهید شد. این رژیمی‌که شما را از انجام وجیبۀ شما باز می‌دارد، هیچ تسلطی بالای شما ندارد. در واقع، این رژیم نامشروع بوده و حاکمیت امت را غصب نموده و با نظام کفری بالای ما حاکمیت می‌نماید. ریشه‌کن ساختن این رژیم اولین گامی به سوی آزادی فلسطین خواهد بود. بنابراین، وظیفۀ اساسی شما این است تا این رژیم‌را به شمول تمامی ابزارها و نمادهایش از بیخ و بنیاد برکنید و دولت را به مخلصین امت که قادر به تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت و تطبیق کامل اسلام هستند، بسپارید. این خلافت ارتش‌ها را برای آزادی نه تنها فلسطین، بلکه تمام سرزمین‌های اسلامی بسیج خواهد کرد.

بارالها! در استقرار آن سرعت ببخش و ما را از جمله سربازان و شاهدان آن قرار ده!

﴿وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْق كَرِيمٌ [انفال: 74]

ترجمه: کسانیکه ایمان آوردند و در راه الله هجرت و جهاد نمودند، و کسانی‌که پناه داده و نصرت نمودند، بدون شک آنان مؤمنان بر حق هستند، برای آنان آمرزش و رزق فراوان خواهد بود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه مصر

 مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب ام قطیبان عوده!

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

در کتاب شخصیه جزء اول بحث انبیاء و رسل صفحۀ 130 چنین آمده است: سیدنا موسی نبی بود؛ زیرا برایش شریعتی وحی شده بود و رسول بود؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی شده بود، رسالتی بود برای خود آن و سیدنا هارون نبی بود؛ زیرا شریعتی برایش وحی شده بود؛ اما رسول نبود؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی شده بود و مأمور به ابلاغش گردیده بود، رسالت خودش نبود؛ بلکه رسالت موسی علیه السلام بود. سوال اینست که ارتباط بین آنچه در کتاب شخصیه و بین آنچه در قرآن کریم ذکر گردیده و در تمام تفاسیر هارون علیه السلام را نبی و رسول گفته: ﴿فَأْتِيَاهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ﴾ [طه: 47] ترجمه: نزد او بروید و بگوئید: ما دو نفر فرستادۀ پروردگارت هستیم. ویا ﴿فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ [شعراء: 16] ترجمه: بروید نزد فرعون و بگوئید: ما فرستادۀ پروردگار جهانیان هستیم. چگونه است؟

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

اول: در بین علماء در خصوص فرق نبی و رسول اختلاف صورت گرفته و اقوال متعددی را بیان کردند که بعضی از این اقوال را ذکر می‌کنم:

1- نبی کسی است که مکلفیتی برایش وحی شده، ولی مأمور به تبلیغ آن نشده است؛ اما در صورتی‌که مأمور به تبلیغ آن شده باشد، رسول گفته می‌شود... در فتح الباری اثر ابن حجر عسقلانی 11/112 آمده است:  «... لفظ "نبوت" و "رسالت" از هم متفاوت اند. لفظ "نبوت" در اصل از "نبأ" گرفته شده که به معنی خبر است؛ لذا نبی در عرف، منبأ و یا خبردهنده از جانب الله سبحانه وتعالی است که الله سبحانه وتعالی حسب اقتضاء تکلیفی را برایش تعیین می‌کند. اگر نبی به تبلیغ وحی برای غیرش دستور داده شده باشد؛ پس او رسول است و اگر دستور داده نشده باشد، نبی است. بناءً هر رسولی نبی است؛ ولی هر نبی رسول نیست. پس نبی و رسول در یک امر عمومی مشترک هستند که همان خبر و یا نبأ باشد؛ اما در رسالت فرق می‌کند وقتی بگوئی فلانی رسول است، نبی بودن را در ضمن دارد؛ ولی وقتی بگوئی فلانی نبی است، لازم ندارد که رسول هم باشد...»

2- رسول کسی است که برای تبلیغ وحی فرستاده شده و با او کتابی است؛ اما نبی کسی است که مطلقاً برای تبلیغ وحی فرستاده شده است.

عینی در کتاب {البنایة شرح الهدایة 1/116} چنین وارد نموده است:

«... سپس فرق بین رسول و نبی این است: رسول کسی است که برای تبیلغ وحی فرستاده شده و با وی کتابی است، اما نبی کسی است که مطلقاً برای تبیلغ وحی فرستاده شده، خواه با کتاب باشد و یا بدون کتاب؛ مانند یوشع علیه السلام. پس نبی از رسول عام‌تر است؛ به همین ترتیب "شیخ قوام الدین اترازی" در شرح خود از صاحب" النهایة" پیروی نموده و گفته است: "رسول" نبی است که با او کتاب باشد، مانند موسی علیه السلام و نبی کسی است که از الله سبحانه وتعالی خبر می‌دهد؛ اگرچه با او کتاب نیست؛ مانند یوشع علیه السلام. از همین‌جا است که نبی علیه الصلاة والسلام گفته است: (عُلَمَاءُ أُمَّتِي كَأَنْبِيَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ؛ علمای امت من مانند انبیاء بنی اسرائیل اند.) طوری‌که در این حدیث دیده می‌شود، گفته نشده "كرسل بني إسرائيل".  شیخ اکمل الدین رحمه الله نیز از این دو نفر پیروی نموده و همین فرق را در میان رسول و نبی قائل شده است.»

3- رسول کسی است که شریعت بر او وحی شده و دستور به تبلیغ آن داده شده است؛ اما نبی کسی است که شریعت رسولان بر او وحی شده و دستور به تبلیغ آن شده است. پس رسول کسی است که به تبلیغ شرع خودش مأمور شده؛ اما نبی کسی است که به تبلیغ شرع غیر خودش مأمور گردیده است. این نظری است که ما آن را اختیار نمودیم و در کتاب شخصیه اسلامی جزء اول صفحۀ 35-38 فایل ورد واضح ساختیم:

«انبیاء ورسل: نبی و رسول دو لفظ متفاوت بوده، اما از لحاظ این‌که برای هردو شریعتی وحی شده، یکی هستند. فرق بین نبی و رسول این است که برای رسول شریعت جدیدی وحی شده و مأمور به تبیلغ آن شده است؛ اما نبی کسی است که شریعت غیر خودش از رسولان برایش وحی شده و مأمور به تبلیغ آن شده است. پس رسول کسی است که به تبلیغ شریعت خودش مأمور شده اما نبی کسی است که به تبلیغ شریعت غیرش مأمور گردیده است. قاضی بیضاوی در تفسیر این قول سبحانه وتعالی:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ﴾ [حج: 52]

ترجمه: و ما پیش از تو هیچ رسولی و نبی نفرستادیم.

  گفته است: رسول کسی است که الله سبحانه وتعالی آن را با شریعت جدیدی فرستاده تا مردم را به سوی آن دعوت نموده؛ اما نبی کسی است که الله سبحانه وتعالی آن را برای تقریر و تأیید شریعت قبل‌از خودش فرستاده است؛ مثلاً سیدنا موسی علیه السلام نبی است؛ زیرا شریعتی برایش وحی شده و رسول است؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی شده برای آن رسالت است. اما سیدنا هارون نبی است، زیرا برای او شریعتی وحی شده، اما رسول نیست؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی و مأمور به ابلاغش گردیده شریعت غیرخودش بوده که برای آن رسالت نه، بلکه این شریعت رسالت موسی علیه السلام است. سیدنا محمد صلی الله علیه و سلم نبی است؛ زیرا شریعتی برایش وحی شده و هم‌چنان رسول است؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی شده برایش رسالت است...»

این دقیق‌ترین نظر و نزدیک‌ترین نظر به صواب است... احادیث نبی صلی الله علیه وسلم واقعیت نبی را توضیح داده و فرق بین نبی و رسول را بیان کرده است؛ مثلاً در حدیث متفق علیه از ابوحازم آمده که او گفته است: من با ابو هریره پنج سال نشست و بر خواست داشتم، شنیدم که او از رسول الله صلی الله علیه وسلم حدیث می‌گفت. وی گفت رکه سول الله صلی الله علیه وسلم چنین فرمودند:

«كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمْ الْأَنْبِيَاءُ كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَيَكُونُ خُلَفَاءُ فَيَكْثُرُونَ. قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: فُوا بِبَيْعَةِ الْأَوَّلِ فَالْأَوَّلِ؛ أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»

ترجمه: بنی اسرائیل را انبیاء سیاست می‌نمود، هرگاه نبی فوت می‌کرد، نبی دیگری جانشینش می‌شد و یقیناً که بعد از من نبی نیست؛ بلکه بعد از من خلفاء هستند که بسیار(پی‌هم) می‌آیند. پرسیدند؛ خلفاء ما را به چه چیزی امر می‌کنند؟ فرمود: به بیعت اول و بعد از آن به بیعت اول وفا کنید! حق شان را اداء کنید؛ زیرا الله (سبحانه وتعالی) از رعیت‌داری شان پرسان می‌کند.

از این حدیث واضح می‌شود که انبیای بنی اسرائیل، بنی اسرائیل را توسط شریعت موسی علیه السلام سیاست می‌کردند؛ چنانچه این مسأله معلوم است و خود این حدیث به آن اشاره دارد؛ چنانچه صفت عمل خلفاء را به عمل انبیاء بنی اسرائیل تشبیه نموده یعنی از لحاظ سیاست رعیت تشبیه داده است. پس همان‌طوری‌که انبیای بنی اسرائیل، مردم را توسط شریعت موسی علیه السلام سیاست می‌نمودند، هم‌چنان خلفاء مسلمانان را توسط شریعت محمد صلی الله علیه وسلم سیاست می‌کنند و معنی این موضوع این است که انبیای بنی اسرائیل شریعت جدیدی نیاورده؛ بلکه شریعت موسی علیه السلام را پیروی کردند. پس این حدیث دال بر این است که نبی کسی است که بر او وحی شده و به مردم تبلیغ می‌کند؛ اما او شریعت جدیدی را تبلیغ نمی‌کند؛ بلکه شریعت رسول قبل از خود را تبلیغ می‌نماید. از این مسأله دانسته می‌شود که رسول به کسی اطلاق می‌شود که شریعت جدیدی برایش آمده و ممکن است که انبیاء بعد از آن از شریعت آن پیروی کنند؛ چنانچه واقعیت انبیاء بنی اسرائیل نسبت به موسی علیه السلام چنین می‌باشد. پس حدیث مشار الیه در فوق از جمله دلائلی است که بر واقعیت فرق نبی و رسول ذکر شده است.

دوم: واقعیت سیدنا هارون علیه السلام:

1- چنانچه در متن برگرفته شده فوق از کتاب شخصیه اسلامی ذکر نمودیم، چنین گفتیم:

«سیدنا موسی علیه السلام نبی است؛ زیرا به او شریعتی وحی شده و هم‌چنان رسول است؛ زیرا شریعتی‌که به او وحی شده رسالت آن است و سیدنا هارون نبی است؛ زیرا به او شریعتی وحی شده؛ اما رسول نیست؛ زیرا شریعتی‌که به او وحی شده تا تبلیغ کند، شریعت غیراز خودش بوده و رسالت خود آن نمی‌باشد؛ بلکه آن شریعت رسالت موسی علیه السلام است.» یعنی بنا بر تعریف راجح و قابل اعتماد از رسول و نبی به این نتیجه رسیده و تأیید می‌کنیم که هارون علیه السلام به این مفهوم نبی است، نه رسول؛ زیرا هارون علیه السلام در امر شریعت پیرو موسی علیه السلام بود که نصوص شرعی بر این مدعی گواه بوده؛ چنانچه این مسأله در ذیل ذکر شده است:

2- نسبت به دو آیۀ کریمه که در سوال خود ذکر نمودی، مختصراً بر تفسیر آن‌ها از بعضی کتاب‌های تفاسیر مکث می‌کنیم:

الف- در تفسیر نسفی 2/298 به ترقیم شامله آلیه آمده است:

«فأتیاه؛ یعنی در نزد فرعون بروید! ﴿فقولا انا رسولا ربک﴾ بگوئید ما فرستاده‌های پروردگارت به سوی تو هستیم؛ پس آنان در نزد فرعون رفته و رسالت پروردگار را اداء کردند و آنچه به او مأمور شده بودند، برای فرعون گفتند. ﴿قال فمن ربکما یا موسی﴾ سپس فرعون، موسی و فرعون را مخاطب قرار داد؛ اما بعداً موسی را به تنهائی نداء کرد؛ زیرا موسی در نبوت اصل بود و هارون پیرو آن.»

هم‌چنان در تفسیر نسفی 2/464 به ترقیم شامله آلیه آمده است:

﴿فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقولا إِنَّا رَسول رَبِ الْعَالَمِينَ﴾ در این آیه رسول تثنیه آورده نشده مانند که در این قول او تعالی تثنیه آورده شده است: ﴿إِنَّا رَسولاَ رَبكَ﴾ زیرا رسول به معنی مرسل و به معنی رسالت است. پس در این‌ آیه رسول به معنی مرسل است، لذا لازم بود که تثنیه ذکر می‌شد؛ اما در آیه اولی به معنی رسالت است. پس در رسالت وصف واحد، تثنیه و جمع یکی است و یا به دلیل این‌که هردوی شان در شریعت واحدی اتفاق داشتند و گویا ایشان رسول واحدی بودند و یا این‌که خواسته شد که هر یکی از ما را بفرست. به همین خاطر در ضمن داشتن رسول معنی ارسال را و این معنی در این قول دیده می‌شود: ﴿معنَا بَنِي إِسْرائِيلَ﴾ معنی چنین می‌شود که آن‌ها را ارسال کن تا همرای ما به سوی فلسطین بروند و فلسطین منطقه شان بود. پس به دروازۀ فلسطین آمدند و یک سال اجازۀ دخول برای شان داده نشد تا آن‌که دروازه‌بان گفت: اینجا شخصی است که خود را فرستادۀ رب العالمین می‌خواند؛ پس گفت برایش اجازه بده تا برایش بخندیم و مسخره کنیم و به این ترتیب موسی رسالت را به سوی فرعون اداء کردند و فرعون موسی را شناخت...»

ب- در تفسیر قرطبی 13/93 آمده است:

«... این قول او تعالی: ﴿فَأْتِيا فِرعَوْن فَقولا إِنَّا رَسول رَب الْعَالَمِينَ﴾ ابوعبیده گفته است: رسول به معنی رسالت است که تقدیر جمله چنین می‌شود "إنا ذوو رسالة رب العالمين". ابوعبیده گفته جائز است که رسول به معنی تثنیه و جمع باشد، مثلا ًعرب می‌گوید: "هذا رسولي ووكيلي، وهذان رسولي ووكيلي، وهؤلاء رسولي ووكيلي" یعنی این رسول و وکیل من است و این دو نفر رسول و وکیل من هستند و این‌ها همه رسول و وکیل من هستند و از همین قبیل است این فرمودۀ او تعالی: ﴿فإنَّهم عَدو لي﴾ و گفته شده که معنی رسول در این آیۀ مبارکه این است که هریکی از ما رسول رب العالمین هستیم.»

ج- با تحقیق این دو آیۀ مبارکه و سائر آیات که هارون علیه السلام در آن به لفظ "ارسال" و "رسالت" ذکر شده واضح می‌شود که ذکر هارون علیه السلام به لفظ ارسال مدام در کنار موسی علیه السلام بوده؛ یعنی هارون پیرو موسی علیه السلام بوده است؛ مثل این قول او تعالی:

﴿ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾ [مومنون: 45]

ترجمه: سپس موسی و برادرش هارون را همراه نشانه‌های خویش و دلائل آشکار فرستادیم.

﴿وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ﴾ [قصص: 34]

ترجمه: و برادرم هارون او از من خوش بیان‌تر است، او را به یاری من بفرست تا تصدیقم کند، بیم دارم که مرا دروغ‌پرداز بشمارند.

﴿وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (10) قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ (11) قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ (12) وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ (13) وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ (14) قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ (15) فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (16) أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾ [شعراء: 10-17]

ترجمه: [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که خود را به قوم ستمکار برسان. [به سوی] قوم فرعون [که به آنان بگویی:] آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟! گفت: پروردگارا! به راستی می ترسم مرا تکذیب کنند، و سینه ام [از این وظیفه سنگین] تنگی می‌کند، و زبانم روان و گویا نمی‌شود، پس به سوی هارون هم [پیام نبوّت] بفرست [تا مرا در این وظیفه سنگین یاری دهد.] و آنان را بر من ادعای جرمی است که می‌ترسم [به سبب آن] مرا بکشند. [الله] گفت: این چنین نیست [که فرعون بر تو پیروز شود] پس شما دو نفر معجزات ما را ببرید که یقیناً ما همراه شما شنونده [گفتار هر دو طرف] هستیم، [پس شما دو نفر را بر پایه دلیل و برهان و معجزه بر آنان پیروز می کنیم.] بنابراین خود را به فرعون برسانید و بگویید: یقیناً ما فرستاده پروردگار جهانیانیم. با این وصف، بنی اسرائیل را [آزاد کن و] با ما بفرست.

﴿اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي (42) اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (43) فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى (44) قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَى (45) قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى (46) فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى﴾ [طه: 42-48]

ترجمه: تو و برادرت با معجزات من [برای هدایت گمراهان] بروید، و درباره ذکر من [که ابلاغ وحی است] سستی نورزید. هردو به سوی فرعون بروید؛ زیرا او [در برابر الله] سرکشی کرده است. پس با گفتاری نرم به او بگویید، امید است که هوشیار شود و [آیین حق را بپذیرد] یا بترسد [و از سرکشی باز ایستد.] گفتند: پروردگارا! ما می‌ترسیم که [پیش از دعوت کردنش به حق] با سخت‌گیری و شکنجه بر [ضد] ما پیشی گیرد یا بر سرکشی خود بیفزاید. الله فرمود: نترسید که من بی‌تردید با شما هستم [سخن او و شما را] می‌شنوم و [اعمال‌تان را] می‌بینم. بنابراین [بدون بیم و هراس] به سوی او بروید و بگویید: ما دو نفر فرستاده پروردگار تو هستیم، پس بنی اسرائیل را [از قید بندگی و بردگی خود آزاد کرده] با ما روانه کن و آنان را شکنجه مکن، به راستی ما از سوی پروردگارت معجزه ای آورده ایم و درود بر کسی باد که از هدایت [حق] پیروی کند.

از همۀ این نصوص واضح می‌شود که هارون علیه السلام به وصف رسالت به صورت انفرادی ذکر نشده؛ بلکه هرگاه به این وصف ذکر شده از موسی علیه السلام و هارون باهم یاد شده یعنی هارون علیه السلام به صورت مستقل و منفرد به وصف رسالت صفت نشده است.

د- اما وقتی کلام در قرآن کریم از وصف هارون علیه السلام به صورت انفرادی و مستقل ذکر شده، هارون علیه السلام نبی گفته شده، نه رسول. در عین زمان موسی علیه السلام به وصف رسول و نبی صفت شده است؛ الله سبحانه وتعالی گفته است:

﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصاً وَكَانَ رَسُولاً نَبِيّاً (51) وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيّاً (52) وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيّاً﴾

ترجمه: و در این کتاب، [سرگذشتِ] موسی را یاد کن، بی‌تردید او انسان خالص شده و فرستاده‌ای پیامبر بود. او را از جانب راست طور ندا کردیم، و او را در حالی‌که با وی راز گفتیم، مقرّب خود قرار دادیم و از رحمت خود برادرش هارون را که دارای مقام پیامبری بود، به او بخشیدیم.

پس در مورد موسی علیه السلام گفته شده که او رسول و نبی بوده است.

اما به تعقیب آن‌که از هارون علیه السلام یاد می‌کند، قرآن کریم برای آن وصف رسالت را ثابت ندانسته، بلکه به وصف نبوت برای آن اکتفاء کرده است: ﴿أَخَاه هَارون نَبِيا﴾ و این بیان قرآن کریم فهم ما را بر این‌که موسی علیه السلام رسول و نبی بوده تأیید نموده؛ زیرا شریعت جدیدی برایش فرستاده شده و مأمور به تبلیغ آن شده است؛ اما هارون علیه السلام نبی بوده؛ نه رسول؛ زیرا او پیرو موسی علیه السلام بوده و مأمور به تبلیغ رسالت موسی علیه السلام و شریعت آن بدون استقلال به شرع جدیدی شده است. در تفسیر این آیات در تفسیر ابن کثیر 5/237 به گونۀ ذیل آمده است:

«وقتی الله سبحانه وتعالی ابراهیم را خلیل گفته و او را ستوده به تعقیب آن کلیم را ذکر نموده و گفته است: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصاً﴾ [مریم: 51] ترجمه: و در این کتاب موسی را یاد کن که او به راستی مخلص بوده است. در این آیه مبارکه برای موسی علیه السلام دو صفت را جمع نموده است؛ زیرا او از جملۀ رسل کبار و اولی العزم پنج‌گانه بوده که عبارت اند: از نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهم السلام و محمد صلی الله علیه و این قول الله سبحانه وتعالی: ﴿وَوَهَبْنَا لَه مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاه هَارون نَبِيا﴾ یعنی ما سوال و شفاعت آن را در مورد برادرش اجابت کردیم و آن را نبی قرار دادیم؛ چنانچه در آیۀ دیگری گفته است:

﴿وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ﴾ [قصص: 34] ترجمه: و برادرم هارون که او از من خوش بیان‌تر است، او را به یاری من بفرست تا تصدیم کند، من بیم دارم که مرا دروغ‌پرداز بشمارد.

﴿قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى﴾ [طه: 36] ترجمه: گفت در خواستت پذیرفته شد، ای موسی.

﴿فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ (13) وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ﴾ [شعراء: 13-14] ترجمه: و سینه ام [از این وظیفه سنگین] تنگی می کند، و زبانم روان و گویا نمی‌شود، پس به سوی هارون هم [پیام نبوّت] بفرست [تا مرا در این وظیفه سنگین یاری دهد.] و آنان را بر من ادعای جرمی است که می‌ترسم [به سبب آن] مرا بکشند.

به همین دلیل بعض سلف گفته است: هیچ شفاعتی در حق کسی بزرگتر از شفاعت موسی علیه السلام در حق هارون نمی‌باشد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيّاً﴾ [مریم: 53] ترجمه: و به او از رحمت خویش برادرش هارون را نبی بخشیدیم.

ابن جریر گفته است؛ یعقوب برای ما حدیث گفت که ابن علیة از داود از عکرمه برای ما حدیث گفت که ابن عباس گفته این قول او تعالی ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيّاً﴾ که هارون از موسی از لحاظ سن بزرگتر بود؛ ولی نبوت را برایش بخشیده بود.»

1- از آنچه در فوق ذکر شده واضح می‌شود که مطابق به تعریفی‌که ما آن را در مورد نبی و رسول تبنی نمودیم، موسی علیه السلام نبی بود؛ زیرا برای او شریعت وحی شده بود که آن را تبلیغ کند و رسول بود، به خاطری‌که شریعتی برای او وحی شده بود؛ اما هارون علیه السلام نبی بود؛ زیرا برای او شریعتی وحی شده بود؛ اما رسول نبود؛ زیرا شریعتی که برایش وحی شده بود تا آن را تبلیغ کند، شریعت خودش نه بلکه شریعت برادرش موسی علیه السلام بود.

این نظری است که ما آن را در این خصوص ترجیح می‌دهیم و این نظریه تبنی شده در نزد ما است. الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

12 شوال 1444هـ.ق.

2 می 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

هژمونی غربی و تصویب قانون حقوق همجنس‌گرایان در جاپان؛ درسی برای مسلمانان!

(ترجمه)

خبر:

جاپان لایحۀ بحث‌برانگیزی را با هدف ارتقای درک جامعه دگرباشان جنسی؛ علی‌رغم انتقاداتی مبنی بر این‌که، این قانون تضمین‌های حقوق بشری را ارائه نمی‌دهد و ممکن است به طور غیرمستقیم تبعیض را تشویق کند، تصویب کرده است. جاپان به عنوان تنها کشور گروه هفت (G7) توصیف می‌شود که در آن هیچ حمایت قانونی از اتحادیه‌های همجنس‌گرایان وجود نداردغ اما از سوی امریکا برای به رسمیت شناختن ازدواج همجنس‌گرایان با فشار مواجه شده است. با این حال، قانون جدید تصویب شده، آن انتظارات را برآورده نمی‌کند.  پیش‌نویس اولیه قانون، که بر ضرورت عدم تحمل تبعیض بر اساس گرایش جنسی و هویت جنسی تأکید می‌کرد، به گونه‌ای اصلاح شده که «نباید تبعیض ناعادلانه وجود داشته باشد.» منتقدان می‌گویند؛ این تغییر درها را به روی امکان عدم تحمل باز می‌کند؛ اگرچه اکثریت جاپانی‌ها از ازدواج همجنس‌گرایان حمایت می‌کنند؛ اما حقوق شراکت موجود در حال حاضر با حقوق ازدواج سازگار نیست. (منبع: سی ان ان)

تبصره:

گیرواگیر بحران جمعیتی‌ای که جاپان با آن مواجه است، نشان می‌دهد که جاپان از عدم استقلال سیاست داخلی خود در برابر قانون حقوق همجنس‌گرایان تسلیم شده است. از نظر منطقی، می‌توان گفت که جاپان باید با تقویت نهادهای ازدواج سنتی، گسترش رفاه و ممنوعیت رابطه جنسی آزاد و ازدواج همجنس‌گرایان، از رعایای خود محافظت کند؛ اما با کنترول سیاسی یا هژمونی غرب، جاپان به سختی می‌تواند سیاست‌هایی را طراحی کند که در خدمت منافع و سرنوشت خودش باشد. این واقعیت بیانگر اینست که نمی‌توان بر نفوذ استعماری غرب اعتماد کرد.

  از سوی دیگر، عضویت جاپان در یک مجمع غربی مانند گروه هفت (G7) به تله‌ای برای این کشور تبدیل می‌شود تا حاکمیت بین‌المللی خود را برای اقدام بر اساس منافع خود از دست بدهد. جاپان باید بداند که انجمن‌ها و سازمان‌های بین‌المللی واقعاً روابط مساوی بین اعضا نیستند؛ بلکه تمایل دارند توسط آن دسته از احزابی اداره شوند که قدرت هدایت سیاست‌های مبتنی بر سکولاریزم و ​​لیبرالیزم را دارند. همین پویایی را می‌توان در سایر سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان تجارت جهانی، صندوق بین‌المللی پول وغیره مشاهده کرد؛ چون ابزارهایی هستند که به کشورهای غربی در کنترل جهان بر اساس اصل سکولار و لیبرال کمک می‌کنند.

این پدیده باید درسی برای مسلمانان باشد تا تأثیر منفی برقراری روابط نزدیک با قدرت‌های غربی را چه از طریق روابط دوجانبه و چه از طریق روابط چندجانبه درک کنند. همکاری با کشورهای کافر حرام نیست؛ اما برخی از الزامات مانند عدم تعارض با منافع سرزمین‌های اسلامی و یا عدم دشمنی با اسلام باید رعایت شود. همکاری باید بر اساس اسلام باشد، نه بر اساس قراردادهای سرمایه‌داری. مهم‌ترین چیز اینست که این رابطه بر اساس هدف دعوت و گسترش اسلام باشد. این تنها راه گسترش رحمت بر امت اسلامی و بشریت است و تنها راه جلوگیری از اصول شیطانی در برابر نابود شدن زنده‌گی بشر می‌باشد.

نویسنده: عبدالله أسوار

دو شنبه 1 ذی الحجة 1444هـ.ق.

مصادف با 19 جون 2023م.

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

هوش مصنوعی؛ خوبی‌ها و بدی‌ها

(ترجمه)

خبر

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، با بیان این‌که دانشمندان و کارشناسان خواستار اقدام شدند و اعلام کردند که هوش مصنوعی یک تهدید وجودی برای بشریت بوده و چیزی کمتر از یک جنگ هسته‌ای نیست، وی تأکید کرد که ما باید این هشدارها را بسیار جدی بگیریم. (منبع: الجزیره)

تبصره

پيامبر صلى الله عليه وسلم در یک حدیثی به روایت از  ابوهریره فرمودند:

«سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ سَنَواتٌ خَدَّاعَاتُ يُصَدَّقُ فِيهَا الْكَاذِبُ وَيُكَذَّبُ فِيهَا الصَّادِقُ وَيُؤْتَمَنُ فِيهَا الْخَائِنُ وَيُخَوَّنُ فِيهَا الْأَمِينُ»

ترجمه: بزودی بر مردم سال‌هایی خواهند رسید که در آن سال‌ها دروغگو صادق شمرده می‌شود و راستگو ،تکذیب می‌شود و به خائنین اطمینان می‌شود و امانت‌داران به خیانت متهم می‌شوند.

 از زمانی‌که سرمایه‌داری بر کشورها و  بشر حکم‌روایی می‌کند، مردم همه گروگان منافع و محکومین هوای نفس و شهوت شدند. آرزوهای شخصی محرک زنده‌گی بشر و تصویر زنده‌گی گروگان منافع شخصی شده است. بنابراین، وضعیت ما چنین قرار گرفته و جای تعجب نیست که هدف از تولید بسیاری از ابزارهای مدرن افزایش سود باشد؛ صرف نظر از آسیبی‌که ممکن است از آن برای بشریت، جهان و شاید حتی کائنات برسد.

تولید و توزیع موادمخدر مصداق بارز حرص و طمع است که آسیب مستقیم و جدی بر جوامع بشری در تمام نقاط جهان وارد می‌کند.

در این شکی نیست که ده‌ها هزار و یا حتی صدها هزار محصول و مواد مضر برای جسم، روح، جامعه و محیط زیست وجود دارد، که از نظر سرمایه‌داری به عنوان منابع اقتصادی و نفعی کالای سودمند تلقی می‌شود.

با این حال، مواد و محصولات زیادی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها بطور یکسان بصورت خوب و بد استفاده کرد؛ همان‌طور که می‌توان از چاقو برای بریدن سبزیجات یا کشتن استفاده کرد و همین قسم از انترنت که می‌توان از آن برای آموزش و ارتباط خوب و یا اشاعه شر، بداخلاقی، اخبار نادرست و سایر منابع شیطانی استفاده کرد.

هم‌چنین در مورد هوش مصنوعی که می‌تواند به بشریت خدمت کند یا آن را نابود کند، نیز صدق می‌کند؛ مانند انرژی هسته‌ای که می‌تواند برای تولید برق و راه‌اندازی کارخانه‌ها و موتورهای قدرتمند استفاده شود، که از آن در جنگ به عنوان بمب‌هایی استفاده می‌کنند که همه چیز را نابود کرده و محصولات و نسل بشر را از بین می‌برد؛ قسمی‌که امریکا در هیروشیما و ناکازاکی انجام داد.

بدی در ماده یا محصول نیست، بلکه در استفاده از آن و در قواعدی است که به درجه اول در دیدگاه زندگی، معنای خوشبختی، معیارها و اعتقادات قرار دارد، که در نتیجه ترس از الله سبحانه وتعالی، احترام به روح انسان و تضمین امنیت و ثبات انسانیت را در پی دارد. یا بالعکس یک سرمایه‌دار بخاطر به دست آوردن پول‌های که نه آن‌ها را باخود به قبر می‌برد و نه در روز آخرت وسیلۀ شفاعتش می‌شود، از تمام این ارزش‌ها چشم پوشی کرده و  تابع هوای نفس می‌شود.

راه‌حل بنیادی برای همه این ترس‌ها، کنار گذاشتن سرمایه‌داری در همه اشکال آن و روی آوردن به دین حق و تطبیق شریعت رب العالمین است، و دیگر دلیلی برای اضطراب وجود نخواهد داشت؛ وقتی رهنما عقیده، مانع آن ترس از الله سبحانه وتعالی و انگیزه نیکی به خود و دیگران باشد.

از انس بن مالک رضی الله عنه، خادم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«لَا یُؤمِنُ اَحَدُکُم حَتَّی یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبَّ لِنَفسِهِ» رواه البخاری و مسلم

ترجمه: هیچ یک از شما مؤمن راستین نمی‌شود تا زمانی‌که برای برادرش همان چیزی را بپسندد که برای خودش می‌پسندد.

ملاک، نفع مردم است، چنانچه که ابن عباس رضی الله عنه روایت نموده است:

«سُئِلَ رسولُ اللهِ  ﷺ: مَن خَیرُ النَّاسِ؟ قال: أَنفَعُهُم لِنَّاسِ»

ترجمه: از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند: بهترین مردم کیست؟ فرمود: سودمندترین آن‌ها برای مردم.

 به این منظور شما را به نجات در دنیا و آخرت دعوت می‌کنیم.

نویسنده: م. یوسف سلامة

تاریخ: 28 ذی القعده 1444هـ.ق.

مصادف با 17 ژون 2023م.

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه